فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
23 - 43
حوزههای تخصصی:
ذرّات معلق پیامدهای مخرب بر سلامت افراد دارند. سرعت باد، فاکتور مهم در تعیین غلظت ذرّات است. هندسه شهری بر سرعت باد و درنتیجه کیفیت هوا تأثیرگذار است. پایش کیفیت هوای شهر ازطریق اندازه گیری ذرّات و پارامترهای جوی صورت می گیرد و تأثیرگذاری بافت بر پراکندگی آلاینده ها لحاظ نمی شود. پژوهش حاضر، با هدف مطالعه رفتار جریان باد و ذرّات معلق پیرامون ساختمان ها در کدهای ارتفاعی، معابر و جبهه های مختلف، در یک بافت مسکونی در شهر عسلویه انجام شد. تأثیر رفتار باد بر پراکندگی ذرّات، همچنین تأثیر ارتفاع، جهت گیری معابر و بناها، بر رفتار باد و ذرّات بررسی شد. سرعت، فشار، آشفتگی، مسیر حرکت باد، و سرعت، غلظت و مسیر حرکت ذرّات، در سطح زمین و ارتفاعات مختلف، معابر هم راستا با جریان باد و عمود بر آن، جبهه های رو و پشت به باد، با شبیه سازی در نرم افزار انسیس فلوئنت نسخه 2021 تعیین شد. در ارتفاعات بالاتر بنا، با افزایش سرعت و تلاطم جریان، طول سایه باد در معابر و جبهه های پشت به باد کاهش یافت. تجمع ذرّات فاقد جرم در جبهه های پشت به باد در محدوده سایه باد مشاهده شد. بیشترین و کمترین غلظت ذرّات معلق به ترتیب در جبهه رو به باد و سایه باد مشاهده شد. یافته ها در مطالعه آسایش حرارتی و مقاومت مصالح با توجه به بار باد در فضاهای شهری نیز سودمند خواهد بود.
فرآیند طراحی معماری بر اساس تاثیرپذیری از نقاشی انتزاعی
حوزههای تخصصی:
امروزه فرایند طراحی معماری از جمله موارد پر ابهامی است که در پاسخ به طرّاحی مطرح می شود. پرداختن به ایده و کانسپت بخشی از فرایند طراحی است که طرّاح با اهداف مفهومی یک پروژه معماری، علی الخصوص در زمینه خلق فضای مفهومی با آن مواجه می شود. در مقایسه میان هنر مفهوم گرا و معماری مفهوم گرا، با آنکه در حوزه تجلّی اثر با یکدیگر متفاوت هستند، امّا تأثیرات هنر مفهومی بر معماری غیر قابل اغماض است. در این پژوهش سعی بر آن است که با مروری بر متون تأثیرات نقّاشی انتزاعی، به عنوان بخشی از هنرمفهومی، بر فرایند طرّاحی معماری را مورد مطالعه قرار داده و در این زمینه به دنبال تأکید بر قرابت معماری و نقّاشی انتزاعی و تاثیر آن بر فرایند طرّاحی است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا و با تکیه بر نظریه های فرایند طراحی، با تلفیقی از روش کمّی (از نظریّه به نمونه مورد مطالعه) و کیفی (از نمونه مورد مطالعه به نظریّه)، به آزمون و نتیجه گیری می پردازد و نمونه های شاخص در این زمینه شناسایی و تجزیه و تحلیل شده و در ادامه ساختار تحلیل عناصر معنایی در دو حیطه مشخص خواهد گردید. نتیجه پژوهش این گونه بیان می دارد که نقاشی انتزاعی از جمله پارادایم های تأثیرگذار بر فرایند طرّاحی معماری می تواند قرار گیرد و این تاثیر پذیری در مراحل زیر قابل عنوان هستند: 1- مرحله شناخت نظام های تصویری؛ 2- شاخص کردن زمینه و محتوای تصویر؛ 3- شکستن ترکیب بندی به اجزاء و روابط؛ 4- قیاس منطقی میان تصاویر و الفبای فضا؛ 5- انتخاب و تبدیل متغییر های مفهومی.
اجتماع پذیری فضاهای عمومی در مناطق کم برخوردار روستایی و ارتقای سلامت اجتماعی؛ ارائه راهکارهای طراحانه (میدان دَرِ قلعه ، روستای ایزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
۷۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
فضاهای اجتماع پذیر با تقویت انسجام اجتماعی، ارتقای احساس ایمنی و امنیت ادراک شده، زمینه سازی دریافت حمایت های محلی، اعتماد اجتماعی، و افزایش مشارکت ها نقش ویژه ای در ارتقای سلامت اجتماعی تلطیف مسائل بافت ها خصوصاً در نواحی محروم و کمتر برخوردار دارند. میدان دَرِ قلعه در روستای ایزی به عنوان تنها فضای باز عمومی این روستا محل شکل گیری رویدادها و فعالیت های مختلف اجتماعی، پذیرای گروه های مختلف افراد در طول سال است و نقش مهمّی در زندگی اجتماعی ساکنین روستا دارد. این میدان که در بافت قدیمی روستا قرار دارد، همزمان با تغییر و تحولات کالبدی در طول زمان دچار برخی فرسودگی های کالبدی و کارکردی شده است که در این مطالعه تلاش شده است ضمن شناسایی ویژگی های فضاهای اجتماع پذیر، در جهت تسهیل شکل گیری فعالیت های اجتماعی با شناسایی مشکلات آن در این خصوص، ارائه راهکارهای طراحی لازم صورت پذیرد. در این راستا، ضمن مطالعه اسنادی، گردآوری داده های تحقیق از 350 پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مقیاس های مشارکت اجتماعی و نظرسنجی مشارکت مذهبی در بین ساکنین روستا صورت پذیرفت. بر طبق یافته ها، ابعاد سه گانه معنایی، کارکردی، و فضایی-کالبدی مؤلفه های سازنده فضاهای اجتماع پذیر را شکل می دهند و مهم ترین فعالیت های جمعی در حال وقوع در میدان به ترتیب شامل شرکت در مراسم ها و رویدادها، حضور در مسجد، گفت وگو با دوستان، و بازی کردن می باشند. همچنین، کمبود فضای مناسب برای نشستن، کمبود فضای سبز، و فرسودگی بناهای پیرامون میدان، به ترتیب سه مسئله اصلی میدان دَرِ قلعه جهت شکل گیری و تسهیل اجتماع پذیری آن می باشند. در پایان مقاله نیز به منظور ارتقای کیفیت اجتماع پذیری میدان، راهکارهای طراحی در این خصوص ارائه شده است.
فلسفۀ بازگشت: راهکاری برای پایداری و تداوم سکونت پذیری شهری (مطالعه موردی: شهرری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
107 - 116
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات زیست محیطی و پیامدهای ناشی از آن موجب کاهش کیفیت زندگی شهری و تضعیف هویت طبیعی شهرها شده است. این موضوع چالشی جدی برای پایداری و بقای شهرها ایجاد کرده است. هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه ی راهکارهایی برای ارتقای پایداری شهرها و بازیابی هویت شهری با رویکردی زیست محور است. برای این منظور، شهر ری به عنوان نمونه ی موردی انتخاب شده است. روش تحقیق شامل تحلیل داده های تاریخی از طریق اسناد و مصاحبه و همچنین بهره گیری از روش های طراحی شهری تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با تکیه بر عوامل تاریخی و زیست محیطی، می توان الگوهایی ریاضی برای تصمیم گیری های آینده تدوین کرد. همچنین، شناسایی عناصر کلیدی پایداری و روابط میان آن ها امکان ارائه ی رهیافت هایی منطقی و سازگار با شرایط محلی را فراهم می کند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان چارچوبی برای برنامه ریزی و طراحی شهری پایدار به کار رود.
تحلیلی بر ایده های اتخاذ شده در طراحی مساجد معاصر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
57 - 70
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر، مساجد متعددی در کشورهای مختلف ساخته شده اند که برخی در تداوم مساجد گذشته، برخی دارای مشابهت هایی با آن ها و برخی کاملا متفاوت بوده است. یکی از موضوعاتی که در طراحی مساجد قابل بررسی است، ایده اولیه اخذ شده در طراحی آن هاست که در این پژوهش با بررسی مدارک تعدادی از مساجد معاصر جهان، به آن پرداخته می شود. هدف این پژوهش شناخت ایده های اخذ شده در طراحی مساجد معاصر و نحوه ظهور این ایده ها در معماری است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. ایده های مساجد معاصر قابل دسته بندی در ده دسته هستند: ارتباط با بستر طرح، معماری بومی و محلی، طبیعت، مفاهیم پایداری، اسلام و تمدن اسلامی، الگوها و عناصر مساجد سنتی، ترکیب معماری سنتی و مدرن، مفاهیم معماری مدرن، موضوعات کارکردی مسجد و استعاره ها و مفاهیم نمادین. تحقق ایده ها در درجه اول در عناصر مسجد و در مراتب بعدی در فرم و پلان آن قابل پی گیری است.
تحلیل راهبرد های مؤثر بر توسعه ی صنعت گردشگری در شهر همدان با استفاده از مدل SWOT
حوزههای تخصصی:
گسترش شتابان شهرها و افزایش بی رویه جمعیت موجب بروز مشکلات متعددی شده است؛ لذا گردشگری شهری به ویژه برای کشورهای درحال توسعه از جمله ایران یک مزیت اقتصادی است تا از طریق آن بتوان فرآیند توسعه را تسریع بخشید. با عنایت به اینکه شهر همدان می تواند یکی از کانون های جاذب گردشگران به حساب آید، پژوهش حاضر با هدف بررسی، شناخت، تجزیه و تحلیل پارامترهای مؤثر در توسعه گردشگری شهری، تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای گردشگری و ارائه راهکارها و راهبردهای توسعه در جهت ارتقاء وضعیت صنعت گردشگری شهر همدان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های میدانی و تحلیلی است. در فاز اول فرضیات و گویه های پژوهش در قالب پرسشنامه بین 355 نفر از گردشگران توزیع شد و همبستگی آن ها با استفاده از آزمون اسپیرمن در نرم افزار SPSS تحلیل شد. روایی پرسشنامه صوری بوده و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای گویه های فرض اول 7/0، گویه های فرض دوم 68/0 و گویه های فرض سوم 73/0 محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که بین توسعه صنعت گردشگری همدان و گویه های فرض اول رابطه معناداری وجود ندارد و همچنین فرض سوم پژوهش مبنی بر پایین بودن میزان رضایت مندی گردشگران شهری همدان از خدمات ارائه شده رد می شود؛ اما فرض دوم پژوهش مبنی بر رابطه معنادار بین یکپارچگی سازمان های گردشگری و توسعه گردشگری شهر همدان مورد تأیید قرار می گیرد. در فاز دوم پژوهش برای ارائه راهبردهای ارتقاء وضعیت گردشگری شهر همدان از تحلیل SWOT و ماتریس عوامل داخلی و خارجی استفاده شد و در ادامه با استفاده از روش QSPM راهبردها اولویت بندی شدند. نتایج نشان می دهد جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی جهت تقویت زیرساخت های اقامتی، رفاهی و استفاده از ظرفیت های غنی تاریخی، فرهنگی و جاذبه های طبیعی از جمله مهم ترین راهبردهای ارتقاء صنعت گردشگری همدان به شمار می رود.
Exploring Various Residential Layout Generation Using Conditional Generative Adversarial Networks (Case Study: Apartments In Districts 1 and 2 of Hamadan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Artificial intelligence technology has become an influential and trending topic in architectural layout design. The core technology of AI, machine learning, has attracted the attention of architects as a decision-making tool. The focus of many studies that apply machine learning to layout design is using the generative adversarial network (GAN within a given boundary. Previous research demonstrates that training a GAN with labels can help a computer understand how spatial elements relate and the logical relationship between spatial elements and boundaries. However, this paper applied conditional GAN to generate space layouts with given boundaries and supplementary conditions. The supplementary conditions provide designers control over the generated layout plans by satisfying input boundary and user requirements. It also allows designers to generate different layout plans within the same boundary. To achieve this, a method for dividing image channels is proposed so that both given boundaries and supplementary conditions become the model's input. The dataset consists of 660 apartment plans in Hamadan. The dataset is split into a training set and a test set. The training set includes 594 images, and the test set includes 66 (10%) of the images. After training the model with the training set, the model is tested using the test set. Finally, the model outputs are evaluated based on quantitative and qualitative methods. The results show that the supplementary conditions provide further guidance to the model for space layout generation based on user preferences and reduce the image quality problems of the synthetic images.
ارزیابی مولفه های اثرگذار در فضاهای کودک محور مبتنی بر ارتقاء خلاقیت کودکان از دیدگاه متخصصین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
56 - 67
حوزههای تخصصی:
کودکان جزء حساس ترین گروه سنی جامعه میباشند و در این دوره از سال های زندگیشان یعنی زمانی که ریشه های رشد شخصیتی، ذهنی، جسمی و اجتماعی آنها در حال شکل گرفتن است نیازمند این هستند تا زندگی اجتماعی را در مقیاس خود تجربه کنند و این امر مستلزم فراهم بودن فضایی کودکانه و صمیمانه است. محیط به صورت های مختلفی بر کودک و شخصت او و بر افزایش خلاقیت او تاثیر میگذارد. گفته میشود از طریق اثر متقابل با محیط فیزیکی و اجتماعی، کودکان دانش و فهمیدن را می آموزد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تاثیر فضاهای کودک محور در ارتقا خلاقیت کودکان شکل گرفته است. از این رو این پژوهش به روش آمیخته کمی و کیفی خواهد بود. در ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی تاثیر فضاهای کودک محور در ارتقا خلاقیت کودکان پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل آنها از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. سپس مولفه های موثر بر ارتقاء خلاقیت کودکان مورد بررسی قرار گرفته است. داده های بدست آمده در نرم افزار spss26 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد عواملی چون، تشویق به تجربه های جدید، حمایت از علاقه ها، تعامل با هم سن و سالان و ... از مولفه های موثر بر موثر بر ارتقاء خلاقیت کودکان خواهد بود. والدین، نقش بسیار مهمی را در خلاقیت کودک خود دارند. والدین برای پرورش خلاقیت در کودک خود باید جو مثبتی را در خانواده ایجاد کنند و اجازه بدهند که کودک آزادانه به "کشف جهان" پرداخته و به بروز خلاقیت کودک خود کمک کنند. در نتیجه والدین می توانند با حمایت از علایق و استعدادهای خاص کودکان، خلاقیت آن ها را تقویت کنند. بازی پذیری یکی از ابزارهای مهم برای تقویت خلاقیت کودکان است. بازی پذیری نه تنها باعث سرگرمی کودکان می شود، بلکه نقش مهمی در تقویت خلاقیت و توسعه مهارت های آن ها دارد.
واکاوی نحوه ی پاسخگویی به شاخص های شهردوستدار کودک دربافت جدید و سنتی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کمبود فضاهای مطلوب برای حضور کودکان و نا ایمن بودن این فضاها در محیطهای شهری، باعث شده تا حس تعلقِ کودکان به فضای شهری به گونه ای متفاوت ارزیابی شود و این فضاها برای فعالیت روزانه کودک پاسخده نیستند. از این رو، با توجه به نقش بنیادین محیط در شکل گیری شخصیت و رشد کودک، درعصر حاضر توجه به کودکان و نیازهای اجتماعی آنان در بافت شهرها و محله ها یکی از مهمترین مساائل پیش روی جامعه است. از این منظر طرح های دوستدار کودک به دنبال اعطای حق شهروندی به کودکان، کم کردن میزان خشونت علیه کودکان و... است.هدف: پژوهش حاضر به دنبال یافتن نقاط قوت و ضعف بافت جدید و سنتی شهرها و مقایسه آنها در راستای اصول و شاخص های شهردوستدار کودک است، تا از این طریق به شناسایی مولفه های موثربر ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهر به جهت حضورپذیری کودکان دست یابد.روش: روش این تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و پیمایشی با هدف توسعه ای – کاربردی است. جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس توزیع پرسشنامه میان مدارس مناطق 1 و 2 شهر رشت انجام شده است. جامعهآماری پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر 6-12 سال مقطع ابتدایی، والدین، مربیان و روانشناسان مرتبط با دانش آموزان منطقه 1و2 به عنوان بافت جدید و سنتی شهر رشت درنظر گرفته شد که از آن میان، 378 نفر به عنوان نمونه که از این تعداد 193 نفر 6-9 سال و 97 نفر10-12سال و 88 نفر از والدین، مربیان و روانشناسان که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از نقاشی به عنوان ابزار مشارکت با کودکان، استفاده شد. نقاشیها توسط خبرگان حیطه روانشناسی کودکان و معماری، مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفتند. به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 بهره گرفته شده است.یافته ها: تحلیل معیارهای فضای مطلوب کودک در سه بخش مولفه های عینی، ذهنی و عملکردی حاکی از آن است که مولفه های عینی و عملکردی در بافت جدید و مولفه های ذهنی در بافت سنتی مورد توجه قرار گرفته اند.نتیجه گیری: با بررسی شاخصهای شهر دوستدار کودک و مجموع میانگین امتیازات، این نتیجه حاصل شد که با توجه به کیفیت های متفاوت محیط، بافت های گوناگون دارای ویژگی های کیفیتی متفاوت جهت جذب کودکان است. همچنین مقایسه تطبیقی دو منطقه نشان می دهد که مؤلفه های امنیت، فضای سبز، دسترسی، پیاده و دوچرخه مداری از بعد کالبدی و رنگ و زیبایی و خوانایی از بعد روانشناسی در محلات با بافت برنامه ریزی شده و جدید در مقایسه با محلات سنتی، کیفیت مطلوب تری دارد.
جایگاه زیبایی شناسی و هنر حِکْمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی گاهی از سنخ احساس و گاهی از سنخ ادراکِ لذت و خوشایندی و رضایت درونی است که در هر مرتبه از مراتب انسانی، به صورت فطری بروز و ظهور پیدا کرده و می کند. زیبایی انسان به نسبت تشابه و تقرب او به حق تعالی بستگی دارد که با حکمت یعنی با پرورش عقل به وسیله علم صائب و عمل صالح و حاکم کردن عقل بر وهم و خیال و بدن به دست می آید و نتیجه آن برخورداری از تندرستی در مرتبه بدن، زیبایی و هنر در مرتبه خیال، فضائل اخلاقی در مرتبه وهم و راه یابی به باطن عالَم در مرتبه عقل و فراتر از آن است. پیوند حکمت با علم و هنر به معنای آن است که عالِم و هنرمند، دانش، بینش، انگیزش، گرایش، منش، روش و کنشِ خود را بر اساس حکمت بیاراید. نظریه نظام انقلابی که در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و دارای سه رکنِ خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی است بر اساس شعارهای جهانی و فطری انقلاب اسلامی، یعنی برگرفته از حکمت حاصل خواهد شد و با توجه به تأثیرپذیری عموم مردم از امور خیالی، هنر حِکْمی در جهت دهی مردم جامعه به سمت سه رکن یادشده از اهمیت و نقش بی بدیلی برخوردار است و به منظور دستیابی به این امر، ضرورت ایجاد حکمرانی حِکْمی بیش از پیش آشکار می شود.
ابژه زیبایی و امر والا: تقابل ادراک حسی و خیال از منظر هگل، میکل دوفرن و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
مفهوم «اُبژه» از منظر سه فیلسوف بزرگ، یعنی هگل، میکل دوفرن و سارتر، با تفسیرهای متفاوتی همراه است که در این مقاله به واکاوی دقیق آنها پرداخته میشود. با توجه به تقدم زمانی دیدگاهها، این سه اندیشمند رویکردهای متمایزی نسبت به ابژه ارائه کردهاند. هگل، ابژه را در سه سطح میبیند: ابتدا در طبیعت، ابژه به شکل ادراک انتزاعی ظاهر میشود؛ در مرحله دوم، در ایده عقلی، وحدت آگاهی و واقعیت انضمامی سوبژکتیو مشاهده میشود؛ و در نهایت، به امر والا به عنوان کلیتی ذاتی و مطلق میرسد. او معتقد است که زیبایی در ذات خود محسوس نیست و از ادراک حسی فراتر میرود. پایینترین مرتبه زیبایی، طبیعتی است که از اشیا بیجان تشکیل شده و سپس به سوی کاملترین مرتبه حرکت میکند.در مقابل، میکل دوفرن با دیدگاهی متفاوت، معتقد است که سطح سوم در واقعیت خارجی به صورت عقلی به عنوان ایدهای آرمانی و مسلط در بیرون تجلی مییابد. اما سارتر ابژه را محصول خیال میداند و نه ادراک حسی. او، برخلاف هگل و دوفرن، رویکردی متفاوت برای حل این مسئله ارائه میدهد که در آن، ابژه زیباییشناسانه نه تنها واقعیتی عقلی محض ندارد و نه به جنبههای روانی محدود میشود، بلکه به عنوان شی در قالب بازنمود نیز دیده نمیشود و به جای آن، واقعیتی خیالی است.
واکاوی خاستگاه نقش مایه عقاب دو سر در فرهنگ بصری دوره آل بویه با رویکرد ایکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
96 - 111
حوزههای تخصصی:
دوره آل بویه یکی ازدرخشان ترین دوره های تمدن اسلامی در فاصله زمانی 322 تا 447 ق بود که در بخش های بزرگی از ایران و عراق فرمانروایی می کردند و در شکل گیری هنر اسلامی نقش به سزایی داشتند. یکی از ویژگی های هنر این دوره وجود مفاهیم و عناصر مذهبی است که به اشکال مختلفی از جمله نقوش جانوران و بیشتر اسطوره ای متجلی شده است. نقش مایه عقاب دو سر از جمله این نقوش است که به شکل تکرارشونده روی فلزات، سفال، آثار معماری و به خصوص در منسوجات مشاهده شده که به سبب عدم وجود پژوهش کافی خاستگاه آن عموماً ناشناخته مانده است؛ لذا مقاله حاضر با هدف تبیین محتوایی این نقش مایه، سعی در پاسخ به این سؤال داشت که: خاستگاه معنایی نقش مایه عقاب دو سر در فرهنگ بصری دوره آل بویه نشآت گرفته از کدام مضامین مذهبی بوده است؟ یا استفاده از نقش مایه عقاب دو سر در فرهنگ بصری دوره آل بویه در صدد بازنمایی چه مفاهیمی بوده است؟ روش انجام این پژوهش کیفی به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی و داده های مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای و قابل استناد جمع آوری شدند. نتایج حاکی از آن بود که استفاده از نقش مایه عقاب دو سر از سوئی نمادی از قدرت ایزدی و طبیعت (خورشید) بوده و از سوئی دیگر، معنای عروج انسان و شهادت در حالت عام از آن استنباط شد که توسط پرنده ای ماورائی با قدرت ایزدی انجام گرفته است. همچنین یافته جدید نشان داد که نقش مایه عقاب دو سر نه به کلیه شهیدان در حالت عام، که به طور خاص به زیدبن علی، امام مذهبی اشاره داشته که آل بویه بدان اعتقاد و به ترویج آن اهتمام داشتند.
خوانش تصویری نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور در فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
129 - 147
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ادوات مختلف اعم از ظروف و ادوات گلین، سفالین، سنگی و فلزی باقی مانده از فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم، مزین به نقشمایه های تصویرسازی شده هستند. نقوش، تصاویر و نقاشی های ادوات یادشده، اتفاقی، بی هدف، منظور و مضمون نمی بایست تصویرسازی شده باشند. از این میان تصاویر منقوش به پیکره های انسانی و پیرامون شان ویژه به نظر می آیند. این گونه از نقاشی ها، با در نظرگیری جایگاه تصویر انسان ها، عناصر تصویری دیگر و تعمیم مطالعاتی باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای مردمان ایران پیش از تاریخ، در زمره نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور قابل خوانش هستند. اهداف پژوهش حاضر معرفی و خوانش ضمنی تصاویر نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور است. سؤالات طرح شده مطالعاتی عبارت اند از: 1. کدام نگاره های ایران قدیم، در زمره نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی شناخته می شوند؟ 2. از منظر تبیین ساختار، نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، در کدام محوریت قابل تمیز هستند؟ 3. به واسطه خوانش تصویری و با رویکرد اتخاذی نگاره های مزبور حامل چه پیام ضمنی بوده اند؟ روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی_تأویلی و رویکرد اتخاذی پدیدارشناسی نشانگی تصویری و تاریخی خواهد بود. شیوه انتخاب نمونه و تحلیل داده ها، منتج از داده های کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 1. نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور شناسایی شده در ایران قدیم پیش از تاریخ، گونه ای از هنر نگارگری تصویری در فرهنگ مزبور بوده که عناصر تصویری آن پیوند قریب هنری و نمادینی را در نوع نقاشی، حکاکی و نقر، با فرهنگ و جهان نگری آن مردمان، منتقل می کنند. این ارتباط تنگاتنگ قابل تأمل، تصویرسازی های نگاره های مربوطه را در رسته تصاویر موضوعی اعتقادی، آیینی و مذهبی قرار می دهد. تصاویر انسان هایی که در حال سان و رقص هایی ویژه هستند را ازجمله موضوعیت ویژه و ثابت نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور باید محسوب کرد. 2. ساختار نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، نمادین و مذهب گرایانه است. 3. پیام نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور، ضمنی و نمادین بوده و تأویل نمادینی از مضامین رمزگان های اسطوره محور و باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای ایران قدیم را در خود مستتر دارد.
خوانش پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور در بافت های ناکارآمد در جهت ارتقاء زیست پذیری شهری؛ مطالعه موردی: محله انجیراب گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
141 - 157
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به مرور دستخوش تغییرات شده و به لحاظ کالبدی و عملکردی دچار فرسودگی می شوند. در این راستا به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای شهری رویکردهای متعددی ارایه شده، که برآیند سیر تکاملی آن ها بازآفرینی بوده است. بازآفرینی شهری دربرگیرنده برنامه هایی با اهداف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی می باشد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های موثر بر بازآفرینی اجتماع محور محله انجیراب گرگان در جهت ارتقاء زیست پذیری آن را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، با 44 نیروی پیشران در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، و نهادی- مدیریتی و زیست محیطی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیستم نشان داد که 218 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران ها در بخش مستقل است. از مجموع 44 نیروی پیش برنده توسعه، 9 پیشران کلیدی شامل تشکل های محلی سازمان یافته، جذب اعتبارات برای بازآفرینی، نگرش و دانش مدیران شهری، توجه به بازآفرینی اجتماع محور در طرح های شهری، وضع قوانین خاص بازآفرینی اجتماع محور، انطباق طرح ها با نیازها و سبک زندگی ساکنین، تقویت جایگاه شورایاران محله، ارتقاء موقعیت و ارزش اقتصادی زمین و تخصیص بودجه دولت، پیش برنده های کلیدی و بایسته های بازآفرینی اجتماع محور در محله انجیراب است که باید از طریق شالوده اسناد فرادست و محتوای طرح های بازآفرینی فراهم آید.
شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی بر توسعه هنر اسلامی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
436 - 457
حوزههای تخصصی:
به دلیل گستردگی حوزه تسلط شبکه های اجتماعی مجازی در جوامع امروزی و نیز برخورداری این پدیده از ویژگی سیال بودن و حرکت پویا، لازم است که همگام با رشد و تکامل تکنولوژیکی و محتوایی شبکه های اجتماعی مجازی، در ابعاد مختلف، کارکرد آن ها، به ویژه نقش آن ها در توسعه فرهنگ و هنر، در عصر جهانی شدن مطالعات بیشتری صورت بگیرد. ازاین رو، در این مطالعه که با استفاده از یک رویکرد ترکیبی توصیفی- تحلیلی و تکنیک ریاضی AHP انجام گرفته است، ضمن بررسی ادبیات موضوع، عوامل کلیدی توسعه هنرهای اسلامی در ایران، شناسایی و با انجام مقایسات زوجی میزان اهمیت هرکدام از این عوامل نیز از طریق یک مطالعه میدانی تعیین گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مجموعاً 45 مؤلفه مهم را در قالب هشت عامل بسیار کلیدی: فردی؛ اقتصادی، ساختاری و کالبدی؛ فرهنگی؛ اجتماعی - محیطی؛ تکنولوژیکی؛ امنیتی و قانونی و نهایتاً حمایت های دولتی می توانیم برای توسعه هنرهای اسلامی شناسایی و معرفی نماییم. ضرایب اهمیت حاصل از بررسی نظرات خبرگان نشان داد که به ترتیب عوامل فردی، اقتصادی و تکنولوژیکی به ترتیب با اهمیت ترین مؤلفه های کلیدی جهت توسعه هنرهای اسلامی می باشد که در صورت توجه واقعی و دقت به این مؤلفه ها، دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی و هنری کشور از طریق پلت فرم های رایج در فضای مجازی تسهیل و تسریع خواهد شد. اهداف پژوهش:شناسایی عوامل کلیدی بر توسعه هنر اسلامی در اینستاگرام.اولویت بندی عوامل کلیدی بر توسعه هنر اسلامی در اینستاگرام با روش AHP.سؤالات پژوهش:مهم ترین عوامل کلیدی بر توسعه هنر اسلامی در اینستاگرام کدامند؟عوامل کلیدی بر توسعه هنر اسلامی در اینستاگرام با روش AHP چگونه اولویت بندی می شوند؟
مردم نگاری زیورآلات یکصد سال اخیر شوشتر با رویکرد چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیورآلات مجموعهٔ عظیمی از اشیاء فرهنگی هستند که کاربرد تزئینی، تجملی و بعضاً کارکرد بلاگردان دارند. فارغ از وجه مادی و سرمایه ای، برخی از انواع آن ها کارکردی روزمره و آیینی داشته و بازنمای هویت فرهنگی، اندیشه ها و باورهای جوامع بوده و مهارت و ادراک زیباشناسانهٔ زیورسازان هر دوره را نشان می دهند. در این میان شهر شوشتر که روزگاری مرکز استان خوزستان بوده است، یکی از مراکز ساخت زیورآلات بوده که با توجه به تنوع فرهنگی مردم این منطقه، رویکرد چندفرهنگی در زیورآلات آنان دیده می شود. بر این اساس مسئله پژوهش حاضر، چگونگی شکل گیری رویکرد چندفرهنگی در صنایع دستی این شهر و چیستی زیورآلات ساخته شده در این بستر است. شناخت تزئینات و معناهای مشترک فرهنگیِ جامعهٔ ایرانیِ نهفته در زیورآلات به ویژه آثار منطقهٔ خوزستان و شهر شوشتر و اطراف آن در محدودهٔ یک صد سال گذشته هدف این پژوهش است. رویکرد این پژوهش کیفی، مردم نگارانه است که در آن به طور عمده با بهره گرفتن از منابع میدانی و سپس کتابخانه ای و شیوهٔ تحلیل نشانه شناسانه به بررسی موضوع پرداخته شده است. منابع میدانی پژوهش حاضر، افراد آگاه به موضوع و هم چنین مردم محلی و مجموعه داران شخصی بوده اند. بر اساس یافته های پژوهش، بافت چندفرهنگی شوشتر و وجود تقاضاهای مختلف، سبب شده تا زیورسازان این شهر اقلام مختلف تزئینی، ملزومات زندگی و نیز اشیاء دوگانهٔ تزئینی و بلاگردان یا دفع شر را بر اساس سلیقه های مختلف ساکنانی که جمعیت بیش تری در این شهر دارند، به تولید برسانند. وجود تزئین یا نقش اندازی بر اشیاء و ارزش آفرینی اشیائی نه چندان پراهمیت (به زعم افکار امروزی) چون سنگ پا و قطعه فلز پایین و بالای بادبزن، نشان از تداوم سنت تزئین گرایی در هنر ایرانی است که در بطن شهری با ویژگی هم گرایی فرهنگی، همواره برای آن تقاضا وجود داشته است.
فراتحلیل کاربردهای هوش مصنوعی در معماری داخلی: فصل تازه ای برای ساختمان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
139 - 158
حوزههای تخصصی:
اهداف: هر زمان از معماری داخلی صحبت میشود، موضوعی تزیینی به ذهن افراد مبتدی میرسد؛ و هر زمان از ساختمان سالم سخن به میان می آید، گمان میکنند که تنها به عناصر و جزییات معماری مربوط است. هدف اصلی این پژوهش، نشان دادن نقش هوش مصنوعی در ایجاد تعامل میان «معماری داخلی» و ساختمان سالم است.
روش ها: روش شناسی پژوهش با اتکا به فراتحلیل و مبتنی بر نظریه معماری سرآمد، به بررسی پهنه بزرگی از ادبیات موضوع می پردازد. فراتحلیل یا متاآنالیز با تاکید بر ترکیب آماری از نتایج مطالعات متعدد، بخش وسیعی از ادبیات تحلیلی در حوزه نقش هوش مصنوعی در معماری داخلی را پوشش میدهد. بر اساس رویکرد منتخب پژوهش از روشهای ترکیبی محاسبات ماشینی مانند فراشبیه سازی ترکیبی، خوشه بندی، تفسیر آینده نگارانه متغیرها و استخراج اندازه اثر، واریانس و رگرسیون استفاده شده است.
یافته ها: نتایج عددی و یافته های کمی در بررسی ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی، نشان دهنده آن است که بیشترین ابزارهای توسعه یافته مربوط به مراحل اولیه طراحی است و در رتبه بعدی ابزارهای مربوط به مرحله بهره برداری، و سپس ابزارهای مربوط به مراحل پایانی طراحی معماری است.
نتیجه گیری: دستاوردهای کیفی پژوهش نشان میدهد که مجموعه ابزارهای توسعه یافته در حوزه معماری داخلی از دقت تحلیلی بالایی برخوردار نیستند، به همین دلیل اغلب استفاده از آنها در مرحله ایده یابی منطقی ترست. همچنین ابزارهای توسعه یافته در بخش دوم به در حوزه شیمی ساختمان، سلامت ساکنان، رایانش زیستی، مصالح دوستدار محیط زیست و غیره مربوط است.
پژوهشی در بازشناسی بناهای تاریخی بر اساس پیوند بین مستندات مختلف؛ نمونه موردی آسیاب کَهَک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
۳۷-۲۳
حوزههای تخصصی:
با توجه به آنکه بازشناسی و شناخت ارزش های نهفته در بنا در راستای حفاظت از بناهای تاریخی، امری ضروری است، می توان از طریق آشنایی با روش های استخراج اطلاعات از مستندات مختلف و پیوند میان آنها به یک نتیجه ی مطلوب رسید. مستندات مختلف تاریخی شامل منابع مکتوب، شفاهی، تصویری، اشیا و همچنین خود بنای تاریخی است که به طریقی می توانند در راستای بازشناسی و بازنمایی هویت و اصالت اثر مورد بررسی قرار گیرند. در این مطالعه فرآیند دستیابی به شناخت جامع از طریق پیوند میان انواع مستندات تاریخی، هدف پژوهش است. پژوهش پیش رو با روشن ساختن مسیر استفاده از منابع مطالعاتی مختلف و بهره گیری از آنها در فرآیند شناخت یک بنای تاریخی، تلاش می کند مسیر را برای محققان هموارتر کند. بازشناسی بناهای تاریخی بر پایه درک مستندات ، اساس کار این پژوهش است که با روش توصیفی- تاریخی در تلاش است تا با خوانش صحیح منابع موجود و تحلیل داده ها، مجموع اطلاعات حاصل از پیوند آنها با هم را شناسایی کند. به منظور درک بهتر نیز، بنای تاریخی آسیاب کَهَک در تهران، به عنوان یک نمونه، مورد بررسی قرار گرفته است. در رابطه با این بنا بازخوانی اسناد مکتوب (وقف نامه) و تصویری (عکس هوایی) زمینه ی اصلی شناخت بوده، که به طور کامل به نحوه ی بازخوانی، استخراج اطلاعات از آنها و بررسی پیوندشان با دیگر مستندات در راستای شناختی جامع از بنای موردنظر، پرداخته شده است. در نهایت نیز طریقه ی برقراری این پیوند و استفاده از تمام مستندات در کنار هم بیان شده که قابل تعمیم به دیگر بناهای تاریخی است.
بررسی نقش انعطاف پذیری فضاهای عمومی شهری در اجتماع پذیری و سرزندگی مکان سوم (مطالعه موردی: پارک ملل شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
۸۵-۵۹
حوزههای تخصصی:
امروزه برخی از پارک های شهری به اختصاص بخش بزرگی از سرانه های شهری به رغم توجه به مسائل زیست محیطی چندان اجتماع پذیر و سرزنده نبوده و حتی در برخی موارد، خود به عنوان فضایی معضل مطرح شده اند. بدین منظور هدف از این پژوهش بررسی نقش میزان انعطاف پذیری و تأثیر آن بر اجتماع پذیری و سرزندگی و شناسایی سهم هر کدام از عوامل مؤثر بر فضای شهری در تحقق فضای عمومی موفق می باشد. همچنین تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است و از لحاظ زمانی از نوع تحقیقات مقطعی آینده نگر و از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ فرآیند جزء روش کمی محسوب می شود. تحقیق حاضر در وهله اول غیر آزمایشی می باشد، در مرتبه دوم، این پژوهش ها مدل های مختلفی دارند که بعضی صرفا جهت توصیف می باشند، بعضی دیگر از پژوهش ها که در واقع این پژوهش جزو این دسته است، از نوع همبستگی می باشد. در این نوع از مطالعات همبستگی، روابط بین متغیر ها بررسی می شوند. همچنین روش نمونه گیری در این پژوهش، روش آزمون سازی می باشد که برای ساختن آزمون به ازای هر آیتم تقریبا یازده نفر انتخاب شد؛ که تعداد(464نفر)، به عنوان نمونه و ملاک قرار گرفت، و بین این تعداد شهروند پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق همبستگی و رگرسیون، معادلات ساختاری در نرم افزار Lizrel,Spss انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، پارک ملل با امتیاز اجتماع پذیری(17/3) و انعطاف پذیری(01/3) شرایط متوسطی دارد؛ و با امتیاز سرزندگی(86/2)،سرزنده نمی باشد. همچنین با کمرنگ شدن سرزندگی فضای شهری، فضاها رنگ و بوی فضایی خاموش به خود می گیرند و به مرور زمان مولفه های دیگر موفقیت در فضا نیز قابلیت خود را از دست می دهند و بدین گونه فضای شهری به فضایی صرفاً جهت عبور تبدیل می شود. اما راهکار پژوهشگر این است، تا از طریق تقویت و ارتقا شاخص سرزندگی و با کاتالیزوری به نام انعطاف پذیری، فضای عمومی را از حالت خاموش خارج نمود و به فضایی اجتماع پذیر و موفق دست یافت.
احیای سکونتگاه های انسانی با رویکرد خدمت چابک (مطالعه موردی: روستای تاریخی اصفهک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
۴۱-۲۶
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های انسانی، به ویژه روستاهای تاریخی، به عنوان بستری برای زیست، تعامل و رشد، نقشی اساسی در جوامع پویا، سرزنده و پایدار دارند. بااین حال، تجارب گذشته و شیوه های سنتی مدیریت در مواجهه با چالش های نوین این سکونتگاه ها ناکارآمد بوده اند. این پژوهش با هدف تحلیل کاربست رویکرد «خدمت چابک» در احیای روستای تاریخی اصفهک، می کوشد به این سؤال اصلی پاسخ دهد که «چگونه رویکرد چابک می تواند احیای سکونتگاه ها را به فرایندی زنده، انسان محور و مؤثر تبدیل کند؟». در مقابل، رویکرد چابک با تأکید بر تعامل مردمی، اقدام تدریجی، پاسخگویی به تغییرات و یادگیری مداوم، فرایند احیا را زنده، پویا و انسانی می سازد. از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه نیمه ساختار یافته با ساکنین و کارشناسان، مشاهده مستقیم و تحلیل مستندات محلی و گام های اسپرینت، نشان داده می شود که بهره گیری از این روش علاوه بر احیای کالبد، به بازآفرینی اجتماعی و فرهنگی نیز منجر می شود و سکونتگاهی را شکل می دهد که در آن مردم برای تقویت زندگی خود و حل مشکلاتشان تلاش می کنند. این رویکرد به عنوان راهکاری عملی و اثربخش برای مدیریت سکونتگاه های انسانی، به ویژه در بافت های تاریخی، معرفی می شود.