فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات مهم شهرنشینی روند رو بهرشد تولید زباله میباشد. مدیریت پسماند مسئلهای است که بهدنبال پیشرفت زندگی اجتماعی انسان ها و افزایش تعاملاتشان با محیط زیست شکل گرفت. ﻣﺤیﻂ ﺯیﺴﺖ مجموعه ای ﺑﺴیﺎﺭ ﺑﺰﺭگ ﻭ ﭘیﭽیﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺳﺖ کﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﺗکﺎﻣﻞ ﺗﺪﺭیﺠی ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﺟزﺍی ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺳﻄﺢ ﺯﻣیﻦ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍیﻦ ﺩﺭ ﻓﻌﺎﻟیﺖﻫﺎی ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﺄﺛیﺮ ﻣیﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﻣیﮔﺮﺩﺩ. مدیریت پسماندهای شهری به عواملی همچون تولید زواید، جمع آوری، حمل و نقل، دفن زباله و بازیافت آن بستگی دارد، بنابراین محدوده مدیریت این مقوله بسیار وسیع و متغیر است، برای چنین موضوعی راهی جز مدیریت و برنامه راهبردی وجود ندارد. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و هدفی کاربردی به بررسی نحوه مدیریت پسماندهای شهری در ایران و بیان مشکلات آن پرداخته است و راهکارهایی را با توجه به نمونههای موفق جهانی بیان کرده است. معرفی مدیریت پسماند در کشورهای پیشرفته از جمله آلمان و آمریکا، نشاندهنده عقبماندگی ایران در این زمینه میباشد و با توجه به حجم تولیدی زبالههای شهری، از ظرفیت اقتصادی آن به صورت مطلوب استفاده نشده است.
نماد شناسی نقش پرنده در قالی های ایران و هند
منبع:
پیکره دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
33 - 51
حوزههای تخصصی:
نقوش به کار رفته درقالی های ایران و هند، سرشار از مفاهیم و معانی نمادینی است که در بستر زمان، از اساطیر، فرهنگ ها و اعتقادات مردمان دو کشور نشأت گرفته است. پرنده چه به صورت نقش مایه عام و چه به شکل خاص، در بسیاری از فرش ها حضور دارد و نمادی از رهایی و آزادی است که انعکاس آن در طرح فرش که اغلب گلزار و بوستانی زیبا را در مقابل دیده مخاطب می نشاند، آیتی الهی و تمثیلی از بهشت است. با نگاهی گذرا به آثار تاریخی، ادبی و هنری درمی یابیم که مفهوم نقش پرنده در زندگی فکری و اجتماعی بشر از نقش و جایگاه مهمی برخوردار بوده است. از آن جا که نقش ها و نگارهای گذشته پیوندی عمیق با اعتقادات اساطیری و نمادهای باستانی بسیار دور دارند. مسئله این پژوهش چیستی مفاهیم نمادین در فرش های ایران وهند است و هدف آن، آگاهی از مفاهیم نمادین پرنده و چگونگی حضور این نقش مایه در فرش های دو کشور است. این که نقوش پرنده موجود در فرش های ایران و هند چگونه اند و مفهوم نمادین آن ها چیست؟ سوالاتی است که در پژوهش حاضر به آن پاسخ گفته می شود. این پژوهش به روش کتابخانه ای انجام شده و نتیجه آن به صورت توصیفی و تحلیلی ارائه شده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که نقوش پرنده ای که در فرش های این دو کشور آورده شده برآمده از اساطیر، اعتقادات و مفاهیم گسترده ای است که کمابیش در هر دو کشور به صورت مشترک با اندک تغییراتی رسم شده است و مبیّن هنر و فرهنگ آن هاست.
ورود اولین دستگاه آگراندیسور (بزرگ ساز عکس) به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران اولیه عکاسی در جهان و همچنین در ایران ، چون هنوز دستگاه بزرگ سازعکس یا آگراندیسور ابداع نشده بود، عموماً برای آنکه نیاز به عکس های بزرگ را برآورده سازند، دوربین ها را بزرگ می ساختند تاشیشه های بزرگ در آنها جای گیرد و سپس از روی همان شیشه ها، عکس را به طریق کنتاکت (تماس مستقیم شیشه بر روی کاعذ) چاپ می کردند تا اینکه در سال 1274 ق /1857 م دستگاه آگراندیسور خورشیدی در خارج از کشور ابداع شد. قطعاً این دستگاه سریعاً و در همان سال ها به ایران نرسید. قدیم ترین رساله عکاسی دوره ی قاجار که در آنها از بزرگ نمودن عکس یا آگراندیسمان نام برده شده یکی رساله احمد (سال نگارش بین 1290 تا 1300 ق ) و دیگری رساله پاپاریان دواساز (سال نگارش 1313 ق ) است . ورود اولین دستگاه آگراندیسور را که منبع تأمین روشنایی آن با سوزاندن نفت و یاانرژی از پیل الکتریکی کار می کرده است به سال 1305 ق پس از بازگشت میرزا محمد خان حشمت الممالک برادر دوست محمد خان مغیر الممالک از فرانسه نسبت می دهند. اما با یافتن اسنادی توسط صاحب این قلم مشخص می شود که یک دستگاه آگراندیسور از سال 1284 ق در عکاس خانه سلطنتی موجود بوده و آقارضا حداقل ازسال 1287 ق با آن دستگاه برای بزرگ نمایی شیشه عکس اقدام نموده است . این اسناد و مدارک برای اولین بار در تاریخ عکاسی ایران مطرح می شود.
جهانی شدن و معماری
تذهیب در نگارگری مکتب هرات
حوزههای تخصصی:
فصالی و نیلوفر
حوزههای تخصصی:
هنر دینی و هنرمند متعهد در اندیشة آیت الله مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زیبایی، به منزلة یکی از ریشه دارترین خواست های فطری آدمی، و هنر، به منزلة نمود عملی خواست زیبایی در ساحت حیات انسان، دو مقولة بسیار مهم اند که با دین، اخلاق و اغلب دیگر ساحت های زندگی آدمی پیوند هایی وثیق دارند. از همین روی، و با نظر به فراگیری روزافزون دامنة تأثیر هنر در زندگی فردی و اجتماعی انسان در روزگار ما، ضرورت پژوهش های بنیادی و کاربردی، به ویژه با نگاهی بومی و دینی در این زمینه دوچندان شده است.
در این مقاله، که به بررسی اندیشه های آیت الله مصباح در باب هنر دینی و هنرمند متعهد اختصاص یافته، نخست به آرای ایشان در باب هنر و زیبایی و نسبت آن دو و نیز نسبت زیبایی و هنر با ارزش ها و نسبیت در هنر، اشاره می شود. سپس در باب «هنر دینی و هنر اسلامی»، عناصر قوام بخش هنر دینی و اسلامی بررسی می گردد. نماد و بیانگری در این هنرها گام بعدی این پژوهش است، و همچنین ویژگی های هنرمند متعهد، و پس از آن اولویت سنجی در حوزة هنر در نظام آموزشی دینی کاویده شده است.
تقابل اصالت و حس مکان
منبع:
خیال ۱۳۸۴ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
این مقاله در سال 1980 در مجلة علمی لندسکیپ به چاپ رسیده و از آن پس، مورد اشاره و بحثهای متعدد بوده و توجه بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است. تُوان دربارة اصالت (ریشه داری) و احساس مکان از دیدگاهی بنیادین بحث کرده است. به نظر تُوان، اصالت (ریشه داری) به معنای احساس بودن در موطن به شکلی ناآگاهانه است. در چنین شرایطی، بین شخص و مکان فاصله ای نیست و شخص جزئی از مکان است؛ در حالی که حس مکان بیانگر نوعی فاصله بین شخص و مکان است و به شخص امکان می دهد تا مکان را درک و ارزیابی کند. به اعتقاد تُوان، احساس اصالت (ریشه داری) حتی در آغاز دهة 80 نیز برای امریکاییها حالتی دست نیافتنی بوده است. این وضع امروزه با وسعت ارتباطات و آگاهیهای انسان امروزی از دیگر مکانها، در همة سرزمینها و کشورها، کم و بیش حاکم شده است. مطالعة نظریات و راهکارهای توان در مواجهه با چنین وضعی برای ما نیز مفید است. درک تفاوت بین اصالت (ریشه داری) و حس مکان مسئلة اصلی در تدوین راهبرد مواجهه با این پدیده است. برای احساس ریشه دار بودن ضرورت سکونت درازمدت نسلهای متمادی در یک مکان مطرح نیست، بلکه صرفاً داشتن زندگی خوش و یک نواخت و بی علاقگی به جهان بیرونی لازمة امر است. چنین احساسی نه گذشته را خاص می کند و نه مکانهای گذشته را؛ و به همین سبب، حفظ و احیا هم اهمیتی کمتر می یابد و مفهوم خود را از دست می دهد. اما ایجاد حس مکان و حفظ آن نیازمند تقویت آگاهی تاریخی و حفظ مکانهای تاریخی است تا هویتی خاص را به وجود آورد. امروزه، که شناختهای ما آگاهانه است و دیدها وسعت یافته، گریزی از تلاش برای ایجاد حس مکان و در پی آن تعلق مکانی دیده نمی شود.
رویکرد تعاملی سطوح و مقیاس طراحی شهری در فرآیند برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقای کیفیت محیط شهری از دغدغههای اصلی شهرسازی و هدف اصلی تمام طرحهای توسعه شهری است. در ارزیابی و تجارب ماحصل از اجرای طرحهای توسعه شهری در جهان و به ویژه کشور ما این موضوع اثبات شده است که این طرحها در خلق محیط شهری واجد کیفیت، توفیق کمی داشتهاند. با این ضرورت در سالهای اخیر، اندیشمندان مختلف شهرسازی، از حضور تفکر کیفیتگرای خاص طراحی شهری، در تمام مقیاسهای [کلان و خرد] طرحهای توسعه شهری برای ایجاد محیط واجد کیفیت حمایت کردهاند. این مقاله با روش مطالعة تطبیقی و تحلیل محتوای متون و مفاهیم مؤثر در تحول طراحی شهری و مقایسة آن با گرایشها و گونههای مختلف طراحی شهری در چارچوب برنامهریزی راهبردی و با استفاده از تجربیات پیشین با تلفیق فرایند طراحی شهری و برنامهریزی شهری، و با هدف ساخت تصویری از یک رویکرد نوین و امیدبخش برای کاربست عملی طراحی شهری در طرحهای توسعه شهری به منظور ارتقای کیفیت محیط شهری شکل گرفته است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد طراحی شهری در حوزه کلان مقیاس دارای تولیدات کاربردی است که میتواند به ارتقای کیفیت محیط کمک کند. تحقق عملی این رویکرد بسته به پذیرش و رعایت پنج مؤلفة ذیل است :
الف. حضور اهداف طراحی شهری در طیف مقیاس برنامهریزی، ب. پیوند حرف و همکاری تخصصهای مختلف در موضوعات طراحی شهری، ج. مشارکتپذیری عمومی درطراحی، د. وجود سطوح و سلسله مراتب مقیاس طراحی شهری، هـ. پشتیبانی از موضوعات طراحی شهری. نتایج این مقاله نشانگر تعامل بین طراحی شهری و برنامهریزی شهری در مقیاس کلان و خرد به عنوان یک ضرورت در نظام توسعه شهری است وکاربست مؤلفههای فوق تضمینی برای عملی کردن این رویکرد و کارامدی طرحهای توسعه شهری است.
موسیقی مردمی موسیقی کلاسیک
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۰ شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
قوه خیال و عالم مثال در آراء و اندیشه امام محمد غزالی : تاملی در مبانی نظری هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی ظرف دویست سال گذشته مورد توجه و تامل جدی محققان و مستشرقان بوده است.گروهی این هنر را هنری مقدس با بنیان های نیرومند حکمی و عرفانی می دانند، گروهی حضور عنصر اسلامیت در هنر اسلامی را کاملا نفی می کنند و گروهی آرای دسته اول را غیر مستند بر ادله و شواهد تاریخی می دانند.این تشتت آراء محصول برخی عوامل است: عواملی چون فقدان منابع کافی و لازم در اثبات بنیان های حکمی و عرفانی هنر اسلامی، فقدان مطالعات متدیک و علمی توسط محققان و هنرشناسان بومی و نیز قرار گرفتن برخی از بنیان های نظری هنر در اثبات مفاهیم کلامی و تئولوژیک. این مقاله با تعمق در متون حکمی جهان اسلام سعی کرده است مفاهیمی چون قوه خیال، عالم مثال و نیز ذوق را در آراء امام محمد غزالی مورد توجه و تامل قرار دهد. تعمقی که به نظر نگارنده نتایج مهمی نیز داشته است .
ذهن مایه ها و احساسات گرایی های نامتعارف: نقد و بررسی نمایشنامه هیاهوی بسیار برای هیچ اثر ویلیام شکسپیر
حوزههای تخصصی:
قانون کار یا قانون بیکاری: تأملی در پیش نویس اصلاحیه قانون کار در ایران
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد خرد اقتصاد جمعیت و اقتصاد کار حقوق و دستمزد،جبران های حقوق و دستمزد،هزینه های نیروی کار سیاست گذاری
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی کار و شغل
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام نقاشان
مقایسه تطبیقی دو اثر از آنتونی گورملی با پیشینه ی مجسمه سازی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه عرفان را میتوان اعتماد بر اشراق در کشف حقیقت دانست تا عقل و استدلال. عرفان در میان مسلمانان، مخصوص صوفیان است که در گذر زمان و مکان تغییر نام داده اند. یکی از راه های درک زبان عرفا، شناخت نمادهای ایشان در لباس و رنگ های آن است. عرفا معتقدند که علمای طریقت، باید به شکل و رنگ لباسی درآیند که مناسب حال و مقام ایشان باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا علاوه بر معرفی ویژگی صوفیان و اهل زهد در اسلام، جام? ایشان، برخی از تاج های ایشان، رنگ تاج ها و معانی نمادین آن مورد بررسی قرار گیرد. همچنین علل استفاده از اینگونه پوشش و رنگ ها نیز بیان گردد. نگارنده در جهت درک و شناخت صحیح، از کتب، روایات و گفتار اهل حق سود جسته است. در انتها بنیادهای عرفانی رنگ را از منظر برخی عرفای مسلمان مانند نجم رازی، نجم الدین کبری، علاءالدوله سمنانی و ابن هیثم و جایگاه رنگ های مورد استفاده به عنوان سنجشی عقلانی و شرعی را بیان داشته است. در استفاده از کتب سعی بر آن بوده تا جای ممکن از برخی منابع نوشتاریِ اسلامی بهره گرفته شود و سپس با طبقه بندی محتوای مطالب، به بازشناخت البسه و رنگ های آن در میان اهل حق پرداخته شده است.
زیرساخت شهری و لزوم تغییر نگاه در تعریف و برنامه ریزی آن؛ زیرساخت منظرین مفهومی نو در تعریف زیرساخت های شهری قرن بیست و یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای مدرن در طی قرن ها بر پایه زیرساخت های تکنولوژیک شکل گرفته و پایدار شده اند. امروز شهر و زندگی شهری بدون، بزرگراه ها و شبکه های حمل ونقل ریلی، فرودگاه ها، شبکه های تأمین آب، شبکه های فاضلاب، تلفن، برق، و اخیراً شبکه های اینترنت و موبایل غیرقابل تصور است و حضور پایه ای شان به مانند نور آفتاب، درختان، هوای پاک و … برای شهروندان عادی و طبیعی به نظر می رسد. این شبکه های زیرساختی بیش از هر دستاورد مدرن دیگر دوران صنعت بر شکل شهرها و رابطه انسان مدرن با محیط و طبیعت پیرامونش تأثیر گذاشته است. با ورود غرب به دوران پس از صنعت، از اواخر قرن بیست، همزمان با گسترش و توجه به مخاطرات اکولوژیکی ناشی از توسعه بی رویه شهرهای مدرن و زیرساخت های تکنیکی عظیم، که رویکردهای انتقادی به شهرسازی و تکنولوژی مدرن در دهه های آخر قرن بیست را به همراه داشت، بروز شکست ها و بحران ها در شبکه های زیرساختی اوایل قرن بیست و یک و عدم پاسخ گویی زیرسا خت های تک بعدی موجود به نیازهای چندبعدی جامعه پساصنعت، نیاز به بازنگری در رویکردهای رایج در تعریف و توسعه زیرساخت های مدرن را مورد توجه قرار داد. این پژوهش با بررسی و تحلیل مفهوم، ویژگی ها، بحران های پیش روی زیرساخت های شهری و در نهایت ویژگی های مورد انتظار از زیرساخت های دوران پس از صنعت را مورد سؤال قرار می دهد. از سوی دیگر با بررسی تاریخی- تفسیری مفهوم منظر، توانایی رویکرد منظرین در برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های قرن بیست و یک را مورد پژوهش قرار می دهد. در نهایت مطالعات تحلیلی این دو مفهوم نشان می دهد که از یک سو راهکار گذر از زیرساخت های شهری دوره صنعت به زیرساخت های شهری دوران پساصنعت، بهره گیری از رویکردهای چندوجهی و کل نگر است که امکان پیوند چندبعدی زیرساخت با وجوه مختلف اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی شهر را مهیا ساخته و بر تسلط مهندسی عمران، که در طی بیش از یک قرن به شکل گیری زیرساخت های صلب و تک بعدی شهری به دور از تغییرات و نیازهای چندبعدی جامعه انجامید، پایان می دهد. از سوی دیگر دانش منظر که در قرن گذشته همگام با تغییرات نگاه بشر به محیطش دچار تغییرات مفهومی عظیم شده، به واسطه صفت ذاتی میانجی و بینابینی بودنش که امکان تقلیل به شی ءگرایی و تک بعدنگری را از بین می برد، به ما اجازه گذر از رویکردهای تک بعدی و شی ءگرای حاکم بر برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های شهری را می دهد. به این ترتیب با برقراری رابطه قیاسی میان این دو مفهوم، بهره گیری از رویکرد منظرین در برنامه ریزی و توسعه زیرساخت های شهری، با توجه به پیوند چندوجهی منظر با حوزه های مختلف ابژکتیو و سوبژکتیو، یکی از راهکارهایی است که به ما اجازه عبور از صلبیت و تک بعدی بودن زیرساخت های شهری را می دهد.