فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: حفاظت و احیای میراث معماری، تلاشی برای حفظ موجودیت بنا و احیای هویت برخاسته از فرهنگ است. از آنجا که سیاست های حفاظتی ساختاری و فیزیکی رایج که اهداف متمرکزی را در راستای افزایش طول عمر بنا دنبال می کنند به تنهایی نمی توانند هدف مذکور را محقق سازند.هدف پژوهش: این پژوهش سعی بر آن داشته تا با شناخت ارزش های غیرکالبدی در مختصات مکانی موردنظر، نگاهی فراتر از دیدگاه صرف فیزیکی را ارائه داده و از منظر هویت شناسی، مؤلفه های ارزشی آسیب دیده مجموعه بازار تاریخی تبریز را شناسایی و راهکارهای حفاظت مبتنی بر ارزش های غیرکالبدی مؤثر در تقویت ارزش های فرهنگی و تاریخی را عنوان کند.روش پژوهش: در راستای حل مسئله، از روش کیفی نظریه مبنایی مبتنی بر داده های اکتشافی حاصل از مصاحبه با دو گروه متخصصان و کسبه در حجمی برابر با 31 و 15 نفر بهره گرفته شد. تحلیل اظهارات گروه شرکت کننده طی فرایندی منظم و در عین حال مداوم در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام شد.نتیجه گیری: نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که ارزش های غیرمادی فرهنگی و تاریخی مجموعه بازار تاریخی تبریز مجموعاً در هشت طبقه شامل قدمت، اصالت، سنت، اعتبار تاریخی/ ساختار فرهنگی، آیین ها، مذهب، و حیات فرهنگی قابل تدوین و دسته بندی بوده و در جریان آسیب شناسی ارزشی و تدقیق آسیب های وارده نیز بیشترین میزان آسیب متوجه ارزش هایی چون اصالت کالبدی، سنت کارکردی و کالبدی، ساختار فرهنگی (نگرش و قوانین)، سنت های آیینی- فرهنگی و باورها و اعتقادات است. از این رو راهبردهایی در راستای صیانت و احیای ارزش های آسیب دیده پیشنهاد شد که با اجرا و کاربست آن ها می توان بر طول عمر و ماندگاری این میراث ارزشمند تاریخی افزود.
بررسی مفهوم هویتی و آرایه های فرهنگی کوبه های درهای همدان
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
217 - 232
حوزههای تخصصی:
کاوش و تدقیق در اجزای معماری ایرانی حاوی اطلاعات ارزشمندی از دانسته ها و فرهنگ مردمی است که در بستر اجتماعی، تجربه چگونه بودن طی سالیان را به همراه دارد. درِ ورودی بنا، از اولین عناصر معماری سنتی ایران است که بر مخاطب عرضه می گردد و چگونگی و چرایی خصوصیات درِ خانه های همدان به ویژه کوبه، موضوع این پژوهش قرار گرفته است. این تحقیق با این سؤال ها که مفاهیم هویتی کوبه در چیست، و آرایه و تزیینات آن چه پیامی از فرهنگ مردم را منعکس می نماید، در پارادایم ساخت گرایی و با روش توصیفی ژرفانگر انجام یافت. جمع آوری اطلاعات مبتنی بر اسناد و مطالعات میدانی به شیوه مشاهده کنترل شده بوده و تحلیل اطلاعات بر استدلال استقرائی استوار بوده است. یافته های تحقیق مبین آن است که کوبه های نصب شده بر درهای چوبی خانه ها که به دقت شکل می یافت و تزیین می شد ، نه تنها مطابق با نمادهای فرمی جنسیت مرد و زن دارای تزیین بوده، بلکه نوای کوبیدن دق الباب، متناسب با هر جنس دارای صدایی بم یا زیر بود و به صورت قرارداد اجتماعی، هر کوبه خبر از خصوصیاتی از فرد مراجعه کننده آن سوی در، به همراه داشت. به این شیوه، کوبه در، به کنش فرهنگی مرتبط با حضور فرد غریبه، سامان می داده است. صنعت گران اجراکننده این عناصر و موقعیت نصب کوبه های زنانه، مردانه و غریب کوب نیز از دیگر موضوعات مقاله بوده است. نتایج این تحقیق معلوم نمود که درودگران و صنعت گرانی از همدان در کنار چلنگران اصفهانی در خلق فرم و تزیینات کوبه ها، ایفای نقش نموده اند. در دهه های متأخر برای کوبه ها، خویش کاری حفظ حریم جنسیتی منتفی بوده و تنها بر نقش تزییناتی آن تأکید شده است.
خوانش بیش متنی طراحی نقوش سیارات هفت گانه در هنر سلجوقیان (نمونه موردی «کاسه مینایی» و کتاب «عجایب المخلوقات» قزوینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در عصر سلجوقیان، هنر به شکوفایی و کمال نسبی رسید و آثار هنری متعدد و متنوعی با مضامین نجومی خلق شد که نشان دهنده اهمیت نجوم در این دوره است. هنرمندان این دوره، با آگاهی از جایگاه نجوم و مسائل نجومی، مفاهیم و مضامین نجومی را به عنوان تزیینات و نقوش مؤثر در زندگی، در آثار خود، به وفور منعکس کرده اند. پژوهش حاضر به دنبال شناخت مفاهیم نقوش نجومی و تأثیر متقابل هنرمندان سلجوقی از همدیگر در طراحی این نقوش در آثارشان است؛ بنابراین، شیوه تأثیر هنرمندان از همدیگر در طراحی نقوش سیارات ثابت و معانی آن ها در دو اثر دوره سلجوقی مورد بررسی و مطالعه واقع شده است و در این راستا، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش هاست که شیوه تأثیر طراحی نقوش سیاره های ثابت از همدیگر، بیشتر به کدام گونه از بیش متنیت تمایل دارد؟ و اینکه در فرآیند تأثیرپذیری چه تغییراتی در طراحی این نقوش ایجاد شده است؟ هدف پژوهش حاضر شناخت شیوه تأثیر طراحی نقوش سیاره های ثابت از همدیگر و نوع تغییرات در دو اثر مورد نظر پژوهش با رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت است.روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری و به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، نقوش نجومی ترسیم شده در نسخه های خطی سلجوقی علاوه بر ملاک های نجومی، به لحاظ تزیینی تا حدودی منطبق با سایر نمونه های هنرهای صناعی ترسیم شده و بعضاً به اقتضای سلیقه هنرمند، تغییراتی در آن ها صورت گرفته است. هنرمندان سلجوقی دارای شناخت کامل از تحولات هنر دوره خود و دوره های پیشین بوده اند و تلاش کرده اند با بهره گیری از تجارب سایر هنرمندان، هنر خویش را به حداعلای خود برسانند.نتیجه گیری: با توجه به پژوهش صورت گرفته، نتایج نشان داد که تأثیر طراحی نقوش سیارات ثابت در کتاب «عجایب المخلوقات» (بیش متن) از طراحی نقوش سیارات ثابت در کاسه مینایی (پیش متن) براساس گونه شناسی بیش متنیت ژنت در دسته جایگشت (ترانسپوزیشن) و تراگونگی با کارکرد جدی است. تراگونگی های ایجاد شده در بیش متن شامل تغییرات (جنسی، شکلی، ترکیب بندی و رنگی) است. نگارگر «عجایب المخلوقات» در خلق یک بیش متن جدید و مستقل نگاه تقلیدی صرف نداشته و به گونه ای متفاوت تر به طراحی آن پرداخته است.
تحلیل درک هنرجویان از عوامل فیزیکی فضای آموزشی در راستای خودشکوفایی به روش Q (نمونه مطالعاتی: هنرستان های بم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
33 - 48
حوزههای تخصصی:
هم راستایی مشخصه های فیزیکی/کالبدی و روان شناختی هنرستان ها با سازوکارهای خودشکوفایی هنرجویان از تأثیرگذارترین عوامل ضمنی در روندهای یادگیری و استعدادیابی فراگیران است. یکی از معتبرترین داده ها در تحلیل این اثرگذاری، ذهنیت هنرجویان نسبت به ویژگی های فضاست. در این مطالعه، به روش Q و با رویکرد کمی در تحلیل های آماری، با مشارکت ۳۰ نفر از هنرجویان دو هنرستان در شهرستان بم، به تحلیل درک آنان از مشخصه های فیزیکی فضا با هدف ارتقا و تسهیل خودشکوفایی حین تحصیل پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی داده ها نشان می دهد که عواملی شامل «آسایش روانی و فیزیکی»، «امکانات و تجهیزات» و «کیفیت فضای آموزشی» قابل شناسایی هستند. از میان ۲۴ متغیر مشخص شده، بیشتر نقش را میزان دریافت نور طبیعی و روشنایی روز، کاهش و کنترل سروصدای مزاحم از داخل و بیرون کلاس و چیدمان صندلی ها و میزها متناسب با هر درس و انعطاف پذیری فضا در تغییر موقعیت مبلمان متناسب با نیازهای هر درس دارندهم راستایی مشخصه های فیزیکی/کالبدی و روان شناختی هنرستان ها با سازوکارهای خودشکوفایی هنرجویان از تأثیرگذارترین عوامل ضمنی در روندهای یادگیری و استعدادیابی فراگیران است. یکی از معتبرترین داده ها در تحلیل این اثرگذاری، ذهنیت هنرجویان نسبت به ویژگی های فضاست. در این مطالعه، به روش Q و با رویکرد کمی در تحلیل های آماری، با مشارکت ۳۰ نفر از هنرجویان دو هنرستان در شهرستان بم، به تحلیل درک آنان از مشخصه های فیزیکی فضا با هدف ارتقا و تسهیل خودشکوفایی حین تحصیل پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی داده ها نشان می دهد که عواملی شامل «آسایش روانی و فیزیکی»، «امکانات و تجهیزات» و «کیفیت فضای آموزشی» قابل شناسایی هستند. از میان ۲۴ متغیر مشخص شده، بیشتر نقش را میزان دریافت نور طبیعی و روشنایی روز، کاهش و کنترل سروصدای مزاحم از داخل و بیرون کلاس و چیدمان صندلی ها و میزها متناسب با هر درس و انعطاف پذیری فضا در تغییر موقعیت مبلمان متناسب با نیازهای هر درس دارند.
تبیین نقش بندر خشک در توسعه منطقه ای شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
83 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین نقش بندر خشک در توسعه منطقه ای شهر زاهدان انجام شده است. بندر خشک به عنوان پایانه لجستیکی، جریان حمل و نقل جاده ای، ریلی و دریایی را تسهیل کرده و تأثیرات مهمی بر توسعه اقتصادی، اشتغال زایی و کیفیت زندگی دارد. با روش تحقیق آمیخته، داده های کمی از 109 پرسش نامه و داده های کیفی از 24 مصاحبه گردآوری و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل مؤثر بر توسعه بندر خشک شامل توسعه اقتصادی، کنترل کیفیت، بهبود شرایط اجتماعی، وجود زیرساخت های مرتبط و موقعیت جغرافیایی است. همچنین شاخص هایی نظیر دسترسی به حمل و نقل، کاهش بیکاری، افزایش اشتغال و توسعه تجارت بین المللی نقش کلیدی دارند. برای پیشبرد اهداف بندر خشک، پیشنهادهایی چون بهبود زیرساخت های حمل ونقل، جذب سرمایه گذاری، ایجاد مناطق ویژه اقتصادی، ارتقای آموزش نیروی انسانی و تقویت مشارکت محلی ارائه شده است که می تواند به توسعه پایدار استان سیستان و بلوچستان کمک کند.
Interpretations of Iranian Architecture from a Synchronic Linguistics Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Extensive studies on Iranian architecture have been conducted since the late Qajar period. However, many aspects remain unexplored. One of the main challenges in this field is the lack of a systematic approach to architectural analysis. Most previous research has been descriptive, focusing on the physical characteristics of buildings. Yet architecture goes beyond its physical elements; it consists of complex structures that require theoretical and conceptual analysis. As a tool for understanding architecture, the theory allows for a deeper examination of structures, meanings, and cultural transformations. Since the 1960s, linguistics has emerged as a significant architectural theory paradigm due to the renewed focus on meaning in architecture. Language and architecture are manifestations of culture—while language reflects culture, it also organizes other cultural domains. The structural similarities between language and architecture have led architects and theorists to adopt linguistic theories for "understanding architecture" and finding "design solutions." This article approaches architecture as a language and, inspired by how linguists study language through various approaches, proposes methodologies for the "understanding of architecture." It draws on Ferdinand de Saussure's classification, particularly the synchronic approach, which analyzes language at a specific moment. The scope of this research is centered on the applications of the synchronic approach in understanding Iranian architecture. Through a comparative study of linguistic and architectural methodologies, the article demonstrates how synchronic linguistic concepts and methods can be applied to analyze Iranian architecture's structures, meanings, and spatial systems, contributing to developing a theoretical model for its study.
مطالعه تطبیقی کیفیت استقرار حروف گزیده ای از خطوط نستعلیق دو شیوه صفوی و معاصر (نمونه موردی: میر عمادالحسنی و غلامحسین امیرخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۷۴-۶۳
حوزههای تخصصی:
در نگارش خط علاوه بر زیبایی، به کیفیت و موقعیت قرارگیری حروف متناسب با ترتیب و خوانش آن ها توجه می شود چنان که مخاطب به راحتی بتواند ترتیب و ارتباط میان حروف در هر کلمه را دریافته، خواندن حروف به سهولت مقدور گردد. در خطوط فارسی، نستعلیق را عروس خطوط نامیده اند. هنرمندان بسیاری درطول چندقرن گذشته به نگارش نستعلیق پرداخته و هریک ضمن ذوق آزمایی تلاش کرده اند تا آثارشان را در این زمینه به کمال مطلوب برسانند. مقاله پیشروبا هدف دستیابی به نحوه مواجهه هنرمند خطاط درخصوص کیفیت استقرار حروف در کلمات، به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، نمونه هایی از سطرنویسی و چلیپا در دو شیوه صفوی و معاصر؛ گزیده ای از آثار میرعمادالحسنی و غلامحسین امیرخانی به عنوان شاخص را انتخاب و سپس از طریق تطبیق، کیفیتِ ترکیب و استقرارِ حروف در کلمات آن ها را توصیف و تحلیل نموده است. چگونگی استقرار حروف نستعلیق در آثار دو استاد خوشنویس پرسش اصلی و نظیر نویسی های امیرخانی از میرعماد مورد توجه این پژوهش است. این که ترکیب و ترتیب قرار گرفتن حروف در کلمه و در نهایت سطر، در تناسب با بار معنایی کلمه در دو شیوه تا چه اندازه به لحاظ کیفی حائز اهمیت بوده است. یافته های پژوهش، ضمن تبیین ویژگی های خاص آثار و نقاط اشتراک و افتراق هریک از نمونه های مشابه دو هنرمند، حاکی از آن است که در آثار میرعماد ترکیب و ترتیب قرارگیری حروف در کلمات، منطبق با مسیر نگاه مخاطب، روان خوانی و اساساً تسریع دریافت معانی کلمات در نظر گرفته شده و رعایت این نکته از دقت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است درحالی که در آثار امیرخانی این موضوع چندان مورد اعتنا قرار نگرفته است و صرفاً چیدمان اجزای یک کلمه غالبا از بُعد ترکیب بندی و حسن همجواری حروف و کلمات مورد اهمیت است.
بررسی زیبایی شناسی بازنمایی تصویر خاطره ای در فیلم درخت گلابی بر اساس رویکرد نئوفرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف پی بردن به چگونگی بازنمایی تصاویر خاطرات در فیلم درخت گلابی (1376) داریوش مهرجویی، این تصاویر را با نگاهی زیبایی شناسانه وا می کاود. به منظور بررسی چگونگی به تصویر کشیده شدن خاطرات و چرایی به کارگیری تمهیدات سینمایی به کار گرفته شده، پژوهشگر با رویکردی نئوفرمالیسیتی به تجربیات و عملکرد انسان در یادآوری خاطرات توجه می کند و با جستجو در تجربه های موفق بازنمایی خاطرات در سینمای جهان، که سعی بر تقلید از این تجربیات داشته اند و با استفاده از ابزارهای سینمایی چون فیلمبرداری و تدوین به دنبال همگام سازی فرم و محتوا بوده اند، مطالعه را به سرانجام می رساند. پژوهشگر در انتهای متن با تحلیل تصاویر خاطرات در نمونه ی منتخب و تطابق نتایج بررسی های صورت گرفته بر سینمای جهان، به این نتیجه دست می یابد که داریوش مهرجویی در این فیلم دغدغه ای فرمال برای به تصویر کشیدن خاطرات داشته و در این راه به مانند تجربه های موفق پیشین در سینما کوشیده تا با بهره گیری از نوع شکل گرفتن این تصاویر در ذهن انسان، سکانس های خاطرات فیلم را با به کارگیری امکانات فیلمبرداری و تدوین به تجربه ی حقیقی انسان از یادآوری خاطرات نزدیک سازد که این خود باعث به وجود آمدن فرمی زیبایی شناسانه در تصاویر خاطرات فیلم درخت گلابی (1376) شده است.
ریشه ها و گونه ها در پیکره های انسانی قرون 5 تا 7 ه.ق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
127 - 143
حوزههای تخصصی:
از میان آثار سفالین عصر سلجوقی می توان به پیکره های انسانی با کارکردها و حالت های مختلف اشاره نمود. علاوه بر نمونه های سفالین، پیکره های گچی بسیاری نیز در ابعاد متنوع و بعضاً بزرگ به عنوان نقش برجسته های بیش برجسته از مناطق مختلف ازجمله ری به دست آمده که از نظر میزان برجستگی می توان آن ها را مجسمه هایی خطاب کرد که از یک سو به دیوار چسبیده اند. این پیکره ها که تنها از برخی از آن ها در کتب نام برده شده و بیشتر آن ها در موزه های سراسر جهان جای گرفته اند، کمتر موردمطالعه واقع شده و متأسفانه غیر ایرانیان بیشتر از پژوهشگران داخلی در مورد این آثار هنر ایران قلم زده اند. مقاله حاضر با هدف شناخت ریشه ها و گونه های این پیکره های انسانی قصد دارد تا ضمن معرفی این پیکره ها، دسته بندی مشخصی نیز برای شناخت آن ارائه کند. سؤال تحقیق بدین قرار است که پیکره های انسانی عصر سلجوقی از نظر کاربرد، موضوع و مواد متشکله به چند گروه قابل تقسیم است و منشأ شکل گیری آن ها کدام است؟ تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کیفی قرار می گیرد که با روشی توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده) و استفاده از منابع کتابخانه ای و تارنماهای معتبر به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر متشکل از پیکره های انسانی عصر سلجوقی است که متأسفانه عدد دقیق آن مشخص نیست و نمونه های موردمطالعه در این مقاله شامل 25 عدد بوده که به شیوه در دسترس گزینش شده است. نتیجتاً دسته بندی هفت گانه ای شامل مردان سوار بر اسب، مردان نشسته، مردان ایستاده، مادر و نوزادها، نوازندگان، زنان درباری و سردیس زنان و مردان پیشنهاد شد. دسته های مذکور از نظر کاربرد شامل پیکره های مستقل، ظروف پیکره گون و پیکره های وابسته به معماری هستند که به واسطه ی سفال لعاب دار، سنگ و گچ نقاشی شده تجسّم یافته اند. ریشه های شرقی (ترکستان شرقی) و ایرانی (پارتی و ساسانی) در نوع ساخت پیکره های گچی و چهره پردازی ظروف سفالین پیکره گون مشهود است.
نقش طراحی شهری سازگار با سیل از منظر بهبود ادراک خطرپذیری (یک مرور نظام مند بین رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
32 - 43
حوزههای تخصصی:
پیرو کانال کشی نهرها و به کارگیری زیرساخت های کنترل سیل، ادراک افراد از پویایی اکولوژیکی رودخانه ها و ایمنی محیط دچار اختلالات گسترده ای شده است که این عدم درک صحیح از خطرپذیری سیل، در زمان وقوع جریان های شدید سیل می تواند به تلفات عدیده ای منجر شود. لذا در راستای تاب آوری در برابر سیل، علاوه بر معیارهای سازه ای، نحوه بهبود معیارهای غیرسازه ای همانند درک خطرپذیری در راستای ارتقاء سازگاری و آمادگی جوامع در برابر سیل، از جمله مباحث پراهمیت محسوب می شود. امروزه با وجود گذار مدیریت رودخانه ها از رویکردهای تماماً سازه ای به رویکردهای یکپارچه و تأکید بر مشارکت رشته های مرتبط در راستای تلفیق معیارهای سازه ای و غیرسازه ای در زمینه تاب آوری در برابر سیل، نقش طراحی شهری در فرایند مذکور هم چنان در هاله ای از ابهام است. لذا، با توجه به توانایی طراحی شهری در بسط تجربه ادراکی افراد در محیط، این پژوهش درصدد است با انجام یک مرور نظام مند بین رشته ای، نحوه ورود و تلاقی طراحی شهری در بحث ادراک خطرپذیری سیل را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با بسط مدل اجتماعی-اکولوژیکی پژوهش سه دیدگاه نظری روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت را به عنوان نقطه های آغازین این پژوهش بین رشته ای برمی گزیند، سپس با انجام یک مرور نظام مند در پایگاه داده اسکوپوس در شش مرحله، نقش طراحی شهری در بهبود درک خطرپذیری سیل را واکاوی می کند. طراحی شهری در هریک از حوزه های روان شناسی محیط، جغرافیای انسانی و حفاظت از طبیعت می تواند از طریق کیفیت های زیبایی شناختی و ادراکی محیط، حس مکان و تنظیم خدمات اکوسیستمی نقش مهمی در بسط تجربه ادراکی افراد از رودخانه ها و متعاقباً بهبود ادراک خطرپذیری سیل ایفا کند، اما در هریک از حوزه های مذکور با چالش های متعددی مواجه است و نخست باید نحوه سازگاری و ایجاد توازن با عوامل مداخله گر مربوطه را دریابد.
میدان بهارستان و تحقق فضای مدنی (خوانشی نقادانه از سویه فضامند اولین انقلاب مدرن شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
40 - 53
حوزههای تخصصی:
همسو با دیگر مظاهر تمدنی، شهر ایرانی در اثر مواجهه با مدرنیته، به افقی تازه از زیست خود گام نهاده و در کنار تحول کالبدی و پیدایش فضاهای معماری و شهری با پیکره بندی جدید، تجربه نوینی از بُعد اجتماعی فضا را از سر می گذراند. میدان بهارستان نمونه قابل تأملی از این صورت بندی جدید فضایی است که در انتهای عصر قاجار خارج از نظم مسلط بدل به کانون کنشگری اجتماعی و آزادی خواهی مشروطه طلبان می شود. این مطالعه در بستر پارادایم انتقادی به دنبال خوانش عوامل و نیروهایی است که میدان بهارستان را در فضا-زمان تاریخی تهران عصر مشروطه، به عنوان فضای مدنی در نظم نوین شهری مطرح ساخته اند، و سعی دارد برخلاف تحلیل های یک سویه کالبدی و یا معنایی، زوایای مسکوت مانده این تجربه را از طریق روایت فضای اجتماعی آن، صدادار نماید. فضای مدنی، به عنوان لایه نهایی عمومیت فضای شهری، نوعی فضای زیسته است که با تسلط جامعه بر آن، بدل به بستر گفتمانی و کنش اجتماعی-سیاسی شهروندان شده و به سان بدن آزادی خواه جامعه از طریق حمایت نهادهای آن حیات خود را بازمی یابد. بر مبنای خوانش این پژوهش، میدان بهارستان در عصر مشروطه، به پشتوانه استقلال شهری و جدایی از شبکه منسجم فضاهای عمومی، ایجاد بستر گفتمانی از طریق حضور نهاد نوپا مجلس و انجمن ها و کانون های وابسته به آن، کثرت و تنوع حاصل از شکل گیری جامعه مدرن، و همچنین مطالبه و دادخواهی به واسطه شکل گیری دوگانه دولت-ملت، به تصرف مشروطه خواهان درآمده و ضمن ایجاد انقطاعی بنیادین در نظم سنتی حاکم، زیست اجتماعی شهر را وارد حیاتی سراسر نوپدید کرده و تجربه جدیدی از مکان مندی در فضای عمومی شهری را به همراه آورده است.
کارکرد نقاشی های سوررئالیستی برای دستیابی به ایده های اجرای عروسکی (با مطالعه سه اثر از رنه مگریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با هم پوشانی هنرها و شکل گرفتن روش ایده به اجرا، راهکارهای متنوعی برای ایده پردازی در اختیار کارگردان قرار گرفته است. ایده پردازی در تئاتر عروسکی می تواند براساس روایت، عروسک و فضا انجام شود. ازآنجاکه به ایده پردازی براساس فضا کمتر پرداخته شده، هدف این پژوهش یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا می توان از طریق فضای نقاشی ها، تئاتر عروسکی خلق کرد. پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ، نقاشی های رنه مگریت را انتخاب و راه های ایده پردازی برای تئاتر عروسکی براساس نقاشی های سوررئالیستی او را بررسی کرده است. نخست مشخصات جنبش سوررئالیسم و نقاشی سوررئالیستی تبیین شده و پنج عنصر رؤیاگونگی، خیال پردازی، فانتزی، اغراق و هجو به عنوان ویژگی های آن معرفی می شود؛ سپس ویژگی های معنایی تئاتر عروسکی (فانتزی، نمادپردازی، کوچک سازی، بزرگ سازی و ساده سازی) با نمونه ها توضیح داده شده و سه روش ایده پردازی برای تئاتر عروسکی گونه شناسی می شود. در بدنه، پس از معرفی ویژگی های نقاشی های مگریت و نشان دادن هم پوشانیشان با ویژگی های تئاتر عروسکی، سه اثر از مگریت باتوجه به ویژگی های یادشده ایده پردازی می شود. این پژوهش به وسیلهٔ منابع مکتوب و با بررسی آثار مگریت انجام شده و به شیوهٔ تحلیلی و توصیفی ارائه شده است. ایده پردازی براساس فضا علاوه بر اهمیت ماهیت بینارشته ای اش، امکانات گسترده تری برای خلق تئاتر عروسکی ارائه می کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که ایده پردازی براساس فضا از طریق هنر نقاشی به ویژه نقاشی سوررئالیستی ممکن است. این امکان به علت مشابهت میان ویژگی های این نقاشی ها با تئاتر عروسکی پدید آمده است. هم نشینی واقعیت و خیال وجه اشتراکی است که می تواند در هر یک از این رسانه های هنری دیده شود.
بررسی کارایی دیوار ترومب فتوولتاییک در ساختمان های مسکونی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۴
5 - 21
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر ترکیب های جدیدی از سامانه های غیرفعال به منظور افزایش کارایی آن ها معرفی شده اند. هدف از تحقیق حاضر بررسی عملکرد دیوار ترومب فتوولتاییک در ساختمان های مسکونی مشهد است که با استفاده از شبیه سازی انرژی، توسط نرم افزار انرژی پلاس صورت گرفت. دیوار ترومب آجری و بتنی با سطح پوشش فتوولتاییک در سه جایگاه متفاوت، فاصله هوایی و دریچه های متفاوت برای کل سال بررسی شد. متغیرها به صورت یکپارچه شبیه سازی شدند. نتایج نشان داد که برای اتاقی به حجم ۱۲۰ مترمکعب با دیوار ترومب شش مترمربعی آجری و بتنی و سطح دریچه ۱۸ درصد، فاصله هوایی ۰/۰۵ متر و سطح پوشش چهار مترمربع از صفحات فتوولتاییک (حدود ۶۶ درصد از دیوار ترومب)، گرمای دریافتی، تولید برق و آسایش حرارتی افزایش یافت و مقدار آن به ترتیب، ۲۵۷۶۵۲/۳، ۳۰۷۹۶۳/۶، ۱۹۷۵۴۸۲ کیلوژول و در ماه اکتبر، شرایط آسایش حرارتی، سرد ارزیابی شد. دمای سطح داخلی صفحات فتوولتاییک و گرمای دریافتی ناشی از همرفت داخلی از پایین به بالای دیوار ترومب افزایش یافت. بهترین محل استقرار صفحات فتوولتاییک روی دیوار خازن در مقایسه با قرارگیری در روی شیشه و در فاصله هوایی در اوقات سرد سال پیشنهاد شد، درحالی که برای اوقات گرم، این موضوع برعکس است.
ساختار زمانی روایت در آثار نمایشی بهرام بیضایی و اکبر رادی (مطالعه موردی نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای ساختار زمان در نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی می پردازد. ژار ژنت به منظور شناخت ساختار زمان در روایت، عناصر نظم، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد تا انواع گذشته/آینده نگری، زمان پریشی و شتاب های زمانی با ضرباهنگ های متفاوت در روایت مشخص شود. همچنین نظریه پردازانی چون فلودرنیک، ریمون-کنان و چتمن به بسط آرای وی در روایت های داستانی و نمایشی پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این است که بیضایی و رادی در قیاس با یکدیگر ساختار زمانی روایت را در متن نمایشی چطور به رشته تحریر درآورده اند؟ هدف نیز مطالعه قیاس مند زمان روایت در متون این دو نویسنده از منظر ساختاری با تکیه بر آرای ژرار ژنت و دیگر نظریه پردازان این حوزه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها از طریق اسنادی با مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها مؤکد این نکته اند که گذشته نگری و تخطی زمانی به گونه ای مبرز جریان روایی نمایشنامه و ساختار زمانی آن را دستخوش تغییر ساخته اند و در کنار آن تداوم و بسامد زمانی نیز دخیل بوده اند. درنتیجه نمایشنامه ها از لحاظ ارتباط حوادث با دیگر عناصر روایی مانند شخصیت ها، مضمون، پیرنگ و غیره قالبی نزدیک به سنت نمایشی ایرانی پیدا می کنند که در افرا به لحاظ شیوه روایت داستانی چشمگیرتر است. حال آنکه در خانمچه و مهتابی شکستگی های زمانی در ساختار روایت ارتباط بیشتری با جنبه های نمایشی پیدا می کند.
تحلیل گفتمان مذهبی مؤثر بر تزئینات کاشیکاری رواق گنبد الله وردی خان در حرم مطهر رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
49 - 64
حوزههای تخصصی:
نقش مایه های جانوری موجود بر تزئینات کاشی کاری رواق گنبد الله وردی خان در مجموعه حرم مطهر رضوی را می توان یکی از ارزشمند ترین آثار به جا مانده از عصر صفوی دانست. باتوجه به وجود محظورات فقهی و کلامی که در باب تصویرگری موجودات زنده وجود داشته است، بررسی چرایی نقش بستن نزدیک به پانصد تصویر جانوری بر کاشی های آن بنا به عنوان آرامگاه الله وردی خان و یکی از مسیرهای دسترسی به مضجع مطهر رضوی را می توان مسئله اصلی پژوهش حاضر دانست. تبیین تعامل صورت گرفته درخصوص این نقوش بازنمایانه، میان نهادهای حاکمیت و روحانیت، از باب اهمیت مسئله هنرهای تجسمی در تمدن اسلامی معاصر، مهمترین هدفِ پژوهش حاضر است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای و همچنین مشاهدات میدانی پژوهشگران صورت گرفته است . در این تحقیق، پس معرفی و مطالعه نقش مایه های متنوع جانوری متعدد نقش بسته بر کاشی های رواق، نظیر انواع مرغان، قرقاول، مرغابی، طوطی، طاووس و همچنین موجودات اساطیری نظیر سیمرغ و اژدها، به بررسی مهم ترین گفتمان های مذهبی عصر صفوی به خصوص اعتقادات مذهبی بانی آن (الله وردی خان گرجی) و همچنین باورهای عامیانه و دیدگاه های فقهی نگاشته شده در کتاب ها و رساله های عملیه برخی از مهم ترین شخصیت های مذهبی عصر صفوی نظیر محقق کرکی و به خصوص شیخ بهایی، پرداخته شده است. همچنین با مطالعه روابط میان علما و شاهان صفوی، تلاش نموده، اهمیت و نقش باورهای مذهبی مؤثر بر تساهل صورت گرفته را تبیین نماید. ویژگی های روایی و آموزشی نقش مایه ها و متن کتیبه های شکل گرفته بر کاشی ها رواق را می توان، تأییدی بر احتمال تطبیق و تقریب گفتمان های مذهبی متفاوت شیعی و مسیحی در ساخت و تزیین این مجموعه دانست.اهداف پژوهش:بازتعریف میزان و نحوه تعامل هنر و معماری با مذهب در طراحی و ساخت رواق گنبد الله وردی خان.شناخت باورهای گوناگون مؤثر در ساخت و تزئین این بنا.سؤالات پژوهش:نحوه تعامل هنر و معماری در طراحی و ساخت در گنبد الله وردی خان چگونه است؟باورهای دینی چه تأثیراتی بر بازنمایی نقش مایه های ذی روح در تزئینات رواق گنبد الله وردی خان داشته است؟
تحلیل داستان رستم و اسفندیار بر اساس روش نقد اسطوره ای با توجه به نظریه نورتروپ فرای با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
653 - 667
حوزههای تخصصی:
داستان های شاهنامه همواره بستر مناسبی برای پژوهش در حوزه ادبیات حماسی بوده اند؛ در این پژوهش که با هدف تحلیل داستان رستم و اسفندیار براساس روش نقد اسطوره ای باتوجه به نظریه نورتروپ فرای انجام شده، اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای گردآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی موردبحث و بررسی قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده، حاکی از این بود که باتوجه به الگوی فرای، داستان رستم و اسفندیار جزء دسته تراژدی است و سه بخش نظم، احساس و انزوا در آن حاکم بوده است و مراحل شش گانه تراژدی نیز در آن مصداق دارند. درواقع، معنای نهایی این تراژدی، انزوای کامل رستم و غرق شدن او در دریای تجربه فردی است که در این داستان به دست آورده است؛ بنابراین با تکمیل این مراحل شش گانه، داستان رستم و اسفندیار نیز پایان یافته و تصویر ناخوشایندی برای مخاطب ایجاد نموده که متوجه عنصر تقدیرگرایی و تحکم واقع گرایانه در پایان تراژدی است. در نگاره های شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران نیز نمودهای این تقدیرگرایی به وضوح قابل مشاهده است.اهداف پژوهش:بررسی داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای.بررسی معنای تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران.سؤالات پژوهش:داستان رستم و اسفندیار با توجه به الگوی فرای چگونه است؟در تراژدی رستم و اسفندیار با تأکید بر شاهنامه مکتب تبریز صفوی موزه هنرهای معاصر تهران چه معنایی نهفته است؟
رویکرد احتیاطی دین به خانواده و اثر آن در طراحی معماری خانه های سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
126 - 152
حوزههای تخصصی:
آیات زیادی از قرآن کریم به موضوع خانواده و اهمیت آن اختصاص دارد. آیاتی از قرآن کریم به عبارت اِن خِفتُم به ساحت خانواده و آسیب های آن پرداخته است. این تحقیق با هدف بررسی رویکرد احتیاطی دین به خانواده در آیات اِن خِفتُم با روش تحلیل - توصیفی، انجام شده است. یافته ها حاکی است: ترکیب این آیات که از نظر ادبی به صورت جمله شرطیه ذکر شده و مسئله خوف و ترس را بیان کرده، گویای این است که ورود به مسائل خانواده و روابط زوجین، بسیار مورد اهتمام و احتیاط خداوند حکیم است و هرچند در سرتاسر فقه اسلامی، خوف نمی تواند منشأ حکمی باشد مگر خوف ضرر؛ امّا درخصوص مسائل خانوادگی فرض وجود خوف و ترس عقلایی، منشأ یک سری احکام الزامی و غیرالزامی برای تسهیل، استحکام و چگونگی انحلال خانواده بیان شده است. همچنین نتایج نشان می دهد: با دقت در آیه اِن خِفتُم، الگویی خاص برای مسائل خانواده ترسیم می شود که درک عمیق تری از دیدگاه اسلام در مورد ازدواج را به ارمغان می آورد. رعایت این احکام، به ارتقای وضعیت خانواده در جامعه اسلامی، کاهش ازدواج های پرخطر، تضمین بقاء و استحکام خانواده و به حداقل رساندن پیامدهای طلاق و جدایی کمک می کند. همچنین رویکرد احتیاطی دین اسلام به خانواده از طریق گویه های: حفظ حریم خصوصی، صیانت از روابط خانوادگی و ترویج فضایی امن و آرام برای اعضای خانواده در طراحی معماری خانه های سنتی؛ تأثیر گذاشته است.اهداف پژوهش:بررسی رویکرد احتیاطی دین به خانواده در آیات «اِن خِفتُم».بررسی تأثیر رویکرد احتیاطی دین به خانواده در طراحی معماری خانه های سنتی.سؤالات پژوهش:رویکرد احتیاطی دین به خانواده در آیات «اِن خ ِفتُم» چگونه است؟آیا رویکرد احتیاطی دین به خانواده در طراحی معماری خانه های سنتی تأثیری داشته است؟
مشخصه یابی و آنالیز عنصری سفال های مینایی دژ الموت با استفاده از میکروسکوپ روبشی پروتون
حوزههای تخصصی:
شناسایی و اندازه گیری عناصر سازنده ترکیبات سفالینه های تاریخی از اهمیت خاصی برخوردار است. با بررسی ترکیبات عنصری بدنه و لعاب زمینه سفالینه های تاریخی می توان اطلاعات بسیار ارزنده ای در زمینه تعیین مواد اولیه مورد استفاده در ساخت و تنوع آن ها و همچنین فن شناسی این اشیاء تاریخی به دست آورد. در این پژوهش ۱۲ نمونه از سفال های مینایی و لاجوردینه دژ الموت که قدمت آن ها به سده 6-7 هجری قمری برمی گردد، با استفاده از روش های آنالیز با باریکه ی یونی مطالعه شده است. در این مطالعه ترکیبات عنصری بدنه، رنگ دانه های مختلف استفاده شده در نقاشی ها و همچنین لعاب زمینه با استفاده از روش میکروپیکسی اندازه گیری شده اند. همچنین ضخامت لایه زراندود به کار رفته بر روی سطوح تعدادی از این سفال ها نیز با استفاده از روش Micro-RBS مطالعه شده اند. مهم ترین اهداف پژوهش پیش رو، دستیابی به عناصر تشکیل دهنده و مواد اولیه استفاده شده در ساخت بدنه، لعاب زمینه و نوع رنگ دانه ها در ترسیم نقوش سفال های مینایی و لاجوردینه است. اندازه گیری ضخامت لایه زراندود به کار رفته در این تزیینات نیز یکی دیگر از اهداف پژوهش است. براساس نتایج به دست آمده از بررسی ترکیبات عنصری بدنه و لعاب زمینه این سفال ها می توان دریافت که در ساخت نمونه های دژ الموت از منابع مختلف سیلیس و گدازآورها استفاده شده است. همچنین با بهره گیری از نقشه توزیع عنصری به دست آمده از روش میکروپیکسی، عامل عنصری ایجاد و تولید رنگ دانه های قرمز، سفید، لاجوردی و فیروزه ای به ترتیب؛ آهن، قلع، کبالت و مس مشخص شده اند. ضخامت لایه زراندود استفاده شده در تزیینات نیز از 300 تا 800 نانومتر در نمونه ها متغیر است.
نسبت هوشمندی و مکان؛ از هوشمندسازی معماری تا "مکان هوشمند"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۴۶-۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر را می توان در ابتدا شناخت بن مایه های هوش و مفاهیم مرتبط با "هوشمندی"بوده و در ادامه فهم نسبت "هوشمندی" با معماری و تبیین شاخصه های معماری هوشمند برشمرد؛ همچنین می توان به صورت ویژه ارائه ی راهبردهایی برای همگرایی سطوح شکل دهنده مفهوم مکان و معماری هوشمند در راستای حصول به "مکان هوشمند"دانست. ابزار و روش ها: پژوهش حاضر، ترکیبی از شیوه های تحلیلی و توصیفی بوده که با تکیه بر بنیان های شکل دهنده مفهوم "هوشمندی" و ویژگی های تأثیرگذار آن در معماری است، که پس از بررسی متون تخصصی، مفاهیم آن استخراج و رویکردهای مختلف بررسی شده و ترکیبی جامع در جهت دستیابی به "مکان هوشمند" تبیین می کنند. یافته ها: مفهوم "هوشمندی" ویژگی اساسی و از مهم ترین عوامل در شکل گیری کیفیت فضایی در عصر حاضر است. سه ویژگی اساسی این مفهوم را می توان "هوشمندی فرمی-کالبدی"، "هوشمندی عملکردی-رفتاری" و "هوشمندی معنایی-مفهومی" بیان کرد که در صورت بروز هر سه ویژگی "هوشمندی جامع" محقق شده و می توان در ترکیب با ویژگی های شکل دهنده مفهوم مکان به پدیده "مکان هوشمند" دست یافت. نتیجه گیری: مفهوم مکان با توجه به تعامل ویژگی ها و سطوح شکل دهنده آن که نشأت گرفته از پایگاه مفهومی و بنیادی ثابت در معماری از یک سو است و شناخت مفاهیم هوش و عوامل تأثیرگذار در شکل گیری هوشمندی به عنوان اندیشه ای متغیر در فرم و ساخت وندها، که ساختارهای هوشمند پویا هستند، از طریق ثبات بنیان معماری هوشمند به عنوان دستاورد از سوی دیگر، مورد واکاوی قرار گرفته و می توان مهمترین نتیجهی مفاهیم تبیین شده را دست یابی به "هوشمندی جامع فضایی" با عنوان "مکان هوشمند" دانست.
بازآفرینی پلان معماری روضه ربع رشیدی تبریز براساس الوقفیه الرشیدیه و تعیین موقعیت احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرچه رشیدیه در شمال شرقی شهرستان تبریز، به دستور خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (7-8 ه.ق/13-14 م) احداث یافت. این شهرک دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی را شامل می شد. متأسفانه، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به دلیل زلزله های ویران گر و جنگ های حکومتی در تبریز، آسیب های قابل توجهی را متحمل شده و از بین رفت. لذا مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه محدود بر وقف نامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی روضه به عنوان یک عنصر اساسی در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود که دارای عملکرد مذهبی و آموزشی بوده است. هدف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت فضاهای روضه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقف نامه و همچنین مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه به جای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م است. هدف دیگر تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی روضه بر روی سایت تاریخی ربع رشیدی است. روش پژوهش: این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکا بر وقف نامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس، ساختار معماری پلان روضه ترسیم شده است. سپس براساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است.نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده بر پایه توضیحات موجود در وقف نامه ربع رشیدی، نشان می دهد که ساختار فضایی روضه احتمالاً شامل حیاط مرکزی با الگوی چهار ایوانی بوده است که در آن از ترکیب ایوان-مقبره (مقبره پشت به ایوان اصلی و در راستای محور جهت شمال و جنوب) استفاده شده است. سپس، با مقایسه پلان پیشنهادی روضه با نمونه های مشابه برجای مانده از قرن 8- 7 ه.ق/ 14-13م، مشخص شد که این پلان با پلان معماری آثاری مانند مجموعه سلطان حسن در قاهره (8 ه.ق/ 14 م)، مدرسه جفت مناره (7 ه.ق/ قرن 13 م) و مدرسه یاقوتیه (8 ه.ق/ ابتدای قرن 14 م) در ارض روم قابل تطبیق است و این تشابهات طرح ارائه شده از روضه را تقویت می کند. علاوه بر این، بررسی داده های باستان شناختی در محوطه ربع رشیدی، سازه دیوارمانندی را در ضلع جنوب شرقی محوطه نشان می دهد که براساس گمان پژوهشگران به یک مجموعه معماری تعلق دارد. همچنین، به دلیل تاریخ ساخت سازه، هندسه مستطیلی شکل و جهت قبله بودن سایت، این سازه احتمالاً به موقعیت روضه در سایت ربع رشیدی اشاره دارد.