فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
107 - 116
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات زیست محیطی و پیامدهای ناشی از آن موجب کاهش کیفیت زندگی شهری و تضعیف هویت طبیعی شهرها شده است. این موضوع چالشی جدی برای پایداری و بقای شهرها ایجاد کرده است. هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه ی راهکارهایی برای ارتقای پایداری شهرها و بازیابی هویت شهری با رویکردی زیست محور است. برای این منظور، شهر ری به عنوان نمونه ی موردی انتخاب شده است. روش تحقیق شامل تحلیل داده های تاریخی از طریق اسناد و مصاحبه و همچنین بهره گیری از روش های طراحی شهری تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با تکیه بر عوامل تاریخی و زیست محیطی، می توان الگوهایی ریاضی برای تصمیم گیری های آینده تدوین کرد. همچنین، شناسایی عناصر کلیدی پایداری و روابط میان آن ها امکان ارائه ی رهیافت هایی منطقی و سازگار با شرایط محلی را فراهم می کند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان چارچوبی برای برنامه ریزی و طراحی شهری پایدار به کار رود.
تبیین معیارهای توسعه فضایی شهر در راستای هم پیوندی شهر و نواحی منفصل شهری با تأکید بر رهیافت رشد هوشمند (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
41 - 56
حوزههای تخصصی:
نواحی منفصل شهری که جمعیت قابل توجهی را دارند، چالش های قابل توجهی را به وجود آورده اند؛ بنابراین اقدام به موقع ضروری بوده و فرصت بی سابقه ای را در اختیار ما قرار می دهد. ساکنان این مناطق با مشکلات جدی ترافیکی و حمل ونقل توزیع عادلانه خدمات مواجه هستند. نواحی منفصل در مجاورت شهر همدان، از این قاعده مستثنی نیستند؛ بنابراین این پژوهش دو عملکرد دسترسی و توزیع خدمات را در سه ناحیه منفصل مورد بررسی قرارداد، تحقیق جز تحقیقات کیفی کمی است، ۲۸ شاخص در دو بعد عملکردی و دسترسی در قالب ۲۰ عدد پرسشنامه بصورت طیف ۵ گانه لیکرت بین متخصصین شهری توزیع شد و جهت تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS جهت داده های عملکردی و نرم افزار Depth map جهت داده های دسترسی استفاده شد، سپس ۹ معیار و ۳ آلترناتیو مطرح و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی توسط نرم افزار Expert choice بهترین و کارآمدترین روش انتخاب گردید.
ساختار زمانی روایت در آثار نمایشی بهرام بیضایی و اکبر رادی (مطالعه موردی نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای ساختار زمان در نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی می پردازد. ژار ژنت به منظور شناخت ساختار زمان در روایت، عناصر نظم، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد تا انواع گذشته/آینده نگری، زمان پریشی و شتاب های زمانی با ضرباهنگ های متفاوت در روایت مشخص شود. همچنین نظریه پردازانی چون فلودرنیک، ریمون-کنان و چتمن به بسط آرای وی در روایت های داستانی و نمایشی پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این است که بیضایی و رادی در قیاس با یکدیگر ساختار زمانی روایت را در متن نمایشی چطور به رشته تحریر درآورده اند؟ هدف نیز مطالعه قیاس مند زمان روایت در متون این دو نویسنده از منظر ساختاری با تکیه بر آرای ژرار ژنت و دیگر نظریه پردازان این حوزه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها از طریق اسنادی با مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها مؤکد این نکته اند که گذشته نگری و تخطی زمانی به گونه ای مبرز جریان روایی نمایشنامه و ساختار زمانی آن را دستخوش تغییر ساخته اند و در کنار آن تداوم و بسامد زمانی نیز دخیل بوده اند. درنتیجه نمایشنامه ها از لحاظ ارتباط حوادث با دیگر عناصر روایی مانند شخصیت ها، مضمون، پیرنگ و غیره قالبی نزدیک به سنت نمایشی ایرانی پیدا می کنند که در افرا به لحاظ شیوه روایت داستانی چشمگیرتر است. حال آنکه در خانمچه و مهتابی شکستگی های زمانی در ساختار روایت ارتباط بیشتری با جنبه های نمایشی پیدا می کند.
سنجش تاب آوری شهری در برابر مخاطره سیل با استفاده از شاخص های ترکیبی، نمونه مورد مطالعه: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
عملیاتی کردن مفهوم تاب آوری در برابر بلایای شهری نقطه عطفی به منظور درک ویژگی هایی است که به تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و تعاملات مورد نیاز برای ساخت و حفظ آن کمک می کند. درحالی که سنجش تاب آوری در برابر بلایای شهری اخیراً توجه زیادی را به خود جلب کرده، تاکنون رویکرد بهینه ای برای عملیاتی کردن این مفهوم به وجود نیامده است. بنابراین نیاز به انجام مطالعات تجربی بیشتری وجود دارد که چه چیزی تاب آوری در برابر بلایا را تشکیل می دهد و نحوه سنجش آن چگونه است. شهر خرم آباد به دلیل قرار گرفتن در معرض رواناب های سطحی جاری شده از کوه های اطراف، آب گرفتگی ها، طغیان رودخانه هایی که از مرکز شهر می گذرند و ویژگی ذاتی مکان قرارگیری در دره ای منحصربه فرد، مستعد ریسک های زیادی است. محققان پیش بینی می کنند که رویدادهای مرتبط با آب وهوا در آینده به دلیل تغییرات آب و هوایی، فراوانی و شدت آنها را افزایش می دهد. عواقب این رویدادها ( یعنی خسارات به زیرساخت ها و اموال ) و همچنین صدمات شخصی و تلفات جانی، احتمالاً افزایش خواهد یافت. در این پژوهش، سنجش تاب آوری بر ویژگی ها و ظرفیت های ذاتی شهر خرم آباد در زمینه وقوع سیلاب های ناگهانی از آب های سطحی یا ناشی از طغیان رودخانه ها متمرکز است. رویکرد اندازه گیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی تاب آوری جامعه در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است؛ مدل ترکیبی DANP برای اولویت بندی شاخص های انتخابی و مدل TOPSIS به منظور رتبه بندی نواحی شهری خرم آباد بر اساس سطوح تاب آوری آنها استفاده شده است. بیشتر داده های ارائه شده برای شاخص ها عمدتاً از مرکز آمار ایران به عنوان مرجع منحصربه فرد آمار رسمی کشور به دست آمده است. سایر داده های موردنیاز از منابع اطلاعاتی در دسترس عموم شهرداری خرم آباد، سازمان مدیریت و پیشگیری از بلایای طبیعی، نوسازی و تجهیز مدارس ایران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بازیابی شده است. نتایج نشان می دهد که ناحیه 23 تاب آورترین ناحیه در شهر خرم آباد است، درحالی که نواحی 1، 4، 7، 13 و 17 دارای کمترین سطح تاب آوری هستند. چنین ارزیابی هایی مبتنی بر مکان فرصت و ابزاری برای ردیابی عملکرد جامعه در طول زمان را در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهند تا تفکر تاب آوری را در توسعه شهری و برنامه ریزی شهری تاب آور ادغام نمایند.
تحلیل بینامتنی معماری: نقد اسطوره شناختی ساختمان مرکزی CCTV و میدان یادبود World Trade Center بر اساس نظریه دیوید بیدنی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، معماری معاصر شاهد تحولاتی بوده که فراتر از طراحی سنتی حرکت کرده و به مفاهیم فرهنگی و اجتماعی پاسخ می دهد. دو نمونه برجسته این تحولات، ساختمان CCTV در پکن و میدان یادبود World Trade Center در نیویورک هستند. ساختمان CCTV با طراحی ساختارشکن و هندسه پیچیده خود نمادی از معماری آینده نگر چین است و تأثیرات رسانه ای و پیشرفت های تکنولوژیک این کشور را بازتاب می دهد. میدان یادبود World Trade Center نیز با استفاده از فضای خالی، به بازنمایی فقدان و تأثیرات عاطفی حملات 11 سپتامبر پرداخته است. این پژوهش با تحلیل این دو پروژه از منظر نظریه دیوید بیدنی، به بررسی اسطوره ها و نمادهای فرهنگی در معماری معاصر می پردازد. روش تحقیق به صورت کیفی و با استفاده از تحلیل توصیفی و تطبیقی است و هدف آن درک ارتباط میان معماری، فرهنگ و تاریخ است. نتایج نشان می دهند که این دو اثر، با استفاده از نمادگرایی و اسطوره پردازی، قادرند مفاهیم فرهنگی و اجتماعی را در بطن معماری مدرن بازآفرینی کنند و به عنوان اسطوره های نوظهور در جوامع خود عمل کنند.
رهیافتی فراروش از مفهوم عدالت اجتماعی در ساختار فضایی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
143-158
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش جمعیت شهرها مسائل مختلفی را با خود به دنبال داشته است. از جمله مهترین آنها عدم پاسخگویی به نیازهای انسانی است. در شهرهای امروزی توجه به ساختار فضایی یکی از مهمترین مباحثی است که رابطه بسیار وسیعی با عدالت اجتماعی و نیازهای انسانی دارد. در همین راستا استفاده از تحلیل فرا روش به منظور کسب بینشی عمیق نسبت به موضوع و ابعاد متفاوت آن، و همچنین شناسایی انواع روشها و کاربست آنها بسیار حائز اهمیت است. هدف این مقاله تحلیل فراروشی مطالعات مرتبط با موضوع عدالت اجتماعی درساختار فضایی شهر است تا بتواند به نقد و تحلیل توانمندیها و نارساییهای پژوهشهای پیشین بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف، به بررسی پیاز پژوهش ساندرز و روش تحلیل و ابزار تحلیل در خصوص پژوهشهای انجام شده مرتبط با عدالت اجتماعی در ساختار شهر که به زبان انگلیسی چاپ شدهاند پرداخته شده است. جامعه مورد مطالعه 276 مقاله و رساله در پایگاههای Google Scholar،Science Direct ، Proquest، Openthesis ،در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2022 است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل مقالات و رساله ها از نرم افزارMAXQDA استفاده گردیده است. بدین ترتیب بعد از کدگذاری پژوهشها، شبکه ارتباطی بین بخشهای متفاوت و خلاء روششناسی مورد مطالعه قرار گرفت. طبق یافته های پژوهش، توجه به روش کیفی در مطالعات با حوزه عدالت اجتماعی در ساختار شهر بیش از سایر روشها مورد استفاده قرار گرفته است. بر همین اساس فلسفه پژوهش غالب در مطالعات مورد بررسی تفسیرگرایانه و روش تحلیل آن براساس تحلیل محتوای کیفی میباشد.
الگوهای هندسی انتشار نور روز و ادراکات حسی ساکنان در ساختمان های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور روز ماهیتی پویا و متغیر دارد که می تواند با توجه به مشخصه های معمارانه طراحی جداره های نور گذر، به خصوص هندسه آن، لکه های تیره و روشن متفاوتی در فضای داخلی خلق کند و با تأثیر بر حواس و ادراکات حسی ساکنان که از طریق واکنش های احساسی آن ها بروز می یابد، تجربه فضایی متمایز و معناداری برای آن ها فرآهم کند. بااین حال، به نظر می رسد ساختمان های مسکونی امروزی، حد مطلوبی از تأثیرات ادراکی نور روز در فضاهای داخلی را برای ساکنان خود فراهم نمی آورند که این امر می تواند ریشه در عدم آگاهی قاعده مند، شفاف و دقیق معماران از اثرات ادراکی نور روز داشته باشد. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف تبیین رابطه الگوهای هندسی انتشار نور روز، ادراکات حسی ساکنان و شناسایی قابل اتکاترین شاخص های عددی پردازش تصویر به منظور پیش بینی رابطه بین این دو در بستر ساختمان های مسکونی انجام شده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و روش پردازش تصویر در محیط شبیه سازی شده انجام شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش پیمایشی نشان می دهد با تغییر الگوهای هندسی انتشار نور روز، میانگین شاخص های ارزیابی ادراکات حسی به شکل معناداری تغییر می کند که این امر به اهمیت توجه معماران بر هندسه جداره های نورگذر و دستکاری آن برای خلق حس یا مجموعه حس های مطلوب محیطی تأکید دارد. همچنین یافته های ارتباط بین پژوهش پیمایشی با شاخص های پردازش تصویر مطالعه شده حاکی از آن است که شاخص های Michelson, mean-RMS, Fractal D، حجم فایل در قالب GIF و RAW-PRIM8، به ترتیب قابل اتکا ترین شاخص ها در پیش بینی حس خوشایندی، شاخص های TIFF-SOBEL, JPEG -PERIM, Michelson، حجم فایل در قالب JPEG و حجم فایل در قالب PNG به ترتیب قابل اتکا ترین شاخص ها در پیش بینی حس جذابیت، شاخص های TIFF-SOBEL, Mean mSC, JPEG-PERIM8، حجم فایل در قالب JPEG و JPEG-PERIM 4 به ترتیب قابل اتکاترین شاخص ها در پیش بینی حس هیجان و شاخص هایRAW-PRIM 4 ،RAW-PRIM 8 ، Michelson، Fractal D و CANNY 2014-RAW به ترتیب قابل اتکاترین شاخص ها در پیش بینی حس آرامش فضا هستند.
نگرش پایدار از نتیجه بر رویه؛ تجربه طراحی فضاهای شهری بر اساس مشارکت اجتماعی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: به دنبال افزایش سریع جمعیت شهرها، مسائل اجتماعی بسیاری در شهرهای بزرگ پدید آمده که منجر به توجه به مفاهیم توسعه پایدار شده است. کلید موفقیت در احیای پایداری اجتماعی فضاهای شهری، حمایت از طرح هایی است که به لحاظ شرایط محلی، بسیج کننده مهارت و دانش محلی است. به علاوه فراوانی و تراکم نامتجانس شهرها، همبستگی، تعامل و توجه افراد نسبت به یکدیگر را کاهش داده است. امروزه تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی و از توجه به راه حل های معمارمحور (متمرکز) به شیوه های حل مسئله با تأکید بر ابتکارات جامعه است. لذا بایستی از نقش تجویزی معمار به معنای سازنده و هدایت کننده کل امور اجتماع به سوی نقشی به عنوان یکی از شرکای مهم اجتماعی گام برداشت.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش طراحی مشارکتی (شارت) به خلق فضایی شهری بپردازد و از این طریق امکان برقراری تعاملات اجتماعی را تسهیل کند و در راستای پایداری اجتماعی حرکت کند. روش پژوهش: این پژوهش دارای ماهیتی کاربردی است که به منظور آشنایی با ادبیات ناظر بر پژوهش از یک روش ترکیبی مبتنی بر راهبرد کیفی با تکیه بر تحقیقات میدانی براساس مدل «کارگاه طراحی یا شارت» شکل گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش با ارائه مدل فرایند «کارگاه طراحی شارت» از طریق طراحی یک فضای شهری واقع در محدوده خیابان مطهری شمالی شیراز پرداخته است. این فرایند طی یک پیش کارگاه، چهار کارگاه اصلی و یک جلسه میانی و غیررسمی انجام شده و به طراحی فضای مذکور منتهی شده است. نتایج پژوهش، ضرورت وجود پیش کارگاه برای نظم کارگاه های اصلی و ایجاد دستور کار لازم جهت جلوگیری از انحراف جلسه و دور شدن از اهداف اصلی کار را توصیه می کند. حضور طراحان حرفه ای در نقش رهبر در کارگاه با توانایی طراحی و ترسیم به عنوان مهم ترین ارکان اصلی تشکیل جلسات کارگاه، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است. ارائه راه حل های تکمیلی جهت اصلاح و بهبود فرایندهای طراحی مشارکتی از نتایج نهایی این پژوهش است.
بررسی وجوه تشابهات بین فرهنگی ایران و مصر بر مبنای مطالعات سفالینه های زرین فام قرون میانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
68 - 79
حوزههای تخصصی:
با گسترش اسلام در قرون میانی و قرارگیری ایران در موقعیت خاص جغرافیایی، ارتباطات فرامنطقه ای ایران و دیگر کشورها از جمله مصر از طریق راه های تجاری، زمینی و دریایی گسترش یافت که علاوه بر تجارت، باعث مهاجرت بسیاری از افراد به ایران و بالعکس شد و به برقراری و تعاملات فرهنگی بین منطقه ای دامن زد. سفال یکی از مهم ترین و فراوان ترین داده های مادی در باستان شناسی است؛ از انواع مهم سفالینه های تولیدی در قرون میانه اسلامی، سفال زرین فام است. این گونه از سفال به علت تجملی بودن و به کارگیری نقوش فراوان در تزئیناتش غالباً موردتوجه مردم قرار دارد و از کالاهای مبادلاتی است؛ بنابراین، با مطالعات شمایل نگاری آن می توان به میزان تعاملات فرهنگی دو منطقه پی برد. این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اطلاعات موزه های جهان انجام شده است، در پی پاسخ به این پرسش است که چه تشابهاتی بین سفال های زرین فام مصر و ایران وجود دارد و چطور می توان تبادلات سیاسی - فرهنگی مصر و ایران را توجیه کرد؟ نتایج حاصل نشانگر آن است که بسیاری از نقوش سفالینه های زرین فام مصر و ایران مشابه هم هستند و بخشی نیز مشترک است که بر پایهه دو عامل انجام شده است: 1- تجارت 2- مهاجرت سفالگران به ایران. درواقع تولید سفال زرین فام در ابتدا به عنوان یک کالای فاخر، تحت تأثیر عوامل سیاسی و متکی به حاکمیت بوده است و به مرور مورداستفاده اقشار متوسط جامعه قرار گرفته و فراوانی نسبی بالایی دارد؛ بنابراین فراوانی این سفال در یک منطقه بیانگر قدرت تجاری و رونق اقتصادی یک حکومت است.
واکاوی تحولات ساختار شهر کرمان از سده پنجم تا دهم قمری با تکیه بر روابط سیاسی و نقش عناصر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
47 - 64
حوزههای تخصصی:
پیدایش شهرها عموماً مبتنی بر عوامل سیاسی، اقتصادی و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی بوده، اما تداوم حیات شهر و عوامل مؤثر بر تحولات سازمان فضایی آن ها، مبحثی قابل بحث و کاوش است که در هر دوره تاریخی بنا بر وضعیت موجود، سیاست های حاکمیت و روابط ناشی از آن، ساختار شهر و مناسبات جاری در آن را به شیوه ای نو تعریف می کند. در پژوهش های گذشته، عموماً شهر به مثابه موجودی منفک از نظام پیرامونیِ خود خوانش شده و به تأثیر روابط سیاسی خارج از شهر بر روند توسعه آن کمتر توجه شده است، درحالی که شکل گیری و حیات شهر کرمان در منطقه ای با شرایط اقلیمی نامساعد، همواره وابسته به روابط تجاری با شهرهای اطراف بوده و توسعه سیاسی شهر، توسعه عمرانی و توسعه کالبدی آن را رقم زده است. هدف پژوهش حاضر، شناخت این روابط و تأثیر آن ها بر تحولات شهری و سازمان فضایی شهر کرمان در طی ۵ سده، یعنی از قرن ۵ تا ۱۰ق است. فهم ساختار گذشته شهر، مستلزم بررسی تواریخ محلی و منابع دست اول، تحلیل و تبیین آن ها و تطبیق اسناد تاریخی با آثار معماری باقی مانده از هر دوره به عنوان عناصر شهری آن دوره است؛ بنابراین روش پژوهش پیش رو از نوع تاریخی تحلیلی و استدلال منطقی است. براساس یافته های این پژوهش شهر کرمان از قرن ۵ق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت و رونق اقتصادی شهر، موجب توسعه سیاسی و کالبدی آن در قرون بعد شد و به تدریج، سازمان فضایی شهر سلجوقی را متحول کرد. در طی ۵ قرن بعدی در هر دوره زمانی، هسته های شهری جدیدی متأثر از وضعیت اراضی درون حصار و چگونگی روابط سیاسی با شهرهای اطراف، بر بستر شهر شکل گرفتند. هسته هایی که متشکل از عناصر شهریِ مهمی مثل مسجدجامع، دارالسیاده، گرمابه و تأسیسات مورد نیاز آن ها مثل قنات ها بودند . درنتیجه در این دوره ها توسعه این عناصر، زمینه ساز تحول استخوان بندی، موجب شکل گیری محلات جدید در پیرامون هسته اولیه و تعیین کننده جهت اصلی گسترش شهر در هر دوره بودند.
نهی از «تبرُّج» یا «تزیینات بیهوده» در هنر و معماری «عقل مدار و سلام محور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
249 - 276
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم «لباس شهرت» و «کشف چرایی "ناپسند بودن"، و بلکه "زشت و مکروه (یعنی ناشناسای عقل سالم و سلیم بودن)"، و حتّی "حرام بودن عقلانی" آن» در «فرهنگ "دانش نهاد"، "عقل محور" و "حکمت بُنیانِ" تفکّر و هنر "اسلامی" یا به سخنی، "سلام محور" و "وظیفه مند در حفظ سلامت و سلامت افزایی محیط فکری، انسانی و روحی روانی جامعه"» و تأثیرات آن در «مهندسی هندسه دیروز، حال و فردای معماری خانه و محله و شهرهای این سرزمین (یعنی ایران اسلامی،) و دیگر سرزمین های تحت حاکمیّت و یا نفوذ این فرهنگ» می پردازد. و [با استناد به «سخن و حُکمِ خداوندگار عقل و ع لم و دانایی در قرآن کریم»، و داشتن نگاهی تحلیلی به «سیره آخرین پیام آور این دین ازلی ابدی، نبیّ اکرم» (که درود و ملازمتِ کریمانه و تربیت محورانه خداوند با او، با خانواده او و با هم اندیشان با او مستدام باد) و پیشوایان معصوم مذهب شیعه(ع)، در «داشتن نگاهی این چنین به دین سلام محور اسلام»، در «طول طرح و تبیین و تدوین حکمت بنیان و دانش نهاد شریعت محمّدی و مهندسی هندسه احکام و قوانین زندگی مربوطه»، و سپس با استناد به «سخن ها و دستورالعمل های حکیمانه صادره از بزرگان عالی مقام قوم در پیروی همه جانبه از ایشان»، و «تلاش مجاهدانه شان در جاری سازی و عینیّت بخشیدن آن ها در فضای عقلی و عینی یا کالبدی زندگی خود و خانواده و هم نشینان با خویش»، «تأکی د مؤکّد ایشان بر "سادگی خِرَدمدارانه" و "پرهیز دادن شدید از جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه" در مهندسی هندسه کمّی و کیفی فضای زندگی و شیوه زیست فردی، خانوادگی، محلّی و حتّی قومی و سرزمینی، و بلکه پوشش ظاهری افراد»،] پس از کشف «اصول و احکام نتیجه شونده از این بینش در فرهنگ هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی»، «نحوه إعمال آن ها در طرّاحی کُلّی هندسه و ساختار معماری اسلامی، بررسی شده، مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد! درنهایت، در بستر آوردن مثال هایی عینی از معماری سنّتی شهرها (ازجمله شهر یزد و حومه آن،) و تطبیق تحلیلی آن با آموزه های اسلامی نتیجه شونده از این مطالعه، نشان می دهد که چگونه این اصول و احکام (در ساده زیستی مردم بافت قدیم این شهر و پرهیز همه جانبه ایشان،) در پرداختن به این منش و روش ناپسندِ خِ رَد [یعنی پرهیز شدید از شکستن و نادیده گرفتن هنجارهای ارزشی و قَدرها یا هندسه های تعیین و تقدیرشده از جانب آن یکتا مهندس تمامی هندسه های حق نهاد (و مُقَدِّرِ کُلَّ قَدَر»،) در جهان آفرینش، و درنتیجه، عدم خودنمایی و جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه در زندگی اجتماعی، همواره جریان داشته، و] در طرّاحی خانه ها و فضاهای شهری مورد توجّه قرار گرفته اند. در مقام نتیجه گیری، این مقاله بر اهمیّت «رعایتِ اصول عقلی ریاضی حاکم بر هستی و اجزای آن، و معیارهای منطقی ساده زیستی» و «پرهیز از پرداختن به بیهودگی و به کارگیری تجملّات بی فایده و زینت های غیرحقیقی و غیرضروری در همه جوانب زندگی و ازجمله فضای آن»، در کنار «داشتن توجّهی همه جانبه به "اصلی ترین و بنیادی ترین حُکم و قانون برپای دارانه ساختمان هستی و زندگی فردی و اجتماعی آن ها و حافظ تمامیّت و سلامت همیشگی ایشان"» [، یعنی «عدل و تعادل محوری»] و «هماهنگی با قوانین و هندسه های مهندس یا همان قَدرها یا هندسه های مطرح در جان و جوهر اسم ها یا عقل های الهی نهاد آموزش داده شده و نهادینه در جان و روح و عاقله انسان حق نهاد، و سلام محوری، یا به بیانی، داشتن و کوشیدن در برقراری روابط متقابل مبتنی بر تعامل متکامل و هم افزای» در «هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی» تأکید می کند! و نهایتاً نشان می دهد که «این نوع از نگاه و نگرش در مهندسی»، علاوه بر «امر ضرورت توجّه به زیبایی شناسی حقیقی یا حق محور و رعایت اصول و قوانین و هندسه ها یا قَدرها و اندازه های منطقی و خِرَدمدار آن»، به «تقویت و تحکیم اصول و ارزش ها»یی چون «همگرایی، انسجام، درهم تنیدگی و کلیّت و یکپارچگی و وحدت یا یگانگی» در «جامعه اسلامی یا سلام محور» نیز منجر می شود.
بررسی نقش انعطاف پذیری فضاهای عمومی شهری در اجتماع پذیری و سرزندگی مکان سوم (مطالعه موردی: پارک ملل شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
۸۵-۵۹
حوزههای تخصصی:
امروزه برخی از پارک های شهری به اختصاص بخش بزرگی از سرانه های شهری به رغم توجه به مسائل زیست محیطی چندان اجتماع پذیر و سرزنده نبوده و حتی در برخی موارد، خود به عنوان فضایی معضل مطرح شده اند. بدین منظور هدف از این پژوهش بررسی نقش میزان انعطاف پذیری و تأثیر آن بر اجتماع پذیری و سرزندگی و شناسایی سهم هر کدام از عوامل مؤثر بر فضای شهری در تحقق فضای عمومی موفق می باشد. همچنین تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است و از لحاظ زمانی از نوع تحقیقات مقطعی آینده نگر و از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ فرآیند جزء روش کمی محسوب می شود. تحقیق حاضر در وهله اول غیر آزمایشی می باشد، در مرتبه دوم، این پژوهش ها مدل های مختلفی دارند که بعضی صرفا جهت توصیف می باشند، بعضی دیگر از پژوهش ها که در واقع این پژوهش جزو این دسته است، از نوع همبستگی می باشد. در این نوع از مطالعات همبستگی، روابط بین متغیر ها بررسی می شوند. همچنین روش نمونه گیری در این پژوهش، روش آزمون سازی می باشد که برای ساختن آزمون به ازای هر آیتم تقریبا یازده نفر انتخاب شد؛ که تعداد(464نفر)، به عنوان نمونه و ملاک قرار گرفت، و بین این تعداد شهروند پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق همبستگی و رگرسیون، معادلات ساختاری در نرم افزار Lizrel,Spss انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، پارک ملل با امتیاز اجتماع پذیری(17/3) و انعطاف پذیری(01/3) شرایط متوسطی دارد؛ و با امتیاز سرزندگی(86/2)،سرزنده نمی باشد. همچنین با کمرنگ شدن سرزندگی فضای شهری، فضاها رنگ و بوی فضایی خاموش به خود می گیرند و به مرور زمان مولفه های دیگر موفقیت در فضا نیز قابلیت خود را از دست می دهند و بدین گونه فضای شهری به فضایی صرفاً جهت عبور تبدیل می شود. اما راهکار پژوهشگر این است، تا از طریق تقویت و ارتقا شاخص سرزندگی و با کاتالیزوری به نام انعطاف پذیری، فضای عمومی را از حالت خاموش خارج نمود و به فضایی اجتماع پذیر و موفق دست یافت.
احیای سکونتگاه های انسانی با رویکرد خدمت چابک (مطالعه موردی: روستای تاریخی اصفهک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
۴۱-۲۶
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های انسانی، به ویژه روستاهای تاریخی، به عنوان بستری برای زیست، تعامل و رشد، نقشی اساسی در جوامع پویا، سرزنده و پایدار دارند. بااین حال، تجارب گذشته و شیوه های سنتی مدیریت در مواجهه با چالش های نوین این سکونتگاه ها ناکارآمد بوده اند. این پژوهش با هدف تحلیل کاربست رویکرد «خدمت چابک» در احیای روستای تاریخی اصفهک، می کوشد به این سؤال اصلی پاسخ دهد که «چگونه رویکرد چابک می تواند احیای سکونتگاه ها را به فرایندی زنده، انسان محور و مؤثر تبدیل کند؟». در مقابل، رویکرد چابک با تأکید بر تعامل مردمی، اقدام تدریجی، پاسخگویی به تغییرات و یادگیری مداوم، فرایند احیا را زنده، پویا و انسانی می سازد. از طریق مطالعات میدانی، مصاحبه نیمه ساختار یافته با ساکنین و کارشناسان، مشاهده مستقیم و تحلیل مستندات محلی و گام های اسپرینت، نشان داده می شود که بهره گیری از این روش علاوه بر احیای کالبد، به بازآفرینی اجتماعی و فرهنگی نیز منجر می شود و سکونتگاهی را شکل می دهد که در آن مردم برای تقویت زندگی خود و حل مشکلاتشان تلاش می کنند. این رویکرد به عنوان راهکاری عملی و اثربخش برای مدیریت سکونتگاه های انسانی، به ویژه در بافت های تاریخی، معرفی می شود.
جایگاه ساختِ دیجیتال در معماری: ساختِ معماری در نسبت با تعیّن معرفت شناسانه ساختِ دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
79 - 101
حوزههای تخصصی:
ساختِ دیجیتال فقط حوزه ای مبتنی بر دانشی فنّی نیست، بلکه می تواند از منظر مبانی معرفتی نیز مورد بررسی قرار گیرد. برخلاف مباحث فنّی در ساختِ دیجیتال که راهکارهایی برای حل مسائل مختلف ساختِ معماری ارائه می دهند، مبانی معرفتی این حوزه با جهت دهی گفتمان ساختِ دیجیتال مستقیماً بر ساختِ معماری و نتیجه آن اثر دارد، بنابراین لازم است تا جایگاه آن در نسبت با معماری مشخص شود. در پاسخ به این پرسش که: «جایگاه گفتمان ساختِ دیجیتال در نسبت با ساختِ معماری چیست؟» این پژوهش در چارچوبی کیفی، ازطریق تحلیلِ انتقادی گفتمان ِ دیجیتال، با رویکرد تاریخی، تلاش می کند تا در مواجهه ای آزاد و بدون پیش فرض های دانشی، در دو سطح روساختی و زیرساختی، تصاویری از این گفتمان را در نسبت با معماری ارائه کند. در بخش اول، با تحلیل متون موجود در ویترین ساختِ دیجیتال، به تحلیل روساختی گفتمان ساختِ دیجیتال می پردازد: نتایج این تحلیل، چارچوبی برای فهم گفتمان ساختِ دیجیتال را مشخص می کند که در گره گاه آن، هرچیزی ازجمله معماری قابل ساخت است. بخش دوم با رجوع به زیرساخت تاریخ ِ دیجیتال در معماری مبتنی بر نظرات کارپو، با تفاوت قائل شدن بین دو تاریخ : یکی تاریخ [دور] وقوع انقلاب ِدیجیتال در معماری و دیگری تاریخ [نزدیک] شکل گیری گفتمان ساختِ دیجیتال در معماری، بزنگاهی را در تبادل ابزار فناوریِ دیجیتال به منظور تحقق ایده های نظریات پست مدرن معماری، مشخص می کند. تحلیل مقایسه ای این دو پاسخ، تفاوتی معرفت شناسانه را بین دو جایگاه از ساختِ دیجیتال در نسبت با ساختِ معماری نمایان می کند.
به کارگیری مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی جهت ارزیابی وضعیت نوسازی مدارس استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
303 - 317
حوزههای تخصصی:
نوسازی، بازسازی و استفاده دوباره از ساختمان های موجود به منظور بهره مندی هرچه بیشتر از تمامی قابلیت ها و ظرفیت های یک بنا، گامی موثر در جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار در جامعه است. همچنین، با توجه به سرعت توسعه و پیشرفت فناوری در جوامع امروزی، بازنگری در وضعیت ساختمان های موجود به منظور انطباق با شرایط جدید امری ضروری است. مدارس کشور از جمله ساختمان هایی هستند که با توجه به پیشرفت تکنولوژی، توسعه جوامع، تغییر روش های آموزشی و همچنین گذر زمان و فرسودگی، نیاز به بازسازی و نوسازی در سطح گسترده دارند. اما برخورد با ساختمان های موجود برای استفاده دوباره، بویژه در سطح کلان، نیازمند سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های دقیق است. اولویت بندی ساختمان ها برای استفاده دوباره از مهمترین این موارد است. با توجه به نیاز کشور، مقاله حاضر به ارائه چارچوبی برای اولویت بندی ساختمان مدارس موجود برای استفاده دوباره و نوسازی می پردازد. در تحقیق پیش رو هشت مدرسه در استان گیلان به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. بخشی از داده ها و اطلاعات لازم در مورد مدارس از اداره نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان گیلان و بخشی از طریق بازدید میدانی و انجام مصاحبه با مدیران مدارس به دست آمد. مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی (ARP)1 به عنوان ابزار اصلی برای اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده است. به این ترتیب، میزان قابلیت ساختمان ها و نیز بهترین زمان برای مداخله به منظور استفاده دوباره، به عنوان معیارهای اصلی در اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده اند. براساس نتایج به دست آمده نرخ متوسط سالانه ازکارافتادگی برای کل نمونه های مطالعاتی برابر با 0.0101 است. میانگین عمر مفید مدارس نیز برابر 35 سال ارزیابی شد، که کمترین میزان عمر مفید برابر30 سال و بیشترین میزان آن 43 سال است. میانگین شاخص ARP نیز برابر 63% است که نشان می دهد به صورت کلی نمونه ها قابلیت بالایی برای استفاده دوباره دارند.
هتروتوپیا در آثار نو قاجارگرای هنرمندان معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۳۱-۱۵
حوزههای تخصصی:
برای هنرمندان، تاریخ مجموعه ای از مستندات ثابت و روایت های خطی از رویدادها نیست، بلکه همچون متنی برای بازخوانی و بازتفسیر است. هنرمندان معاصر ایران در آثارشان بارها به تاریخ ارجاع داده اند؛ به ویژه اینکه شخصیت ها و رویدادهای تاریخی و خاطره های جمعی دوره قاجار را دست مایه خلق آثار خود کرده اند. چراکه دوره قاجار، آستانه مواجهه ایران با تجدد و شکاف در هویت های سنتی و آغاز شکل گیری هویت مدرن بود. در مقاله حاضر، هنرمندانی که در آثارشان به بازتفسیر مضامین و نقوش دوران قاجار در بستری معاصر پرداخته اند، "نوقاجارگرا" خوانده شده اند. پرسش مقاله حاضر حول این محور قرار دارد؛ این هنرمندان با درهم شکستن و دست کاری نشانه های شناخته شده دوران قاجار و بازسازی بریکولاژگونه از نشانه های قاجاری، به تضادهای بیرون و درون دوره قاجار و درواقع مواجهه ایران با تجدد، پرداخته اند. آن ها در آثارشان فضایی پرچالش و پرتنش را تصویر کرده اند که به تعبیر میشل فوکو، می توان آن ها را آثار هتروتوپیک دانست. هتروتوپیا اشاره به فضاهای بحرانی، مخدوش، ناآرام و گاه وارونه می کند که تداوم و هنجارمندی فضاهای معمول و شناخته شده را مختل می کنند. فضای هتروتوپیک اغلب زمان پریش است و عناصر و نشانه هایی از گذشته را با نشانه هایی از زمان حال سرِ هم بندی می کند تا تزلزل هویت های معاصر و ناپایداری و سیالیت تجربه های مدرن را نشان دهد. بر این مبنا، در مقاله حاضر این پرسش دنبال شده است که چه ویژگی های هتروتوپیایی در هنر نوقاجارگرا وجود دارد؟ هنرمندان معاصر چگونه با دست کاری و بازسازی نشانه ها و خاطره های جمعی دوره قاجار، به بازخوانی تاریخ تجدد در ایران پرداخته اند؟ برای پاسخ به این پرسش ها، ابتدا به مؤلفه های هتروتوپیا از دیدگاه میشل فوکو پرداخته، سپس با روش شناسی تحلیل تفسیری به بررسی مجموعه آثار برخی از هنرمندان معاصر پرداخته شده است. نتایج نشان داد چگونه هنرمندان با ویژگی هایی همچون گسست مکانی و زمانی، ارتباط دیالکتیکی با گذشته، مجاورت و هم پوشانی تناقض ها، خلق فضاهای استعاری، دست کاری انتقادی نشانه ها، و سیالیت و گشودگی در تفسیر، فضایی هتروتوپیک در آثار نوقاجارگرا خلق کرده اند. در این آثار، هنرمندان نوقاجارگرا با سرِ هم بندیِ مجدد از گذشته و دست کاری هویت تاریخی، نوعی طعنه و آیرونی نقادانه به پریشانی در هویت معاصر ایران وارد می سازند.
تجربه آستانه ای در شمایل نگاری شیعیِ دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
112 - 124
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای بدیع نسبت به ارتباط بین تجربه زیبایی شناختی و تجربه دینی، واکاویِ این ارتباط ذیل مفهوم تجربه آستانه ای است که بسط و گسترش آن توسط افرادی چون اریکا فیشر مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته است. از دید فیشر اگرچه تمام تجربه های آستانه ای را نمی توان زیباشناختی لحاظ کرد اما آن دسته تجربه های آستانه ای که هدفشان سیر و گذاری درونی است و مشخصه های دگرگون سازِ خاصی دارند با تجربه های دینی دارای وجوه اشتراک خاصی می شوند. از همین رو، در مقاله حاضر این مسئله مطرح شده است که این دو سنخ تجربه، پیرامون یکی از وجوه متمایز هنرهای اسلامی که در دوره قاجار ظهور یافته و از آن به عنوان شمایل نگاری شیعی یاد می شود، به چه نحوی دارای وجوه مشترک هستند؛ در همین راستا برای واکاوی ماهیت تجربه مخاطب هنگام مواجهه با شمایل شیعی خوانش فیشر از تجربه آستانه ای مدنظر قرار گرفته است. شمایل نگاری شیعی در این دوره تاریخی دارای تنوع بسیار قابل توجهی است که در سطح وسیعی در جامعه بازتولید شده اند لذا بررسی ماهیت تجربه مخاطب با این آثار اهمیت خاصی پیدا می کند؛ چراکه در کنار دارا بودن وجوه زیباشناختی، به نوعی از امکان ویژه تجربه دینی بهره مند هستند. نهایتاً، در مقاله پیش رو تلاش شده به روش تحلیلی با اشاره به پیش زمینه های این بحث و با به کار گیری خوانشی خاص از نظریه تجربه آستانه ای، نقطه مشترک تجربه زیباشناختی و دینی در مواجهه مخاطب با این سبک از هنر دینی در دوره قاجار شناسایی گردد. این امر منجر به شناخت بهتر ماهیت تجربه مخاطبِ هنرهای دینی از منظری جدید می شود که در مطالعات هنرهای دینی در دوره اسلامی راهگشاست.
مبانی حفاظت از سکونتگاه های مرتبط با باغ های تاریخی در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
127 - 158
حوزههای تخصصی:
برخی سکونتگاه ها که در نزدیکی باغ های تاریخی شکل گرفته و توسعه یافته اند، دارای ارتباطی تاریخی با این باغ ها بوده اند؛ در واقع حیات اجتماعی، کالبدی، فرهنگی و اقتصادی این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی پیرامونشان پیوند خورده بود. در ناحیه بیرجند، حضور تعداد زیادی سکونتگاه روستایی در نزدیکی باغ های تاریخی این امکان را به وجود می آورد که رابطه میان این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی مورد مطالعه قرار گیرند. ارتباط سکونتگاه ها با باغ های تاریخی از آن دسته موضوعاتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجاکه این سکونتگاه های مستقر در ناحیه بیرجند به همراه باغ های تاریخی و سایر اجزا و عناصر برجای مانده تشکیل یک کل دارای انسجام و ارتباط را می داده اند؛ بنابراین، حفاظت از این سکونتگاه ها که بسیاری از آن ها در معرض خطر نابودی هستند، ضروری به نظر می رسد. این سکونتگاه ها به لحاظ تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واجد ارزش هستند. با توجه به دشواری حفاظت از این سکونتگاه ها به دلیل مشکلات چندوجهی و در مواردی غیرقابل بازگشت، در این مقاله چهار سند بین المللی که تا حدودی می توانند برای این محدوده های زیستی قابل اتکا و ارجاع باشند، به عنوان مبنای اولیه حفاظت مد نظر قرار گرفتند. ازسوی دیگر، با استناد به منابع تاریخی، مشاهدات میدانی و تحلیل روایت های تاریخی ساکنان این سکونتگاه ها که دارای تجربه زیسته از دهه های چهل و پنجاه خورشیدی بودند، برخی مواردی که در امر حفاظت از این سکونتگاه ها ضروری به نظر می رسید، مورد پردازش قرار گرفتند. بنابراین، روش تحقیق در این مقاله، تلفیقی از تفسیر، مشاهده و تحلیل روایت است. نتایج حاکی از حضور دست کم سه نوع سکونتگاه در ناحیه بیرجند است که به رغم دارا بودن نقاط مشترک، آسیب های متفاوتی را از سر گذرانیده اند. به لحاظ نوع و شدت آسیب های وارده این سکونتگاه ها در چهار دسته قرار می گیرند. آسیب هایی که به کلاته ها وارد شده، به دلیل آنکه این سکونتگاه ها ماهیتاً حیاتشان را از باغ تاریخی وام گرفته و به شدت به حاکم/ارباب وابسته بوده اند، به حدی است که برای آن ها رویکرد حفاظت حیات بخش که تا حدود زیادی شامل انجام اقدامات مرمت و احیا می گردد، پیشنهاد شده است. ازسوی دیگر، در سکونتگاه های روستایی ای که پیش از شکل گیری باغ های تاریخی وجود داشتند و حیات اجتماعی و اقتصادی شان همچنان دارای تداوم است، اقدامات حفاظتی از نوع نگهداری و توانمندسازی پیشنهاد شده است.
بررسی تطبیقی مولفه های طراحی معماری در نمای شهری به منظور دستیابی به جداره مطلوب در شهر ایرانی- اسلامی (نمونه موردی جداره های منتخب خارج از ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
23 - 40
حوزههای تخصصی:
جداره های شهری نقش مهمی در افزایش کیفیت بصری شهر و رسیدن به لذت بصری دارند، به همین دلیل نقش نماهای شهری به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده جداره، به وضوح دیده می شود. عناصر و اجزای نماهای شهری، در کنار روش های طراحی، ساختار یک تک نما و در نهایت با کنار هم قرارگرفتن نماها یک جداره را شکل خواهند داد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و توصیفی است. ابتدا به کمک استدلال استقرایی و جمع آوری نوشتار نظریه پردازان، مؤلفه های طراحی را مشخص می نماید. سپس به کمک مصاحبه ساختاریافته باز به تحلیل روابط بین مؤلفه ها می پردازد تا ابزار دقیق تری برای گزینش نماها به دست آورد و در پایان به کمک ۸ نمونه منتخب خارجی به گزینش میزان اهمیت هر یک از مؤلفه ها پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تشابه، ترکیب بندی و سبک معماری نمای جانبی همچنین سادگی مصالح یا رنگ نماها در کنار یکدیگر بیشترین مقدار اهمیت را در مطلوبیت جداره های شهری داراست و رعایت تمام مؤلفه ها برای رسیدن به مطلوبیت، موردنیاز نیست. تنها داشتن 30 درصد از مؤلفه ها برای رسیدن به جداره مطلوب کافی است.اهداف پژوهش:دسته بندی و مشخص کردن مؤلفه های طراحی نماها و روش های طراحی برای رسیدن به جداره مطلوب.تطبیق مؤلفه های طراحی معماری در نمای شهری به منظور دستیابی به جداره مطلوب در شهر ایرانی-اسلامی.سؤالات پژوهش:مؤلفه های تأثیرگذار طراحی نمابر جداره شهر کدام اند؟مؤلفه های طراحی معماری در نمای شهری به منظور دستیابی به جداره مطلوب در شهر ایرانی-اسلامی کدام اند؟
مطالعه نقد تخیل مادی در منتخبی از آثار سلطان محمد نقاش بر اساس نظریه گاستون باشلار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجسته دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریه پرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید می کند و نقد تخیلی را به عنوان ابزاری برای تحلیل لایه های پنهان تخیل در هنر معرفی می نماید. این پژوهش به مطالعه چهار نگاره مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریه گاستون باشلار می پردازد. در ابتدا، نظریه تخیل باشلار به تفصیل شرح داده می شود و سپس آثار یاد شده از سلطان محمد نقاش، از این منظر تحلیل می شوند. اهداف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سئوال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بُعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با غالب ترین حضور بصری در این آثار نمایان است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نه تنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکه ای در شکل دهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار می آید. عنصر خاک به عنوان غالب ترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتاب دهنده دنیای درونی هنرمند و زمانه اش است. آثار این هنرمند چیره دست حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل می کنند و فراتر از واقعیت های عینی قرار دارند.