فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
از مهمترین عوامل موثر بر تحقق شهر هوشمند آینده، پیاده سازی اصول مدیریت هوشمند شهری بوده که در مواقع بحرانی می تواند موجب بهبود عملکرد مدیریت سازمانی در شهر شده و زمینه دستیابی به موفقیت در مهار بحران های طبیعی را فراهم سازد. پاندمی کرونا به عنوان یکی از برجسته ترین عوامل بحران ساز طبیعی بر زندگی افراد در قرن حاضر بوده که موجب تاثیراتی شگرف بر نحوه عملکرد ساختار مدیریت شهری در جهان شده است. شهر کرج به عنوان مرکز استان البرز، در پاندمی کرونا به عنوان یکی از مهم ترین مراکز شیوع این بیماری تلقی می شد که ارزیابی وضعیت مدیریت شهری به هنگام مقابله با ایپدمی های بعدی، نیازمند بکارگیری مولفه های مدیریت شهری هوشمند می باشد."نوآوری هوشمند"،"کنترل انرژی هوشمند"،"حمل و نقل و ارتباطات هوشمند"،"پایداری هوشمند"،"حکمروایی هوشمند"، "مشارکت هوشمند" و "سیستم اطلاعاتی هوشمند" به عنوان مولفه های موثر بر پیاده سازی اصول مدیریت شهری هوشمند در مقابله با بیماری های پاندمیک در شهر کرج شناسایی شدند. که نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای بیانگر این نکته بود که از دیدگاه کارشناسان و مدیران شهری متغیرهای«ارتقای سیستم حمل ونقل شهری در قالب طرح های آنلاین و اینترنتی»، «دسترسی به اطلاعات و داده های مورد نیاز شهروندان در قالب یک نمایشگر» و «بهبود برنامه ریزی سفر یکپارچه در قالب پلتفرم های اینترنتی موبایل» به ترتیب بالاترین میانگین امتیاز و از دیدگاه متخصصین کادر درمان، متخصصان کادر درمان «بهره مندی به روز از نظرات افراد متخصص خارج از ساختار مدیریت شهری»، «برگزاری وبینارهای جمعی در راستای ارائه گزارش در سطح محلی توسط شهروندان به نهادهای مدیریت شهری» و «دسترسی به اطلاعات و داده های مورد نیاز شهروندان در قالب یک نمایشگر» به ترتیب بالاترین میانگین امتیاز را دارا بودند که بیانگر اهمیت و وزن این مولفه ها از نظر جامعه آماری هدف می باشد.
تبیین مولفه های عدالت فضایی – کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش – قدرت، نمونه موردی: مناطق پنج گانه شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
55 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه جستجو برای عدالت و مبارزه با بی عدالتی به دلیل وجود نابرابری های عظیم اجتماعی و اقتصادی، به یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است که در این راستا شناسایی نقش قدرت ها و تاثیر آن بر خلق فضاهای عدالت محور شهری، موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد.هدف: . هدف اصلی این پژوهش، تبیین بررسی و مقایسه مولفه های دستیابی به عدالت فضایی کالبدی در مناطق 5 گانه شهر رشت با تاکید بر نظریه دانش-قدرت فوکو است.روش: این پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است و نوع نظریه در این پژوهش اثباتی-محتویی است. راهبرد کلی این تحقیق، راهبردی ترکیبی است و با استفاده از رویکرد کیفی به تبیین مفاهیم نظری می پردازد. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت -کنترل و مشارکت و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی انجام شد ه است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و حجم نمونه معادل 384 نفر بدست آمده است. نتایج آماری در دو مبحث یافته های توصیفی و یافته های استنباطی بیان شده است. در مبحث توصیفی با استفاده از آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی، به توضیح و تفسیر متغیرهای اصلی پرداخته شد و در مبحث استنباطی، با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری، مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: در بررسی مفاهیم شهر عدالت محور مشخص گردید برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و نیروهای اثر گذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور با فراهم کردن یک چهارچوب قدرت دهنده برای بازیگران شهری، کیفیت زندگی را در شهرها بهبود می بخشد. بنابراین درک ساختار قدرت مسلط و ایجاد یک نظام کنترل و نظارت با استفاده از دانش فنی و مشارکت مردمی می تواند منجر به دستیابی به شهر عدالت محور بر مبنای نظریه دانش – قدرت گردد. نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل مولفه ها و شاخص های فضایی-کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش –قدرت در مناطق پنج گانه شهر رشت، مشخص گردید که تقریبا تمامی این مولفه ها و شاخص ها در تمامی مناطق این شهر کمتر از میانگین متوسط است. هرچند دانش فضایی یا همان عقلانیت فنی تا حدی توانسته است نسبت به دو مولفه دیگر یعنی هدایت-کنترل و مشارکت، میانگین بالاتری را در سطح شهر به خود اختصاص دهد. بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با ارتقاء این مولفه ها و شاخص ها یعنی از طریق ارتقاء دانش فضایی (عقلانیت فنی)، هدایت و کنترل (انضباط) و مشارکت شهروندی و با گام برداشتن به سمت شکل های کامل تر تصمیم سازی، می توان از شدت بی عدالتی در شهرکاست.
تبیین رویکردهای شاخص احیا منظر شهری تاریخی ؛ مورد پژوهی: بافت شهری پیرامون کاروانسرا دوکوهک شیراز
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر با توجه به توسعه شهرها و گسترش ساخت و سازها و بالا رفتن امکانات زندگی در بسترکالبدی، تنوع در گوناگونی شیوه های زیست، بخش های تاریخی شهرها به دلیل فرسودگی و افت کیفیت کالبدی بناها، جایگاه خود را در خاطره ذهنی مردم از دست داده است. پیامد این اتفاقات چیزی به جز تخریب منظر شهری و فرهنگی و از بین رفتن خاطرات جمعی نبوده است. احیا این فضاها و ساختارها و همچنین تلفیق عملکردهای تاریخی و مدرن می تواند در بهبود و زنده شدن آن ها بسیار موثر باشد. مناظر میراثی و فرهنگی از جمله میراث گرانبهای هر مرز و بومی می باشد که در بستری طبیعی شکل گرفته و تعاملی پیوسته با طبیعت را دارا می باشد، این مناظر، مناظری مرکب از آثار طبیعی و انسان ساخت است که بیانگر رابطه ای طولانی میان انسان ها و محیط طبیعی اطرافشان دارد، منظر میراثی، منطقه جغرافیایی می باشد که در آن جلوه های طبیعی و فرهنگی همراه با رویدادهای تاریخی، فعالیت ها و افراد یا گروه های انسانی در هم آمیخته شده است. پژوهش حاضر با بررسی و تببین سه رویکرد شاخص مرتبط با احیای مناظر میراثی و لزوم تلفیق این سه رویکرد به دلیل موقعیت سایت پژوهش، به دستیابی به روش، راهبرد و راه حلی کارآمد در جهت احیا و بازیابی این گونه مناظر میراثی و بستر طبیعی آن ها و بسط این اصول در منظر میراثی کاروانسرای دوکوهک شیراز، پرداخته است.
تبیین ابعاد فرهنگی-هویتی فضاهای عمومی بر اساس اصول شهرسازی شهروندگرا، مطالعه موردی بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
125 - 142
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی به عنوان قلب تپنده شهرها، نقشی کلیدی در شکل دهی هویت شهری، تقویت تعاملات اجتماعی، و ایجاد حس تعلق شهروندان به محیط زندگی ایفا می کنند. یکی از راهکارهای مؤثر برای ارتقای هویت این فضاها، بهره گیری از رویکرد شهرسازی شهروندگرا است. این رویکرد، با توجه به نیازها، خواسته ها و ارزش های جامعه محلی، به دنبال طراحی و ایجاد فضاهایی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای همه اقشار جامعه، هویت فرهنگی و تاریخی آن ها را نیز حفظ کند. با وجود اهمیت این موضوع، پژوهش های محدودی به بررسی تأثیر شهرسازی شهروندگرا بر هویت و کیفیت فضاهای عمومی پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای کلیدی تأثیرگذار در ارتقای هویت فضاهای عمومی، در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران انجام شده است. روش شناسی پژوهش از نوع ساختاری بوده و با بهره گیری از نرم افزار MICMAC و نمونه گیری هدفمند از ۱۵ متخصص شهرسازی صورت گرفته است. در این راستا، ۱۷ متغیر در ابعاد عملکردی، کالبدی و هویتی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای دسترسی آسان به خدمات و امکانات شهری، تنوع کاربری، کف سازی، حفاظت از بناها و فضاهای تاریخی، و طراحی مسیرهای دوچرخه سواری به عنوان عوامل اصلی و محرک در جهت ارتقای هویت مکان در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران شناخته می شوند. این یافته ها می توانند راهنمایی مؤثر برای برنامه ریزی و مدیریت پایدار فضاهای عمومی در این منطقه ارائه دهند.
فرا ترکیبی بر تحقیقات انجام شده با موضوع کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیر رسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
67 - 89
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با وجود گذشت بیش از دو دهه از تحقیقات اولیه در مورد کیفیت زندگی شهری، همچنان این مفهوم با مفاهیمی همچون زیست پذیری شهری و سرزندگی شهری در یک ردیف معنایی تبیین می شوند و به وجوه متفاوتی که در بین این مفاهیم نهفته است، توجهی نشده است. کیفیت زندگی شهری همواره به یکی از موضوعات موردعلاقه پژوهشگران حوزه برنامه ریزی شهری تبدیل شده است و تمامی تمرکز آنان به بررسی کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های برنامه ریزی شده معطوف شده است.هدف: هدف این پژوهش، بررسی و استخراج شاخص های تجزیه وتحلیل متون علمی در زمینه مطالعات سکونتگاه های غیررسمی و ارائه مدل تحلیلی ابعاد و مؤلفه های کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی است. روش: این پژوهش بنیادی بوده و با بهره گیری از روش فراترکیب به بررسی نمونه های موردمطالعه (12 عنوان مقاله علمی – پژوهشی معتبر و 8 عنوان رساله دکترا و پایان نامه کارشناسی ارشد) در ده سال اخیر در ارتباط با کیفیت زندگی شهری در سکونتگاه های غیررسمی پرداخته است.یافته ها: با استناد به یافته های تحقیق حاضر می توان دریافت که به دلیل توجه به آزمون پایایی در بیش از 80 درصد پژوهش های مورد بررسی می توان با اطمینان بالایی در ارتباط با کیفیت مطالعات صورت گرفته و اندازه اثر آن ها اظهارنظر نمود.از نظر ساکنین سکونتگاه های غیررسمی عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در تعیین کیفیت زندگی آنان داشته است و همچنین در بین مؤلفه های اقتصادی مؤلفه درآمد ماهیانه در رتبه اول و پس از آن به ترتیب مؤلفه های هزینه های زندگی، وضعیت اشتغال، رضایت از فرصت های شغلی، فاصله محل کار از سکونت، امنیت شغلی، تعداد افراد شاغل و در نهایت تعداد ساعات کاری هفته در رتبه های دوم تا هشتم قرار گرفتند.نتیجه گیری: تمامی متون علمی مورد بررسی به آزمودن نظریات پرداخته اند اما باعث نظریه سازی نشده اند. باوجود اینکه در بعضی از تحقیقات راهکارهای مناسبی ارائه شده است اما با توجه به ماهیت پژوهش ها نمی توان آن ها را در دسته تحقیقات بنیادی قرار داد. به طورکلی می توان گفت ضروری است تا تحقیقات بنیادی در این حوزه بیشتر موردتوجه قرار بگیرند.
سناریوهای هوشمندسازی شهر و سیاست گذاری برای تحقق سناریوی مطلوب (مورد مطالعه؛ شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف بیش از اندازه منابع طبیعی، روند رو به رشد آلودگی های زیست محیطی و تلاش برای بهبود کیفیت زندگی در ابعاد مختلف موجب ارائه راه حل های جدید برای رفع چالش های شهرهای آینده شده است. در این جهت ایجاد شهرهای هوشمند توجه دانشگاهیان و برنامه ریزان شهری را عمدتاً در چارچوب سیاست های توسعه شهری به خود جلب کرده است. بنابراین هدف اصلی مقاله حاضر معرفی سناریوهای ناشی از فرایند هوشمندسازی با تاکید بر شهر قزوین است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. جهت جمع آوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری، از روش اسنادی و جهت جمع آوری داده ها به منظور تجزیه و تحلیل و پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، از روش میدانی استفاده شد. مطابق یافته های این پژوهش، 16 پیشران از روش دلفی شناسایی گردید؛ و در ادامه پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این پیشران ها بر یکدیگر، چهار عدم قطعیت کلیدی هوشمندسازی شهر قزوین شناسایی گردید. با توجه به حالت های مختلف چهار عدم قطعیت کلیدیِ مدیریت پایدار، فناوری های نوین، توسعه نوآوری اجتماعی، اقتصاد بین المللی؛ و با استفاده از روش CIB از طریق نرم افزار سناریو ویزارد 3 سناریو بدیل برای آینده شهر قزوین در راستای هوشمندسازی بدست آمد که سناریوی اوّل سناریوی مطلوب هوشمندسازی شهر قزوین می باشد. طبق نتایج تحقیق در سیاست گذاری شهر هوشمند قزوین بایستی شرکت های بین المللی مبتنی بر فناوری(NTBFs) به منظور موفقیت هرچه بیشتر در زمینه هوشمندسازی شهر قزوین مورد توجه قرار گیرند؛ چراکه فعلیت چهار عدم قطعیتِ مدیریت پایدار، فناوری های نوین، توسعه نوآری اجتماعی، اقتصاد بین المللی را در این شرکت ها می توانیم جویا باشیم.
شناسایی توده های شهری با استفاده از دور سنجی شبانه (نمونه مورد مطالعه: اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری سریع، بی قاعده و پراکنده، منبع بسیاری از مسائل شهری است. برای درک این مسائل، لازم است درک عمیقی از توزیع ساختار فضایی شهری وجود داشته باشد. توده شهری بخش اشغال شده شهر است که شناخت دقیق آن علاوه بر کمک به مدیریت بهینه شهری، می تواند چراغ راه استفاده از فضاهای شهری در آینده باشد. به همین منظور و با هدف شناسایی دقیق و سریع توده شهری اهواز بعنوان منطقه مورد مطالعه، در این پژوهش تصاویر اخذ شده شبانه سنجنده NPP-VIIRS مبنا قرار گرفته و در ترکیب با عواملی مانند پوشش گیاهی بهبود یافته، نقاط کمکی حاوی اطلاعات میدانی، دمای سطح زمین و با استفاده از میانگین هندسی تصویر، سه شاخص HSI، HSI-POI (HP) و HSI-POI-LST (HPL) در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS تهیه و بکارگرفته شده است. سپس برای تأیید، از یک ماشین بردار پشتیبان برای شناسایی نوع زمین در منطقه ساخته شده با استفاده از 1000 نقطه استفاده گردید. در ادامه مرز آستانه مربوط به بالاترین دقت کلی و ضریب کاپا هر شاخص محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد در مقایسه با سایر شاخص ها، HPL ویژگی های طبیعی و اجتماعی را نشان می دهد و خروجی این روش ضمن دقت فضایی بالاتر، جزئیات فضایی بیشتری از منطقه ساخته شده و همچنین انتخابهای بیشتری برای ارزیابی مناطق شهری کوچک مقیاس ارائه می دهد. همچنین، بیشترین و کمترین مساحت خالص توده شهری متعلق به مناطق 3 و 1 است که بیش از 56 و 34 درصد از مساحت هر یک از این مناطق را شامل می شده است.
به سوی یک مدل مفهومی نهادگرا در مدیریت بلایا و سوانح طبیعی با تاکید بر سیلاب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشور ایران همواره در برابر بحران ها به ویژه بلایای طبیعی آسیب پذیر بوده است. تحقیقات در حوزه بلایا نشان می دهد که اگرچه این فجایع بر همه کشورها در جهان اثرگذار است؛ با این حال، مجموعه خصایص خطرساز طبیعی و اجتماعی در کشورها قویاً به مجموعه تفاوت ها در سیستم های اجتماعی و سیاسی این ملل در دوره های مختلف وابسته است. این استناد؛ گویای حضور عاملی بسیار پررنگ و اثرگذار در نظم دهی به چگونگی ساختار و فرآیند مدیریت بلایای طبیعی با نام «نهادها» می باشد. امروزه ابعاد نهادی مدیریت بحران به تدریج جای خود را در ساختار دانشی و حرفه ای مدیریت بلایای طبیعی کشور باز کرده با این حال فاقد ساختارهای جهت دهنده لازم در جهت جامع بینی ظرفیت های نهادگرایی در حوزه مدیریت بلایا و سوانح طبیعی است.هدف: جستجوی یک مدل مفهومی جدید به منظور جبران خلأهای در دسترس به دلیل فقدان وجود مدل های مفهومی روشن کننده جایگاه و ابعاد نهادگرایی در حوزه مدیریت بحران به کمک قرائت های چندوجهی و چندلایه از ابعاد نهادگرایی در حوزه دانش مدیریت بحران و بلایای طبیعی است.روش: رویکرد تحقیق کیفی و مبتنی بر تکنیک تحلیل های ثانویه از متون نظری در حوزه برنامه ریزی، نظریه برنامه ریزی و مدیریت بحران از زاویه نگرش نهادگرایی و تکنیک روشی پژوهش اسنادی است.یافته ها: پژوهش به طور مشخص با یکپارچه سازی ظرفیت های نونهادگرایی در دانش شهرسازی؛ یک مدل مفهومی نهادگرا را در حوزه مدیریت بحران را ارئه نموده که در آن سه رکن سازنده «شبکه مفهومی نهادی»، «آسیب ها و دام نهادی» و «مدل های تحلیلی و ارزیابانه نهادی» با یکدیگر در آن قابل نمایش می باشد و خلأهای کنونی دانش را در این حوزه به ویژه در بین متون داخلی پر نموده است.نتیجه گیری: مدل پیشنهادشده به عنوان یکی از مدل های در دسترس در حوزه اشتراکات نهادگرایی و مدیریت بلایای طبیعی علاوه بر امکان ارتقای مطالعات نظری حوزه مدیریت بحران؛ قابلیت جهت گیری در مطالعات کاربردی حوزه مدیریت بلایا همانند مدیریت سیلاب های شهری را در زیر سطوح مختلف فنی، مدیریتی و تصمیم گیری داراست.
نقش هویت بومی و محلی در ارتقاء برندسازی شهر خلاق (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
51 - 64
حوزههای تخصصی:
برندسازی شهرخلاق رویکردی مهم در توسعه گردشگری شهری بوده که امروزه این رویکرد ذیل شناسایی ابعاد هویتی و فرهنگی شهر ها مورد توجه است. هدف از این پژوهش شناسایی موثرترین مؤلفه های هویتی و بومی در ارتقاء برندسازی شهر خلاق رشت است. برای دست یابی به هدف تحقیق، براساس مطالعات مبانی نظری، چهار شاخص کلیدی در زمینه هویت های بومی محلی شهر رشت مشخص شدند و تأثیر هر کدام در برندسازی شهر خلاق مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از 384 پرسشنامه، توسط نرم افزار SPSS و SmartPLS3 پردازش شد و نتایج پژوهش نشان داد که به ترتیب جاذبه های طبیعی و فرهنگ غذایی، جذابیت بیشتری در بین گردشگران و بازدیدکنندگان این شهر داشته اند؛ اما از سویی دیگر نتایج مدل سازی و بررسی تأثیر شاخص های مطرح شده، نشان از تأثیر بالای فرهنگ غذایی این محدوده بر برندسازی شهر رشت دارد. همچنین آداب و رسوم بومی و معماری و شهرسازی بومی در جایگاه بعدی شاخص های موثر بر برندسازی قرار می گیرند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه حمل ونقل عمومی باتوجه به فرم شهری (مطالعه موردی: محله های پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی می تواند بسیاری از مشکلات ناشی از خودرو محوری را کاهش دهد. در همین راستا، فرم شهر که به طور مستقیم بر توسعه حمل ونقل عمومی تأثیرگذار است، باید موردتوجه قرار گیرد. سیستم حمل ونقل عمومی شهر رشت دارای مشکلات عمده ای می باشد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در چهار محله پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت بوده است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از روش اسنادی، پرسش نامه، مصاحبه حضوری و تماس تلفنی با متخصصین استفاده شده است. در این پژوهش جهت وزن دهی شاخص ها و رتبه بندی محلات به ترتیب از روش های "آنتروپی شانون" و"WASPAS" بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهند که تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در محله پیرسرا بیشتر است و پس از آن محله های گلسار، مسکن مهر و لاکانشهر در رتبه های بعدی قرار دارند. این بدان معنا است که محلات دارای رتبه بالاتر در این پژوهش، قابلیت توسعه حمل ونقل عمومی بیشتری دارند و با برنامه ریزی صحیح و اصولی می توان وضعیت محلات مذکور از لحاظ حمل ونقل عمومی را ارتقا داد. همچنین باتوجه به رتبه بندی محلات، علی رغم مستعد بودن فرم محله پیرسرا، این محله دارای کم ترین تنوع مدهای حمل ونقلی بین محلات مذکور بوده است.
واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون چیستی «شهر ایرانی»؛ با تأکید بر مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران پیش از اسلام
حوزههای تخصصی:
مقدمه: واژه «شهر ایرانی» مقوله ای ابهام آور و درهم تنیده است که پژوهش های متعددی به انحاء مختلف، در ادبیات خود بکار گرفته اند. پرسش اصلی آن است که «آیا آنچه به عنوان «شهر ایرانی» تلقی می گردد، دارای تعریف واحد و ویژگی های ثابت و مشخصی است که بتوان به عنوان معیار تمایز از «شهرهای غیرایرانی» دانست»؟ هدف پژوهش: پژوهش حاضر، به دنبال واکاوی انتقادی دیدگاه های موجود پیرامون مفهوم «شهر ایرانی» با محوریت مفاهیم حاکم بر شهرهای ایران در دوران ماقبل اسلام و ارائه چارچوبی برای تبیین این واژه و کاربرد صحیح تعابیر آن در شرایط مختلف، در ادبیات شهرسازی است.روش شناسی: با روش تفسیری، ابتدا به مرور متون و دیدگاه های صاحب نظران پیرامون «شهر در دوران تاریخی ماقبل اسلام» و انواع تعابیر و تعاریف موجود از این واژه پرداخته شده است. در گام بعد، با تحلیل محتوای دیدگاه ها و استخراج مشخصه های تأثیرگذار بر شکل گیری و تحول شهرهای کهن ایران، تعابیر مختلفِ قابل استنباط از این واژه، بر مبنای مشخصه ها، تلخیص و دسته بندی گردیده است. در مرحله بعد، تعابیر با نگاهی انتقادی، مورد تحلیل و نقد نگارندگان قرار گرفته و در نهایت با بهره گیری از نظریات خبرگان از طریق مصاحبه عمیق، روش نمونه گیری گلوله برفی و با اتکا به شیوه اشباع نظری، ابعاد پنهان مانده از نقدهای نگارندگان تکمیل شده است. یافته ها و بحث: تعابیر استنباط شده بدین شرح اند؛ «شهر ایرانی»؛ «نمادی از نشانه ها و آیین کهن ایرانی»؛ برآمده «از دین و مذهب کهن ایرانی»؛ «دارای سازمان فضایی و عناصر کالبدی مشخص»؛ «دارای اشتراک در عوامل شکل گیری و تحول، همانند موقعیت مکانی یا زمانی خاص». بررسی ها نمایانگر «عدم وحدت و یکپارچگی مفهومی واژه شهر ایرانی» است. نتیجه گیری: هرچند عامل وحدت دهنده و وجه مشترک تعابیر، «فرهنگ و هویت ایرانی» و «تعلق داشتن به ایران و خود را ایرانی دانستن» است، اما این مفهوم «پویا»، «نسبی» و «چند لایه» بوده و به تنهایی نمی تواند تعریف مستقلی را برای شهر ایرانی در خود داشته باشد.
تببین عوامل مؤثر بر شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 95
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ترکیب دانش(شهروندان) و تکنولوژی هوشمند، می توان شهرها را به مکان هایی تبدیل کرد که از خدمات بهتری برخوردار باشند، محیط زیست را حفظ کنند، اقتصاد را ترقی دهند و توانمندی های اجتماعی و فرهنگی جامعه را بهبود بخشند. این تبیین نقش مهمی در ساختاردهی شهرهای آینده و بهبود کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند.هدف: این مقاله در پی آن است با مرور مطالعات انجام شده در خصوص شهر هوشمند و اجتماع دانشی( 72 مقاله) به مقایسه و تحلیل متغیرها و روش ها در مقیاس ها و رویکردهای به کار گرفته شده بپردازد. روش: روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش "روش فراترکیب " بوده است. این روش در راستای دستیابی هدف بررسی عوامل مؤثر بر خلق شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی به کار گرفته شده است.یافته ها: نتای ج نش ان می دهد؛ چارچ وب نظ ری و تحلی ل هوشمند دانشی، مفهوم ی چندرش ته ای اس ت ک ه پایه های مفه وم و بس ط نظ ری آن، از حوزه های مطالعات ی تح ت س یطره شهر هوشمند، شهر دانش پایه، اجتماع دانشی، جامعه اطلاعاتی، شهر یادگیری، مکان دانشی منت ج ش ده اس ت. تحلیل مقالات بین سال های 2000 تا 2023 در این حوزه انتشار یافته اند، نشان داد مطالعات صورت گرفته عمدتا در قالب 5 مولفه به موضوع " شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی" پرداخته اند: حکمرانی، اقتصاد، محیط، فرهنگ و فناوری. نتیجه گیری: از ارزیاب ی یکپارچ ه یافته های پژوه ش می توان اس تنباط ک رد ک ه ن ه تنه ا درک مفه وم شهر هوشمند دانشی در پژوهش های داخل ی ب ه کفای ت رخ ن داده اس ت، بلک ه به واسطه مطالع ات س طحی و ع دم درک مناس ب از مفاهی م بنیادی ن از اجتماع دانشی، نی از ب ه مطالع ه عمیق تر در ای ن ح وزه وج ود دارد. در پایان چارچوب نظری شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی برگرفته از یک بررسی یکپارچه آورده شده است.
بررسی هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان با هدف تامین بیشترین ساعت آسایش حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
87 - 98
حوزههای تخصصی:
حیاط مدارس مکانی است که دانش آموزان حدود 20 تا 25 درصد زمان حضور خود در مدرسه را در آن سپری می کنند. تأمین آسایش حرارتی، یکی از نیازهای اساسی دانش آموزان در حیاط مدارس است. هدف این پژوهش بررسی نقش هندسه حیاط دبستان های دخترانه شهر اصفهان به گونه ای که بیشترین ساعات آسایش حرارتی را تأمین نماید است. برای دستیابی به این هدف الگوی هندسی آزمون ها تعیین شد، سپس عملکرد حرارتی الگوها با نرم افزار انوی مت شبیه سازی و با قیاس منطقی عملکرد حرارتی الگوها، الگوها با تأمین بیشترین ساعات آسایش حرارتی برای دانش آموزان تعیین شد. بر اساس نتایج، الگوی شکلی، جهت کشیدگی و نسبت اضلاع حیاط بر محدوده زمانی آسایش حرارتی دختران 7 تا 12 سال شهر اصفهان در حیاط مدارس تاثیرگذار است وحیاطهایی با کشیدگی شرقی-غربی و نسبت طول به عرض 2.5 به 1با ساختمان مرکزی از میان مدلهای مورد بررسی عملکرد حرارتی بهتری داشته و بیشترین ساعات آسایش حرارتی را برای دانش آموزان تأمین می نماید.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
طراحی محدوده ایستگاهی مترو محمدشهر کرج، بر اساس رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
مهم ترین اختراع قرن بیستم یعنی اتومبیل، منجر به گسترش افقی شهرها و پراکنده رویی آن ها شد که این توسعه ناموزون نتایج نامطلوبی را به همراه خود داشته است. در این رابطه ازجمله پیشنهادهایی که در پایان قرن بیستم مورد استقبال قرار گرفت، توسعه حمل ونقل محور (TOD) بود. توسعه ای متراکم با ترکیب مناسبی از نحوه چیدمان کاربری ها در مجاورت ایستگاه ها و مسیرهای حمل ونقل عمومی که منجر به تشکیل کیفیت بالای زندگی می شود. کاربست رویکرد TOD، فرصت مناسبی جهت توزیع تعداد سفرها از مبدأهای حمل ونقل ریلی استان البرز به سمت تهران ایجاد نموده و شرایط کاهش استفاده از وسایل حمل ونقل خصوصی در مسیر کرج-تهران را مهیا می سازد. تحقیق حاضر بر اساس هدف، در دسته تحقیقات کاربردی و بر اساس روش و ماهیت، در گروه تحقیقات توصیفی قرار دارد و هدف آن طراحی محدوده ایستگاهی سایت مورد نظر مبتنی بر رویکرد TOD است. روش جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر، استفاده از پرسشنامه می باشد که میان ۳۸۴ نفر از شهروندان توزیع شده است. از میان سناریوهای ارائه شده، سناریو برتر بر اساس الزامات رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی و نظر جمعی از متخصصین حوزه شهرسازی در مورد وزن دهی معیارها و مؤلفه های اثرگذار بر تحلیل و ارزیابی گزینه های پیشنهادی برای حوزه مطالعه، مورد انتخاب واقع شده است.
تبیین نقش طراحی شهری در بازآفرینی محلات شهری با رویکرد پایداری اجتماعی
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
189 - 207
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و برنامه های بازآفرینی شهری، برای مداخله در محلات ناکارآمد، نیازمند توجه به الزامات پایداری اجتماعی هستند؛ چه آنکه بعد اجتماعی در کانون تعریف محلات قرار دارد. از سوی دیگر طراحی شهری به عنوان اصلی ترین رشته و حرفه متوجه کیفیت های محیط شهر و محلات آن، برای نقش آفرینی کارآمد در فرایند بازآفرینی نیازمند فهم روشنی از جایگاه خود خصوصا معطوف به پایداری اجتماعی است. این مقاله تحلیلی-تبیینی به دنبال ارائه پاسخی در جهت این فهم روشن است. پس از بخش نظری، نوع نقش طراحی شهری در تحقق مولفه های بازآفرینی شهری و پایداری اجتماعی محلات شهری مورد بحث قرار گرفته است. سپس حوزه های عمل طراحی شهری در بازآفرینی محلات معطوف به پایداری اجتماعی تشخیص داده شده و در انتها مبتنی بر نمایانگرهای طراحی شهری یک چارچوب سیاستی ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اصلی ترین جایگاه طراحی شهری را باید در بعد محرک توسعه بازآفرینی محلات و درجهت ارتقای دسترسی برابر، حس مکان، نشاط و شادی، تنوع، تعاملات اجتماعی و ایمنی و امنیت جستجو کرد. چارچوب سیاستی ارائه شده در این جهت می تواند راهنمای طراحان شهری باشد. همچنین یافته های مقاله که نوعی مقایسه میان نقش سه تخصص شهری را نیز در خود دارد می تواند در تهیه برنامه های بازآفرینی محله ای یاری گر برنامه ریزان و مدیران شهری نیز باشد.
بهزیستی اجتماعی سالمندان در فضای باز عمومی شهری؛ نمونه مورد مطالعه: بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 90
حوزههای تخصصی:
پیش بینی های علمی بیانگر افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان در سال های پیش ِرو بوده و بر لزوم توجه به نیازهای متنوع و زندگی اجتماعی آنها تأکید می کند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان، پتانسیل سالمندان را برای مشارکت در جامعه محدود می کند. مطالعات موجود اغلب به نیازهای کالبدی سالمندان پرداخته و در زمینه نیازهای اجتماعی آنها (به ویژه در فضاهای عمومی )کمبود مطالعات مشهود است. هدف تحقیق ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی سالمندان در کالبد فضاهای عمومی شهری در نمونه موردی تحقیق بود. این مطالعه از نوع توصیفی _ تحلیلی است که در بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی در شهر اردبیل طی دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعداد 47 عامل کالبدی درپنج شاخص دسته بندی گردید و 50 نفر از متخصصان معماری عوامل کالبدی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی را در دو نمونه موردی تحقیق مقایسه نمودند. در مرحله دوم 74 نفر از سالمندان حاضر به پرسشنامه استاندارد بهزیستی اجتماعی Keyes دارای پنج شاخص پاسخ دادند. در نهایت داده های به دست آمده در نرم افزار26 SPSS آنالیز گردید. در مرحله نخست آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون برای مقایسه عوامل کالبدی بین دو نمونه موردی انجام شد. عوامل کالبدی در پیاده راه شیخ صفی نسبت به بوستان مصلی دارای وضعیت مطلوب تری است و در مرحله دوم آزمون کاکران_ منتل_ هانزل برای به دست آوردن میزان اثر پذیری بهزیستی اجتماعی سالمندان از عوامل کالبدی در نمونه های موردی انجام گردید. طبق نتایج، سالمندان در پیاده راه شیخ صفی از بهزیستی اجتماعی بهتری برخوردارند. یافته ها نشان داد، کیفیت عوامل کالبدی و بهبود این عوامل در فضای باز منجر به تأثیر مثبت در بهزیستی اجتماعی سالمندان می گردد.
خوانش گفتمان های مفهومی «قدرت» در مطالعات شهری و شهرسازی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش پیرامون نقش قدرت در شهرسازی از دهه 70 میلادی در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته، با این حال چنین پژوهش هایی در ایران سابقه چندانی ندارد. علی رغم توجه به این مفهوم در دهه های اخیر، تعاریف و مختصات «قدرت» دچار ابهامات فراوانی بوده و ادبیات موضوع برداشت های متفاوتی را نسبت به ماهیت قدرت به دست داده اند؛ که احتمالا ریشه های این ابهامات را باید در تعدد معانی قدرت در علوم اجتماعی و سیاسی جستجو کرد. هدف پژوهش: هدف اصلی این مقاله، فهم گفتمان های مفهومی «قدرت» و تبیین وجوه گوناگون آن در مطالعات شهری است. هدف مذکور در ارتباط با پرسش اصلی مقاله یعنی «چیستی» مفهوم قدرت و نسبت آن با «چرایی» و «چگونگی» روابط قدرت در پژوهش های شهری تعریف شده است.روش شناسی: در پاسخ به سوال اصلی تحقیق و در چارچوب پارادایم تفسیرگرایی، از روش شناسی کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی هدایت شده استفاده شده است. تحلیل محتوا و کدگذاری داده ها براساس مضامین انجام شده و نگارندگان براساس تفسیر متن به طبقه بندی، تلخیص و فهم داده های متنی موجود در مطالعات شهری مرتبط پرداخته اند.یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که مضامین متفاوت قدرت در مطالعات شهری را می توان وجوه متفاوتی از «قدرت» تلقی نمود که نه به صورت منفک بلکه به صورت درهم تنیده و یکپارچه، کلیت سیال، پویا و پیچیده «روابط قدرت» را بازنمایی می کنند. همچنین در میان گفتمان های مفهومی قدرت، رویکرد «شبکه ای» میشل فوکو به دلیل دربردارنگی سایر وجوه قدرت و توانایی لازم برای تحلیل شبکه روابط پنهان و آشکار، رسمی و غیررسمی قدرت، از کاربرد وسیع-تری در مطالعات شهری برخوردار است.نتیجه گیری: قدرت پژوهی به ما کمک می کند تا قدرت را فراتر از مفهوم دولت و سیستم رسمی، در ارتباط با جزیی ترین و خردترین مسائل و روابط آشکار و پنهان کنشگران در فرآیندهای شهرسازی جستجو و آن را در راستای تحقق هرچه بیشتر منافع عمومی به کار گیریم.
سنجش پاسخ عاطفی کاربران در فضاهای شهری با بهره گیری از روش فیزیولوژیکی-ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
3 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر احساسات در فضاهای شهری و اولویت بندی آنها در فضای منتخب است. در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موضوع پرداخته شده و سپس مدل سنجش احساسات در شهر ارائه شده که بر اساس آن می توان احساسات را در سه لایه فیزیولوژیکی، ادراکی و رفتاری مورد سنجش قرار داده و از برآیند آن ، پاسخ عاطفی کاربران در فضای شهری را بررسی نمود. نمونه موردی، بخشی از خیابان امامت در شهر مشهد است. روش پژوهش آمیخته بوده و برای جمع آوری داده ها در سطح بیولوژیکی، از دستگاه حسگر بیومتریک در سطح ادراکی، داد ه ها از طریق مصاحبه در حال پیاده روی جمع آوری شده و نیز در سطح رفتاری از سنجش سرعت پیاده روی استفاده شده است. داده های حاصل به صورت کمی، کیفی و اکتشافی تحلیل و عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده مورد نظر شناسایی شده اند. عوامل شناسایی شده با یکدیگر انطباق یافته و با استفاده از تحلیل اکتشافی، عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده، اولویت بندی شده اند. در این آزمون 20 نفر مشارکت داشته اند که مسیری حدود یک کیلومتر را برای انجام پژوهش پیموده اند. تحلیل داده ها نشان داد که به طورکلی در این خیابان، پاسخ عاطفی کاربران نسبت به فضا مطلوب بوده است. براساس نتایج داده ها در سطح بیولوژیکی مسیر با کاراکتر غالب طبیعی، آرامش بیشتری را انتقال می دهد و مسیر با ترافیک و یا محیط یکنواخت تأثیر منفی در احساسات فرد دارد. براساس تحلیل داده های ادراکی مشخص شد که پوشش گیاهی و خرده فروشی بیشترین تأثیر مثبت بر احساس را دارند. تحلیل سرعت حرکت آزمون شوندگان نشان داد که عواملی چون جذابیت، تنوع و آرامش منجربه کاهش سرعت و مکث برای لذت از فضا می شود. برآیند تحلیل ها نشان داد که عواملی از جمله پوشش گیاهی، ترافیک سواره، کاربری و فعالیت، الگوهای رفتاری، ازدحام، آلودگی صوتی و... بر پاسخ عاطفی و در نتیجه بر احساس افراد از فضا تأثیرگذارند. اولویت بندی عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی، در نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد. بر این اساس عوامل غیرکالبدی، بیش از عوامل کالبدی بر پاسخ عاطفی تأثیر دارند.
تحلیل سکونتگاه های غیررسمی منطقه 19 شهرداری تهران با تأکید بر معیارهای تأثیرگذار بر آن
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه جهان امروز دستخوش دگرگونی ها در عرصه های مختلفی شده است، رشد و گسترش اسکان غیررسمی و پیامدهای آن نیز دچار تغییر شده است. امروزه فرآیند شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی متحول شده است و این تغییر، خود ضرورت تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این پدیده را روشن می کند. هدف این پژوهش تحلیل عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی منطقه 19 شهرداری تهران است. همچنین از میان رویکردهای متعدد در راستای ساماندهی این سکونتگاه ها، رویکرد توانمندسازی با تأکید بر سه محور افراد ساکن، ساختار مدیریتی و ارتقاء محلات انتخاب شده است. این تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش مبتنی بر روشی توصیفی - تحلیلی (ترکیبی) است. جامعه آماری را کارشناسان شهرداری منطقه نوزده شهرداری تهران تشکیل داده است و توزیع نمونه به صورت خوشه ای تصادفی است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه از نوع بسته است. برای تحلیل معیارهای تأثیر گذار بر شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی از مدل TOPSIS استفاده شده است. تفاوت پژوهش حاضر با سایر پژوهش ها بررسی معیارها در همه ابعاد کالبدی، محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی است. تحلیل یافته ها نشان می دهد از معیارهای ارزیابی شده مهاجرت زیاد به محلات منطقه 19 شهرداری تهران، با کسب امتیاز 0/504 توانسته است در صدر معیارهای مورد بررسی قرار بگیرد.