فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
83 - 106
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ارتباطی سینما و معماری تأمل درمفاهیمی است که در سینما موجود بوده و در معماری قابل پیگیری است. دراین میان مفهوم "فاصله گذاری" سینماگران را متأثر ساخته است. تماشاگران درطول فیلم، دچار تشددهای عاطفی و همذات پنداری با بازیگران شده و همه چیز را واقعیت می انگارند، اما با "فاصله گذاری" این تفکر برهم زده می شود. آن ها آگاه می گردند که درحال تماشای یک نمایش هستند و از باور به واقعی بودن وقایع جداشده، بانگاهی بافاصله و هوشیار، باذهنی آماده تفکر به اثر می نگرند و خیال پردازی ها محو می گردد. مسئله پژوهش، پیگیری مفهوم "فاصله گذاری" در معماری و هدف آن خوانش نمودهایی از آن در آثارمعماری است. روش پژوهش کیفی بوده، ابتدا مبتنی بر منابع کتابخانه ای، مفهوم "فاصله گذاری" تشریح گردیده است. از سینما به عنوان یک حوزه واسط جهت تبیین بهتر "فاصله گذاری" استفاده شده و محتوای سکانس های برخی آثار سینمایی تحلیل گردیده اند. از تطبیق آن با معماری، مصداق هایی در آثارمعماری نمایش داده شده است. پنج مفهومِ درون بودگی و بیرون بودگی، روایت اصلی و روایت فرعی، شیئیت و فضائیت، توازی روایت و زمان پریشی جمع بندی شده اند که می توانند به "فاصله گذاری" در معماری منتهی گردند. همچنین مشخص گردید که "فاصله گذاری" در معماری نیز موجودیت یافته و مخاطب معماری را به تفکر و خردورزی و اکتشاف در اثرمعماری دعوت می کند.
نقش مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
89 - 100
حوزههای تخصصی:
از دیرباز افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی موضوعی است که از دیرباز دانش پژوهان علاقه مند به مسائل شهری را به چالش کشانده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مدیریت شهری در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی در سطح تهران به اجرا درآمد. این پژوهش ازنظر ماهیت و محتوا از نوع همبستگی است. در این تحقیق اطلاعات مربوط به 373 نفر از کارکنان و مدیران شهرداری شهر تهران در سطح تهران مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند تا بر اساس آن رابطه بین متغیرها برای آزمون فرضیه های تحقیق بررسی شود. داده های جمع آوری شده با روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد شهرداری، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگان ها به عنوان ابعاد مدیریت شهری نقش اساسی در افزایش کیفیت معماری ساختمان های مسکونی دارد.
رتبه بندی شهری در مقیاس ملی با رویکرد اسلامی، درجستجوی مدل نظری
حوزههای تخصصی:
کلانشهرها با شاخص های مختلفی مورد ارزیابی قرار می گیرند، اما شاخص های مورد استفاده در نظام های رتبه بندی بومی نبوده و تاکنون از منظر فکری اسلام بدان نگریسته نشده است. به نظر می رسد رویکرد اسلامی می تواند مبنای مناسبی جهت رتبه بندی شهرها باشد. این پژوهش با هدف جستجوی مدل نظری تبیین کننده رتبه بندی شهرها از منظر اندیشه ایرانی-اسلامی تدوین شده و در پی پاسخ به سوالاتی چون مدل مفهومی تبیین کننده رتبه بندی شهری از منظر شهر ایرانی- اسلامی کدام است، می باشد. برای این منظور پژوهشگران روش های مختلف کمی و کیفی همچون مصاحبه، پرسشنامه، تحلیل کیفی و تحلیل داده های ثانویه را به کارگرفته اند. به منظور تدقیق مدل از مصاحبه های ساختاریافته و نیمه ساختاریافته و نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. جامعه متخصصان و حرفه مندان شامل 25 نفر از اندیشمندان و متخصصان حوزه شهرسازی اسلامی است. نتایج، حاکی از کارایی مدل خیمه بر ارکان و مولفه ها و شاخص های رتبه بندی شهری است. مدل مفهومی شامل 17 مقوله می باشد. رکن اول؛ وجه فکری- عقیدتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 2 مقوله، رکن دوم؛ وجه معیشتی شهروند ایرانی مسلمان شامل 3 مقوله، رکن سوم؛ تعاملات شهروندی با یکدیگر شامل 4 مقوله، رکن چهارم؛ تعاملات شهر شامل 2 مقوله و رکن پنجم؛ بستر شهر شامل 5 مقوله می باشد.
تدوین چارچوب مکانیابی ایستگاه های مسافری راه آهن با استفاده از رویکردهای توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (TOD) و بازآفرینی شهری
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
137 - 155
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل ریلی به عنوان یکی از انواع سیستم های حمل و نقل، با توجه به مزایایی نظیر قابلیت حمل انبوه مسافر و بار، حفظ محیط زیست، مصرف پایین انرژی و جذابیت های توریستی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، با بررسی رویکردهای توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی و بازآفرینی شهری، چارچوب نظری تدوین می گردد. در این بخش، چهار معیار عمده شامل دسترسی، توسعه، الزامات فنی و اقتصادی و نیز هماهنگی با محیط زیست تبیین شده است. سپس در راستای دستیابی به روابط بین متغیرها، از نظرات کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش در قالب پرسشنامه و روش تحلیلی سلسله مراتبی AHP استفاده می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد معیار هماهنگی با محیط زیست با 43/6 درصد تاثیر، مهمترین معیار جهت مکانیابی ایستگاه های مسافری راه آهن می باشد. در گام بعد و با انتخاب شهر بیرجند به عنوان نمونه موردی، تطابق معیارها با زمینه بررسی شده و در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، مکانیابی ایستگاه مسافری راه آهن بیرجند انجام می شود. نتایج نشان می دهد از میان ایستگاه های اولیه دارای پتانسیل جهت مکانیابی، گزینه E به عنوان مکان بهینه استقرار ایستگاه انتخاب می شود.
بررسی تغییرات تزئینات کاشی در نمای ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان پس از اقدامات مرمتی سال های 30- 1317(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع عتیق اصفهان علاوه بر دارا بودن ارزشهای تاریخی و معماری، از نظر انواع مداخلات مرمتی در طی تاریخ، نیز حائز اهمیت است. چند دهه اول قرن حاضر نقطه عطفی در تاریخ مرمت ایران و مسجد جامع به شمار می آید. این سال ها آغاز مرمت نوین در ایران بود و این مداخلات الگوی مداخلات بعدی نیز قرار گرفتند. از این رو بررسی و مرور این مداخلات در بهبود مرمت امروز در جهت رعایت اصول مرمتی همچون حداقل مداخله و رعایت اصالت تاریخی اهمیت دارد. در مورد ایوان جنوبی مسجد جامع عتیق اصفهان، با توجه به اینکه گزارش مرمتی موجود نیست، پرسش های این پژوهش این گونه مطرح شدند که پیش از مرمت های سال های 30-1317 تزئینات نمای ایوان جنوبی (صفه صاحب) چه آسیب هایی داشت؟ در این بازه زمانی چه مداخلات مرمتی صورت گرفت؟ و این مداخلات بر مبنای اصول مرمت نوین چگونه ارزیابی می شوند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های پژوهش ابتدا اسناد تاریخی تصویری از نمای ایوان جنوبی مسجد جامع جمع آوری شدند. همچنین از منابع کتابخانه ای مطالب مربوط به کاوش و مداخلات مرمتی در مسجد جامع طی دوره معاصر مطالعه شدند. سپس با روش قیاس تطبیقی- تحلیلی بر اساس میزان آسیب و ریختگی کاشی ها ترتیب زمانی اسناد تصویری مشخص شد. در مرحله بعد اسناد تصویری تاریخی با تصاویر وضع موجود مقایسه شدند و تغییرات آن استخراج شدند. از مهمترین یافته های پژوهش حاضر نام خطاط کتیبه ایوان است که به نام محمد رضا اصفهانی خطاط معروف صفوی بوده و طی مرمت حذف شده است. با بررسی مداخلات مرمتی این دوره می توان چنین استنباط کرد میزان مداخلات، بیش از حد ضرورت و تا حدی سلیقه ای بوده است و به نظر می رسد مداخلات صورت گرفته بدون بررسی تصاویر و اسناد سال های پیشین و وضعیت قبل تر بنا بوده است. همچنین اصول مرمت نوین از جمله حداقل مداخله، مستندنگاری و حفظ شواهد تاریخی رعایت نشده است.
مقایسه انتقادی نظریه معاصرسازی در تجارب جهانی کیفیت بخشی به بافت های کهن شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۲۲-۹۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: نظریه معاصرسازی امروزه به عنوان به یکی از جدیدترین نظریه ها، کاربرد معماری معاصر در فرآیند اقدام در بافت های باارزش فرهنگی و تاریخی را پیشنهاد می دهد. چالش برانگیزترین موضوع در این میان، شناسایی تفاوت ها و شباهت های این نظریه، با سایر نظرات رقیب و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن است. هدف اصلی پژوهش، بازخوانی نظریه معاصرسازی برای کیفیت بخشی به بافت های کهن از طریق در تجربه ارزش آفرینی برای میراث معماری معاصر است. روش ها: راهبرد تحقیق حاضر، راهبرد استدلال منطقی است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است که از تاکتیک مقایسه تطبیقی برای پیشبرد مراحل تحقیق استفاده می شود. چارچوب نظری پژوهش، ترکیبی از نظریه معماری سرآمد و نظریه معاصرسازی از این رو، پژوهش با مقایسه تطبیقی نظریات رقیب، به تحلیل و بازخوانی نقاط قوت و ضعف نظریه معاصرسازی می پردازد. یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش در دو حوزه شامل حوزه نظام فرمی (کالبدی – ساختاری) و نظام محتوایی (1- اقتصادی، 2- اجتماعی و 3- زیست محیطی) نشان می دهد که نظریه معاصرسازی می تواند بهتر از نظریه های رقیب مانند بازسازی، نوسازی، بهسازی و بازآفرینی؛ در مقوله کیفیت بخشی به بافت های تاریخی و فرهنگی عمل کرده، کیفیت زندگی ساکنان را افزایش دهد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که نظریه معاصرسازی با تاکید بر رویکردهای طراحانه و ارزش های معماری معاصر، باعث افزایش کیفیت به بافت های تاریخی و فرهنگی شود؛ همراه با تاکید همزمان بر نظام فرمی و نظام محتوایی.
سنجش گروه های خلاق در کارگاه های مدل سازی معماری (ارزیابی خلاقیت دانشجویان معماری در آموزش حضوری و آموزش مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مراکز آموزشی در رشته های مختلف دانشگاهی به خصوص معماری و تعادل نابرابر بین تحصیلات آکادمیک و تولید دانش فنی، تربیت فراگیران خلاق ضروری می نماید. عدم توجه به سبک های مختلف یادگیری دانشجویان، ازجمله آسیب ها و معایب سیستم های آموزشی مرسوم معماری است. پژوهش حاضر با عنایت به اهمیت آموزش خلاق در عصر کثرت گرای حاضر، در گام اول، نظری اجمالی به اهمیت تشکیل گروه در توسعه و تقویت مهارت های بین فردی و خود دانش پذیران داشته است. در گام دوم، به معرفی مدل تمام- مغزی نِد هِرمان جهت ارائه روشی برای تشکیل گروه های خلاق می پردازد؛ و در گام سوم، به سنجش خلاقیت در کارهای گروهی کلاسی، فردی منزل، پروژه پایانی در سه مرکز آموزشی منتخب در تبریز و بناب در کارگاه مدل سازی و بررسی نقش گروه های خلاق در افزایش خلاقیت فردی دانشجویان با استناد به تحلیل های آماری و براساس سنجه ی HBDI (ابزار سنجش تسلط مغزی هرمان) می پردازد. در گام چهارم نیز به تحلیل تمایلات تفکری و خلاقیت با انجام مقایسه ای بین آموزش در دوران مجازی و حضوری اختصاص یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با کسب آگاهی از مهارت های متمایز افراد می توان گروه های خلّاقی را برای یادگیری جمعی تشکیل داد که این امر باعث افزایش خلاقیت در کارهای فردی در خانه می شود و زمینه ی بهتری برای تشکیل ترکیب های جدید از افراد در گروه ها برای پروژه ی نهایی فراهم می کند. همچنین کارگاه های مجازی و فرصت کمتر برای کارهای گروهی در عصر مجازی، باعث کاهش خلاقیت و معدل نمرات برتر شده است.
توسعه شاخص های طراحی مبلمان شهری ملهم از طبیعت؛ نمونه موردی: نیمکت های خیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریت در دوران حیات خود ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داشته است اما طی دهه های اخیر، به واسطه گسترش شهرنشینی تعامل انسان با طبیعت بسیار محدود شده است. پیامد چنین گسستی، از دست رفتن قدردانی و حمایت مردم از طبیعت است. در این پژوهش، این گسست از منظر دو تئوری مهم انقراض تجربه و بایوفیلیا مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای طراحی بایوفیلیک برای کاهش این گسست تعاملی میان انسان و طبیعت مورد بررسی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی شاخص های طراحی مبلمان شهری مبتنی بر الهام از طبیعت در طراحی بایوفیلیک، موثر بر کاهش گسست تعامل شهروندان با طبیعت می باشد. متدولوژی این پژوهش توصیفی ( علی- مقایسه ای) و از نوع کیفی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای برای بررسی پژوهش های پیشین با هدف ادراک مولفه های موثر بر نوع طراحی، بوده است. پس از مطالعه و دسته بندی عناصر طراحی دخیل در رویکرد الهام از طبیعت، شاخص های طراحی این رویکرد استخراج گردید. برای درک میزان اثر بخشی حضور این عناصر، دو نیمکت خیابانی که یکی با حضور این عناصر و دیگری بدون آن ها طراحی شده اند در پرسشنامه تصویری مورد سوال واقع شد. دویست و بیست پرسشنامه در جامعه نمونه که منطقه شش تهران بوده است، توزیع شد. نتایج نشان می دهد حضور عناصر الهام از طبیعت شامل فرم، هندسه، مواد و بافت و رنگ طبیعی، مکانیزم و برانگیختن طبیعت، در طراحی المان های شهری تداعی گر تعامل با طبیعت بوده و حس حضور در طبیعت را در شهروندان ایجاد می کند. این مهم به نوبه خود تعامل غیرمستقیم با طبیعت و کاهش انقراض تجربه را به دنبال دارد. گسترش جهت گیری مثبت نگرشی، رفتاری و عاطفی پیامد ارزشمند کاهش انقراض تجربه است.
تدوین سازوکارهای ارتقای توزیع و دسترسی به خدمات تجاری محله ای در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
377 - 399
حوزههای تخصصی:
آنچه در طرح های توسعه شهر تهران ذیل خدمات محلی بررسی می شود، صرفاً محدود به خدماتی است که با عنوان خدمات هفتگانه مستقیماً توسط نهادهای عمومی و دولتی تأمین می شود. همین امر باعث شده است که در برخی محلات شهر تهران، پراکندگی خدمات تجاری محله ای به درستی صورت نگیرد و بخشی از جمعیت محله دسترسی مناسب به ویژه به صورت پیاده به خدمات تجاری محله ای نداشته باشند. بر این اساس، لازم است مداخلاتی توسط شهرداری در فرآیند توزیع و دسترسی (به ویژه به صورت پیاده) به خدمات تجاری محله ای در سطح محلات شهر تهران صورت گیرد. بر این اساس، این پژوهش با هدف تدوین برنامه راهبردی توزیع مکانی مناسب خدمات محله ای (با تاکید بر خدمات تجاری محله ای) مبتنی بر پیاده مداری در محلات شهر تهران صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش که ذیل پژوهش های کاربردی قرار می گیرد، از رویکرد ترکیبی با غلبه روش کیفی استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده از روش های اسنادی، داده های ثانویه، مشاهده غیرمشارکتی، مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل آماری، تحلیل محتوای کیفی و تحلیل تطبیقی صورت گرفته است. مطالعات این پژوهش نشان می دهد که ارتقای توزیع خدمات محله ای مبتنی بر پیاده مداری نیازمند تدوین و اجرای برنامه هایی در سه بازه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است. در کوتاه مدت، لازم است دستورالعمل هایی مرتبط با توزیع خدمات تجاری محله ای، دسترسی به خدمات تجاری محله ای و نیازسنجی خدمات تجاری محله ای در برنامه توسعه محلات شهر تهران ذیل اسناد فرادست مربوطه تصویب و ابلاغ شوند. برنامه ها و اقدامات میان مدت جهت ارتقای توزیع خدمات محله ای مبتنی بر تعریف جایگاه شهرداری در فرآیند توزیع خدمات محله ای (از طریق صدور پروانه کسب یا تأمین فضای مورد نیاز این خدمات) در نظر گرفته شده است. برنامه ها و اقدامات بلندمدت نیز بر تغییر قوانین فرادست جهت تثبیت شهرداری به عنوان یکی از مراجع صدور پروانه کسب متکی هستند.
مقایسه کاربرد هوش مصنوعی با روش های سنتی در تعیین سرزندگی فضاهای شهری در ایران(نمونه مورد مطالعه، شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
33 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سرزندگی یکی از شاخص های ضروری برای ارزیابی جذابیت و پتانسیل فضاهای شهری است. این شاخص عمدتا با نوع و حجم فعالیت شهروندان مشخص می شود. معمولا ویژگی های محیطی بر رفتار عابران و در نتیجه سرزندگی فضاهای شهر تأثیرگذار است؛ اما تعیین کمیت این تأثیر به راحتی ممکن نیست. به همین دلیل، تاکنون روش های متعددی برای این منظور، مورد استفاده قرار گرفته است.
هدف: هدف این بررسی، تعیین قابلیت روش های سنتی و مدرن در زمینه تعیین سرزندگی فضاهای شهری بود.
روش: در این بررسی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، وضعیت سرزندگی در بخشی از پنج خیابان نسبتا متفاوت(جنت، چمران، امام خمینی، مدرس و گلستان) در شهر مشهد، با شیوه های مختلف مورد ارزیابی قرارگرفت. به دلیل محدودیت های متعدد، تنها به مقایسه روش های نظرسنجی، ارزیابی میدانی و بهره مندی از روش هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر تهیه شده، اکتفا شد.
یافته ها: یافته های روش های به کار رفته نشان داد که به طور معمول، عرض و شفافیت، اثر مثبتی بر سرزندگی دارد و در بین روش های مورد استفاده، هوش مصنوعی به لحاظ هزینه های مادی و زمانی و آسانی تکرار از سایر روش ها بهتر است. اما به دلیل حساسیت نهادهای انتظامی و امنیتی، کاربرد آن در ایران و به طور مشخص شهر مشهد، بسیار مشکل می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به قابلیت روش هوش مصنوعی و ضرورت ارزیابی سرزندگی فضاهای شهری در قلمروهای وسیع تر، بهتر است با هماهنگی نهادهای امنیتی و انتظامی، شرایطی فراهم گردد که کاربرد این روش تسهیل گردیده و قلمروهای گسترده تری از شهرهای ایران مورد مطالعه قرارگیرد.
تأملی بر مسئله شکاف بین دانسته های معماری و کاربرد آنها توسط دانشجو (با اتکا به مبانی شناخت تن یافته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
27 - 44
حوزههای تخصصی:
از مسائل گریبان گیر آموزش معماری شکاف بین دانسته ها و کاربرد آنها در طراحی است. تاکنون راهکارهای مفیدی مبنی بر تغییر روش آموزش معماری ارائه شده، اما همچنان دانشجویان درگیر آن هستند. با بررسی مبانی شناختی آموزش معماری معلوم شد این یک مسئله ذاتی در آموزش است؛ چراکه مبانی آن، بالذات دانستن از عمل کردن را جدا دانسته و به دوگانه انگاری ذهن از بدن در امر شناخت قائل است. پس ارائه راه حل برای آن، به تغییر در روش شناسی با تأمل بر مبانی شناختی آن نیاز دارد. در پژوهش حاضر سعی شده متکی بر مبانی شناختی تن یافته که بر پایه انسجام دانستن و عمل کردن ذیل وحدت ذهن-بدن در امر شناخت نهاده شده، با استدلال منطقی به این مسئله بیندیشد و برای آن راه حل جدیدی ارائه دهد. مبانی جدید از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای جمع آوری و مدون شدند و چارچوب نظری پژوهش را شکل دادند. جهت تفهیم این مبانی چند نمونه آزمون تجربی ارائه و تمرین هایی در زمینه درک هندسه بنا و مفاهیم سازه ای به دانشجویان داده شد. تحلیل پاسخ ها نشان داد، نخست فهم عمیق مفاهیم دانش هندسه و سازه وابسته به شناخت تن یافته دانشجو از هندسه و سازه است که عدم کاربرد دانسته ها در عمل ناشی از نبود چنین شناختی است. دوم برای ایجاد آن، ضروری است آموزش معماری متکی بر نقش شناختی و درک بدنمند دانشجو باشد.
Evaluation of Connective Status and Accessibility of Official Buildings to Plan and Manage Urban Crisis in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۳ - Serial Number ۴۹, Summer ۲۰۲۳
59 - 70
حوزههای تخصصی:
One of the issues that mos t cities across the world are faced with is natural disas ters. Natural hazards and their devas tating effects remain on the ground, especially in recent years, the countries have been about to reduce the damage caused to it to plan and manage their events. Adminis trative units could have an important role as one of the elements before, during, and after the crisis. In this s tudy, connective s tatus and building accessibility in the offices of region 5 in Isfahan were s tudied, including Telecommunication Organizations, Fire S tations, Electricity Companies, municipalities, Education Minis try, and Gas Companies. Heretofore, there was no study of the connective s tatus and accessibility of the office buildings in Esfahan. This research is a descriptive and analytical survey. The required information was evaluated and weighed by six indices, including the questionnaire, field collecting method, and A.H.P. measures. The results indicated that among administrative centers in terms of the degree of connectivity and accessibility, adminis trative codes 6 and 17, with weights of 0.03% and 0.031% were the mos t accessible, and adminis trative codes 14, 8, 9, 10, and 11 with weights of 0.07%, 0.067% were the mos t inaccessible.
بررسی تاب آوری زیرسیستم های اجتماعی و اکولوژیکی از منظر رفتار زیست محیطی در مواجهه با خشکسالی، نمونه مورد مطالعه: ساکنین محله خلجای شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تهدیدات اکولوژیکی زمینه ساز بروز نارسایی های اجتماعی هستند و در پاسخ، یکپارچگی زیرسیستم های اجتماعی-اکولوژیکی تعریف شده در شهر تاب آور، توان افزایی در مواجهه با مخاطرات محیطی را به همراه دارد.هدف پژوهش: پژوهش حاضر بررسی زیر سیستم اجتماعی از منظر رفتار زیست محیطی سطح محلی، در مواجهه با خشکسالی اخیر شهر اصفهان را در گام های جزئی ترِ سنجش سطح آگاهی، درک حساسیت زیست محیطی و تعیین نوع رفتار زیست محیطی ساکنین محله ی خلجا دنبال می کند.روش شناسی: این تحقیق توصیفی- تحلیلی با نگاهی کاربردی هدف را در جامعه آماری ساکنین محله خلجای اصفهان دنبال می کند. خروجیِ پرسشنامه ای ساختاریافته با آلفای کرونباخ 0.83 و روایی مورد تأیید در حجم نمونه منتخب 160 نفری به روش تصادفی ساده از ساکنین به پیشنهاد SPSS Sample power با توان آزمون بالای 80 درصد، آلفای 5 درصد و حداقل همبستگی 0.2 مورد سنجش قرار گرفت. آزمون کندال-بی برای مقایسه ی همبستگی ها در داده های رتبه ای و آزمون ناپارامتریک کروسکال-والیس، تبعی من ویتنی یو و اصلاح بنفرونی برای مقایسه ی میانگین ها استفاده شده است. رتبه بندی رفتارهای سهگانه ی زیست محیطی از طریق آزمون فریدمن، تبعی رتبه های علامت دار ویلکاکسون و اصلاح بنفرونی انجام شده است.یافته ها و بحث: آگاهی از مهاجرت و تنش های مردمی ناشی از خشکسالی بیشتر از فرونشست و ریزگردها گزارش می شود و گرایش مردم همچنان بر تمهیداتی برای کنترل و انطباق طبیعت با نیازهایشان می باشد. کاهش فردگرایی را می توان در پایین بودن میزان مشارکت زنان و جوانان در این جامعه مشاهده کرد. میان متغیرهای مهاجرت و وابستگی شغلی رابطه معناداری مشاهده می شود و الزاماً درک حساسیت زیست محیطی به افزایش مشارکت منجر نمی شود و پیش بینی می شود عوامل مهم دیگری در مشارکت دخیل هستند. نتیجه گیری: تحلیل تجربه ی رفتارهای زیست محیطی در مواجهه با بحران خشکسالی اخیر نقش تأثیرگذار بالا بودن سطح آگاهی و مشارکت و حساسیت زیست محیطی را نشان می دهد و بر نمود رفتارهای مطلوب زیست محیطی در رفتارهای مسئولانه و آگاهانه تأکید می کند. شناخت چنین واقعیت های اجتماعی به ارائه ی راه حل های منطقی تر در شرایط بحرانی می انجامد.
بررسی وتطبیق نیارشی دو آرامگاه باباتوکل و میرمطهر در روستای بابالنگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
153 - 178
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش این مقاله بر مطالعه دو آرامگاه باباتوکل و میرمطهر واقع در روستای بابالنگر از توابع استان خراسان رضوی متمرکز است که نسبت به دیگر آثار موجودِ روستا، در وضعیت مناسب تری قرار دارند. این دو بنا از لحاظ فرهنگی و طبیعی در بستری غنی از ابنیه تاریخی در جوار خود بهره مند بوده اما تاکنون مورد بررسی و شناخت دقیق قرار نگرفته اند. چگونگی نیارش بناهای مورد بحث و دوره ها، ساختارهای تاریخی و بانیان احتمالی، پرسش های این پژوهش بود. شناخت هر چه بیشتر این دو آرامگاه موجب تصمیم گیری های موثرتری در آینده برای رفع آسیب ها و همچنین ماندگاری آن ها خواهد بود. هدف پژوهش مستندنگاری دو آرامگاه و بررسی پیشینه ی تاریخی آن ها و بررسی دوره بندی و الحاقات ابنیه و فنون ساخت و طراحی دو آرامگاه و مقایسه بایکدیگر برای حصول نتایج مورد انتظار است. با استفاده از روش های گردآوری و مطالعات اسنادی، میدانی، ویژگی های دو آرامگاه بررسی شد. مطالعات اسنادی شامل مطالعه کتاب ها، سفرنامه ها، وقف نامه ها، عکس ها، مقالات، مجله ها و نشریات، پایان نامه های مرتبط و سایر موارد تحقیقاتی است. مطالعات میدانی نیز از طریق حضور و بازدید از سایت، رولوه و اصلاح نقشه ها و تهیه عکس انجام گرفته و همچنین مصاحبه و گفتگو با صاحب نظران، کارشناسان و اهالی منطقه بود. روند پژوهش مشخص کرد که دوره ساخت بنا، مربوط به عصر تیموری است و شخصی با لقب «بلقیس زمان» بانی آن بوده است. هسته اولیه آرامگاه ها، مقبره ای چهارتاقی گنبددار با چهار بازشو بوده که در دوره های بعد سه بازشو بسته و دو ایوان در قسمت شرقی بنا اضافه شده است. نتایج بررسی ها، شباهت ها و تفاوت های دو آرامگاه در نوع قوس ها و پلان و پوشش ها و فنون اجرا و مصالح را نشان داد. یافته های پژوهش، نشان داد که آرامگاه میرمطهر با فاصله زمانی خاصی از آرامگاه باباتوکل ساخته شده و ایرادات سازه ای قبلی، در آن رفع گردیده است.
ارزیابی فضای عمومی محلات شهری با تأکید بر مفهوم زمان (نمونه موردی: محله های گلسار و ساغریسازان در شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان در جوامع کنونی، بر سرعت تغییرات افزوده می گردد و ساختار استخوان بندی محلات سنتی، در نزاع مابین تجدد و سنت، تغییر می یابند. درگذشته، زمان با مکان پیوند داشت و در ایجاد هویت خاص محله تأثیرگذار بود، اما در فرایند جهانی شدن، زمان فشرده شد و توانایی هویت سازی آن کاهش یافت. مسئله این است که چگونه می توان مولفه های زمانی را در فضاهای عمومی محلات شناسایی کرد و راهکارهای برنامه ریزی در جهت ارتقاء کیفیت این فضاها را ارائه داد. شناخت و ارزیابی مولفه های زمانی فضاهای عمومی محلات شهری و ارائه راهبردها و راهکارهای برنامه ریزی زمانمند در راستای ارتقاء کیفیت فضای عمومی محلات شهری از اهداف این مقاله است. دو محله سنتی (ساغریسازان) و جدید (گلسار) در شهر رشت، به عنوان نمونه انتخاب و شاخص های استخراج شده از متون نظری با استفاده از روش تحقیق تحلیلی – اکتشافی، استخراج، ارزیابی و تحلیل شدند. اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، مشاهده، مصاحبه با خبرگان، نمونه-گیری و پرسش نامه (نمونه گیری احتمالی تصادفی ساده با تعیین حجم نمونه 380 توسط آزمون کوکران) طبق طیف پنج گزینه ای لیکرت جمع بندی و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تلفیق آن با ماتریس سوات تحلیل و ارزیابی گردید. مولفه های زمانی (سال، فصل، ماه، روز و ساعت)، در کنار مولفه های تأثیرگذار متعارف در فضا (مولفه های کالبدی، عملکردی، فرهنگی و اجتماعی، ارتباطی، بصری و ادراکی)، بر کارکرد فضاهای عمومی محلات شهری تأثیرگذار هستند. تبلور مولفه های زمانی در محله های قدیم و جدید متفاوت است و با ارزیابی فضای عمومی محلات، راهکارهای برنامه ریزی زمانمند معرفی گردیدند. نمود مولفه های زمانی هر محله، متناسب با بستر زمانی آنها و متفاوت با دیگر محلات است و مدیریت ساختارهای زمانی، بر افزایش کیفیت فضاهای عمومی محله تأثیرگذار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر محله زمان های خاص خود را دارد و لازم است چارچوب زمانمند خاص آن در برنامه ریزی های آتی ارتقای کیفیت فضای عمومی محلات مدنظر قرار گیرد.
داده کاوی غیرشکلی و معاصرسازی ساختار پلان مسکونی با استفاده از شبکه هوش مصنوعی؛ نمونه موردی: بناهای منتخب تهران در فاصله دهه 30 تا دهه 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: به کارگیری از شبکه هوش مصنوعی و داده کاوی الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران در فاصله دهه1330 تا 1350 هدف اصلی پژوهش است که در ده بنای شاخص دوره 1330 تا 1350 شمسی شهر تهران اجرا می شود. روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی – توسعه ای و تکنیک مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی پیمایشی می باشد. در این پژوهش، از شبکه هوش مصنوعی MLP و خوشه بندی به منظور اعتبارسنجی تحلیل غیرشکلی پلان های بناهای مسکونی دوره 1330-1350 بهره گرفته شده است. داده ها به طور تصادفی به سه مجموعه تقسیم شدند که 70 درصد از داده ها برای آموزش، 15 درصد برای اعتبارسنجی و 15 درصد برای آزمون استفاده شد. یافته ها: باتوجه به تحلیل صورت گرفته و تطابق با تحلیل های غیرشکلی، نتایج نشان می دهد که پلان های منتخب از نظر غیرشکلی، به ترتیب دارای 15 مولفه، 14 مولفه، 13 مولفه و 11 مولفه ای می باشند. که دقیقا منطبق بر جداول تحلیلی غیرشکلی پلان است. بدین سبب، نتایج تحلیلی غیرشکلی پلان ها توسط هوش مصنوعی اعتبارسنجی و صحت گذاری شده است. نتیجه گیری: معاصرسازی بنا و حفظ بناهای تاریخی برای اکثریت مردم حایز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از شبکه هوش مصنوعی، می توان مولفه های غیرشکلی و پنهان موجود در پلان های دوره مذکور را یافته و در پلان های مسکونی امروزی به کار برد. استفاده از فناوری های روز به مانند هوش مصنوعی، در جهت خوشه بندی و شناسایی روابط پنهان پلان ها می تواند بسیار کمک کننده باشند.
بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
77 - 88
حوزههای تخصصی:
رضایت از محل سکونت یکی از عواملی است که تأثیر زیادی بر سلامت، عملکرد، به زیستن و نهایتاً کیفیت زندگی افراد سالمند می گذارد. اما در ایران مطالعات کافی در حوزه محیط و سالمندی وجود ندارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان رضایت از محل سکونت و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر سنندج است. مطالعه حاضر به روش مقطعی و از نوع توصیفی_تحلیلی است که بر روی 280 نفر از سالمندان شهر سنندج در سال 1400 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه سالمندان 60 ساله و بالاتر ساکن شهر سنندج بودند. در این مطالعه از روش نمونه گیری چند مرحله ای_خوشه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت از محل سکونت توسط پرسشگر جمع آوری و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه24 استفاده شد. میانگین سنی سالمندان در پژوهش حاضر7.26 ±68.34 بود. میانگین رضایت از محل سکونت در این مطالعه 0.54± 3.65 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که رضایت از محل سکونت سالمندان در حد متوسط است. نتایج مطالعه می تواند به سیاست گذاران در حوزه مسکن و شهرسازی کمک کند تا با برنامه ریزی به میزان رضایت سالمندان از محل سکونت و وضعیت سلامت و به زیستن آنان توجه نمایند.
بررسی جایگاه مساجد معاصر در منظر شهری بر مبنای رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساجد در شهرهای اسلامی، یکی از عناصر نشانه ای در منظر شهری است که ضمن هویتبخشی و معنا دادن به محیط شهری، موجب خوانایی و جهت دهی شهر می گردد؛ اما تغییر و تحولات ایجاد شده در ساختار معماری و شهرسازی معاصر، شکل و شمایل دیگری به جایگاه مساجد امروزی بخشیده است. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی تهیه شده است، نویسندگان باهدف ارتقای کیفیت بصری و معنایی مناظر شهری به بررسی جایگاه مساجد معاصر در منظر شهرهای امروزی می پردازند. جامعه آماری تحقیق دانشجویان ارشد معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد زنجان در سال 1400-1401 به تعداد 78 نفر هستند. نمونه آماری نیز طبق فرمول کوکران به تعداد 65 نفر به صورت هدفمند از میان جامعه آماری انتخاب شده است. ارزیابی ها بر پایه رویکرد نشانه شناسی در قالب سه بعد «کالبدی»، «عملکردی» و «معنایی» با 16 معیار، از طریق آزمون های آماری تی تکنمونه ای و رگرسیون چند متغیره انجام پذیرفته است. بررسی ها نشان می دهد ازنظر جامعه آماری، میزان تحقق پذیری نشانه ای بودن مساجد معاصر، در سطح متوسط و حتی پایینی قرار دارد؛ به طوری که بعد «کالبدی» با میانگین 19/3 نسبت به بعد عملکردی، 98/2 و بعد معنایی 74/2 دارای تحقق پذیری بیشتری است. در میان معیارها نیز، معیار «شکل و فرم بنا» با میانگین 524/3 و معیار «هویت مکان» با میانگین 014/2 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تحقق پذیری را دارند. نتایج تحقیق بیانگر این است که در روند مدرن شدن شهرها، مساجد به عنوان عناصر نشانه ای هویت ساز در درجه دوم اهمیت قرارگرفته و با از دست دادن رابطه خود با ساختار شهر و محلات، عملکرد آن ها نیز تغییر یافته است.
Deleuze's Philosophy and its Impact on Late 20th Century Architectural Theory: A S tudy of ANY Magazine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Throughout his tory, the relationship between architecture and philosophy has been intricately intertwined. In the 1990s, architectural theory witnessed a significant influx of theoretical and critical debates influenced by French philosophy. This scholarly article delves into the intricate connection between architecture and philosophy, specifically focusing on transforming architectural discourse from theoretical and critical debates by French philosophy to an antitheoretical s tandpoint. Emphasizing the emergence of (neo-)pragmatism within architectural theory, it closely examines the pivotal role played by translating philosophical concepts, particularly those derived from the works of Deleuze and Guattari, in this paradigm shift. Employing a research methodology centered around thematic analysis, the s tudy explores the multifaceted relationship between architecture and philosophy, shedding light on Deleuze's philosophical framework as evident in the publications of the es teemed Anyone Corporation. The theoretical framework serves as a lens through which the difference, transformation, and change within the translation of Deleuze's ideas into architectural theory are meticulously examined. The findings conclude that architects selectively incorporate certain significant tenets from Deleuze's philosophy, such as smooth spaces, the fold, and the diagram. Furthermore, while the interaction between philosophy and architecture fos ters fruitful exchanges, it also gives rise to criticisms for ins trumentalizing philosophy and utilizing buzzwords without fully grasping their intended contexts. Ultimately, this article underscores architecture and philosophy's reciprocal dependence and interconnectedness as dis tinct yet interdependent disciplines, emphasizing the significance of transdisciplinarity and disciplinary cons titution.
تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های قاجاری از فرهنگ و اقلیم در مناطق "گرم و خشک" و "گرم و مرطوب" ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
193 - 210
حوزههای تخصصی:
معماری همواره از نظر کالبدی و فضایی نمود شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و اقتصادی در جامعه بوده است. ساختار معماری خانه های تاریخی دوران قاجار در جهت تطبیق با نیازهای فیزیکی و روانی کاربر بسته به شرایط زمینه ای از عوامل شکل دهنده کالبد به شکل و میزان یکسان پیروی نکرده است. مؤلفه هایی همچون جهت گیری خانه، ترکیب بندی، تزئینات، سلسله مراتب، عملکرد، مقیاس، نور و روشنایی من جمله شاخصه هایی هستند که تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گرفته و کالبد معماری را شکل داده اند. این مقاله به دنبال تحلیل اثرپذیری مؤلفه های پیکره بندی کالبدی و فضایی خانه های تاریخی دوران قاجار از عوامل فرهنگ و اقلیم از طریق مقایسه تطبیقی در دو اقلیم با یک وجه مشترک مشتمل بر اقلیم های گرم و خشک و گرم و مرطوب ایران است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای و مشاهده میدانی انجام شده است. در فرآیند آنالیز موضوع پژوهش و در جهت شاخص سازی عوامل تاثیرگذار بر مؤلفه های کالبدی و فضایی، تعداد چهار خانه قاجاری با دو فرم متفاوت مشتمل بر فرم های حیاط مرکزی و بلوکی در شهرهای شاخص اقلیم های مذکور انتخاب شدند تا از طریق تحلیل قیاسی بین فرم های متضاد در یک اقلیم و فرم های یکسان در اقلیم های متفاوت، نحوه و میزان اثرپذیری مؤلفه های کالبدی و فضایی از عوامل مختلف مشخص شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در اقلیم گرم و خشک، عامل فرهنگ بیشترین تاثیر را بر روی مقیاس خانه و عملکرد فضاها داشته و مصالح، ترکیب بندی، نما و تزئینات بیشترین تأثیر را از اقلیم پذیرفته اند در حالی که در منطقه گرم و مرطوب، مؤلفه های سلسله مراتب، نما و تزئینات، نور و روشنایی بیشتر تحت تأثیر فرهنگ بوده و اقلیم بیشترین تاثیر را بر روی فرم خانه، جهت گیری، مصالح و عملکرد داشته است.