فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵٬۴۴۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهم در تقاطع مابعدالطبیعه، فلسفة اخلاق، فلسفة زیست شناسی، فلسفة دین و روان شناسی، معنای زندگی است. هرچند این موضوع با این عنوان موضوعی جدید است و پیشینة آن به دوران پس از مدرنیته و تهی شدن زندگی انسان مدرن از معنا بازمی گردد، اما در ادیان توحیدی سابقه ای طولانی دارد و به بحث مهم هدف داری آفرینش جهان و انسان و ارزش مند بودن زندگی انسان و نظام احسنِ حاکم بر آفرینش مرتبط است. واژة «معنادار» در بحث از معنای زندگی کلمه ای «کانونی» و جامع ابعاد بینشی، گرایشی و کنشی است. این ابعاد در هم تنیده هستند و بین شان رابطة متقابل برقرار است. معناداری یا بی معنایی زندگی وابسته به این ابعاد است. هر یک از ابعاد معنای زندگی دارای آثار فراوان مشهود و نامشهود، در درجات و مراتب متفاوت است. برخی از شاخصه های بینشی، گرایشی و کنشی زندگی معنادار به شرح ذیل است: داشتن جهان بینی صحیح، تبیین درست شرور و سختی ها، امید، خودباوری، خوش بینی، تعهد و احساس مسئولیت و آرامش و اطمینان.
زبان و معرفت در کراتولوسِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوششی است در تبیین دیدگاه افلاطون درباره ی معرفت بخشیِ زبان در محاوره ی کراتولوس. افلاطون در این محاوره دو رویکردِ قراردادگرایی (مبنی بر این که تنها قرارداد است که درستیِ هر واژه را تعیین می کند) و طبیعت گرایی (یا ذات گرایی، مبنی بر این که هر واژه از طبیعت یا ذات مدلول خود حکایت دارد) را درباره ی درستیِ واژگان بررسی و سپس رد می کند. همچنین، او به ریشه شناسیِ شماری از واژگان یونانی رو می آورد و گویی از این کار مرادی جز این ندارد که ثابت کند نباید در پیِ معرفتِ راستین، به پژوهش درباره ی واژگان توسل جست. او در پایان محاوره به این نتیجه می رسد که باید به روشی مستقل از واژگان در جست وجوی معرفت بود. این نتیجه گیریِ سلبی، به ویژه به سبب اختصار آن در مقایسه با حجم محاوره، به تفسیرهای گوناگونی از دیدگاه افلاطون در پرتو دیگر آثار او دامن زده است. دستاورد این مقاله این است که افلاطون در کراتولوس هرگونه روش متکی بر زبان را در کسب حقیقت محض ناکارآمد می یابد
بررسی و تحلیل مبانی اخلاقی عهد عتیق با توجه به آموزه معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوهر تعالیم اخلاقی عهد عتیق، شباهت انسان به خداوند است که از طریق عمل به شریعت در زندگی دنیوی محقق می گردد. ازاین رو در تورات، اخلاق و شریعت با یکدیگر رابطه ا ی ناگسستنی دارند و طرح تربیتی حیات مقدس را فراهم می آورند. قداست دارای دو بعد سلبی و ایجابی است که نفیاً مستلزم تقوا و دوری جستن از همه چیزهایی است که مخالفت با اراده خداست و اثباتاً خود را وقف عبادت او کردن است.
آنچه این مقاله بدان اهتمام می ورزد، تحلیل مفاهیم تشبه به خدا، قداست، توحید، عدالت، تقوا و برگزیدگی در عهد عتیق با توجه به آموزه معاد است. ازجمله رهیافت های مهم مقاله حاضر این است که از طرفی اخلاق در عهد عتیق بر محور قداست، توحید، عدالت، شریعت و تقواست و برگزیدگی قوم یهود براساس ایمان به خدا و رعایت عهد و میثاق است و مطلق نیست. از طرفی دیگر، بیشتر آموزه های دینی و اخلاقی در راستای آبادانی حیات دنیوی است و اسفار خمسه فاقد هرگونه اندیشه صریح نسبت به عالم آخرت به عنوان تضمینی برای اجرای ارزش های اخلاقی است و پهنای این آموزه در عهد عتیق به گستردگی قوانین شریعتی و آموزه های عبادی نیست!
بررسی و نقد تاریخی کتاب ایوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین روش های مطالعات متنی، به عنوان پایة مطالعات دینی، روش نقد تاریخی است. این روش از حدود قرن هیجده در باب کتاب مقدس شکل گرفت. یکی از کتاب هایی که به شدت مورد توجه پروتستانیزم قرار گرفت، کتاب ایوب بود. تلاش برای بازسازی واقعیت های گذشته، فارغ از تأثیر هرگونه دگما یا مبانی عقیدتی یا تفاسیر سنتی، نشان می دهد که این کتب از جمله کتاب ایوب، به معنای واقعی خود تألیفی نیستند، بلکه تحریری می باشند؛ و چندین مؤلف یا محرّر دست اندرکار ویرایش، تدوین و جرح و تعدیل آن در دوره های مختلف زمانی بوده اند. این تحقیق، با نظر به مراحل مختلف نقد تاریخی به نقد منابع، نقد صوری و نقد تحریری کتاب می پردازد و با هدف پرداختن به فرایند پیچیده چگونگی ویرایش و تدوین به این نتیجه می رسد که سنت های پیشین و پراکنده در میان یهود، به عنوان واحدهای کوچکتر به تدریج راه خود را درمیان واحدهای بزرگتر کانن عهد قدیم باز کرده اند. ازاین رو، می توان گفت: تفسیر و فهم ادبیات یهود، به مثابه تفسیر و فهم تاریخ یهود می باشد.
ناتوانی مدل استیفنز در محدودکردن استدلال «احتیاط بهتر از پشیمانی است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فیلسوفان بر این باورند که اصل انتخاب طبیعی اعتمادپذیری فرآیندهای باورسازی را تضمین می کند. بر طبق این دیدگاه، آن دسته از فرآیندهای باورسازی که بیشتر باورهای صادق تولید می کنند تا باورهای کاذب، برای تولید مثل و بقاء موجود زنده سودمندند و از این رو انتخاب طبیعی آن ها را حفظ می کند. استفن استیچ در استدلالی که به «احتیاط بهتر از پشیمانی است» مشهور است، این رویکرد را وامی زند. او نشان می دهد که انتخاب طبیعی دلیل کافی برای اعتمادپذیری فرآیندهای باورسازی نیست. در سوی دیگر، کریستفر اِل. استیفنز با ارائه مدلی، وضعیت هایی را مشخص می کند که در آن ها انتخاب طبیعی از باورهای صادق حمایت می کند. او معتقد است که این مدل استدلال استیچ را محدود می کند. در این نوشتار، نشان می دهیم که مدل استیفنز نمی تواند استدلال «احتیاط بهتر از پشیمانی است» را محدودکند و در اساس، تأثیری در مناقشه میان موافقان و مخالفان تبیین مبتنی بر نظریه تطور برای اعتمادپذیری فرآیندهای باورسازی ندارد.
یونگ در برابر یونگ از «روان شناسی دین» تا «فلسفة دین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بر پایة مطالعة موردی آرای کارل گوستاو یونگ دربارة دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روان شناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یک دیگر متمایز می شوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومة دین شناسی اهمیت دارد.
برای پاسخ به این پرسش ها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روان شناسی دین»، ضمن تقریر دیدگاه یونگ در متن مقطع سوم و پس از برشمردن برخی نقدهای ارائه شده به این رویکرد، نتیجه گرفته است که محدود کردن میراث یونگ به «تأثیر دین بر سلامت روان» هم آن میراث را به امری کارکردی تقلیل می دهد و هم جان مایه های بنیادین دین را مورد غفلت قرار می دهد. از این رو، در بخش دوم مقاله کوشش شده تا وجه مغفول ماندة دیدگاه یونگ درباره «فهم نمادین زبان دین» برجسته و نشان داده شود که چگونه این بخش از دستاوردهای یونگ می تواند میراثی برای فلسفة دین قلمداد شود. در بخش پایانی مقاله تلاش شده تا شرایط بهره گیری از این میراث در راستایِ اهدافی که فیلسوف دین در پی آن هاست تشریح شود. در پایان، نقدِ تعاملِ غیر روش مند میان دین پژوهی با علوم دیگر قرار است ما را با برخی امکانات و محدودیت های فیلسوف دین در چنین تعاملی آشنا کند.
تحلیل وبررسی فایده گرایی عمل محور اسمارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل اخلاقی در سه حوزة: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. فایده گرایی یکی از دیدگاه های مهم در حوزة اخلاق هنجاری است. جی. جی. سی. اسمارت یکی از برجسته ترین فایده گرایان عمل محور بوده و اندیشه ی وی تا حدّ زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایده گرایی یعنی تعارض فایده گرایی با شهودهای اخلاقی، و همچنین مشکل محاسبه ی پیامدهای افعال پاسخ دهد. بدین منظور وی ابتدا اعتبار معرفت شناختی ِشهودهای اخلاقی را منکر شده و رویکردی ناشناخت گرایانه اتّخاذ
می کند. همچنین در برخی موارد که انجام فعل فایده گرایانه منجر به تعارض با شهودهای اخلاقی می شود، به تمایز میان مقام نظر و مقام عمل متوسّل می شود. وی برای رفع مشکلِ محاسبه از نظریة بازی ها و کاربرد استراتژی مختلط، و نیز اصل موضوع امواج آبگیر بهره می برد. در این مقاله پس از استخراج و تبیین مبانی نظری اندیشه های اسمارت، به نقد و بررسی اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی و پاسخ های ارائه شده او پرداخته شده است.
رابطه عقل و ایمان از دیدگاه سویین برن
حوزههای تخصصی:
رابطه عقل و ایمان یکی از مسائل مهم فلسفه دین و کلام جدید است که متکلمان و فیلسوفان بسیاری درباره اش نظریه پردازی کرده اند. ریچارد سویینبرن، فیلسوف تحلیلی معاصر، یکی از نظریهپردازانی است که از موضع دلیل گرایانه مدعی است باورهای دینی از دلایل عقلانی برخوردارند. او می کوشد با بهره گیری از روش استقرایی که اساساً روش متداول در علوم تجربی است به توجیه عقلانیِ ایمان بپردازد. او قوت باورهای عقلانی را در گرو قوت شواهد می داند؛ بنابراین، ایمان عقلانی از نظر او ایمانی است که بر قراین و دلایلی ویژه استوار باشد که بالاترین درجه احتمال را دارند.
بررسی امکان مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی مفهوم ماند به عنوان قانون اول حرکت در فیزیک کلاسیک که تبیین حرکت بر اساس آن استوار شده و همچنین دو بستر فیزیک ارسطویی و فیزیک کلاسیک به عنوان دو جریان فکری مهم که صدها سال نظریات غالب بوده اند، اهمیت ویژه ای به عنوان این مقاله می دهد. در این مقاله امکان طرح و بررسی مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته است. نگارنده پس از تعریف مفهوم ماند در فیزیک کلاسیک و استخراج کلیدواژه های نزدیک به مفهوم ماند در فیزیک ارسطویی؛ مولفه های این مفهوم در هر دو بستر را تفکیک و به صورت تطبیقی در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی کرده است. ذکر این نکته لازم است که همواره امکان نسبت دادن و تطبیق مولفه های دو بستر به یکدیگر مورد توجه بوده است. یافته های این تحقیق حاکی از آنست که ارسطو در ذیل مفاهیمی مانند حرکت طبیعی، حرکت قسری و... به طور ضمنی به مفهوم ماند توجه داشته است.
مقایسه ی نظریه ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید بر باورهای دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی ویلیام آلستون و نظریه ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه های اعتمادگرایانه اند. مشخصه ی اصلی و وجه تمایز نظریه های اعتمادگرایانه از سایر نظریه های برون گرایانه در این است که این نوع نظریه ها مؤلفه های اصلی نظریه های برون گرایانه و درون گرایانه را با هم جمع نموده اند و ازاین رو، مبرّا از اشکال های وارد بر نظریه های درون گرایانه اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت های مهمی دارند که آن ها را از هم متمایز می نماید.
براساس نظریه ی روال باورساز تجربه ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه ی دینی، می تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می نماید، امّا از طریق به کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می پذیرد. در نظریه ی آلستون، مؤلفه ی مؤدّی به صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون گرایانه ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می نماید، ولی در نظریه ی پلانتینگا، مؤلفه ی ضمانت با تبیین پسینی، جای نشین مؤلفه ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون گرایانه است.
بررسی خاتمیت در دین اسلام و مسیحیت
حوزههای تخصصی:
یکی از اعتقادات مشترک بین مسلمانان و مسیحیان مسأله خاتمیت است. به این معنا که مسلمانان بنیانگذار دین خود را آخرین فرستاده خداوند و دین و شریعت ایشان را آخرین و کاملترین دین و شریعت می دانند. در مسیحیت از آموزه های مهم و اساسی که هر مسیحی به آن ایمان دارد پایان یافتن جریان نبوت با ظهور عیسی مسیح است؛ با آمدن مسیح که منجی انسان ها است صلح همیشگی بین خدا و خلق برقرار شد و عهد بین آن دو نیز به اتمام رسید؛ همچنین معتقدند تعالیم ایشان نیز کامل ترین و آخرین تعالیم و شریعت است. در این مقاله ابتدا به اثبات خاتمیت پیامبر اسلام به گواهی آیات و روایات و فلسفه خاتمیت ایشان پرداخته شده و بعد از آن مساله خاتمیت عیسی مسیح در مسیحیت مطرح گردیده و در آخر این مطلب عنوان شد که اگرچه مسیحیان خاتمیت را مختص به دین خود می دانند؛ اما این ادعا درست نیست چرا که به گواهی تاریخ، مسیحیان و یهودیانی در زمان پیامبر اسلام به نبوت و خاتمیت ایشان آگاه شدند و اسلام آوردند. این خود بیانگر این مطلب است که بشارت به نبوت و خاتمیت پیامبر در عهدین وجود داشته است. بنابراین یک پیامبر خاتم و یک دین خاتم وجود دارد و آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دین اسلام است.
مناسبت میان اسماء الهی و آسمان ها در طریقت قبّالا و سنّت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
در طریقت عرفانی قبّالای یهودی، بررسی ملکوت آسمان ها، کارکرد فرشتگان گماشته در هر یک از آسمان ها و رابطه میان اسماء الهی موسوم به سفیروت و هر کدام از آسمان ها نقش مهمّی ایفاء می کند. از نظر عارفان قبالا، قلمرو تجلّی وجود، بر چهار بخش اصلی تقسیم می شود: اسماء الهی، عرش، آسمان ها و عالم ماده. عالم نخست یا عالم اّصیلوت، قلمرو ده اسم اصلی خداوند است که سه اسم نخست آن ها، به نحو خاصّ، در مرتبه عرش یا عالم بِریئا ظهور می یابند و هفت اسم دیگر در هفت آسمان برین، ضمن آن که عالم عسیّا یا جهان مادی، مجلای ظهور همه اسماء الهی است. بنابراین، شناخت آسمان ها، در گرو معرفت نظام اسماء و صفات الهی و تقدّم و تأخّر آن ها و مسبوق به شناخت فرشتگان کرام می باشد. این مقاله می کوشد، پس از معرّفی نظام اسماء یا سفیروت که آموزه کلیدی قبالاست، به بررسی مراتب آسمان ها از نظر اهل قبالا و متون کهن آن ها از جمله سفر زوهر و سفر یصیرا بپردازد و درجهت ایضاح و تکمیل مطلب، از روایات موجود در سنّت اسلامی و یافته ها و گفته های عارفان مسلمان نیز بهره گیرد.
جایگاه و کارکرد قوه حاکمه تأملی در فاسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت میان قوه حکم تعیّنی و قوه حکم تأملی تفاوت قائل است و آن را در دو قلمرو زیباشناسی و غایت شناسی تبیین می کند. قوه حکم به معنای کلی، قوه ای است که به جزئیات ذیل قانون کلی می پردازد؛ اگر کلی به مثابه قانون از پیش فراهم باشد، قوه حکم تعیّنی است و چنانچه جزئیات فراهم باشد و کلی باید استخراج یا کشف گردد، قوه حکم تأملی است. کانت تلاش می کند تبیین نماید که همان گونه که قوه فهم اصل یا اصولی آزاد از تجربه دارد، برای قوه حکم نیز باید اصلی آزاد از تجربه یافت. این اصل آزاد از تجربه برای قوه حکم تأملی، اصل غایت مندی درونی طبیعت است.
استدلال خاطره نویس ویتگنشتاین در نفی زبان خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات مهم ویتگنشتاین متأخر، نفی زبان خصوصی است؛ زبانی که معنای واژگان اش را تنها کاربر آن زبان می داند. ویتگنشتاین در استدلال خاطره نویس برای اثبات امتناع زبان خصوصی می گوید که محال است شخص بتواند احساس خودش را با نشانه ای مثل «S» نامگذاری کند و آن را در دفتر خاطراتش یادداشت کند و بعد از آن بخواهد تکرار آن احساس را نیز در آن دفتر یادداشت کند. از این استدلال تفسیرهای متفاوتی شده است. برخی آن را استدلالی علیه اعتبار حافظه دانستند و برخی آن را تأکیدی بر ضرورت وجود قواعدی برای کاربرد واژگان در یک زبان به شمار آوردند. تشکیک در اعتبار حافظه گاهی به توان حافظه بر نگهداری احساس آغازین و گاهی به توان حافظه بر یادآوری درست کاربردهای یک نشانه در گذشته مربوط می شود. مفسران بیشتر شق نخست را برگرفتند و به هر حال امکان احراز درستی عملکرد حافظه را در زبان خصوصی به این دلیل منتفی دانستند که معیاری عینی برای بازسنجی کاربردهای یک نشانه وجود ندارد. در این مقاله برخی تفاسیر از استدلال خاطره نویس بررسی شده است.
«چندجهانی»، علمی یا فلسفی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثابت های بنیادی در مدل های استاندارد فیزیک ذرات و کیهان شناسی حیات در جهان ما را توضیح می دهند. هر گونه تغییری در این ثابت ها حیات را غیرممکن می کند. یکی از راه های توجیه این شرایط ایدة جهان های متعددی است که قوانین فیزیکی در هر یک از آن ها مستقلاً ساختاربندی شده است و ما در یکی از آن ها، که با پیچیدگی سازگار است، قرار گرفته ایم. از سوی دیگر ایدة چند جهانی، به طور طبیعی از بسیاری مدل های فیزیکی، اعم از این که مورد پذیرش قطعی قرار گرفته باشند (مثل نظریة نسبیت عام) یا در مقام نظر باشند (مثل نظریة ریسمان) نیز نتیجه می شود. با توجه به مشاهده ناپذیری و آزمون ناپذیری جهان های متعدد موجود در این نظریه ها، پرسش اصلی آن است که آیا چندجهانی معیار رایج علم را ارضا می کند؟ در این مقاله ضمن بحث در این باره، راه های متفاوتی را که منجر به علمی قلمداد کردن این ایده می شود، بررسی می کنیم.
نگاه انتقادی نیچه به جایگاه اخلاق در تمدن غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه راهی را که بشر در مسیر اخلاق تاکنون پیموده است، نه همچون یک فرایند تکاملیِ مثبت و ارزنده، بلکه تاریخچه یدیرپاترین خطاهای انسان و مسبب سرنوشت هولناک و هراس انگیزاو می داند.از این رو به نقد شدیداخلاقکه به اصطلاح میراثی تاریخی و دستاوردی ارزشمند برای بشر تلقی می شد، می پردازد.از نظر او تمامی ابعاد زندگی بشر، حتی پرسش او از وجود،تحت تأثیر ارزش هاستو این ارزش ها،کشمکش ها و بحران هاییرا برای انسان پدید آورده است.نیچه خود را ضد اخلاق می نامد و همه ینظام های اخلاقی را مردود می شمارد.البتهاو در نقد اخلاق می خواهد بنیاد حقیقی اخلاق را بیابد، جایگاه و نحوه ی عمل آن را شرح دهد و ساز و کارارزش گذاری انسان را که او را به انجام افعال اخلاقی وادارمی کند، تشخیص دهد.در پس تمام اظهارات ویرانگرانه نیچه، طرحی جدید و ایده ای نو و در عین حال یکپارچه وجود دارد. او قصد ندارد نظامی همچون نظام هایی که آنها را به نقد کشیده و ویران نموده است، بنیان گذارد. مظهر این ایده ی نو، ابرانسان است. در این مقاله نگاه منفی نیچه را به منزلت اخلاق در تمدن غرب، در پرتو انتقاداتی که به اخلاق وارد می کند، بررسی می کنیم.
معرفی نظریه عقلانیت فولی و نقدهای اساسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه معاصر آکنده از نظریات گوناگون درباره عقلانیت است، اما مفهوم کلی عقلانیت مبهم است. ریچارد فولی با واکاوی مکاتب مطرح معرفت شناسی و فلسفه علم، هدف و منظر را عناصر ثابت در همه نظریات عقلانیت می یابد. هدف، امر مورد نیاز یا مطلوب فرد است و می تواند عملی یا نظری باشد. منظر مجموعه ای از عقاید است و انواع آن در ارتباط با شخص یا اشخاص دارای این عقاید، تعیین می شود. فولی با فرضِ هدف محوری مفهوم عقلانیت و نفی منظر ممتاز، به طراحی نظریه ی عقلانیت می پردازد و نتیجه می گیرد که بسته به اهداف و علایق، ارزیابی عقلانی از منظرهای متنوعی ممکن است. بنابراین، دعاوی عقلانیت در واقع دارای موضوعاتی متفاوت بوده، رقیب به حساب نمی آیند. او تدارک طرح جامع عقلانیت را با رعایت دو شرط مناسب می داند؛ لحاظ همه اهداف و ممتاز ندانستن منظر اتخاذی. نقدهای اساسی وارد به فولی عبارتند از: نسبی گرایی، غیرتدافعی بودن، نگاه ابزاری به عقلانیت و آسان گیری.
تبیین و نقد چیستی فضیلت از منظر لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاگزبسکی به مثابه فیلسوف اخلاق و معرفت شناس فضیلت محور در صدد است تا دیدگاهش را درباره ی فضیلت تبارشناسی کند. او با تأکید بر نقش انگیزه در فضیلت دیدگاهش را عامل مبنا می داند. در نزد زاگزبسکی، فضیلت دارای ارزش ذاتی است. او با اشاره به تفاوت فضیلت با توانایی طبیعی و مهارتْ آن را در دو قلمرو اخلاق و معرفت شناسیْ کمال و مزیت پایدار نفس می داند و بر دو مؤلفه ی انگیزه و موفقیت مبتنی می کند. مقاله ی پیش رو کوشیده است مؤلفه های مورد نظر زاگزبسکی را ارزیابی کند. از نتایج این تحقیق آن است که فضایل مشتمل بر انگیزه اند؛ اما از نقش هدایت گرانه ی مورد نظر زاگزبسکی برخوردار نیستند؛ البته باید دیگر مؤلفه ی موفقیت را پذیرفت؛ زیرا نمی توان فضیلتمند بود، اما به هدف فضیلت به طور غالب نائل نشد. بر خلاف دیدگاه زاگزبسکی، نمی توان فضیلت را به لحاظ مفهومی جدا از مهارت های هم پیوند با فضیلت دانست؛ زیرا جنبه ی مهارت دست کم در فضیلت عقلی بیشتر از بُعد انگیزشی دارای اهمیت است؛ به طوری که ارسطو تکنیک را از اقسام فضایل عقلانی می داند. به علاوه، فضایل تنها اکتسابی نیستند؛ زیرا در تاریخ مفهوم فضیلت، برخی توانایی های طبیعی فضیلت محسوب شده اند.
ارزیابی فلسفه اخلاق سکولار و روش شناسی مواجهه آن با اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق سکولار که به تعبیر های مختلفی مانند اخلاق دین زدایی شده، انسانی یا عرفی از آن یاد می شود، در مقابل اخلاقی دینی و الهی قرار دارد و پدیده ای برآمده از تفکر سکولاریسم است که خود را بر مدار نیاز و حرکت جامعه بشری تطبیق می دهد. با این نگاه در اخلاق سکولار، قبض و بسط شناور و نسبی خواهد آمد و نمی توان آن را از جهان بینی الهی منبعث دانست.
سؤال اصلی پژوهش آن است که اخلاق غیرمبتنی بر دین بر چه مستندات و ادله ای متکی است و چگونه می توان در یک مواجهه منطقی به ارزیابی آن پرداخت؟
با این فرضیه که اشکال های طرح شده بر اخلاق دینی هم در مبنا و هم در روش به تأمل فراوان نیاز دارد، باید میان اعمال دینداران در عدم التزام کامل به اصول اخلاق دینی، با بنیادهای اساسی دین فرق گذاشت؛ چه آنکه برخی از ایرادهای روشنفکری به برخی اباحه گری های افراد جامعه دینی برمی گردد نه اصل دین.
در گفت وگوی پیش رو میان این دو رویکرد، پس از طرح نظریات ادله اخلاق سکولار از زبان روشنفکران مسلمان و وطنی در قالب چند دسته هم افق، ابتدا این موارد به صورت مختصر و مورد پژوهانه تحلیل و نقد خواهند شد. در ادامه مواجهه ای کلی تر ناظر به مبانی و مؤلفه های معرفتی اخلاق سکولار صورت خواهد گرفت.