فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۴٬۴۶۱ مورد.
نگرشی عرفانی به کتاب مقدس و تحریف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ی کتاب مقدس و تحریف آن، در میان علمای مسلمان، بحث های زیادی مطرح و نظرهای مختلفی اظهار شده است. موضوع اصلی بحث اولاً این است که آیا تورات و انجیل دو کتاب آسمانی مانند قرآن مجید هستند که نازل شده اند و بعدها علمای این دو دین در آن ها تحریف کرده اند؟ و ثانیاً، این که مراد از تحریف آن ها به اعتقاد مسلمانان چیست؛ آیا لفظی است یا معنوی؟ در این مقاله پس از ذکر این مقدمات، به شرح آرای برخی عارفان مسلمان در این باب پرداخته می شود و بیان می گردد که از منظر آنان مراد از تورات و انجیل چیست ضمن اینکه مقایسه ای با عقاید رسمی خود یهودیان و مسیحیان نیز می شود.
جایگاه هگل در پراگماتیسم آمریکایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
این مقاله میکوشد جایگاه هگل را به طور مختصر در پراگماتیسم آمریکایی (کلاسیک و جدید) در دوبخش بررسی کند. بخش نخست به بررسی جایگاه هگل در پراگماتیسم کلاسیک و بخش دوم نیز به ارزیابی همین جایگاه در نئوپراگماتیسم می پردازد. در بین پراگماتیست های کلاسیک هر سه فیلسوف کلیدی در تبیین اندیشه های پراگماتیکی خود به هگل متوسل شده اند ولی هم رویکردی ایجابی به او داشتند و هم اعتراف نموده اند تا چه حد هگلی هستند؛ مثل دیویی که اصطلاح دیالکتیک هگل را به کار می برد و هم اینکه رویکرد سلبی به او دارند و برخی دیدگاه های او را که در تضاد با رویکرد پراگماتیکی است رد می کنند؛ مثل جیمز که فلسفه هگل را به امپریالیستی بودن متهم می نماید و معتقد است که امر جزئی و فردی را فدای امر کلی و انتزاعی می کند. در بین پراگماتیست های جدید نیز بیش از همه رورتی و براندوم در فلسفه خودشان رویکرد هگلی اتخاذ نموده اند. برای مثال رورتی تاریخ گرایی خود را مدیون هگل دانسته و دیالکتیک هگل را در بستر فرهنگ ادبی به نقد ادبی تعبیر نموده است. رابرت براندوم نیز به هگلی بودن خود آشکارا اعتراف نموده و بحث هنجاریت و اجتماعی بودن مفاهیم و نیز نظریه کل گرایی خود را وامدار هگل دانسته و از او تفسیر پراگماتیستی-تحلیلی ارائه داده است.
ترابط لطف و فیض با تکلیف از دیدگاه امامیه و کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه لطف و فیض با تکلیف، از مباحث قابل تأمل در دو مذهب امامیه و مسیحیت کاتولیک است. هرچند دو اصل «لطف» در امامیه، و «فیض» در مسیحیت کاتولیک، در جهت دستیابى انسان ها به سعادت و رستگارى مطرح شده اند، اما در ارتباط با تکلیف، نتایج یکسانى نداشته و راه متفاوتى را طى کردند. مقاله حاضر به روش تطبیقى و با رویکرد اسنادى، درصدد است نشان دهد در کلام امامیه، عمل به تکلیف و شریعت، تحقق بخش موضوع قاعده لطف است، اما در الهیات کاتولیک، محوریت با اصلِ فیض است، و عمل به شریعت، بسیار کم رنگ است. در واقع، اصل ثابت موردنظر در قاعده لطف، مسئله تکلیف است و تحقق لطف الهى براى هدایت و راهنمایى به تکلیف است، اما رکن ثابتِ موردنظر در آموزه فیض، خود فیض مسیح است که ظهور آن، الغاى تکلیف و شریعت انبیا را به همراه داشت. اعمال، احکام اخلاقى و آیین هاى صادرشده از سوى مسیح و کلیساى کاتولیک در واقع براى کسب فیض الهى مقرر شده اند.
درون گرایی و دیدگاه ویتکنشتاین در بحث زبان خصوصی (Introspection and Wittgenstein's View on Private Language Argument )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال زبان خصوصی از مهم ترین مباحث دورة دوم فلسفی ویتگنشتاین به شمار می رود. آنچه در این باب اهمیّت دارد، این مسئله است که آیا انسان می تواند در خلوتگاه خود، زبانی اختصاصی ایجاد نماید که الفاظ آن تنها برای خود او معنادار باشد؟ ویتگنشتاین با ارجاع به فقدان شرط معناداری هویّات درونی و احساسات و نیز با ردّ خصوصی بودن الفاظ و عبارات و بیان توهّمی بودن آن، مدّعی است که چنین زبانی قابل تصوّر نیست، چراکه باور دارد زبان احساس وابسته به دنیای فیزیکی است و شکل گیری یک زبان مرهون به کارگیری گرامری است که تنها در اجتماع زبانی تکوّن می یابد. در مقالة حاضر، ابتدا به شرح مفهوم «درون نگری» خواهیم پرداخت تا درک بهتری از دیدگاه وی در باب استدلال زبان خصوصی به دست آوریم. در گام بعدی، دیدگاه ویتگنشتاین را در باب استدلال زبان خصوصی که مبتنی بر دو مفهوم کلیدی شرط معناداری و استدلال پیروی از قاعده است، مورد بررسی قرار داده، نشان خواهیم داد که او چگونه با یک برداشت واقع گرایانه از معنا، استدلال خود را صورت بندی می کند.
گشودگی به دیگری به مثابه ی شرط اخلاقی دیالوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گادامر پیش داوری ها را شرط امکان فهم می داند؛ اما دخالت پیش داوری ها در فهم، به معنای ذهنی و دلخواهانه شدن فهم و دیالوگی نبودن آن نیست که یک رابطة یک سویه، به مثابة تحمیل ذهنیت و معنای خودمان بر دیگری باشد تا دیگری بودن او و انسانیتش را نادیده بگیریم. گادامر با تمسک به مفهوم بازی و تمایز میان game و play، حرکت رفت وبرگشتی فهم و ساختار دیالوگی آن را آشکار می کند. از این رو، رابطة میان من و دیگری مانند رابطة میان سوژه و ابژة دکارتی یک رابطة سلطه جویانه و غیراخلاقی نیست. هیچ یک از طرفین گفت وگو بر دیگری سلطه نمی یابد و امتزاج افق ها، به معنای سلطة افقی بر افق دیگر نیست؛ بلکه هر دو آزادانه تسلیم و درگیر یک دیگر می شوند و خودشان را درگیر حقیقت موضوع مورد بحث می کنند. از نگاه گادامر، این درگیری اصیل در فرایند بازی فهم به معنای گشودگی به دیگری است که تنها در ساختار دیالکتیکی دیالوگ، ممکن است و به مثابة شرط اخلاقی آن است؛ زیرا ما در فرایند پرسش و پاسخ، با اذعان به نادانی خویش به حقیقت موضوع با پرسیدن آغاز می کنیم و پیش داوری های خودمان را با گوش سپردن به گفته های دیگری، مورد ارزیابی و اصلاح قرارمی دهیم و با فروتنی و بردباری با دیگری مواجه می شویم که همگی مظهر فرایندی اخلاقی هستند. گشودگی به مثابة شرط اخلاقی دیالوگ و لوازم آن مورد بررسی این مقاله است.
نسبت دین و ایدئولوژی؛ دین ایدئولوژیک، ایدئولوژی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی نسبت دین با جهان بینی و ایدئولوژی از جمله مباحث جذاب و چالش زا در مطالعات دین شناختی است. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف پاسخ به این دست سؤالات که آیا ایدئولوژی همسان با دین است یا بخشی از آن، ایدئولوژی سازی دین، تعبیری رسا است یا مسامحی، دین ایدئولوژیک چه آثار و پیامدهایی دارد، و واکاوی آرای دکتر شریعتی در این عرصه تدوین یافته است. نوع تفسیر اندیشمندان مسلمان و غربی از ایدئولوژی و تلقی شریعتی از آن و میزان دوری و نزدیکی وی به تفسیر ایدئولوژی اسلامی، پیامدهای دین ایدئولوژیک و نقد و بررسی دیدگاه شریعتی در این زمینه از جمله مباحث این مقاله است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ۱. دین، در یک اصطلاح، اعم از ایدئولوژی است؛ هرچند ممکن است جنبه ایدئولوژیک داشته باشد؛ ۲. گاهی نیز دین، معادل ایدئولوژی نیست؛ نظیر دین غیرایدئولوژیک در تفسیر شریعتی که به صورت «نهاد» درآمده است؛ ۳. ایدئولوژی لزوماً امری دینی نیست؛ نظیر مکتب مارکسیسم که ایدئولوژی غیردینی است؛ ۴. هرچند دین، معادل ایدئولوژی نیست، رسالت ادیان توحیدی فحوای ایدئولوژیک داشته اند.
بررسی دیدگاه معرفت شناختی کالینگ وود و دلالت های آن در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی معرفت شناختی در مطالعات برنامه درسی همواره میان صاحب نظران مورد بحث بوده است. در مقاله حاضر، دیدگاه معرفت شناختی کالینگ وود، یکی از برجسته ترین فیلسوفان قرن بیستم، مورد بررسی قرار گرفته است. از نکات مهم دیدگاه معرفت شناختی او می توان به «در هم تنیدگی تاریخ و فلسفه» اشاره کرد. با چنین پیش فرضی می توان برنامه درسی ای فعال تر را برای موضوعات درسی طراحی کرد، به طوری که دانش آموزان با دروس مختلف در بستر تاریخ مواجه شوند و اندیشه های مختلف را بازسازی کنند. روش تحقیقی که در این مقاله به کار گرفته شده، روش تحلیلی و استنتاجی است.
نگارگری و شمایل نگاری: تجلّی هنر دینی در میان شیعیان امامیه و مسیحیان ارتدوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جلوه های هنر دینی در سنت های دینی بزرگ جهان و نقش آنها در تقویت باورهای دینی مؤمنان، در این باره از زوایای مختلفی از جمله چگونگی ارتباط این مظاهر دینی با کلام الهی و حضور الهی، ارتباط این آثار دینی با اعمال و شعائر دینی، ابعاد زیبایی شناختی و مباحث بسیاری طرح شده است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند، ضمن بررسی اجمالی مبانی نظری هنر دینی در سنت شیعیان امامیه و مسیحیان ارتدوکس، به مطالعه جایگاه روایات تصویری، نمادها و نگاره های دینی و نقش آنها در انتقال باورها به پیروان این دو سنت دینی کهن و غنی بپردازد. البته با توجه به گستره آثار هنری دینی، در شیعه امامیه، بر تصویرگری واقعه عاشورا و در مسیحیت ارتدوکس، بر شمایل ها تأکید شده است. در بررسی پیشینه تاریخی، هریک از این مصادیق، به دیدگاه کلی سنت دینی آنها نیز پرداخته شده است.
بررسی مواجهه بین کلیساهای پروتستان آلمان و رژیم نازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور حزب نازی، به قدرت رسیدن و جنگ افروزی آن ها، تنگنایی دشوار برای مردم اروپا و آلمان به وجود آورد. کلیساهای آلمان در این دوره با آزمونی دشوار روبه رو شدند. کارنامه کلیساهای پروتستان آلمان در این دوره جالب توجه است. ظرفیت ها و کمبودهای الهیاتی کلیساها در این بحبوحه آشکار شد. در کلیسای پروتستان جنبش های مسیحیان ژرمن و کلیسای معترف ظهور کردند، که به ترتیب به حمایت و مخالفت با رژیم نازی پرداختند. تبعیت از حکومت و مخالفت با یهودیان پیش زمینه ای در الهیات لوتر داشت که در این دوره آسیب های خود را نشان داد. بعضی از متألهان و شبانان کوشیدند ضعف های الهیاتی را برطرف کنند؛ الهیات کارل بارت و دیتریش بونهوفر و بیانیه بارمِن از این جهت حایز اهمیت هستند. این تلاش های الهیاتی در پی اصلاح برخی موانع الهیاتی یا سوءبرداشت ها از مسیحیت در راه مبارزه با حاکمان ستمگر بودند. کوتاهی در قبال کشتار یهودیان، ضعفی آشکار در کارنامه کلیسا بود. ظهور رژیم نازی در آلمان پیامدها و درس های آموخته ای را برای کلیسای آلمان برجای نهاد. نزاع ایمان و هراس در سطوح جمعی و فردی آشکار بود. تکیه بر کتاب مقدس در این دوران خود سنتی را برجای نهاد که تا مدت ها بعد مورد استفاده کلیسا قرار گرفت.
زبان از نظر افلاطون و هیدگر: یک بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
هدف این مقاله مطالعه ای مقایسه ای میان دیدگاه افلاطون و هیدگر درباره زبان است. آنچه امکان این مقایسه را فراهم می آورد این نکته است که هم افلاطون و هم هیدگر، پرسش از زبان را به پرسش از وجود پیوند می زنند. به عبارت دیگر این دو متفکر زبان را «در نسبت با وجود» مورد مطالعه قرار می دهند. ذات و حقیقت زبان نزد افلاطون و هیدگر، هر دو، به موجب همین ربط و پیوند با وجود عبارت است از «آشکارکنندگی وجود یا موجودات». اما تفاوت و جدایی ایشان درست در همین دیدگاه ظاهراً یکسان است. زیرا ساز و کار آشکاری وجود در زبان، و حدود و مرزهای آن نزد هر یک به گونه ای متفاوت با دیگری است. ریشه این تفاوت را نهایتاً باید در نگرش بنیادی ایشان به انسان، وجود، و نسبت میان آنها جست.
بررسی و نقد اخلاق تکاملی توصیفی و اخلاق تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
تحقیق حاضر، کوشش بدیعی در راستای بررسی تأثیر نظریه تکامل در قلمرو اخلاق تجربی است. اخلاق تکاملی در دوره معاصر در سه شاخه توصیفی، تجویزی و فرااخلاق قرار دارد. اخلاق تکاملی توصیفی می کوشد باورهای اخلاقی انسان را از منظر تکاملی توصیف کند و بیشترین توفیق را در این زمینه نسبت به دو قسم دیگر دارد. اخلاق تکاملی تجویزی و فرااخلاق برخلاف اخلاق تکاملی توصیفی با اخلاق هنجاری سروکار دارند.
در این مقاله، با بررسی سه شاخه اخلاق تکاملی و تفکیک اخلاق تجربی از اخلاق در معنای هنجاری، معتقدیم که باوجود پذیرش تأثیر بیولوژی بر اخلاق، چالش های جدی در برابر اخلاق تکاملی توصیفی وجود دارد و به نظر می رسد که این فرضیه در برابر نظریه های رقیب توانمندی مانند «تفکر اخلاقی مستقل» تاب مقاومت ندارد. از طرفی این نظریه در تعارض بسیار جدی با مبانی اخلاق دینی است.
بازکاوى وامدارى غرب به اسلام در علم نجوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه غرب خود را پرچمدار علم و پژوهش مى داند. درحالى که بجز چهار قرن اخیر، که شاهد موفقیت هاى علمى در غرب هستیم، پیش از این، بالغ بر هزار سال قلمرو وسیع تمدن اسلامى، مرکز تفکر و دانش و بسیارى از شهرها، قطب علمى و آموزشى جهان و ظهور نخبگان و اندیشمندان مسلمان بوده است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و توصیفى تبیینى بر آن است تا نقش مسلمانان را در کشف اسرار آفرینش در علم نجوم، و چگونگى انتقال آن به اروپاییان بررسى نماید. یافته هاى پژوهش حاکى از آن است که منجمان مسلمان با الهام از آموزه هاى دینى، اقدام به بناى رصدخانه هایى با تجهیزات کامل نجومى، طى قرون 3 10ق در بغداد، دمشق، مراغه، سمرقند و استانبول نمودند. منجمان مسلمان به نظریات نوینى، بر خلاف نجوم بطلمیوسى دست یافتند و آنچه در قرون 16 و 17 توسط کوپرنیک، گالیله و کپلر مانند قانون اینرسى، بیضویت مدارها، جاذبه عمومى مطرح گردید، قرن ها قبل توسط منجمان مسلمان ارائه شده بود که به نوعى سرقت علمى از سوى غرب به شمار مى رود.
تحلیل و بررسی عناصر عرفانی کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع عرفان مسیحی کتاب مقدس است. در عهد قدیم، مواجهة مستقیم و هم صحبتی با خدا، تحقق معجزات و به طورکلی مشارکت خداوند در تاریخ بشریت، مورد توجه عارفان مسیحی از صدر اول مسیحیت بوده است. در عهد جدید و در اناجیل همنوا، هدف سیر انسان وصول به ملکوت ترسیم شده و راه رسیدن به این هدف، در انکار نفس و تبعیت از عیسی علیه السلام دانسته شده است. در انجیل یوحنا جایگاه عیسی علیه السلام به عنوان طریق کمال برجسته تر بیان شده است. در این انجیل، عیسی علیه السلام کلمة خدا، مقدم بر خلقت همه مخلوقات و واسطة در آفرینش است و وصول به کمال انسان ها نیز جز از تشبه و اتحاد با او میسر نیست. در این انجیل، راه وصول به عیسی عبادت و رعایت احکام بیان شده است. اما پولس، با تقویت جایگاه عیسی مسیح، که بسیار مورد توجه برخی عارفان بعد از وی واقع شد، حیات حقیقی انسان را در ارتباط و اتحاد با عیسی معرفی می کند. در این مسیر، برخلاف تعالیم روشن عیسی علیه السلام ، حتی رعایت احکام و شریعت هم بی اثر شمرده می شود.
بررسی مراقبت های شبانی در پاسخ به مسأله عاطفی شر
حوزههای تخصصی:
مسأله عاطفی شر، مسأله ای است که برای کسی که در حال رنج کشیدن است رخ می دهد و به هیچ عنوان مساله ای فلسفی یا منطقی نیست، بلکه مسأله ای از نوع دینی، شخصی و عاطفی می باشد. در حقیقت این مسأله زمانی دامنگیر انسانِ خداباور می شود که با بروز شری که او را بی پناه و سرگشته ساخته است، احساس رهاشدگی و تنهایی می کند و نسبت به اطاعت از خدای خویش سست می شود؛ انسان در این حالت تشنه انکشاف عشق الاهی، حضور فعال، نوازش، توجه و مراقبت خدا است. دنبال راهی است که رابطه خود را با خدا بهبود بخشد و عشق و اعتماد آسیب دیده خود را به خدا اصلاح و ترمیم کند. مراقبت های شبانی از جمله پاسخ هایی است که مسیحیت در مواجهه با مساله عاطفی شر ارائه نموده است. این پاسخ ها برآمده از الاهیاتی است که رسالت واسطه گری در ابراز عشق و مراقبتِ الاهی به همه نیازمندان مراقبت را بر دوش دارد. در این راستا روش هایی برای ایجاد ارتباط با فرد رنج دیده ارائه می گردد و به کشیشان می آموزد چگونه با رنج دیده همدردی کنند و بدین ترتیب بتوانند از سنگینی رنج وی بکاهند.
«حق حیات» در ادیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه حقوق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی حقوق بشر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه دیگر موارد حقوق معنوی
«حق حیات» به عنوان اساسی ترین حقوق بشری، همواره مورد توجه مکاتب مختلف فکری و مذهبی، مخصوصا ادیان توحیدی قرار داشته است. در این مقاله به بررسی دو مسئله اساسی پیرامون «حق حیات»، از دیدگاه ادیان توحیدی خواهیم پرداخت : 1. مساله سقط جنین به عنوان یکی از مهمترین مباحثی که در این زمینه مطرح می شود. با نشان دادن اهتمام ادیان توحیدی در مورد حفظ جنین و جایز نشمردن سقط جنین، معلوم می شود حفظ حیات انسان ها از مسلما شمرده می شود.. 2. مساله اعدام. هر گاه سخن از حق حیات به میان می آید مساله اعدام در احکام شرعی ادیان توحیدی مساله ای چالش برانگیز خواهد بود. در آیین زرتشت عمل «سقط جنین» به هیچ بهانه ای قابل چشم پوشی دانسته نمی شود و گناه سقط جنین برابر با گناه قتل عمد تلقی می شود.در زرتشت کیفر «تازیانه» بیش از سایر مجازات ها از جمله اعدام مورد توجه قرار گرفته است؛ با این حال در مواردی بنابر مصلحت های خاصی کیفر مرگ نیز وضع شده است. در دین یهودیت در ""ده فرمان"" حفظ حیات انسانی مورد توجه قرار گرفته است. در این دین در مورد سقط جنین نظرات مختلفی وجود دارد. برخی این عمل را ممنوع می دانند؛ مگر آنگاه که زندگی مادر در خطر باشد. برخی بیماری های ژنتیکی را نیز مجوز سقط جنین می دانند و برخی حق سقط جنین را برای خود مادر به رسمیت شناختند. در یهودیت مجازات مرگ در مقابل قتل نفس قرار داده شده است. از جمله جرایم دیگری که مجازات اعدام دارد عبارتند از: عبادت خدایان دیگر، آدم دزدی، زنای محصنه، لواط و مانند آن . در دین مسیحیت نیز به حق حیات انسان ها و حفظ جنین توجه شده است.از دیدگاه کاتولیک ها جنین از همان لحظه انعقاد نطفه، انسانی کامل و دارای حق حیات است. لذا از سقط جنین منع کرده و مجازات آن را طرد از دین دانستند. البته در بین سایر فرق مسیحیت دیدگاه های دیگری وجود دارد که حیات جنین بعد از دمیده شدن روح را محترم می شمارد. در مورد حکم اعدام باید توجه داشت که در مسیحیت بیشتر برقوانین اخلاقی تاکید می شود تا احکام کیفری و جزایی. کلیسا در دوره قرون وسطا تنها در مورد ارتداد مجازات مرگ تعیین کرد و البته در قرن سیزدهم مجازات بدعت را نیز مرگ اعلام کرد؛ البته این احکام امروزه اجرا نمی شود.. در دین اسلام، به صراحت حفظ جان انسان ها محترم شمرده شده است. مشهور فقهای شیعه، سقط جنین را حرام می دانند؛ مگر آنکه برای جان مادر خطرناک بوده و روح در جنین دمیده نشده باشد. حکم اعدام در وهله نخست برای حفظ جان انسان ها به عنوان قصاص در برابر قتل عمد در نظرگرفته شده است.علاوه بر این حکم اعدام برای حفظ حدود الاهی و نیز امنیت جامعه دینی در نظر گرفته شده است
رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم در نظریّة انتقادی تکنولوژی اندرو فینبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی انتقادی تکنولوژی، عنوانی است که اندرو فینبرگ، به حاصل تأملات خود در باب تکنولوژی اطلاق می کند. این عنوان، صریحاً بیانگر تعلق فینبرگ به اندیشه ی انتقادی برآمده از مکتب فرانکفورت است. در نظریه ی انتقادی تکنولوژی، تکنولوژی نه امری اهریمنی قلمداد می شود و نه توسعه ی آن به شکل فعلی مورد پذیرش قرار می گیرد. فینبرگ از سویی به خطرات فضای تکنولوژیک حاکم اشاره می کنند و از سوی دیگر، مطلق توسعه ی تکنولوژیک را خطرناک قلمداد نمی کند. در نظریه ی انتقادی تکنولوژی، تحلیل تکنولوژی ها در دو سطح کارکردی و تحقق خارجی صورت می گیرد و پیامدهای نامطلوب تکنولوژی مدرن در صورت فعلی آن، با توجه به چنین تحلیلی آشکار می گردد. فینبرگ به آشکار ساختن چنین پیامدهای نامطلوبی اکتفا نمی کند و رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم را بر پایه ی ارزش های دموکراتیک مورد توجه قرار می دهد. وی کوشش برای محقق ساختن شق دیگری از مدرنیته را که بر پایه ی محدوده ی وسیع تری از ارزش ها شکل می گیرد، راهکار رهایی، قلمداد می کند. در این مقاله، ابتدا عناصر اصلی نظریه ی انتقادی تکنولوژی شرح داده می شود. سپس به وجه رهایی بخش رهیافت فینبرگ برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم و محقق ساختن مدرنیته ی بدیل به عنوان آرمان وی پرداخته می شود و نهایتاً به پاره ای از مشکلات این رهیافت و ارتباط میان نظریه ی انتقادی تکنولوژی و سهم فرهنگ ملی در طراحی های تکنولوژیک اشاره می شود.
جنبش اصلاح طلبی یهود و چالش های آن در دوران مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری عصر روشنگری در اروپای قرن هجدهم و وقوع انقلاب فرانسه، اندیشه های عقل گرایانه و فلسفی در اروپا گسترش یافت. اندیشمندان روشنگری، که اثبات همه چیز حتی علوم دینی را تنها از راه عقل امکان پذیر می دانستند، شعار آزادی و برابری همه ملّت ها را نیز سرمی دادند. این گونه اندیشه های آزادی خواهانه، بیش از هر گروهی برای یهودیان شادی آفرین بود، چرا که با توسل به آن می توانستند پایان یک دوره مشکلات و سختی های قوم یهود را رقم بزنند. اندیشمندان نوگرای یهودی به پیشگامی «موسی مندلسون» در قرن هجدهم و تأثیر از روشنگری مسیحی، پذیرش اصول دینی یهودیت را عقلانی دانستند و تصمیم گرفتند دست از پاره ای عقاید دینی خود بردارند. ایشان با اندیشه های تجدد طلبانه، تغییر و اصلاح در برخی آموزه های سنّتی همچون ملّی گرایی یهود را ضروری دانستند و آن ها را از علل اصلی مشکلات خود در آن دوره بیان کردند. پس از این اصلاحات نخستین، در دوره های بعدی اصلاح گران در مسائل دیگری همچون ازدواج با بیگانگان، طلاق، ختنه، آیین پذیرش جوانان و نظایر آن، تفاسیری جدید و متفاوت با دیدگاه سنتی ارائه نمودند و یهودیت را با چالش هایی مواجه ساختند که در بیشتر این دیدگاه ها، تأثیر جوامع مسیحی بر ایشان مشهود است. پیدایش این اصلاحات تا حدودی سبب گسترش سکولاریسم در میان یهودیان اصلاح طلب گردید. این گونه اقدامات اصلاح طلبان، همواره با واکنش شدید یهودیان سنتی همراه بوده است.
تحلیل و بررسی کتاب حیات پس از ایمان اثر فیلیپ کیچر (گزارشِ آلوین پلنتینگا؛ نقد و بررسی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره))
حوزههای تخصصی:
دربارة نقش دین در فرهنگ و تمدّن بشری در گذشته و آینده دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کرده اند، امّا برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکّاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارش ها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان می کنند و تنوّع گسترده آموزه ها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابل اعتماد نیستند. بنابراین، از منظر کیچر ارزش های حاکم بر آیندة فرهنگ و تمدّن بشری ارزش های سکولاریستی جهان شمول است. این کتاب بعد از گزارش متن آن به قلمِ آلوین پلنتینگا، فیلسوف مشهور و نکته سنج مسیحی، مورد ملاحظات انتقادی و دفاعِ به زعم ما ناموفق او قرار گرفته است. علاّمه طباطبائی به عنوان یک فیلسوف مسلمان معاصر بعد از بیان تعریف و ماهیّت دین و تقسیم آن به دین حقّ و باطل اوّلاً تنوّع دینی را محدود به ادیان ابراهیمی و ثانیاً حقیقت و روح حاکم بر ادیان را تسلیم حقّ و بیان الهی می داند. ایشان اختلاف در شرایع را به لحاظ نقص و کمال، کمیّت و کیفیّت نه اختلاف ذاتی و از نوع تعارض و تنافی بیان می کند و معتقد است، همان گونه که فرهنگ گذشته بشر متأثّر از تعالیم انبیاء بوده، فرهنگ حاکم بر آینده بشر نیز متأثّر از فرهنگ، ارزش ها و مؤلّفه های دین است. از جمله دلیل های علاّمه در این باب، فطری بودن دین و ثبات ارزش های فطری است. این پژوهش بعد از ترجمه و تحقیق دقیق کتابِ حیات پس از ایمانِ کیچر بر اساس گزارش پلنتینگا، به روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، به بررسی و نقد نظرهای کیچر از منظر علاّمه طباطبائی می پردازد.