ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۲۱ تا ۳٬۱۴۰ مورد از کل ۴٬۴۶۱ مورد.
۳۱۲۲.

فلسفه سیاسی: کنشی لذت بخش یا فعالیتی حقیقت یابانه؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون فلسفه سیاسی نیچه سقراط لیبیدو کنش لذت بخش

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
تعداد بازدید : ۱۴۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۵۰
این مقاله می کوشد تا از منظری متفاوت به نقد بخشی از سنت فلسفه سیاسی فیلسوفان معاصر بپردازد. در این راستا آنچه مورد تاکید است روی آوردن فلسفه و فلسفه سیاسی به آن چیزی است که از آن به کنش لذت بخش تابیر گردیده است. چنین کنشی ریشه های دراز تاریخی دارد و به روزگار یونان باستان و فیلسوفان پیشا سقراطی باز میگردد. به باور ما در هم آمیختگی مرزهای فلسفه و ادبیات و ارایه شدن سخن فلسفی یونانیان در قالب بلاغت و سخنوری و غلبه این ویژگی بر ارزش های معرفتی فلسفه که به اهنمام فیلسوفانی همانند سقراط و افلاطون از سخن فلسفی کمابیش رخت بسته بود بار دیگر با تاکید بر اصالت زبان و احیای آنچه روح دیونیزیوسی فلسفه خوانده می شود توسط نیچه به گفتار فلسفی باز گردید و به مبنایی رادیکال برای نقد سوبژیکتیویته و معرفت باوری فلسفی مبدل شد. فرض ما بر این است که فلسفه با اتخاذ کنشی لذت بخش و نزدیک گردیدن به سخن ادبی و هنری از تعهد اصیل خود در انکشاف حقیقت دور گردیده است. به دنبال این امر فلسفه سیاسی برخی از فیسوفان و اندیشمندان معاصر نیز دستخوش گرایش به کنشهای ذوقی-ادبی شده، از نقادی مثمر ثمر ایدئولوژی ها و تمهید عمل رهایی بخشی باز مانده است. این مقاله برای تایید مدعای خود، ضمن بررسی تاثیرات فلسفه نیچه بر چنین چرخشی، با ارایه تصویری کوتاه از دستاوردهای فروید ولاکان در متداول ساختن مفهوم لذت در اندیشه فلسفی، نشان می دهد که گرایش فلسفه سیاسی به کنش لذت بخش یا لیبیدوئیزه شدن فلسفه سیاسی چگونه نقادی سیاسی را از اهتمام به رهایی بخشی مثمر ثمر منصرف ساخته و به دلخوشی های روشن فکرانه، ذوقی و ادبی مبدل ساخته است. در این راستا اندیشمندانی چون رولان بارت، زیل دلوز واسلاوی ژیژک از همین منظر مورد توجه اند.
۳۱۲۳.

نقد جماعت گرایی بر لیبرالیسم و ارزیابیِ آن از منظرِ ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی فلسفی روشنگری احساس گرایی جماعت گرایی لیبرالیسم وظیفه گرا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۴۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۳۹
مکتب جماعت گرایی یکی از منتقدان اصلی نظریه اخلاقی   سیاسیِ لیبرالیسم به شمار می آید. طبق نظر بنیان گذاران این مکتب، لیبرالیسم تصویری از هویتِ انسان را پیش فرض می گیرد که حق پیوندهای جمعی در آن ادا نمی شود. لیبرالیسم با تأکیدِ نادرست بر اولویتِ عدالت از منظری فردگرایانه، تکالیفِ دگرخواهانه و تعهداتِ جمعیِ به ارث رسیده از سنت و تاریخ را، که نقشی قوام بخش در هویتِ فرد ایفا می کنند، نادیده می گیرد و به غلبه شخصیت هایی میان مایه، خودخواه، و بیگانه با ارزش های جمعی دامن می زند. در این مقاله می کوشم این انتقادها را به اختصار شرح دهم و سپس از منظرِ یکی از مدافعانِ لیبرالیسم، یعنی ریچارد رورتی، آن ها را پاسخ دهم. رورتی این سخنِ جماعت گرایان را می پذیرد که اجتماع نقشی قوام بخش در شکل گیریِ هویتِ فرد ایفا می کند، اما نقدهای آنان را بر قطبِ پراگماتیستیِ لیبرالیسمِ معاصر وارد نمی داند و می کوشد نشان دهد لیبرالیسمِ سیاسی سده بیستم، که بهترین صورت بندیِ خود را در آثارِ جان دیویی و جان رالز پیدا می کند، به دلیلِ سازگاری با تاریخ گرایی و قوم مداری، برخلافِ لیبرالیسمِ فلسفیِ فیلسوفانِ روشنگری، از انتقادهای جماعت گرایان مصون است.
۳۱۲۴.

نسبیت در تلقیهای دینی ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۱۳۰.

پیامدهای تفسیر سابجکتیو هگل از اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعادت ارسطو فضیلت هگل اخلاق نیکوماخوس سابجکتیو

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۴۳۸ تعداد دانلود : ۹۷۰
در این مقاله، قرائت هگل از اخلاق ارسطویی ذیل دو مفهوم بنیادی «سعادت» و «فضیلت» و پیامدهایی که بر این قرائت مترتب است، بیان می شود. در تفسیر هگلی، این دو مفهوم نسبت به تلقی کلاسیک ارسطویی کارکردی اجتماعی تر و در عین حال تعینی سابجکتیو به خود می گیرند، تا از این طریق فرد و اجتماع در روندی دیالکتیکی در چهارچوبی فضیلت مند به خیری یگانه که همان آزادی است، دست یابند. اصالت و به یک معنا تقدم اندیشه سیاسی در نظام فلسفی هگل، نیازمند دستگاهی اخلاقی است که بتواند فراتر از طبیعت گرایی اخلاقی ارسطو عمل کرده، مناسبات و اقتضائات حیات بیرونی اجتماعی و سیاسی را تبیین کند. چنین است که در اندیشه هگل، سعادت و فضیلت اگرچه همچون نظام اخلاقی ارسطو واجد اهمیت بی بدیلی هستند، وظیفه ای فراتر از تعلیم و تربیت افراد می یابند. در این پژوهش نشان داده می شود که هگل با استخدام دو مفهوم بنیادی اخلاق ارسطویی، یعنی سعادت و فضیلت در چهارچوب کلی نظام فکری خود، زمینه را برای دگردیسی معنایی این مفاهیم فراهم می آورد.
۳۱۳۴.

امیل دورکیم و قرائتی عرفی از دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دین کارکردگرایی عرفی شدن توتمیسم امیل دورکیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۸ تعداد دانلود : ۷۹۷
نگرش امیل دورکیم به مقوله دین، کاملاً عرفی است و این مطلب از دو مدخل قابل تبیین و بررسی است. یکی با طرح نظریه ایشان درباب منشأ و خاستگاه دین و دیگری تمایزی که ایشان میان امور مقدّس و غیر مقدّس قائل شده است. وی با طرح نظریه «منشأ اجتماعی دین»، دین را جریان تکامل یافته سنّت توتمیستی و فراورده بشری دانسته و هرگونه منشأ ماوراءالطبیعی و الهی را تلویحاً از دین نفی نموده است. همچنین با مرزگذاری میان امور مقدس و غیر مقدس و محصور کردن دین در حوزه مقدسات، عرصه را بر دین تنگ نموده و آن را به بخش های حاشیه ای و نه چندان جدّی زندگی رانده است. این مقاله با وارد شدن از این دو مدخل به اندیشه دورکیم به بررسی و نقد اندیشه ایشان در این باب می پردازد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ انتقادی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان