فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درمان شناختی-رفتاری بر افزایش خودکار آمدی و تاب آوری در بیماران تحت درمان متادون صورت گرفته است. روش: به این منظور، 60 نفر از بیماران تحت درمان متادون که در دو مرکز ترک اعتیاد خصوصی شهرستان زیرکوه و مرکز گذری کاهش آسیب توکل زیرکوه پرونده داشتند با استفاده از نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30نفره) بررسی شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی-رفتاری به سبک کارول قرار گرفتند و گروه کنترل فقط داروی متادون دریافت کردند. پرسش نامه های خودکار آمدی و تاب آوری در هر دو گروه قبل و بعد از درمان مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی-رفتاری بر خودکار آمدی بیماران تحت درمان متادون تاثیر مثبت داشته است (05/0 >p). همچنین نتایج نشان داد درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری تاثیر معنادار نداشته است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق تلویحات کاربردی و بالینی دارد.
نظریه دلبستگی و مشکلات هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری: تبیین نظری و کاربردهای بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی دانش آموزان با مشکلات یادگیری چارچوب نظری مفیدی را فراهم می کند. در این راستا کیفیت دلبستگی به عنوان یک عامل خطر یا عامل حفاظتی در تبیین ناسازگاری های رفتاری و هیجانی-اجتماعی این گروه مطرح است. همسو با نظریه بالبی، الگوی کاری دلبستگی در اصل بر پایه روابط اولیه با مراقبان اصلی رشد می کند و به تدریج به سوی ایجاد روابط دلبستگی ویژه و جدید با دیگران از جمله معلم، گسترش می یابد. ایجاد و حفظ چنین روابطی بر سازگاری و عملکرد هیجانی-اجتماعی در حال رشد دانش آموزان با مشکلات یادگیری تاثیر ویژه ای دارد.
نتیجه گیری: براین اساس، با توجه به نقش الگوهای دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی کودکان با مشکلات یادگیری، می توان از نظریه دلبستگی به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخله های موثر برای کاهش ناسازگاری های هیجانی-اجتماعی این کودکان استفاده کرد. کاربردهای بالینی و الزام های عملی پژوهش های دلبستگی که بر بهبود کیفیت روابط دلبستگی والدین-کودک، توانمندسازی مادران، بهبود منابع مقابله ای کودکان و بهبود روابط معلم-دانش آموز تاکید دارد، در متن مقاله تشریح شده اند.
پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی براساس نابسامانی هیجان و سبک های فرزند پروری
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در آسیبهای شناختی و تجارب تجزیه ای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیب های شناختی و تجارب تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات می باشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیه ای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیب های شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیه ای در ابعاد فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی در والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بنا به نظر پژوهشگران، ویژگی های شخصیتی والدین و رفتار ایشان با کودک بر اختلالات روان پزشکی از جمله اختلالات اضطرابی و وسواسی-اجباری وی، می تواند اثرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی ویژگی های شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و مقایسه ی آن با گروه شاهد انجام گردید.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-مقطعی، شامل والدین کودکان و نوجوانان 18-6 ساله ی مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در فروردین تا شهریور 1392 هستند که با روش نمونه گیری در دسترس، والدین30 کودک و نوجوان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری (60 نفر) بر اساس معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و تایید دو روان پزشک کودک و نوجوان رسیده بودند وارد مطالعه شدند. گروه شاهد (60 نفر) همگن با گروه آزمون از خانواده های کودکان و نوجوانان سالم در مدرسه انتخاب شدند. تمام والدین توسط آزمون تیپ شناسی مایرز-بریگز ارزیابی گردیدند. داده ها با آمار توصیفی، مجذور خی و نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 15 تحلیل شدند.
یافته ها: بنا بر یافته ها در ابعاد شخصیتی درون گرایی-برون گرایی، حسی-شمی، قضاوت گرا-ادراک گرا و تیپ های شانزده گانه ی مایرزبریگز بین دو گروه شاهد و آزمون، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). تنها در بعد شخصیتی عقلانی-حسی بین دو گروه، تفاوت معنی داری مشاهده گردید (026/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که ارتباط معنی داری بین اکثر ویژگی های شخصیتی والدین با بروز یا شیوع اختلال وسواسی-اجباری در کودکان و نوجوانان دیده نمی شود.
ویژگی های شخصیتی نوجوانان بزه کار کانون اصلاح و تربیت: مقایسه ی نمرات مقیاس های پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان بر اساس جرایم جنسی و غیر جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرایم جنسی در نوجوانان، از جمله جرایمی هستند که هزینه های مادی و اجتماعی فراوانی در پی دارند و شناخت ویژگی های این دسته از نوجوانان بزه کار امری ضروری است. هدف از این پژوهش، مقایسه ی نمرات مقیاس های بالینی و اعتباری پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان، در نوجوانان بزه کار جنسی و غیر جنسی ساکن کانون اصلاح و تربیت است.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی علی-مقایسه ای در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 1392 انجام گرفت. تعداد 86 نوجوان بزه کار با جرایم غیر جنسی و 20 نفر با جرایم جنسی، به روش در دسترس انتخاب شده و به سئوالات پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری انجام گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات تمام زیرمقیاس های گروه بزه کار جنسی بالاتر از میانگین نمرات گروه بزه کار غیرجنسی بود اما تنها در زیرمقیاس بالینی افسردگی (03/0=P) و زیرمقیاس اعتباری نابسامدی نوع یک (04/0=P) دو گروه، تفاوت معنی داری داشتند.
نتیجه گیری: نوجوانان بزه کار جنسی در اکثر مقیاس های پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان که توصیفی از ویژگی های افراد و سازگاری هیجانی آن ها است، تفاوتی با نوجوانان بزه کار غیر جنسی ندارند و تفاوت عمده ی آن ها این است که نمرات بزه کاران جنسی در شاخصی که عدم رضایت کلی از زندگی، ناامیدی و روحیه ی پایین را نشان می دهد بیشتر است. از این نتایج می توان در ارزیابی و درمان این دسته از بزه کاران استفاده نمود.
تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواس در کودکان با اختلال همبودی بی اعتنایی مقابله ای و وسواسی-جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواسی-جبری در کودکان 4 تا 8 ساله با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بود. روش کار: در این پژوهش از بین کودکان 4 تا 8 ساله شهر خوانسار سه کودک، یک دختر 5/7 ساله و دو پسر 6 و 7 ساله که بر اساس ملاک های DSM-5 و پرسش نامه های وسواس ییل-براون و آزمون SNAP-IV فرم والدین که دارای علایم همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بودند، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها آمار توصیفی از جمله میانگین و میانه و تعیین درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: با بررسی میانه و میانگین به دست آمده و مقایسه آن در سه موقعیت خط پایه، موقعیت مداخله و پیگیری و محاسبه داده های غیر همپوش (80%) و داده های همپوش (20%) در موقعیت مداخله و پیگیری مشحص شد که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواس در هر سه کودک با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر داشته است. نتیجه گیری: بنابر این می توان نتیجه گرفت که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواسی-جبری کودکان 4 تا 8 ساله ی مبتلا به همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر دارد و می توان این شیوه ی درمانی را به روان شناسان و مشاوران و سایر درمانگران پیشنهاد نمود.
رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: گرایش روزافزون به مصرف مواد مخدر به ویژه با کاهش سن اعتیاد و رواج آن در میان جوانان یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی است و تلاش های بسیاری در راستای بررسی ارتباط سوءمصرف مواد و سازه های شخصیت انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی پرهیز از مواد در جوانان آلوده به اعتیاد شهر مرودشت انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی-همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن را افراد معتاد تحت درمان در 7 کانون ترک اعتیاد شهر مرودشت تشکیل می دادند که 116 نفر از آنان به روش در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه مقیاس ابعاد شخصیت نئو، خودکارآمدی پرهیز از مواد و راهبردهای مقابله ای لازاروس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد خودکارآمدی پرهیز از مواد با بعد روان رنجورخویی شخصیت رابطه منفی و با بعد انعطاف پذیری، رابطه مثبت دارد. راهبرد مقابله ای مسأله مدار با بعد انعطاف پذیری شخصیت رابطه مثبت و راهبرد مقابله ای هیجان مدار با بعد روان رنجورخویی رابطه منفی دارد. همچنین خودکارآمدی پرهیز از مواد با راهبرد مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت دارد. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی مختلف و سطوح متفاوت خودکارآمدی و انتخاب سبک و الگوی مقابله ای از عوامل مؤثردر گرایش و یا عدم گرایش افراد به مصرف مواد و اعتیاد می باشد.
مقایسه کارکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی نوع یک و افراد غیربیمار در آزمون های نوروسایکولوژیک برج لندن و استروپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا می کند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آن ها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقایسه ای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روان پزشکی شفای رشت مراجعه کرده اند. نمونه گیری به صورت در دسترس در سال های 1393-1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنی ها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات به صورت گروهی همتاسازی شدند. آزمون های برج لندن و استروپ در جلسه های انفرادی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمون های استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیف تر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
زنان باردار با سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
سوء مصرف مواد از معضلات عمده بهداشتی است که بسیاری از اقشار جامعه از جمله مادران باردار را در معرض تهدید و پیامدهای نامطلوب قرار می دهد. در حال حاضر ظرفیت تولید مثل زنان مبتلا به اختلالات مصرف مواد و زنانی که باردار هستند، بسیاری از مراکز ارائه دهنده ی خدمات بهداشتی را به چالش کشانده است. از جمله مشکلات مرتبط با دوران بارداری، سابقه ای از تروما و سوءاستفاده، اجتناب یا دسترسی ضعیف به مراقبت های دوران بارداری، و ترس از عواقب قانونی است. پیامدهای ناشی از سوءمصرف مواد مخدر در طی بارداری شامل سقط خودبه خودی، زایمان زودرس، وزن تولد پایین، جدا شدن زودرس جفت، محدودیت رشد و سندرم محرومیت نوزادی است. مقاله حاضر متمرکز بر بیماری های واگیردار، خطرات مرتبط با جنین و مادر، ملاحظات درمانی و غربالگری برای تنباکو، حشیش، مخدرها، بنزودیازپین ها، محرک ها و چند ماده ی دیگر است. ارائه ی اطلاعات جامع برای کمک به متخصصین در این حوزه به منظور تعامل بهتر با این بیماران و آگاهی دادن به آن ها در مورد نحوه ی مراقبت و نیز شکستن چرخه ی شکل گیری متقابل مصرف و اعتیاد حائز اهمیت است. بر آگاهی بخشی خانواده ها و مشاوره در خصوص عوارض و خطرات مصرف مواد و داروهای غیرمجاز تاکید می شود. بنابراین، توجه خاص به پیشگیری، درمان و کنترل سوءمصرف مواد در مراقبت های قبل و هنگام بارداری ضروری است.
بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع اعتیاد به اینترنت در بین قشر جوان و عواقب ناشی از آن و هم چنین تاثیرپذیری از سازه های مختف روان شناسی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-همبستگی شامل تمام دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند که حداقل یک ترم از کل دوره ی تحصیل را گذرانده بودند. 354 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی و تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، سبک دلبستگی کولینز و رید و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه ی 19 و آزمون های آماری تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان انجام شد.
یافته ها: به طور کلی سبک های دلبستگی قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت هستند (001/0=P، 98/7=F) و 07/0واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت از طریق سبک های دلبستگی، قابل تبیین است. به علاوه، سبک های ایمن (002/0=P) و اجتنابی (02/0=P) در جهت مستقیم و سبک دوسوگرا (002/0=P) در جهت معکوس، قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، سبک دلبستگی ایمن با نمره ی کل اعتیاد به اینترنت و شش مولفه ی آن، همبستگی مثبت معنی داری دارد و بالا بودن نمرات سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان با اعتیاد آنان به اینترنت همراه است.
اثربخشی آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه برکاهش آمادگی اعتیاد و تغییر سبک اسنادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک اسنادی خوش بینانه برکاهش آمادگی اعتیاد و تغییر سبک اسناد در دانش آموزان دختر انجام شد. روش: مطالعه حاضر پژوهشی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 40 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری دانش آموزان دختر دبیرستان های پاکدشت انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه طی 9 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه سبک اسناد و مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه منجر به کاهش معنادار آمادگی اعتیاد شد. همچنین آموزش سبک های اسنادی خوش بینانه منجر به تغییر سبک اسنادی بدبینانه دانش آموزان به خوش بینانه شد. نتیجه گیری: آموزش سبک اسنادی خوش بینانه می تواند نقش مؤثری را در پیشگیری از اعتیاد ایفا کند.
اثر مستقیم و غیرمستقیم عواطف بر اضطراب و افسردگی سالمندان: نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و افسردگی غالبا بصورت اختلالات همبود در سالمندان خود را نشان می دهند و با پیامدهای منفی در سلامت جسمی و روانی سالمندان و همچنین پاسخ ضعیف تر به درمان های دارویی و روانشناختی مرتبط هستند. پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ساختاری عواطف مثبت و منفی با اضطراب و افسردگی سالمندان با نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجانی طرح ریزی و اجرا شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 173 سالمند از بین جمعیت سالمندان شهرستان مینودشت انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش پرسشنامه های دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و منفی و اضطراب و افسردگی را تکمیل کردند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیرمستقیم از تحلیل مسیر استفاده گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد داده ها برازش مناسبی با مدل دارد. اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی و اثر مستقیم عاطفه منفی بر اضطراب معنادار بود. تاثیر غیرمستقیم عاطفه مثبت بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان معنادار بود. اثر غیرمستقیم عاطفه منفی بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان نیز معنادار بود. همچنین تاثیر مستقیم عاطفه منفی بر افسردگی معنادار نبود. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی در مقایسه با سایر متغیرها شدت بیشتری دارد. درنهایت 57 درصد واریانس افسردگی و 53 درصد واریانس اضطراب در این مدل توسط متغیرهای دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و عاطفه منفی تبیین می شود. عاطفه مثبت، عاطفه منفی و دشواری در نظم جویی هیجان بطور معناداری می توانند اضطراب و افسردگی در سالمندان را پیش بینی نمایند.
نتیجه گیری: در مداخلات درمانی یا پیشگیری از اضطراب و افسردگی در سالمندان سبک عاطفی و همچنین دشواری در نظم جویی هیجان باید مورد توجه قرار گیرد. تلویحات نظری یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه اثر بخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی بر کاهش نشانه هایاختلال های برونی سازی شده در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های برونی سازی شده با مشکلات زیادی همراه بوده و روش های متعددی برای درمان کودکان مبتلا به این اختلال ارایه شده است.پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی درکاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع سری های زمانی با چند گروه است.پس از غربالگری اولیه ی300 کودک 8-7 ساله از دو مدرسه شهر اصفهان، 12 کودک 8-7 ساله (مبتلا به اختلال برونی سازی شده) به شیوه تصادفی چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از دو ابزار فرم سیاهه رفتاری کودکآیبرگ (آیبرگ وراس، 1978) و فهرست رفتاری کودک آخنباخ(آخنباخ و رسکورلا، 2001)استفاده شد.این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانگری کودک محور و والدینی قرار داده شدند. درگروه بازی درمانگری کودک محور،هرکودک در 16 جلسه بازی درمانگری و درگروه بازی درمانگری والدینی، مادران در 8 جلسه درمان گروهی شرکت کردند.مادران کودکان گروه بازی درمانگری کودک محوردر پایان جلسه های چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم و والدین شرکت کننده در بازی درمانگری والدینی در پایان جلسه های دوم، چهارم، ششم و هشتم، باردیگر پرسشنامه آخنباخراتکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان می دهد، بین میانگین های متغیربرونی سازی شدهدر دوگروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانگری والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای برونی ساز ی شده کودکان شده است و این تفاوت در همه مراحلآزمون قابل مشاهده است. در نتیجه می توان بازی درمانگری والدینی را جایگزین مناسب تری برای بازی درمانگری کودک محور در کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان در نظر گرفت.
مقایسه اثربخشی آموزش نوروفیدبک و نوروفیدبک به همراه بازتوانی شناختی در بهبود کودکان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و نوروفیدبک به همراه بازتوانی شناختی در دانش آموزان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی است. روش: بدین منظور 20 نفر از دانش آموزان دارای اختلال کمبود توجه بیش فعالی دوره ی ابتدایی با روش نمونه گیری هدفمند از مراجعه کنندگان به کلینیک شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله ی درمانی با آزمون کامپیوتری TOVA (به عنوان یک آزمون ارزیابی عملکرد مستمر) با هدف ارزیابی متغیرهای توجه مورد ارزیابی قرار گرفتند. دانش آموزان به دو گروه تقسیم شده و یک گروه 10 نفرِ در معرض درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه دیگر آموزش نوروفیدبک را به همراه بازتوانی شناختی دریافت کردند. جلسات برای هر دو گروه به مدت 10 هفته و هر هفته سه جلسه برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد گروه نوروفیدبک همراه با بازتوانی شناختی، نسبت به آموزش نوروفیدبک به تنهایی، تأثیر معنادارتری بر کاهش مشکلات تکانشگری و افزایش توجه دارد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نوروفیدبک باعث کاهش علائم بیش فعالی می شود و اگر بازتوانی شناختی به آن اضافه گردد، اثر بیشتری خواهد داشت.
مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه آموزش های همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعیّ کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعة آماری شامل دانش آموزان پسر پایه های هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش 54 کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری بود که از میان دانش آموزان شناسایی و به صورت تصادفی به 3 گروه گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آموزشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل ّّهیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش های همدلی و مدیریت خشم می تواند موجب بهبود شناخت اجتماعی (و مؤلفه های آن) در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلها ی شود. و اثر گروه های آموزشی با توجه به مجذور اتا برابر با 84 درصد است. تفاضل مقادیر میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. آموزش مدیریت خشم و آموزش همدلی با فراهم آوردن توانایی درک دیگران و دیدگاه گیری به بهبود شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای منجر می شود.
اثربخشی آموزش رفتارهای سالم جنسی بر بدکارکردی جنسی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سالم جنسی بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل زنان معتاد در حال بهبودی در مراکز ترک اعتیاد عطار، سپاهان، پاک مهر و کنگره 60 در سال 1394 در شهر اصفهان بودند. برای انتخاب نمونه، از روش داوطلبانه استفاده شد که درنتیجه بعد از اجرای پرسش نامه، از بین 100 داوطلب، 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزشی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش رفتارهای سالم جنسی بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد و مؤلفه های آن تأثیر دارد. نتیجه گیری: آموزش رفتارهای سالم جنسی می تواند بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد تأثیر داشته باشد؛ بنابراین می توان از این روش در مراکز ویژه ترک اعتیاد زنان مورداستفاده قرارداد.
طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، اختلال شخصیت وسواسی- اجباری وگروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افکار مزاحم و تکرارشونده از مؤلفه های اساسی اختلال های وسواسی- اجباری (OCD) و شخصیت وسواسی- اجباری (OCPD) است. زیرساخت های شناختی، طرح واره ها و ارزیابی افراد از افکارشان در این اختلال ها همواره مورد توجه روان شناسان بالینی بوده است.
از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به OCD، OCPD و گروه بهنجار است.
روش: این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای و جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه ی اولیه پژوهش که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، 385 نفر بودند. ابتدا تمام شرکت کنندگان، پرسشنامه های بازنگری شده ی وسواسی- اجباری، چندمحوری بالینی میلون3، فرم کوتاه طرح واره یانگ، فراشناخت و سلامت عمومی را تکمیل کردند. در مرحله دوم، افرادی که نمره های لازم را به دست آورده بودند، مورد مصاحبه قرار گرفتند. بدین ترتیب 127 نفر (شامل 35 نفر در گروه OCD، 39 نفر در گروه OCPD و 53 نفر در گروه بهنجار) انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوآ) نشان داد میانگین نمرات در تمام حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه در گروه های بالینی پژوهش به طور معناداری بالاتر از گروه بهنجار و در بین افراد مبتلا به OCD به طور معنادار بالاتر از دو گروه دیگر است. همچنین در باورهای فراشناختی، میانگین نمرات افراد مبتلا به OCD در خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی به طور معناداری بیشتر از دو گروه دیگر است.
نتیجه گیری: نتایج به طور کلی نشان دادند که بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی، باعث ایجاد درک بهتری از OCD و OCPD می شوند.