فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
"
389 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی به آزمون بازخوردهای خوردن (گارنر و گارفینکل، 1979) و پرسشنامه روانبنههای یانگ (2001) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان دادند که باورهای سازش نایافته بیاعتمادی / بدرفتاری، وابستگی / شکست و استحقاق در مـردان و باورهای سازش نایافته استحقاق، آسیبپذیری نسبت به صدمه، خود تحول نایافته / گرفتار در زنان به ترتیب بیشترین سهم را در پیشبینی نشانههای اختلالهای خوردن داشتند.
"
زندگی بی ترس
تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به سوگ نابهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مرگ یک شخص مهم در زندگی کودک، سخت ترین حادثه ای است که وی می تواند تجربه کند. به منظور درمان علایم متعاقب سوگ روان شناسان و درمانگران از روش های مختلفی سود می برند، از جمله درمان شناختی- رفتاری و هدف از اجرای این پژوهش، نیز بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان مبتلا به سوگ نابهنجار بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد استفاده شده است. نمونه آماری شامل 28 نفر دانش آموز (10 نفر پسر و 10 نفر دختر) دبیرستانی بود که از بین دانش آموزان داغ دیده ای که تجربه فقدان یکی از اعضای خانواده یا عزیزان خود را داشتند و بر اساس ملاک های DSM-IR-IV (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) دارای نشانه های سوگ نابهنجار تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخلات درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سازگاری فردی- اجتماعی کالیفرنیا (CTP یا California test of adjustment) استفاده گردید و داده ها با استفاده از روش های آماری Whitney، Wilcoxon و آزمون Z و بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: بین عملکرد گروه شاهد و آزمایش در سازگاری کل بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت (02/0 < P). همچنین بین عملکرد گروه شاهد و آزمایش در خرده مقیاس سازگاری فردی تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0 < P)، ولی در خرده مقیاس سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری دیده نشد (1/0 < P).
نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که در مجموع، درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان مبتلا به سوگ نابهنجار تأثیر مثبت دارد و می توان از این شیوه درمانی برای کمک به سلامت و بهداشت روانی کودکان استفاده نمود.
مقایسه فراشناخت ها در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا اختلال اضطرابی و گروه کنترل غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی این فرضیه پرداخته است که فراشناخت ها یکی از عوامل آسیب پذیری در اختلالات روانشناختی هستند. به نظر می رسد که بیماران دچار اسکیزوفرنیا و بیماران دچار اختلال اضطرابی، در مقایسه با گروه غیربیمار، در مقیاس های نقایص فراشناخت نمرات بالاتری کسب می کنند.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی – مقایسه ای بود که به صورت مقطعی انجام شد. دو گروه بیماران شرکت کننده در این مطالعه از بین بیماران بستری در مرکز روانپزشکی، و مراجعه کنندگان به کلینیک روانپزشکی و روان درمانی انتخاب شده، که به وسیله روانپزشکان و روانشناسان بالینی براساس ملاک های DSM-IV-TR تشخیص اسکیزوفرنیا (32=n) و اختلالات اضطرابی (فوبی اجتماعی (26=n) و وسواس فکری – عملی (28=n)) دریافت کرده بودند. به منظور افزایش اعتبار تشخیص ها، با این بیماران بر اساس DSM-IV مصاحبه تشخیصی شد و سپس همراه با گروه غیربیمار (30=n) به وسیله پرسشنامه فراشناخت ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: بیماران دچار اسکیزوفرنیا در مقایسه با سایر گروه ها، سطوح بالاتری از باورهای فراشناختی ناسازگارانه را نشان دادند. گروه بیماران دچار اختلال اضطرابی در مقایسه با گروه بیماران اسکیزوفرنیا نمرات پایین تر و در مقایسه با گروه غیربیمار نمرات بالاتری گرفتند. همچنین، گروه غیربیمار در مقایسه با گروه بیماران، باورهای فراشناختی سالم تر و سازگارانه تری نشان داد.
نتیجه گیری: باورهای فراشناختی از عوامل آسیب پذیری معمول در طیف اختلالات روانشناختی، به ویژه اختلالات روانپریشی هستند.
چالش مداخلات: تا چه اندازه هر یک از مداخلات آموزش مدیریت والدین، نروفیدبک، و ریتالین بر بهبود اختلال بیش فعالی/نقص در توجه و شاخص استرس والدینی تأثیر دارند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی شیوه-های درمانی ریتالین، نروفیدبک و آموزش مدیریت والدین بر بهبود اختلال کمبود توجه/بیش فعالی و شاخص های تنیدگی والدینی انجام شده است. این پژوهش بر حسب هدف و مداخلات ، از نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بدون کنترل می باشد.
جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه (ADHD) ساکن شهر تهران می باشند. از بین مراجعه کنندگان به کلینیک تخصصی روان پزشکی کودک، سی کودک مبتلا به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس اهداف پژوهش در سه گروه درمان ریتالین، درمان نروفیدبک و کودکانی که والدین آن ها تحت آموزش مدیریت والدینی قرار گرفتند گماشته شدند؛ قبل و بعد از ارائه درمان توسط مقیاس درجه بندی کانرز (فرم 48 سؤالی والدین، CPRS-48) و شاخص تنیدگی والدینی(PSI) مورد ارزیابی و اطلاعات به دست آمده به وسیله آمار استنباطی و روش MANCOVA تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک تنها در دو مقیاس توجه و تمرکز و شاخص بیش فعالی آزمون کانرز کودکان ADHD تفاوت معنادار مشاهده گردید، به نحوی که درمان ریتالین اثربخش تر از آموزش مدیریت والدین بود و بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک در شاخص تکانش گری تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین در خصوص اثربخشی سه شیوه درمانی بر بهبود شاخص تقویت گری و دلبستگی والدگری، آموزش مدیریت والدین و ریتالین نسبت به نروفیدبک اثربخشی بیشتری در شاخص تقویت گری داشتند و تفاوت معناداری بین اثربخشی سه گروه در شاخص دلبستگی والدگری مشاهده نگردید.
اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در معتادان
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در میان مردان معتاد است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش معتادان مرد شهر کرمانشاه بود که با روش نمونه گیری در دسترس از چهار مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند. تعداد 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرکدام 20 نفر) جایگزین شدند. آموزش گروهی مهارت خود آگاهی برای گروه آزمایشی اجرا شد. یک هفته بعد از اتمام جلسات از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار میانگین رفتارهای پر خطر گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد برای کاهش رفتار پر خطر جنسی در بین معتادان می توان از آموزش مهارت های خودآگاهی استفاده کرد.
چگونه می توانم رایانه را به وسیله روش های خلاق به کودکان کم توان ذهنی آموزش دهم؟ (اقدام پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای کنونی یادگیری رایانه یکی از متغیرهای سواد محسوب می شود. از آنجا که آموزش استفاده از رایانه به کودکان کم توان ذهنی متفاوت از افراد عادی می باشد. هدف از این پژوهش، طراحی و اجرای روش های مبتکرانه برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی و بررسی میزان اثربخشی این روش ها است. روش: پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و از نوع اقدام پژوهی می باشد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان استثنایی گروه کم توان ذهنی استان همدان بودند؛ که با روش نمونه گیری هدفمند، 10 دانش آموز از پایه اول تا پنجم انتخاب و در گروه آزمایش قرار گرفتند. روش های استفاده شده برای آموزش رایانه در این اقدام پژوهی شامل: ساده ساختن مفاهیم و موضوعات آموزشی، استفاده از روش های مجسّم و عینی، استفاده از نرم افزارهای گوناگون، بازی ها و سرگرمی های مختلف، روش های متنوّع تکرار و تمرین و تلفیق مفاهیم درسی همراه با آموزش رایانه می باشند و برای آموزش دانش آموز معلول فلج مغزی هم از دو روش اختصاصی آموزش چندحسی و به کاربردن وسایل توان بخشی مخصوص استفاده شد. عملکرد دانش آموزان در شواهد یک و دو به صورت چک لیست اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها مشخّص شد که روش های آموزشی معرفی شده، برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی حدود 53 درصد مؤثر بوده اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش های معرفی شده برای آموزش رایانه به دانش آموزان کم توان ذهنی و کودکان عادی زیر 7 سال قابل استفاده می باشد.
تاثیردرمان ترکیبی شناختی-رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی- اجباری در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی درمان ترکیبی شناختی ـ رفتاری وکاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی ـ اجباری در دانشجویان دختر دانشگاه های تهران بود و روش تحقیق به صورت شبه تجربی بود. با استفاده از شیوه غربالگری به صورت تصادفی600 دانشجوی دختر (28-22 ساله) از سه دانشگاه (الزهرا، تهران، علامه طباطبایی) انتخاب شده وبه پرسشنامه وسواسی - اجباری مادزلی پاسخ دادند. از میان افراد واجد شرایط (دارای وسواس شستشو) که به تایید روانپزشک نیز رسیده بودند (براساس ملاک های تشخیصی DSM-IV )، 12 بیمار وسواسی - اجباری از نوع شستشو به روش تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند.افراد گروه آزمایشی به مدت 2 ماه، هفته ای دوبار در جلسه90 دقیقه ای درمان ترکیبی شناختی - رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر شرکت کردند.فرضیه تحقیق مبنی بر اثر بخشی درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر بر اختلال وسواسی - اجباری در دانشجویان دختر با استفاده از آزمون t تایید شد. (p<0.01). همچنین داده های کیفی حاصل از مشاهدات بالینی درمانگر، خودگزارشی بیماران و تشخیص روانپزشک حاکی از بهبود بیماری در گروه آزمایشی بود.این امر نشانه آن است، که درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش اندیشه پردازی خطر برای درمان بیماران وسواسی- اجباری شستشو می تواند مفید و مؤثر باشد.
میزان شیوع و تنوع علایم اختلالات شخصیت خوشه C (وابسته، اجتنابی، وسواسی- جبری)در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
بررسی مدل پردازش واج شناختی خواندن در دانش آموزان پسر عادی و نارساخوان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی برازش یک مدل شناخته شده در زمینه خواندن و نارساخوانی و پاسخ به این سوال بود که آیا در نمونه های یک زبانه فارسی زبان عادی و نارساخوان مدل پردازش واج شناختی، مدل تبیینی مناسبی به شمار می رود؟ بدین منظور از جامعه دانش آموزان دبستانی 8-10 سال شهر تهران با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند 138 دانش آموز نارساخوان پسر و 138 دانش آموز پسر عادی که از لحاظ متغیرهای سن، جنس و هوش همتا شده بودند انتخاب شدند. آزمون هایی برای سنجش آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی، نامیدن سریع خودکار و تشخیص نارساخوانی اجرا شد و برای سنجش سرعت و صحت خواندن از آزمون متن خوانی و واژه خوانی فلاح چای (1374) استفاده شد. پایایی تمام آزمون های محقق ساخته با استفاده از روش بازآزمایی بررسی گردید. روش تحلیل عاملی برای کشف عوامل مورد نظر و روش مدل یابی معادلات ساختاری جهت برازش مدل نظری بکار رفت. نتایج نشان دادند که مدل پردازش واج شناختی در گروه نارساخوان و گروه عادی از برازش مناسبی برخوردار است. این مدل هم در گروه عادی و هم در گروه نارساخوان می تواند سرعت و صحت خواندن را تبیین نماید. در گروه عادی مدل پردازش واج شناختی یک مفهوم سه بعدی است که از متغیرهای آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی و نامیدن سریع خودکار تشکیل شده است. اما متغیر نامیدن سریع خودکار به دلیل نداشتن رابطه معنی دار با متغیر حافظه به خوبی در مدل قرار نمی گیرد. در گروه نارساخوان ها سه مولفه پیشنهادی مدل بدلیل همبستگی معنی دار با هم اجزای یک ساختار به شمار می روند. در تمام مولفه های مدل گروه عادی عملکرد بهتری از گروه نارساخوان داشت.
مقایسه نقش تبیینی کمال گرایی در ویژگی های وسواسی جبری و نگرش های خوردن مرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمال گرایی مرضی ارتباط نزدیکی با اختلالات خوردن و وسواسی جبری دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تبیینی کمال گرایی در ویژگی های وسواسی جبری و نگرش های خوردن مرضی بود. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود. نمونه ای به حجم 790 نفر از بین دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های بازنگری شده وسواسی جبری، نگرش های اختلال خوردن و کمال گرایی هیل پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که نقش تبیینی کمال گرایی در ویژگی های وسواسی جبری بیشتر از نگرش های خوردن مرضی است. نتایج سهم بیشتر کمال گرایی ناسازگار را در پیش بینی ویژگی های وسواسی جبری و نگرش های خوردن مرضی نشان داد. همچنین، کمال گرایی سازگار در هیچ یک از دو مورد نقش قابل ملاحظه ای نداشت. نتیجه گیری: نقش بیشتر کمال گرایی در پیش بینی علائم وسواسی- جبری همسو با الگوی پدیدارشناسی آن می باشد. همچنین کاهش نقش تبیینی کمال گرایی در نگرش های خوردن مرضی احتمالاً به ماهیت ابزارهای سنجش کمال گرایی مربوط می شود.
مقایسه الگوی ترسیمی، توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری- فضایی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری – فضایی کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود، برای انتخاب نمونه، از بین مدارس ابتدایی پسرانه منطقه 9 شهر تهران، دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و از بین دانش آموزان آنان 80 نفر (40 نفر با اختلال، 40 نفر عادی) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. انتخاب کودکان با اختلال بر اساس پاسخ معلمان به فرم غربالگری محقق ساخته و فرم معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000) صورت گرفت. برای گردآوری داده ها آزمون تصاویر پیچیده آندره ری در دو مرحله در اختیار آزمودنی ها قرار داده شد و پس از ترسیم تصاویر نمره گذاری گردید. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد که الگوی ترسیمی و توانایی سازمان دهی و حافظه دیداری- فضایی کودکان دارای اختلال ضعیف تر از گروه بدون اختلال است (05/0> p ). بر این اساس، می توان نتیجه گیری کرد که کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در برخی از کارکردهای اجرایی و توانایی های دیداری- فضایی مشکل دارند. این یافته ها را می توان در تشخیص و درمان استفاده کرد.
مقایسه ی حافظه ی بصری و کلامی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه با کودکان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی و مقایسه تاثیر شناخت درمانگری بک با شناخت درمانگری تیزدل و تلفیق آن با نرمش های یوگا در درمان افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر پایه نظریه های شناخت درمانگری بک، تیزدل و یوگا در درمان افسردگی اساسی و به منظور بررسی کارآمدی شناخت درمانگری بک با شناخت درمانگری تیزدل و تلفیق آن با نرمش های یوگا در درمان افسردگی اساسی اجرا شده است. برای این منظور 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (12 مرد و20 زن) به طور تصادفی در 4 گروه 1) گروه شناخت درمانگری بک، 2) گروه شناخت درمانگری تیزدل، 3) گروه شناخت درمانگری بک و تلفیق آن با نرمش های یوگا و 4) گروه کنترل گمارده شدند. کلیه بیماران پیش از آغاز درمان و پس از 10 جلسه درمان به کمک پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه افکار اتوماتیک (ATQ)، پرسشنامه مثلث شناختی (CTI) و مقیاس افسردگی MMPI مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمره های بدست آمده از ارزیابی های پیش آزمون و پس آزمون به کمک تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان تلفیقی (تلفیق شناخت درمانگری بک با نرمش ها یوگا) کارآمدی بیشتری در کاهش علایم افسردگی، بهبود خلق، کاهش افکار اتوماتیک منفی و تغییر نگرش آزمودنی ها نسبت به خود، جهان و آینده داشته است. در حالی که آزمودنیهای گروه کنترل هیچ تغییری نشان ندادند. بنابراین اگر چه شناخت درمانگری بک و هم شناخت درمانگری تیزدل در کاهش افسردگی اساسی کارآمد بوده است، اما روش تلفیقی نسبت به هر یک از این روش ها به تنهایی کارآمد تر است. به علاوه روش تلفیقی در کاهش افکار اتوماتیک و تغییر نگرش نسبت به خود، جهان و آینده کارآمدتر از روش بک یا روش تیزدل به تنهایی نبوده است.
بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی اجرا شد و این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392بود. که 1200نفر را در بر می گرفت. از میان آن ها، تعداد300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و زیر مقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن ها توزیع شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش بین ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش بینی می کنند.