فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات در راستای اثرگذاری اجتماعی بر تصمیم گیری وخطاها و سوگیری های شناختیِ درگیر در آن بسیار ناچیز است. نقش اجتماع، گروه همسالان، و آگاهی از انتخاب اکثریت در اینترنت، به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: آیا آگاهی از کم و کیف تصمیم گیریِ اکثریت افراد باعث تغییر پاسخ شرکت کننده ها می شود؟ چنین تغییری همراستا با پاسخ جمع است یاعکس آن است؟ روش: جامعه دانشجویان دانشگاه ، نمونه 180دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. اثرِگروه از مقایسه ی تغییرِ انتخابِ شرکت کننده ها در اجرای مجدد تکلیفِ تصمیم گیریِ اقتصادی بعد از آگاهی از انتخاب اکثریت پیشین بدست آمد. گرچه فرد مختار بود که پاسخش را تغییر ندهد. عدم برقراری شرط توضیع نرمال تحلیل داده ها به روش های ناپارامتریک را پیش روی گذاشت واز آزمون های خی دو، ویلکاکسون، Uمن ویتنی و غیره استفاده شد. یافته ها: اثرگروه تصمیم گیری را به شکل معنادار تغییر داد (بیشتر درجهتِ تصمیم گیری غیرعُقلایی اقتصادی). به طور متوسط افراد در بخش همرنگی اجتماعی افزایشی پاسخ های4 مساله و برای همرنگی اجتماعب کاهشی 3مساله را تغییر دادند (تغییر معنادار 7مساله از 31 مساله). شرکت کنند ها درکل 23درصد از سوالات را به صِرف مشاهده ی یک علامت (در رایانه، بدون مشاهده یا حضور حتی یک نفراز جمعیتِ اثرگذار) درجهت همرنگی آنها را تغییر دادند (p<0.05). خانم ها گرایش شدیدتری به همرنگی نشان دادند، و درکل احتمالِ همرنگ شدن در مساله های مربوط به ”ریسک گریزی“ و ”ابهام گریزی“ بیشتر وجود بود (p<0.05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش همرنگیِ اجتماعی در تغییر سوگیری های تصمیم گیری اقتصادی اثرگذار و البته به شکل معناداری در افزایش آنها قوی تر بود. سوگیری های تصمیم گیری (در این مورداقتصادی) در سطوح گوناگونی از گروه، جمع و همسالان به اشکال گوناگون تاثیر می پذیرد.
بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف در بین دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف(ASI)، 400 دانشجو (291 دختر و 109پسر) از میان دانشجویان منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف(ASI) بوده است. داده ها از راه تحلیل عامل به شیوه مولفه های اصلی و ضریب آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار بازآزمایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عامل از وضعیت ساختار دو عاملی حمایت کرده و پس از انجام اعتبار همگرا، ضرایب آلفا، بررسی ها نشان می دهد که پرسشنامه دوسوگرایی نگرش نسبت به جنس مخالف از پایایی و اعتبار مطلوبی جهت انجام پژوهش های روانشناختی برخوردار است و از آن می توان در پژوهش ها، به خصوص پژوهش های متکی به جنسیت استفاده نمود.
آیا فرزند شما پرخاشگر است؟
منبع:
پیوند ۱۳۷۴ شماره ۱۹۴
روان شناسی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
" حسادت زنان ، پدیده ای همیشگی "
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم بر مبنای الگوی ریلی و شاپشایر در کاهش پرخاشگری و ارتقای رضایت زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مدیریت خشم بر تغییر پرخاشگری و رضایت زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بود. این هدف در قالب طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل به مرحله اجرا گذارده شد. در راستای هدف فوق از جامعه مردان مبتلا به سوءمصرف مواد تعداد 12 نفر که میزان بالایی از پرخاشگری را نشان داده بودند به صورت تصادفی انتخاب و نیمی از آنان در گروه آزمایش و نیمی دیگر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه رضامندی زناشویی اینریچ استفاده شد.
نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم باعث کاهش معنادار میزان پرخاشگری و افزایش رضامندی زناشویی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. مبتنی بر نتایج می توان بیان داشت درمان شناختی-رفتاری گروهی مدیریت خشم در کاهش پرخاشگری و افزایش رضامندی زناشویی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر مؤثر است.
مقایسه سبک های هویت دانش آموزان با رفتارهای قلدری، قربانی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های هویت دانش آموزان قلدر، قربانی و عادی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع طرح های علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود که در سال تحصیلی 94- 93 در شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری پژوهش را، 372 نفر از دانش آموزان مدارس پسرانه با میانگین سنی 16 سال تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق سرند کردن برگزیده شدند. برای انجام این پژوهش نمونه مد نظر از طریق انتخاب معلمان و تکمیل پرسشنامه قلدر- قربانی الویوس انتخاب و به وسیله پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی مورد آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین سبک های هویت دانش آموزان قلدر، قربانی و عادی تفاوت معنا دار وجود دارد، به طوری که دانش آموزان قلدر، دارای سبک هویت اجتنابی/ سردرگم و دانش آموزان قربانی دارای سبک های هویت هنجاری و اطلاعاتی و دانش آموزان عادی دارای سبک های هویت هنجاری هستند؛ از نظر تعهد هویت بین سه گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. یافته های پژوهش حاضر تأثیر ویژگی های قلدری و قربانی را در سبک های هویت برجسته نمود؛ لذا این یافته ها می تواند، راهگشای تحقیقات بیشتر، در خصوص متغیرهای پژوهش، در آینده باشند
از مقالات وارده: تربیت زنان
حوزههای تخصصی:
نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دوره دبیرستان شهر شیراز به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه شیوه مقابله با تعارض رحیم (1995)، پرسشنامه طرحواره های یانگ (1999) و پرسشنامه فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) گردآوری شد. تحلیل مسیر در AMOSنشان داد که ، مدلهای مفروض با متغیر مستقل محتوای خانواده در رابطه با شیوه های حل تعارض با مادر (به استثنای شیوه سلطه گرانه) و شیوه حل تعارض با پدر (به استثنای شیوه مهربانانه، سلطه گرانه و مصالحه گرانه) همگی تائید شدند. مابقی مدل ها تایید نشد.به منظور پیش بینی طرحواره های شناختی ناسازگار بر اساس فرآیند و محتوای خانواده در نوجواناننیز به ترتیب ابعاد تصمیم گیری و حل مسئله، انسجام و احترام متقابل و باورهای مذهبی از فرآیند خانواده، پیش بینی کننده های معنی داری برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) و به ترتیب ابعاد زمان برای با هم بودن، ظاهر بدنی و منزلت اجتماعی، شغل وتحصیلات و تسهیلات تحصیلی از محتوای خانواده پیش بینی کننده های معنی دار برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0001/0 >P) بودند.
روان شناسی زن و مرد
حوزههای تخصصی:
تفکر ساخت گرایی در فرایند یادگیری
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر تمایزات فردی و روانی زنان بر مدیریت بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به آگاهی داشتن از اندام خود و نظارت و کنترل بر بدن، یکی از ضروریات عصر حاضر به شمار می رود که در مباحث جامعه شناسیِ بدن به عنوان مدیریت بدن مطرح می گردد. کنترل، نظارت و مدیریت بر بدن، گاهی در قالب فعالیت های ورزشی و گاهی در قالب جراحی های زیبایی، انجام می شود. توجه بیشتر زنان به وضعیت ظاهر و زیبایی خود نسبت به مردان، سبب می شود تا گاهی به صورت افراطی، رفتارهایی به منظور مطابقت دادن ویژگی های بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی و چهره و اندام که در رسانه های جمعی و صنعت زیبایی تبلیغ می شود، اتخاذ کنند. این امر تبعات سوئی به دنبال دارد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که آیا تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است؟ اگر پاسخ مثبت است میزان تأثیر آن چقدر است؟ در مقاله پیش رو جهت تدوین الگوی نظری، از نظریه گئورگ زیمل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مجموعه های ورزشی و کلینیک های جراحی زیبایی منطقه 1 شهر تهران و در سال 1392 می باشند. هم چنین روش تحقیق، پیمایش بوده و از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. هم چنین برای نمایش یافته ها نیز از دو نوع آمار توصیفی و استنباطی شامل جداول توافقی، آزمون های پارامتری (اسپیرمن و پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر) و برای مقایسه بین گروه ها از آزمون F استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی است که تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است. هم چنین مدیریت بدن در گروه های سنّی، تحصیلی و وضعیت های تأهل، تفاوت معناداری دارد. درحالی که مدیریت بدن در گروه های شغلی مختلف تفاوت معناداری ندارد و بین مدیریت بدن با میزان درآمد رابطه معناداری وجود ندارد.
نقش مؤلفه های عاطفه به مدرسه، صفات شخصیت و عملکرد تحصیلی در تمایزگذاری بین دانش آموزان منضبط و دارای مشکل انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مؤلفه های عاطفه به مدرسه، صفات شخصیتی و عملکرد تحصیلی در تمایزگذاری بین دانش آموزان منضبط و دارای مشکل انضباطی می باشد. نمونه این پژوهش 420 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم دوره متوسطه ی سال تحصیلی 92-91 شهر تبریز بودند که با استفاده از دو روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش هدفمند انتخاب شدند. برای انتخاب دانش آموزان منضبط و غیرمنضبط از دو نقطه برش برای نمرات انضباط دانش آموزان و نیز نظر مسئولین مدرسه استفاده شد. در این پژوهش از پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به مدرسه به منظور سنجش ویژگی های عاطفه تحصیلی و از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتی نئو به منظور ارزیابی ویژگی های شخصیتی آزمودنی ها استفاده شد. همچنین از نمرات معدل نیمسال اول سال تحصیلی 92/91 به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. داده های حاصل با روش های آماری رگرسیون لوجستیک و تجزیه تابع تشخیص تحلیل شدند. نتایج یافته های تحلیل رگرسیون لوجستیگ نشان می دهد که مؤلفه های معدل، خودنظم دهی، نگرش به مدرسه و متغیر پذیرا بودن به ترتیب و به صورت مثبت به پیش بینی عضویت گروهی دانش آموزان غیرمنضبط می پردازند. همچنین نتایج تابع تشخیص نشان داد که متغیرهای خودنظم دهی، نگرش به مدرسه، عملکرد تحصیلی، نگرش به معلم و کلاس و در آخر دلپذیر بودن دارای توان معنی داری در تمایزگذاری بین دو گروه از دانش آموزان منضبط و غیرمنضبط هستند. همچنین نتایج تجزیه تابع تشخیص نشان داد که 3/75 درصد از افراد دو گروه بر اساس این متغیرها به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شدند. تلویحات کاربردی این یافته ها در مقاله مورد بحث واقع شده است.