فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
کفایت روانسنجی شاخص های مقیاس خودکارآمدی در مدرسه
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تبیین شاخص های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس«خودکارآمدی درمدرسه» بود . این مقیاس شامل 15ماده می باشدکه به صورت مدرج هفت نمره ای (1=کاملا غلط تا 7= کاملا درست) نمره گذاری می گردد. در ابتدا نسخه انگلیسی این مقیاس به فارسی ترجمه و سپس مورد ترجمه بازگردان قرار گرفت.پس از اطمینان از کفایت مفهومی نسخه فارسی، این مقیاس بر روی یک گروه 166 نفر از دانش آموزان پایه اول راهنمایی ناحیه سه شیراز با میانگین سنی 1/12 و انحراف معیار 63/. که به روش شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، به اجرا در آمد.به منظور بررسی ساختار عاملی این مقیاس روش تحلیل عامل به شیوه مولفه های اصلی با استفاده از چرخش واریماکس استفاده گردید . نتایج این تحلیل حاکی از وجود دو عامل بود که تحت عناوین « کارایی تحصیلی»و « انگیزش تحصیلی» نامگذاری گردید. به منظورتعیین روایی همگرا، همبستگی این مقیاس با «آزمون عملکرد تحصیلی» و« پرسشنامه آگاهیهای فراشناختی» اندازه گیری شد که حاکی از کفایت روایی این مقیاس بود. همچنین رابطه ی منفی معناداری بین نمرات این مقیاس و«پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون» وجود داشت که روایی واگرا را مورد تایید قرارداد.پایایی این مقیاس نیز با استفاده از شاخص ضریب آلفا محاسبه گردید. در مجموع نتایج این پژوهش حمایت تجربی کافی برای استفاده از این مقیاس در دانش آموزان دوره راهنمایی را فراهم می کند
کتاب اعتماد بر نفس
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش شناختی ارتقای امید بر خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناختی ارتقای امید بر خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان دانشگاه پیام نور بود که در سال تحصیلی94-93 در شهرستان بوکان مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق اجرای پرسش نامه های خوش بینی شی یر و کارور و انگیزه پیشرفت هرمانز، تعداد چهل نفر برای هر متغیر بر اساس پایین ترین نمره انتخاب و به طریق واگذاری تصادفی در دو گروه بیست نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس دو گروه درمانی (دانشجویان دارای انگیزش پیشرفت پایین و گروهی که نمره مقیاس خوش بینی آن ها پایین بود) در هشت جلسه شصت دقیقه ای که به وسیلة دو درمانگر آموزش دیده اجرا شد، تحت آموزش شناختی ارتقای امید قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند؛ پس از آن از همه آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل پس آزمون به عمل آمد.
داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0> pبرای گروه های وابسته به منظور تعیین اثر بخشی آموزش شناختی ارتقای امید نشان داد که این کاربندی توانسته است به عنوان مداخله ای مؤثر موجب افزایش خوش بینی و انگیزش پیشرفت دانشجویان گردد.
بررسی رابطه بین سبک شناختی و ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سبک شناختی با ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. منظور از سبک شناختی در این پژوهش، راهبردهای پردازش اطلاعات (عمیق، گام به گام و عینی) و راهبردهای نظم دهی (درونی، بیرونی و نامتمرکز) است که با پرسشنامه سبک شناختی سنجیده شد. ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی نیز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اندازه گیری شد. نمونه این پژوهش، 100 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته ها نشان داد راهبرد پردازش عمیق با هیچ یک از ابعاد اطلاع جویی رابطه معنادار نداشت؛ در حالی که راهبرد پردازش گام به گام و عینی و نیز راهبرد نظم دهی درونی در یادگیری با تمام ابعاد اطلاع جویی رابطه معنادار داشت. راهبرد نظم دهی بیرونی با بعد انگیزشی اطلاع جویی و راهبرد نظم دهی نامتمرکز نیز تنها با بعد رفتاری اطلاع جویی رابطه معنادار داشتند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد راهبرد پردازش عینی بیشترین نقش را در تبیین واریانس ارزش گذاری در اطلاع جویی و راهبرد نظم دهی نامتمرکز نیز بیشترین نقش را در تبیین واریانس نظم دهی در اطلاع جویی دارد.
همه به تشویق نیاز دارند
منبع:
پیوند ۱۳۶۵ شماره ۸۴
تاثیر آموزش مهارت های تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان فوریت پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: خودتنظیمی جنبه مهم یادگیری دانشجو در عملکرد دانشگاهی است. دانشجویانی که مهارت های لازم را برای پیشرفت تحصیلی ندارند، نیاز به رویکردهای آموزشی دارند تا بصیرت لازم را برای یادگیری خودتنظیم به دست آورند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارت های تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان مقطع کاردانی فوریت پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایلام انجام گرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه مداخله ای با طرح پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل، بخشی از یک مطالعه بزرگ تر اقدام پژوهی برای هدایت و اجرای یک فرآیند آموزشی بود. مداخله شامل برگزاری دو کارگاه آموزشی سه ساعته مهارت های تحصیلی ده گانه به فاصله زمانی یک ماه برای 23 دانشجوی مقطع کاردانی فوریت پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایلام طی دومین ترم تحصیلی آنان در سال 1393 بود. ابزار پژوهش، پرسش نامه خودساخته 10عبارتی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T زوجی در نرم افزار SPSS 21 انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره کلی مهارت های تحصیلی بعد از مداخله افزایش یافت (009/0=p). از ده مهارت مربوطه، تفاوت میانگین نمرات در قبل و بعد از مداخله، فقط در مهارت های برنامه ریزی تحصیلی (025/0=p)، استفاده از روش های تقویت حافظه (045/0=p) و تکنیک های صحیح مطالعه (031/0=p) معنی دار بود. مداخله آموزشی بر میزان پیشرفت تحصیلی (معدل) دانشجویان نیز تاثیر داشت (001/0=p).
نتیجه گیری: اجرای کارگاه های آموزشی مهارت های تحصیلی بر کاربرد این مهارت ها توسط دانشجویان و پیشرفت تحصیلی آنان موثر است.
مدل درخواست بازخورد و تجدیدنظر در تصمیم بر اساس نگرش دانشجویان دکتری نسبت به بازخوردهای ارائه شده در مورد نوشتار و گروه علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف آگاهی از ادراک و نگرش دانشجویان دکتری نسبت به ویژگی های متفاوت بازخوردهایی که در مورد نگارش علمی دریافت می کنند و رابطه آن با ویژگی های متفاوت بازخورد دهنده و چگونگی تجدید نظر آن ها در تصمیم هایشان تحت تأثیر این عوامل و سایر عوامل مرتبط صورت گرفت. روش: بر مبنای طرح همبستگی و اجرای پرسشنامه، داده ها از 165 دانشجوی دکتری رشته روانشناسی و علوم تربیتی گردآوری شد. برای توصیف پاسخ شرکت کنندگان به هر یک از سؤال های پرسشنامه، با استفاده از روش های توصیفی داده ها تحلیل شد. در ادامه برای آزمون فرضیه های پژوهش و روابط بین متغیرهای انگیزه های نوشتار علمی، نگرش به برنامه و رشته، درخواست بازخورد، نگرش به بازخورد انتقادی، مهارت و دانش بازخورد دهنده، شخصیت و کمک بازخورد دهنده و تجدید نظر در تصمیم ها، داده ها با استفاده از تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج: تحلیل مسیر ضمن مشخص کردن روابط بین متغیر های دخیل در فرایند ارائه بازخورد به دانشجویان دکتری پیشایندهای مؤثر بر درخواست بازخورد و تجدید نظر در تصمیم را نشان می دهد. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود فرایند بازخورد در دورة دکتری ارائه شده است.
تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(شناختی و فراشناختی) بر جهت گیری هدف در دانش آموزان دختر پایة دوم دورة متوسطة دوم با پیگیری شصت روزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) بر جهت گیری هدف در دانش آموزان دختر پایة دوم متوسطة دوم انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعة آماری تمام دانش آموزان دختر پایة دوم متوسطة دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95- 94 است. حجم نمونه به تعداد 56 نفر (28 نفر گروه آزمایش و 28 نفر گروه گواه) با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. گروه آزمایش در 8 جلسة 90 دقیقه ای به صورت گروهی، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (شناحتی و فراشناختی) را آموخته اند. در این تحقیق از مقیاس جهت گیری هدف بوفارد و همکاران(1998) استفاده شده است. تحلیل داده های خام با استفاده از spss 18و تحلیل کوواریانس انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اجرای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش جهت گیری هدف دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه می شود (001/0>P). همچنین این نتایج در مرحلة پیگیری نیز حفظ شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قابلیت آموزش و یادگیری دارند و آموزش این راهبردها در افزایش جهت گیری هدف دانش آموزان تأثیرگذار است.
مقایسه تأثیر روش تدریس یادگیری مبتنی بر حل مسئله و نقشه مفهومی بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:دانشجویان در کسب مهارت و گرایش به تفکر انتقادی مشکل دارند و یادگیری بر اساس روش های تدریس جدید باعث افزایش یادگیری مداوم و کارآمد پرستاران می شود. پژوهش حاضر تأثیر دو روش تدریس آموزش مبتنی بر حل مسئله و نقشه مفهومی بر گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری را مقایسه نمود. روش بررسی:این پژوهش مداخله ای دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بر روی 32 دانشجوی کارشناسی پرستاری در سال 1393 انجام شد. ابتدا پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی CTDIتوسط دانشجویان تکمیل گردید. افراد به صورت تصادفی ساده به دو گروه 16 نفرِ تقسیم شده و برای هر گروه به طور جداگانه روش تدریس یادگیری مبتنی بر حل مسئله و نقشه مفهومی اجرا گردید. در پایان ترم مجدداً امتیاز گرایش به تفکر انتقادی ثبت و با قبل مقایسه گردید. از نرم افزار Spssنسخه 18 و آزمون های آماری t مستقل و زوجی برای تحلیل استفاده شد. یافته ها:بعد از اجرای مداخله، نمره کل گرایش به تفکر انتقادی افزایش یافت؛ ولی این افزایش در دو گروه با هم تفاوت آماری معنی داری داشت و در گروه آموزش به روش حل مسئله بیشتر بود. این تفاوت در زیرگروه های انتقادپذیری، اعتمادبه نفس، جستجوگری و رشد یافتگی معنی دار بوده و امتیاز گروه آموزش به روش حل مسئله بیشتر بود ولی در زیرگروه های حقیقت جویی، قدرت تحلیل و قدرت سازماندهی دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشتند. نتیجه گیری:گرایش به تفکر انتقادی در اکثریت دانشجویان در ابتدای پژوهش مطلوب نبود؛ لزوم رشد تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری و تعدیل شرایط استرس زا در محیط های آموزشی مشخص گردید. مربیان و اساتید باید از روش هایی بهره ببرند که مفاهیم را به شیوهای معنی دار یاد دهد و در موقعیت بالینی کاربردی باشد.
رابطه پاسخ های رفتاری به محرک اجتماعی مبهم با اسناد نیت ‘هدفهای اجتماعی و ادراک خود-کارآمدی کودکان
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی رابطه پاسخ های رفتاری کودکان به محرک اجتماعی مبهم با اسناد نیت ‘هدفهای اجتماعی وادراک خود-کارآمدی‘635 دانش آموز(314 دخترو321 پسر)پایه پنجم ابتدایی مدارس سبزوار مورد بررسی قرار گرفتند.ابتدا کلیه آزمودنی ها به پرسش های 1 و2 آزمون موقعیت فرضی مبهم پاسخ دادند.براساس پاسخ به این دو پرسش‘گروههای اسناددهنده خصومت واسناد دهنده عدم خصومت که هرگروه شامل دانش آموزان کناره گیر‘پرخاشگر و مسئله گشا بودند شناسایی وبقیه از پژوهش حذف شدند.سپس آزمودنی های (204نفر)هرگروه به طور انفرادی مورد مصاحبه قرار گرفتند و به پرسش های 3و4 آزمون موقعیت فرضی پاسخ دادند.یافته ها حاکی از این است که دانش آموزان با سبکهای اسنادی مشابه دارای پاسخ های رفتاری متفاوتی هستند.به علاوه‘دانش آموزان کناره گیر‘پرخاشگر ومسئله گشا در هر دو گروه اسناددهنده خصومت و عدم خصومت در انتخاب هدفهای اجتماعی وارزیابی خود-کارآمدی در رسیدن به این هدفها با هم متفاوتند.به طو کلی اگر چه اسنادنیت در تعیین پاسخ های رفتاری نقشی مهم دارد؛اماانتخاب هدف های اجتماعی وادراک خود-کارآمدی عاملی مؤثر در ایجاد تفاوت های رفتاراجتماعی کودکان میباشد.
رابطه ابعاد انگیزش با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: در هر نظام آموزشی میزان پیشرفت تحصیلی دانشجویان یکی از شاخص های موفقیت در فعالیت های علمی است. هدف این مطالعه بررسی رابطه انگیزش و ابعاد آن با عملکرد تحصیلی در دانشجویان بود.\nروش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی 1393-1392 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، نمونه ای به حجم 291 نفر (دختر و پسر) انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده برای سنجش انگیزش، مقیاس انگیزش تحصیلی (AMS) والرند و همکاران (1992) بود. همچنین معدل کل آنان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی لحاظ شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار 16 SPSS و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروه های مستقل، آنالیز واریانس و رگرسیون چندگانه در سطح معنی داری (0/05 α =) انجام شد.\nیافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مؤلفه های انگیزش درونی و بیرونی با عملکرد تحصیلی رابطه معناداری ندارد. اما مؤلفه بی انگیزگی با عملکرد تحصیلی رابطه معنی داری دارد (0/006 =P، 0/16 =r). میانگین نمره انگیزش درونی و بیرونی در دختران نسبت به پسران بیشتر بود اما میانگین نمره بی انگیزگی در دانشجویان پسر نسبت به دانشجویان دختر برتری داشته که این برتری فقط در بی انگیزگی معنادار بوده است (0/001< P). همچنین ازنظر آماری تفاوت معنی داری فقط در مورد بی انگیزگی در دانشجویان موردمطالعه برحسب دانشکده مشاهده شد (0/003=P). میانگین انگیزش و مؤلفه های آن در دانشجویان سال اول نسبت به سایر دانشجویان بیشتر بود (0/007=P، 0/002=P).\nنتیجه گیری: شناسایی ابعاد و نقش عوامل انگیزشی در عملکرد تحصیلی دانشجویان به منظور انجام مداخلات آموزشی و برگزاری کارگاه های آموزشی، به ویژه برای دانشجویان شاغل به تحصیل در حوزه سلامت ضروری می باشد.
تأثیر بازخورد هنجاری بر اجرا و یادگیری تکلیف پرتابی: نقش شایستگی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر بازخورد هنجاری با توجه به سطح شایستگی ادراک شده بر اجرا و یادگیری تکلیف پرتابی در دانش آموزان پسر شهر اهواز بود. به این منظور، 60 نفر به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه شایستگی ادراک شده بالا (15 نفر بازخورد هنجاری و 15 نفر کنترل) و پایین (15 نفر بازخورد هنجاری و 15 نفر کنترل) قرار گرفتند. مرحله اکتساب در دو جلسه متوالی با 100 کوشش (5 بلوک 10 کوششی در هر جلسه) انجام شد. پس آزمون (20 کوشش و بدون ارائه بازخورد) بلافاصله پس از پایان جلسه دوم و آزمون یادداری 48 ساعت بعد انجام شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب با اندازه گیری مکرر نشان داد که بازخورد هنجاری در بین گروه شایستگی ادراک شده بالا و پایین دارای تأثیر متفاوتی نبود (05/0
تأثیر مناسک حج عمرة مفرده بر تقویت هویت دینی دانشجویان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مناسک حج عمرة مفرده بر تقویت هویت دینی دانشجویان دانشگاهاست. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود.
به منظور انجام این پژوهش، 40 دانشجو به عنوان گروه نمونه از میان جامعة دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران به صورت هدفمند انتخاب شدند. بدین صورت که 20 نفر به عنوان گروه آزمایش از میان اسامی قرعه کشی حج عمرة مفردة دانشجویی انتخاب و 20 نفر نیز به عنوان گروه گواه از میان دانشجویان دانشگاه به صورت هدفمند انتخاب شدند که از لحاظ ویرگی های دموگرافیک با گروه آزمایش هماهنگ بود.
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامة هویت دینی(علم الهدی، 1389). استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون هویت دینی بر روی هر دو گروه، گروه آزمایشی به مدت 12 روز برای انجام مناسک حج عمره به مکه اعزام شد، اما گروه گواه تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. پس از بازگشت دانشجویان، پس آزمون هویت دینی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه بی درنگ اجرا شد. به منظور بررسی پایداری اثرات مناسک حج، پس از گذشت 6 ماه، دوباره، آزمون پیگیری هویت دینی بر روی هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل داده ها با روش های آماری تحلیل کواریانس، با اندازه گیری مکرر و تحلیل کواریانس چند متغیری حاکی از آن بودند که بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و گروه گواه تفاوت معنا داری وجود دارد(001/0P>) و می توان نتیجه گرفت که انجام مناسک حج، موجب تقویت هویت دینی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه شده است. بنابراین، انجام این مناسک می تواند به عنوان روشی مؤثر، در تقویت هویت دینی دانشجویان به کار گرفته شود.
سبک های یادگیری و ارتباط آن با منابع کنترل در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضرتعیین رابطه ی بین سبک های یادگیری با منابع کنترل در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر زاهدان می باشد. این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. برای این مطالعه، 357 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، طبقه ای - تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات توسط دو پرسشنامه سنجش سبک یادگیری وارک(1998) و منبع کنترل راتر(1996) جمع آوری شده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 75/0 و 71/0 به دست آمد، و برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از خی دو و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین سبک یادگیری و منبع کنترل در میان دانش آموزان وجود نداشت، اما رابطه ی معناداری بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی در میان دانش آموزان دختر دبیرستان در زاهدان مشاهده شد. همچنین نتایج بیانگر این نکته بودکه تفاوت معناداری بین سبک یادگیری و منبع کنترل با توجه به رشته تحصیلی در میان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه وجود نداشت.