فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان با نرخ بالایی از معضلات اجتماعی همراه است و برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کند، بنابراین مستلزم توجه ویژه مسئولان و دست اندکاران تعلیم و تربیت است. در این راستا، حمایت و مداخله رفتاری مثبت، نوعی رویکرد آموزشی است که می تواند برای کاهش و حذف مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان راهگشا باشد. حمایت و مداخله رفتاری مثبت، رویکردی است برای افزایش رفتار اجتماعی، بهبود پیامدهای بلندمدت زندگی در آینده و کاهش رفتارهای چالش برانگیز که می تواند جایگزینی مناسب برای رویکردهای تنبیهی سنتی باشد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت می تواند حس انگیزش را در دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی افزایش داده و تاثیر مثبتی در کاهش رفتارهای مشکل آفرین، تنظیم هیجانی و پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان داشته باشد. درواقع رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت می تواند راهکارهای غیرکارآمد در مدارس را تغییر دهد و محیطی مثبت و قابل پیش بینی برای دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی فراهم کند. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت ارایه شده، سپس تاریخچه رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت آورده شده است. در ادامه ضرورت و اهمیت رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت، سطوح حمایت و مداخله رفتاری مثبت و کاربرد رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت برای دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی در ایران ارایه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است.
معرفی برنامه سال های شگفت انگیز به منظور کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به طورکلی، الگوهای رفتاری مخربی از قبیل اختلال کم توجهی-بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و سلوک و اختلال های افسردگی و اضطرابی را با عنوان اختلال های هیجانی-رفتاری معرفی می کنند. از آن جا که این اختلال ها مشکلاتی را در مدرسه، خانه و دیگر موقعیت های اجتماعی برای این کودکان و اطرافیان آن ها ایجادکرده، همچنین بر عمکلرد روانی-اجتماعی و موفقیت های تحصیلی آن ها اثر سوء می گذارد، انجام مداخله هایی برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان، ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، معرفی برنامه سال های باورنکردنی به عنوان مداخله ای برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بود. به این منظور با روش مروری، متون اصلی شامل کتاب ها و مقاله های علمی در این زمینه طی سال های 1995 تا 2017 از پایگاه های معتبر اطلاعاتی استخراج و بررسی شد. نتیجه گیری: مرور ادبیات پژوهش نشان داد که برنامه سال های باورنکردنی می تواند از طریق آموزش والدین به عنوان مداخله ای کارآمد، کم هزینه و مقرون به صرفه برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری در مدارس و کلینیک های توان بخشی استفاده شود.
مقایسه مادران دارای دو کودک استثنایی (چندمعلولیتی، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی) با مادران کودکان عادی در مؤلفه های سلامت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
101-112
حوزههای تخصصی:
هدف :. هدف از تحقیق حاضر یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا بین مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی از نظر سلامت روان تفاوت وجود دارد یا خیر؟ روش : روش این تحقیق پس رویدادی (علّی- مقایسه ای) است . آزمودنی های این پژوهش متشکل از 516 نفر از مادران کودکان استثنایی (202 نفر کم توان ذهنی ، 63 نفر ناشنوا، 58 نفر نابینا، 94 نفر جسمی-حرکتی و 99 نفر چندمعلولیتی) است که به طور تام شمارش انتخاب شده بودند و 69 نفر از مادران کودکان عادی که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده، مقیاس 28 سؤالی سلامت عمومی است. ضریب اعتبار این پرسش نامه 72/0 و روایی همزمان کل پرسش نامه 85/0 به دست آمده است. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های آماری نشان داد که به طور کلی بین سلامت روان مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین از نظر علائم سلامت روانی یعنی بین خرده مقیاس علائم جسمانی و افسردگی تفاوت معناداری بین مادران گروه های مختلف استثنایی و مادران گروه عادی مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی ، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، در مؤلفه اضطراب و کم خوابی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی، کم توان ذهنی ، جسمی-حرکتی و ناشنوا و آسیب شنوایی در مؤلفه کارکرد اجتماعی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با مادران نابینا و آسیب بینایی، تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نگردید . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق سلامت روان یک ویژگی متمایزکننده در مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی است، مادران دارای دو کودک استثنایی استرس و فشار روانی بیشتری را در زندگی تجربه می کنند. بنابراین وضعیت سلامت روان آنها در مقایسه با مادران کودکان عادی بدتر است.
واکاوی اثربخشی نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اختلالی عصبی-تحولی است که چگونگی مدیریت و درمان آن برای والدین و نیز متخصصان حوزه نارسایی های تحولی چالش انگیز بوده است، در سال های اخیر نوروفیدبک یکی از رویکردهای به کار رفته در درمان اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است که موثر بودن آن در حوزه نارسایی های تحولی به ویژه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مجادله هایی را به وجود آورده است. هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها و شواهد پژوهشی پیرامون موثر بودن نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. برای این منظور، با استفاده از کلیدواژه های ADHD, Neurofeedback, QEEG-Informed Neurofeedback, Efficacy of Neurofeedback Treatment in ADHD, ADHD and Meta-Analysis, Effect size in Neurofeedback Treatment in ADHD,EEG Biofeedback و در پایگاه های اطلاعاتی شامل Pupmed, Springer, ProQuest, Scopus ,Elsevier به همراه مقالات مداخله ای موجود در ایران در ارتباط با مداخلات نوروفیدبک برای گروه اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و تماس شخصی با برخی صاحب-نظران این حوزه، اطلاعات مورد نظر به صورت مروری بررسی شد. علی رغم گزارش موثر بودن نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مراکز درمانی ایران مواردی مانند مسائل روش شناختی، و ویژگی هایی مانند ماهیت، همبودی و فعالیت های مبتنی بر شواهد، میزان اثربخشی نوروفیدبک را با احتیاط، شک و تردید مواجه می سازد. بر این اساس، نوروفیدبک تنها نوعی روش مداخله ای، و نه درمانی معجزه گر معرفی می کند و چالش های اخلاقی را پیش روی محققان قرار می دهد. سایر کاربردهای نظری و شواهد تجربی در ارتباط با نوروفیدبک و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی برای مطالعه بیشتر در ادامه متن آمده است.
رویکرد آدلر - درایکورس به اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز تا کنون مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، اختلال یادگیری است، اصطلاح اختلال یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963 برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن و مهارت های ارتباطی دچار اختلال بودند، پیشنهاد کرد و علت این اختلال ها را آسیب مغزی و بدکارکردی مغز می دانست. در رویکرد آدلر-درایکورس بسیاری از وضعیت های منتسب به اختلال یادگیری، مشکل یادگیری نامیده می شود که ناشی از عوامل گوناگونی مانند کمبود دلگرمی، مشکل آموزش مناسب، نداشتن احساس تعلق، ضعف در احساس قابلیت، خودپنداره ضعیف، عدم همکاری و سبک زندگی نامناسب ایجاد می شود. مقاله حاضر به بررسی هر یک از این عوامل بر مشکلات یادگیری می پردازد. بدین منظور مقاله های مرتبط با رویکرد آدلر -درایکورس به مشکلات خواندن در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس، اریک، پابمد و موتور جستجوی گوگل با استفاده از واژه های کلیدی اختلال خواندن و روان شناسی فردی و واژه های مرتبط جستجو و بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بهبود احساس تعلق، دلگرمی، احساس قابلیت، به حساب آمدن، خودپنداره و سبک زندگی دانش آموزانِ با مشکل خواندن می تواند به پیشرفت خواندن در این دانش آموزان کمک کند.
سنجش قوت ابعاد دهگانه رضایت زناشویی در والدین کودکان دارای اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هدفاز این مطالعه سنجش قوت ابعاد دهگانه رضایت زناشویی در والدین کودکان دارای اوتیسم بود. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های توصیفی (پس رویدادی) به شمار می آید. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین دانش آموزان اوتیسم مقطع پیش دبستان و دبستان در سال تحصیلی 1393 1392 شهر مشهد تشکیل می داد .نمونه مورد مطالعه تعداد 95 زوج از این والدین بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش رضایت زناشویی والدین از پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز استفاده شد.داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون tو آزمون فریدمن تحلیل شد. یافته ها:نتایج این مطالعه نشان داد که بین مطلوب اندیشی، رفتارهای شخصی، حل مساله، اوقات فراغت، تعامل احساسی، و رضایت زناشویی کلی پدران و مادران تفاوت معناداری وجود دارد، به طوریکه مادران میانگین بالاتری نسبت به پدران داشتند. همچنین بر اساس یافته های این مطالعه میانگین رضایت مادران و پدران بسیار پایین تر از حد متوسط بود.در رابطه با نقاط قوت رضایت نیز بالاترین رتبه هم در زنان و هم در مردان مربوط به رفتار های شخصی بود. به به عبارتی هم در زنان و هم در مردان این بعد از رضایت در سطح مطلوبی قرار داشت. این در حالی است که کمترین میزان رضایت در مولفه روش حل مساله بود . نتیجه گیری:پیشنهاد می گردد تا برای والدین کودکان مبتلا به اوتیسم با توجه به نقاط ضعف و قوت مشخص شده بسته های آموزشی به صورت گام به گام برای استفاده در در مراکز درمانی به منظور مداخلات لازم به کار گرفته شود.
دایه گری دیجیتالی و اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دایه گری دیجیتال به سبکی از مراقبت گفته می شود که وسایل دیجیتال، جایگزین روابط فعال کودک با محیط می شود و کودک در بیشتر ساعات بیداری در مجاورت مداوم با دستگاه های دیجیتالی است. کودکانی که از سنین بسیار پایین روزی چندین ساعت در معرض مستقیم دایه گری دیجیتالی بوده اند، فرصت تعامل با مادر یا مراقب را از دست داده و تجربیات غنی محیطی را که برای رشد بهنجار دستگاه عصبی ضروری است، دریافت نمی کنند که یک دسته از این کودکان، خردسالان با اختلال طیف اتیسم هستند. نتیجه گیری: براساس اصل انعطاف پذیری عصبی و یافته های پژوهش های پیشین، مواجهه طولانی مدت با وسایل دیجیتال (دایه گری دیجیتالی) در دوره های حساس رشد، بازسازماندهی پیوندهای ساختاری و کارکردی مغز خردسالان را دچار انحراف می کند و باعث بروز نقص در تعاملات اجتماعی و کلام، رفتارهای تکراری و کلیشه ای می شود. در این مقاله مروری پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف اختلال طیف اتیسم و دایه گری دیجیتالی و سازوکارهای احتمالی تاثیر دایه گری دیجیتالی بر نشانه های این اختلال ارایه و در پایان نتیجه گیری شده است.
اثربخشی آموزش حس عدد بر بهبود کودکان پیش از دبستان در خطر مشکلات ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه اثربخشی یک برنامه آموزش حس عدد را بر روی کودکان در خطر مشکلات ریاضی در سنین پیش از دبستان بررسی کرده است. این برنامه بر اساس مولفه های بنیادی حس عدد (شمارش، عملیات عدد، دانش عدد) و با رویکردی تحولی برای سنین پیش از دبستان طراحی شد. در ابتدا، تعداد 424 کودک پیش از دبستان از طریق دو پرسشنامه غربالگری (فرم مربی و فرم والدین) مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس با اجرای آزمون حس عدد جردن و دانش عدد از بین این کودکان،90 کودک در خطر مشکلات ریاضی تشخیص داده شدند. با بهره گیری از یک طرح شبه آزمایشی و با روش تصادفی آزمودنیها در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند گروههای آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش مداخله ای حس عدد قرار گرفتند. سپس مجددا هم گروهای آزمایشی و هم کنترل توسط آزمون حس عدد جردن مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج توسط روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تفاوت معنی دار بین پیشرفت دانش آموزان گروه آزمایشی (تحت تاثیر آموزش مداخله ای حس عدد) در مولفه های شمارش، عملیات عدد و دانش عدد در پس آزمون با گروه کنترل نشان داد. نتایج دلالت بر این دارد که آموزش حس عدد با بهبود مهارتهای حساب کودکان دارای مشکلات ریاضی، نقش پیشگیرانه ای در اختلالات ریاضی سنین بعدی خواهد داشت.
آموزش متمایز برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: برآورده کردن نیازهای گوناگون دانش آموزان با نیازهای ویژه برای شکوفایی توانایی آن ها در آموزش فراگیر بسیار مهم و ضروری است. یکی از راه های پاسخگویی به این نیاز، طراحی کلاس درس بر پایه آموزش متمایز است. آموزش متمایز به روش طراحی منظم برنامه درسی بر پایه نیازهای متفاوت و متنوع دانش آموزان با نیازهای ویژه برای به بیشینه رساندن توانایی یادگیری آنان است.
انگیزش اجتماعی، دیدگاهی جدید برای تبیین ابعاد پیچیده اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این عقیده که نقایص انگیزش اجتماعی یک نقش محوری در اختلال طیف اتیسم بازی می کند، به تازگی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این امر باعث تغییر مسیر پژوهشی اختلال طیف اتیسم شده است. هدف از این مقاله بررسی نظریه انگیزش اجتماعی و تبیین آن از ابعاد اختلال طیف اتیسم بود. با درک انگیزش اجتماعی و راه های ارتقای آن می توان روش هایی برای بهترشدن تعاملات اجتماعی، ارتباطات و کاهش مشکلات کودکان طیف اتیسم ارایه کرد.
اثربخشی بازی های دبستانی بر کاهش رفتارهای بیش فعال و اجباری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش آموزان کم توان ذهنی دارای مشکلات روان شناختی زیادی از جمله رفتارهای بیش فعالی و اجباری هستند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بازی های دبستانی بر کاهش رفتارهای بیش فعالی و اجباری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 96-1395 بودند. در مجموع تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 21 جلسه (3 بار در هفته) با روش بازی های دبستانی آموزش دریافت نمود. هر دو گروه زیرمقیاس های رفتارهای بیش فعالی و اجباری مقیاس اضطراب، افسردگی و خلق (اسبنسن و همکاران، 2003) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در هر دو متغیر رفتارهای بیش فعالی و اجباری به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، بازی های دبستانی به طورمعناداری باعث کاهش رفتارهای بیش فعالی و اجباری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شد (01/0> p ). براساس نتایج این پژوهش مشاوران، روان شناسان بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش ویژگی های روان شناختی منفی مثل رفتارهای بیش فعالی و اجباری از روش بازی های دبستانی استفاده کنند.
تحلیل درک بندهای موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول در کودکان ناشنوای کاشت حلزون شده و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:در تحقیق حاضر درک دو نوع بند موصولی فاعل- فاعل و فاعل- مفعول، در کودکان کاشت حلزون شده و شنوا مقایسه شد و برای یافتن پیشنهاداتی برای بهبود درک این دو نوع بند، سه نوع خطا بررسی شد. درنهایت درک این دو نوع بندهای موصولی نسبت به هم مقایسه شد. روش پژوهش:به منظور سنجش درک بندهای موصولی، آزمون تصویری شامل چهار گزینه طراحی شد. یکی از تصویرها جواب درست بود و سه تصویر دیگر انحرافی بودند که به سه نوع خطا شامل خطا در بندپایه، خطا در بندموصولی و خطا در هر دوبند، طبقه بندی شدند. برای تحلیل یافته های حاضر از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شد. یافته های پژوهش:نتایج به دست آمده نشان داد که بین کودکان کاشت حلزون شده و شنوا در درک هر دو نوع بند موصولی تفاوت معنی داری وجود داشت (006/0 p =). همچنین کودکان کاشت حلزون در درک بندهای موصولی فاعل - مفعول با مشکل بیشتری روبه رو بودند و درصد سه نوع خطا در آن ها افزایش یافت. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که کودکان کاشت حلزون تنها قسمتی از این بندها را متوجه نشده بودند. در بندهای موصولی فاعل- فاعل، بیشترین درصد خطا مربوط به خطا در بندپایه بود که نشان داد کودکان کاشت حلزون ارتباط بین فاعل و فعل در بند پایه را متوجه نشده بودند. ارتباط بین فاعل و فعل در بند موصولی را درست تشخیص داده بودند. اما درصد انواع خطاها در بندهای موصولی فاعل- مفعول افزایش یافت و درک این نوع بندهای موصولی برای کودکان کاشت حلزون دشوارتر بود. برمبنای نتایج به دست آمده، می توان با آموزش بیشتر و سریعتر به کودکان کاشت حلزون، در جهت برطرف نمودن مشکلات فوق تلاش نمود.
اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر بهبود عملکرد درس ریاضی در دانش آموزان با اختلال ریاضی انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پایه های اول تا ششم ابتدایی ناحیه3 شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 بود. پس از غربالگری و جداسازی، به کمک آزمون های هوشی و تحصیلی، 40نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی شناسایی شدند و پس از تمام شماری به طور تصادفی در 2گروه گواه و آزمایش (هرکدام 20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه 45دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه آموزش های معمول را دریافت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون های رایج در مراکز ناتوانی های یادگیری برای هر پایه تحصیلی بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در درس ریاضی، در مقایسه با گروه گواه، به طور معناداری بهبود یافته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی کمک می کند. بر این اساس می توان به مربیان، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبردها برای بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی استفاده کنند.
معرفی رویکرد خود- وکیلی و بررسی مروری تأثیرات آن به عنوان روشی مناسب برای توانمند سازی افراد دارای کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان های نه چندان دور افراد دارای کم توانی ذهنی از حقوق اولیه ی خود محروم بودند و تعداد زیادی از این افراد به خاطر این محرومیت، دست به مبارزه علیه تبعیض زدند و خواستار حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه از طریق جنبش خود-وکیلی شدند. هدف اصلی این جنبش ، توانمند سازی و بهبود شرایط زندگی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق مشارکت دادن آن ها در تصمیماتی است که درباره آن ها گرفته می شود. در این مقاله هدف معرفی جنبش خود – وکیلی به عنوان یکی از برنامه های مؤثر جهت توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق بررسی منابع کتابخانه ای است که در حال حاضر در برخی از کشورهای جهان اجرا می گردد. در کشور ایران علی رغم تلاش های صورت گرفته در زمینه آموزش و توان بخشی، از ظرفیت های جنبش خود- وکیلی برای توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی غفلت شده است. این درحالی است که نتایج به دست آمده حاصل از اجرای این جنبش در کشورهای مختلف، نشان می دهد که این برنامه سهم به سزایی در افزایش اعتماد به نفس، رشد مهارت های اجتماعی، احساس شایستگی، تقویت خودپنداره و هویت اجتماعی و در نهایت تقویت مهارت های شغلی و نیل به استقلال در افراد دارای کم توانی ذهنی داشته است و اجرای آن در ایران می تواند در آموزش و توان بخشی این افراد بسیار مؤثر باشد؛ بنابراین باید در قالب برنامه ملی به آن توجه خاصی مبذول گردد.
آموزش درخواست اطلاعات با استفاده از واژه استفهامی «کدام؟» به کودکان با اختلالات طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، رویه ای متشکل از ارزیابی فعالیت های موردعلاقه ی کودکان، تقویت این فعالیت ها، فعالیت های تثبیت کننده ی شرطی خلاقانه و پیامدها برای پاسخ های درست و نادرست، با هدف آموزش درخواست اطلاعات با استفاده از واژه ی «کدام؟» به کودکان با اختلالات طیف اتیسم بررسی شد. از طرح چند خط پایه ی تعدیل یافته برای آموزش به سه شرکت کننده با اختلالات طیف اتیسم استفاده شد. یافته ها نشان داد که همه ی کودکان یاد گرفتند تا با استفاده از واژه ی «کدام؟» دریافت اطلاعات را درخواست کنند. تعمیم آموزش به محیط طبیعی، به فعالیت جدید و به محتوای جدید مشاهده شد. این یافته ها در طول زمان حفظ شدند و ادامه یافتند.
تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه و آموزش آگاهی واج شناختی بر بهبود عملکرد بعد شنیداری حافظه کاری کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه روی بعد شنیداری/کلامی حافظه کاری در ناحیه قشر پیش پیشانی خلفی جانبی انجام شد. روش: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون/پس آزمون با گروه پلاسیبو و انتساب تصادفی بود. نمونه پژوهش شامل 20 دانش آموز پسر نارساخوان 8 تا 10 ساله بود که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. دو نوع تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه و 15 دقیقه آموزش آگاهی واج شناختی در مورد 20 نفر شرکت کننده طی 10 جلسه ارائه گردید. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با تکلیف ان بک ، مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک آندی تأثیر معناداری در بهبود عملکرد فرد در بعد شنیداری/کلامی حافظه کاری نسبت به گروه تحریک ساختگی دارد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تحریک آندی سبب افزایش عملکرد فرد در تکلیف مربوط به حافظه کاری شنیداری و بهبود آن شده است.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر کارکردهای توجه در دانش آموزان اختلال یادگیری نارساخوانی چپ دست و راست دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی رایانه ای بر کارکردهای توجه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری نارسا خوانی است. طرح پژوهشی حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه ی آماری پژوهش،دانش آموزان دختر و پسر دچار اختلال یادگیری نارساخوانی کلاس های دوم تاپنجم ابتدایی که در سال 93-92 در مدارس اختلال یادگیری استان مرکزی مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 60 دانش آموز انتخاب و در 4گروه ،آزمایش( چپ دست و راست دست) وکنترل ( چپ دست و راست دست ) به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، نرم افزار توانبخشی شناختی رایانه ای، نرم افزار آزمون استروپ،مقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار، آزمون خواندن و نارساخوانی و پرسشنامه دست برتری چاپمن بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بین گروه آزمایش و کنترل، هردو گروه چپ دست و راست دست پس از اجرای نرم افزار توانبخشی شناختی رایانه ای در هر دو گروه آزمایش، زیر مقیاس های کارکردهای توجه در آزمون استروپ ، به طور معنی داری بهبود یافت. همچنین نتایج نشان داد که مداخله اثربخشی نرم افزار توانبخشی شناختی رایانه ای ، سبب بهبود بیشتر کارکردهای توجه در دانش آموزان اختلال یادگیری نارسا خوانی چپ دست نسبت به راست دست شد . واژگان کلیدی:کارکردهای توجه ،آزمون خواندن ونارساخوانی، آزمون استروپ-توانبخشی شناختی
فراگیرسازی اجتماعی افراد کم توان دهنی: ارائه مدل بوم شناختی شبکه های اجتماعی و مشارکت محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراگیرسازی اجتماعی برای افراد کم توان ذهنی، خانواده ها، ارائه دهندگان خدمات، برنامه ریزان و سیاست گذاران از اهمیت به سزایی برخوردار است. با توجه به اهمیت فراگیرسازی اجتماعی، هنوز مفهوم ابهام برانگیزی است که سبب همپوشی و تعارض در تعریف آن شده است. قوانین و سیاست ها از فراگیرسازی کامل و موثر افراد کم توان ذهنی و مشارکت آن ها در محله حمایت می کنند. با این حال، مفهوم فراگیرسازی اجتماعی مبهم باقی مانده است و تعریف های گوناگون و مغایری در پژوهش ها و کتاب ها وجود دارد. تعریف جامع فراگیرسازی اجتماعی بر تعامل بین دو حوزه اصلی زندگی اشاره دارد؛ روابط میان فردی و مشارکت محلی. در سال های اخیر، یک مدل بوم شناختی از فراگیرسازی اجتماعی پیشنهاد شده است که عوامل فردی، بین فردی، سازمانی، محلی و اجتماعی - سیاسی را دربرمی گیرد. چهار حوزه از طریق پژوهش های جدید شناسایی شده است که در پیشبرد مدل فراگیرسازی اجتماعی نقش دارد: اجرای سازمانی فراگیرسازی اجتماعی، فراگیرسازی اجتماعی افراد کم توان ذهنی برای زندگی با اعضای خانواده خویش، فراگیرسازی اجتماعی افراد در طیف گسترده تری از ناتوانی ها و نقش بالقوه سازمان های خودحمایتگر در توسعه فراگیرسازی اجتماعی.
تحلیل و مقایسهروایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تحلیل و مقایسه ساختار روایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و دانش آموزان عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران انجام شده است. روش:روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر 10 تا 12 ساله دارای اختلالات یادگیری و عادی شهر تهران است که در پایه چهارم و پنجم مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 20 دانش آموز دارای اختلالات یادگیری (در هر پایه 10 دانش آموز) و 20 دانش آموز عادی (در هر پایه 10 دانش آموز) است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده آزمون خوانداری محقق ساخته بود که در اختیار تک تک دانش آموزان قرار داده شد. دانش آموزان بعد از خواندن داستان آن را به زبان خود بازنویسی کردند. سپس، نوشته های دانش آموزان از منظر تعداد واژه، میانگین طول پاره گفتار و پیچیدگی ساختار روایت در دو سطح کلان (شخصیت، زمینه، پاسخ درونی، طرح، کنش و پیامد در مجموع 13 نمره) و ساختار خرد (حرف ربط هم پایه و ناهم پایه، فرایند ذهنی و بیانی، عبارت اسمی گسترده در مجموع 12 نمره) تحلیل و بررسی شدند. سنجش عملکرد دانش آموزان مبتنی بر روشی برگرفته از شاخص تی اِن اِل- پی آر سنجش پیشرفت زبان روایی (2011) است که در دانشگاه یوتا تهیه شده است. در روش تحلیل از الگوی پیترسون، گیلام و گیلام (2008) و گرینهاف و استرانگ (2001) استفاده شده است. برای نمره دهی از آزمون زبان روایی (تی اِن اِل) آزمون زبان روایی (گیلام و پیترسون، ۲۰۰۴) الگوگیری شده است. یافته ها: مجموع نمرات دانش آموزان عادی در ساختار کلان 195 و در ساختار خرد 143 و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ساختار کلان 170 و در ساختار خرد 116 مورد گزارش شده است. به طور کلی، هر دو گروه دانش آموزان در ساختار کلان عملکرد بهتری نسبت به ساختار خرد داشتند. در ساختار کلان هر دو گروه در «شخصیت» بیشترین نمره و در «طرح» کمترین نمره را کسب کرده اند. همچنین، در ساختار خرد بیشترین نمره را در کاربرد فرایندهای ذهنی و بیانی و کمترین نمره را در استفاده از گروه اسمی گسترده به دست آورده اند. مقایسه عملکرد دانش آموزان دو گروه نشان می دهد که گروه دارای اختلالات یادگیری در همه مقولات زبانی مورد بررسی به غیر از شخصیت عملکرد ضعیف تری داشتند. این تفاوت به ویژه در کاربرد حروف ربط هم پایه و ناهم پایه، کنش، طرح و گروه اسمی گسترده مشهود است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تی دو نمونه مستقل استفاده شده است. نتیجه گیری:نتایج نشان می دهد که تفاوت تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دو گروه در سطح p≤0.05 معنادار است. همچنین، در سطح ساختار کلان، تفاوت بین دو گروه در «کنش» و در سطح ساختار خرد در کاربرد «حروف ربط ناهم پایه» در سطح p≤0.05 معنادار است.
تأثیر فعالیت های یکپارچه سازی حسی- حرکتی در ترکیب با بازخورد برتعادل کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت های یکپارچه سازی حسی - حرکتی در ترکیب با بازخورد بر عملکرد تعادلی در کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام شد. روش:در این پژوهش که از نوع نیمه تجربی بود ، 30 کودک (با دامنه سنی 8-10 سال) با این اختلال انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه خود کنترل، آزمونگر کنترل و گروه گواه تقسیم شدند. در پیش آزمون تعادل ایستا و پویای شرکت کنندگان، به ترتیب با تست لک لک و آزمون راه رفتن پاشنه پنجه ارزیابی شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 هفته به صورت سه جلسه 60 دقیقه ای در هفته پروتکل تمرینات را انجام داد. پس آزمون همانند پیش آزمون برگزار شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، آزمون لون، آزمون باکس، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی ال اس دی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیر تعادل پویا، هم در تمرین (048/0= P ) و هم در گروه (001/0= P ) اثرات معناداری وجود داشت. همچنین در متغیر تعادل ایستا هم در تمرین (036/0= P ) و هم در گروه (001/0= P ) اثرات معنادار بود (05/0 p £ ) . نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه خودکنترل و آزمونگر کنترل با گروه گواه در تعادل پویا و تعادل ایستا تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین در مقایسه بین دو گروه خودکنترل و آزمونگر کنترل در هر دو مؤلفه تعادل ایستا و پویا تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0 p £ ) . نتیجه گیری: بنابراین یافته های حاضر نشان می دهد که فعالیت های حسی- حرکتی همراه با بازخورد در قیاس با تمرین صرف می تواند باعث عملکرد تعادلی بهتری شود.