فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
تأثیر آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای بر افزایش مهارت ارتباطی دانش آموزان دختر کم شنوا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی تأثیر آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای بر افزایش مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر کم شنوا مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 صورت پذیرفته است. روش تحقیق، از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم شنوا پایه ششم ابتدایی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 15 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه سنجش مهارت ارتباطی عطارها بود. ابتدا، یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد؛ سپس گروه آزمایش، طی هفت جلسه با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) استفاده شد. به طورکلی، نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری رشد مهارت ارتباطی دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای دریافت کردند.
تأثیرچندرسانه ای آموزشی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیرچندرسانه ای
آموزشی علوم تجربی پایه پنجم بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانکم توان ذهنی پایه
پنجم ابتدایی صورت گرفت.روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان
دختر کم توان ذهنی کلاس پنجم ابتدایی شهر اراک بود که به صورت تمام شمار و تصادفی
در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان
گروه آزمایش که تحت آموزش سنتی، رسانه بودند در مقایسه با گروه گواه که تنها آموزش
سنتی را تجربه کرده بودند به طور معناداری افزایش داشت. همچنین در میزان یادداری دانش آموزان
گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت وجود داشت اما در سطح معناداری تأیید
نشد. نتایج به دست آمده برتری میزان یادگیری دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را
از طریق چندرسانه ای آموزشی همراه با آموزش سنتی دریافت کردند
کاربرد فناوری های کمکی رایانه ای برای دانش آموزان کم بینا در فرایند یاددهی - یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فن آوری اطلاعات و ارتباطات در حال ایجاد تغییرِ شکل و دگرگون سازی کل نظام آموزش و پرورش است. یکی از مظاهر قدرتمند فن آوری اطلاعات و ارتباطات، کاربرد رایانه در آموزش می باشد. این فن آوری، پتانسیل زیادی در تعلیم و تربیت دانش آموزان استثنایی به ویژه دانش آموزان کم بینا دارد. استفاده از فن آوری های رایانه و نیز فن آوری های کمکی برای این دانش آموزان، این امکان را به آنها می دهد تا مشکلاتی را که از بابت کم بینایی در یادگیری خود متحمل می شوند از میان بردارند. از جمله نرم افزارهای رایانه ای تولید شده برای افراد کم بینا، پویشگر و نرم افزار خواندن متون بر روی صفحه ی نمایش، نرم افزار بزرگ نمایی صفحه نمایش، نرم افزار خواندن متون روی صفحه نمایش، نرم افزار تشخیص نوری حروف نوشتاری و نرم افزار برنامه درسی چند رسانه ای است. همچنین از جمله فن آوری های سخت افزاری موجود برای این افراد می توان به اسکن دید، دوربین بزرگ نمایی، ذره بین های سی. سی. تی. وی ِقابل حمل، ذره بین های جیبی و ذره بین های دیجیتال اشاره کرد. در این مقاله قصد داریم به شرح ویژگی های هر یک از این نرم افزارها و سخت افزارها بپردازیم و بهره گیری از آنها را در کلاس های درس برای دانش آموزان کم بینا به منظور تسهیل آموزش به این دسته از دانش آموزان مورد بحث قرار دهیم.
مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بود. این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بالای 16 سال دوره متوسطه شهر شیراز بود. نمونه های پژوهش 160 دانش آموز(80 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 80 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری قضاوت اخلاقی از مقیاس قضاوت اخلاقی(گیبز و همکاران،1992) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، در سطح (001/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه دختران و پسران در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که هرگونه برنامه ریزی در زمینه ارتقاء ارزش های اخلاقی و درونی شدن آن، با توجه به رشد شناختی دانش آموزان انجام شود. زیرا بین رشد اخلاقی و رشد شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
مقایسه هوش هیجانی و سبک های دلبستگی دانش آموزان تیزهوش و عادی دوره متوسطه زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدفمقایسههوش هیجانی و سبک های دلبستگی دانش آموزان تیزهوش و عادی دوره متوسطه شهرستان زاهدان در سال تحصیلی 91-90 انجام شد.روش پژوهش از نوعمقطعیمقایسه ای بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی تعداد240دانش آموزتیزهوش و عادی دوره متوسطه شهر زاهداناز طریق پرسشنامه هایهوش هیجانی و سبک دلبستگی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون های تی برای گروه های مستقل با کمک نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد: دانش آموزان تیزهوش در مقایسه با دانش آموزان عادیتیزهوشهوش هیجانی بالاتری دارند،ازنظرسبک های دلبستگی، دانش آموزان تیزهوش سبک دلبستگی ایمن و دانش آموزان عادی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا را داشتند. با توجه به یافته ها آموزش هوش هیجانی و سبک دلبستگی ایمن به دانش آموزان به ویژهدانش آموزان عادی توصیه می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با روش چند رسانه ای بر رشد مهارت های (عملکرد) اجتماعی دانش آموزان دختر ناشنوای پایه دوم راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با روش چندرسانه ای بر رشد مهارت های (عملکرد) اجتماعی دانش آموزان دختر ناشنوای پایه دوم راهنمایی تهران صورت پذیرفته است. این پژوهش به روش تجربی و استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه صورت گرفت. جامعه آماری کلی دانش آموزان دختر ناشنوای پایه دوم راهنمایی تهران در سال تحصیلی 92-91 بودند که از مدرسه نیمروز با روش نمونه گیری هدفمند 38 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه گواه (19 نفر) و گروه آزمایش (19 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل فهرست بررسی ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان متسون و همکاران (1983) بود. برنامه آموزش چندرسانه ای در طول هشت جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه به مدت یک ماه بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید، در حالی که در طی این مدت، گروه گواه برنامه عادی روزانه خود را دنبال می کرد. پس از اجرای برنامه آموزشی (چندرسانه ای)، مجددا آزمون رشد مهارت های اجتماعی بر روی هر دو گروه اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه آموزش چندرسانه ای بر رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر ناشنوا، در گروه آزمایش به طور معناداری (در تمامی مؤلفه ها) مؤثر بوده است (001/0P<). همچنین، در پنج مؤلفه مهارت اجتماعی میانگین گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین، نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های مشابه انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از چندرسانه ای در رشد مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر ناشنوا بود.
اثر آموزش حالت های ذهنی بر نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ذهن توانایی پیش بینی و شرح دادن رفتار خود و دیگران با توجه به حالت های ذهنی است و برای برقراری تعاملات اجتماعی ضروری است. این در حالی است که بررسی ها نشان می دهند کودکان کم توان ذهنی در نظریه ذهن با نارسایی و تحول نایافتگی روبرو هستند. پژوهش حاضر، در پی بررسی اثر آموزش حالت های ذهنی بر نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی بود. در این پژوهش آزمایشی 60 دانش آموز پسر و دختر کم توان ذهنی به روش تصادفی خوشه ای از شهر تهران انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده 30 دانش آموز (15 پسر و 15 دختر) در گروه آزمایش و 30 دانش آموز (15 پسر و 15 دختر) در گروه کنترل جای داده شدند. با استفاده از آزمون نظریه ذهن 38 سؤالیو تکلیف محتوای غیرمنتظره نظریه ذهن دانش آموزان هر دو گروه در دو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. گروه آزمایش 9 جلسه آموزش حالت های ذهنی دریافت کرد ولی گروه کنترل فقط از آموزش های رایج مدرسه استفاده کرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس[ij1] تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش حالت های ذهنی بر بهبود نظریه ذهن دانش آموزان گروه آزمایش تأثیر معنی داری داشته است (05/0p<)؛بنابراین، آموزش حالت های ذهنی باعث بهبود نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی می شود.
معرفی و کاربرد روش آموزش تقلید متقابل در درمان کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله ای که بتواند مهارت های تقلیدی خودبه خودی را در طول تعامل طبیعی آموزش دهد ممکن است تاثیر به خصوصی برای افزایش انعطاف پذیری، تقلید اجتماعی و دیگر مهارت های ارتباط اجتماعی داشته باشد. آموزش تقلید متقابل یک مداخله طبیعی برای آموزش تقلید خودبه خودی در طول تعاملات بازی با یک شریک بازی است که برای آموزش کودکان درخودمانده کم سن و سال طراحی شده است. این رویکرد رشدی، روشی کودک محور است که در یک محیط طبیعی روی می دهد. این مقاله به بررسی روش آموزش تقلید متقابل و اثربخشی آن در درمان کودکان درخودمانده می پردازد.
دسترسی به برنامه درسی عمومی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدیدترین رویکرد در برنامه درسی دانش آموزان با نیازهای ویژه، رویکرد دسترسی به برنامه درسی عمومی است. رویکرد دسترسی دانش آموزان با نیازهای ویژه به برنامه درسی عمومی با تصویب قوانین فدرالی و ایالتی در ایالات متحده آمریکا (از قبیل قانون آموزش افراد با ناتوانی ها و قانون هیچ کودکی نباید از آموزش محروم شود) و آگاهی و افزایش انتظارات والدین، معلمان و متخصصان از توانمندی های دانش آموزان با نیازهای ویژه در طول بیش از سی سال پژوهش و تجربه آغاز شده است. به همین دلیل در این مقاله پس از ارائه مقدمه، دسترسی به برنامه درسی عمومی تعریف شده است. سپس ضرورت دسترسی دانش آموزان با نیازهای ویژه به برنامه درسی عمومی و چگونگی دسترسی آنان به برنامه درسی عمومی مورد بحث قرار گرفته است. همچنین ضرورت همکاری معلمان و کارمندان دانش آموزان با نیازهای ویژه و عادی جهت حمایت از دانش آموزان با نیازهای ویژه برای دسترسی به برنامه درسی عمومی توضیح داده شده و نقش فن آوری در کمک به دانش آموزان با نیازهای ویژه جهت دسترسی به برنامه درسی عمومی مورد تأکید قرار گرفته است. سرانجام، شرایط دسترسی دانش آموزان با نیازهای ویژه به برنامه درسی عمومی ارائه شده است.
تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر عزت نفس دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش، مطالعه و بررسی تأثیر یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر عزت نفس دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 9تا15 سال شهرستان لردگان در سال تحصیلی 1390 – 1389 بوده است. بدین منظور از بین 121 نفر دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر، تعداد 28 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش( 7 نفر پسر و 7 نفر دختر) و کنترل ( 7 نفر پسر و 7 نفر دختر) به صورت تصادفی گمارده شدند. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، به عنوان پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. سپس فعالیت منظم ورزشی به عنوان برنامه مداخله ای به مدت دو ماه و هر هفته 3 جلسه (45 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایش اجرا شد. پس از اتمام دوره مداخله، آزمون عزت نفس روزنبرگ بار دیگر بر روی دو گروه اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس با بهره گیری از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان عزت نفس تفاوت معنادار آماری (001/0>p) وجود دارد که نشان می دهد، اجرای یک دوره فعالیت منظم ورزشی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است.
آموزش پاسخ محور (PRT) در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتیسم یکی از اختلالاتی است که در چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی در طبقه اختلال های تحولی فراگیر قرار می گیرد. آسیب در مهارت های اجتماعی، مهارت های ارتباطی و الگوهای رفتاری، علایق و فعالیت های کلیشه ای، تکراری و محدود از مهم ترین ویژگی های این اختلال است. با توجه به آمار بالا، متخصصان برنامه های مداخله ای ویژه ای برای درمان و آموزش این کودکان در نظر گرفته اند که اغلب این روش ها مبتنی بر رویکرد هایی است که مهم ترین آنها رویکرد های رفتاری و آموزشی می باشد. یکی از روش هایی که در چهار چوب رویکردهای رفتاری به کار می رود آموزش پاسخ محور است. در این روش رفتار هایی به منزله رفتار هدف تلقی می شوند که در بهبود سایر رفتار ها نقش داشته باشند. از آنجایی که در این روش پس از اصلاح یک رفتار هدف، رفتارهای وابسته به آن نیز تغییر می کنند، استفاده از این روش موجب صرفه جویی در وقت می شود. آموزش پاسخ محور مبتنی بر طبیعت کودک است و کودک فعالیت های مورد علاقه و شکل آموزش را انتخاب می کند. در واقع در این روش مربی باید ابتکار عمل زیادی داشته باشد و از هر موقعیت یک بازی بسازد و با روشی دور از خشونت و آزار کودک ، به او آموزش دهد. در این مقاله برآنیم تا به معرفی آموزش پاسخ محور بپردازیم و چالش های پیش رو را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.