فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
تاثیر آموزش «برنامهی تربیت سازنده» به مادرانبر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیشفعالی کمتوجهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: آموزش برنامه ی تربیت سازنده به مادران در کاهش مشکلات رفتاری کودکان در مطالعات متعددی مورد تاکید قرار گرفته است. این مهم، در مورد اختلال بیش فعالی کم توجهی (ADHD) در ایران بررسی نشده است، لذا در این پژوهش با توجه به شیوع مسئله به آن پرداختیم.روش کار: این کارآزمایی بالینی بر روی60 مادر مراجعه کننده (30 نفر مورد و30 نفر شاهد) به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روزبه تهران که دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی در سنین 12-6 سال بودند، انجام شد. مادران هر دو گروه که از نظر برخی عوامل دموگرافیک همگن شده بودند، پرسش نامه های پژوهش را قبل از شروع جلسات و در پایان جلسه ی هشتم تکمیل کردند. دادها با استفاده از نرم افزار SPSS و با روش آماری تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: کاهش قابل توجه در علایم ADHD (بر اساس پرسش نامه ی کانرز و مقیاس نمرهگذاری ADHD) در گروه مورد، نسبت به گروه شاهد مشاهده شد (001/0>P). تغییر کلی میانگین متغیرهای مربوط به مقیاسهای فرزندپروری و نیز تفاوت در شاخصهای افسردگی، اضطراب و فشار روانی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد معنیدار بود (001/0>P). نتایج مربوط به مقیاس تواناییها و مشکلات (SDQ) در تمام شاخصها به جز مشکلات سلوک در گروه مورد نسبت به گروه شاهد به صورت معنیدار بهبودی نشان داد (001/0>P). نتیجه گیری: کاربرد ""برنامه ی تربیت سازنده"" در والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی کم توجهی در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش تواناییهای این کودکان موثر میباشد.
"
اثربخشی دوره آموزش حین خدمت بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دوره آموزش حین خدمت فراگیر بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی است. روش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل50 نفر (25 نفر آزمایش و 25 نفر گواه) از آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی بدون انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرایند طرح، گروه آزمایشی تحت آموزش حین خدمت فراگیر قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که نگرش کلی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری تغییر کرده و مثبت تر شده است (01/0>p)؛ به دیگر سخن، برگزاری دوره آموزشی حین خدمت سبب مثبت تر شدن کل نگرش آموزگاران شده است. همچنین تحلیل یافته ها نشان دادند که نگرش گروه آزمایشی در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری مثبت تر شده و در حیطه جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر تفاوت قابل توجهی نداشته است (01/0>p).
نتیجه گیری: برگزاری دوره آموزشی حین خدمت فراگیر احتمالاً می تواند نگرش کلی و نگرش در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی را نسبت به فراگیرسازی مدارس برای این دانش آموزان مثبت تر کند. اما در حیطه نگرش به جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر، تغییری ایجاد نمی کند.
اثربخشی برنامه آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی برای کم توانان ذهنی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی این مسئله است که آیا برنامه ی مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد پردازش شناختی بر آموزش و تعمیم به سه مهارت اجتماعی (معذرت خواهی، غلبه بر آزار و اذیت و خودداری از تماس های نامناسب) دانش آموزان کم توان ذهنی مؤثراست یا نه؟ برنامه ی مهارت های اجتماعی ابعاد رویکرد پردازش شناختی (مهارت های رمزگذاری اجتماعی، مهارت های تصمیم گیری اجتماعی، مهارت های عملکرد اجتماعی و مهارت های ارزیابی اجتماعی) را به منظور آموزش مهارت های مورد نظر پوشش می داد. در طول جلسات آموزش از داستان ها و تصاویر کشیده شده با دست استفاده شد. جلسات آموزش مهارت های اجتماعی سه بار در هفته و به صورت فردی انجام و پس از هر جلسه، جلسات تعمیم دهی برگزار شد. اثربخشی آموزش با استفاده از یکی از رویکردهای طراحی تک موردی به نام الگوی بررسی چندگانه با بررسی وضعیت چنین افرادی تعیین شد. نتایج مطالعه حاکی از اثرگذاری برنامه ی مهارت های اجتماعی مبتنی بر رویکرد پردازش شناختی برآموزش و تعمیم بخشی مهارت های اجتماعی در دانش آموزان کم توان ذهنی بود .
مقایسه برخی تواناییهای کاربرد شناختی کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: کاربردشناسی زبان عبارت از مطالعه کنشهای گفتاری و جنبه های اجتماعی تعاملات ارتباطی در بافت زبان است. کودکان کمشنوا، به دلیل محروم بودن از حس شنوایی که نقش مهمی در رشد مهارتهای زبانی دارد، در تمام سطوح زبان و از جمله کاربردشناسی با مشکلاتی مواجهند. هدف از این پژوهش، مقایسه برخی تواناییهای کاربردشناختی شامل پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه در کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا میباشد. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی مورد-شاهدی، 21 کودک شنوا به روش تصادفی ساده از مهدکودکهای عادی و 21 کودک کمشنوای شدید به روش نمونه گیری دردسترس از مراکز توانبخشی و کلینیکهای گفتاردرمانی تهران و کرج انتخاب شده و مهارتهای کاربردشناسی آنها با استفاده از تکالیف محققساخته در خصوص پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی تکالیف، توسط یک زبان شناس و دو آسیب شناس گفتار و زبان و پایایی تمامی آنها به روش آزمون- بازآزمون و ضریب همبستگی 70/0 تا 95/0 مورد تأیید قرار گرفت. لازم بهذکر است ابتدا خرده آزمونهای هوش غیرکلامی از آزمودنیها به عمل آمد و در صورتی که نمره هوش آزمودنی در محدوده طبیعی به دست می آمد، تکالیف کاربرد شناختی در اختیار او قرار می گرفت. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای مجذور خی، تی مستقل و مان ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین مدتزمان پیگیری موضوع ، نمرات نوبتگیری(00۱/0>P)، اصلاح مکالمه از نوع پاسخ به درخواست برای رفع ابهام (003/0=P) و اصلاح مکالمه از نوع درخواست برای رفع ابهام (002/0=P) بین دو گروه کمشنوا و شنوا اختلاف معناداری داشت. نتیجهگیری: کودکان کمشنوا در بهکارگیری مهارتهای کاربردشناسی ضعیفتر از کودکان شنوا عمل میکنند.
مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
خشم در مادران کودکان دارای نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"بر مبنای دو متغیر سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال، میزان خشم مادران دارای فرزند استثنائی (دیرآموز و عقب مانده عقلی) بررسی شد. 100 مادر دارای فـرزند دیرآموز و عقب مانده عقلی آموزش پذیر، پرسشنامه خشم چند بُعدی (سیگل، 1986) با زیرمقیاسهای برانگیختگی خشم، موقعیتهای فـراخوان خشم، نگـرش خصمانه، خشم بیـرونی و خشم درونی و فـرم اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه نشان دادند سطح تحصیلات با میزان برانگیختگی خشم و خشم درونی ارتباط معنادار دارد و مادران با سطح تحصیلات بالاتر از سطوح پایین تر برانگیختگی خشم و خشم درونی برخوردارند.
"
بررسی تأثیر آموزش « نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلجمغزی» بر کیفیتزندگی مراقبین خانوادگی آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: نظر به اینکه وجود فرزند مبتلا به فلجمغزی زندگی خانواده و بهویژه مراقب خانوادگی کودک را متأثر می سازد، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نحوه مراقبت از کودکان مبتلا به فلجمغزی بر کیفیت زندگی مراقبین خانوادگی این کودکان انجام شده است. روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای و شبهتجربی، ۲۵ نفر از مراقبین اصلی خانوادههای دارای کودک مبتلا به فلجمغزی اسپاستیک تحت پوشش بهزیستی شهرستان بابلسر که حداقل سواد خواندن و نوشتن داشتند، بهروش تمامشمار و با رعایت معیارهای لازم انتخاب و مورد آموزش قرار گرفتند. قبل و سهماه پس از آموزش، میزان مهارت مراقبین در مراقبت از کودک مبتلا به فلجمغزی بر اساس فرم جمعآوری اطلاعات نحوه مراقبت از کودکان فلجمغزی و کیفیتزندگی مراقبین با پرسشنامه فرم کوتاه بررسی وضعیت سلامت (SF36) مورد سنجش قرار گرفت. آموزش بهصورت عملی و با حضور مراقب و کودک مبتلا در طی 6 تا ۸ جلسه 30 دقیقهای انجام پذیرفت. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تیزوجی و آزمون ناپارامتری ویلکاکسون تحلیل شد. یافتهها : نمرات کیفیتزندگی مراقبین 3 ماه پس از پایان آموزش نسبت به قبل از دریافت آموزش در تمامی 8 قلمرو، 2 حیطه کلی سلامتذهنی و سلامتجسمانی و کیفیتزندگی کل به میزان معناداری افزایش یافت (00۱/0>P). از میان قلمروهای هشتگانه کیفیتزندگی، کمترین میانگین افزایش در قلمرو سلامتذهنی و بیشترین آن در قلمرو نقشعاطفی مشاهده شد. میزان این تغییر در نمره کلی کیفیتزندگی بود. نتیجه گیری: با توجه به ارتقاء کیفیتزندگی والدین بهدنبال گذراندن دوره آموزشی درباره نحوه صحیح مراقبت از کودکان مبتلا به فلجمغزی، اهمیت آموزش والدین بیش از گذشته معلوم شده و به نظر میرسد در ارزیابی اثربخشی برنامههای توانبخشی کودکان، میبایست آثاری که این برنامه ها بر سایر اعضاء خانواده دارد نیز همواره مورد توجه قرار گیرد.
تأثیرمداخلات به هنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور بر سلامت روانی پدران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه سبک دلبستگی در نوجوانان عادی و نوجوانان دارای کم توانی ذهنی آموزش پذیر
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه سبک دلبستگی در نوجوانان عادی و کم توان ذهنی آمـــــوزش پذیر می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان عادی و کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس راهنمایی شهر تهران در سال 86 ـ1385 است که 250 نفر از طریق نمونه گیری چندمرحلـه ای انتخاب شدند که شامل 132 دانش آموز عادی (64 دختر و 68 پسر) و 118 دانش آموز کم توان ذهنی(57 دختر و 61 پسر) می باشد. میانگین سن گروه عادی 14 سال با انحراف معیار 83/0 و گروه کم توان ذهنی 8/16 با انحراف معیار 58/0 می باشـد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های جمعیت شناختی و آزمون دلبستگی کولینز و رید می باشد که ضریب اعتبار آن برای هر یک از سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب 81/0، 78/0 و 85/0 می باشد به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعـات از تحلیل واریانس دو راهه استفـاده شـده است. نتایج نشـان داد که در بین دانش آموزان عادی (دختر ـ پسر) میزان سبک دلبستگی ایمن بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی است (001/0P<) میزان سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا در دانش آموزان کم توان ذهنی (دختر ـ پسر) بیشتر از دانش آموزان عادی است (001/0P<). همچنین یافته های جانبی تحقیق نشان داد که صرف نظر از عامل هوشی آزمودنی ها، در آزمودنی هایی که سبک دلبستگی آنها ایمن نمی باشد، سبک دلبستگی اجتنابی در پسران و سبک دلبستگی دوسوگرا در دختران بیشتر است (001/0P<).
بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل در دانش آموزان دبستانی با آسیبهای بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این تحقیق، هدف طبقه بندی و بررسی انواع غلطها، سرعت و دقت خواندن بریل و تعیین تاثیر نقش پایه تحصیلی، وضعیت بینایی، جنسیت در عملکرد خواندن بود.
روش: 41 دانش آموز مبتلا به آسیبهای بینایی که وسیله اصلی نوشتاری آنها بریل بود از مرکز ویژه آموزش نابینایان به صورت قضاوتی انتخاب شدند، 5 متن خواندن محقق ساخته را خوانده و فیلم آنها ضبط شد. داده های استخراج شده براساس فیلمها از طریق آزمون کروسکال والیس، یومان ـ ویتنی و تحلیل مانوا تحلیل شد.
یافته ها: غلطها به 6 طبقه از جمله غلطهای اعرابی، حذف حرف، حذف نقطه، حذف کلمه، معکوس سازی نقطه ها و حدسی تقسیم شد. نتایج نشان داد که حذف کلمه، شایع ترین غلطها در هر 5 پایه بوده است. میزان شیوع انواع غلط با پایه تحصیلی و عملکرد خواندن رابطه دارد و با بالا رفتن پایه تحصیلی، عملکرد خواندن بهبود می یابد. افراد کم بینا نسبت به افراد نابینا، دختران نسبت به پسران دقت خواندن بالاتری را نشان دادند.
نتیجه گیری: حذف کلمه شایع ترین غلط در خواندن بریل است و پایه تحصیلی، وضعیت بینایی و جنسیت با عملکرد خواندن رابطه دارد.
گفتار نشانه ای : روش آموزش ناشنوایان
حوزههای تخصصی:
گفتار نشانه ای1 روشی است که جهت تکمیل گفتارخوانی ابداع شده است. گفتار نشانه ای به افراد ناشنوا امکان می دهد از طریق حس بینایی به زبان گفتاری دسترسی داشته باشند. چون این روش نظام ساده ای مبتنی بر اصوات است که شامل بهره گیری از الگوهای لبی در گفتار طبیعی و یک سری حرکات تکمیلی دست است ، به کودک ناشنوا کمک می کند تا زبان گفتاری را بطورکامل درک کند و همه اصوات گفتاری را به همان وضوحی ببیند که فرد شنوا می تواند بشنود . در این مقاله ضمن توضیح پیرامون این روش تاثیر آن بر کودک دارای افت شنوایی و وضعیت موجود در کشورهای دیگر ذکر می شود.