فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۲٬۰۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای از شایع ترین اختلال های رفتاری است که موجب تخریب شدید روابط بین فردی کودک با همتایان، دوستان و اعضای خانواده می شود. خانواده و کیفیت روابط متقابل در آن، به مثابه نخستین و بادوام ترین عامل سازنده شخصیت و رفتارهای بعدی کودک، عاملی تعیین کننده در تحول و سلامت روانی کودک در بزرگسالی است. نتایج بررسی پژوهش های مختلف در این زمینه نشان داده است اختلال نافرمانی مقابله ای، پیامدهای م نفی بسیاری را برای خانواده به دنبال دارد و کودکان با این اختلال مشکلات فراوانی در روابط با والدین و خواهر - برادرهایشان تجربه می کنند. این کودکان در معرض مشکلاتی چون بی ثباتی خانواده و مشکلات سازش یافتگی والدین، بدرفتاری والدین، و نیز نبود فضای صمیمی و گرم در روابط تنی زادگان (خواهر - برادرها) هستند. از این رو، پژوهش ها باید روی کیفیت روابط دوجانبه میان اعضای خانواده و کودک با اختلال نافرمانی مقابله ای تأکید کرده و مسیرهای مختلف این روابط را بررسی کنند. به همین منظور، در این مقاله ویژگی های کودک با اختلال نافرمانی مقابله ای، کیفیت روابط کودک با والد، و نیز کیفیت روابط خواهر - برادرها در این خانواده ها بررسی و راهکارهای درمانی سودمندی جهت بهبود این روابط ارائه شده است.
نیازسنجی آموزشی و حمایت اجتماعی مادران دارای کودکان با نشانگان داون به منظور طراحی برنامه ای جامع برای آموزش مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش خانواده های دارای فرزند با نشانگان داون و اجرای برنامه های حمایتی مناسب برای آنان مستلزم سنجش نیازهای آموزشی و حمایتی آنان است. برسی حاضر نیازهای مادران دارای فرزند با نشانگان داون به حمایت اجتماعی و آموزشی را مورد سنجش قرار داد. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی_پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر با نشانگان داون شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-1394 در مجتمع اموزشی شهید اصلانی وابسته به ادارل آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل سی نفر از مادران دارای دختر با نشانگان داون بودند که به شیول نمونه گیرزی در دسترس انتخاب شدند. ایزار پژوهش، پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازسنجی به پژوه و محمودی (1394)، طراحی و توسط مادران تکمیل شد. پرسشنامه شامل سه بخش بود: بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی؛ بخش دوم سیزده سوال تشریحی و بخش سوم بیست و هشت گویه چهار گزینه ای لیکرتی (خیلی زیاد، زیاد، کم و خیلی کم). یافته ها: یافته های به دست امده نشان داد که این قبیل مادران به شدت نگران آیندل فرزندانشان هستند و تمایل دارند بدانند چه خدماتی در حال و آینده برای فرزندان انها وجود دارد. مادران بر این باور بودند که بهتر است متخصصان با آنان صادقانه رفتار کنند و انچه مهم است که والدین درباره آیندل فرزندشان بدانند به انها گفته شود. مادران درخواست کرده بودند که برنامه های آموزشی مناسب به خصوص در زمینه آموزش مهارت های زندگی مستقل برای فرزندانشان اجرا شود. نتیجه گیری: مادران کوذکان با نشانگان داون نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و اموزش دارند و این موضوع ضرورت طراحی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های دانش افزایی برای این گونه خانواده ها را نشان می دهد.
غنی سازی تجارب زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی-اجتماعی پایین از طریق داستان خوانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله اولیه برای کاستن از مشکلات پایدار در زبان و ابعاد مرتبط با آن در کودکان در معرض خطر برای آسیب زبان از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآیی برنامه داستان خوانی مشارکتی بر رشد مهارت های زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی و اجتماعی پایین انجام گرفت. این مطالعه به شیوه شبه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. از دو مرکز پیش دبستانی در شهرک احمدآباد مستوفی طی غربالگری چند مرحله ای، 30 نفر از کودکانی که نمره آزمون رشد زبان آن ها یک تا دو انحراف معیار زیر میانگین (85-70) بود با تشخیص مشکلات زبانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش (15 نفر) در قالب 4 گروه کوچک، طی 30 جلسه 45 دقیقه ای به صورت سه جلسه در هفته برنامه داستان خوانی مشارکتی را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، نسخه فارسی آزمون رشد زبان و گفتار روایتی اجرا شدند . داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار (001/0P=) برنامه در افزایش مهارت های معنی شناسی، نحو و به طور کلی رشد زبان و بهبود گفتار روایتی در آزمودنی های گروه آزمایشی است. بررسی نمرات تفاضلی مرحله پس آزمون و پیگیری حاکی از پایداری اثربخشی برنامه مداخله است . بر این اساس برنامه داستان خوانی مشارکتی به عنوان یک برنامه پیشگیرانه و پلی در جهت کم کردن شکاف واژگانی برای کودکان در معرض خطر توصیه می شود.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر تاب آوری و به زیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: واقعیت درمانی نوعی روان درمانی است که در آن سعی می شود با توجّه به مفاهیم واقعیّت، مسئولیت و امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی شهر سوسنگرد بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مادران کودکان با کم توانی هوشی شهر سوسنگرد بود که از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شد. گروه آزمایشی، آموزش واقعیت درمانی را هفتگی (10 جلسه 90 دقیقه ای) دریافت کردند؛ در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات تاب آوری و بهزیستی روان شناختی بود. نتایج نشان داد آموزش واقعیت درمانی موجب افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در مادران گروه آزمایش شده است (001/0 < p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از آموزش واقعیت درمانی در حکم روشی مؤثر در افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی در مداخله های درمانی و بالینی استفاده کرد.
پیش بینی اضطراب اجتماعی بر مبنای حمایت اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان معلول جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اضطراب اجتماعی بر مبنای حمایت اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان معلول جسمی- حرکتی شهر شیراز انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر معلول جسمی-حرکتی در سال تحصیلی 95-94 در مقطع متوسطه ی اول و دوم شهرستان شیراز بودندنتایج نشان داد از بین مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (41/0 =r) و خودکارآمدی برای کنترل عاطفی (26/0-= r) با ترس از ارزیابی منفی رابطه معنی داری دارد. علاوه بر این، از بین مؤلفه های حمایت اجتماعی،حمایت هیجانی/اطلاع رسانی 24/0-r= و حمایت مهربانی 24/0- r=با اجتناب و اندوه عمومی رابطه معنی داری دارد. از بین مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (32/0 =r) و خودکارآمدی برای کنترل عاطفی 36/0- r= با اجتناب و اندوه عمومی رابطه معنی داری دارد. همچنین مؤلفه های حمایت اجتماعی با اجتناب و اندوه در موقعیت های جدید رابطه معنی داری ندارد. همچنین، از بین مؤلفه های خودکارآمدی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (26/0 =r) با اجتناب و اندوه در موقعیت های جدید رابطه معنی داری دارد. نتایج رگرسیون نشان داد از میان مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، تنها خودکارآمدی برای کنترل شناختی به طور معنی داری ترس از ارزیابی منفی (01/0p < - 4/0β=) اجتناب و اندوه عمومی (001/0p= - 27/0β=) و اضطراب و اندوه در موقعیت های جدید (01/0p < - 27/0β=) را پیش بینی می کند. با توجه به رابطه منفی مؤلفه های حمایت اجتماعی، با اضطراب اجتماعی، پیشنهاد می شود که درمانگران و متخصصان حوزه بهداشت روان، به نقش این متغیر در مداخلات درمانی توجه بیشتری نشان دهند.
اثربخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه (tDCS) بر توجه و حافظه فعال دیداری - شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : نارساخوانی یکی شایع ترین اختلال های یادگیری است. یکی از عوامل اصلی که در این اختلال نقش عمده دارد، نقص در توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری است که باعث مشکلات زیادی در زمینه تحصیل آنها می شود. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری در کودکان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد. روش: از بین دانش آموز پسر دوره ابتدایی مدارس اختلال های یادگیری شهرستان سقز به شیوه نمونه گیری هدفمند 24 نفر انتخاب شدند، آزمودنی ها را به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم کرده سپس آزمونی ها قبل و بعد از درمان به وسیله آزمون ان بک و آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی (نما) ارزیابی شدند. گروه مداخله 15 جلسه به صورت یک روز در میان با شدت 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه در ناحیه DLPFC تحت درمان تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر اساس توافق نامه درمان قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار 20 SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین گروه مداخله و کنترل در بهبود حافظه کاری دیداری و توجه تفاوت معنادار وجود دارد . همچنین تحریک آندی، تأثیر مثبت در بهبود عملکرد فرد در بعد شنیداری حافظه کاری دارد ، اما معنادار نیست . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تحریک آندی بر توجه و حافظه کاری دیداری مؤثر و موجب بهبود مشکل نارساخوانی می باشد.
مقایسه اکتساب بازنمایی درونی حرکتی توسط مشاهده یک نمایش نقاط روشن کودکان کم توان ذهنی خفیف و کودکان بهنجار با توجه به سطح دشواری تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : یادگیری مهارت های حرکتی توسط مشاهده مدل به ندرت در کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی بررسی شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین مشاهده ای با استفاده از نمایش نقاط روشن بر اکتساب بازنمایی درونی مهارت های حرکتی با دشواری های مختلف در کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی انجام شده است. روش : بیست کودک مبتلا به عقب ماندگی ذهنی متوسط و 20 کودک سالم آزمون مرتب سازی تصاویر مهارتهای حرکتی پرتاب آزاد بسکتبال و پرتاب بیسبال را قبل و بعد از مشاهده مدل نقاط روشن انجام دادند. تعداد تصاویری که به درستی مرتب شده بودند و زمان مرتب سازی این تصاویر به عنوان متغیرهای وابسته اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی عملکرد خود را در پرتاب آزاد بسکتبال از پیش آزمون تا پس آزمون به طور معنی داری بهبود دادند، اما در مهارت پرتاب بیسبال این بهبود مشاهده نشد. همچنین یافته ها نشان داد که کودکان سالم نسبت به کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در مرتب سازی تصاویر مربوط به مهارت پرتاب بسکتبال عملکرد بهتری نشان دادند، اما در مهارت پرتاب بیسبال تفاوت معنی داری در دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری : با توجه به توانایی کودکان عقب مانده ذهنی برای یادگیری مهارت های حرکتی توسط مشاهده مدلهای نقاط روشن و همچنین نقش دشواری مهارت حرکتی مورد بحث قرار می گیرد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
169 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پسر 8 تا 12 ساله اتیسم مراکز درمانی شهر اراک در سال 1397 تشکیل دادند. در این پژوهش 16 کودک پسر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر اساس پرسشنامه سنجش دامنه طیف اتیسم به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. از مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای چالشی بودفیش، سیمونز، پارکر و لوییز (2000)، برای ارزیابی رفتارهای چالشی استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول یک ماه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل چنین مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان مجددا هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری سبب کاهش رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. از این رو می توان از بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری به عنوان یک روش مداخله ای موثر در حوزه اختلال طیف اتیسم سود جست.
تأثیر بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی شهر گرگان صورت گرفته است. روش: این پژوهش از حیث هدف کاربردی و روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی در دامنه سنی 7 تا 10 سال با اختلال نارساخوانی است که به مراکز دولتی شکوفا، دنا و مراکز غیرانتفاعی حکمت و باران در شهر گرگان مراجعه کرده اند. حجم نمونه با توجه به شبه آزمایشی بودن طرح، ۴۰ نفر در نظر گرفته شده که از این تعداد 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایدهی شده اند. ابزار گردآوری داده ها آزمون خواندن نما (کرمی نوری، مرادی، اکبری، 138۷) است و ابزار مداخله بازی الکترونیکی جورچین تتریس است که به مدت چهار هفته و در شش جلسه 30 دقیقه ای اجرا شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان می دهد که بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دختر نارساخوان شهر گرگان تأثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: انجام بازی های الکترونیکی جورچین توسط دانش آموزان نارساخوان شهر گرگان تأثیر مثبتی را بر مهارت های خواندن به ویژه مؤلفه های «نامیدن تصاویر و درک متن و خواندن کلمات» داشته است. بر این اساس می توان از این ابزار در مداخله های بازپروری خواندن استفاده کرد.
نقش تصویر بدنی در تبیین رضایت از زندگی، امید به زندگی، و سلامت روانی افراد با ناتوانی های جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب و پرخاشگری کودکان مبتلا به سندرم داون انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به سندرم داون تحت حمایت اداره بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 1396 بود. تعداد 30 نفر کودکان مبتلا به سندرم داون با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه شرکت کردند در حالی که گروه کنترل شرکت نکردند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از الف: پرسشنامه های مهارت اجتماعی (ماتسون، 1983)،ب: پرسشنامه اضطراب کودکان (اسپنس، 1999)، و ج: پرسشنامه پرخاشگری (پرخاشگری باس و پری، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس و با نرم افزار 21- SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در نمرات مهارت اجتماعی و و هر یک از مؤلفه های آن شامل مهارت اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی/سرکشی، اطمینان زیاد به خود، و حسادت/گوشه گیری وجود دارد (05/0> P ). همچنین، بین میانگین نمرات پرخاشگری و اضطراب دوگروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده گردید (05/0> P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از بازی درمانی در کنار سایر روش های درمانی رفتاری می توان جهت افزایش مهارت اجتماعی و کاهش هیجانات منفی کودکان سندرم داون استفاده شود.
فناوری های پوشیدنی برای افراد آسیب دیده بینایی: معرفی دستگاه هوروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی ابزارهای کمکی جابجایی برای افراد آسیب دیده بینایی، حرکت امن و مستقل در محیط است. بیشترین فعالیت هایی که تاکنون برای کاهش محدودیت های افراد دارای آسیب بینایی انجام شده، بر روی حرکت و جابجایی این افراد در محیط های آشنا و نا آشنا و مهارت های خواندن و نوشتن آن ها برای دستیابی به استقلال فردی متمرکز بوده اند. عصای سفید، سگ راهنما و ابزارهای جابجایی الکترونیکی از عمده ترین گزینه های مورد استفاده در جابجایی افراد آسیب دیده بینایی هستند و بریل، متن خوان های مختلف و درشت نما کننده ها جهت خواندن و نوشتن به کار می روند. اما هر کدام از این موارد مزایا و محدودیت های خاص خود را دارند. در این مقاله به مزایا و عملکردهای فناوری های پوشیدنی و سامانه هوروس پرداخته شده که بخش زیادی از محدودیت های این ابزارها را کاهش می دهد. نتیجه گیری : سامانه هوروس قابلیت هایی مانند مسیریابی و حرکت مستقل در حین فعالیت های بازی، آگاه شدن از موقعیت دوستان در کلاس و مدرسه، شناسایی متن و خواندن، شناخت چهره و شناسایی اشیا را با هم ادغام کرده است. این فناوری هم قابلیت مسیریابی و تشخیص مانع به صورت سه بعدی را دارد که به حرکت ایمن فرد آسیب دیده بینایی کمک می کند و هم قابلیت خواندن متن های نوشتاری و بریل را دارد که می تواند به استقلال فرد در فعالیت های آموزشی و یادگیری کمک کند.
بررسی مقایسه ای ابعاد دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی، سازگاری اجتماعی و تحصیلی بر اساس پیشرفت تحصیلی در دانشجویان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
215 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی، سازگاری اجتماعی و تحصیلی بر اساس سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی در دانشجویان با آسیب بینایی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 211 نفر از دانشجویان با آسیب بینایی مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی کلیه دانشگاه های کشور در سال تحصیلی 97 – 1396 بودند که بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان مقیاس ابعاد دلبستگی کولینز (1996)، مقیاس کوتاه ترس از ارزیابی منفی لری (1983) و خرده مقیاس های سازگاری اجتماعی و تحصیلی پرسشنامه سازگاری دانشجویان با دانشگاه بیکر و سیریک (1984) را تکمیل نمودند. روش تحلیل داده ها تحلیل واریانس چند متغیره بود. یافته ها نشان داد در تمامی متغیرهای پژوهش میان دانشجویان پیشرفت تحصیلی بالا و پایین تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین در اضطراب و اجتناب دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی و سازگاری اجتماعی میان دانشجویان پیشرفت تحصیلی متوسط و پایین تفاوت معنی داری وجود داشته است. در گروه های پیشرفت تحصیلی بالا و متوسط هم تفاوت در تمامی متغیرها به جز اجتناب دلبستگی و سازگاری تحصیلی معنی دار بود. با توجه به اینکه افراد با آسیب بینایی به لحاظ دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی و سازگاری با مسائل بیشتری نسبت به افراد بینا مواجه هستند، از سوی دیگر در دنیای پیشرفته امروزی یکی از علائم موفقیت فرد، پیشرفت تحصیلی اوست، از این رو توجه به حمایت های اجتماعی دانشجویان با آسیب بینایی در راستای پیشرفت تحصیلی آن ها الزامی است.
مقایسه اثربخشی قصه درمانی و درمان روان نمایشگری بر خودتوانمندسازی اجتماعی و ناگویی هیجانی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی قصه درمانی (شناختی- رفتاری) و درمان روان نمایشگری بر خودتوانمندسازی اجتماعی و ناگویی هیجانی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش : یک پژوهش آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود . جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال یادگیری خاص ، مراجعه کننده به مراکز مشاوره (تحت نظارت آموزش و پرورش ) شهرستان بهارستان که در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ شاغل به تحصیل بوده اند که توسط ﻣﻘیﺎس ﻫﻮش وکﺴﻠﺮ کﻮدکﺎن نسخه ﭼﻬﺎر WISC-IV ( ۲۰۰۳) در بخش روانسنجی مراکز مشاوره ، شناسایی و مورد تشخیص واقع شدند . سپس ۴۸ نفراز دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال یادگیری خاص با پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران ، ۲۰۱۱) ، پرسشنامه خودتوانمند سازی اجتماعی( پرندین ،۱۳۸۵ ) و پرسشنامه ناگویی هیجانی ( تورنتو ، ۱۹۹۴) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) قرار گرفتند . داده ها از طریق آمار توصیفی ( میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیری(مانکوا) و یک متغیری ( آنکوا) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایشی که تحت تاثیر قصه درمانی و روان نمایشگری قرار گرفتند در میزان خودتوانمندساری اجتماعی و ناگویی هیجانی تفاوت معناداری P <0/01) ( وجود دارد . نتیجه گیری : بر اساس یافته هامیتوان نتیجه گرفت با توجه به مقایسه تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش ، در افزایش متغیر خودتوانمندسازی اجتماعی و در کاهش متغیر ناگویی هیجانی بیشترین تاثیر مربوط به قصه درمانی و سپس روان نماشگری می باشد.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت و ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
127 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اهداف پیشرفت و ادراک از جّو مدرسه در دانش آموزان تیزهوش دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 300دانش آموز تیزهوش (140تیزهوش پسر و 160 تیزهوش دختر) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001)، پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران(1998) ، پرسشنامه ادراک از جّو مدرسه تریکت و موس (1973) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و مولفه های اهداف پیشرفت تبحری و رویکردی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین اهداف اجتنابی از مولفه های اهداف پیشرفت و عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. از میان متغیرهای پیش بین به ترتیب خودکارآمدی تحصیلی، اهداف اجتنابی، اهداف تبحری و رویکردی، بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بودند. سطح معنی داری 05/0 P < بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت خودکارآمدی تحصیلی، اهداف تبحری و رویکردی با عملکرد تحصیلی رابطه دارد و مهمترین پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی خودکارآمدی تحصیلی است.
عملکرد کودکان با اختلال یادگیری در حافظه کاری: نقش دو زبانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است. هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است.
طراحی و اعتبار یابی مدل یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای به دست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتاب ها، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایان نامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشته های فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که مدل های مفهومی و روندی اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدل ها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
طراحی و اعتبار بخشی الگوی برنامه درسی تفکیکی برای دانش آموزان با استعدادهای درخشان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی تفکیکی برای دانش آموزان با استعدادهای درخشان شهر اصفهان انجام شده است. روش : برای طراحی الگوی برنامه درسی تفکیکی از روش تحقیق ترکیبی و برای اعتبارسنجی آن از روش دلفی استفاده شده است. جامعه این پژوهش در بخش طراحی شامل کلیه دانش آموزان با استعدادهای درخشان در مقطع متوسطه دوم و در بخش اعتباربخشی متخصصان برنامه درسی و آموزش دانش آموزان با استعدادها درخشان بوده اند. روش نمونه گیری در بخش طراحی الگو، موارد نوعی و تصادفی ساده و در بخش اعتباربخشی الگو، گلوله برفی بود. برای گردآوری داده ها در بخش طراحی الگو از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته و در بخش اعتباربخشی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی داده ها به وسیله بررسی اعضا، روایی محتوایی، روایی سازه و آلفای کرانباخ تائید شده است. یافته ها: نتایج بیانگر این است که دانش آموزان محتوای دلخواه را دارای شرایطی چون وجود فعالیت عملی، توجه به خلاقیت، تخصصی کردن مطالب، همراهی با علم روز جهان، وجود کتاب های تکمیلی، استدلال و منطق زیر بنایی مباحث، توجه به نوجوان و چالش های پیش روی او و توجه به علایق و استعدادهای فردی می دانند. ویژگی های عنصر فرایند در برنامه درسی تفکیکی نیز شامل کاربردی بودن، استفاده از مواد کمک آموزشی، یادگیری فعال، روش اختصاصی برای هر درس، بعد علمی و اخلاقی معلم است. ویژگی عنصر فرآورده نیز شامل آزمون مستمر، توجه به خلاقیت، کاربردی بودن ارزشیابی، ارزشیابی پروژه ای، اصول فنی آزمون سازی و تأکید بر یادگیری عمیق است. بررسی اعتبار الگوی پیشنهاد شده مبین این است که متخصصان با حذف روش ویژه برای هر درس، اضافه کردن توجه به خلاقیت در تمام عناصر برنامه درسی، اضافه کردن حمایت از یادگیری مستقل به عنصر فرایند برنامه درسی تفکیکی، اضافه کردن ارزشیابی چندگانه و خودارزیابی به عنصر فرآورده، الگوی پیشنهاد شده را دارای اعتبار مطلوبی ارزیابی می کنند.
اثربخشی برنامه دلبستگی محورِ مادران بر شناخت اجتماعیِ نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی برنامه دلبستگی محور مادران بر شناخت اجتماعیِ (نظریه ذهن عاطفی و شناختی) نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم و مادران آنان بود که در 6 ماه دوم سال 1396 به پنج مرکز خدمات روان شناختی و مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این افراد، 43 جفت مادر و نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (22 نفر) جای داده شدند. برنامه دلبستگی محور طی هشت جلسه و به صورت هفتگی برای مادران گروه آزمایش اجرا شد و مادران گروه کنترل در لیست انتظار جای گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (نظریه ذهن عاطفی) و آزمون باور کاذب سالی-آن (نظریه ذهن شناختی) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط نوجوانان مبتلا به اتیسم تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه دلبستگی محورِ مادران منجر به افزایش نظریه ذهن عاطفی فرزندان مبتلا به اتیسم آنان شده است (25/7= F ، 009/0 p< )، اما اثری بر بعد شناختی نظریه ذهن نداشته است (53/0= F ، 46/0 < p ). بحث و نتیجه گیری: دلیل عمده اثربخشی برنامه دلبستگی محور بر نظریه ذهن عاطفی را می توان مربوط به اثرات این برنامه بر افزایش آگاهی مادر و فرزند از یکدیگر در سطح روان شناختی دانست.
اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دیرآموز پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی برنامه آموزش حس عدد بر بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان پرداخته است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و از میان دو مدرسه ویژه دانش آموزان مرزی منطقه ۷ شهر تهران، ۲۰ دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و پس از همتاسازی به شیوه کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به منظور ارزیابی مهارت های عددی، از فرم معلم آزمون حس عددی جردن (۲۰۰۷)، و برای ارزیابی میزان پیشرفت تحصیلی درس ریاضی، از یک آزمون محقق ساخته در دو فرم موازی، استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۵ هفته (۱۰جلسه ۴۵ تا ۶۰ دقیقه ای و ۲ بار در هفته) تحت آموزش یک برنامه حس عدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که برنامه مداخله آموزش حس عدد، بر مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی ریاضی آزمودنی های گروه آزمایش به گونه معنی داری تأثیر داشته و منجر به افزایش آن شده است (05/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش حس عدد می تواند به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود مهارت های عددی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز کلاس اول دبستان مورد استفاده قرار گیرد