فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
133-149
حوزههای تخصصی:
بخشش، فرآیند گذشتن از خطای دیگران است که با انگیزه آرامش درونی، یا بهبود روابط با فرد خاطی، یا با هدف انجام رفتاری ارزشی صورت می گیرد. بخشش دارای پیامدهایی مانند رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش، پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است. هدف این پژوهش، تعیین رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی با بخشش بود. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 203 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه علم و صنعت ایران، در سال تحصیلی 97-96، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و علاوه بر متغیرهای دموگرافیک، به مقیاس بخشش هارتلند (HFS) و پرسش نامه های ذهن آگاهی فرایبورگ و همکاران- فرم کوتاه (FMI-SF)، نگرش مذهبی گلریز و براهنی و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (CFI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها، با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که نگرش مذهبی و ذهن آگاهی، قادرند به واسطه انعطاف پذیری شناختی، تغییرات بخشش را پیش بینی کنند. همچنین، بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش، رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین، انعطاف پذیری شناختی بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش نقش میانجی را ایفا می کند.
مدل ساختاری رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن در افراد متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه متقاضیان عمل جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک ها و بیمارستان های زیبایی شهر مشهد در سال 1398 می باشند و 212 نفر نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه، داده ها با استفاده از سه پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن، مقیاس اصلاح شده وسواس فکری عملی یل- براون برای اختلال بدشکلی بدن و مدیریت بدن گردآوری و از طریق مدل یابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل و Spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد، متغیرهای نگرانی از تصویر بدن و مدیریت بدن به ترتیب پیش بینی کننده های قوی احتمال اقدام به جراحی زیبایی افراد بود. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و در سطح معناداری حاکی از برازش بسیار مطلوب مدل داشت؛ یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر متغیر وسواس فکری با نگرانی از تصویر بدن به طور مستقیم و با مدیریت بدن با میانجی گری نگرانی از تصویر بدن معنادار می باشد. نتیجه گیری: طبق یافته های بدست آمده، به منظور بهبود مدیریت بدن متقاضیان جراحی زیبایی می بایست به مؤلفه های نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی آن ها توجه بیشتری مبذول گردد.
مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و عادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و علی- مقایسه ای است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی و قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی سطح شهر ارومیه در 3 ماهه اول سال ۱۳۹۷ بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 75 نفر از بیماران سرطانی، 75 نفر بیمار قلبی و همچنین 75 نفر افراد عادی، به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم خلق منفی کاتانزار و میرنز (۱۹۹۰)، پرسشنامه شیوه زندگی پندر (2008) و پرسشنامه رفتار شخصی کولینز و همکاران (۱۹۷۳) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بین بیماران قلبی و افراد عادی با بیماران سرطانی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0> p ). همچنین بین تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بیماران قلبی و افراد عادی تفاوت معنی دار وجود ندارد (01/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که بیماران سرطانی نسبت به بیماران قلبی و افراد عادی مشکلات بیشتری در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی تجربه می کنند.
ارتباط معنویت با سلامت جسمانی: مطالعه مقطعی در مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 1398(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
63-80
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت عاملی است که می تواند مبنایی برای اعتقادات و ذهنیت فرد باشد و از طریق تأثیر بر مغز و سیستم عصبی، غدد درون ریز و سیستم ایمنی موجب سلامت و یا بیماری فرد شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی وضعیت سلامت معنوی و ارتباط آن با وضعیت سلامت جسمانی مراجعه کنندگان به مراکز جامع سلامت شرق شهر تهران در سال 98-1397 طراحی و اجرا شده است. روش کار: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی شرق شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری در سه مرکز جامع سلامت در بازه زمانی یک ماهه به صورت پوآسون و به شیوه دردسترس با رضایت مراجعان انجام شد. در پایان، 522 نفر در حضور محقق پرسش نامه ها را تکمیل کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه 20 سؤالی استاندارد سلامت معنوی پالوتزین و الیسون استفاده شد و داده ها با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون من ویتنی، آزمون کروسکال-والیس و آزمون کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد. درنهایت، مقدار 05/0 P< معنی دار در نظر گرفته شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، سلامت معنوی با تعداد دفعات سرماخوردگی افراد شرکت کننده در سال تفاوت معنی دار نشان داد (019/0P=). علاوه براین، بین امتیاز سلامت مذهبی با بیماری های مزمن شرکت کنندگان نیز تفاوت معنی دار بود (028/0P=). آزمون تعقیبی این تفاوت امتیاز را بین گروه بیماری قلبی -عروقی و هیپرلیپیدمی با گروه های دیگر نشان داد. به این صورت که میانگین امتیاز سلامت معنوی و سلامت مذهبی و وجودی در افراد مبتلا به بیماری های قلبی -عروقی و هیپر لیپیدمی کمتر از گروه های دیگر بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد سلامت جسمی می تواند با سلامت معنوی در ارتباط باشد و امکان ابتلا به بیماری در افرادی که از نظر سلامت معنوی در سطح بالایی ارزیابی شوند کمتر است. علت آن نیز تأثیر پذیری مغز و سیستم عصبی و اندوکرین و ایمنی بدن از ذهن است؛ مبنای ذهن و افکار انسان نیز نظام اعتقادی، باورها و فرهنگ او است.
ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
92-110
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: توجه به سلامت معنوی در جامعه و شرایط تغییر و تحولات کنونی به ویژه در حوزه های فناوری و اتفاق سریع آن، حاصل برنامه ریزی و عملکرد فرد است که به لحاظ نظری و عملی اهمیت بالایی دارد. ازاین رو، طرح این موضوع در حوزه آموزش عالی به ویژه در دانشگاه نسل چهارم اهمیت آن را دوچندان می کند. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی شاخص های سلامت معنوی و ارتقای آن در دانشگاه نسل چهارم بود. روش کار: پژوهش حاضر با هدف کاربردی و با رویکرد کیفی-دلفی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی استادان شاخص در این حوزه بود که از میان آنان 15 خبره دانشگاهی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته گردآوری شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا با استفاده از روش کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بود. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها در قالب ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها طبقه بندی شد. برای اعتبارسنجی نیز از گروه کانونی شامل 9 نفر از متخصصان خبره در زمینه سلامت و نسل های دانشگاهی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بُعد بینش با مؤلفه های مفروضات بنیادین و شاخص های ارتباط با خداوند و درک عالم هستی، دین داری و آگاهی و بُعد منش با مؤلفه های ارزش ها، هنجارها و شاخص های اخلاق مداری، خودآگاهی، امید و وجدان کاری و بُعد کُنش با مؤلفه های رفتارها، عملکردها و شاخص های آموزش، هدفمندی، تأثیرگذاری در جامعه، مهارت محور و روحیه کار گروهی از اهم موارد جهت ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم بود. نتیجه گیری: توجه به یافته ها در حوزه های بینش، منش و کُنش از مهم ترین الزامات به منظور ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم است که باید در کنار ویژگی های دیگر این نسل دانشگاهی به آن توجه ویژه شود. نظر به انسان محوربودن فعالیت های دانشگاهی به ویژه در نسل چهارم، تربیتِ سرمایه انسانیِ سالم در همه ابعاد به ویژه بُعد معنوی در دانشگاه نسل چهارم که جامعه محور نیز است، اهمیت بسیار زیادی دارد.
رابطه دین داری با سلامت روان زندانیان در شرف آزادی در زندان های کرمان و یزد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
19-33
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با وجود تحقیقات صورت گرفته که نشان می دهد زمینه های مذهبی سازگاری زندانیان را با زندان تحت تأثیر قرار می دهد، نقش تمرکز مذهبی زندان ها بر سلامت روانی زندانیان همچنان مبهم و ناشناخته است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی رابطه دین داری با سلامت روان زندانیان در شرف آزادی در استان های کرمان و یزد پرداخته شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه آماری شامل 743 نفر از زندانیان در شرف آزادی در زندان های دو استان کرمان و یزد بود که به شیوه تمام شماری به بررسی آنان پرداخته شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و دین داری گلاک و استارک جمع آوری و با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: نتایج نشان داد اگرچه زندانیان در شرف آزادی سلامت روان پایینی داشتند، اما میزان دین داری آنان در وضعیت مطلوبی قرار داشت. همبستگی بین ابعاد دین داری و سلامت روان زندانیان نشان داد که با افزایش میزان دین داری در ابعاد اعتقادی و عاطفی، اختلال در کارکرد اجتماعی و با افزایش میزان دین داری در بُعد مناسکی میزان اضطراب آنان کاهش یافت. نتایج ناشی از رگرسیون خطی نیز نشان داد که ابعاد مناسکی، عاطفی و اعتقادی دین داری اثر پیش بینی بیشتری بر سلامت روان زندانیان داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که بین بُعد اعتقادی دین داری و سلامت روان زندانیان در شرف آزادی رابطه مثبتی وجود دارد که اهمیت پرداختن به این بُعد را در برنامه های فرهنگی زندان خاطر نشان می کند.
نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین نداشتن تقیّد اخلاقی و اعتیاد به شبکه های مجازی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
61-74
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شبکه های مجازی پرطرفدارترین وسیله برای برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات است که کاربرد گسترده آن به اعتیاد به آن منجر شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین نداشتن تقیّد اخلاقی و اعتیاد به شبکه های مجازی انجام گرفته است. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 بود که از میان آنان نمونه ای به حجم 360 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ا ی چند مرحله ای انتخاب شد و به پرسش نامه های اعتیاد به شبکه های مجازی، نداشتن تقیّد اخلاقی و هوش معنوی پاسخ دادند. داده ها نیز با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و الگوی روابط ساختاری تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که اعتیاد به شبکه های مجازی با نمره نداشتن تقیّد اخلاقی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت و با نمره کل هوش معنوی ارتباط منفی داشت. همچنین هوش معنوی با نمره کل نداشتن تقیّد اخلاقی و مؤلفه های توجیه اخلاقی، مقایسه سودمند، زبان مدبرانه، جابجایی مسئولیت، پخش مسئولیت و غیرانسانی کردن ارتباط منفی داشت (001/0>P). شاخص های برازش الگو نیز تأثیرنداشتن تقیّد اخلاقی بر اعتیاد به شبکه های مجازی را با میانجیگری هوش معنوی تأیید کرد. نتیجه گیری: با توجه به نقش نداشتن تقیّد اخلاقی و هوش معنوی در اعتیاد به شبکه های مجازی به ترتیب برگزاری کارگاه های آموزشی در مدارس جهت آگاه سازی دانش آموزان از عوارض اعتیاد به شبکه های مجازی و آموزش مهارت های مدیریت پرخاشگری و ارتقای سطح هوش معنوی پیشنهاد می گردد.
پیش بینی صمیمیت زناشویی براساس طرح واره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
109-123
حوزههای تخصصی:
ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ روابط زناشویی، همواره ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺤﻘﻘﺎن برای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ آن ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ. صمیمیت، ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻣﻬﻢ روابط زﻧﺎﺷﻮیی اﺳﺖ و شناخت عواملی که آن را ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻣﯽکنند، نقش مهمی در افزایش کیفیت زندگی زناشویی و کاهش تعارضات دارد. این پژوهش، با هدف بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی، در پیش بینی صمیمیت زناشویی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور، 303 نفر از جامعه آماری دانشجویان و طلاب متأهل شهر قم، به طور تصادفی طبقه ای انتخاب و به پرسش نامه های صمیمیت زناشویی، طرح واره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه ها و تجزیه و تحلیل داده ها، از همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی بیرونی، با صمیمیت زناشویی، رابطه منفی و معنادار و بین جهت گیری مذهبی درونی با صمیمیت زناشویی، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که حوزه بریدگی و طرد، جهت گیری مذهبی درونی و حوزه خودگردانی و عملکرد مختل، از مهم ترین پیش بین های صمیمیت زناشویی هستند. این یافته ها، به خوبی نقش مهم جهت گیری مذهبی و طرح واره های ناسازگار اولیه را در پیش بینی صمیمیت زناشویی نشان می دهند و می توانند اطلاعات مناسبی را به مشاوران و روان شناسان خانواده ارائه کنند.
Well-being of Emergency Room Nurses: Role of Neuroticism, Extraversion and Job Stress(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate whether neuroticism and extraversion predicted job-related affective wellbeing of people working under stressful conditions, notably emergency room nurses. Also, to investigate whether perceived job stress mediated the relationship between neuroticism, extraversion and job-related affective well-being. Methods: A cross-sectional survey design was administered to 242 nurses working at an emergency room in Tehran, Iran, recruited through census sampling, including two sub-scales of the NEO Five-Factor Inventory, the Job-Related Affective Well-Being Scale, and the Job Stress Questionnaire. Structural Equation Modelling was deployed for data analysis using SPSS Amos v22.0 and PROCESS macro for SPSS, setting significance threshold at p<.05. Results: Direct and statistically significant effects of neuroticism (β = -.17, p<.005) and extraversion (β = .41, p<.001) on perceived job stress were found, as well as a negative effect of extraversion on job-related affective well-being (β = -.27, p<.001). Perceived job stress was found to negatively predict job-related affective well-being (β = -0.60, p<.001). There was no significant relationship between neuroticism and job-related affective well-being. The mediating effect of perceived job stress was supported (p<.001). Conclusion: Results have theoretical implications for research about the relationship between personality traits and job-related well-being of employees working under stressful conditions. As for practical implications, hospital managers might implement workplace interventions to enhance nurses’ job-related affective well-being and reduce nurses’ job stress. In this context, extraversion and job stress should be understood as psychosocial risk factors, whereas neuroticism should be conceived as a protective factor against job stress.
بررسی تأثیر گناه در ایجاد برخی از بیماری ها و تبیین الگوهای آن بر پایه جهان بینی اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
131-148
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: طب جدید و سنتی در جهت تأمین سلامت و درمان بیماری ها به شناخت علل ایجاد بیماری توجه جدی دارند. شناخت علت گام نخست در درمان بنیادی بیماری ها است. هدف این نوشتار بررسی چگونگی تأثیر گناه در بروز برخی از بیماری های جسمی و تبیین الگوهای آن بر پایه جهان بینی اسلامی بود. روش کار: این مطالعه از نوع کتابخانه ای و تحلیل محتوا است. ابتدا با جست وجو در منابع اصیل اسلامی، نرم افزارهای جامع التفاسیر و جامع الاحادیث و مقالات موجود در پایگاه های استنادی مانند آی.اس.سی، مگیران، اس.آی.دی و نورمگز داده های اولیه مرتبط با سؤال تحقیق، جمع آوری و سپس این داده ها، با توجه به هدف پژوهش تجزیه و تحلیل و نتایج آن دسته بندی شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که گناهان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد برخی از بیماری های جسمی است؛ آیات و روایات نیز بر این تأثیرگذاری صحه گذاشته است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که این تأثیرگذاری با سه الگو قابل تبیین است: تأثیر مستقیم با ایجاد اختلال در عملکرد اعضا، تأثیر غیرمستقیم با ایجاد مشکلات روحی-روانی و تأثیر بر اساس قانون علّیت و قاعده ناهماهنگی. نتیجه گیری: با عنایت به جاری بودن قانون علّیت و اصل تأثیر و تأثر در همه موجودات مادی و غیرمادی، ماهیت گناه و معصیت، حرکت بر خلاف نظام تکوین است و این ناهماهنگی با نظام هستی می تواند موجب بروز برخی از اختلالات در نظام هستی ازجمله در بدن انسان و ایجاد بیماری های جسمی گردد.
آرایش افراطی یا سادگی: بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی و معنای زندگی در زنان متقاضی آرایش های افراطی و زنان با آرایش عادی شهر گرگان بود. روش تحقیق به صورت کمّی، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نوع علّی−مقایسه ای بود. از جامعه آماری تعداد 40 نفر (20 زن با آرایش افراطی و 20 زن با آرایش عادی) به روش هدفمند و داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب و زمینه یاب ارزشی شوارتز، پرسشنامه بنیان های اخلاقی، فرم مصاحبه معنای زندگی و چک لیست تشخیصی آرایش افراطی محقق ساخته اجرا و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مانوا و نرم افزار 18SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد بین خرده مقیاس های ارزش های شخصی شامل سنت گرایی (682/4F-، 037/0p-)، لذت جویی (818/11F-، 001/0p-)، قدرت (174/6F-، 017/0p-) و ایمنی (101/9F-، 005/0p-) و خرده مقیاس های بنیان های اخلاقی شامل مراقبت و آسیب (062/69F-، 001/0p-)، وفاداری به گروه (892/13F-، 001/0p-)، احترام به مرجعیت (515/4F-، 04/0p)، اخلاق و پاکی (141/8F-، 007/0p-) در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع زنان با آرایش افراطی در بنیان های اخلاقی، ارزش های شخصی نمرات پایین تری نسبت به زنان با آرایش عادی به دست آوردند. ضمن اینکه در مبانی اساسی معنای زندگی، زنان با آرایش افراطی به مؤلفه های کمبود اعتماد به نفس و عدم رضایت از خود و در مقابل، زنان با آرایش عادی بیشتر به مؤلفه های هدفمندی زندگی، رضایت و آرامش اشاره داشتند.
مدل خودآگاهی هیجانی-معنوی براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درک و خودآگاهی نسبت به هیجان های معنوی و همچنین توجه به حضور و نیاز به خداوند به هنگام وقوع یک تجربه معنوی از جمله مباحثی است که در منابع اسلامی مورد تأکید قرار گرفته اند. این پژوهش با هدف ارائه مدل خودآگاهی هیجانی−معنوی مبتنی بر تعالیم دین اسلام انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و جامعه اسنادی در آن آیات قرآن و روایات کتب حدیث شیعه می باشد. نمونه این پژوهش 45 گزاره مرتبط با خودآگاهی هیجانی−معنوی است که با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی (هدفمند) گزینش شده اند. مواجه شدن با ساحت معنوی، خود ارزیابی درون نگرانه و نسبت یابی هیجان معنوی با صفات الهی، سه مؤلفه اصلی هستند که برای مدل خود آگاهی هیجانی−معنوی استخراج شدند. همچنین چهار ساحت اصلینیایش، آفرینش، گرفتاری و سرشت خویشتن به عنوان ساحت های معمول وقوع تجربه های معنوی شناسایی شدند. این پژوهش با توجه به خلأ موجود در زمینه رویکرد هیجانی نسبت به معنویت انجام شده، براساس متون اسلامی به تبیین خودآگاهی هیجانی−معنوی می پردازد.
نقش خوش بینی در بهزیستی روان شناختی بر اساس آموزه های اسلامی و مطالعات روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های روانشناسی مثبت گرا، خوش بینی به مثابه یکی از مؤلفه های سلامت روانی، همواره موردتوجه بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی، با هدف بررسی نقش خوش بینی در بهزیستی روان شناختی بر اساس آموزه های اسلامی و مطالعات روان شناختی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد متون اسلامی با ارائه راهکارهای ایجاد و تقویت خوش بینی و تأکید بر اثرات مثبت آن و برحذرداشتن از پیامدهای منفی بدبینی، انسان را به بهزیستی روان شناختی رهنمون می سازد. نتایج مطالعات و پژوهش های روان شناختی معاصر نیز نقش خوش بینی را بر ابعاد و مؤلفه های بهزیستی روان شناختی تأیید می کند اما تفاوت هایی در تعریف، گستره و پاره ای از جزئیات این دودسته مطالعات، مشاهده می شود.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران، بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر تهران، که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادران شان می باشند. در مجموع 60 مادر به همراه فرزندانشان، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل، به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی طی 10 جلسه (هفتگی)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. قبل و پس از مداخله، همه مادران به پرسش نامه های سبک فرزند پروری و فرم کوتاه شاخص استرس والدگری و همه کودکان به مقیاس دینداری و معنویت کودک و نوجوان پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد که آموزش فرزندپروری موجب ارتقاء نمرات معنویت کودکان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی، به ارتقاء معنویت کودکان دارای اضافه وزن و تعدیل نمرات سبک فرزندپروری و استرس فرزندپروری مادران منتهی می شود. به نظر می رسد، شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر، کاهش استرس والدگری و بهبود معنویت کودکان، کاهش خواهد یافت.
مدل یابی ارتباط دلبستگی به خدا و اضطراب وجودی، با نقش میانجی خداآگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف مدل یابی ارتباط علّی دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی به خدا، با اضطراب وجودی، به واسطه نقش میانجی خداآگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از اجرای همزمان سه مقیاس دلبستگی به خدا، خداآگاهی و اضطراب وجودی، بر روی 300 نفر از طلاب حوزه علمیه قم استفاده گردید. یافته ها حاکی از وجود رابطه معنادار و دو به دو بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی به خدا، خداآگاهی و اضطراب وجودی بود. برای سنجش نقش میانجی خداآگاهی، در ارتباط میان سبک های گوناگون دلبستگی به خدا و اضطراب وجودی، مطابق رویکرد بارون و کنی عمل شد. نتایج پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم هریک از دلبستگی های ایمن، اضطرابی و اجتنابی به خدا در اضطراب وجودی، از طریق میانجی گری خداآگاهی معنادار است. بنابراین، تأثیر دلبستگی به خدا در کاهش اضطراب وجودی از طریق میانجی گری فرآیند خداآگاهی، تبیین پذیر است.
بررسی مقایسه ای حُسن ظن در متون دینی با خوش بینی در روان شناسی با تأکید بر صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
149-162
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: روان شناسیِ مثبت نگر از شاخه های مهم روان شناسی است که در آن به جنبه های مثبت روانی انسان مانند بهباشی، شادکامی و تجربه های غرقگی پرداخته می شود. خوش بینی نیز از این دسته است و بسیاری از پژوهش هایی که درباره خوش بینی انجام گرفته است نشان می دهد که افراد خوش بین در متغیّرهای روان شناختی وضعیت بهتری نسبت به دیگران دارند که این خود شاخصی از سلامت روان شناختی است. شاید بتوان گفت نزدیک ترین مفهوم متناظر با خوش بینی در متون دینی «حُسن ظن» است که معنای لغوی آن «خوش گمانی» است. هدف از این پژوهش بررسی حُسن ظن به عنوان شاخص سلامت روان شناختی از منظر صحیفه سجادیه و تبیین تفاوت آن با خوش بینی بود. روش کار: مطالعه حاضر پژوهشی تحلیلی -تفسیری از نوع مطالعات کتابخانه ای است که با مراجعه به آیات قرآن و روایات دیگرِ معصومان با تأکید بر صحیفه سجادیه و بررسی تطبیقی آن با یافته های روان شناسی صورت گرفته است. یافته ها: حُسن ظن در صحیفه سجادیه مفهومی پربسامد است. برخلاف خوش بینی در روان شناسی که در دو حوزه فردی و انسان ها نسبت به یکدیگر مفهوم می یابد، حُسن ظن در صحیفه سجادیه در دو حوزه خدا و انسان ها مد نظر قرار می گیرد. نتیجه گیری: مهم ترین وجوه نوآوری این پژوهش بررسی مفهوم حُسن ظن در تمامی دعاهای صحیفه سجادیه و نیز استفاده تحلیلی از آیات قرآن و روایات جهت نشان دادن تأثیر حسن ظن بر سلامت روان شناختی بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حسن ظن به خداوند و انسان ها می تواند موجب ایجاد آرامش روحی، کاهش غم و اندوه و ارتباط بهتر با دیگران شود. این ویژگی ها به نوبه خود سلامت روان شناختی را در پی دارد. با وجود برخی اشتراکات، دو مفهوم حسن ظن و خوش بینی تفاوت هایی نیز دارند. تفاوت عمده این است که در منابع دینی تأکید می شود که باید به طور کامل به خداوند حسن ظن داشت؛ درحالی که چنین نگاهی در روان شناسی درباره خوش بینی علمی نیست. درمجموع، با عنایت به تفاوت هایی که بین این دو مفهوم وجود دارد، می توان گفت مفهوم حسن ظن گستره و عمق فزون تری در مقایسه با خوش بینی دارد.
شناسایی و بررسی ابعاد فردی و اجتماعی افزایش کیفیت زندگی سالمندی بر اساس آیات و روایات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
96-109
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر و امید به زندگی، مس ئله مهم تری با عنوان چگونگی گذران عمر و به عبارتی کیفیت زندگی مطرح شده که پرداختن به این موضوع ذهن صاحب نظران و محققان را در امور سالمندی به خود جلب نموده اس ت. ازاین رو، هدف از این مطالعه بررسی مفهوم کیفیت زندگی سالمندی بود. روش کار: این پژوهش از نوع کیفی است. در ابتدا با روش فراترکیب به بررسی و تحلیل منابع مرتبط با کیفیت زندگی سالمندی پرداخته شد و سپس با استفاده از فن الگوسازی ساختاری-تفسیری به مرحله اجرا درآمد. به منظور خوشه بندی ابعاد کیفیت زندگی سالمندی از روش میک مک استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که خبرگان پنج بُعد را شناسایی کردند و درنهایت ابعاد شناسایی شده در پنج سطح طبقه بندی شد. در بالاترین سطح (سطح اول) تعاملات اجتماعی قرار گرفت که کمترین نفوذ را به عوامل دیگر دارد و در پایین ترین سطح (سطح پنجم) عوامل فردی-درونی قرار گرفت که همانند سنگ زیربنایی الگو عمل می کند. بنابراین، افزایش کیفیت زندگی سالمندی از این متغیّر شروع شده است و به متغیّرهای دیگر سرایت می کند. نتایج تحلیل میک مک نیز نشان می دهد که عوامل فردی-درونی بیشترین نفوذ و تعاملات اجتماعی بیشترین وابستگی را داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان چنین استنباط کرد که عوامل فردی-درونی و تجارب خانوادگی کیفیت زندگی سالمندان را تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند درنهایت با اثر عوامل محیطی موجب افزایش سلامت سالمندان گردد. شناسایی و ارتقای دقیق هر یک از این ابعاد نیز می تواند به افزایش کیفیت زندگی سالمندی منجر شود.
نگرش به مرگ و معنای زندگی در بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب ناامیدی، پوچی و بی معنایی زندگی باشد. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به نگرش این بیماران نسبت به مرگ و معنای زندگی بود. روش: در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. 11 نفر از بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه در 6 خوشه اصلی "مرگ، گذاری به دنیایی جدید"، "مرگ، پلی رو به روشنایی"، "مرگ به مثابه عبور از حریم امن"، "مرگ، قطع دلبستگی از تعلقات"، "مرگ، آغاز یا پایان راه" و "نگرش به زندگی" و 13 خوشه فرعی دسته بندی شد. نتیجه گیری: زندگی دشوار همراه با بیماری و مرگ قریب الوقوع منجر به از بین رفتن معنای زندگی در بیماران می شود و بر نگرش آن ها نسبت به مرگ نیز تأثیر می گذارد؛ بنابراین، مرگ اندیشی و معنادرمانی جهت یافتن معنای زندگی و حل تعارضات وجودی در این بیماران ضروری جلوه می کند.
نقش صبر در رابطه بین هوش موفق و خردمندی در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین نقش واسطه گری فضیلت اخلاقی صبر، در بین هوش موفق و خردمندی است. روش پژوهش از نوع همبستگی، با استفاده از مدل معادلات ساختاری است. بدین منظور، تعداد 300 نفر (180 زن، 120 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس های خودسنجی خردمندی وبستر (2003)، هوش موفق استرنبرگ و گریگورنکو (2002) و صبر (خرمائی و همکاران، 1393) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با مدل برازش دارد و اثر مستقیم هوش موفق، بر خردمندی و فضیلت اخلاقی صبر به ترتیب، (57/0=β، 41/0=β، و 001/0=p) و همین طور، فضیلت اخلاقی صبر بر خردمندی (16/0=β و001/0=p) تأیید شد. همچنین، مدل نشان داد که فضیلت اخلاقی صبر، نقش واسطه ای بین هوش موفق و خردمندی (06/0=β و001/0=p) دارد. این نتایج بیانگر این است که متغیرهای شناختی همچون هوش موفق، به همراه و واسطه فضیلت اخلاقی صبر برای رسیدن به خردمندی لازم هستند. براساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود که آموزش هوش موفق و فضیلت های اخلاقی همچون صبر مورد توجه قرار گیرد تا موجب تقویت و بروز خردمندی در افراد گردد.
نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی در رابطه سلامت معنوی و شفقت به خود، با رضایت از زندگی در بیماران دیالیزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
105-123
حوزههای تخصصی:
بیماری های مزمن، تأثیرات زیادی بر فرد بیمار دارد که می تواند بر تمام جنبه های زندگی فرد و سطح کلی رضایت او از زندگی تأثیر داشته باشد. شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی این بیماران مهم است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی، در رابطه سلامت معنوی و شفقت به خود، با رضایت از زندگی بود. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری بیماران زن دیالیزی بیمارستان های طالقانی و لقمان شهر تهران بودند که 242، نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های با استفاده از مقیاس های رضایت از زندگی داینر (SWLS)، شفقت به خود نف (SCS)، سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (SWBS) و سازگاری اجتماعی بل (SAS) گردآوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و آزمون بوت استراپ تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای سازگاری اجتماعی ؛ شفقت به خود ؛ و سلامت معنوی با رضایت از زندگی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین، نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که شفقت به خود بر رضایت از زندگی و سلامت معنوی بر رضایت از زندگی از طریق سازگاری اجتماعی اثر غیرمستقیم معناداری دارد. این پژوهش بر نقش واسطه ای سازگاری اجتماعی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه شفقت به خود و سلامت معنوی با رضایت از زندگی تأکید دارد.