فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلم رهبری، جدیدترین مدل رهبری حاکم بر مدارس امروزی در دنیاست. هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشایندها و پیامدهای معلم رهبری در نظام آموزش وپرورش است. روش ها : این پژوهش به روش کیفی از نوع فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه تحقیقات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه معلم رهبری طی سال های 2014 تا 2023 است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 مقاله به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقالات منتخب با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا به مقدار 813/0 تائید شد. روایی پژوهش نیز به تائید پنج نفر از متخصصین تحقیق کیفی رسید. یافته ها: پیشایندهای معلم رهبری دارای هفت مؤلفه محوری و سه مولفه اصلی می باشد که عبارتند از: پیشایندهای سطح معلم (ویژگی های شخصی، شایستگی های حرفه ای)، پیشایندهای سطح مدرسه (رهبری مدیر، همکاری جمعی، فرهنگ و ساختار مدرسه) و پیشایندهای فراتر از سطح مدرسه (سیاست نظام آموزشی، شبکه های فرامدرسه ای). همچنین معلم رهبری دارای نٌه پیامد محوری و سه پیامد اصلی می باشد: پیامدهای سطح معلم (رشد شایستگی های فردی، توسعه حرفه ای، رضایت شغلی)، پیامدهای سطح مدرسه (ترویج فرهنگ همکاری، بهبود آموزش، بهبود یادگیری دانش آموزان، تسهیل تغییرات) و پیامدهای فراتر از سطح مدرسه (ارتباط فرامدرسه ای، تأثیرات فرامدرسه ای). نتیجه گیری: دست اندرکاران تعلیم و تربیت می توانند از یافته های این پژوهش، جهت کاربست معلم رهبری در مدارس استفاده نمایند.
Investigating the Effect of Flipped Classroom and Jigsaw Method on Students' Learning and Academic Engagement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
of flipped classroom with Jigsaw method on students' learning and academic engagement of seventh grade students in Persian literature course. The method of the present study was experimental and the educational operation was performed in three experimental groups (1- The combination of flipped classroom and jigsaw 2- flipped classroom 3- jigsaw method) and the usual method in the control group for eight sessions. The statistical population of the study was all seventh-grade students of the first secondary school in Karaj, in the academic year of 2020-21. From the statistical population, 100 students were selected voluntarily by available sampling method and randomly assigned to the groups. The research instruments were Zarang Academic Involvement Questionnaire (2012) and researcher-made learning test. ANCOVA, ANOVA and MANCOVA tests were used to analyze the data. The results of the analysis showed that the combination of flipped classroom and jigsaw was effective in promoting learning (sig=0.012) and academic engagement (sig=0.001). The flipped classroom method was not effective in students' learning (sig=0.894) and academic engagement (sig = 0.970). Jigsaw method, not effective in promoting learning (sig = 0.783), but was able to significantly engage learners in educational activities (sig = 0.001).
Structural Analysis of Students’ Health Literacy Based on Hidden Curriculum, Teaching Effectiveness and Teachers’ Health Literacy Through the Mediation of Academic Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۴, Winter ۲۰۲۴
87 - 100
حوزههای تخصصی:
Health literacy of students plays a key role in ensuring their health. The present study aims to structurally analyze students’ health literacy based on hidden curriculum, teaching effectiveness, and teachers’ health literacy through the mediation of academic performance. The research method is descriptive-correlational type of structural equation model. The statistical population includes all 12th grade students (N=6940) of female high schools of all 5 districts, who have passed health course as well as all of the health course teachers (N=131) who are teaching in these schools. Using Krejcie and Morgan Table and by applying proportional stratified random sampling, the sample size of students was 365 and the sample size of health teachers based on the schools of the selected students was 100. The data of the present study were collected using three questionnaires of health literacy, teaching effectiveness, hidden curriculum and the final scores of students. Validity and reliability of questionnaires were examined and confirmed to be higher than 0.7. The results of structural equations modelling by PLS software showed that health literacy of students based on hidden curriculum, teaching effectiveness and health literacy of teachers through the mediation of academic performance of 12th grade in female high schools of Tabriz is predictable (p<0.01).schools and teachers have the main role and responsibility of promoting health literacy in students, and providing appropriate curricula to promote health literacy will lead to the improvement of health behaviors in students.
ساخت و اعتبارسنجی پرسشنامه دانش محتوای آموزشی (PCK) برای برنامه آموزش معلمان زبان انگلیسی در ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: اعتقاد بر این است که دانش محتوای آموزشی (PCK) بر عملکرد معلمان در کلاس درس زبان انگلیسی تأثیر می گذارد، زیرا در فرمول بندی و ارائه موضوع درسی تعیین کننده است. با این حال، به نظر می رسد PCK یک مفهوم نسبی است که با برنامه درسی اجتماعی-فرهنگی و زمینه ای خاص مرتبط است. روش ها : بدین منظور، از طریق بررسی پژوهش های مرتبط و مصاحبه با 60 دانشجو معلم از دانشگاه فرهنگیان، مواردی که می بایست در پرسشنامه PCK گنجانده می شود، استخراج شد. علاوه بر این، 50 نفر از دانشجو-معلمان از دانشگاه هدف در فرآیند تهیه و اجرای آزمایشی پرسشنامه باز شرکت کردند. 176 دانشجو-معلم دیگر پرسشنامه PCK مقیاس لیکرت را شامل 56 گویه و 9 مؤلفه تکمیل کردند. نتایج تحلیل عاملی منجر به حذف 17 گویه و پرسشنامه نهایی شامل 39 گویه بود. سپس 285 دانشجو-معلم، پرسشنامه ای را تکمیل کردند که پایایی و روایی سازه آن به ترتیب از طریق آلفای کرونباخ و روش تحلیل عاملی تأیید شده بود. یافته ها: پرسشنامه کلی از شاخص پایایی 902/0 برخوردار بود. همچنین شاخص های پایایی برای 9 مؤلفه به شرح زیر بود. آموزش مهارت های زبانی (a=.825)، استراتژی های تدریس زبان (a=.824)، مدیریت کلاس درس (a=.826)، طراحی برنامه درسی و توسعه مواد (a=.842)، سواد و توانایی های ارزشیابی (a=.776 )، کتاب دوره ارزشیابی (a=.780)، دانش فنی معلمان زبان (a=.759)، توسعه حرفه ای معلمان زبان (a=.763)، و تأثیر کاروزی بر تدریس عملی (a=.805). مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. نتیجه گیری: پرسشنامه PCK ساخته شده و اعتبارسنجی شده در پژوهش حاضر را می توان در پژوهش های مربوط به آموزش معلمان زبان انگلیسی و PCK در زمینه EFL مورد استفاده قرار داد.
واکاوی تجارب زیستۀ معلمان از اجرایی سازی سند تحول بنیادین در مدارس ابتدایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیسته معلمان از اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین در مدارس ابتدایی سطح شهر بیرجند انجام شد. تجربه معلمان به کلیه ادراکات، احساسات، برداشت ها و تفاسیر آنها از نحوه اجرایی شدن سند تحوّل بنیادین (131 راهکار اجرایی ) اطلاق می شود. این پژوهش با درک اهمیت تجربه زیسته انسان در ارزیابی وضعیت موجود و شناسایی کمبودها و خلأهایی که منتج به عدم اجرا یا نقص در اجرای سند تحوّل بنیادین به مثابه یک سند قانون اساسی می شود. روش ها : در این پژوهش از روش پدیدارشناسی برای شناخت تجارب زیسته آنها استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش برحسب جامعه با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر از معلمان با سابقه کاری بالای ده سال تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی و با نرم افزار MaxQDA صورت گرفت. یافته ها : در نهایت نتایج نشان داد که معلمان نسبت به کم و کیف سند تحوّل بنیادین آشنایی محدودی دارند و صرفاً در قالب 6 ساحت کلی آن را تعریف می کنند؛ ولی در اجرای آنها دچار ابهام و اشکال هستند. نتیجه گیری : اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین نیازمند انجام اقدامات دانشی، نگرشی و مهارتی لازم جهت افزایش دانش و باور و اقدام عملی در تحقّق اثربخش آن است .
تأثیر تدریس فارسی با الگوی طراحی آموزشی گانیه بر آگاهی واج شناختی و عملکرد حل مسئله دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
183 - 211
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر الگوی آموزشی گانیه بر آگاهی وا ج شناختی و حل مسئله دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول و دوم کم توان ذهنی شهر خمام در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. نمونه این پژوهش متشکل از 30 دانش آموز بوده که با توجه به ملاک های پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل، جای دهی شدند. جمع آوری داده ها در مرحله پیش- پس آزمون با استفاده از آزمون آگاهی واج شناختی سلیمانی و دستجردی (1382) و آزمون برج لندن (1982) انجام شد. الگوی طراحی آموزشی گانیه طی 10 جلسه به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش برگزار شد و گروه کنترل آموزش مرسوم از سوی معلمان خود را دریافت کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از روش کوواریانس تک و چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد نمرات پس آزمون آگاهی واج شناختی به شکل معناداری در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل است (05/0>P). همچنین دانش آموزان گروه آزمایش در عملکرد حل مسئله نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل به دست آوردند (05/0>P). بر اساس یافته ها می توان گفت که الگوی آموزشی گانیه با توجه به گام های مؤثر و منسجمی که در طراحی آموزشی ارائه می دهد، با بهره گیری از توانایی ها و فراخواندن حافظه دانش آموزان کم توان ذهنی، موجب بهبود مهارت حل مسئله و آگاهی واج شناختی آن ها می شود.
Effect of Performance Assessment on Iraqi EFL Learners’ Writing Competence Motivation for Writing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
43 - 56
حوزههای تخصصی:
This study investigates the impact of performance assessment on the writing competence and motivation for writing among Iraqi EFL learners. In light of the limitations of traditional assessment methods, which often fail to accurately reflect students' abilities and can induce anxiety, this research explores the effectiveness of performance-based assessments as a more engaging and authentic alternative. A total of 41 intermediate-level students from an Iraqi university participated in the study, divided into an experimental group that engaged in performance assessments through dialogue journals and a control group that followed traditional writing tasks. Pre-tests and post-tests were administered to evaluate writing competence, alongside an Academic Writing Motivation Questionnaire to assess changes in motivation levels. The results indicated that performance assessment significantly enhanced both writing proficiency and motivation for writing among the experimental group compared to the control group. This study underscores the importance of innovative assessment strategies in fostering a more effective and motivating learning environment for EFL learners. Performance Assessment, Writing Competence, Writing Motivation, Writing Proficiency
Community Integration and Social Participation for Adults with Intellectual Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the experiences and perceptions of community integration and social participation among adults with intellectual disabilities (ID). This qualitative research employed semi-structured interviews to gather in-depth data from 27 adults with intellectual disabilities. Participants were recruited through purposive sampling from various community centers, support groups, and social service organizations. Data were collected until theoretical saturation was achieved. Thematic analysis was used to analyze the transcribed interviews, identifying key themes and subthemes that captured the essence of the participants' experiences and perceptions. The study identified four main themes: experiences of community integration, types of social activities, perceived benefits and challenges, and influencing factors. Participants reported a strong sense of belonging and personal growth through community activities, despite facing barriers such as stigma, accessibility issues, and financial constraints. Support systems, including family, professionals, and peer networks, played a crucial role in facilitating participation. Recreational, cultural, and educational activities, as well as volunteering, provided significant physical, emotional, and social benefits. Technological advancements, inclusive policies, and personal resilience were identified as critical factors influencing community integration. The findings highlight the importance of enhancing accessibility, support systems, and inclusive policies to promote community integration and social participation for adults with intellectual disabilities. Addressing the identified barriers and leveraging facilitators can improve their quality of life and well-being. Future research should employ mixed-methods approaches, include longitudinal studies, and consider the perspectives of family members, caregivers, and professionals to provide a more comprehensive understanding of the factors influencing community participation.
The Future of Neurodiversity in the Workplace: Opportunities and Challenges(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Neurodiversity, a concept that embraces variations in human brain function and cognitive processes, is increasingly recognized as a valuable aspect of workforce diversity. Embracing neurodiversity in the workplace can lead to numerous benefits, including enhanced creativity, innovation, and problem-solving capabilities. However, integrating neurodivergent individuals into the workplace also presents several challenges that need to be addressed through thoughtful policies and practices. This letter explores the opportunities and challenges associated with promoting neurodiversity in the workplace and highlights strategies to foster an inclusive environment for all employees. Promoting neurodiversity in the workplace presents both significant opportunities and challenges. By embracing the unique strengths of neurodivergent individuals, organizations can foster innovation, gain a competitive advantage, and create a more inclusive and dynamic work environment. However, achieving these benefits requires addressing the challenges of workplace accommodations, social barriers, and the balance between disclosure and privacy. Through inclusive hiring practices, continuous training, effective leadership, technological support, and strong community networks, organizations can successfully integrate neurodiversity and unlock its full potential.
اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفه ای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانش آموزان پایۀ ششم شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفه ای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی در دانش آموزان بود. پژوهش از منظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت کمی و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه ششم شهرستان اردبیل بودند. حجم نمونه 40 نفر تعیین شد که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس، این تعداد دانش آموز از دو کلاس 20نفری پایه ششم شهرستان اردبیل انتخاب شدند. دانش آموزان یک کلاس به عنوان گروه کنترل و دانش آموزان کلاس دیگر به عنوان گروه آزمایش تعیین شدند. متغیر مستقل آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهار مؤلفه ای (4C-ID) بود و متغیرهای وابسته یادگیری معنادار و تفکر انتقادی بودند. به منظور اندازه گیری یادگیری معنادار از پرسشنامه پژوهشگرساخته استفاده شد. پایایی، پایایی ترکیبی، روایی سازه و تحلیل عامل تأییدی این پرسشنامه بررسی و همگی تأیید شدند. برای سنجش تفکر انتقادی نیز از پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد که دریکوندی (1393) ضریب اعتبار این مقیاس را 91/0 گزارش کرده بود. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمؤلفه ای (4C-ID) بر یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم شهرستان اردبیل اثربخش بود و این آموزش توانست 67 درصد یادگیری معنادار و 77 درصد تفکر انتقادی را پیش بینی کند (05/0sig<). در نهایت، می توان گفت با استفاده از آموزش مبتنی بر مدل طراحی آموزشی چهارمولفه ای (4C-ID)، یادگیری معنادار و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم به طرزی معنادار افزایش پیدا کرده است و این نتیجه ممکن است تلویحات آموزشی زیادی برای آموزش و پرورش داشته باشد.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر هویت اخلاقی دختران در تعامل با خودتنظیمی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر هویت اخلاقی در تعامل با خودتنظیمی هیجانی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد 76 نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. بدین ترتیب ابتدا به منظور غربالگری، پرسش نامه خودتنظیمی هیجانی برای دانش آموزان پنج مدرسه منتخب اجرا شد. از میان آن ها، 36 نفر با نمره خودتنظیمی هیجانی بالا (19 نفر گروه آزمایش و 19 نفر گروه کنترل) و 36 نفر با نمره خودتنظیمی هیجانی پایین (19 نفر گروه آزمایش و 19 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی انتخاب شدند. بسته آموزشی شامل تعدادی داستان ایرانی با مضامین فلسفی از کتاب های مثنوی مولانا و منطق الطیر عطار بود که گروه های آزمایش طی 15 جلسه یک ساعته در معرض آن قرار گرفتند. در این پژوهش، از پرسش نامه های خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان و پرسش نامه هویت اخلاقی آکوئینو و رید استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره (عاملی) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش فلسفه برای کودکان موجب افزایش هویت اخلاقی شد اما سطوح خودتنظیمی هیجانی (بالا و پایین) قادر به تعدیلگری آموزش فلسفه برای کودکان بر هویت اخلاقی نبود.
نیازهای آموزشی مربیان پیش دبستانی آموزش و پرورش به منظور طراحی دوره های آموزشی ضمن خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تحت عنوان «بررسی نیازهای آموزشی مربیان پیش دبستانی آموزش و پرورش شهر قم در سال تحصیلی 99-98 به منظور طراحی دوره های آموزشی ضمن خدمت»، مجموعاً هشت سؤال پژوهشی، بررسی شد. روش پژوهش، توصیفی بوده که در خلال آن از مطالعه اسنادی و پیمایش، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مربیان پیش دبستانی آموزش و پرورش شهر قم با تعداد بالغ بر 400 نفر است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه با اطمینان 95 درصد، 196 نفر محاسبه شد و با روش طبقه ای تصادفی از بین مربیان پیش دبستانی شهر قم انتخاب شده اند. داده های حاصل از ابزارهای پژوهش به دو شیوه توصیفی و استنباطی تحلیل آماری شده اند. نتایج نشان داد؛ نیازهای آموزشی مورد بررسی مربیان پیش دبستانی آموزش و پرورش شهر قم درزمینه اجرای برنامه های فرهنگی و هنری برای کودکان پیش دبستانی، ساخت ابزار آموزشی ساده، آموزش محتوای برنامه درسی پیش از دبستان، ملاحظات شغلی مربی پیش دبستانی، ملاحظات شغلی مدیریت داخلی و سرپرستی قسمت های مختلف مراکز پیش از دبستان، ملاحظات شغلی دستیاری مشاوران و روان شناسان مراکز پیش دبستانی و درزمینه ملاحظات شغلی کارشناس آموزش و برنامه ریزی کودکان در حد متوسط به بالا، معنادار است. رتبه بندی بین انواع نیازهای هفت گانه مربیان پیش دبستانی آموزش و پرورش شهر قم به ترتیب اولویت شامل: درزمینه آموزش محتوای برنامه درسی پیش از دبستان به کودکان پیش دبستانی، درزمینه ملاحظات شغلی مربی پیش دبستانی، درزمینه ملاحظات شغلی دستیاری مشاوران و روان شناسان مراکز پیش دبستانی جهت رفع مشکلات خاص کودکان، درزمینه ملاحظات شغلی مدیریت داخلی و سرپرستی قسمت های مختلف مراکز پیش از دبستان، درزمینه اجرای برنامه های فرهنگی و هنری برای کودکان پیش دبستانی، درزمینه ساخت ابزار آموزشی ساده برای کودکان پیش دبستانی و درزمینه ملاحظات شغلی کارشناس آموزش و برنامه ریزی کودکان می باشد.
بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی
بود.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان مدارس استثنائی شهر مشهد
در سال تحصیلی 1399 - 1400 به تعداد 240 نفر تشکیل داده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 240 نفر از معلمان
استثنایی شهر مشهد به روش نمونه گیری تمام شماری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آ کسفورد
مایکل آرگیل ) 1989 (، شفقت خود-فرم بلند نف و همکاران ) 2003 ( و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید ) 1999 (
استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس
در نرم افزار 26SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین تمامی ابعاد شفقت به خود و شادکامی رابطه مثبت و معناداری ) 47 / r=0 و 01 / )P>0
وجود دارد. همچنین بین شادکامی و چشم انداز زمانی گذشته مثبت ) 23 / r=0 و 01 / P>0 (، حال لذت گرا ) 35 / r=0 و 01 / )P>0
و آینده ) 42 / r=0 و 01 / P>0 ( رابطه مثبت و معنادار و بین شادکامی و چشم انداز گذشته منفی ) 16 / r=-0 و 05 / P>0 ( و حال
قضاوقدری ) 22 / r=-0 و 01 / P>0 ( رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بُعد مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت خود
=0/28, t=3/65 , p≥0/001( ( و بُعد بهشیاری در برابر همانندسازی افراطی ) 01 / =0/21 , t =2/83 , p≥ 0 ( به طور
معناداری شادکامی را در معلمان مدارس استثنائی پیش بینی می کنند.
نتیجه گیری: چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی تأثیرگذار است و مسئولان آموزش و پرورش
استثنایی می توانند با برگزاری دوره های آموزش شفقت به خود، میزان شادکامی معلمان را افزایش دهند.
Evolving Towards Efficiency: A Narrative inquiry of a School Principal's Experiences in a High-poverty Environment(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۴
37 - 50
حوزههای تخصصی:
This study aims to represent how a primary school principal evolved into an effective educational leadership, focusing on their personal and professional background along with the distinctive features of the school and local community. A qualitative approach and narrative inquiry method were used. Initially, in-depth and semi-structured interviews lasting 12 hours were conducted with the principal. Data analysis was performed using Lichman’s model (2013). To validate the narratives, in-depth and semi-structured interviews were conducted with five teachers who had worked under the principal's management and were selected through purposive (criterion-based) sampling. Additionally, self-reflection notes were prepared during the research process. The principal's journey towards efficiency was divided into four episodes: the character formation period, facing discrimination, conflicts and grief, building professional identity, and role modeling. According to the data analysis results, themes of encountering discrimination, economic poverty, and the local community's perception of disadvantaged schools were continuously repeated in the principal's narratives. Based on the narratives, three strategies - managing interactions, continuous professional development, and vision setting - played a crucial role in the principal's evolution towards efficiency. According to the findings, it is recommended that principals of high-poverty schools address teachers' educational deficiencies in the form of suggestions and gradually increase delegation of authority and trust in their measures to ensure improved performance quality. In addition, the principal, by requiring teachers to daily note the challenges and issues faced by students and to identify major and common challenges, aimed to prioritize these challenges and take necessary actions.
رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن و درک متن یکی از مهارت های مهم زبان که برای فهم معنا و افکار موجود در متن بکار می رود. توجه به این مهارت در دروس متون ادبی معاصر یکی از مهم ترین موضوعات حوزه ی آموزش زبان به شمار می رود. استفاده از روش های صحیح تدریس می تواند در تقویت مهارت درک متن ادبی نقش بسزایی داشته باشد. با این وجود ملاحظه می شود که متون ادبی با روش های قدیمی تدریس می شوند و بسیاری از استادان از راهبردهای جدید و مناسب تدریس این متون استفاده نمی کنند. این امر سبب شده است که دانشجویان چندان نتوانند در دست یابی به مهم ترین اهداف متون ادبی موفق باشند.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر و همچنین به ارائه راه کارهای مناسب تدریس می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد اساتید رشته زبان و ادبیات عربی به میزان کم از روش تدریس مناسب و نوین برای درک و فهم متون ادبی استفاده می کنند. از آنجایی که انتخاب روش تدریس در فرایند تدریس از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ضروری است که اساتید متون ادبی توجه بیشتری به انتخاب آن داشته باشند. مشاهده می شود که اساتید غالباَ از روش سخنرانی برای تدریس متون ادبی استفاده می کنند که در مقایسه با سایر راهبردها، روشی سنتی محسوب می شود، اما از راهبردهای همچون بحث گروهی، بارش مغزی، حل مسئله و یادگیری مشارکتی که راهبردهای جدیدی هستند به ندرت استفاده می کنند.
Presenting a causal model for predicting social presence based on cognitive presence (mediated by online search) Students of Payam Noor University's online courses: Application of path analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The concept of social presence is defined as the ability of learners to identify the learning community, have a sense of belonging to the community and communicate purposefully in a learning community. The reason for emphasizing the social presence of online learning is that online and virtual learning experts believe that social constructivism is an important factor in promoting interpersonal communication and the quality of learning. Given the importance of social presence as an influential variable in the process of virtual education, it is necessary to pay more attention to this issue and its predictors. In this regard, the present study aimed to provide a causal model for predicting social presence based on cognitive presence mediated by the online learning atmosphere. Participants included 265 students of online courses of Payame Noor universities in North Khorasan province in the academic year of 2009-2010 who were selected by cluster random sampling method. In order to measure the research variables, questionnaires of cognitive presence, social presence and online learning atmosphere were used. Amos software and path analysis method were used to evaluate the proposed model. The results showed that, 1-According to the above findings, the proposed model in the RMSEA index (root mean square of estimation errors) does not fit well, so the model was modified by correlating latent variable errors and The results showed that the final model has a good fit; 2-Cognitive presence has a direct, positive and significant relationship with social presence (P≤0.05 and β=0.62); There is a direct, positive and significant relationship between cognitive presence and online learning (P≤0.05 and β= 0.14) and also a direct relationship between online learning atmosphere and social presence is positive and significant (P≤0.05 and β=0.32); 3-In the indirect way, with the presence of mediator variables, the relationship between cognitive presence and social presence was still significant and the online learning atmosphere absorbs part of the effect of cognitive presence on social presence and mediates this relationship in part .
تدوین مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک با کم توانی هوشی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۴)
۱۶۵-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
هدف: تولد یک کودک با کم توانی هوشی می تواند شرایط دشواری برای والدین و خانواده ایجاد کند، زیرا والدین به طور غیرمنتظره ای با یک معضل عاطفی مواجه می شوند که موجب افزایش ناراحتی و نگرانی آن ها می شود. این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک با کم توانی هوشی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها 300 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. ابزارهای اندازه گیری داده ها شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی، مقیاس هسته ارزشیابی خود، پرسشنامه دلزدگی زناشویی بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک با کم توانی هوشی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری دلزدگی زناشویی وجود دارد. نتیجه گیری: این یافته می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی و اجرای برنامه های جامع و حمایتی در زمینه روان شناسی عمل کند که با هدف تقویت هسته ارزشیابی خود و کاهش دلزدگی زناشویی، به بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودک با کم توانی هوشی کمک کند. کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی، کم توانی هوشی، هسته ارزشیابی خود، دلزدگی زناشویی.
Integrated Impact of Communicative and Pragmatic Language Teaching on Language Proficiency, Pragmatic Awareness, and Cultural Competence of Advanced University EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
75 - 94
حوزههای تخصصی:
This research sought to assess the integrated impact of CLT (Communicative Language Teaching) and PLT (Pragmatic Language Teaching) on language competency, pragmatic awareness, and cultural competence. The study used a mixed-methods methodology, integrating both pre- and post-tests, questionnaires, interviews, and classroom observations, in addition to technological tools to enhance learning experiences in 150 advanced EFL students from five Iranian universities. The results obtained from repeated measures ANOVA and t-tests demonstrated that the integrated use of CLT and PLT approach leads to a considerable enhancement in language proficiency, pragmatic awareness, and cultural competence, when compared to the utilization of either method individually. Qualitative findings demonstrated a notable rise in student self-assurance, enhanced comprehension of different cultures, and heightened levels of involvement. The results highlight the efficacy of combining Communicative Language Teaching (CLT) and Pragmatic Language Teaching (PLT) through the use of technology to improve global language training. The study's findings emphasize the necessity of providing instructor training in both strategies, developing a curriculum that effectively combines communicative and pragmatic features, and doing additional research to understand the long-term effects of integrated language teaching approaches. The research enhances our understanding of how the integration of Communicative Language Teaching (CLT) and Pragmatic Language Teaching (PLT) might optimize language learning consequences and better equip students for real-life communication.
سنجش سطح درک مفهومی فراگیران درس شیمی با مدل سولو در آموزش به روش کاوشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
109 - 127
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: امروزه آموزش به روش کاوشگری به عنوان یک روش فعال برای درک پدیده های مورد کاوش، شناخته شده که می تواند توانایی استدلال و درک فراگیران را بهبود بخشد، هدف این پژوهش، سنجش سطح درک مفهومی فراگیران در درس شیمی به کمک مدل سولو(SOLO) در آموزش شیمی به روش کاوشگری است تا چگونگی روابط متقابل استفاده از این روش در جهت افزایش درک مفهومی فراگیران را بیان کند. روش ها : این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. نمونه گیری از نوع هدفمند بود و تا اشباع کامل اطاعات ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با ده گروه از دانش آموزان (هر گروه سه دانش آموز) پایه اول در دبیرستان معرفت تهران پس از اتمام تدریس بخشی از شیمی به روش کاوشگری، جمع آوری شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام گردید و برای اعتبار بخشی یافته ها از دو روش بررسی توسط مشارکت کنندگان و بررسی توسط همکاران استفاده شد.یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که حدود 43 درصد دانش آموزان در سطح تک ساختاری و حدود 57 درصد در سطوح بالاتر، چند ساختاری رابطه ای و انتزاع تعمیم یافته، قرار دارند دانش آموزان رشته علوم تجربی با 60 درصد نسبت به دانش آموزان رشته ریاضی 53 درصد عملکرد بهتری نشان داده اند. در بررسی پاسخ ها، نوع تفکر، راهبردها و اشتباهات مفهومی رایج نیز تحلیل شده است. نتیجه گیری: مدل سولو به معلمان این امکان را می دهد که نتایج یادگیری را ارزیابی کرده و درک دانش آموزان را مورد بررسی قرار دهند. در جهت بهبود درک دانش آموزان از مفاهیم شیمی و افزایش مهارت های عملی آنان، پیشنهاد می شود معلمان از آموزش به روش کاوشگری که فرصتی فراهم می آورد تا درک مفهومی فراگیران در مباحث شیمی به طور موثری بهبود یابد، استفاده نمایند و این با نتایج پژوهش های قبلی هم سویی دارد. بدین ترتیب ایجاد سازوکار مناسب برای ترویج آموزش به روش کاوشگری می تواند برای برنامه ریزان، مولفان کتاب های درسی بسیار حائز اهمیت باشد.
بررسی ادراکات استعاری دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای آگاهی از باورهای ریاضی دانش آموزان، استفاده از استعاره ها می تواند مفید واقع شود زیرا استعاره ها، دیدگاه ها و باورهای واقعی افراد را آشکار می سازند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ادارکات استعاری دانش آموزان پایه چهارم درباره حل مسائل ریاضی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه چهارم شهرکرد بود که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 184 پسر و 177 دختر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ای شامل سه مسئله انتشاریافته تیمز 2019 بود که در انتهای هر مسئله ، پرسشی دررابطه با دیدگاه دانش آموزان قرار داشت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده گردید. با بررسی استعاره های دانش آموزان و دلایلی که بیان کرده بودند، مقوله های «آسان»، «لذت بخش»، «نیازمند تلاش و هوش بالا»، «کاربردی»، «آزاردهنده» و «دشوار» به دست آمد. هریک از مقوله ها، بیانگر دیدگاه های متنوع دانش آموزان بودند. برای مثال، برخی از دانش آموزان به استعاره هایی مانند «سفر به شمال» اشاره داشتند که در مقوله «لذت بخش» جای گرفتند و نشان می دهند از حل مسائل ریاضی لذت می برند. عده ای نیز استعاره هایی مانند «کوهنوردی» و «دلفین» را بیان نمودند که در مقوله «نیازمند تلاش و هوش بالا» قرار گرفتند که آشکار می کنند، حل این مسائل به هوش و تلاش نیاز دارد. استعاره های دیگری نیز مانند «افتادن در چاه» بیانگر باورهای منفی و ناخوشایند بودن این مسائل برای دانش آموزان بود که در مقوله «آزاردهنده» جای گرفتند. نتایج نشان داد که مقوله «دشوار» نسبت به سایر مقوله ها برای هر مسئله پرتکرارتر بود. همچنین، دانش آموزانی که به مقوله هایی با مفاهیم منفی اشاره داشتند، عموما در حل مسائل، عملکرد ضعیف تری از خود نشان دادند. نتایج آزمون مجذورخی بیانگر عدم تفاوت معنی دار بین مقوله های دختران و پسران بود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده برنامه ریزان آموزشی و معلمان ریاضی قرار گیرد. زیرا آگاهی از باورهای دانش آموزان، معلمان ریاضی را در جهت به کارگیری روش های کارآمدتر که مبتنی بر کاوش و تجربیات دانش آموزان هستند، هدایت می نماید و همین امر موجب تقویت علاقه، انگیزه و باور به سودمند و کاربردی بودن حل مسئله ریاضی می گردد. همچنین، به معلمان این امکان را می دهد که برای اصلاح باورهای منفی دانش آموزان تلاش کنند.