فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۸۶-۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی انجام شده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه 15 نفر از متخصصان حوزه یادگیری، کارشناسان فناوری و معلمان باتجربه کلاسهای چندپایه و همچنین اسناد مکتوب شامل پایان نامه ها، مقالات، مجلات و کتابهایی در زمینه یادگیری آمیخته و کلاسهای چندپایه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و فیش برداری گردآوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. داده های گردآوری شده به مفاهیم و مقوله بندی تبدیل شدند. برای تأمین روایی و پایایی داده ها روش لینکلن و گوبا به کار رفته است. چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری برای ارزیابی به کار رفته و کوشش بر این بوده است برای کسب قابلیت اعتبار، مشارکت کنندگان با برخورداری از حداکثر تنوع تجربیات انتخاب شوند. داده ها را شماری از متخصصان تأیید کردند و نمونه گیری تا رسیدن داده ها به حد اشباع ادامه یافت. برای انتقال پذیری داده ها، یافته های مطالعه را چند نفر از متخصصان که در پژوهش دخیل نبودند تائید کردند. بر این اساس 3 مقوله اصلی، 11 زیرمقوله و 44 مفهوم به دست آمد. یافته های پژوهش نشان دادند که اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه عبارت اند از: سه مقوله اصلی تحت عنوان تقویت اثربخشی و کارایی نظام آموزش و پرورش در کلاسهای چندپایه، توسعه همه جانبه عدالت آموزشی در کلاسهای چندپایه، سازگاری با تحولات دنیای فناوری در کلاسهای چندپایه.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۴۱-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان با اختلال یادگیری شهر دزفول در سال 1402 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این کودکان بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را هشت جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمودند. پرسش نامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی بود. داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیره، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه از نظر انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر درمان مبتنی بر شفقت باعث بهبود انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های این پژوهش می توان مداخله مبتنی بر شفقت را به عنوان یک روش کارا جهت کاهش انزوای اجتماعی، درماندگی روان شناختی و دلزدگی تحصیلی کودکان با اختلال یادگیری پیشنهاد داد.
نقش میانجی تصمیم گیری هوشمند در رابطه بین انعطاف پذیری فناوری و تیم پذیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه نقش میانجی تصمیم گیری هوشمند در رابطه بین انعطاف پذیری فناوری و تیم پذیری انجام گرفت. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از بعد شیوه ی اجرا رویکرد مدل سازی معادله ساختاری ماتریس همبستگی- کوواریانس محور است. جامعه ی پژوهش، کلیه ی مدیران مدارس ابتدایی استان کرمانشاه بودند که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و بر مبنای فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 320 نفر انتخاب شد. ابزارها شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری فناوری و تصمیم گیری هوشمند محقق ساخته و تیم پذیری سلطانی (2008) بود که روایی محتوایی آن ها از نظر متخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ برای انعطاف پذیری فناوری 91/0، تصمیم گیری هوشمند 95/0 و تیم پذیری 89/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. نتایج نشان داد: انعطاف پذیری فناوری تأثیر مستقیم بر تیم پذیری و تصمیم گیری هوشمند دارد، همچنین تصمیم گیری هوشمند تأثیر مستقیم بر تیم پذیری دارد و در پایان انعطاف پذیری فناوری تأثیر غیرمستقیم از طریق تصمیم گیری هوشمند بر تیم پذیری دارد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی افراد وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت برحسب جنسیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وابستگی به اینترنت در نوجوانان یکی از اعتیادهای جدید در جوامع مدرن محسوب می شود. لذا هدف این پژوهش، مقایسه ویژگی های پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی در نوجوانان وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت بر حسب جنسیت در تهران بود. این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر و پسر نوجوان در شهر تهران در سال 1401 بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 360 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع اوری داده ها پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) و فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو(1989) و هوش هیجانی شات و همکاران (1998) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS 27 انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین نوجوانان پسر وابسته و ناوابسته به اینترنت از نظر ویژگی شخصیتی روان نژندگرایی (05/0>P) تفاوت معناداری وجود داشت؛ اما از نظر ویژگی های برونگرایی، تجربه پذیری، خوشایندی و وجدانی بودن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در مورد دختران نوجوان وابسته و ناوابسته به اینترنت نیز از نظر ویژگی های شخصیتی برونگرایی و وجدانی بودن (01/0>P) تفاوت معناداری وجودد داشت، ولی از نظر روان نژندگرایی، تجربه پذیری و خوشایندی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در نتیجه می توان گفت وابستگی به اینترنت تأثیرات متفاوتی بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی نوجوانان دارد و این تأثیرات به جنسیت وابسته است. درک این تفاوت ها می تواند به مشاوران و روان شناسان در طراحی برنامه های مداخله ای مناسب برای هر جنسیت کمک کند.
مدل یابی معادلات ساختاری اُمید تحصیلی براساس هویت تحصیلی و هیجان تحصیلی با میانجی گری درگیری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل سازی معادلات ساختاری اُمید تحصیلی براساس هویت تحصیلی و هیجان تحصیلی با نقش میانجی درگیری تحصیلی در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر قم انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی دوم شهر قم تشکیل می داد. حجم نمونه شامل 400 نفر بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شده و به پرسش نامه های منزلت های هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، هیجان تحصیلی پکران (2005)، درگیری تحصیلی ریو (2013) و امید تحصیلی سهرابی و سامانی (2011) پاسخ دادند. کلیه ی تحلیل های آماری در سطح خطای 05/0 و با کمک نرم افزار 23 Amos انجام شد. یافته ها بیانگر تأثیر مثبت و معنادار هویت تحصیلی بر امید تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری درگیری تحصیلی بود. امّا تأثیر معناداری میان هیجان تحصیلی و امید تحصیلی به صورت مستقیم و همچنین با میانجی گری درگیری تحصیلی یافت نشد. بنابراین می توان با برنامه ریزی در راستای ارتقای اُمید به آینده ی تحصیلی و بهبود عملکرد تحصیلی با درگیری تحصیلی و شکل گیری هویت دانش آموزان بهره برد.
پیش بینی دل زدگی تحصیلی فراگیران زبان انگلیسی مقطع متوسطه بر اساس کمال گرایی والدین: نقش میانجی تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
115 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی دل زدگی تحصیلی فراگیران زبان انگلیسی مقطع متوسطه بر اساس کمال گرایی والدین با نقش میانجی تنظیم هیجانی است. روش پژوهش ( توصیفی – هم بستگی) از نوع رگرسیون (پیش بینی) است و جامعه آماری این پژوهش کلیه فراگیران زبان انگلیسی مقطع متوسطه اول مؤسسه آموزشی در شهر اهواز که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول فراگیری زبان انگلیسی بودند، تشکیل می دادند. نمونه آماری این پژوهش 130 نفر از فراگیران و والدین آنها هستند که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه کمال گرایی والدین تری شورت وهمکاران (1995)، پرسش نامه دل زدگی تحصیلی پکران وهمکاران (2002) و پرسش نامه تنظیم هیجانی گراس وجان(2003) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که دل زدگی تحصیلی فراگیران زبان انگلیسی با کمال گرایی والدین و نقش میانجی تنظیم هیجانی، قابل پیش بینی است؛ یا به عبارت دیگر کمال گرایی والدین با دل زدگی تحصیلی فراگیران زبان انگلیسی، از طریق تنظیم هیجانی رابطه غیرمستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که کمال گرایی والدینی نابهنجار باعث دل زدگی تحصیلی بیشتر در فراگیران می شود. بر اساس یافته ها 36 درصد از دل زدگی تحصیلی توسط کمال گرایی والدین و تنظیم هیجانی پیش بینی می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کمال گرایی منفی والدین و عدم مهارت تنظیم هیجان باعث افزایش دل زدگی تحصیلی می شود.
پیش بینی اضطراب تحصیلی بر اساس طرحواره های شناختی ناسازگار و ادراک از محیط مدرسه در دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
69 - 85
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اضطراب و سطوح بالای آن علاوه بر مشکلات روانشناختی، می تواند بر مسائل آموزشی و تحصیلی دانش آموزان نیز تأثیرگذار باشد. این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب تحصیلی براساس طرحواره های شناختی ناسازگار و ادراک از محیط مدرسه در دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول عالی شهر واقع در استان بوشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود. با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 234 نفر انتخاب شد و به ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب تحصیلی (ساراسون، 1957)، طرحواره ناسازگار فرم کوتاه (یانگ، 2005) و مقیاس ادراک از محیط مدرسه (جنتری و همکاران، 2002) پاسخ دادند. داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمره کل ادراک از محیط مدرسه و هر یک از ابعاد آن با اضطراب تحصیلی دانش آموزان پسر همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (05/0>P). این رابطه بین نمره کل طرحواره ناسازگار اولیه و هریک از ابعاد آن با اضطراب تحصیلی دانش آموزان پسر مثبت و معنادار بود (05/0>P). ضرایب رگرسیون به روش ورود همزمان نیز نشان داد 33 درصد واریانس اضطراب تحصیلی فراگیران براساس دو متغیر پیش بین قابل تبیین می باشد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج ضرورت داد برنامه ریزان و کارشناسان حوزه روانشناسی و علوم تربیتی، به مسائل روانشناختی و نقش آن ها در عملکردهای تحصیلی دانش آموزان توجه مبذول دارند.
طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
77 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته و از نظر شیوه اجرا اکتشافی بود. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی اساتید دانشگاهی و صاحب نظران حوزه مشاوره مدرسه و علوم تربیتی بودند که تعداد 15 نفر از آن ها بر اساس اصل اشباع نظر به صورت نظری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی نیز کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 2600 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان 335 نفر از آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته منتج از مفاهیم پالایش شده به دست آمده از کدهای اولیه بودند. مجموعه داده های به دست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در قالب 156 کد باز، 146 مفهوم، 12 مقوله و 6 طبقه بر اساس رویکرد سامان مند سازمان دهی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل تحت مقولات ویژگی های فردی و روان شناختی، مهارت های حرکتی، مهارت های اجتماعی، اختلال نقص توجه، راهبردهای آموزشی در سطح فردی، راهبردهای آموزشی در سطح بین فردی و ارتباطی، مداخلات دارویی و تغذیه ای، مداخلات فیزیولوژیکی و رفتاری، کنترل روان شناختی، تقویت توانایی های حرکتی و جسمانی، رشد روان شناختی و مشارکت اجتماعی دسته بندی و از نظر اعتباریابی برازش شدند (p<0.05). درنهایت پیشنهاد می شود از نتایج یافته های این پژوهش به عنوان یک راهنما و مسیر کلی برای بهبود نقص توجه و بیش فعالی توسط متخصصان در مدارس و نیز در سایر مراکز همچون مراکز خدمات روان شناختی، کلینیک های مشاوره و روان درمانی، مراکز بهزیستی، دانشگاه ها و ... متناسب با موقعیت ها و زمینه های موجود استفاده شود.
Qualitative analysis of teachers' views towards environmental education in rural schools(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
63 - 75
حوزههای تخصصی:
In recent years, attention to environmental education especially in rural environments has attracted the attention of many educational experts. The aim of the present study was to investigate the experiences of teachers in relation to environmental education in rural schools. To serve that end, a qualitative approach and phenomenological method were used. Consequently, unstructured interviews were conducted with 13 teachers using the purposeful sampling method. To analyze the data, thematic analysis was used. The analysis of the interviews revealed three main themes (regressive approach, progressive approach, and indifference approach), 13 sub-themes, and 31 refined themes. The findings of the research indicated teachers' lack of real involvement in environmental education, lack of trust in the efficiency of environmental education, absence of employing of new methods, superficial knowledge about the environment, and absence of attempts to use new methods in education. It is concluded that teachers play a significant role in environmental education, so training and preparing them can improve environmental education.
ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس: یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس بود. پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شاغل در مدارس ابتدایی دوره دوم شهرستان تربت حیدریه و روش نمونه گیری، هدفمند بود. با 12 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 403-1402 بر اساس اشباع نظری داده مصاحبه شد. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی توسط اعضا و کسب اطلاع از همگنان و به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی و کدگذاری، مقوله بندی و استخراج مضمون های اصلی استفاده شد. بر مبنای نتایج، 162 مفهوم و 34 مقوله حاصل شدند که در پنج مضمون مربوط به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی با عناوین «شایستگی حرفه ای ناکافی معلم»، «کاستی های دانش آموزی»، «معضلات فیزیکی و انسانی مدرسه»، «فرهنگ آموزشی نامتناسب والدین» و «محدودیت و ضعف در امور سازمانی» دسته بندی شدند. کاربست و توجه به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی که در پژوهش حاضر مطرح شد به افزایش آگاهی معلمان، مدیران و مسئولان آموزش وپرورش از این سازه مهم منجر خواهد شد و راه برای طراحی مداخلات و برنامه ریزی مؤثر به منظور بهبود کیفیت آموزش و توسعه یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان که متغیری اساسی در موفقیت تحصیلی و یادگیری مادام العمر است، هموارتر خواهد کرد.
تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی مقطع ابتدایی: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
146 - 127
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی پرداخته شده است. قلمرو پژوهش را والدین و معلمان دانش آموزان ابتدایی شهر بیرجند تشکیل دادند. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 12 نفر از والدین و 13 معلم، داده ها اخذ گردید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته والدین و معلمان در خصوص علل ارتباطات میان فردی معلم-والدین در 7 مضمون اصلی"خبری و آگاه سازی"، "مشارکت جویی و حمایتی"، "آموزشی و تربیتی"، "راهنمایی و مشاوره"، " نظارتی و مراقبتی"، " بحران زدایی" و "انتقادی و انتقام جویی" خلاصه شد. به طورکلی یافته های پژوهش نشان داد علل ارتباطات میان فردی والدین و معلمان به در یک طیف ارتباطی از سطح پایین خبری و آگاه سازی تا مرحله انتقاد و انتقام جویی قرار دارد. در جریان این ارتباط در مراحل نخست باهدف اطلاع رسانی اخبار و آگاه سازی از جریانات آموزشی و تربیتی صورت می گیرد و سپس ارتباطات در سطوح بالاتری همچون مسائل آموزشی و تربیتی و راهنمایی و نظارتی ادامه پیداکرده و درنهایت در صورت مشکلات، نقش ارتباطات به سمت بحرانی زدایی سوق پیدا می کند. در صورت تشدید بحران ها، انتقاد و انتقام جویی محور ارتباط قرار می گیرد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که والدین و معلمان به دلایل مختلفی با همدیگر ارتباط برقرار کرده اند و هر کدام از این علل ارتباطی بر مدیریت فرآیندیاددهی-یادگیری تاثیرگذار بوده اند و مسیر اجرای برنامه درسی را دچار تغییر و تحول کرده است.
اثر بخشی معنا درمانی در والدین کودکان با نیاز های ویژه: پژوهش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
37 - 64
حوزههای تخصصی:
تربیت و مراقبت از کودکان با نیاز های ویژه توسط والدین امری مهم و چالش برانگیز است. یکی از این رویکرد ها که در دهه های اخیر در ایران به بررسی میزان اثر آن توجه بسیار شده است معنا درمانی می باشد. هدف این فراتحلیل تعیین میزان اثر بخشی معنا درمانی بر والدین کودکان با نیاز های ویژه بود. این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر معنا درمانی را مشخص می کند. 9 پژوهش که ازلحاظ روش شناسی قابلیت بررسی داشتند و بین سال های 1390 تا 1400 منتشر شده بودند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. منابع جستجوی داده ها بانک منابع اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه مجلات علمی مگیران، بانک اطلاعات نشریات کشور و مرجع دانش سیویلیکا بودند. تجزیه وتحلیل داده ها و محاسبه اندازه اثر با استفاده از نرم افزار CMA2 و شاخص g هدجز انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که بررسی ناهمگنی اثرات با استفاده از آزمون کیو کوکران (Cochran's Q) مقدار Q برابر با 30/153 و مجذور I برابر با 17/92 به دست آمد که معنی دار است (001/0 > p). درنتیجه اندازه های اثر ناهمگن بوده و برای تحلیل تأثیرات باید مدل اثر تصادفی مدنظر قرار گیرد. اندازه اثر تصادفی برابر با 08/1 است، به همین ترتیب مقدار g هجز تصادفی برابر با 04/1 به دست آمد. بنابر این می توان گفت معنا درمانی بر والدین کودکان با نیاز های ویژه اثر بالایی داشته است.
طراحی و اعتباریابی الگوی حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس حضور در محیط های الکترونیکی، پیش زمینه ای مهم در توسعه کارایی این نوع محیط های یاددهی- یادگیری است؛ از این رو، تلاش برای زیادکردن احساس حضور یادگیرندگان در محیط های یادگیری الکترونیکی اهمیت فراوانی دارد. بر همین مبنا، به منظور شناسایی زمینه های حس حضور در سامانه مدیریت یادگیری مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و تدوین الگوی مطلوب، این پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از روش پدیدارشناسی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهره گرفته شد. در بخش کیفی با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی از نوع استقرایی- قیاسی و همچنین گروه کانونی به شناسایی مؤلفه های سه بُعد شناخته شده از حس حضور (براساس رویکرد قیاسی) و همچنین ابعاد و مؤلفه های جدیدی از حس حضور (براساس رویکرد استقرایی) توجه شده است. در این راستا، جامعه آماری در بخش کیفی را پژوهش های داخلی و خارجی (2010 تا 2021) مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین اساتید و متخصصان رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی در حوزه یادگیری الکترونیکی تشکیل دادند. به این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور و هدفمند در دسترس، تعداد 75 مقاله به صورت پالایش سیستماتیک و نیز 9 نفر از اساتید مرتبط برای تشکیل گروه کانونی انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و براساس نتایج به دست آمده پیشنهادهایی برای شکل گیری الگوی تلفیقی حس حضور ارائه شد. در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گرد آوری شد. برای پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا تأیید شد. جامعه آماری بخش کمی را نیز اساتید و دانشجویان مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات در آموزش تشکیل دادند که 50 نفر از ایشان به روش نمونه گیری در دسترس برای اعتباریابی درونی الگو انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کمی از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. در بخش کیفی پس از پالایش کدهای باز، مؤلفه ها و ابعاد نهایی حس حضور شامل احساس باهم بودن، تنظیم قواعد مشترک میان اعضا، خودکارآمدی درک شده، موفقیت در کسب تجربیات یادگیری، ایجاد توانمندی در به کارگیری دانش جدید، توانمندی در اثرگذاری بر دیگران، خودراهبری یادگیرنده و درگیری فعال یادگیرنده شناسایی شد. در ادامه، ابعاد نهایی حس حضور شامل: حضور اجتماعی، یادگیری، شناختی، فیزیکی، آموزشی، عاطفی، خودگردانی و زیبایی شناختی هستند. نتایج آزمون تی تک نمونه ای برای ارزیابی اعتبار درونی الگو نشان دهنده آن بود که نظر متخصصان در رابطه با کل مدل طراحی شده با سطح معناداری 001/0 و در سطح آلفای 01/0 بیشتر از حد وسط بوده است (01/0 > p)؛ درنتیجه متخصصان اعتبار درونی الگوی طراحی شده را مطلوب ارزیابی کردند.
ساخت و اعتباریابی مقدماتی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین برنامه های نظام آموزشی برای کودکان برنامه سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در بدو ورود به دبستان است. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان در کشور افغانستان» است. این پژوهش با روش توصیفی و آزمون سازی انجام شده است. ابزار پژوهش عبارت است از: آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان برای ورود به دبستان که بر اساس منابع مقاله ای به دست آمده و ایجاد شده است. برای این منظور، 100 مقاله علمی پژوهشی مرتبط با موضوع پژوهش از 15 منبع معتبر داخلی وخارجی همچون SID،Magiran ، Irandoc، Ira medex و همچنین، PubMed، Springer، ProQuest، Scopus، Elsevie و Cochrane جمع آوری و بررسی شدند که از تعداد مقاله های یادشده، 34 مقاله که معیار ورود به پژوهش را داشتند تحلیل و بررسی شدند. جامعه آماری شامل کودکان 5 تا 7ساله آماده رفتن به مدرسه در شهر کابل بود که 290 نفر شامل 155 دختر و 135 پسر را در بر می گرفت. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، در سه ناحیه که شامل ناحیه های 11، 13 و 15 شهر کابل بودند، اعضای نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد آزمون سنجش ورود به دبستان در کشور افغانستان دارای 10 مؤلفه است. این مؤلفه ها عبارت اند از: استدلال عددی، توجه و حافظه، تکمیل تصاویر، استدلال کمی، بازیابی، تداعی بازی، تکرار جمله و عدد، استدلال دیداری - فضایی، حل مسئله، مهارت دیداری - حرکتی. نتایج پژوهش نشان داد آزمون سنجش آمادگی تحصیلی کودکان در کشور افغانستان دارای روایی (روایی سازه و تحلیل عاملی) و پایایی (آلفای کرونباخ 96/0) مناسب است. بر اساس نتایج روان سنجی آزمون سنجش تحصیلی کودکان در کشور افغانستان چنین استنباط می شود که از این ابزار می توان به عنوان ابزار اولیه غربالگری و سنجش ورود به مدرسه استفاده کرد.
تحلیل محتوای کتب فارسی خوانداری دوره اول ابتدایی (پایه های اول تا سوم) با توجه به مفاهیم معنوی و اخلاقی مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
کتب درسی به عنوان متداول ترین و مهمترین منبع فرایند یاددهی - یادگیری در نظام آموزشی مطرح است.هدف پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای کتب درسی فارسی خوانداری دوره اول ابتدایی متناظر با اصل ششم و فصل دوم یعنی معنویت و اخلاق در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از حیث توجه به مولفه های تعلیم و تربیت معنوی و اخلاقی است. روش پژوهش، توصیفی و شامل:تحلیل اسنادی و موضوعی و رویکرد آن نیز کاربردی و تحلیلی است.جامعه پژوهشی شامل دو بخش یعنی: متون مرتبط به شاخص های معنویت و اخلاق در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و سه عنوان کتاب درسی فارسی خوانداری در پایه های اول، دوم و سوم مقطع ابتدایی می باشد.ابزارهای اندازه گیری فرم فیش برداری و چک لیست تحلیل محتوا، با استفاده از شاخص های آمار توصیفی هستند. مشخص شد که به ترتیب مولفه های: خودسازی معنوی و اخلاقی، زایش قوه تعقل و تفکر، ایمان به خدا، نیکوکاری، کمک و یاری رسانی، یکرنگی و همدلی، صبر و تحمل گرایی، شجاعت، ایثار و فداکاری، بیشترین تاکید، ولی مولفه های ظلم و استکبار ستیزی، اخلاص، تواضع و فروتنی، بصیرت و در نهایت عفو و گذشت، کمترین تاکید را داشته اند. مشخص شد که محتوای کتاب های فارسی خوانداری پایه سوم بیشترین تاکید و پایه دوم کمترین تاکید را داشته و محتوای کتب، از ظرفیت های نسبتاً خوب معنوی و اخلاقی متناسب با بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برخوردار بودند، ولی به طور نامتعادل و نامتوازن پرداخته شده که لزوم توجه به این مورد در کتب درسی فارسی ضرورت دارد.
واکاوی مؤلفه های تفکر مراقبتی لیپمن در مجموعه داستان های فکری برای کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۲۰۴-۱۸۸
حوزههای تخصصی:
آموزش برای فکرورزی نیازمند مراقبت از نحوه اندیشیدن است که از آن با تفکر مراقبتی یاد می شود. این تفکر ترکیبی از احساس و عقلانیت است و به کودکان کمک می کند تا یک نظام ارزشی دقیق ایجاد کنند. علی رغم اهمیت فزاینده و بنیادی تفکر مراقبتی و نیاز به محتوا برای آموزش آن، با کمبود محتوای مناسب و کم توجهی به این بعد از تفکر فلسفی مواجه هستیم. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل کتاب مجموعه داستان های فکری برای کودکان ایرانی براساس مؤلفه های تفکر مراقبتی به منظور استفاده در حلقه کندوکاو فلسفی است. به این صورت که داستان های این کتاب و تمرین های پیشنهادی پایان آن ها براساس حضور یا عدم حضور مؤلفه های تفکر مراقبتی (تفکر ستایشی، تفکر عاطفی، تفکر هنجاری، تفکر فعال و تفکر همدلانه) مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش از روش تحلیل محتوای قیاسی و روش نمونه گیری هدفمند سود برده است. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه در چند داستان از کتاب تحلیل شده به مؤلفه های تفکر مراقبتی پرداخته نشده است اما درمجموع حضور این مؤلفه ها در اکثر داستان ها مشهود است. به این صورت که مؤلفه های تفکر هنجاری، عاطفی و ستایشی و از ظرفیت مناسبی و حضور غنی و پرمایه ای برخوردار بوده و مؤلفه های تفکرفعال و همدلانه نسبت به دیگر مؤلفه ها از غنای کمتری برخوردار بوده اند. لذا با استفاده از این داستان ها در حلقه های کندوکاو فلسفی می توان به تقویت و پرورش تفکر مراقبتی در کودکان کمک نمود.
کاوش چالش های برنامه درسی آموزش سازمانی کارکنان شرکت پتروشیمی جم در انتقال مهارت های نرم آموخته شده به محیط واقعی کار: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
304 - 273
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی چالش های برنامه درسی آموزش سازمانی کارکنان شرکت پتروشیمی جم در انتقال مهارت های نرم آموخته شده به محیط کار انجام شده است. رویکرد این تحقیق کیفی و روش آن مطالعه موردی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق با ۱۲ نفر از کارکنان ارشد و متخصص و با تجربه شرکت استفاده شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیار تخصص و تجربه صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل شبکه مضامین انجام شد و روایی یافته ها از طریق بررسی توسط اساتید راهنما و مشاوران تایید گردید. نتایج نشان داد که ۲۹ آسیب در سه حوزه فردی، آموزشی و سازمانی به عدم انتقال مهارت های نرم در آموزش های سازمانی منجر شده اند. در بعد فردی، عواملی مانند اولویت داشتن کار بر آموزش، بی انگیزگی کارکنان به مشارکت در آموزش و حجم بالای کار تاثیرگذار بودند. در بعد آموزشی، صرفاً تئوری بودن دوره ها، ناپیوسته بودن دوره ها، تعداد کم دوره های نرم و کاربردی نبودن دوره ها مطرح شدند. در بعد سازمانی نیز عواملی همچون بی توجهی برخی مدیران به اهمیت دوره های آموزشی، عدم توجه به کاربرد آموخته ها در محیط کار و عدم ارزشیابی دوره ها شناسایی شدند. این پژوهش می تواند با آگاهی بخشی و اقدامات پیشگیرانه به بهبود کیفیت و اثربخشی آموزش های سازمانی کمک کند. دستاوردهای این تحقیق شامل شناسایی و رفع موانع اثربخشی آموزش ها، بهبود طراحی و اجرای دوره های آموزشی، تدوین برنامه های آموزشی مستمر و یکپارچه برای تقویت مهارت های نرم کارکنان، ارتقاء فرهنگ یادگیری در سازمان، توانمندسازی کارکنان برای مواجهه با چالش های جدید و افزایش رقابت پذیری سازمان خواهد بود.
شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی (E_CCLT): مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
95 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی انجام شد و به شکاف قابل توجهی در ادبیات فناوری آموزشی موجود پرداخت. این مطالعه از یک روش مرور سیستماتیک استفاده کرد و به طور دقیق پایگاه های داده Scopus، Science Direct و Google Scholar را برای جمع آوری متون مرتبط جستجو کرد. معیارهای ورود و خروج، فرآیند انتخاب را هدایت می کرد و منجر به 19 مطالعه مرتبط شد که تحت تجزیه وتحلیل کامل قرار گرفتند. این تحقیق از تحلیل ابعادی برای دسته بندی تکنیک های شناسایی شده در اجزای مختلف، با تمرکز ویژه بر ابعاد زیربنایی آن ها استفاده کرد. این مطالعه شش بعد اساسی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی را نشان داد: کاربر محوری، طراحی اطلاعات، انعطاف پذیری و سفارشی سازی، جامعه محوری، بازیابی اطلاعات و استفاده، و پشتیبانی مبتنی بر فناوری. نتایج بر اهمیت این ابعاد در کاهش بار شناختی در محیط های الکترونیکی مشارکتی تأکید می کند و بینش های مهمی را برای شیوه های آموزشی آینده ارائه می دهد. درنتیجه، یافته ها پیامدهای مهمی برای طراحان و مجریان آموزش در زمینه های الکترونیکی دارند و بر نیاز به استراتژی هایی تأکید می کنند که به طور مؤثر بار شناختی مشارکتی را به حداقل می رسانند و تجارب یادگیری را افزایش می دهند.
ﺗﺄﺛیﺮآﻣﻮزش کﺎرآﻓﺮیﻨی ﺑﺮ ﻧیﺎز ﺑﺎزار کﺎر و ﺧﻮداﺷﺘﻐﺎﻟیﻣﻬﺎرت آﻣﻮزانﻣﺮاکﺰ آﻣﻮزش ﻓﻨی و ﺣﺮﻓﻪای ﺷﻬﺮ ﺷیﺮاز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش کارآفرینی بر نیاز بازار کار و خوداشتغالی مهارت آموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای شهر شیراز انجام شد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گرده آوری داده ها نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل مهارت آموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای شهر شیراز می باشد که از این بین 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه نیاز بازار کار اجتهادی و بهروزی (1385) و خواشتغالی دکر و کالو (2012) استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (کولموگروف اسمیرنوف، آزمون لوین، تحلیل کوواریانس) با نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کارآفرینی بر نیاز بازار کار و خوداشتغالی مهارت آموزان تاثیر معناداری دارد. آموزش کارآفرینی بر نیازهای فنی، شناختی، شخصیتی، ارتباطی و مدیریتی مهارت آموزان تاثیر معناداری دارد. آموزش کارآفرینی بر توانایی تشخیص ایده ها، قصد خوداشتغالی، توانایی اداره کسب و کار، اختصاص وقت آزاد برای بررسی و برنامه ریزی کسب و کار مهارت آموزان تاثیر معناداری دارد. بحث و نتیجه گیری: یافته ها می تواند راهکارهایی برای بهبود عملکرد سازمانی ارایه دهد و نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده مدیران، سیاستگزاران، کارآفرینان، مربیان و مهارت آموزان قرار گیرد.
اثر خودافشایی استادان بر کسب دانش دانشجو- معلمان در فضای آموزش الکترونیک؛ نقش حضور اجتماعی و رابطه رضایت بخش استاد- دانشجومعلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
169 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر خودافشایی بر کسب دانش دانشجویان با تأکید بر نقش حضور اجتماعی و رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو در میان دانشجو- معلمان با ارائه الگویی پیشنهادی بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر حسب روش توصیفی است که با به کارگیری پرسشنامه بومی سازی شده و با روش پیمایشی، داده های مورد نیاز گرد آوری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه ای با چهار مؤلفه خودافشایی، رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو، حضور اجتماعی و دانش کسب شده استفاده شده است. پایایی این ابزار با روش همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. همچنین، از طریق روش تحلیل عاملی تأییدی، روایی ابزار تأیید شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان گروههای آموزش زبان، آموزش ادبیات فارسی، آموزش ریاضی، آموزش ابتدایی و پیش دبستان دانشگاه فرهنگیان شهر کرمان در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که تعداد آنها 2300 دانشجو در دو دانشکده پردیس خواجه نصیرالدین طوسی و پردیس شهید باهنر کرمان بود. داده های مورد نیاز برای انجام دادن پژوهش با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان از میان 330 نفر از این دانشجو- معلمان به دست آمدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش الگویابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار SmartPLS انجام شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که خودافشایی بر رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو و همچنین حضور اجتماعی دانشجو- معلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. حضور اجتماعی دانشجو- معلمان نیز بر ایجاد رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین کسب دانش دانشجو- معلمان با رابطه رضایت بخش استاد- دانشجو تحت تأثیر قرار می گیرد.