فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
221 - 244
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی، که فراتر از وظایف رسمی هستند، نقش مهمی در بهبود کیفیت و عملکرد مؤسسات آموزش عالی ایفا می کنند. این رفتارها می توانند به افزایش انگیزه، بهبود روابط کاری و ارتقای سطح آموزشی کمک کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی با رویکرد آمیخته و روش اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، با 15 متخصص (به روش نمونه گیری هدفمند) مصاحبه شد و مؤلفه های رفتارهای فرانقشی شناسایی گردید. در بخش کمی، 140 مدیر و عضو هیئت علمی از سه حوزه مختلف به پرسشنامه پاسخ دادند. داده های کیفی با تحلیل مضمون و داده های کمی با نرم افزار SPSS27 تحلیل شدند. یافته ها: وضعیت کلی رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان در سطح متوسط است. مؤلفه هایی مانند «ارتباط دوستانه و مؤثر با دانشجویان و دانش آموختگان» و «تقویت ارتباطات بین گروهی» در حد متوسط قرار دارند. در مقابل، مؤلفه های «ارتقای کیفیت پروژه های تحقیقاتی»، «فراهم کردن شرایط برای بهبود دانش و مهارت های دانشجویان» و «تعاملات حرفه ای و عاطفی اعضای گروه ها» به طور معناداری بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، مؤلفه های «ترویج ارتباط با مدیران، کارآفرینان و سازمان های مرتبط» و «حضور اجتماعی فعال» به طور معناداری پایین تر از حد متوسط و در سطح نامطلوب قرار دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: اگرچه در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان تا حدودی به رفتارهای فرانقشی توجه شده است، اما تا وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. پیشنهاد می شود دانشگاه با برگزاری کارگاه های آموزشی، ارائه مشاوره و حمایت از فعالیت های فرانقشی، گام های مؤثری در این زمینه بردارد. نوآوری و اصالت: این پژوهش با رویکردی نوآورانه و اکتشافی، تصویری جامع از رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی ارائه می دهد. با توسعه ابزار سنجش معتبر و ارائه الگوی کاربردی، این مطالعه می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه های کشور کمک کند.
نقش فیلسوفان تعلیم و تربیت در جهانی پر تلاطم: «هوش بوم شناختی» به مثابه مشارکت پژوهشگران فلسفی در صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه های صلح جهانی را می توان به عنوان هدفی تکاملی برای هوشیاری بیشتر در نظر گرفت—هدفی که ابعاد فردی، اجتماعی، ملی و بین المللی هستی انسانی را در یک شبکه ی به هم پیوسته ی حیات متحد می سازد. این چشم انداز به دنبال حذف تمامی اشکال خشونت فردی و اجتماعی است و جوهری معنوی را پرورش می دهد که در «هوش بوم شناختیِ» متعالی ریشه دارد. چنین هوشی از بیداری فلسفی و علمی نسبت به فرایندهای طبیعی، تنوع زیستی، و آگاهی سیاره ای پدید می آید. این هوش، درکی را ترویج می کند که مبتنی بر معرفت شناسی مشترکِ سیستم های طبیعی و مصنوعیِ پیچیده است (از جمله: پیچیدگی، هستی شناسی رابطه مند، خودسازمان یابی، غیرخطی بودن، بازخورد، یادگیری انطباقی، دانش توزیعی، مقیاس پذیری و نقدپذیری). ظهور این آگاهی که در فلسفهٔ تعلیم و تربیت (اعم از بوم شناسی و صلح) نقشی اساسی دارد، راهی پیش روی بشریت می گذارد تا آموزش را با اهداف صلح، عدالت و پایداری در جهانی پرتلاطم هم راستا سازد. «فلسفهٔ زمین نو»، که از ویتگنشتاین الهام گرفته و بر پایهٔ درک علمی و فلسفیِ معاصر استوار است، در پی یافتن راه حل های عملی برای مسائل واقعیِ «پس از آخرالزمان» است—راه حل هایی که با مفهوم «با-هم-بودن» و زایش آگاهی سیاره ای پیوند دارند.
ارائه مدل علّی اشتیاق تحصیلی بر اساس ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط با نقش واسطه ای خودکارآمدی یادگیری برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
109 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی اشتیاق تحصیلی بر اساس ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط با نقش واسطه ای خودکارآمدی یادگیری برخط صورت گرفت. روش پژوهش به لحاظ هدف، بینادی و به لحاظ نوع داده های گردآوری شده، کمی و مبتنی بر رویکرد همبستگی است. شرکت کنندگان شامل 375 نفر از دانشجویان دوره های برخط دانشگاه پیام نور استان لرستان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس های ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط Bangert (2008)، خودکارآمدی یادگیری برخط Zimmerman and Kulikowich (2016) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی دانشجویان توسط Gunuc and Kuzu (2015) بودند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در بستر نرم افزار AMOS-26 انجام شد. یافته ها نشان داد که، با توجه به مقادیر شاخص های برازش بدست آمده، داده ها با مدل پژوهش برازش دارد. مطابق با یافته ها، ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط، متغیرهای خودکارآمدی یادگیری برخط و اشتیاق تحصیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. همچنین، متغیر خودکارآمدی یادگیری برخط قادر است اشتیاق تحصیلی را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کند. علاوه بر این، ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط از طریق خودکارآمدی یادگیری برخط، اشتیاق تحصیلی را پیش بینی می کند. با توجه به نتایج به دست آمده، از طریق افزایش ارزشیابی دانشجویان از اثربخشی تدریس برخط می توان خودکارآمدی یادگیری برخط را بهبود و اشتیاق تحصیلی آنان را ارتقاء داد.
ارزیابی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مسائل مهمی که در دوران کرونا با آن مواجه هستیم، استفاده از فضای مجازی در بین دانشجویان است. که غیر از جنبه های مثبت آن، متأسفانه یکسری مسائل غیراخلاقی را نیز بدنبال داشته و باعث بروز اختلال هایی در سبک زندگی افراد شده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی انجام شد. روش کار: در این پژوهش ﻣﻘﻄﻌی از نوع طبقه ای- تصادفی، 200 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1400 از طریق فراخوان اینترنتی و پرس لاین در پژوهش شرکت کردند. پس از توضیح اهداف مطالعه و ﮐﺴﺐ رﺿﺎیﺖ آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ از داﻧﺸﺠﻮیﺎن، پرسش نامه ی اخلاق تحصیلی گل پرور در اﺧﺘﯿﺎر داﻧﺸ ﺠﻮیﺎن ﻗ ﺮار ﮔﺮﻓ ﺖ. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بمنظور تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج: توزیع فراوانی دانشجویان بر اساس نمره اخلاق تحصیلی نشان داد که (%43)86 دانشجو از نمره اخلاق تحصیلی مطلوب و تنها (%1)2 دانشجو از نمره اخلاق نامطلوبی برخوردار هستند. همبستگی میان سن و اخلاق تحصیلی معنی دار نبود (269/0p=). در بعد اخلاق تحصیلی، دانشجویان زن نسبت به مرد از اخلاق تحصیلی بالاتری برخوردار بودند که به لحاظ آماری معنی دار بود (002/0p=). همچنین بین ترم های تحصیلی، ترم ششم به لحاظ آماری از اخلاق تحصیلی پایینتری برخوردار بود (014/0p=). نتیجه گیری: وضعیت اخلاق تحصیلی در آموزش مجازی در دوران کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی در سطح متوسط است، اما با این حال نیاز به بررسی های بیشتری دارد. در همین راستا پیشنهاد می شود که اساتید روی برخی مهارت های اخلاقی تمرکز کرده و آنها را نیز به دانشجویان همراه دروس آموزش دهند.
تجارب زیسته معلمان ابتدایی از اجرای ارزشیابی کیفی-توصیفی در آموزش مجازی دوران همه گیری کووید-۱۹: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: این مطالعه به بررسی تجربیات زیسته معلمان مقطع ابتدایی در اجرای ارزشیابی توصیفی در دوره آموزش مجازی ناشی از شیوع ویروس کووید-19 پرداخته است.روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و پدیدارشناختی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با 15 معلم مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1400-1401 جمع آوری شد. نمونه ها به روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار انتخاب شدند و اشباع داده ها حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش کولیتزی (2002) و نرم افزار مکس-کیودا 11 استفاده شد. یافته ها: برای اعتبارسنجی داده ها از چهار معیار گوبا و لینکلن (1985) استفاده شد. هفت مضمون اصلی شناسایی شد: «ابزارهای سنجش یادگیری»، «نحوه رصد فرآیند آموزشی»، «والدین و ارزشیابی»، «نحوه بازخورد مجازی»، «پیامدهای تربیتی و رفتاری»، «عدالت در ارزشیابی»، «پوشه کار الکترونیکی».نتیجه گیری: معلمان از ابزارها و روش های متنوعی برای ارزیابی و حمایت از یادگیری دانش آموزان در فضای مجازی استفاده کردند که هم فرصت ها و هم چالش هایی را آشکار ساخت. ارزشیابی های مجازی موجب ترویج روش های نوآورانه و ارائه بینش های عمیق تری نسبت به پیشرفت دانش آموزان شد. با این حال، نابرابری در دسترسی به منابع، تفاوت در میزان مشارکت والدین، و درک بی عدالتی در ارزشیابی ها، موانع قابل توجهی ایجاد کرد. این یافته ها بر لزوم تدوین راهبردهای عادلانه و مؤثر برای بهبود فرآیند آموزش مجازی تأکید دارند و نقش حیاتی حمایت جامع از معلمان و دانش آموزان را در رفع این چالش ها برجسته می کنند.
طراحی و اعتبارسنجی مؤلفه های روش تدریس و ارزشیابی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
219 - 240
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مولفه های روش تدریس و ارزشیابی برنامه درسی مبتنی بر هوش هیجانی دوره متوسطه اول بود که با رویکرد ترکیبی (کیفی و کمی) از نوع اکتشافی و از نظر نوع مطالعه در بخش کیفی تحلیل مضمون و حوزه پژوهش بخش کیفی شامل مطالعات مرتبط منتشر شده در بین سال های 1385 تا 1402 و 2010 تا 2023 تا حد اشباع داده ها، پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 71 مطالعه به شیوه هدفمند شناسایی و مطالب از میان آنها استخراج شد. یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون، مضامین پایه و سازمان دهنده را در عناصر روش های تدریس و روش های ارزشیابی نشان دادند. علاوه بر آن ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته برآمده از مرحله کیفی جهت اعتباربخشی الگوی طراحی شده، در اختیار ده نفر از متخصصان برنامه درسی، روان شناسان تعلیم وتربیت و دست اندرکاران تربیتی (مربیان) شاغل در دانشگاه ها و آموزش و پرورش شهر اصفهان، به عنوان نمونه، قرار گرفت که به شیوه هدفمند، انتخاب شدند. ملاک انتخاب، داشتن سوابق آموزشی و پژوهشی و آگاهی در حوزه هوش هیجانی و مطالعات برنامه درسی و علاقه مندی به مشارکت در پژوهش بود. توافق تخصصی الگوی طراحی شده، معادل 88/0 و مورد قبول به دست آمد؛ اغلب مشارکت کنندگان در مرحله اعتبارسنجی موافق با چارچوب و محتوای الگوی ارائه شده بوده اند. همچنین، در جمع بندی نظرات متخصصان درباره کافی بودن ویژگی های عناصر برنامه درسی، با استفاده از آمار توصیفی شامل جدول توزیع فراوانی و درصد، یافته ها نشان داد در بخش روش تدریس و ارزشیابی 80% صاحبنظران معتقد بودند که موارد استخراج شده ویژگی های عناصر برنامه درسی (روش تدریس و ارزشیابی) کافی است.
جستاری بر مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی(PCK) در آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف مطالعه حاضر تأملی بر دانش محتوایی تربیتی در آموزش جغرافیا بوده است تا نظر به نوپا بودن این نوع دانش در ادبیات تعلیم و تربیت، مؤلفه های سازنده آن دانش را با مروری بر ادبیات علمی مربوطه شناسایی و تبیین نماید. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده و روش پژوهشی مورد استفاده در این مطالعه جستار نظرورزانه است. در مطالعه جستار نظرورزانه پژوهشگر جمع بندی شخصی خود از دانش و تجربیات در یک حوزه را به دیگران منتقل می نماید؛ از این رو در این مطالعه نیز پژوهشگر پس از مطالعهٔ کتابخانه ای، جستار نظرورزانه ای در خصوص دانش محتوایی تربیتی داشته و مؤلفه های سازندهٔ آن را شناسایی و آن ها را در حوزه آموزش جغرافیا تبیین و تشریح نموده است. تأییدپذیری یافته ها از طریق مرور همکاران انجام پذیرفته است. یافته ها: نتایج این مطالعه برشماری مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی در چهار بخش دانش مخاطب، دانش تخصصی، دانش برنامه ریزی درسی و دانش شخصی است. نتیجه گیری: برای دانش تخصصی 5 پرسش، دانش مخاطب 7 پرسش، دانش برنامه ریزی درسی 5 پرسش و برای دانش شخصی 3 پرسش و مسأله شناسایی شده است تا با معرفی مسائل و سؤالات پژوهشی بالقوه مؤلفه های سازنده دانش محتوایی تربیتی آموزش جغرافیا، زمینه پژوهش های بیشتری در این حوزه فراهم گردد.
چالش ها و فرصت های استفاده از رویکرد علم شهروندی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
216 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: علم شهروندی (Citizen Science) به پژوهش های علمی اطلاق می شود که در آن شهروندان غیرحرفه ای یا دانشمندان آماتور در جمع آوری و تحلیل داده ها مشارکت می کنند. این رویکرد به ترویج مشارکت عمومی در فرآیندهای علمی و ارتقای آگاهی اجتماعی کمک می کند. با پیشرفت فناوری و دسترسی به داده های بزرگ، علم شهروندی به عنوان ابزاری نوین در آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های علم شهروندی در حوزه آموزش و یادگیری است. این پژوهش سعی دارد تا با مرور سیستماتیک ادبیات موجود، به شناسایی پتانسیل های این رویکرد و چالش های موجود در اجرای آن بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی – کتابخانه ای است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جستجو در پایگاه های معتبر علمی، شامل مقالات علمی و منابع مرتبط، برای شناسایی شواهد معتبر انجام شد. از مدل SALSA (جستجو، ارزیابی، ترکیب و تحلیل) برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که علم شهروندی می تواند به ارتقای سواد علمی، تقویت تفکر انتقادی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک کند. همچنین، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، ناآگاهی معلمان و دانش آموزان، و موانع فرهنگی و اجتماعی در اجرای این رویکرد وجود دارد.نتیجه گیری: علم شهروندی به عنوان یک رویکرد آموزشی نوآورانه، پتانسیل های زیادی برای بهبود کیفیت آموزش و یادگیری دارد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل ها، نیاز به برنامه ریزی مناسب و آموزش های هدفمند وجود دارد. این پژوهش می تواند به عنوان نقطه شروعی برای تحقیقات میدانی و توسعه علم شهروندی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود پژوهشگران در آینده به طراحی و اجرای پروژه های جامع تری بپردازند که بتوانند به تحقق اهداف آموزشی و علمی کمک کنند.اصالت و نوآوری پژوهش: نوآوری این تحقیق در ارائه راهکارهای دقیق برای ادغام علم شهروندی در برنامه های آموزشی است که به خلأهای موجود در تحقیقات قبلی پاسخ می دهد و تحولاتی در نگرش ها و شیوه های آموزشی ایجاد می کند.
مطالعه ای بر کاربردهای هوش مصنوعی در برنامه سلامت خانواده (مدیریت چاقی کودکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
20 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی دوران کودکی به عنوان یک چالش مهم بهداشت عمومی و سلامت خانوده با پیامدهای بلندمدت که اغلب تا بزرگسالی گسترش می یابد و استعداد ابتلا به بیماری های مزمن را افزایش می دهد، ظاهر شده است. هدف از این بررسی، تبیین کاربردهای هوش مصنوعی (AI) در پیشگیری و درمان چاقی کودکان، با تأکید بر پتانسیل آن برای تکمیل و تقویت روش های مدیریت سنتی است.روش پژوهش: ما یک بررسی جامع از ادبیات موجود را برای درک ادغام یادگیری ماشین و سایر تکنیک های هوش مصنوعی در استراتژی های مدیریت چاقی کودکان انجام دادیم.یافته ها: یافته های مطالعات متعدد نشان می دهد که نقش هوش مصنوعی در مقابله با چاقی کودکان به وضوح قابل مشاهده است. به ویژه، تکنیک های یادگیری ماشین کارآمدی قابل توجهی در تقویت رویکردهای درمانی و پیشگیرانه فعلی نشان داده اند.نتیجه گیری: تلاقی هوش مصنوعی با شیوه های مرسوم مدیریت چاقی، یک رویکرد جدید و امیدوارکننده، برای تقویت مداخلات هدف قرار دادن چاقی کودکان ارائه می دهد. این بررسی ظرفیت تحول آفرین هوش مصنوعی را برجسته می کند و از این طریق از ادامه تحقیقات و نوآوری در این حوزه به سرعت در حال تکامل حمایت می کند.
تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
77 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران طراحی و اجرا شد.روش تحقیق: روش این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود که در قسمت کیفی از روش روایت پژوهی و در قسمت کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش دختران نوجوان بودند. از این جامعه در قسمت کیفی پس از مصاحبه با نمونه به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در قسمت کمی به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش در قسمت کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در کمی مقیاس خودشفقتی نف استفاده شد. پس از تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی، آزمودنی های گروه آزمایش در معرض مداخله قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس به روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شده است.یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خودمراقبتی روانی، خودمراقبتی روانی بین فردی، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیل گرها و تهدیدگرهای خودمراقبتی و راهبردهای خودمراقبتی روانی احصاء شد. در بخش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر خودشفقتی تفاوت معناداری وجود دارد .نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود خودشفقتی نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
واکاوی تجارب زیسته معلمان با سبک یادگیری واگرا در فرایند کلاسی: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان، کارگزاران اصلی حوزه تعلیم و تربیت هستند. سبک یادگیری آن ها می تواند به اقداماتی منجر شود که کلاس درس آن ها را از سایر کلاس ها متمایز کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی فرصت ها و چالش های فرایند کلاسی معلمان دارای سبک یادگیری واگرا است. در همین راستا از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش از میان معلمان دوره ابتدایی استان مرکزی در سال 1401-1400 بودند که 15 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. تحلیل عمیق مصاحبه ها به بازنمایی 8 مضمون و 20 زیرمضمون مرتبط منتج گردید. براساس یافته های پژوهش، فرصت ها در شش مضمون شامل کاربرد روش-های تدریس مسئله محور، نتایج مثبت آموزشی، نتایج مثبت تربیتی، تقویت ظرفیت های زیباشناسانه، ارزشیابی به منزله یادگیری دانش-آموزان، مدیریت منعطف کلاس و چالش های پژوهش در دو بخش شامل بازخورد منفی ذینفعان به معلم و انتظارات ناهمسوی معلم با وضعیت موجود دسته بندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، به معلمان توصیه می گردد با شناخت و آگاهی نسبت به سبک یادگیری خود و فرصت ها و چالش هایی که در کلاس ایجاد می کند، عوامل سبب ساز نارضایتی ها را کنترل کرده و در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف گامی موثر بردارند.
Designing a native entrepreneurship education model for higher education: A qualitative study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
123 - 139
حوزههای تخصصی:
In today's competitive world, universities and organizations are successful that are able to make the most of information and knowledge. For this reason, many universities have started knowledge orientation through entrepreneurship education. The aim of the present study was to investigate scientific articles and researches in relation to entrepreneurship education model. To identify the elements of the native model of entrepreneurship education, a qualitative approach and content analysis method was used. Therefore, for this purpose, 50 articles developed by local and international authors were reviewed. Findings showed that entrepreneurship education model can be classified in three dimensions of capability-oriented, personality-oriented and lesson-oriented themes, which can be used to design a native model of entrepreneurship education in higher education.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سرمایه روان شناختی بر مؤلفه های سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
21 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی سرمایه روان شناختی به شیوه مشاوره گروهی بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های این دو متغیر در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نوجوان در رنج سنّی 13 تا 18 سال شهر سمنان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از میان آنها 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) ارزیابی شدند و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش سرمایه روان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش سرمایه روان شناختی باعث افزایش نمره کل سرمایه روان شناختی (58/0 η2= , 77/29 F=) و اشتیاق تحصیلی (44/0η2= , 64/16F=) با سطح معناداری 01/0 می شود. نتایج نشان داد آموزش سرمایه روان شناختی نه تنها مؤلفه های این متغیر، بلکه اشتیاق تحصیلی را افزایش می دهد.
امکان مدیریت آموزشی ایرانی: گذار از اقتباس مدیریتی به حکمت ایرانی
حوزههای تخصصی:
این جستار به نقد رویکردهای جاری در مدیریت آموزشی ایران پرداخته و نشان می دهد که این حوزه، تحت تأثیر تقلیدهای صرف از الگوهای وارداتی، هویت معرفتی و فرهنگی خود را از دست داده است. مدیریت آموزشی در ایران، به جای نگاه به میراث عمیق حکمت ایرانی که تربیت را فرآیندی وجودی و معنوی می داند در چارچوب های مکانیکی و کارکردگرایانه قرار گرفته که از درک نیازهای فرهنگی جامعه ایرانی ناتوان است. جستار یادشده بر ضرورت تلفیق خلاقانه میان حکمت ایرانی و دانش جهانی تأکید داشته و استدلال می کند که تنها از این طریق می توان نظامی مدیریتی ایجاد کرد که هم ریشه در ارزش های فرهنگی و فلسفی ایران داشته باشد و هم در تعامل مؤثر با دانش معاصر جهان، انسان هایی خلاق، نقاد و حکیم تربیت کند. جستار با گشودن چشم اندازی نو، نشان می دهد که میان دانش ابزاری و حکمت می باید پیوندی سازنده ایجاد شود. در عین حال، به این پرسش حیاتی می پردازد که چگونه می توان نظام مدیریتی ای طراحی کرد که در عین حفظ هویت ملی، با جهان تعامل پویا برقرار کند؟ پیام اصلی جستار این است که عبور از بحران های کنونی مدیریت آموزشی ایران تنها در گرو بازآفرینی مسیر گفت وگویی میان علم و حکمت است؛ گفت وگویی که نظام آموزش و پرورش ایران را به بستری برای معنا، نوآوری و تعالی تبدیل می کند.
تعیین اثربخشی بازی های زبانی-کلامی بر کارکردهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد خواندن از موضوع های مهم یادگیری در دانش آموزان است که می تواند در سایر جنبه ها و موضوع ها یادگیری و آموزشی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی حافظه کاری ، بازداری و دقت و تمرکز در عملکرد خواندن در دانش آموزان دیرآموز بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دیرآموز پسر و دختر پایه اول مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر یزد بودند که در سال تحصیلی ١٤٠٢ در مدارس دولتی به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد ٣٠ دانش آموز دیرآموز واجد شرایط به صورت هدفمند با تأئید متخصصان مرکز اختلال یادگیری و روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و در 2 گروه ١۵ نفری آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه ی تشخیص نا رساخوانی نما ) کرمی_نوری و مرادی ، 1384 (، آزمون کارکرد اجرایی بریف )جیویا، 2000 ( و آزمون هوش وکسلر 4 ) ۲۰۰۳( بود. آموزش بازی های زبانی _کلامی بر کارکرد های اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت، تمرکز طی ١6 جلسه 60 دقیقه ای به صورت هفته ای 3 بار برای شرکت کنندگان گروه آزمایشی قبل و بعد مداخله پیش و پس آزمون اجرا شد، برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار spss ٢٣ و از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیر برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقادیر احتمال کمتر از ) ٠۵ / ٠( از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و گروه گواه در پس آزمون در متغیر حافظه کاری ) 001 / p>0 ( ، دقت و تمرکز ) 001 / p=0 ( و بازداری ) 001 / p>0 ( معنادار بود همچنین تفاوت بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایشی و گروه گواه در مؤلفه های عملکرد خواندن معنادار بود ) 001 / .)p>0 * Email: marzyah583@yahoo.com ● تاریخ دریافت: 25 / 11 / ● 1402 تاریخ انتشار: مهر و آبان ● 1403 نوع مقاله: پژوهشی ● صفحات 88 - 101 تعیین اثربخشی بازی های زبانی _کلامی بر کارکر دهای اجرایی، حافظه کاری، بازداری و دقت تمرکز بر عملکرد خواندن دانش آموزان دیرآموز 89 سال بیس ت و چهارم، شماره 4 پیاپی 182 مهر و آبان 1403 نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد، علائم نگارشی بازی های زبانی _کلامی مؤثر بر کارکرد های اجرایی و موجب بهبود در عملکرد خواندن دانش آموزان دیر آموز می شود و می توان از این علائم نگارشی به عنوان روش مداخله ای مؤثر سود جست.
Assessing the E-Learning Readiness and Capability Levels Of Payam-e-Noor Centers during the Covid-19 Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The concept of distance learning has changed from a choice to a requirement and even a compulsion in educational systems around the world during the COVID-19 pandemic crisis. Despite the challenges faced by this sudden change, in all countries, including Iran, learning institutions, whether general education or higher education, and even skill training institutions, had to turn to e-learning by using the existing educational platforms to keep their education flowing. In this paper, we tried to assess the readiness and capability levels of e-learning systems of the most experienced Iranian Open University, Payam-e-Noor University, during the COVID-19 epidemic. For this purpose, a questionnaire for evaluating the readiness level based on nine criteria and 45 measures and a questionnaire for examining their capability level based on eight criteria and 47 indices have been compiled and distributed among the educational centers of Payam-e-Noor University. Findings indicate that at the beginning of the COVID-19 pandemic, the e-learning readiness level of 31 participating centers was weak. In addition, after the crisis period, the e-learning capability level of 15 associated centers is above average. In conclusion, despite the growth of the university's status (from "weak" to "above average" during the two years of the disease epidemic), the educational system, the support system, and the research infrastructure criteria with the weak level score should be urgently paid attention by the planners and policymakers of higher education; As the same way, below average level criteria such as regulatory system, the supervisory system, and learning infrastructure should be on the agenda of rapid improvement and the quality of the administrative system criteria with above average level score should be on the agenda of gradual improvement.
نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
115 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مشهد بود.روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری موردپژوهش کلیه دانش آموزان دختر ناحیه هفت شهر مشهد در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که بر اساس پیشنهاد کلاین 250 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسش نامه تاب آوری Connor-Davidson (2003)، ذهن آگاهی Baer و همکاران (2006)، خوش بینی تحصیلی Tschannen-Moran و همکاران (2013) و برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات دروس مختلف آنان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و از روش های آمار استنباطی نظیر آزمون های همبستگی و معادلات ساختاری با تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش دارد و خوش بینی تحصیلی نقش واسطه ای را در ارتباط بین ذهن آگاهی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. همچنین ذهن آگاهی با خوش بینی تحصیلی رابطه مستقیم دارد. خوش بینی تحصیلی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری داشت.نتیجه گیری: بر طبق نتایج می توان گفت خوش بینی در دانش آموزان نقش تسهیل کننده را در بهبود تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. ذهن آگاهی از طریق خوش بینی در بهبود و ارتقای تاب آوری و عملکرد تحصیلی مؤثر است.
نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعۀ حرفه ای معلمان: یک مرور روایتی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: توسعه حرفه ای معلم فرایندی مداوم است که از طریق آن معلمان متناسب با توانایی های خود و نیازهای زمان در حال تغییر سازگار و به رشد خود ادامه می دهند. امروزه، توسعه معلمان، نه تنها شامل تسلط بر علم و توانایی های تدریس بلکه با تسلط بر فنّاوری نیز به چالش کشیده می شود. یکی از ایده های نوآورانه برای ارتقای آموزش در قرن بیست و یکم، تجدید نظر در آموزش و توسعه برنامه درسی با ادغام فنّاوری اطلاعات و ارتباطات با دانش محتوایی آموزشی به شیوه ای سیستماتیک است، این ادغام معلمان را قادر می سازد تا به طور مؤثّر ابزارها و منابع فنّاوری مدرن را در شیوه های تدریس خود بگنجانند و کیفیت کلی آموزش را افزایش دهند و دانش آموزان را برای نیازهای عصر دیجیتال آماده کنند. روش ها : پژوهش حاضر مطالعه از نوع مرور روایتی است و با هدف بررسی و تحلیل نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعه حرفه ای معلمان انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از مقالات علمی منتشر شده در پایگاه های اینترنتی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دانش محتوایی آموزش فنّاورانه با ایجاد شایستگی های در دانش فنّاورانه، دانش تربیتی و محتوا، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوای فنّاوری و دانش تربیتی فنّاوری، باعث درک و بازنمایی مناسب معلم از آموزش و تدریس همراه با استفاده از فنّاوری مناسب می شود. همچنین باعث ایجاد نقش های متفاوتی برای معلمان و دگرگونی تجارب آموزشی و فرآیندهای آموزشی می شود. نتیجه گیری: در مجموع با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که حرفه ای شدن یک فرآیند مستمر از طریق مشارکت فعال در عمل است. معلمان نمی توانند به تنهایی برای رسیدن به این هدف مبارزه کنند؛ اما باید از طرف های مختلف حمایت شوند. از این رو سیستم های آموزشی باید به دنبال فراهم کردن فرصت هایی برای معلمان برای توسعه حرفه ای ضمن خدمت برای حفظ استاندارد بالای تدریس و حفظ نیروی کار معلم با کیفیت بالا باشند. دانش محتوایی آموزشی فنّاورانه یک نوع تخصّص منحصر به فرد است که باعث حرکت معلمان به سمت توسعه حرفه ای می شود.
کاربرد علوم ریاضی در فهم تاریخ
حوزههای تخصصی:
درک تاریخ نیاز به کمک چند وجهی از سایر علوم دارد. علوم ریاضی( هندسه، حساب و نجوم ) به عنوان یک ابزار قدرتمند در درک و تفسیر داده های تاریخی به مورخ کمک شایانی می کند. پرسش اصلی ما در این تحقیق پاسخ به این سؤال است که «چگونه می توان از علوم ریاضی برای فهم بهتر و عمیق تر رویداد های تاریخی استفاده کرد؟» نیاز به رویکرد های نوآورانه بین رشته ای در مطالعات تاریخی و پتانسیل علوم ریاضی برای ارائه دیدگاه های جدید و عینی تر در مورد رویدادها و فرایند های تاریخی، نشان از اهمیت و ضرورت تحقیق دارد. یافته های پژوهش عبارتنداز: نحوه استفاده از هندسه و معماری در طراحی شهرها و معابد باستانی، کاربرد حساب و کتابداری در سازماندهی اقتصاد و تجارت، نقش نجوم و تقویم در تعیین زمان کشت و برداشت، جشن ها و مراسم مذهبی و تصمیم گیری های سیاسی، استفاده از تحلیل آماری برای شناسایی الگوهای جمعیتی، مهاجرت، مرگ و میر، تعیین آغاز خلقت، رویداد بیگ و ساخت بمب اتمی، پیش بینی رشد اقتصادی، محاسبه وصول مالیات ها سرشماری سپاهیان، مساحی زمین ها، بی ثباتی سیاسی و تأثیر آن بر سایر پدیده های اجتماعی مانند جنگ ها، انقلاب ها، بحران های مالی و غیره می باشد که همگی نشان از ارتباط عمیق علوم ریاضی با مسائل تاریخی دارند.
اثربخشی درمان مبتنی بر فیلیال تراپی همراه با بازی های رایانه ای بر اختلال استرس پس از سانحه در کودکان 10-8 سال زلزله دیده استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
49 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف اثر بخشی درمان فیلیال تراپی به همراه بازی های رایانه ای برکاهش میزان علائم اختلال استرس پس از در کودکان -١٠ ٨ سال زلزله ١ سانحه ٢ دیده استان کرمانشاه بود. فیلیالتراپی نوعی روش بازی درمانی خانواده محور است که از بازی به عنوان وسیله ای برای کمک به والدین و کودکان استفاده میکند تا بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، روی مشکلات شان کار و روابط شان را قوی تر کنند (اوکانور١٩٩٧،). روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله و ساکن مناطق مختلف زلزله زده استان کرمانشاه، درنیمه اول سال ١٣٩٧ بودند. از میان آنها ٢٤ نفر که دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بودند، به روش نمونه گیری دردسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل، اختصاص یافتند. گروه آزمایش، ٨ جلسه فیلیالتراپی همراه با بازی های رایانه ای دریافت کردند؛ در حالی که افراد گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه بود (ودرز، هومن، هوسکا و کین ١٩٩٤؛ گودرزی، ١٣٨٢). یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، درمان فیلیالتراپی به همراه بازی های رایانه ای درکاهش شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه در کودکان مذکور، در تمامی ابعاد به طور معنی داری مؤثر بوده است (٠/٠٥>P). نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت فیلیالتراپی به همراه بازیهای رایانهای به مثابه یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در این کودکان میباشد. با وجود این، تعمیم این تاثیر به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.