فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
123 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه برخی افراد به جای حل مشکلات زندگی به خودکشی روی می آورند. این مسئله توجه مکاتب مختلف، از جمله اسلام را به خود جلب کرده است. اسلام به ارزش حیات انسان و مسئله مرگ اهمیت ویژه ای می دهد و دیدگاه های خاصی در این باره دارد.لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی راه کارهای روانی – اجتماعی پیشگیری ازخود کشی بر اساس آموزه های اسلامی بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مقالات و منابع آنلاین داخلی و خارجی انجام شد. ابتدا مقالات مرتبط با خودکشی از منظر آموزه های اسلامی بررسی و سپس عوامل روان شناختی و اجتماعی مؤثر در خودکشی شناسایی شد و مقالات مرتبط انتخاب و تحلیل گردید.یافته ها: در اسلام، خودکشی به صراحت حرام اعلام شده و این حکم در آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) مورد تأکید قرار گرفته است. راهکارهای غیرمستقیم برای پیشگیری از آن شامل تقویت ایمان، انس با قرآن، خودشناسی و معنابخشی به زندگی، تقویت ارتباطات اجتماعی به جای انزوا، ارتقاء سلامت روان در برابر افسردگی و اضطراب، بهبود ارتباط خانوادگی، و جلوگیری از اعتیاد به الکل و مواد مخدر است.نتیجه گیری: اسلام با تأکید بر حرمت خودکشی، اهمیت ویژه ای به حفظ جان انسان ها می دهد. علاوه بر حکم صریح، این مکتب با ارائه راهکارهای غیرمستقیم همچون تقویت ایمان، خودشناسی، معنابخشی به زندگی، تقویت روابط اجتماعی و خانوادگی، و مراقبت از سلامت روان، به پیشگیری از خودکشی و افزایش تاب آوری در برابر مشکلات می پردازد. این توصیه ها نشان می دهند که اسلام نه تنها به جنبه های معنوی بلکه به سلامت روانی و اجتماعی انسان نیز توجه دارد و آن ها را بخشی از زندگی سالم می داند.
اثربخشی آموزش با استفاده از نقشه مفهومی بر اضطراب امتحان و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس زیست شناسی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 91
حوزههای تخصصی:
پیشنیه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش با استفاده از نقشه مفهومی بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان در درس زیست شناسی انجام گرفت. روشها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه یازدهم متوسطه شهر همدان در سال 1400 بود. نمونه آماری متشکل از 53 نفر از دانش آموزان پسر پایه یازدهم می باشد که از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کلاس های درسی از قبل تشکیل شده به عنوان 1 گروه آزمایشی شامل 26نفر و 1 گروه کنترل شامل 27نفر انتخاب شدند و از هر دو گروه پیش آزمون به عمل امد. در 12 جلسه 45 دقیقه ای گروه آزمایش با استفاده از روش نقشه مفهومی و گروه گواه به روش سنتی آموزش دیدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد انگیزش تحصیلی هارتر و پرسشنامه اضطراب امتحان TAI ابوالقاسمی و همکاران استفاده شد.یافته ها: داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس بررسی شد. آزمون ها توسط نرم افزار SPSS ورژن 24 محاسبه شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش با استفاده از نقشه مفهومی اثر بخشی لازم را بر انگیزش تحصیلی و اضطراب امتحان دارد به طوری که انگیزش تحصیلی بالا رفته و اضطراب کاهش یافته است . نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از نقشه مفهومی در تدریس میتواند موجب بهبود وضعیت انگیزش تحصیلی شده و از سوی دیگر اضطراب امتحان یادگیرندگان را کاهش دهد.
بررسی مدل ساختاری اثر دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) نو معلمان ابتدایی بر موانع ادراک شده برای یکپارچه سازی فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
67 - 94
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات به یکی از مهم ترین موضوعات موردبحث پژوهشگران تبدیل شده و معلمان هماهنگ با عصر دیجیتال باید مجهز به دانش یکپارچه سازی فناوری در فرایندهای یاددهی یادگیری باشند و فناوری اطلاعات و ارتباطات را در تدریس روزانه شان تلفیق کنند. در این فرایند، معلمان همواره با موانعی برای یکپارچه سازی فناوری روبرو هستند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری اثر دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) نو معلمان ابتدایی استان خوزستان بر موانع ادراک شده یکپارچه سازی فناوری انجام گردیده است. پژوهش در دسته ی تحقیقات کاربردی قرار می گیرد که با رویکرد کمی و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی نو معلمان فارغ التحصیل از رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان با کمتر از سه سال سابقه تدریس هستند که از آن میان 320 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسش نامه ی تیپک ایکس (Schmid et al., 2020) و پی بی تی آی (باسارماک و هماتوگلو، 2020) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق روش های آمار توصیفی (فراوانی درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کالموگروف - اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) تأثیر مستقیم بر موانع درونی و موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری دارد، موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری بر موانع درونی تأثیر مستقیم دارند. همچنین دانش های پداگوژیکی فناورانه و محتوایی پداگوژیکی فناورانه رابطه مثبت و معناداری با موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری دارند.
Meta-analysis of factors related to the philosophical mindset of public-school students based on researches published from 2011 to 2021 in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۴, Winter ۲۰۲۴
132 - 142
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is meta-analysis of the factors related to the philosophical mindset of students based on the researches published in the last 10 years. The population of this research is all the researches published in scientific journals. The sampling method was based on the Purposive sampling method. In this way, out of the total number of researches, which was 13, 3 of the researches were excluded due to reasons such as incompleteness of statistical information. In fact, studies that reported the necessary information and used correct statistical tests were selected, and studies that did not report the necessary information were excluded. The statistical sample is based on the researches that have been carried out on the factors related to the philosophical mindset of students, and their number is 10 researches (14 factors). In order to select studies suitable for meta-analysis and extract appropriate information, meta-analysis checklists were used. These checklists include researchers' names, research title, year of publication, place of implementation, statistical population and sample size, gender, educational level, research tools, reliability and significance level. CMA3 software was used to analyze the results. According to the research results, the effect size and Z calculated for 12 variables out of 14 variables are significant. Also, the largest effect size is related to t self-direction , creativity ,also the smallest effect size is related to mathematical self-efficacy and problem solving . Also, the effect size for all studies in the fixed and random model is at a high level.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان دارای ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
119 - 129
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات کودکان ADHD کمبود تاب آوری است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان ADHD بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودک (اسپرافکین-گادو)، مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون و همچنین از بسته آموزش تاب آوری هندرسون- میلستین استفاده شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی شهر تبریز بود. حجم نمونه 30 نفر بودند که به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش 12 جلسه برنامه آموزش تاب آوری را دریافت کردند، اما به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند و داده های به دست آمده از تحقیق با روش های آمار توصیفی، آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به منظور کنترل اثر پیش آزمون، از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش تاب آوری، میزان بی توجهی و تکانشگری را در کودکان ADHD کاهش داد. بنا بر این پیشنهاد می شود از آموزش تاب آوری به عنوان یک روش آموزشی _ درمانی، برای کودکان ADHD استفاده شود.
اثربخشی آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی رفتاری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
99 - 136
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شیوع اختلالات هیجانی -رفتاری در فرزندان و چالش هایی که این فرزندان و خانواده های آنان را درگیر می کند، بالا بردن سطح کیفیت تعاملات خانوادگی مخصوصاً تعامل مادران با فرزندان، اهمیت پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تعامل مادر -کودک بر اساس الگوی پرسید، بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی-رفتاری در فرزندان بود. این پژوهش، یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، مادران فرزندان دارای اختلالات هیجانی رفتاری در شهر اصفهان در سال 1401 بودند که 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شده و 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز به تصادف در گروه کنترل گمارش شدند. مادران گروه آزمایش، در 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه فلسفه فراهیجانی ایولینی کو (۲۰۰۶) و سیاهه اختلالات رفتاری آخنباخ (2001) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار SPSS(26.00) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، مقادیر هر دو متغیر در گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون دارای تفاوت معنادار بودند (سطح معناداری کمتر از 05/0)؛ بنابراین این مداخله بر (فلسفه فراهیجانی (568/201 =F و P=0001/0) و مشکلات هیجانی و رفتاری (588/36=F و 0001/0=P))، تأثیر مثبت و معناداری در سطح 05/0=α داشت. لذا تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، در بهبود فلسفه فراهیجانی مادران و کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری در نوجوانان ۱۱-۱۴ سال مؤثر است. با توجه به اهمیت عملکرد مادر در ارتباط با فرزندان، ارائه آموزش به مادران در جهت تقویت ارتباط با فرزند، در کاهش و کنترل مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان، می تواند مؤثر واقع شود.
واکاوی تربیت اخلاقی در پرتو هرمنوتیک روایی پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
126 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش هایی که در زمینه تربیت اخلاقی انجام شده به گونه ای بوده است که به دلیل روشن نبودن زمینه فلسفی رویکردها و روش های آن، باعث شده که چالش ها و مناقشات زیادی به وجود آورد و تردیدها و ابهام ها هم چنان برقرار بماند. بنابراین هدف مقاله حاضر، آن است که با تأمل در آرای هرمنوتیکی اخلاقی پل ریکور و با مبنا قرار دادن آن به صورت یک مدل در قالب هویت اخلاقی و هویت روایی، به دلالت های آن در تربیت اخلاقی پرداخته شود. روش پژوهش در این تحقیق، کیفی و از نوع هرمنوتیکی است. به این معنی که برای به دست آوردن مقوله ها (اهداف، اصول و روش) از دور هرمنوتیکی جزء (برداشت مفسر) به کل (متن)، و کل به جزء تا پختگی مفهوم مورد نظر استفاده شده است. شایان ذکر است که این جریان حلقوی فهم، متعلق به گادامر است و با قوس هرمنوتیکی ریکور متفاوت. برای ریکور، فرآیند فهم، مسیری غیرحلقوی و از سطح به عمق و سرانجام پذیر است و دوری بی پایان نیست. یافته ها نشان می دهد که پرورش عزت نفس اخلاقی، یادگیری مفهوم خیر و غایات اخلاقی (حدوسط ها)، تقویت خودآیینی مقید (پرورش دلسوزی انتقادی) را می توان به عنوان اهداف تربیت اخلاقی رویکرد روایی پل ریکور برگزید. هم-چنین با قرار دادن اصل هایی هم چون آزادی در تخیل، همدلی، اقتدار، همکاری و کار گروهی، دانش آموزان را در جهت وصول به آن اهداف سوق داد. روش های تربیتی ای نظیر روش گفتگویی (دیالکتیک) و روش یادگیری از طریق نمایش هم، شیوه هایی برای آموزش اخلاقی مورد نظر هستند که به تحقق این رویکرد در هماهنگی با اصول یاد شده یاری می رسانند.
اثربخشی خواندن داستان های محلی آذربایجان بر عملکرد خواندن دانش آموزان تُرک زبان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
93 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان های محلی آذربایجان بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بود. بدین منظور 16 نفر (5دختر و 11پسر) دانش آموز نارساخوان پایه ابتدایی که در سال تحصیلی 1400-1401 به مرکز اختلالات یادگیری آموزش پرورش شهر نقده مراجعه کرده و تشخیص نارساخوانی دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 8 نفر). دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش به آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک مرتبه، در جلسات خوانش داستان محلی شرکت کردند. درنهایت تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میانگین عملکرد خواندن ( خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه های حرف، نشانه های مقوله)، در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (05/0 > p ). با توجه به نتایج این تحقیق یکی از روش های مؤثر جهت بهبود عملکرد خواندن در دانش آموزان نارساخوان، خوانش داستان های محلی است.
Analyzing the Ethical Foundations of School Teacher Supervision in the Digital Age(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
61 - 71
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to investigate the ethical foundations of supervising teachers in the digital age. This research was developmental-applied in terms of purpose and qualitative-quantitative method. The field of the study was school principals in the field of monitoring virtual education, who were selected by the snowball method and at the limit of theoretical saturation. Also, the statistical population of the quantitative part included 120 principals schools in Sanandaj. They were selected randomly using Morgan's table. For measuring the proportionality of the model, the opinions of 30 educational management professors, educational ethics researchers, and educational science professors were obtained. The tool of the qualitative part was a semi-structured interview, whose validity was confirmed by Guba and Lincoln's (2000) opinion method and reliability by agreement between coders. Based on the findings of the research, principals' supervision of teachers' virtual activities was subject to three main concepts of teachers' individual ethics, teacher's social ethics identifiers and spiritual-Islamic ethics identifiers in the form of 5 main categories and 29 components. According to the results, he presented a framework for supervising teachers in the form of 5 general concepts (individual ethics in the classroom, educational content of teachers, social ethics, monitoring relationships and identifiers of spiritual-Islamic ethics), which according to the experts' opinion, the proposed framework of this research is valid and It has a good fit.
اثربخشی درمان مبتنی بر فیلیال تراپی همراه با بازی های رایانه ای بر اختلال استرس پس از سانحه در کودکان 10-8 سال زلزله دیده استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
49 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف اثر بخشی درمان فیلیال تراپی به همراه بازی های رایانه ای برکاهش میزان علائم اختلال استرس پس از در کودکان -١٠ ٨ سال زلزله ١ سانحه ٢ دیده استان کرمانشاه بود. فیلیالتراپی نوعی روش بازی درمانی خانواده محور است که از بازی به عنوان وسیله ای برای کمک به والدین و کودکان استفاده میکند تا بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، روی مشکلات شان کار و روابط شان را قوی تر کنند (اوکانور١٩٩٧،). روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه ناشی از زلزله و ساکن مناطق مختلف زلزله زده استان کرمانشاه، درنیمه اول سال ١٣٩٧ بودند. از میان آنها ٢٤ نفر که دارای تشخیص اختلال استرس پس از سانحه بودند، به روش نمونه گیری دردسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل، اختصاص یافتند. گروه آزمایش، ٨ جلسه فیلیالتراپی همراه با بازی های رایانه ای دریافت کردند؛ در حالی که افراد گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه بود (ودرز، هومن، هوسکا و کین ١٩٩٤؛ گودرزی، ١٣٨٢). یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، درمان فیلیالتراپی به همراه بازی های رایانه ای درکاهش شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه در کودکان مذکور، در تمامی ابعاد به طور معنی داری مؤثر بوده است (٠/٠٥>P). نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت فیلیالتراپی به همراه بازیهای رایانهای به مثابه یک روش درمانی کمکی و اثربخش برای کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در این کودکان میباشد. با وجود این، تعمیم این تاثیر به پژوهش های بیشتری نیاز دارد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر توان خواندن و یادگیری دانش آموزان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
67 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزما یشی از نوع پیش- آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان با نشانگان داون شهرستا ن کاشان در سال تحصیلی ١٤٠١-١٤٠٠ بود. نمونه پژوهش شامل ٣٠ دانش آموز در دامنه سنی ٨ تا ١٢ سال بود که با روش نمونه گیر ی در دسترس انتخاب و در دو گروه ١٥ نفری آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (١٣٨٤) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کواریانس استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که از لحاظ توان خواندن تفاوت معناداری میان گروه آزما یش و کنترل وجود دارد (٠/٠١>p). نتیجه گیری: در نتیجه، میتوان برنامه توانمندسازی حسی - حرکتی خانواده محور را به عنوان مداخله ای مناسب جهت بهبود توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون پیشنهاد نمود.
بررسی نقش واسطه ای ذهنی سازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
123 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف ا ز پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ذهنیسازی در رابطه سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابله ای می باشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق جامعه آماری، کلیه نوجوانان پسر که در سال -١٤٠٠ ١٤٠١ در مدارس شهر ارومیه مشغول به تحصیل بودند می باشد. تعداد نمونه ٣٨٤ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های عملکرد تاملی فوناگی، سبک های دلبستگی هازن و شیور و رویدادهای آسیب زا احمدی و سیاهه رفتاری نوجوان اخنباخ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه، و همبستگی پیرسون و نرم- افزار SPSS نسخه ٢٦ و LISREL نسخه ٨.٨ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد ذهنی سازی در رابطه سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نوجوانان با نشانه های نافرمانی مقابل های نقش واسطه ای دارد. ضریب اثر مستقیم ذهنی سازی در سبک دلبستگی و رویدادهای آسیب زا بر نشانه های نافرمانی مقابله ای ٠/٥٤ و آماره تی آن ٧/٩٥ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار و همچنین ضریب اثر غیر مستقیم ٠/٣٨ می باشد که در سطح ٠/٠٠١ معنادار است. و نیز اثر کلی ٠/٩١ است که در سطح ٠/٠٠١ معنادار می باشد. و تمامی مسیرها از معناداری و مدل از برازش مناسبی برخوردار میباشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد ذهنی سازی نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و رویدادهای آسیب زا در نشانه های نافرمانی مقابله ای دارد.
میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول با روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مؤلفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول است که به روش تحلیل محتوای کمی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه کتابهای دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1400-1399 و روش نمونه گیری، سرشماری است. بنابراین، محتوای همه کتابهای دوره متوسطه اول به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته اند. واحد تحلیل، مضمون و ابزار گرد آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتواست که روایی آن با توجه به قضاوت متخصصان تعیین شد و پایایی آن با روش محاسبه ضریب همبستگی میان آزمون- بازآزمون به میزان 0/90 مشخص شد. یافته ها نشان داد که تعداد مؤلفه های تربیت اقتصادی کتابهای دوره متوسطه اول در مجموع 1184 فراوانی است که از این تعداد پایه هفتم 418، پایه هشتم 375 و پایه نهم 391 فراوانی را به خود اختصاص داده اند. همچنین، مؤلفه ها از توزیع نرمال برخوردار نیستند و بعضی از مؤلفه ها مورد توجه قرار نگرفته اند. به طوری که مؤلفه تخصیص در پایه های هفتم، هشتم و نهم به ترتیب با مقادیر ضریب اهمیت (0/154)، (0/158) و (0/163) از بیشترین میزان توجه برخوردار است و ضریب اهمیت مؤلفه های تقسیم کار و ریسک در هر سه پایه (صفر) است. همچنین، در کل دوره متوسطه اول، مؤلفه پول از بیشترین ضریب اهمیت (0/132) برخوردار است و مؤلفه تقسیم کار دارای ضریب اهمیت (صفر) است. در نهایت، از میان کتابهای درسی دوره متوسطه اول، کتاب مطالعات اجتماعی در پرداختن به مؤلفه های تربیت اقتصادی بالاترین رتبه وکتابهای فرهنگ و هنر و آمادگی دفاعی پایین ترین رتبه را دارند. بر این اساس، بازنگری در محتوای کتابهای درسی در راستای افزایش سطح دانش، نگرش و مهارتهای اقتصادی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر بااختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: اختلال نارساخوانی که به عنوان اختلال خواندن نیز شناخته می شود، نوعی اختلال یادگیری است که فرد با وجود هوش عادی در خواندن مشکل دارد. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر با اختلال نارساخوانی شهر بیرجند بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی با اختلال نارساخوانی شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری تعداد ۲۴ دانش آموز با اختلال نارساخوانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و همگی به روش نمونه گیری تصادفی در قالب 2 گروه آزمایشی ) ۱۲ نفر ( و گواه ) ۱۲ نفر ( جای داده شدند. گروه آزمایشی به مدت ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش هوش موفق قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز ) 2004( و پرسشنامه حسین چاری و دهقانی زاده ) 1391 ( بود. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر هوش موفق بر تقویت تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال نارساخوانی اثربخش است ) ۰۱ / .)p>۰ بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد می شود که از آموزش مبتنی بر هوش موفق در جهت بهبود و تقویت متغیرهای تحصیلی چون: تاب آوری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان با اختلال نارساخوانی استفاده شود.
بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
157 - 147
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مهارت خواندن، یکی از اساسی ترین نیازهای یادگیری دانش آموزان به خصوص در دوره ی ابتدایی است. این مهارت برای درک و حل مسائل دروس مختلف ضروری است. فراگیری خواندن بیش از گوش دادن، نیاز به کوشش های اختصاصی و آموزش مستقیم دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش کیف خواندن مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل، تمامی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهرستان آباده در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از این میان تعداد 30 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل، آزمون سواد خواندن پرلز و پرسشنامه نگرش به خواندن مککنا وکر(1995) بود. آزمودنی های گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت آموزش خواندن براساس روش کیف خواندن قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق تحلیل کوواریانس مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: براساس نتایج پژوهش، روش کیف خواندن ابعاد مهارتی و نگرشی خواندن دانش آموزان پایه چهارم شهرستان آباده را افزایش داد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، آموزش خواندن با الهام از رویکرد سازنده گرایی اجتماعی می تواند جهت تقویت مهارت خواندن و افزایش نگرش مبثت نسبت به خواندن مورد استفاده قرار گیرد.
بازخوانی رابطه نظر و عمل بر مبنای دیدگاه های شواب و آرنت به منظور ارائه الگوی تربیت معلم فکور عمل ورز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
265 - 279
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: چکیده حوزه تعلیم و تربیت همواره با چالش ها و تصمیم گیری هایی در خصوص تناسب با موقعیت مواجه است. در دوران معاصر، برنامه درسی و تعلیم و تربیت توجه برخی از متفکران را به خود جلب کرده و آن ها بر روی ارتباط میان عمل و نظر تمرکز کرده اند. گفتگو در حوزه های مختلف علوم انسانی می تواند به غنای ادبیات این زمینه بیافزاید. مقاله حاضر از دیدگاه هانا آرنت در زمینه اندیشه سیاسی و جوزف شواب در زمینه تعلیم و تربیت، بر روی تحقیق در زمینه پردازش ارتباط نظر و عمل تمرکز دارد.روش ها : این تحقیق از رویکرد تحلیل فلسفی کومبز و دنیلز برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است. یافته ها: تحقیق حاضر نشان می دهد که با وجود تفاوت در مبانی مفهومی آرنت و شواب، تمایز مفهومی در زمینه نظر و عمل به صورت عام و خصوصی در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی وجود دارد. آن ها این تمایز را موجب ناکارآمدی یا بیگانگی از زندگی یا جامعه می دانند. نتیجه گیری: در رویکرد شواب، راه حل ها برای مواجهه با این تفاوت از طریق دیالکتیک نظر و عمل با استفاده از مفهوم پرواز پیشنهاد شده است. اما در دیدگاه آرنت، تمرکز بر تمایز تفکر از عمل به منظور بهبود عملکرد آن و نادیده گرفتن عمل نهایی مورد تأکید قرار گرفته و اصطلاح پرواز به عنوان نشانه ای از اشتراک حداقلی در این دو دیدگاه معرفی می شود.
نقش میانجیگرانه مثبت اندیشی در رابطه بین احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده دانش آموزان 8 تا 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
152 - 171
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خلق افسرده از عوامل مهم افت عملکردتحصیلی درمیان دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگرانه مثبت اندیشی در رابطه بین احساس تنهایی، پرخاشگری و خلق افسرده دانش آموزان است. روش پژوهش: مطالعه از نوع توصیف-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر رشت در سال 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1988)، علائم مرضی کودکان(گادو و اسپرافکین، 1994)، افسردگی کودکان کواکس (1981) و احساس تنهایی آشر و ویلر (1985) پاسخ دادند. داده ها با مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS وAMOS نسخه 22 تحلیل شدند. به منظور تحلیل روابط میانجی از روش بوت استرپ در برنامه ماکروپریچر و هایز(2008)استفاده شد. یافته ها: الگوی ساختاری اصلاح شده احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده از طریق میانجیگری مثبت اندیشی برازش مطلوبی به دست آورد (005/0 RSMEA= ، 011/1 2/df=χ). تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد بین تنهایی و خلق افسرده با مثبت اندیشی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (به ترتیب 297/0 - r= ، 05/0 P< ؛469/0 - r= ، 01/0 P<). بین احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(به ترتیب 466/0 r= ، 01/0 P< ؛ 505/0 r= ، 01/0 P<). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت مثبت اندیشی قادربه میانجیگری رابطه بین پرخاشگری و خلق افسرده نیست اما در رابطه بین احساس تنهایی و خلق افسرده میانجی گری نمود (001/0p<).نتیجه گیری: رابطه بین پرخاشگری و خلق افسرده آنقدر نیروند است که مثبت اندیشی قادر به کاهش رابطه میان آن دو نیست. با این وجود مثبت اندیشی قادر است اثرات مخرب احساس تنهایی را برخلق افسرده کاهش دهد.
Exploring Professional Development Needs for Educators in Special Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the professional development needs of educators in special education. This qualitative research employed a phenomenological approach to understand the lived experiences of 17 special education teachers. Participants were selected based on their diverse experiences and willingness to participate. Data were collected through semi-structured interviews, lasting between 45 to 60 minutes, either face-to-face or via video conferencing. The interviews were transcribed verbatim and analyzed using thematic analysis to identify key themes and subthemes related to the professional development needs of special education teachers. The data collection continued until theoretical saturation was reached. The study identified four main themes regarding professional development needs: Teaching Strategies, Emotional and Social Support, Professional Knowledge, and Collaboration and Advocacy. Under Teaching Strategies, educators highlighted the importance of individualized instruction, effective classroom management, differentiated learning approaches, technology integration, and collaboration with support staff. Emotional and Social Support needs included social skills training, emotional regulation, building relationships, fostering inclusion, crisis intervention, family engagement, and self-care for educators. Professional Knowledge emphasized understanding special education law and policy, disability awareness, evidence-based practices, assessment techniques, ongoing professional development, and curriculum adaptation. Collaboration and Advocacy focused on interdisciplinary teams, student advocacy, community partnerships, professional learning communities, and policy development. The findings underscore the multifaceted professional development needs of special education teachers, highlighting the necessity for tailored training programs that address specific instructional, emotional, social, and collaborative aspects.
مانیفست پژوهش در مدیریت آموزشی قرن 21
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران در حوزه مدیریت و رهبری آموزشی با یک دوراهی اساسی روبه رو هستند: آیا باید این حوزه را به عنوان پژوهشی متمرکز بر ویژگی ها، رفتارها و عملکردهای رهبران و رهبری در نظر بگیرند یا بر روابط پویای در حال شکل گیری که ناشی از سازماندهی آموزش هستند، تمرکز کنند؟ اعتبار این حوزه، چه در داخل دانشگاه و چه در خارج از آن، و همچنین سودمندی ادعاهای دانش در این دوراهی در خطر است. به مناسبت سخنرانی نیل کرانستون، من در پی احترام به تاریخ غنی گفتگو و بحث های چندرشته ای در این حوزه هستم و قصد دارم یک "مانیفست" ارائه دهم که هدف آن بازنگری پروژه مدیریت و رهبری آموزشی با تمرکز کمتر بر رهبران و رهبری و در عوض بر ارائه آموزش، به ویژه در مدارس، باشد. بر اساس شواهد موجود، رهبری تنها پنج تا ده درصد از تأثیر بر نتایج آموزشی را به خود اختصاص می دهد. بنابراین، تمرکز صرف بر آن خطر نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن 90 تا 95 درصد دیگر عوامل درون مدرسه ای و همچنین عوامل خارج از مدرسه را به همراه دارد. بازنگری پروژه مدیریت آموزشی به عنوان ارائه آموزش، نشان دهنده گسترش عمده ای در مطالعات در تقاطع آموزش، مدیریت دولتی، جمعیت شناسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و دیگر رشته ها است. این تقاطع زمینه ای حاصلخیز برای توسعه اشکال نوآورانه ای از تحلیل در مقیاس بین المللی فراهم می کند و نقطه شروع ایده آلی برای پژوهش است تا تأثیرات و تعاملاتی ایجاد کند که برای پژوهشگران، سیاست گذاران، مقامات سیستمیک، مدارس، مربیان و جوامع حائز اهمیت باشد.
The comparative effect of direct corrective feedback and recast in a critical thinking setting on EFL learners’ reading comprehension(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
76 - 98
حوزههای تخصصی:
The aim of present study was to explore the comparative effect of direct corrective feedback and recast on EFL learners’ reading comprehension in a critical thinking (CT) context. Sixty female EFL learners were selected from a larger group of 85 learners through convenience sampling and were given a Preliminary English Test (PET) to assess their proficiency levels. As the next step, the participants formed two random experimental groups. The reading comprehension abilities of both groups were measured before and after the treatment through administration of reading section of two separate versions of PET. Both groups received 12 sessions of the treatment. Two paired samples t-tests were utilized, both of which proved significant improvement for both groups from pretest to posttest. Then, the posttest scores of the two groups using an independent samples t-test were compared. Based on the results, the difference between the two groups turned out to be significant indicating superiority of the effect of the recast. This study can have important implications for the stakeholders in foreign language (FL) education.