فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه مهارت نوشتاری کودکان با و بدون تجربه پیش دبستانی در پایه ی اول دبستان و ارائه راهکارهای مناسب می پردازد. در این پژوهش علّی- مقایسه ای، جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول دبستان در شهر تهران است که از طریق نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده است؛ بدین صورت که نمونه ای با حجم 60 دانش آموز کلاس اول دبستان که 30 نفر را دانش آموزان دارای تجربه پیش از دبستان (15 نفر دختر و 15 نفر پسر) و 30 نفر دیگر را دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان تشکیل می دادند. برای مشخص کردن دانش آموزان با و بدون تجربه پیش از دبستان به پرونده تحصیلی آنان مراجعه شد که به تأیید معلمان رسید، همچنین برای آزمون مهارت نوشتاری دانش آموزان از آزمون پیشرفت نوشتن (راغب، 1384) استفاده شد. در تحلیل داده ها، مشاهده گردید که در تمامی فرضیه های پژوهشی بین دانش آموزان با تجربه پیش از دبستان نسبت به دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان از نظر مهارت املاء و انشاء تفاوت معناداری وجود دارد. مهارت نوشتن در دو زمینه املاء و انشاء بهتر از دانش آموزان بدون تجربه پیش از دبستان است و عامل جنسیت نیز در این تفاوت ها مؤثر واقع شده است. بر این اساس، بر نقش تجربه های پیش از دبستان بر مهارت های نوشتاری تأکید می شود.
نقد و بررسی کتاب علوم پایه اول راهنمایی تحصیلی از منظر فلسفه علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
نظریه سازنده گرایی اجتماعی و دلالتهای آن برای فرایند یادگیری و تدریس
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردها در آموزش نوین استفاده از نظریه های جدید یادگیری در تدریس می باشد. نظریه پردازان یادگیری نظریه های گوناگونی ارائه نموده اند. یکی از جدیدترین آنها نظریه سازنده گرایی است که یک تغییر پارادایم در معرفت شناسی و نظریه های یادگیری قلمداد می شود. طبق این دیدگاه فلسفی – روان شناختی، واقعیت و معنی به طور فعال توسط خود افراد و در ذهن آنها ساخته می شود، و افراد بیشتر آنچه را که یاد می گیرند، خود می سازند. اصول اساسی سازنده گرایی به نظریه های یادگیری جان دیویی، ژان پیاژه و جروم برونر، و ویگوتسکی بر می گردد. یکی از بانفوذ ترین نظریه های سازنده گرا که توسط ویگوتسکی ارائه شده است، سازنده گرایی اجتماعی است. امروزه سازنده گرایی به عنوان یک نیروی با نفوذ و قوی در اصلاح فرایند یاددهی- یادگیری مطرح است. هدف این مقاله تشریح دلالت های این نظریه برای تدریس و یادگیری بود. در این راستا پس از مرور مبانی نظری پژوهش، نظریه یادگیری سازنده گرایی اجتماعی بررسی و تشریح شد. یافته نشان داد، این نظریه دلالتهای زیادی برای تدریس یادگیرنده – محور دارد. در نتیجه ویژگیهای کلاس درس سازنده نگر، راهبرد های تدریس مبتنی برآن، نقش معلمان و دانش آموزان درآن مشخص گردید. نتایج نشان داد این نظریه مزایای بالایی داشته و برای همه جنبه های زندگی آموزشگاهی، فرصتهایی فراهم می کند.
نقش و کارکردهای نهادهای آموزشی در انتقال ارزش های اجتماعی - فرهنگی
حوزههای تخصصی:
نقش آموزش و پرورش در توسعه کشور
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گسترش فعالیتهای برنامهریزی درسی حرکتهایی برای ارزشیابی برنامههای آموزشی را موجب میشود. هم شرکتهای سرمایهگذاری و هم مصرفکنندگان تمایل دارند تا شواهدی را بهدست آورند که برنامههای جدید نتایج رضایتبخشی تولید نمایند. اطلاعات مورد جستجو تناسب برنامه جدید با نیازهای جامعه و یادگیرنده، اعتبار و اهمیت علمی مواد مطالعاتی جدید، توانایی برنامه برای گزینش معلم مطمئن و رفتارهای دانشآموز/دانشجو و نتایج واقعی استفاده از مجموعهای از مواد آموزشی مشخص هستند. دو دهه قبل، ارزشیابی برنامه درسی بهعنوان حوزه مطالعاتی مستقلی در رشته علوم تربیتی ظاهر شد. ریشههای آن بیشتر در حوزههای کلی ارزشیابی آموزشی، آزمودن و اندازهگیری یافت میشود. با این وجود، مساله اصلی ابتدایی بیشتر ارزشیابی دانشآموزان بود تا ارزشیابی برنامههای آموزشی؛ نیازی که احساس شده بود تا مجموعهای از مفاهیم، اصول، روشها، نظریهها و الگوهای جدید را تدوین نمایند. این عقاید و روشهای جدید مبنای حوزه جدید ارزشیابی برنامه درسی هستند. دانشگاههای بزرگ دورههایی را در مورد ارزشیابی برنامه درسی ارایه نمودهاند. این نوشتار نیز سعی دارد که به ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی بپردازد و رهنمودهایی را در این خصوص ارایه نماید.
بررسی رابطه بین جو سازمانی و میزان اعتماد در محیط مدارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: مسأله مورد بررسی در این پژوهش، بررسی نظر دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان درباره عوامل مؤثر در برقراری جو اعتماد در محیط کار آنها میباشد، که با توجه به متغیرهای ششگانه جو سازمانی (حرفه ای، صمیمی، بیگانه، حمایتی، هدایتی و ممانعتی) و تاثیر آنها در به وجود آوردن جو اعتماد مورد ارزیابی قرار گرفته است. روشها: به منظور مطالعه و بررسی عوامل مؤثر بر جو اعتماد، جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دبیران دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان سال تحصیلی 83 تشکیل داد. (4914= N) نمونه مورد نظر از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است. (200=n) در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات و کشف ادراکات و ترجیحات افراد مورد نظر در زمینه وضعیت جو اعتماد در محیط دبیرستانها از مقیاس سنجش اعتماد (TS) تهیه شده بوسیله وین هوی و ویلیام. جی. کاپر اسمیت (1985) استفاده گردید. به منظور بررسی جو سازمانی مدارس از پرسشنامه تجدید نظر شده (OCDQ-RE) هالپین و کرافت استفاده شد. علی رغم استاندارد بودن پرسشنامه ها اعتبار و روایی آنها محاسبه شده که این میزان برای (اعتماد81%) و (جو سازمانی70%) برآورد شده است. یافته ها: با افزایش میزان ابعاد (حرفه ای، صمیمیت و حمایتی) میزان اعتماد افزایش یافته است. بین ابعاد (ممانعتی، بیگانه بودن با میزان اعتماد) همبستگی معنادار وجود نداشت و در نهایت با افزایش بعد هدایتی میزان اعتماد کاهش یافته است.
تفکر تخیلی در آموزش علوم: تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه های تخیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس چگونگی و میزان به کارگیری تخیل پرداخته است. پژوهش کمی و به شیوه ی تحلیل محتوا انجام شد. نمونه شامل کتاب های درسی علوم 6 پایه تحصیلی دوره ابتدایی بود. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی بر اساس شاخص های تخیل نظریه اشتاینر شامل مفاهیم منعطف، تخیل مشارکتی/عینی و تفکر شهودی جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتاب های علوم به شاخص های تخیل متفاوت بوده است. در خصوص مقایسه ی شاخص های تخیل در کتاب های علوم، بیشترین توجه به شاخص مفاهیم منعطف و کمترین به ترتیب به تخیل مشارکتی/ عینی و تفکر شهودی بوده است، به طوری که در این میان سهم کتاب های علوم پایه سوم و چهارم از همه کمتر و در حد صفر بوده است. متمایز دانستن شناخت از تخیل، یکی دانستن تخیل و فانتزی و اولویت ها و برتری های آموزشی و پرورشی خانواده و نظام آموزشی می تواند دلایلی برای نادیده گرفتن تخیل در کتاب های درسی علوم باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت مدارس و بررسی وضعیت موجود آن: پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
173 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت مدارس از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت و بررسی وضعیت موجود کیفیت مدارس از دیدگاه دانش آموزان است. این پژوهش ترکیبی از نوع راهبرد اکتشافی متوالی است. در مرحله کیفی از روش تحلیل محتوای عرفی و در مرحله کمی از تحقیق پیمایشی-توصیفی استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر در مرحله کیفی متخصصان تعلیم و تربیت، معلمان با تجربه بیش از ده سال سابقه کار، مدیران مدارس با بیش از 7 سال سابقه کار بودند که تعداد20 نفر به صورت هدفمند جهت مصاحبه عمیق انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شد. نتایج 25 مقوله های فرعی و10 مقوله اصلی را احصا نمود که عبارتند از: 1-عوامل محیطی، 2-ویژگی های معلم، 3-امکانات و تجهیزات، 4-مدیر مدرسه، 5-ویژگی های دانش آموز، 6-روابط انسانی 7-خانواده، 8-اهداف آموزشی و محتوای تدریس 9-منابع، 10-روش تدریس. بر اساس داده های به دست آمده بخش کیفی، پرسشنامه ای ساخته شد و بین 288 نفر از دانش آموزان متوسطه پسرانه شهر آذرشهر که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، اجرا شد. نتایج نشان داد که میانگین وضعیت موجود کیفیت مدارس به صورت معناداری بالاتر از میانگین متوسط جامعه است و در وضعیت مطلوب است. دو عامل امکانات و تجهیزات و عامل اهداف آموزشی و محتوای تدریس پایین تر از میانگین متوسط جامعه و نامطلوب بودند. کلیدواژگان: کیفیت مدارس، متخصصان علوم تربیتی، دانش آموزان و پژوهش ترکیبی
عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضای هیات علمی و ارایه راهکار به منظور ارتقاء
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشگاه ها به منظور ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، افزایش رقابت، کارآیی و کاهش هزینه ها به وجود اساتید و مدرسان خلاق و نوآور نیازمندند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل فردی و سازمانی موثر بر خلاقیت و نوآوری اعضای هیات علمی در راستای ارایه راهکارهای مناسب به منظور ارتقای خلاقیت و نوآوری در دانشگاه صورت پذیرفت.
روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال تحصیلی 88-1387 روی کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین (210 نفر) انجام شد. با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از هر کدام از دانشکده های «پزشکی»، «دندان پزشکی»، «بهداشت و پیراپزشکی» و «پرستاری و مامایی» 16 نفر انتخاب شدند (در مجموع 64 نفر). گردآوری داده ها به وسیله پرسش نامه محقق ساخته دارای بخش های مشخصات فردی و عوامل موثر بر خلاقیت و نوآوری انجام شد. امتیازدهی پرسش نامه به صورت لیکرت 5گزینه ای بود. روایی پرسش نامه از طریق محتوایی، نظرات اساتید و متخصصان و پایایی آن نیز با انجام پیش آزمون- پس آزمون در 10 نفر از افراد جامعه پژوهش انجام و با ضریب همبستگی 92/0 تایید شد. داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: عوامل فردی با میانگین 81/0±69/1 بر خلاقیت اعضای هیات علمی و عوامل سازمانی با میانگین 89/4±58/1 بر نوآوری اعضای هیات علمی تاثیر بیشتری داشتند. تفاوت معنی داری بین عوامل سازمانی موثر بر خلاقیت بین دانشکده ها وجود داشت (05/0>p).
نتیجه گیری: عوامل فردی بیشترین تاثیر را بر خلاقیت و عوامل سازمانی، بیشترین تاثیر را بر نوآوری اعضای هیات علمی دارند.
مقایسه کنش ها و توانش های کاربردی زبان در دانش آموزان کم شنوای شدید با دانش آموزان شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه دانش آموزان کم شنوا از کنش ها و توانش های کاربردی کمتری برخوردارند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه این جنبه های کاربردشناسی زبان در دانش آموزان مدارس باغچه بان با دانش آموزان شنوای مدارس شهر تهران می پردازد.
روش بررسی: تعداد 70 دانش آموز کم شنوای دختر و پسر با افت شنوایی شدید (90-70 دسی بل) با میانگین معدل تحصیلی 18-15 در پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس این دانش آموزان، با 70 دانش آموز شنوای همگن از نظر جنس، پایه تحصیلی، نوع رشته تحصیلی و محله زندگی که براساس جور کردن انتخاب شده بودند مقایسه شدند. روش پژوهش مقایسه ای از نوع مقطعی بوده است. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه و آزمون کنش ها و توانش های کاربردی (شامل: درک و بیان استعاره– درک و بیان ضرب المثل– درک کنش گفتارهای غیر مستقیم– درک استنباط معنی– انتخاب بهترین عنوان و درک جملات طنرآمیز). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی یو، آزمون تی و تی زوجی استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در دو گروه کم شنوا و شنوا تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). همچنین بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در گروه کم شنوا بین پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.05). در صورتی که بین میانگین نمره کل کنش ها و توانش های کاربردی زبان در گروه شنوا بین پایه های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش دانشگاهی تفاوت معنی دار نیست (P<0.05).
نتیجه گیری: دانش آموزان کم شنوا نسبت به دانش آموزان شنوا توانش های کاربردی زبان را کمتر درک می کنند. همچنین در بافت ها و موقعیت های مختلف قادر به استفاده مناسب از آن ها نیستند.
"
عملکردهای شناختی و زبان شناختی در کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورد کارکرد شناختی ناشنوایان نظرات متفاوتی از طرف پژوهشگران مطرح شده است،در مقاله حاضر سعی می شود، با مرور و بررسی پژوهش ها و دیدگاه های مختلف، عملکردشناختی از جمله حافظه، هوش، یادگیری و عملکرد زبان شناختی کودکان ناشنوا مورد بررسی قرار گیرد. در مجموع برخی اذعان می کنند که ناشنوایان در زمینه ادراک، یادگیری و حافظه نسبت به کودکان شنوا عملکرد محدودی دارند و برخی دیگر این نظر را نقض می کنند و معتقدند که هیچ تفاوت معناداری بین کودکان شنوا و ناشنوا وجود ندارد. پژوهش ها بیان می کنند که دانش آموزان ناشنوا از نظر حافظه و نوع آزمون های هوشی نسبت به همسالان شنوا ضعیف هستند. در برخی دیگر از پژوهش ها اذعان می شودکه کودکان ناشنوا به طور کلی از نظر هوشی ضعیف نیستند، هرچند ممکن است ناشنوایان از نظر کمّی، هوشی مساوی با افراد شنوا داشته باشند، در عین حال از نظر کیفی با کودکان شنوا همتراز نیستند. چرا که جنبه های کیفی کارکرد ادراکی و مفهومی افراد ناشنوا متفاوت است. آنها معتقدند که افراد ناشنوا قابلیت های ذهنی طبیعی دارند، گرچه ممکن است گاهی کمبودهایی در عملکرد، ظاهر شود. اغلب مشکلاتی که در ناشنوایان مشاهده می شود ناشی از مشکلات ارتباطی می باشد. پژوهش ها پیشنهاد می کنند که در ارزیابی مفاهیم شناختی دانش آموزان با آسیب شنوایی، شیوه ارتباط کلی درنظر گرفته شود. به ارتباط عوامل اجتماعی در تسهیل یادگیری و قابلیت های فرد نیز اشاره می کنند، این مقاله ضمن مرور و جمع بندی دیدگاه های مختلف در زمینه عملکرد شناختی ناشنوایان، برخی از دلالت های آموزشی آن را نیز مورد اشاره قرار می دهد.
آشنایی با روش تیچ
بررسی رابطه بین خویشتن شناسی مدیران و سلامت سازمانی در دبیرستانهای شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
ویتگنشتاین و طرحواره های ذهنی:دلالت هایی برای آموزش کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقش طرحواره های ذهنی در آموزش پرداخته شده است و سه نوع مکتب فکری در باب طرحواره های ذهنی معرفی شده است. با بررسی دو نوع افراطی طرحواره های ذهنی که یکی به وجود طرحواره های مطلقاً یکسان بین انسان های متفاوت و دیگری به نسبیت افراطی یا مطلق طرحواره ها روی آورده است به این نتیجه راه یافته ایم که طرحوارة نسبیتی متعادل در امر آموزش قابل استفاده تر است. با بررسی آرای ویتگنشتاین می توان دریافت که وی از طرحوارة نسبیتی متعادل استقبال می کند و می توان گفت که یکی از جدی ترین فیلسوفان طرفدار این مشی است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که با پذیرش و کاربست طرحوارة نسبیتی متعادل امید بیشتری به یادگیری مفهومی و اعتلای نیروی ابتکار فردی می رود. این طرز تفکر در مربیان بنیان نظری محکمی را در باب فلسفه برای کودکان بنا می نهد. در این پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. پژوهش حاضر کاربردی است، زیرا دلالت ها یا استلزام های دیدگاه فلسفی معینی را برای عرصة عملی تعلیم و تربیت استخراج می کند.