فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدیریت توسعه در عصر حاضربیشتر از سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند سرمایه اجتماعی است و بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نمی گردد و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شود. به اعتقاد صاحبنظران، سازمانهای آموزشی یکی از نهادهای تاثیرگذار بر شکل گیری سرمایه اجتماعی از طریق برنامه های درسی هستند. با ایجاد تغییر در اجزای برنامه درسی می توان سرمایه اجتماعی را ارتقا بخشید. این تحقیق بدنبال طراحی اهداف توسعه دهنده سرمایه اجتماعی در آموزش عالی می باشد که به شیوه کیفی و با استفاده از روش زمینه ای انجام شد. در این تحقیق با 10 نفر از صاحبنظران حوزه برنامه درسی و سرمایه اجتماعی مصاحبه به عمل آمد. متن کامل گفته های پاسخگویان از متن ضبط شده اجرا گردید و در فرایند کدگذاری نظرات ارائه شده به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و سپس مفاهیم مشترک در دسته های جداگانه قرار گرفت و مولفه اهدافبه عنوان مقوله اصلی تحقیق شناسایی شد. در مدل نهایی موانع، راهبردها و پیامدها برای تدوین اهداف برنامه درسی توسعه دهنده سرمایه اجتماعی به صورت مجزا و در قالب مدل های تحلیلی ارائه گردید.
بررسی ماهیت علمی تحقیقات انجام شده اقدام پژوهی توسط معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
105 - 134
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور بررسی ماهیت علمی تحقیقات اقدام پژوهی انجام گرفته توسط معلمان پژوهنده، انجام شد. رویکرد این پژوهش آمیخته (کمی-کیفی) و در آن از دو روش توصیفی و تحلیل اسناد استفاده شده است و دارای دو جامعه آماری بود؛ 1. جامعه اول: کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهر سنندج که حداقل یک بار تحقیق اقدام پژوهی انجام داده بودند. 2. جامعه دوم: کلیه گزارشات اقدام پژوهی برتر استانی که در دوره های دوازدهم و سیزدهم برنامه معلم پژوهنده به دبیرخانه مرکزی معلم پژوهنده ارسال شده اند که طبق آمار اعلام شده توسط پژوهشکده تعلیم و تربیت استان کردستان، شامل 36 گزارش بود. برای تعیین حجم نمونه در بخش کمی از نمونه گیری در دسترس و در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. پرسشنامه، چک لیست و مصاحبه نیمه ساختارمند نیز برای گردآوری داده ها به کار برده شد. جهت بررسی روایی صوری پرسشنامه به نظر ده نفر از معلمان پژوهنده برتر استناد گردید، همچنین جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن برای پرسشنامه برابر با (89/0) و برای چک لیست (77/0) بود. نتایج پژوهش نشان می دهد که معلمان دیدگاه مثبتی نسبت به روش تحقیق اقدام پژوهی برای بررسی و حل مسائل آموزشی دارند و تمایل زیادی دارند از رویکرد تفسیری برای انجام اقدام پژوهی استفاده کنند، اما بررسی گزارشات اقدام پژوهی بیانگر کیفیت پایین این گزارشات از لحاظ علمی بود. در واقع معلمان در مرحله جمع آوری و تحلیل اطلاعات از روش های مناسبی استفاده نکرده اند و ابزار مورد استفاده، دقت و روایی لازم را ندارند. نتایج همچنین نشان داد که معلمان در رعایت اصول اخلاقی تا حدودی موفق عمل کرده اند.
طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (ابتدایی و متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
133 - 154
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش هنر یکی از دغدغه های ملی و جهانی نظام های آموزشی است. در این راستا، هدف اصلی مقاله، طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (دوره ابتدایی و متوسطه اول) به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی در جهت اندیشیدن بیشتر پیرامون مؤلفه های مرتبط با آموزش هنر بود تا مورد استفاده تولیدکنندگان برنامه درسی قرار گیرد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی به سؤالات مرتبط پاسخ داده شد. به منظور طراحی الگو، بر اساس یک قیاس عملی، هدف غایی، درک معنا به عنوان مقدمه اول در نظر گرفته شد. در مقدمه دوم نیز اهداف عام و رویکردهای آموزش هنر قرار گرفتند. اهداف عام شامل: ابراز خود، درگیر شدن در جامعه، فهم جهان، مهارت های ارتباطی، اخلاق حسته و پرورش عواطف و رویکردهای تأثیرگذار در این الگو شامل: رویکرد اسلامی، دیسیپلین محور، دریافت احساس و معنا، رویکرد تلفیقی و چشم بصیرمی باشند. نتیجه این قیاس، شامل: اصول مغایر نبودن برنامه ها با هنر اسلامی، دیسیپلین مداری، تلفیق انگاری، توجه به ویژگی های تحولی، واکاوی معنا، جهت گیری به سوی ادراک فرم، پرورش خلاقیت و تخیل و اصل ارتباط و کاربرد هنر به عنوان گزاره های تجویزی مشخص شدند. در ذیل هر اصل ارتباط آن ها با مبانی، رویکرد یا رویکردها تعیین گردید و همچنین ویژگی ها و روش های دستیابی به هر اصل بیان گردید. طراحی الگوی جامع آموزش هنر جهت بهبود و ارتقاء تربیت هنری در نظام آموزشی نیز پیشنهاد گردید.
سبک یادگیری به عنوان رویکردی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
برنامه درسی پست مدرن در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده از بررسی دیدگاه های متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامه درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجسته سازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامه های درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزش های نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بی نظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری می شود. لذا، ضروری است متفکران و صاحب نظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضع گیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.
تبیین پدیدارشناسانه اصول برنامه درسی «تجربه تدریس»(کارورزی) در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین اصول برنامه درسی تجربه تدریس بر اساس تجارب زیسته معلمان انجام پذیرفته است. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان در پژوهش، نه نفر از معلمان و اساتید موفق در دانشگاه ها بودند که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش 358 کد مفهومی در زمینه اصول برنامه استخراج و در هشت مؤلفه اصلی: تعامل غم خوارانه و مهرورزانه، پویایی، تدبیر تدریس، خویشتن نگری، کنش متقابلی، ایجاد موقعیت های فکورانه، درک فرهنگی _ هنری، بینش عملی و 35 زیر مؤلفه دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که پایبندی به اصول فوق باعث بهبود رفتار اخلاقی و پایداری رفتار در فراگیران شده و می تواند اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تضمین نماید.
بررسی میزان رعایت اصول علمی قصد شده مربوط به عنصر اهداف در درس تفکر و پژوهش پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
59 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی میزان رعایت اصول علمی قصد شده مربوط به عنصر اهداف در درس تفکر و پژوهش پایه ششم بوده است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن از نوع پیمایشی است. اطلاعات به صورت کمّی و کیفی (ترکیبی) جمع آوری شد. جامعه آماری بخش کمّی، مدرسان، مؤلفان، کارشناسان و معلمان در دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری بوده است. برای انتخاب نمونه، چون جامعه آماری مدرسان و مؤلفان محدود بود، بنابراین از طریق سرشماری اقدام و از همه آن ها نظرسنجی به عمل آمد (44 نفر). برای بقیه گروه ها از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده و به ترتیب، 18 و 264 نفر انتخاب شد. در بخش کیفی، از 95 کلاس درس مشاهده و با 180 نفر از کارشناسان، مدرسان و معلّمان مصاحبه هدفمند، انجام گرفت. داده ها از طریق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده گردآوری شد. برای تعیین روایی، از روایی محتوا و روایی سازه استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ، پایایی مشاهده ها از روش پایایی مشاهده گر مربوط به ملاک و برای پایایی مصاحبه ها به روش پیاده سازی عینی و دقیق گفتار مصاحبه شوندگان عمل شد. طبق نظر معلّمان و کارشناسان تا حدودی (55/3=، طبق نتایج مشاهده گران در حد کم (80/2=)، اصول علمی قصد شده مربوط به عنصر اهداف، در درس تفکر و پژوهش بکارگیری شده است.
بررسی سیر تحولات برنامه درسی تربیت اخلاقی در ایران با تأکید بر دوره عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
57 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناخت روندهای حاکم بر تغییرات برنامه درسی تربیت اخلاقی است. برای رسیدن به این هدف اسناد و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش از بدو تأسیس تا کنون و نتایج برخی تحقیقات مرتبط تحولات مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی یعنی هدف، محتوا، روش تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که رویکرد برنامه درسی تربیت اخلاقی در نظام تربیت رسمی و عمومی از رویکرد برنامه درسی مستقل به رویکرد بین برنامه ای گرایش پیدا کرده است.
شناسایی یک چهارچوب مطالعاتی برای فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظرهایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور «فرهنگ دانشگاهی» شده است. فرهنگ رشته ای، خود شاخه ای از این مطالعات محسوب می شود که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از زاویه ی کنش و تعاملات ناشی از رشته ی تحصیلی با افراد و محیط مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به طرح موضوعاتی نظیر توسعه ی برنامه های درسی میان رشته ای و بین المللی کردن برنامه های درسی آموزش عالی، مطالعه ی فرهنگ رشته های آموزش عالی بیش از پیش ضرورت پیدا کرده است. این در حالی است که چهارچوب مشخصی برای آن تدوین نشده است و با توجه به پیچیدگی این مسئله، فقدان چنین چهارچوبی خود موجب غفلت پژوهشگران برنامه درسی آموزش عالی از این مهم است.
پژوهش حاضر، با هدف تدوین چهارچوبی برای مطالعه ی فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی انجام شده است. به این منظور دو رشته ی ریاضی و علوم تربیتی که در دسته بندی بچر به ترتیب جزء رشته های محض-سخت و نرم-کاربردی قرار دارند، مورد بررسی قرار گرفته اند. روش پژوهش، نظریه ی مبنایی بوده است؛ که داده های آن از طریق مشاهده ی مشارکتی، مصاحبه ی نیمه ساختاری، پرسشنامه ی باز پاسخ، محتوا و آثار فرهنگی، جمع آوری و از روش مقوله بندی و کدگذاری تحلیل شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها مبیّن وجود متغیرها، مقوله ها و سطوح مختلفی برای فرهنگ رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی است که چهارچوبی را برای مطالعه ی فرهنگ رشته ای در آموزش عالی تداعی می کند.
تحلیل جایگاه مؤلفه های آموزش جهانی در محتوای کتاب های درسی پایه ششم دوره ابتدایی ایران
حوزههای تخصصی:
توزیع و استمرار واژه های هدف کتاب فارسی دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی چگونگی توزیع و استمرار واژه های هدف در کتاب های درسی بخوانیم و بنویسیم پایه دوم ابتدایی است، تحقیق از نوع توصیفی و روش آن تحلیل محتوای کمی است، نتایج نشان می دهد فراوانی واژه های هدف در دروس مختلف از منطق خاصی تبعیت نمی کند به گونه ای که میانگین واژه های هدف در چهار درس اول کتاب 75/28 و در چهار درس وسط (دروس 9 تا 12) با یک واژه کاهش 52/27 و چهار درس آخر با 23 واژه افزایش 75/50 واژه هدف می باشد. همچنین از 604 واژه هدف کتاب های بخوانیم و بنویسیم، 04/8% واژه، هیچ بسامدی ندارند و 31/53% واژه های هدف بین 1 تا 4 بار تکرار شده اند و بقیه واژگان هدف بیشتر از چهار بار تکرار شده اند. بررسی ارزش بسامدی واژه های هدف نشان می دهد که تنها 30 واژه هدف 99/4% در همه ی دروسی که فرصت بروز داشته اند حداقل یک بار ظهور پیداکرده اند، و 35/45% واژه های هدف یعنی 274 واژه فقط بین 01/0 تا 09/0 فرصت بروز، ظاهرشده اند.
مفهوم پردازی «کورر» و تحلیل نسبت برداشت های جدید با تلقی نومفهوم گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۳
31 - 56
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از منظر های مختلف به کورر یا خاستگاه اصطلاح برنامه درسی پرداخته شده است. پس از مقدمه، از نگاه نهضت نومفهوم گرایی که با تلقی سنت گرایانه افرادی مانند بابیت و تایلر تفاوت دارد، ماهیت، مبانی و مراحل کورر شرح داده شده است. در کنار دو برداشت سنتی و نومفهوم گرایانه، طی سال های اخیر دو گروه از صاحب نظران به عرصه مباحث کورر وارد شده اند. یک گروه، صاحب نظرانی هستند که به رشته برنامه درسی تعلق دارند. گروه دوم، شامل افرادی است که متخصص برنامه درسی نیستند اما دلالت های دیدگاه آنان توسط افراد متعلق به برنامه درسی کاویده شده است. مشارکت هر دو گروه به مطرح شدن برداشت ها و کاربردهای جدید در زمینه کورر منجر گردیده است. این برداشت ها یا در مسیری قرار گرفته که ادامه تلقی نومفهوم گرایانه پاینار و گرامت است یا با تلقی آنان تفاوت دارد. نوئل گاف، ژیل دلوز، جیسن والین و جو کینچلو صاحب نظران برجسته ای هستند که فضاها یا برداشت های جدیدی را در عرصه کورر آفریده اند.
درک مفهوم کسر توسط دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۴
133 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، درک و فهم دانش آموزان از کسرها را با در نظر گرفتن مدل بهر و همکاران مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، 366 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان ساوه پس از انتخاب به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، آزمونی شامل 44 سؤال مرتبط با کسرها است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل شده، روش های آمار توصیفی و استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که دانش آموزان با میانگین 55 درصد و انحراف استاندارد 22 درصد، درک و فهم متوسطی از کسرها دارند. این دانش آموزان زیرساختار جزء به کل را با میانگین 69 درصد بهتر از زیرساختارهای دیگر درک کرده اند و در مقایسه با زیرساختارهای دیگر، از زیرساختار اندازه با میانگین 4/40 درصد درک ضعیفی دارند. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد که درک زیرساختار جزء به کل، پیش نیازی برای درک زیرساختارهای دیگر و تبعاً مفاهیم هم ارزی و ضرب کسرها است. همچنین، درک زیرساختار جزء به کل برای درک زیرساختارهای دیگر، الزامی است اما کافی نیست. علاوه بر این، نتایج این پژوهش حاکی از آن است که زیرساختار نسبت، 5/32 درصد از واریانس هم ارزی کسرها را تبیین می کند؛ بنابراین درک زیرساختار نسبت در درک مفهوم هم ارزی کسرها مؤثر است. زیرساختار عملگر نیز 8/4 درصد از واریانس ضرب کسرها را تبیین می کند. از این رو درک زیرساختار عملگر نیز، به درک مفهوم ضرب کسرها کمک می نماید.
تجربه زیسته ی دانش آموزان از مدرسه: راهنمای عمل برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته ی دانش آموزان از مدرسه است. شرکت کنندگان در این پ ژ وهش دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهرستان سبزوار بودند که با روش نمونه گیری هدف مند متجانس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، نقاشی، دفترچه خاطرات بود. مصاحبه ها تک تک انجام می گرفت و کدگذاری می گردید که بعد از چهاردهمین مصاحبه اطلاعات به حد اشباع رسید و اطلاعات جدید به دست نیامد ولی برای اعتبار بخشی تا بیست و دو نفر ادامه پیدا کرد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش کدگذاری موضوعی بود. برای تعیین اعتبار یافته ها از روش سه سوسازی و روایی بازسازی واقعیت و برای افزایش پایایی پژوهش مصاحبه ها با یک برنامه ی قبلی در یک فضای مناسب و رعایت شرایط مصاحبه با راهنمای های لازم و به دور از سوگیری و اعمال نظر خاص انجام می گرفت. نتایج به دست آمده در سه مقوله اصلی( مدرسه تصوری، مدرسه تعاملی(واقعی) و مدرسه ایده آل) دسته بندی شدند. یافته ها بیانگر آن بود که دانش آموزان قبل از مدرسه گاه تصویر مثبت به خاطر انتظار سواددار شدن و زندگی با دوستان و گاه تصویر منفی به خاطر جدایی از والدین و ترس از مدرسه و گاه تصویر مبهم داشته اند. تجربه ی زیسته ی دانش آموزان از مدرسه نشان داد که آن ها مدارس امروزی را غیرصمیمی، خشک و با یک نگاه حاکم و محکوم که محتوای زیاد و غیرکاربردی را به صورتی صرفأ مکانیکی آموزش می دهد، معرفی کردند. آنان مدارس ایده آل خود را دارای ویژگی هایی چون آزادی، نزدیک بودن به زندگی واقعی، شاد، انعطاف پذیر با روابط والدینی دانستند.
بررسی کتاب های درسی ریاضی دوره متوسطه از شروع آموزش رسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در مورد سیر برنامه درسی و کتاب های درسی در ایران، یکی از حوزه هایی است که مطالعات اندکی در آن صورت گرفته و گزارش های پژوهشی یا نتایجی از چنین پژوهش هایی، در اسناد مورد بررسی به دست نیامد. مقاله، گزارشی از پژوهشی جامع در فاصله شروع برنامه آموزش رسمی دوره متوسطه (1304) در ایران تا 1388 (زمان جمع آوری داده ها) است و موارد زیر مورد مطالعه قرار گرفت: (1) سیر تاریخی تغییراتِ کلی نظام آموزش رسمی؛ (2) پنج دوره تاریخی در تغییر کتاب های درسی ریاضی؛ (3) سیر تغییر محتوای آموزشی و مواد درسی ریاضی. پژوهش، به لحاظ روشی، پژوهشی تاریخی است و با هدف شناخت بهتر روند شکل گیری کتاب های دوره متوسطه انجام شد. تلاش شد تا تمام کتاب هایی که به عنوان کتاب درسی ارائه شده است، مورد توجه قرار گیرد و محتوای آن ها از نظر موضوعی (ریاضی) بررسی شود. مقاله با بررسی مثلثات، سیر تحولات آن در این فاصله زمانی به جمع بندی و نتیجه گیری می پردازد.
واکاوی تجارب معلمان زن در تدریس هنر در مدارس ابتدایی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن ها از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته ها، تجربه معلمان در تدریس هنر دوره ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعه شایستگی های حرفه ای) و چالش های منفی (ضعف ارج گذاری به هنر) مشخص شد. معلمان در تدریس برنامهدرسی هنر نتوانسته اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره مند شوند و بی اهمیت بودن برنامهدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً به برنامهدرسی هنر توجه کافی نمی شود. ارائه آموزش های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه های این پژوهش است.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارائه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
The Differential Impact of Focused and Unfocused Oral Scaffolds on EFL Learners' Cognitive Knowledge and Cognitive Regulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the impact of orally presented scaffolds on cognitive knowledge and cognitive regulation among a cohort of female Iranian learners of English.Six intact groups of learners were assigned to five experimental conditions and a control group. All groups were tested on their cognitive knowledge and cognitive regulation through a pretest and two posttests. The results of the statistical analyses (one-way and repeated measures ANOVAs) showed that the participants who had received scaffolds significantly outperformed the control group on the posttests. The results also revealed that unfocused scaffolds functioned more efficiently in promoting the learners' metacognition, particularly regulation of cognition. The study also found that focused metacognitive scaffolds, when compared to other types of focused scaffolds, were more effective in improving the learners' metacognition.
در جست وجوی مدل برنامهدرسی برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده موفقیت تحصیلی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق جستجوی مدلی برای برنامه درسی رشد سرمایه فرهنگی والدین تسهیل موفقیت تحصیلی فرزندان است. همبستگی ابعاد سرمایه فرهنگی والدین با موفقیت تحصیلی دانش آموزان موردمطالعه قرار گرفت و برنامه مؤثری برای رشد سرمایه فرهنگی خانواده طراحی، اجرا و ارزیابی شد. چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نظریات بوردیو[1] است. و بر اساس دیدگاه پی یر بوردیو، سرمایه فرهنگی دارای سه بعد نهادینه شده ،عینیت یافته و تجسم یافته است . روش تحقیق، شبه تجربی دارای دو گروه آزمایشی و گواه خواهد بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش ،پرسشنامه محقق ساخته مؤلفه های سرمایه فرهنگی و پرسشنامه بامریند[2] بوده است.روایی آن با نظر متخصصان و کارشناسان و با اجرای آزمایشی بر روی 30 نفر 83% به دست آمده است . جامعه آماری پژوهش 54 خانواده به صورت تصادفی در دو منطقه شمال و جنوب تهران و فرزندان آن ها که در چهار دبیرستان دولتی دخترانه و پسرانه مشغول تحصیل بودند،انتخاب شدند،.توسط مشاوران متخصص مورد مصاحبه قرار گرفتند و گروه تجربی در یک کارگاه آموزشی 10 ساعته آموزش خانواده باهدف رشد و یادگیری مؤلفه های سرمایه فرهنگی ، شرکت کردند.فرضیه های تحقیق عبارت بود از:1-آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(علاقه مندی به کارهای هنری،موسیقی،خط و نقاشی،و زبان خارجی) آن ها تأثیر دارد.2- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(بهبود رابطه با کتاب،تابلوهای نقاشی، عضویت در کتابخانه،کامپیوتر،رسانه ها ،دوربین) آن ها تأثیر دارد.3- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی (شرکت در دوره های منتهی به اخذ مدرک و گواهینامه مهارت) آن ها تأثیر دارد.4- آموزش به اولیاء بر شیوه های فرزندپروری آن ها تأثیر دارد.7-آموزش مؤلفه های سرمایه فرهنگی به والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان آن ها تأثیر دارد. .برای تجزیه وتحلیل داده ها در سطح توصیفی از آمارهای فراوانی،میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش تحلیل واریانس یک راهه و کوواریانس (ANVOVA) استفاده گردید.یافته های حاصل نشان داد که آموزش منظم به والدین در سطح(p<0/05) بر مؤلفه های سرمایه فرهنگی خانواده و پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت داشته است و برنامه درسی اجراشده مشتمل بر،هدف ها ،محتوا، روش ها و فرایند یاددهی- یادگیری، رسانه ها و ارزشیابی توانسته است به رشد سرمایه فرهنگی و ایجاد فضای فرهنگی غنی تر برای موفقیت تحصیلی فرزندان کمک کند.
بررسی تطبیقی نظام ارزیابی کیفیت برنامه درسی تربیت معلم در کشورهای کره جنوبی، انگلستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت معلم را می توان از جمله سرنوشت سازترین و مهم ترین مؤلفه های نظام تعلیم و تربیت هر کشور، دانست. چرا که موفقیت و عدم موفقیت در ایجاد تحول و شایستگی هر نظام آموزشی، منوط به توانمندی ها، قابلیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمانی است،که مجریان اصلی برنامه های درسی در محیط های واقعی می باشند. با توجه به تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و تحول بنیادین در آموزش و پرورش کشورها اهمیت به روز رسانی و اصلاح نظام تربیت معلم متناسب با تغییرات مذکور و توجه به ارزیابی نظام آموزشی تربیت معلم، امری ضروری به نظر می رسد. با این تفاصیل مقاله حاضر با هدف بررسی تطبیقی نظام ارزیابی کیفیت برنامه درسی تربیت معلم در کشورهای کره جنوبی، انگلستان و ایران به منظور اصلاح و به روزرسانی هرچه بهتر برنامه درسی نظام تربیت معلم کشور، نگاشته شده است. واحد های تطبیق در این مقاله، از میان هفت کشور ژاپن، کره جنوبی، ایالات متحده آمریکا، انگلستان، کره جنوبی و مالزی انتخاب شده است که از این میان محقق دو کشور کره جنوبی و انگلستان را که مطابق گزارشهای بین المللی منتشر شده در پایگاههای ارزیابی علمی جهان در سالهای اخیر در زمینه فعالیتهای مربوط به بهسازی تربیت معلم از جمله کشورهای پیشرو در جهان هستند را برای مطالعه برگزیده است. این پژوهش یک پیمایش تطبیقی بوده و اطلاعات مورد نیاز آن، برای پاسخگویی به سوالات، از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای و گزارش های فصلی و سالیانه برخی از سایتهای بین المللی چون یونسکو، سایمگو و بانک جهانی گردآوری شده است. الگوی مورد استفاده در این زمینه الگوی بردی است که دارای چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی می باشد. در این الگو ابتدا اطلاعات مورد نیاز درباره کشور ها گردآوری و تفسیر شدند، سپس طبقه بندی و در مرحله آخر تفاوتها و تشابهات مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. نتایج بدست آمده در مقاله حاضر حاکی از اختلاف معنادار و تفاوت اساسی بین نظام ارزیابی کیفیت برنامه درسی ایران و دو کشور انگلستان و کر ه جنوبی در حوزه های؛ارزیابی اهداف برنامه درسی، محتوا برنامه درسی و فرایند یاددهی و یادگیری در برنامه درسی می باشد.