فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
تأثیر بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چند پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: با ظهور فناوری های نوین و تلفیق تکنولوژی و بازی وارسازی با آموزش و یادگیری، راهبردهای جدیدی جهت اثربخشی تدریس ارائه می شود. یکی از این راهبردها، استفاده از بازی واقعیت جایگزین در تدریس می باشد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چندپایه انجام شد.روش ها: این پژوهش، با استفاده از روش شبه تجربی و طرح پیش آزمون - پس آزمون، به همراه گروه گواه صورت پذیرفت. جامعه آماری، شامل دانش آموزان کلاس چندپایه دوره دوم ابتدایی شهرستان بهشهر استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 بوده که به شیوه نمونه گیری در دسترس، به تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. دانش آموزان به مدت 8 جلسه به شیوه بازی واقعیت جایگزین آموزش دیدند؛ درحالی که شیوه آموزش در گروه کنترل، به شکل مرسوم بود. داده ها از طریق پرسشنامه های حل مسئله هپنر و پترسن (1982) جمع آوری شدند. جهت تحلیل یافته ها، از شاخص های آماری توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چندپایه تأثیر معنادار دارد. (0.05>P).نتیجه گیری: با توجه به این که مدارس چندپایه، در مناطق روستایی هستند و از حیث فیزیکی و حضور دانش آموزان با سنین، جنسیت و پایه های تحصیلی متفاوت در کنار هم شرایط بهتری را جهت اجرای بازی واقعیت جایگزین ارائه می نماید، برنامه ریزی و اجرای این بازی ، به عنوان یک راهبرد مؤثر تدریس، در این مدارس توصیه می گردد.
نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و ضرب آهنگ شناختی کند با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: امروزه عملکرد تحصیلی و عوامل موثر بر آن توجه روانشناسان و محققان علوم تربیتی را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و ضرب آهنگ شناختی کند با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول صورت پذیرفت.روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب روش معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از این جامعه نمونه ای به حجم 250 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان (سوانسون و همکاران،1980)، مقیاس کندگامی شناختی (پنی و همکاران، 2009)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سواری،1390) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (درتاج، 1383) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی، مدل معادلات ساختاری و شاخص های نیکویی برازش در نرم افزار AMOS-24 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و همچنین علائم ضرب آهنگ شناختی کند بر عملکرد تحصیلی اثر مستقیم و غیرمستقیم با واسطه گری اهمال کاری تحصیلی دارند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت عملکرد تحصیلی دانش آموزان علاوه بر عوامل سنتی از قبیل نارسایی توجه/ فزون کنشی و اهمال کاری، می تواند تحت تأثیر متغیرهای نوظهور ازجمله ضرب آهنگ شناختی کند قرار گیرد و این امر مطالعه هر چه بیشتر و دقیق تر عوامل مختلف مؤثر بر عملکرد تحصیلی را خاطرنشان می سازد.
هنجاریابی و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس کیفیت خدمات در آموزش عالی (براساس مدل HEdPERF)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسشنامه ارزیابی کیفیت خدمات در آموزش عالی بود. روش ها : جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 1401-1400 (به تعداد 17000) دانشجو بود که تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی همگرا و واگرا از پرسشنامه کیفیت خدمات آموزشی مؤسسات عالی آموزشی براساس مدل AQIP و کیفیت خدمات آموزشی Parmason et al (1985) استفاده شد. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. نسخه 25 و لیزرل نسخه 8/8 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی همانند فرم اصلی، 6 عامل جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی را مورد تأیید قرار داد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 86/0 و برای خرده مقیاس های جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی به ترتیب ضریب آلفای کرونباخ برابر با 82/0، 80/0، 81/0، 86/0، 83/0 و 89/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب بازآزمایی با فاصله چهار هفته برای کل پرسشنامه 79/0 و برای خرده مقیاس های جنبه های اداری، جنبه های تحصیلی، تصویر، دسترسی، برنامه های ارائه شده و امکانات فیزیکی به ترتیب 74/0، 73/0، 72/0، 80/0، 77/0 و 84/0 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی نشان دهنده روایی همگرا و تشخیصی مطلوب پرسشنامه بود (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسش نامه ارزیابی کیفیت خدمات در آموزش عالی ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه گیری کیفیت خدمات در آموزش عالی است.
شناسایی و تبیین فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی از دیدگاه معلمان ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یادگیری مبتنی بر بازی یک رویکرد نوین آموزشی است که تاثیرات گسترده ای در یادگیری دانش آموزان دارد. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی در فرآیند آموزش در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان است. روش ها: این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته و با نمونه گیری به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی از میان معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی در سال 1403، که از روش های یادگیری مبتنی بر بازی در کلاس خود استفاده می نمودند، انجام شد. حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا رسیدن به اشباع داده ها (18 نفر) ادامه یافت. یافته ها: یافته ها نشان داد که یادگیری مبتنی بر بازی جذابیت فرآیند یادگیری را افزایش داده، درک مفاهیم پیچیده را تسهیل کرده، آمادگی برای زندگی واقعی را در دانش آموزان تقویت کرده و نگاه والدین به آموزش را می تواند تغییر دهد. از طرفی چالش هایی نظیر محدودیت زمانی، کمبود منابع و ناهماهنگی در سیاست های آموزشی از موانع اصلی اجرای این روش در مدارس است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد یادگیری مبتنی بر بازی می تواند به یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی تبدیل شود. توسعه آموزش معلمان، تقویت زیرساخت های مدارس و تدوین سیاست های هماهنگ برای بهبود و ترویج یادگیری مبتنی بر بازی به توسعه این روش آموزشی کمک می کند و با رفع موانع اجرایی و تقویت حمایت های ساختاری به گسترس این روش یادگیری می توان کمک نمود.
شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس می باشد.روش ها: رویکرد پژوهشی از نوع کیفی و از نظر هدف کاربردی و به روش تحلیل محتوای کیفی عرفی می باشد و تحلیل داده ها نیز به صورت تحلیل تماتیک انجام شده است. تجزیه وتحلیل یافته های حاصل با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد.یافته ها: که منجر به شناسایی 100 مفهوم اولیه، 5 مقوله فرعی (عاملیت حرفه ای معلمان، برنامه ریزی و ساختار، امکانات و ابزار، تعاملات بین فردی، راهکار) و 3 مقوله کلی (عوامل فردی، عوامل سازمانی و راهبردها) شد.نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که یکی از اجزای اصلی یک نظام آموزشی، ارزشیابی است و نه تنها اطلاعاتی در مورد سطح دانش یا موفقیت دانش آموز می دهد، بلکه بازخورد برنامه آموزشی اجرا شده را نیز ارائه می دهد و لذا وجود ارزشیابی اصیل و عدم وجود ارزشیابی کاذب حائز اهمیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده، ارزشیابی های کاذب تحت تأثیر عوامل مختلفی است و باید بر حسب وجود هر یک از عوامل، راهکارهای لازم را جهت کاهش ارزشیابی کاذب بکار بست.
واکاوی تجارب مربیان بهداشت از آموزش جنسی در مدارس (مطالعه موردی: مدارس پسرانه متوسطه اول شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
194 - 220
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی تجارب مربیان بهداشت از آموزش جنسی در مدارس، با استفاده از رویکرد کیفی پژوهش و روش نظریه داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک) به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان تعداد سی نفر از مربیان بهداشت مدارس متوسطه اول شهر اصفهان بوده اند. شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری و تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گردید. یافته های پژوهش بیانگر این است که تجارب مربیان از آموزش جنسی در مدارس پیرامون تعدادی مقوله اصلی و در قالب اجزای مدل پارادایمی شامل شرایط علی (زیست بوم خانوادگی، زیست بوم اجتماعی و زیست بوم آموزشی)، شرایط مداخله گر (مجازی شدن فهم جنسی و محدودیت های گفتمانی)، شرایط زمینه ای (واقعیت گریزی آموزشی و تغییرپذیری منابع)، راهبردها (بازسازی نظام خانوادگی، بازسازی نظام آموزشی، تعامل گرایی نهادی و هم راستایی فرهنگی) و پیامدها (پیامدهای فردی و اجتماعی) و یک مقوله هسته یا مرکزی تحت عنوان «آموزش جنسی فراگیر» صورت بندی شده اند.
بازتحلیل پژوهش های «آموزش همتا» در پنجاه سال اخیر: تحلیلی کتاب شناختی بر اساس داده های «پایگاه علم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
221 - 250
حوزههای تخصصی:
یادگیری به کمک همتایان یکی از شیوه های بهبود مشارکت شاگردان در فرآیند تدریس و ارتقا کیفیت تدریس و یادگیری است. هدف ما بررسی حیطه های موردعلاقه محققان این حوزه و شناسایی روندهای حاکم در زمینه ی آموزش همتاست. بدین منظور در این پژوهش به تحلیل کتاب شناختی نوشته های منتشرشده در بازه زمانی 1971-2022 م در پایگاه علم پرداخته ایم. با جستجوی واژگان کلیدی در پایگاه علم، 1151 نوشته که در عنوان آنها به آموزش همتا اشاره شده بود شناسایی شد. پس ازآن ما به معرفی کشورها، اشخاص و مجلاتی پرداختیم که بیشترین تولیدات علمی را در این حوزه دارند. از مجموع این مقالات کشور ایالات متحده آمریکا با 9/44 درصد و مجله Medical teacher بیشترین تعداد مقالات را چاپ کرده است. در گام بعدی به کمک نرم افزار VOSviewer به دیداری سازی شبکه های هم تألیفی، هم رویدادی کلمات کلیدی و هم استنادی اقدام شد. کلمات کلیدی به کاررفته را می توان در پنج خوشه «آموزش پزشکی»، «پژوهش های مدرسه ای»، «مقاطع تحصیلی»، «همتا یادگیری و اجتماع» و «سنجش همتا و بازخورد» دسته بندی کرد.
ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی رشته بهداشت عمومی بر اساس سیاست های کلی سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
302 - 269
حوزههای تخصصی:
از آنجا که برنامه درسی آموزش عالی یکی از زیرنظام هایی است که نقش اساسی در متحول شدن آموزش عالی و جامعه دارد؛ رویکرد سیاستگذاران برنامه درسی در حوزه سلامت نقش بسیار مهمی در تحول و اصلاح برنامه سلامت عمومی در چارچوب اجرای پوشش همگانی سلامت دارد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، کمّی و پیمایشی است که با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، به ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی بهداشت عمومی بر اساس اهداف تدوین شده در سیاست کلی سلامت پرداخت. در این پژوهش اعضای هیأت علمی دانشکده های بهداشت در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران، جامعه آماری را تشکیل داده اند و نمونه گیری مطرح نبود. یافته ها حاکی از آن است که در ارزیابی گویه های پرسشنامه محقق ساخته در حیطه دروس علوم پایه، هدف اقدام روش تدریس فناورانه %4/42 و چهار گروه درسی دیگر سلامت و آموزش بهداشت، بیماری شناسی، مدیریت در برنامه ریزی بهداشتی و مهارت آموزی بهداشتی را به ترتیب با %6/40، %4/48 و %6/51 در هدف تعامل بین طب نوین و سنتی کمترین امتیازدهی را کسب کردند. گروه درسی علوم پایه در تمام حیطه های پنجگانه اهداف پژوهش امتیاز کم را به خود اختصاص داده و گروه درسی بیماری شناسی در حیطه هدف مطلوبیت برنامه درسی در 3 سطح دانش، نگرش و عملکرد با %9/90 امتیاز زیاد (خیلی زیاد، زیاد) بیشترین امتیاز را کسب نموده است. نتایج پژوهش حاضر با برقراری پیوند بین اصول برنامه درسی و سیاستگذاری های سلامت و ارتقای آن، می تواند گام جدید و مؤثری در مطالعات حوزه ارزیابی برنامه درسی رشته بهداشت عمومی باشد.
طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه اسناد علمی معتبر مرتبط با موضوع بود تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی ده مرحله ای هورد (1983) و روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر الگوی درک طراحی محور برای تمامی عناصر برنامه درسی نقشی نوین و متفاوت از الگوهای سنتی تعریف می کند. تعیین اهداف در سه سطح کسب، درک و انتقال بر اساس استانداردهای محتوا، انتظارات درسی و عملکرد معنادار، تاکید روی ایده های بزرگ، ایجاد مسئولیت پاسخگویی در قبال یادگیری، استقلال در یادگیری، انتقال یادگیری به موقعیت های زندگی واقعی، آموزش مهارت های زندگی، شخصی سازی محتوا توسط دانش آموزان، انتخاب محتوای کم حجم و عمیق و سازماندهی آن به شیوه های مارپیچی و وارونه حول محور ایده های بزرگ، در نظر گرفتن معلم به عنوان طراح، ارزشیاب و پژوهشگر و ارزشیابی برنامه درسی با تاکید روی شواهد و پیامدها به روش های مختلفی همچون وظایف عملکردی، وجوه درک، استانداردهای ارزشیابی و تولید محصول از جمله ویژگی های این الگوی برنامه درسی است.
The impact of reflective learning on EFL learners’ self-regulation: A mixed methods study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
1 - 31
حوزههای تخصصی:
Self-regulation equips learners with the expertise to continue and improve their studies throughout their life span. The current study investigated the impact of reflective learning using Kolb’s cyclical stages on EFL learners’ self-regulation. The participants were 61 Iranian EFL learners from two intact university classes randomly assigned to the Reflective (n=30) and Non-reflective (n=31) groups. During an eight-week instruction, the Reflective group experienced reflective practices, and the Non-reflective group was exposed to traditional teaching. The data were collected through Seker’s (2016) Self-Regulated Questionnaire, administered before and after the treatment and participants’ think-aloud protocols. The quantitative data analysis using ANCOVA and MANOVA revealed that the Reflective group significantly outperformed the Non-reflective group in all self-regulated learning components except for external and metacognitive self-regulation subscales. The protocol data analysis substantiated the quantitative findings, indicating that reflective learning significantly improved learners’ self-regulated skills. The results offer significant implications for language instructors and language learners.
The perceptions of Iranian EFL teachers towards the effect of incorporating different task types on their learners’ oral interaction(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
32 - 53
حوزههای تخصصی:
There are different task types to improve oral production. The present study investigated the perceptions of Iranian EFL teachers towards the efficiency of incorporating different task types on their learners’ oral interaction. The research was performed through the use of qualitative content analysis by using semi-structured interview data. The interview protocol was developed following discussions with experts in the field and previous research. The first group of participants included six Iranian female English teachers selected through convenience sampling. This group was interviewed for the purpose of extracting their perceptions of different task types and the effect of task types on the oral interaction before and after the study. The second group included 120 EFL learners who were recruited using convenience sampling. The researchers transcribed the audio-recorded interview data verbatim for data analysis. Subsequently, qualitative analysis was conducted on the transcriptions of interviews using coding procedures such as open coding, axial coding, and selective coding to recognize recurring patterns, themes, categories, and sub-categories within the collected data. The findings indicated that EFL teachers held highly positive perceptions regarding various forms of form-focused and meaningful tasks, as well as their impact on the oral interaction of EFL learners. This shows that teacher’ familiarity with and practice of different types of form focused and meaningful tasks have changed their perceptions of the effectiveness of various task types. Given that oral interaction in general is considered as a big achievement and advantage for EFL learners, it can be concluded that different form focused and meaningful tasks can provide EFL learners with competitive advantages in comparison to their counterparts at homogenous conditions.
الگوی جاری تربیت سیاسی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
108 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود برنامه درسی تربیت سیاسی در دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با چهارده نفر از اساتید دروس تربیت سیاسی و اساتید دانشگاه آزاد اسلامی، ده نفر از دانشجویان این دانشگاه و پنج نفر از مدیران گروه های آموزشی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده-ی بیست و چهار مفهوم محوری و نه مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل گسست آموزشی در برنامه تربیت سیاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالش های محیطی)، عوامل زمینه ای (عوامل مدیریتی دانشگاه و عوامل محیطی – زمینه ای)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(آموزش و توسعه حرفه ای اساتید، دسترسی پذیری، حمایت و بسترسازی دانشگاه)، شرایط مداخله گر محدودکننده(چالش های سازمانی، محیطی، دخالت های سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، استفاده از سیاست های تشویقی و واسپاری مسئولیتی) و پیامد (عدم تحقق اهداف برنامه درسی قصد شده و کسب نامناسب برنامه درسی تربیت سیاسی) سازمان یافت.
واکاوی منابع توسعه دانش فناورانه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی منابع فرایند توسعه و شکل گیری دانش فناورانه معلمان دوره ابتدایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور صورت گرفت. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در پژوهش حاضر سعی شد به منظور ارزیابی قابلیت اعتماد پژوهش از شاخص های نظیر باورپذیری، قابلیت اطمینان، تأییدپذیری و انتقال پذیری استفاده شود. یافته های پژوهش شامل 5 مقوله اصلی و 18 مقوله فرعی است. مقوله های اصلی پژوهش شامل « دانش از خود»، « دانش از فراگیران»، « دانش از جامعه علمی»، « دانش از خانواده و اقوام» و « دانش از سازمان» است. ناظر بر یافته های پژوهش می توان اذعان داشت که معلمان دوره ابتدایی از علاوه بر فرصت های سازمانی که توسط نهاد متولی در اختیار آنان قرار می گیرد، به منظور توسعه دانش فناورانه خود از ظرفیت های مختلفی چون خانواده و اقوام، یادگیری، تجارب و منابع تحصیل دوره دانشگاه نیز مورد استفاده می کنند.
نیازسنجی آموزش درس هنر در مدارس ابتدایی ایران (تجربۀ زیسته معلمان، والدین و متخصصان تربیت)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: اگرچه بسیاری از مردم خلاقیت را با هنر مرتبط می دانند، محصولات به هیچ وجه در انحصار آن نیست. در زمینه های مختلف زندگی اعم از علم تا حرفه های متعدد خلاقیت وجود دارد؛ اما میزان خلاقیّت در هر یک متفاوت است. روش ها : این پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. پدیدارشناسی به معنای مطالعه تجربه زیسته یا جهان زندگی است که توسط یک فرد زیسته و تجربه می شود و به معنای جهان یا واقعیت جدایی از انسان نیست. در رویکردهای پژوهشی پدیدارشناسی دو روش پدیدارشناسی توصیفی (هوسرل) و پدیدارشناسی تفسیری (هایدگر) مطرح است. پژوهش حاضر براساس روش پدیدارشناسی توصیفی هوسرل انجام شد. یافته ها : معلمان باید سواد علمی خود را بالا ببرند و فعالیت های جدید هنری را بیاموزند و به دانش آموزان خود یاد بدهند. در زنگ هنر نیز دروس عقب مانده خود را تدریس نکنند؛ همچنین والدین نیز استعداد هنری کودکان خود را کشف کرده و با ثبت نام کردن در کلاس هنری مهارت هنری آنها را بالا ببرند تا در آینده به هنرمندان ماهر تبدیل شده و و دانش هنری خود را به آیندگان بیاموزند؛ معلمان نیز درصورت مشاهده استعداد هنری دانش آموزان خود، آنها را تشویق و حمایت کنند. نتیجه گیری: آموزش و پرورش با افزایش بودجه در مدارس برای لوازم هنری؛ فضایی مناسب برای این فعالیت های هنری فراهم نمایند تا متناسب با روحیه دانش آموزان تنظیم شود و معلم متخصص هنر را در مدارس ابتدایی استخدام نمایند.
مقایسه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری اکتشافی با تدریس عملکردی بر علاقه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
237 - 258
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری اکتشافی با روش تدریس عملکردی بر علاقه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه یازدهم در درس روانشناسی انجام شد. پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. دانش آموزان پسر پایه یازدهم شهرستان دیواندره جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و 60 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه علاقه به تحصیل کلر و سوبیا(1993) و نیز نمره اکتسابی در درس روانشناسی استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین دو روش تدریس اکتشافی و عملکردی با گروه کنترل در متغیر پیشرفت تحصیلی از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج بیانگر این بود دو روش یادگیری اکتشافی و عملکردی بر بهبود علاقه نسبت به تحصیل در دانش آموزان گروه های آزمایش اثربخشی داشته اند.
بازاندیشی برنامه درسی در عصر هوش مصنوعی، از ابزار آموزشی تا بستر تمدنی: رهیافتی نو در جنبش چندبسترسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
31 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه برنامه درسی در تمدن هوش مصنوعی بود. این پژوهش به روش مرور نظامند انجام شد. جامعه آماری 109مقاله بین سال های 2020-2023 بود که 21 مقاله مرتبط به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته ها نشان داد که رابطه برنامه درسی و هوش مصنوعی به دو صورت است: هوش مصنوعی به عنوان ابزاری در برنامه درسی، برنامه درسی به عنوان بخشی از تمدن هوش مصنوعی که شامل برنامه درسی ساخت هوش مصنوعی، هوش مصنوعی در آموزش های بالینی، تغییر در پارادایم یادگیری الکترونیکی، شبیه سازی محیط های آموزشی، هدایت یادگیری و تعیین مسیرشغلی، تغییر از سیستم های مدیریت یادگیری به پتلفرم های تجربه یادگیری، تلفیق هوش مصنوعی در محیط های کاری، شایستگی های منطبق با تمدن هوش مصنوعی مانند بوم شناسی فناوری و تعامل با هوش مصنوعی در ابعاد مختلف زندگی، تمرکز بر پرورش استعدادها در راستای فناوری هوش مصنوعی، یادگیری مبتنی بر واقعیت افزوده و تلفیق فناوری متاورس در برنامه درسی و محیط های آموزشی و یادگیری بدون محدودیت است.
A comparative study of novice and experienced EFL teachers’ remotivational strategies: Ecological systems and Self-determination theories in perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
35 - 62
حوزههای تخصصی:
This study, drawing on a dual theoretical standpoint constituting ecological systems theory (EST) and self-determination theory (SDT), compared Iranian novice and experienced EFL teachers’ remotivational strategies. The participants, selected based on convenience sampling technique, comprised two equal 32-member groups of novice and experienced EFL teachers teaching different proficiency levels at six language institutes. To gather data, semi-structured interviews were conducted. The results of thematic data analysis indicated that novice and experienced teachers were approximately similar in terms of the emerging theme instances situated within the integrative SDT/EST framework. Nonetheless, novice and experienced teachers were markedly different concerning the number of theme instances for each SDT facet positioned in the EST layers. Moreover, the results of Chi-square test demonstrated significant differences between novice and experienced teachers in terms of the number of themes existing in the SDT/EST frame. The results, enhancing teacher educators’ understanding of the similarities and disparities between novice and experienced teachers’ perceptions of remotivational strategies, can provide teachers and teacher educators with awareness concerning how remotivational strategies are nested across multiple systems while simultaneously being informed by a certain motivation-specific theory.
EFL writing skill requirements and challenges: Teachers and learners perceptions in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
119 - 135
حوزههای تخصصی:
Although there have been many studies concentrating on writing development and techniques to improve it, there still remains the need to investigate more and give extra insight to the EFL language learners and teachers on these issues. Using a grounded model of research, the researchers performed an investigation to examine the various aspects concerning writing challenges, and requirements to improve it. Semi-structured interviews were conducted with an aim to achieve a thorough understanding of the topic by recruiting 25 male and female experienced EFL teachers along with 25 male and female intermediate EFL learners from language institutes in Tehran as the participants of the study through purposeful sampling technique. Then, 5 distinctive questions were chosen for the teachers and another set of 5 different questions for the learners to elicit their perceptions. After gathering the data and identifying the initial codes, the sub-categories emerged and helped the researcher to form the final model. Among the categories, writing strategies like collaborative and game-based, requirements like background, vocabulary, and grammatical knowledge were found to be essential. Based on the findings, a model was developed which is believed to support EFL learners in improving their writing proficiency.
پدیدارشناسی تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده در ایران بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. با توجه به اهداف این مطالعه و به منظور دست یابی به نمونه پژوهش، از نمونه گیری هدفمند استفاده شد که رویکرد مناسبی برای دست یابی به جمعیت پنهان محسوب می شود. بدین منظور، مشارکت کنندگان در این پژوهش، 15 نفر از دانش آموزان افغانستانی بودند که یا در پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، یا پس از گذراندن این پایه و یا در میانه سال تحصیلی ترک تحصیل کرده بودند. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. داده های حاصل بر اساس هرمنوتیک مضاعف تحلیل شد. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مضمون اصلی شامل: جدایی تربیت از چند فرهنگی، جدایی تربیت از سلامت روان همگانی، جدایی تربیت از رفتارهای اجتماعی، جدایی تربیت از ادیان مختلف، و جدال قانونی بود. هم چنین، چهارده زیر مضمون چالش های زبان، آداب و رسوم متفاوت، بی توجهی، تمسخر، انزوا، نیش وکنایه زدن، مشکلات بهداشتی، شرمساری، بی احترامی در مقابل بقیه، جدا کردن فرهنگ ها در مقابل بقیه (والدین دانش آموزان ایرانی، والدین دانش آموزان افغانستانی)، مشکلات شغلی، تفکیک بین شیعه و سنی، مرز بین بودن و نبودن در جرایم قانونی، عدم امکان تملک به دست آمد. نتیجه این که مشکلات از زبان و دیدگاه خود دانش آموزان افغانستانی دریچه جدیدی را به روی مسؤولان می گشاید و آن هم این است که به منظور ایجاد عدالت آموزشی باید حمایت و توجه بیشتری را به دانش آموزان اتباع، خاصه افغانستانی مبذول داشت و نظارت بر عملکرد اولیای مدرسه در این خصوص امری ضروری است.