فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
154 - 178
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود شکاف و ناهمخوانی میان برنامه های درسی قصد شده و کسب شده درس علوم تجربی به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی برنامه درسی مدارس برای دانش آموزان در دوره ابتدایی، هنوز پژوهشی در رابطه با واکاوی علل این امر از دریچه نظرات معلمان به عنوان مجریان اصلی برنامه درسی قصد شده صورت نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر واکاوی علل شکاف میان برنامه های درسی یاد شده درس علوم تجربی در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان است. رویکرد پژوهش کیفی است. میدان پژوهش آموزش و پرورش شهر تهران بود و شرکت کنندگان با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی و گلوله برفی از بین معلمان انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و در هجدهمین مصاحبه به سطح اشباع نظری رسید. جهت اعتباردهی به یافته های پژوهش از مواردی نظیر مشارکت و تعامل با مشارکت کنندگان، تلفیق داده ها و مرور و بازنگری مکرر داده ها، بررسی به وسیله اعضا و بازنگری توسط ناظرین خارجی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی، به شناسایی 4 مضمون اصلی و 14 زیرمضمون منتج گردید. مضامین اصلی شامل علل مرتبط با متخصصان برنامه ریزی درسی و کادر اجرایی (نحوه هدف گذاری توسط متخصصان برنامه ریزی درسی و غیره)، علل مرتبط با نحوه برنامه ریزی درسی (نحوه طراحی و تدوین برنامه درسی قصد شده و غیره)، علل مرتبط با نحوه اجرا، نظارت و پشتیبانی (نحوه اجرا و غیره) و علل مرتبط با میزان امکانات و تجهیزات (میزان امکانات و تجهیزات فیزیکی و غیره) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عللی همچون توجه و تأکید بیشتر بر حیطه اهداف دانشی و غفلت از سایر اهداف برنامه درسی نظیر اهداف نگرشی و عملکردی در هنگام هدف گذاری، زمینه های شکاف میان برنامه های درسی یاد شده درس علوم تجربی در دوره ابتدایی را ایجاد کرده است.
بررسی میزان (عدم) هم پوشانی محتوایی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول و دوم با اصول سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
129 - 150
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، با اتخاذ رویکردی کلی و دربرگیرنده به مفهوم سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در محیط ایران، بر آن است تا به بررسی میزان و ماهیت هم خوانی یا عدم هم خوانی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول (Prospect Series) و متوسطه دوم (Vision Series) با اصول مصرح در برنامه درسی ملی و اسناد مرتبط با آن بپردازد. بدین منظور، متون سیاست گذاری آموزشی (شامل بخش زبان های خارجی برنامه درسی ملی و توضیحاتی که در مجموعه کتب فوق خطاب به معلم آمده) مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اصول آنها استخراج گردید. متعاقب آن، برای اطمینان از وجود یا عدم وجود اصول مستخرج در قالب شکلی و محتوایی کتب و ماهیت آنها، درس های دو مجموعه ذکر شده آموزش زبان مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج تحقیق مبین این نکته است که، به رغم تلاش مولفان در گنجاندن بسیاری از اصول و فرضیات رویکرد ارتباطی مورد اشاره و تاکید برنامه درسی ملی در کتب، پیاده سازی و به کارگیری آن ها سنخیت زیادی با یافته های تحقیقات آموزش زبان و نظرات متخصصان امر ندارد. مضافاً اینکه اصول مهمی دیگری هم هستند که یا به کل نادیده انگاشته شده اند و یا توجه مقتضی بدان ها صورت نگرفته است.
چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر مرودشت در دوران همه گیری بیماری کووید-19 (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
179 - 205
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر مرودشت (استان فارس) در سال تحصیلی 1400-1399 و در دوران همه گیری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش آمیخته متوالی ناهمزمان اکتشافی (کیفی- کمّی) بود. از طریق مصاحبه با 10 معلم باتجربه (5 زن و 5 مرد) که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و توزیع پرسش نامه بین 135 نفر از معلمان مقطع ابتدایی (85 زن و 50 مرد)، اطلاعات و داده های کیفی و کمّی جمع آوری شد. شیوه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کدگذاری اشتروس و کوربین، شامل سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کمّی نیز پس از گردآوری داده ها با پرسش نامه محقق ساخته که از طریق نتایج مصاحبه اولیه، ساخته و روایی محتوایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود، با روش آمار توصیفی (درصد و فراوانی) تحلیل داده ها انجام شد. بر اساس نتایج در بخش کیفی، چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی در سه سطح کلان، میانی و خُرد مطرح و طبقه بندی شدند. همچنین از نظر مشارکت کنندگان، شیوع کرونا فرصت هایی را در سطح کلان، میانی و خُرد به دنبال داشته است. نتایج در بخش کمّی نشان داد که در تمام گویه ها، درصد بالای توافق به گزینه های کاملاً موافق و موافق اختصاص دارد و این نشان می دهد که معلمان در بخش کمّی با دیدگاه مشارکت کنندگان در بخش کیفی هم نظر هستند و آنان هم موارد مذکور را به عنوان چالش ها و فرصت های مطرح شده قبول دارند.
طراحی چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
136 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کیفی از نوع مطالعه موردی، طراحی چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بود. مشارکت کنندگان بالقوه، سه گروه شامل 30 نفر از معلمان نمونه استانی اداره کل آموزش و پرورش فارس، 9 نفر از اعضاء هیأت علمی جامعه شناسی دانشگاه شیراز و 27 نفر از سرگروه های مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه اداره کل آموزش و پرورش فارس بودند، که به شیوه هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری گروه بارز با رعایت قاعده اشباع شدگی، جهت مصاحبه انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده های پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که داده ها به شیوه تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که در این فرایند چارچوب برنامه درسی سواد مدنی کتاب مطالعات اجتماعی ششم ابتدایی با 10 عنصر، تحت عناوین منطق و چرایی، اهداف، محتوا، موادو منابع یادگیری، فعالیت های یادگیری، نقش معلم، گروه بندی یادگیرندگان، زمان آموزش، مکان آموزش و ارزشیابی همراه با مولفه های مربوط به هر عنصر طراحی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که کسب سواد مدنی منجر به مشارکت فعال دانش آموزان در امور مختلف مدنی و همچنین باعث توسعه انسانی و کاهش فقر فرهنگی در جامعه می گردد. توسعه و پرورش سواد مدنی دانش آموزان در مدارس پیامدهای فردی و جمعی برای جامعه به دنبال دارد. شکل گیری سواد مدنی دانش آموزان اقدامی موثر جهت اجتماعی نمودن دانش آموزان به عنوان شهروندان آینده می باشد که نیازمند توجه برنامه ریزان و سیاستمداران به این راهبرد آموزشی است. حاصل این پژوهش چارچوب برنامه درسی سواد مدنی بود که به برنامه ریزان و مولفان کتب درسی توصیه می شود با توجه به این چارچوب، فصلی را جهت کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم ابتدایی تولید و طراحی نمایند.
نگاهی تحلیلی انتقادی به برنامه درسی اسلامی صورت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از دیدگاه های برنامه درسی اسلامی که توسط رورنانی هاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشه های او معلوم شد که وی برنامه درسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تأثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی می داند که از عناصر غربی پاک و با ارزش های اسلامی جایگزین شود. او در برنامه درسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزش های اسلامی تأکید ویژه ای دارد. از مهمترین انتقادات به اندیشه های وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روش شناختی، تلقی صورت گرایانه از اسلامی سازی، و غفلت از برنامه درسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن می باشد. از اینرو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورت گرایانه دانش غربی موجود قرار می دهند و روی آوردن به دیدگاه های واکنشی و فراکنشی که در پی ارائه صورت بندی های نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامه درسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
واکاوی تجارب معلمان دوره ابتدایی از آموزش مجازی در زمان شیوع ویروس کرونا: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی، با هدف واکاوی تجارب معلمان دوره ی ابتدایی از آموزش مجازی در زمان شیوع ویروس کرونا انجام گرفت. میدان پژوهش، معلمان ابتدایی شهرستان تهران می باشند که تعداد10نفر با نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با هر یک از معلمان به طور میانگین 50 دقیقه مصاحبه شد. در تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های این پژوهش که برگرفته از اظهارات معلمان می باشد در 5 مقوله اصلی شامل بعدآموزشی، بعد فرهنگی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی و بعد فنی طبقه بندی شدند. مهم ترین مضامین موجود در بعد آموزشی شامل: تداوم تحصیل، فرصت بازبینی آموزش ها برای دانش آموزان، پایین بودن سطح سواد اولیا، کاهش انگیزه دانش آموزان و زمان بر بودن آموزش مجازی می باشند.
سناریوهای بدیل برنامه درسی دوره ابتدایی در افق 1415: رویکردی آینده نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان مملوء از پیچیدگی و عدم قطعیت آینده، کاوش درباره آینده های بدیل تعلیم و تربیت و برنامه های درسی در راستای تحقق مأموریت نظام های آموزشی ضرورت می یابد. از این رو، هدف مقاله حاضر، آینده نگاری برنامه درسی دوره ابتدایی در افق 1415 بود که با استفاده از رویکرد آینده نگاری و ابزار سناریونگاری انجام شد. در نهایت، چهار سناریوی بدیل برنامه درسی ابتدایی تدوین گردید. سناریوی اول با عنوان «اتوبوس جادویی مدرسه» بیانگر «برنامه درسی به منزله نقشه راه شخصی» است. سناریوی دوم با عنوان «در جستجوی خوشبختی» موقعیت «احیای برنامه درسی» را توصیف می کند. سناریوی سوم با عنوان «عصر یخبندان» بیانگر «فروپاشی برنامه درسی» است و سناریوی چهارم با عنوان «انجمن شاعران مرده» موقعیت «برزخ برنامه درسی» را روایت می کند. نتایج نشان داد نوآوری بیش از آنکه وابسته به ساختارها باشد، از عاملیت ها ناشی می شود و مستلزم تحول دیدگاه ها درباره اهداف تعلیم و تربیت در عصر دیجیتال و نیز افزایش اختیارات و توانمندسازی مدارس است.
رویای نو/ چند بسترسازی مطالعات برنامه درسی در قرن جدید: (از رشته بی سرزمین تا رشته بدون مرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات برنامه درسی بطور سنتی با نظریه و عمل در حوزه تعلیم و تربیت گره خورده است. بررسی وضعیت رشته مطالعات برنامه درسی در ایران و جهان نشان می دهد که فاصله میان متخصصان حوزه برنامه درسی و تصمیم گیران و مجریان این برنامه ها، بطور قابل توجهی افزایش یافته است. این مقاله استدلال می کند که عملاً در سطح بین المللی عقب نشینی از مدارس در قالب جنبش نوفهم گرایی، خود خواسته بوده در حالیکه در ایران این فاصله دگر خواسته و بنا به محدودیت های موجود شکل گرفته است و پدیده متخصصان برنامه درسی در تبعید را نشان می دهد. عملاً بواسطه چنین انسدادی و عدم ارتباط بین رشته و سرزمین مادری (خصوصاً در ایران)؛ رشته در وضعیتی قرار گرفته که فاقد سرزمینی همانند بسیاری از حوزه های بین رشته ای و حرفه ای است. این بی سرزمینی اگر چه نیازمند اقدامات نقادانه و به چالش کشیدن عوامل ایجاد کننده این وضعیت و تلاش برای گشودن درهای بسته به روی متخصصان و دانش آموختگان این رشته است؛ اما در عین حال فرصتی برای جستجوی بسترهای جدید برای رشته در عرصه های دیگر حیات بشری به غیر از نظام آموزشی را فرا روی ما قرار می دهد. مقاله با رویکردی خود زیست نگارانه تلاش می کند تا حرکت به بیرون مرزهای تعریف شده را با استفاده از مفاهیمی چون گم شدن، رهایی از ساختارهای فکری حاکم و مفهوم تمدن های برنامه درسی، تشویق و ترسیم نماید و در این راستا، سطوح مختلف تمدنی در برنامه درسی را بحث می کند و ضرورت حرکت از نوفهم گرایی به چند فهم گرایی در مطالعات برنامه درسی را مطرح می سازد.
مطالعه تطبیقی برنامه درسی کشور های منتخب با تاکید بر توسعه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
95 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و مقایسه ویژگی عناصر برنامه درسی نظام تربیت معلم کشورهای منتخب برای توسعه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجو معلمان است. بر این اساس نوع مطالعه این تحقیق تطبیقی – توصیفی و روش آن توصیفی تشریحی ، مطابق روش و مراحل چهارگانه بردی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، گزارش های فصلی و سالیانه برخی از سایت های بین المللی چون یونسکو گرد آوری شده است. الگوی مورد استفاده الگوی بردی است. نمونه مورد نظر چهار کشور فنلاند، انگلستان، آمریکا و مالزی است که بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.نتایج نشان داد، همگی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به فناوری و رویکرد فراگیر محور با هم شباهت دارند ولی کشور های انگلستان، آمریکا و فنلاند در تدوین استاندارد صلاحیت فناوری و فنلاند درگنجاندن موضوع رعایت مسائل اخلاقی در استفاده از فناوری و انگلستان در آماده ساختن دانشجویان برای تغییرات سریع فناوری در انگلستان حساس تر عمل می کنند.
مطالعه پدیدارشناختی روش های یادگیری الکترونیکی همزمان و غیرهمزمان معلمان در دروس عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسی تجربه معلمان دروس عملی شهر تبریز از بکارگیری روش های یادگیری الکترونیکی همزمان و غیرهمزمان در دوران همه گیری ویروس کرونا است. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی است. جامعه آماری شامل معلمان دروس عملی شهر تبریز می باشد، بنابراین بر اساس روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه سازمان یافته با 21 نفر از معلمان دروس عملی شهر تبریز در خصوص تجربه شان از بکارگیری روش های یادگیری الکترونیکی همزمان و غیرهمزمان صورت گرفت. جهت دستیابی به اعتبار سوالات، از تجربیات معلمان باتجربه استفاده شد و برای حصول اطمینان از قابلیت اعتمادپذیری داده ها از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر داده ها، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات بدون اینکه داده ها آسیبی ببینند استفاده شد و داده ها با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت تحلیل گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، 7 مضمون اصلی شامل برداشت های متفاوت از ضرورت آشنایی قبلی با محیط آموزش های الکترونیکی، نقاط ضعف آموزش های الکترونیکی همزمان و غیرهمزمان برای ارائه دروس عملی، نقاط قوت آموزش های الکترونیکی همزمان و غیرهمزمان برای ارائه دروس عملی، ارزشیابی دروس عملی در سیستم آموزش الکترونیکی، عوامل موثر بر عملکرد معلمان دروس عملی در آموزش الکترونیکی، تقلب در سیستم آموزش الکترونیکی و رسیدگی به درخواست ها به دست آمد که هرکدام از مضامین اصلی دارای چندین مضمون فرعی بودند.
روش نمونه سازی مشارکتی بازی های آموزشی دیجیتال با رویکرد تفکر طراحی در ارتقای یادگیری ریاضی ششم ابتدایی: موانع، تسهیلگرها و راهکارهای ادامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع، تسهیلگرها و راهکارهای ادامه اجرای روش نمونه سازی مشارکتی بازی های آموزشی دیجیتال با رویکرد تفکر طراحی در ارتقای یادگیری ریاضی ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان شهر جونقان در استان چهارمحال وبختیاری بود. نوع پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی بود. ابزار گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به این منظور با 20 نفر از معلمان دوره ابتدایی که این روش را اجرا کرده اند، مصاحبه به عمل آمد و تجربه زیسته آنان بیان شد. داده ها با استفاده از ترکیبی از روش های قیاسی و استقرایی تحلیل شد. موانع و تسهیل گرهای شناسایی شده، در پنج مرحله رویکرد تفکر طراحی شامل همدلی، تعریف، ایده پردازی، ساخت نمونه اولیه و ارزشیابی در برنامه درسی ریاضی دسته بندی شد. راهکارهای ادامه اجرای روش نمونه سازی مشارکتی شامل شش درون مایه اصلی ازجمله فعالیت های آموزشی و یادگیری، سازمان دهی محتوا، شرایط بازی، عوامل مربوط به معلم، عوامل مربوط به یادگیرنده و ارزشیابی از دیدگاه معلمان تحلیل شد.
واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان در زمینه دانش پداگوژی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفه ای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، به طور هم زمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفه های دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دسته بندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی می دانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکل گیری آموزش محتوا معنی دارساخته، فرصت های یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامه ریزی می کنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصت های یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل می گیردکه توانایی خلق دانش را دارند و می توانند فرصت هایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر عملکرد عمومی نوآموزان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
155 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر عملکرد عمومی یادگیری زبان انگلیسی در نوآموزان ده و یازده ساله بوده است. نوع پژوهش کاربردی با رویکرد کمی و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری آن نوآموزان مؤسسه زبان بود که از میان آنها تعداد 42 دانش آموز ده و یازده ساله (پایه چهارم و پنجم ابتدایی) بدون سابقه زبان آموزی قبلی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای داده شدند. کتاب First Friends 1 به همراه کتاب های داستان و شعر به مدت یک ترم تحصیلی برای گروه کنترل با رویکردهای سنتی (ارائه، تمرین، تولید) و برای گروه آزمایش با رویکردهای مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه آموزش داده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی با پایایی 0.72 با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و با آزمون t مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد عمومی زبان انگلیسی (مهارت های شنیداری، واژگان، املا، آشنایی با اعداد و شمارش ریاضی، آشنایی با حروف الفبا) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهتر بود. نتایج این مطالعه از این ایده حمایت می کند که بهتر است یادگیری زبان انگلیسی از دوره ابتدایی به روش های مختلف و بر اساس علایق زبان آموزان در برنامه درسی گنجانده شود. نتایج این پژوهش می تواند به طور کلی برای مدرسان زبان، آموزشگاه ها و مؤسسات آموزش زبان در انتخاب راهبردهای آموزشی مؤثر برای دستیابی به موفقیت در آموزش زبان انگلیسی و به طور ویژه، در آموزش زبان انگلیسی نوآموزان ده و یازده ساله مفید باشد. این نتایج همچنین، از شروع برنامه درسی زبان انگلیسی در دوره ابتدایی حمایت می کند.
ارائه الگوی جامع برنامه درسی آنلاین و شناسایی مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
29 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارائه الگوی جامع برنامه درسی آنلاین و شناسایی مؤلفه های آن می باشد. از روش سنتزپژوهی برای شناسایی عناصر و شاخص های برنامه درسی آنلاین استفاده گردید. سنتز پژوهی از روش های مهم تحقیق کیفی و شکل خاصی از پژوهش مروری است و جامعه هدف این پژوهش شامل مقالات در حوزه برنامه درسی، یادگیری و متون مرتبط با آموزش- یادگیری الکترونیکی است. حجم نمونه برای ادبیات مرتبط تا حدی است که پژوهشگر دریابد بر اساس معیارهای ورودی و خروجی به پاسخ سوالات پژوهش دست یابد و بتواند یک جمع بندی مناسب از مرور در ادبیات به صورت سنتز شده ای در قالب جدید ارائه دهد. مطالعات منتخب برای سنتز پایانی شامل 71 پژوهش بود. عناصر بدست آمده برای طراحی برنامه درسی آنلاین شامل 13 عنصر اهداف، یادگیرنده، معلم، محتوا، پشتیبان، گروه بندی، حضور، فناوری، زمان، محیط یادگیری، تعامل، مواد و منابع و ارزشیابی بوده که ویژگی ها و قواعد مربوط به هر یک از این عناصر در روند مطالعات سنتزپژوهی شناسایی شده اند.
نقش ایدئولوژی های برنامه درسی در جهت دهی به ارزش ها، اهداف و روش های تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
129 - 150
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تعیین موضع گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی (جزمیت گرایی مذهبی، انسان گرایی منطق گرا، پیشرفت گرایی، نظریه انتقادی، نومفهوم گرایی و کثرت گرایی شناختی) نسبت به ارزش ها، اهداف، و روش های تربیتی انجام شد. در مرحله نخست، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فصل مرتبط با ایدئولوژی های برنامه درسی از کتاب تصورات تربیتی (آیزنر، 1994) تحلیل شد تا جهت گیری هر یک از ایدئولوژی ها در مورد منطق، اهداف، و محتوای برنامه درسی تعیین گردد. سپس در مرحله دوم، یازده متخصص نظریه برنامه درسی از طریق یک پیمایش کیفی دعوت به مشارکت شدند تا نتایج به دست آمده را ارزیابی و بهبود بخشند. به این ترتیب، یک چارچوب مفهومی تدوین شد که سیاست گذاران تربیتی، برنامه ریزان درسی، معلمان، و والدین می توانند با استفاده از آن، شناخت جامعی از جهت گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی درباره هفت عنصر اساسی برنامه درسی (منطق حاکم، آرمان تعلیم و تربیت، دانش دارای ارزش تدریس، تدریس اثربخش، نقش معلم، نقش دانش آموز، و کارکرد ارزشیابی آموزش) به دست آورند و بر اساس این شناخت، درباره ایدئولوژی برنامه درسی مورد ترجیح خود تأمل نمایند.
To Present a Model of Psychological Well-Being based on the Components of Psychological Capital and Cognitive Flexibility by Mediating role of Mindfulness(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۴ , ۲۰۲۱
42 - 54
حوزههای تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to present a model of psychological well-being based on the components of psychological capital and psychological flexibility by mediating role of mindfulness. Methodology : This study is a descriptive research and subjects are composed of 350 masters' students of psychology from Islamic Azad University in Tehran that are selected using ‘stratified random sampling proportional to size’ method. In this method, from each unit of the university, a sample was selected independently and proportional to size of that unit. The participants responded to psychological well-being questionnaire (Ryff, 1989), psychological capital questionnaire (Luthans et al, 2007), Acceptance and action Inventory (Bond et al, 2011) and Mindfulness Questionnaire (Buchheld et al, 2006). Data are analyzed using path analysis through LISERL 8.8. Finding: The results show that cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy, resiliency and mindfulness directly predict psychological well-being (P<0.01), and on the other hand, cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy and resiliency indirectly predict psychological well-being by mediating role of mindfulness (P<0.01). Conclusion: So a program can be developed to enhance cognitive flexibility and components of psychological capital and mindfulness, through which students’ level of psychological well-being would be improved. This study was applied in terms of objective and combined.
تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم است. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم شهر نورآباد- لرستان (1650 دانش آموز) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982)؛ پرسشنامه مهارت ارتباطی کوئیندام (2004)؛ پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونب اخ به ترتیب با 83/0؛ 89/0 و 82/0 تأیی د ش د. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. برنامه آموزشی، پروتکل روش آموزش کوانتومی شامل یک برنامه 12 جلسه ای بود. نتایج نشان داد که به کارگیری پروتکل روش آموزش کوانتومی موجب افزایش خودکارآمدی؛ بهبود مهارت ارتباطی و افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است. این یافته ها پیامدهای مهمی برای محیط های آموزشی دارند؛ ما می توانیم با ادغام آموزش کوانتومی در برنامه درسی به بهبود فرآیند یادگیری، رفتارهای آموزشی و شخصیت دانش آموزان کمک نماییم.
تبیین مؤلفه های معلّم فضیلتمند از منظر دیوید کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
211 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بازشناسی و تبیین مؤلفه های معلّم فضیلت مند از دیدگاه فضیلت گرای معاصر «دیوید کار» است که با روش تحلیل محتوای کیفی و رویکرد استقرایی انجام شده است. در فرایند تربیت اخلاقی، کار ضمن تأکید بر رشد منش و فضیلت معتقد است معلمان به عنوان عاملان و الگوهای اخلاقی بایستی واجد طیف وسیعی از ارزش ها و فضایل باشند. یافته های این تحقیق نشان داد بر اساس دیدگاه کار، مؤلفه های معلّم فضیلت مند در سه محور منش فردی، منش آموزش گری و منش اجتماعی قرار می گیرند. مؤلفه های محور منش فردی عبارت اند از جلوه های معلّم فضیلت مند؛ باورهای معلّمی؛ در محور منش آموزش گری: مؤلفه ی تدریس اثربخش و در محور منش اجتماعی: مؤلّفه های همدلی با دیگران؛ و مسئولیت پذیری شناسایی شد. این نتایج نشان از ارتباطی وثیق و متقابل میان هر سه محور منش فردی، آموزش گری و اجتماعی داشته و از نظر دیوید کار معلّم فضیلت مند، در زندگی شخصی خود نیز باید هماهنگ با زندگی حرفه ای خود رفتار کند.
تأملی بر الگوهای برنامه درسی مونته سوری، والدورف و بانک استریت در سه محور؛ عاملیت کودک، ارزشیابی و محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافته های این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربه فردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیم گیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید می شود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.
تبیین الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی درسی کلاسی: نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری تصمیم گیری اعضای هیأت علمی در برنامه ریزی در سطح کلاس درس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری در تحقیق کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند بودند که 21 نفر از اساتید از طریق نمونه گیری هدفمند و به شیوه ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده سی و دو مفهوم محوری و سیزده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل فقدان جهت گیری علمی در تصمیم گیری های کلاسی به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (عوامل فراسازمانی، محیطی و انگیزش)، عوامل زمینه ای (مشتمل بر محورهای عوامل رفتاری، عوامل برنامه ای و پشتیبانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (عوامل مدیریتی، ساختاری و رفتاری)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های سازمانی- محیطی و موانع اجرایی)، راهبردها (تصمیم گیری مبتنی بر ساختار پیشین، تصمیم گیری موقعیتی، تصمیم گیری مبتنی بر تفکر محافظه کارانه و تصمیم گیری تعاملی) و پیامد (کاهش اثربخشی و کارایی) سازمان یافت.