فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
49 - 78
حوزههای تخصصی:
The teacher ranking system in Iran is intended to enhance performance and motivation but encounters several challenges. This study aims to investigate Iranian teachers' experiences and perceptions of this ranking system using a qualitative, interpretative phenomenological approach. Data were gathered through semi-structured interviews with 15 teachers from various Iranian cities. Findings revealed that the ranking system impacted four main areas: psychological effects, professional development, transparency and fairness, and educational quality. It supports professional growth, transparency, and improved teaching methods, but can also cause stress, psychological pressure, and reduced focus on teaching, potentially lowering teaching quality. Strengths of the system include professional development, increased transparency, skill updates, and fostering healthy competition. Conversely, its weaknesses involve heightened stress, diminished teaching focus, and reduced quality. Recommendations for improvement include revising evaluation criteria, establishing supportive measures for teachers, involving them in the evaluation process, and increasing educational programs and workshops for professional development. These adjustments aim to mitigate the system's negative effects, boost teacher motivation and job satisfaction, and ultimately enhance the overall quality of education in schools.
پسا نو فهم گرایی:کاوش دوران نوین در عرصه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
268 - 241
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چیستی دوران پسانوفهم گرایی مطالعات برنامه درسی به عنوان موج جدیدی در رشته و شناسایی گفتمان های حاکم بر آن است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی است که با روش هرمنوتیک از نوع تفسیری انجام گرفته است. هدف هرمنوتیک تفسیری تبیین ماهیت فهم است. مبنای مورد استفاده در این پژوهش رویکرد گادامر است. موضوع و سؤال تازه ای که هم اکنون در حوز ه ی مطالعات برنامه درسی مطرح است و این مقاله درصدد پاسخ گویی آن است مربوط به چیستی دوران پسانوفهم گرایی و طرح موضوعات، مفاهیم جدید و شناسایی گفتمان های پسانوفهم گرایی در حوزه مطالعات برنامه درسی با توجه به مطالعه کتاب ها، مقالات، اسناد و مدارک است. به همین منظور متون مرتبط با معنا و اهداف پسانوفهم گرایی با نگاهی تفسیری از اواخر دهه1980 تا سال 2023 از 10 کتاب و 12 مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند .از نتایج حاصل از بررسی آثار 16گزاره استخراج شد و با توجه به گزاره های شناسایی شده توسط مفسر، 6گفتمان شناسایی شدکه عبارتند از :1- گفتمان آگاهی انتقادی 2- گفتمان عشق و مراقبت 3-گفتمان عدالت اجتماعی 4- گفتمان بین المللی سازی مطالعات برنامه درسی 5- گفتمان نئوکلاسیک 6-گفتمان تعدد و تکثر. این موضوع از درنگ در پارادایم های برنامه درسی و ضرورت پرداختن به پساگفتمان ها و کاوش دورانی جدید در عرصه مطالعات برنامه درسی به ذهن متبادر شده است
The comparative effect of direct corrective feedback and recast in a critical thinking setting on EFL learners’ reading comprehension(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
76 - 98
حوزههای تخصصی:
The aim of present study was to explore the comparative effect of direct corrective feedback and recast on EFL learners’ reading comprehension in a critical thinking (CT) context. Sixty female EFL learners were selected from a larger group of 85 learners through convenience sampling and were given a Preliminary English Test (PET) to assess their proficiency levels. As the next step, the participants formed two random experimental groups. The reading comprehension abilities of both groups were measured before and after the treatment through administration of reading section of two separate versions of PET. Both groups received 12 sessions of the treatment. Two paired samples t-tests were utilized, both of which proved significant improvement for both groups from pretest to posttest. Then, the posttest scores of the two groups using an independent samples t-test were compared. Based on the results, the difference between the two groups turned out to be significant indicating superiority of the effect of the recast. This study can have important implications for the stakeholders in foreign language (FL) education.
طراحی الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه ریزی درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
230 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و از لحظ روش، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی عرفی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از متخصصان سیاست گذاری برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی بود.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1h بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید-گردید. با بررسی یافته ها، الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و در سه سطح supra، macro و micro طراحی شد.نتایج نشان داد سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست-گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها می تواند با تبیین فرایندسیاست-گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل محتوای کتب جامعه شناسی متوسطه دوم بر اساس الگوی خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کمی متن، تمرین و خودآزمایی های کتب جامعه شناسی متوسطه دوم بر اساس عوامل خلاقیت گیلفورد (حافظه شناختی، تفکر همگرا، تفکر واگرا و تفکر ارزشیاب) می باشد. روش: روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا می باشد و جامعه آماری آن کتب جامعه شناسی(1)، جامعه شناسی(2) و جامعه شناسی(3) چاپ سال1400 می باشد. ابزار گردآوری داده های این تحقیق شامل فرم تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد که بر مبنای شاخص خلاقیت گیلفورد تهیه شده است. یافته-ها: بررسی زمینه ی میزان تطبیق محتوا در متن با عوامل خلاقیت گیلفورد نشان داد که سطح حافظه شناختی با تبیین 83.8 درصد از محتوای کتب مورد بررسی بیشترین اهمیت را داراست و بعد از آن تفکر همگرا با 8.33 و تفکر واگرا با 4.51 و تفکر ارزشیاب با 0.13 درصد کمترین میزان را به خود اختصاص دادند. در زمینه تطبیق تمرین ها و خودآزمایی ها، حافظه شناختی با 56.98 بیشترین میزان و پس از آن تفکر واگرا با 24.30 درصد و سپس تفکر همگرا با 52/7 درصد و در آخر تفکر ارزشیاب با 0.86 درصد کمترین عبارات را به خود اختصاص دادند؛ نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هم در متن و هم تمرین و خودآزمایی های کتب جامعه شناسی به حافظه شناختی توجه بیشتر و به سطوح خلاقیت توجه کمتری شده است.
رابطه آموزش مجازی با هوش تجربی، ادراک شایستگی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف تعیین رابطه آموزش مجازی با هوش تجربی، ادراک شایستگی و اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر کرمان در سال 1402 انجام گرفته است. تحقیق موجود یک تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر کرمان در سال 1402 که به تعداد 7886 نفر می باشند. نمونه پژوهش 290 نفر (153 پسر و 137 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و براساس جدول مورگان بوده است. ابزار این پژوهش، پرسشنامه آموزش مجازی، هوش تجربی، ادراک شایستگی، اشتیاق تحصیلی بوده است. ضریب پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب 71/.،78/. و 63/. بود. تجزیه و تحلیل داده ها به روش رگرسیون چند متغییری و ضریب همبستگی نشان داد آموزش مجازی باعث افزایش هوش تجربی و کاهش ادراک شایستگی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان می گردد
Classroom management: Strategies and challenges of Iranian teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore the strategies and challenges faced by Iranian teachers in classroom management. The importance of this study lied in its potential contribution to effective approaches in classroom management, professional growth of teachers, and research knowledge. To serve that end, it utilized a qualitative research design, employing semi-structured interview and open-ended questionnaire to gather data from a sample of Iranian teachers. The findings revealed that Iranian teachers were required to use different strategies to put their knowledge resources and practices of classroom management into the real context of classroom with high effectiveness. The study also indicated several challenges faced by Iranian teachers, such as students’ misbehavior, class communication, fulfillment of learner expectations, time management, care for and attention to learners, giving and receiving feedback, interactions with students’ families, flexibility, accountability and commitment, lesson planning, group work planning, and professional ethics. It can be concluded that teachers’ classroom management literacy is fed by different knowledge resources. Moreover, classroom management literacy is not formed overnight, but it is the product of various knowledge domains. More importantly, classroom management is not an easy task for Iranian teachers. These findings have significant implications for Iranian teachers, teacher educators and curriculum planners.
آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
129 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا بود. پژوهش با روش پدیدارشناسی با مشارکت 18 نفر اجرا شد. یافته ها نشان داد آسیب های اجرایی شامل محتوای ناسازگار (عدم توفیق دانش آموزان در تعیین صحت و درستی اطلاعات، عدم منجر شدن دانش آموزان به تأمل ورزی و فهم انتقادی اطلاعات، ناتوانی نسبت به نیازهای اطلاعاتی دانش آموزان، عدم توفیق دانش آموزان نسبت به ارتقاء مسئولیت پذیری انتخاب و استفاده از پیام ها، اشکال دانش آموزان در شناخت شکل های بصری ارتباط)، ضعف کنشگران مدرسه ای (ضعف سواد رسانه ای مدیر، معاونان و دبیران)، والدین ناآگاه و غیرهمراه (کم توجهی به آموزش والدین و نقش آن ها در حمایت از آموزش سواد رسانه ای، ناآگاهی والدین در مواجهه معقول با رسانه ها و درس سواد رسانه ای)، نادید گرفتن سخت افزارها (در نظر نگرفتن فضا و مکان مناسب، نبود امکانات لازم جهت تولید محتوای چندرسانه ای، عدم وجود نیروهای پشتیبان جهت تعمیر، نگه داری و به روزرسانی سخت افزارهای کلاس) هستند.
بررسی و تحلیل تصاویر کتاب های «عربی، زبان قرآن» متوسطه دوم بر اساس نظریه دستور خوانش تصاویر کرس و ون لیوون (2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
138 - 109
حوزههای تخصصی:
نظریه دستور خوانش تصاویر در حوزه نشانه شناسی اجتماعی قرار می گیرد.Kress & Van Leeuwen (2006)با الهام از فرا نقش های معنایی Holiday (1996) ساختار مشابهی را برای تحلیل تصاویر ابداع نموده و قائل به فرانقش های بازنمودی، تعاملی و ترکیبی در تصاویر شدند. در نوشتار حاضر با استفاده از این نظریه، به بررسی تصاویر اصلی کتاب های عربی متوسطه دوم پرداخته می شود. تصاویر از منظر فرانقش های بازنمودی و تعاملی به صورت مجزا و از منظر فرانقش ترکیبی به صورت پیوسته و رابطه ای مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که در فرانقش بازنمودی، تصاویر مفهومی زیاد است؛ اما تصاویر روایتی بسیار کم است و رخداد و اعمالی به تصویر کشیده نمی شوند. بنابراین توازن بین الگوی روایتی و مفهومی برقرار نشد که از نقاط ضعف تصاویر کتاب های مورد پژوهش در این فرانقش است. بر اساس الگوهای فرانش تعاملی، بیشترتصاویر از لحاظ الگوی تماس، در حالت ارائه دهنده و نمایشی قرار دارند که با توجه به آموزش بودن کتاب ها منطقی به نظر می رسد؛ اما بین الگوهای فاصله و زاویه دید تناقض در معادل معنایی تصاویر ایجاد شده است. از منظر فرانقش ترکیبی، حدود نیمی از تصاویر دارای الگوی رایج ترکیب بندی نیستند که این امر موجب می شود فراگیران نتواند به صورت کامل به موضوع و هدف تصویر پی ببرند. همچنین در اکثر تصاویر تناسب میان متن و تصویر در حد ایده آل برقرار نشد که از نقاط ضعف دیگر تصاویر در این فرانقش می باشد. بنابراین بایسته است تغییراتی در الگوهای بصری و متنی تصاویر این کتاب ها صورت بگیرد تا موجب کارایی بیشتر تصاویر برای فراگیران شود.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تربیت عاطفی با رویکرد تربیت مغز
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر تربیت عاطفی با رویکرد تربیت مغز است. روش ها: روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی است به گونه ای که از روش سنتزپژوهی استفاده شد و برای رتبه بندی هر کدام از عناصر از آزمون فریدمن استفاده شد. جامعه پژوهش بر اساس اهداف، سؤالات و مراحل پژوهش شامل دو بخش اسناد مکتوب کتابخانه ای و در تعیین رتبه بندی عناصر نه گانه برنامه درسی از 15 معلم جهت امتیاز دهی استفاده شد. در این روش به بررسی و تحلیل تحقیقات انجام شده در زمینه تربیت عاطفی و تربیت مغز پرداخته شد و با شناسایی نقاط اشتراک و افتراق پژوهش های مختلف، تحلیل شد. با استفاده از نرم افزار SPSS (ضریب آلفای کرونباخ)، 748/0 محاسبه شد. یافته ها: در ابتدا جهت یافتن مؤلفه ها، مطالعه و بررسی منابع مرتبط با تربیت عاطفی و رویکرد تربیت مغز با بیش از 60 منبع داخلی و خارجی، در نهایت با 32 منبع به اشباع رسید و 10 مؤلفه اصلی از قبیل، تحریک ذهنی، فعالیت های ذهنی، انعطاف پذیری مغز و اعصاب، علوم مغز و اعصاب، پرادزش های عددی، علوم اعصاب آموزشی، آموزهای اخلاقی، اصل ارتقای عاطفی و تنظیم و کنترل عواطف شناسایی شدند. طبق نتایج آزمون فریدمن جهت رتبه بندی عناصر الگوی برنامه درسی پیشنهادی، معلمان عنصر محتوا را دارای بالاترین اهمیت و رتبه و عنصر هدف را در رتبه دوم معرفی کردند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان تربیت عاطفی با رویکر مغز محور را با استفاده از برنامه درسی پیشنهادی برای مدارس ابتدایی بکار گرفت.
Introduction and cross-cultural adaptation of Teachers' Media Didactica Questionnaire(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
99 - 116
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to measure the validity and reliability of the three-factor questionnaire of media didactica of Persian language teachers. Two groups participated in the study: specialists in the fields related to media Didactica and high school teachers in Tehran. The group of experts was recruited by convenience sampling method, and a Cluster method was used to select teachers. The participants included 17 experts and 185 teachers. First, the three-factor media didactica questionnaire of Simmons (2017) was translated into Farsi, and in the next step, it was given to a group of experts to assess its validity, and after confirming its validity, it was given to teachers to assess its reliability. The results of confirmatory factor analysis showed that the model was compatible with three factors including media, media understanding and social development. Using Cronbach's alpha coefficient, it was found that the coefficient value of subscales ranged between 0.71 and 0.79. The results showed that the Persian media questionnaire was a valid instrument with good reliability and validity for measuring the media didactica of Persian language teachers.
Exploring ways of assessing intercultural competence: Introducing the bimodal assessment model(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
26 - 48
حوزههای تخصصی:
Discovering the best solution for assessing intercultural communication is a big challenge all over the world. Thus, the current paper tried to find various ways of intercultural assessment in Iran by introducing a bimodal assessment model. Therefore, the researchers selected thirty Iranian teachers through convenience sampling as the participants of the study. By using a qualitative design, the required data were collected and by using inductive content analysis, the results were analyzed. The data collected and analyzed from interviews and observation sessions revealed that Iranian teachers used a blend of traditional and communicative methods to assess intercultural issues in their classes. Portfolio assessment, performance assessment, dynamic assessment, self/peer assessment, written quizzes, dialogues, and discussion, interview, and presentation are among the methods of assessing intercultural communication in Iran’s context. This study is of high importance for language teachers because they can use the findings as tools for assessing intercultural content in their classes and for intercultural experts to introduce these assessment tools to teachers in their training courses. The bimodal assessment model as the final product of this paper could pave the way for Iranian teachers as an assessment model.
The comparative effects of intensive versus extensive recasts through grammar-focused tasks on Iranian intermediate EFL learners’ grammatical accuracy in writing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۴ , ۲۰۲۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
Grammatical accuracy has been controversial in L2 writing, and the utility of different types of corrective feedback has been enigmatic. Therefore, the present study attempted to explicate the impact of intensive versus extensive recasts through grammar-focused tasks on Iranian EFL learners’ grammatical accuracy in writing. To do so, 60 Iranian male and female EFL learners were assigned into two experimental groups (i.e., intensive and extensive groups) and one control group. After taking the Oxford Placement Test (OPT), the experimental groups received intended corrective feedback, while the control group did not receive any feedback. Then, the data was analyzed deploying both descriptive and inferential statistics. The results revealed the outperformance of experimental groups compared to the control group in the writing post-test. Also, it was concluded that extensive recast can improve EFL learners’ writing performance much better than intensive recast. The findings have some fruitful pedagogical implications for both teachers and materials developers.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره اول متوسطه: مدلی برآمده از نظریه داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر تاثیر برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی در دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان دهاقان می باشد که در سال تحصیلی 1401 -1400 به تحصیل در دوره دوم ابتدایی اشتغال داشتند، شامل 1900 نفر بود. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 320 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس امید به تحصیل خرمایی و کمری(1395)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و فرومنفیلد(2004)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان (1999)، و پرسشنامه برنامه درسی پنهان شیخی و همکاران(1388) بود. نتیج نشان داد که برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی(584/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(425/0=R2 و P<0.01) و خودکارآمدی(565/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین خودکارآمدی بر اشتیاق تحصیلی(052/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(051/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین بدست آمد خودکارآمدی در رابطه بین برنامه درسی پنهان و اشتیاق تحصیلی (381/0=Vaf) و سرزندگی تحصیلی(416=Vaf) نقش میانجی در حد متوسط دارد. با توجه به نتایج پژوهش می توان با اجرای برنامه درسی پنهان، اشتیاق تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان را در سطح مطلوبی بالا برد.
الگوی شایستگی های برنامه درسی دوره کارشناسی مشاوره و راهنمایی دانشگاه فرهنگیان: مرور سیستماتیک براساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
155 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی شایستگی های برنامه درسی دوره کارشناسی رشته مشاوره و راهنمایی دانشگاه فرهنگیان است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 326 مقاله درباره شایستگی های مشاوران است که بین سال های 2010 تا 2022 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل36 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و براساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، شایستگی های مشاوران در 3 بُعد و 20 عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل شایستگی فردی (مشتمل بر ویژگی شخصیتی، تعهد دینی، هوش عاطفی، آراستگی، توان سازش، مهارت های ادراکی، مسئولیت پذیر فردی، انگیزش، مهارت های ارتباطی)، شایستگی های حرفه ای (مشتمل بر عوامل؛ تخصص حرفه ای، آشنایی با نقش های حرفه ای، مدیریت فرآیند مشاوره، توجه به توسعه حرفه ای، مؤلفه های سازمانی حرفه ای، مدیریت دانش پداگوژیک، تعهد حرفه ای، اخلاق حرفه ای، مهارت های تشخیصی) و شایستگی های اجتماعی- فرهنگی (مشتمل بر عوامل؛ بینش فرهنگی و توجه به هنجارهای اجتماعی) می باشد.
اثر چالش های تدریس بر رفتارهای ضد تولیدی معلمان تازه کار با میانجی گری استرس شغلی و گرانباری نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
233 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله بررسی اثر چالش های تدریس بر رفتارهای ضد تولیدی معلمان تازه کار با میانجی گری استرس شغلی و گرانباری نقش است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمام معلمان تازه کار شهر خاش در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 310 نفر بودند. به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای و بر حسب فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 172 معلم تازه کار از طریق پرسشنامه های چالش های تدریس (محمدی و همکاران، 1399)، رفتارهای ضدتولیدی معلم (حسین پور طولازدهی، زین آبادی، علیمردانی و کرد فیروزجایی، 1395)، استرس معلم (صارمی، نوری انور، خدا کریم، طباطبایی و رمضانخانی، 1400) و گرانباری نقش (سینگ و سینگ، 2020) مورد مطالعه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و اسمارت پی ال اس استفاده شد. بر اساس یافته ها اثر مستقیم چالش های تدریس بر رفتارهای ضدتولیدی معلم و همچنین اثر غیرمستقیم چالش های تدریس بر رفتارهای ضدتولیدی معلم با میانجی گری استرس شغلی و گرانباری نقش مثبت و معنی دار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت معلمان تازه کاری که با چالش های تدریس روبرو هستند استرس شغلی و گرانباری نقش را تجربه می کنند و در نتیجه رفتارهای ضدتولیدی را در کلاس بروز می دهند.
طراحی سامانه تصمیم یار هوشمند برای هدایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
240 - 209
حوزههای تخصصی:
تعدد عوامل تاثیرگذار بر موفقیت در انتخاب رشته، تصمیم گیری صحیح در این خصوص را دشوار می کند. اگرچه مشاورانی برای کمک به دانش آموزان در این امر مهم وجود دارند، اما آنها نیز به دلیل محدودیت های شناختی بشری (قدرت پردازش و ذخیره سازی) توانایی درنظر گرفتن همزمان و متناسب همه عوامل موثر بر انتخاب رشته را ندارند. بنابراین نیاز به سامانه ای وجود دارد که در برنامه هدایت تحصیلی دانش آموزان تمامی جنبه ها و عوامل را در نظر بگیرد و میزان افت کیفیت آموزشی را کاهش دهد. در این پژوهش یک سامانه پشتیبانی تصمیم بر مبنای مجموعه ای از معیارهای جامع تأثیرگذار بر انتخاب رشته برای کمک به مشاوران و دانش آموزان طراحی شده است. این معیارها در 3 دسته کلی شامل عوامل مربوط به خانواده، عوامل فردی دانش آموز و نهایتا معیارهای تحصیلی و آموزشی قرار دارد. پس از جمع آوری داده ها از دانش آموزان پایه دوازدهم با استفاده از پرسشنامه، تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار رپیدماینر و اعمال آنها در درخت تصمیم، درنهایت بهترین قواعد مربوط به انتخاب هر رشته برای همه رشته های تحصیلی به دست آمد. به منظور بررسی میزان دقت و صحت درخت تصمیم در تمامی رشته ها و با توجه به پیش بینی درست در 95% از داده های آزمایشی، می توان این سامانه را از لحاظ کارایی و دقت در سطح بالایی دسته بندی کرد و از آن در مدارس به عنوان پشتیبان مشاوران در ارائه مشاوره به دانش آموزان بهره برداری نمود. این سامانه علاوه بر تعیین بهترین انتخاب برای هر دانش آموز، قابلیت پیش بینی عملکرد وی در صورت انتخاب سایر رشته ها را نیز دارد.
تبیین نظریه پردازی شخصی اعضای هیأت علمی از نظر متخصصان و تعیین دیدگاه های مدرسان نمونه دانشگاه اصفهان پیرامون نقش آفرینی آن در عرصه تعالی تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه متخصصان در ارتباط با جایگاه نظریه پردازی شخصی و نقش آن در تعالی تدریس بود. بر این اساس از اساتیدی که دارای تجارب و سوابق علمی بودند، مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها به صورت حضوری و مجازی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده بعد از کدگذاری، با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه اکثر اساتید داشتن تجربه، دانش و آگاهی علمی ازجمله پیش بایست های نظریه پردازی شخصی به شمار می رود. همچنین، اساتید معتقد بودند که ربط و نسبت نظریه های عام و نظریه پردازی شخصی به سه شکل کل به جزء، تلفیقی و فنی- هنری می باشد. مطابق دیدگاه اساتید، افزایش دانش و بهبود عملکرد اساتید مهم ترین فرصت ها، و کم تجربه بودن اساتید، مهم ترین چالش فراروی نظریه پردازی شخصی عنوان شد.
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
206 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.
بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز می باشد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است و از آن جا که رابطه سه متغیر را بررسی می کند از نوع همبستگی نیز می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402 می باشد که دویست نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای گردآوری اطلاعات از سه نوع پرسشنامه: پرسشنامه استاندارد محقق ساخته سواد رسانه ای (فلسفی، 1393)، پرسشنامه پرخاشگری فضای سایبری و پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی که شامل (میانگین، میانه، نما و انحراف استاندارد و ...) همچنین برای فرضیات تحقیق از آنالیز واریانس چند متغیر و ضریب همبستگی پیرسون R و رگرسیون تک متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره به طور کلی نشان داد که بین سواد رسانه ای با پرخاشگری فضای سایبری و تفکرانتقادی درسطح 0/000 معنادار می باشد. همچنین بین مولفه های سواد رسانه ای( سنجش درک محتوای پیام، سنجش آگاهی ازاهداف پنهان پیام ها و سنجش تجزیه وتحلیل پیام ها) با پرخاشگری فضای سایبری وتفکرانتقادی درسطح P≤0/01 رابطه معناداری وجود دارد.