فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتاب های درسی در ایران
حوزههای تخصصی:
طرح درس
حوزههای تخصصی:
جایگاه و نقش یادگیری مبتنی بر حل مسئله کتابهای درسی و الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
فاوای آموزشی (ICTE) و میزان کاربست آن در فرایند یاددهی یادگیری توسط اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی میزان بهره وری از فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزشی در فرایند یاددهی-یادگیری است که بین اعضای هیات علمی دانشگاه جامع و علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی 87-1386 انجام گرفته است. روش پژوهش، تطبیقی-پیمایشی در رده مقطعی است و برای تطبیق از روش مطلق و انتزاعی تطبیقی «جرج بردی» استفاده شده که مراحل آن شامل: توصیف، تفسیر، هم سنجی و تطبیق است. جامعه آماری شامل 255 نفر کل اعضای هیات علمی دانشگاه جامع و علوم پزشکی کاشان است و 193 نفر به عنوان جامعه نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده از طریق جدول «کوکران« انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین اعضای هیات علمی و علوم پزشکی دانشگاه کاشان در میزان استفاده از ICT تفاوت معنادار است و بین محل دسترسی به کامپیوتر، لپ تاپ، ایمیل و جی میل، دی جی ممو (DigiMemo)، کولدیس و... میزان استفاده از ICT در هر دو دانشگاه کاشان و علوم پزشکی تفاوت معنادار است. ولی بین سن، سابقه تدریس، آخرین مدرک تحصیلی در هر دو دانشگاه کاشان و علوم پزشکی و رشته تحصیلی فقط در دانشگاه علوم پزشکی تفاوت معنادار نیست.
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای میزان مورد نیاز تجربیات اندوختهشده به منظور تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
آموزش وظیفه مدار: روشی برای ارتقای مهارت های قابل انتقال در برنامه درسی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با پیشرفت تکنولوژی و تغییر روشهای کاری، انعطافپذیر و تعدیل پذیربودن کارکنان در محیط های کاری به عنوان ضرورت مطرح میشود. در این مقاله، مفهوم آموزش وظیفه مدار مطرح میشود که روش منحصربه فردی برای آموزش با هدف توسعه مهارتهای قابل انتقال در دانشجویان است. این روش آموزش به دانشجو امکان تخصصی سازی دانش و توسعه تعدیل پذیری و انطباق پذیری اساسی را میدهد. هدف این مقاله، بحث در مورد کسب مهارتهای قابل انتقال در برنامه درسی است و تفکر فعلی در خصوص مهارتهای قابل انتقال و طرح و برنامه دولت برای نیروی کار کاملاً ماهر را ارایه میدهد.
نتیجهگیری: آموزش وظیفهمدار، راهبردی برای آموزش ارایه مینماید که بر ساختارهای آموزشی متمرکز است و از این تفکر حمایت می کند که یادگیری در پزشکی زمانی موثرتر است که در موقعیت های عملی واقعی و توسط متخصص ارایه شود.
شادی و بازی و تفریح در ریاضی
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی شاخة کاردانش آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی از بعد دستیابی به اهداف و تعیین مطابقت روش های تدریس و ارزشیابی به کار گرفته شده با روش های پیشنهاد شده پرداخته شده است. اثربخشی دوره های مذکور با استفاده از نظرسنجی و از طریق پرسشنامه 44 سؤالی محقق ساخته مورد ارزیابی قرار میگیرد. جامعه مورد بررسی شامل 90 نفر از هنرآموزان (معلمان) درس کارآفرینی شاخه کاردانش می باشد که از میان این تعداد طبق جدول مورگان 73 نفر با استفاده از شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و همچنین از تعداد 13595 نفر هنرجوی (دانش آموز) سال سوم شاخه کاردانش در 6 رشته (هنر، کامپیوتر، عمران، خیاطی، امور اداری و الکترونیک) طبق جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 418 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. اما در نهایت تعداد 49 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرآموزان و 403 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرجویان با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون های t تک نمونه ای،t مستقل و آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده ازبررسی نظرات هنرآموزان و هنرجویان حاکی از آن است که این برنامه درسی از بعد دستیابی به اهداف (افزایش اطلاعات و مهارت های کارآفرینی در هنرجویان) اثربخش عمل کرده است. همچنین اظهارات هنرآموزان در مورد روش های تدریس مورد استفاده نشان دهنده مطابقت این روش ها با روش های پیشنهاد شده میباشد، در حالیکه اظهارات هنرجویان نشان دهنده آن است که میانگین روش های تدریس مورد استفاده در کلاس کمتر از حداقل میانگینی است که برای آن در نظر گرفته شده است. هنرآموزان و هنرجویان در مورد روش های ارزشیابی نیز اعلام کرده اند که روش ارزشیابی با روش پیشنهاد شده مطابقت دارد.
نقدی و نظری بر نگاشت سوم سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید برنامه درسی ملی مهم ترین پروژه اجرائی- مطالعاتی حوزه برنامه درسی در کشور ماست. این سند چون به سفارش مراجع عالی تصمیم گیری تدوین شده است، پس از تصویب در این مراجع وجهه رسمی و قانونی پیدا کرده و هدایت کننده تحولات آتی در خصوص برنامه های درسی در سطح ماقبل دانشگاه خواهد بود. بنا به همین موقعیت و جایگاه باید به نقد آن اهتمام ورزید تا تحولات آتی نظام آموزشی مسیر صحیح و قابل دفاعی را بپیمایند. در این مقاله نگارنده پس از دو مقدمه که یکی به ارزیابی کمیت و کیفیت حضور متخصصان برنامه درسی در این فرایند و دیگری به نام یا عنوان اطلاق شده به این سند اختصاص دارد، دو محور اساسی را برگزبده و به نقد مضامین و احکام مندرج در این سند از این دو منظر پرداخته است. منظر نخست به تمرکز زدائی یا آزاد سازی برنامه درسی مربوط می شود که به باور نگارنده باید محرک و مشوق اصلی این حرکت به حساب آید. بدون حرکت سنجیده به سوی آزاد سازی، به دیگر سخن، نیازی که بتوان رفع آن را توجیه کننده این حرکت ملی دانست به شدت کمرنگ، مبهم یا حتی محو می گردد. منظر دوم تلفیق یا در هم تنیدگی است که وجه دیگری از کاستی های برنامه های درسی در نظام آموزشی به شمار آمده و لذا باید برنامه درسی ملی معرف گشایش های جدی و معناداری در این زمینه باشد.
سه شیوه برای برنامه ریزی کلاس های چند پایه
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهفته درس اندیشه اسلامی دوره کارشناسی و ارائه راهکار هایی جهت بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از برنامه های اجرا شده در نظام های آموزشی «برنامه درسی تجربه شده» می باشد که مطالعات و تحقیقات زیادی روی آن صورت گرفته است. برنامه درسی تجربه شده دارای سطوح مختلفی است که برنامه درسی نهفته در سطح اول آن قرار دارد. این برنامه درسی متأثر از عوامل مختلفی است که دراین تحقیق برای سهولت کار به چهار دسته کلی با عنوان، آموزشی، اجتماعی، فردی و جغرافیایی تقسیم شده است. علی رغم گستردگی تحقیقات انجام شده در مورد برنامه درسی تجربه شده، تاکنون تحقیقات میدانی زیادی در زمینه عوامل مؤثر بر آن صورت نگرفته است. در مقاله حاضر درس اندیشه اسلامی دوره کارشناسی انتخاب و عوامل مؤثر بر برنامه درسی نهفته این درس مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق با استفاده از روش کمّی و به وسیله پرسشنامه، برنامه درسی نهفته اندیشه اسلامی دانشجویان در هنگام ورود به دانشگاه و نیز عوامل مؤثر بر آن مورد سنجش قرار گرفت. برای انتخاب جامعه نمونه از میان دانشجویان ورودی سال 89-1388 یکی از دانشگاه های تهران که650نفربودند تعداد 210 دانشجو به طور تصادفی انتخاب شد. پس از جمع آوری پرسشنامه با استفاده از آزمون آماری پیرسون متغیرهایی که رابطه معنی داری با متغیر ملاک (برنامه درسی نهفته اندیشه اسلامی) داشتند مشخص شد. سپس از آزمون آماری رگرسیون جهت تعیین سهم هر کدام از عوامل استفاده شد؛ بر اساس نتیجه آزمون آماری پیرسون همه عوامل آموزشی، اجتماعی، انفرادی و جغرافیایی و زیر مجموعه های آنها با برنامه درسی نهفته اندیشه اسلامی رابطه دارشتند؛ اما در رگرسیون کل فقط رابطه عوامل آموزشی با متغیرهای (مدرس، محتوا، ارزشیابی)، عوامل اجتماعی با متغیرهای (خانواده، رسانه و دوستان و همکلاسی ها)، عوامل اجتماعی با متغیرهای (مطالعه، رضایت از آموزش دینی) و عوامل جغرافیایی با متغیرمحل زندگی ثابت شد. براساس نتایج بدست آمده متغیرهای رضایت ازآموزش دینی، مدرسان دروس دینی، دوستان وهمکلاسی ها، رسانه ها و مطالعه دینی به ترتیب بیشترین رابطه را با برنامه درسی نهفته درس اندیشه اسلامی داشتند.
نقد الگوی هدف گذاری سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولفه هدف در اسناد برنامه درسی ملی از مولفه های مهم و اساسی است. تدوین و صورت بندی آن امری حساس و در خور تعمق و تامل است. این مقاله با هدف بررسی و نقد الگوی هدف گذاری ویراست سوم سند برنامه برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است. برای رسیدن به این هدف نخست الگوی هدف گذاری در سه سطح مفهومی، گزاره ای و سیستمی توصیف شده، آن گاه با توجه به چهار ملاک سازگاری درونی، سازگاری بیرونی، ارتباط طولی، و ارتباط عرضی به نقد الگو پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که علی-رغم ابتکار در به کارگیری شیوه هرمی/آرایه ای هدف گذاری، الگو در برخی بخش ها دارای ناسازگاری بیرونی و درونی است و ارتباط طولی و عرضی آن نیز مخدوش بوده و به دقت تبیین نشده است.
جنسیت با نگاه به برنامه های درسی پنهان در آموزش های مجازی ایران: جنسیت به عنوان عامل فرهنگی، اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب تکنولوژیکی-اطلاعاتی که در پاسخ و تحلیل پیچیدگی های اقتصادی جامعه و فرهنگ نو پدید آمده، سراسر فعالیت انسان ها را در بر گرفته است. امروزه تکنولوژی در واقع خود جامعه است و درک و بازنمایی جامعه بدون ابزار تکنولوژیکی میسر نیست. تاثیر بی بدیل این انقلاب بر اجتماع، فرهنگ و نهادهای گوناگون جامعه از جمله نهاد آموزش و پرورش پُر واضح است. این انقلاب سبب توسعه سریع فن آوری اطلاع رسانی، تبدیل جوامع صنعتی به اطلاعاتی، تغییرات جمعیتی، جهانی تر شدن فعالیت های حرفه ای، گسترش نیروهای بازار در محدوده آموزش و یا به عبارت دقیق تر سوق داده شدن آموزش به سمت تجاری شدن و تاثیرات شگرف در امر آموزش است. این تاثیرات شگرف و ورود فن آوری های نوین در امر آموزش سبب راه یابی پدیده هایی چون ماهواره، رایانه، اینترنت در آموزش و شکل گیری اشکال نوین آموزش چون آموزش مجازی است. با توجه به حضور نزدیک به یک دهه آموزش های مجازی در ایران، جامعه ایرانی شاهد تاثیر و تاثر این شیوه آموزش در ابعاد گوناگون از جمله آموزش زنان است. بر این اساس مقاله حاضر به بررسی تاثیر عامل جنسیت به عنوان عامل فرهنگی، اجتماعی بر توسعه آموزش مجازی ایران پرداخته است.
واکاوی هنجارهای پنهان (برنامه درسی پنهان) موثر بر انتخاب استاد راهنما: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، با توجه به پویایی های خاص روابط استاد راهنما- دانشجو در انجام این پروژه ها سعی شده است تا هنجارهای تصریح نشده ای را که دانشجویان کارشناسی ارشد گروه برنامه ریزی درسی یکی از دانشگاه های تهران در انتخاب استاد راهنما مدنظر قرار می دهند مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. براساس نتایج پژوهش حاضر که حاصل مصاحبه با 6 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی درسی است که در مرحله انتخاب استاد راهنما قراردارند، معیارهای انتخاب استاد راهنما را می توان در شش مقوله اصلی به شرح زیر طبقه بندی کرد: ویژگی های رفتاری استادان، موقعیت استادان، معیارهای آکادمیک، معیارهای غیرآکادمیک، میزان حمایت احتمالی، و محدودیت ها. نتایج این پژوهش نشان داد که دانشجویان، این هنجارها را بیشتر از طریق مشاهده عملکرد استادان در کلاس درس و جلسات دفاع، و همچنین شبکه های غیررسمی، نظیر دانشجویان قدیمی تر کسب می کنند.
بررسی نمادهای هویت ملی درکتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره متوسطه رشته های علوم انسانی، تجربی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی 89-1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی نماد های هویت ملی در کتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره آموزش متوسطه انجام شده است. برای این منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا، تصاویر و پرسش های کتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره متوسطه ی سال تحصیلی 89-1388مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به نقش مهمی که نهاد آموزش وپرورش در فرآیند هویت یابی دانش آموزان، و به تبع آن کتاب های درسی که در نظام آموزشی ایران محور ورکن اساسی کار در مدارس هستند، آن چنان که شایسته است به هویت ملی متربیان نپرداخته و در متن، تصاویر و پرسش های کتاب های مورد بررسی به نمادهای هویت ملی توجه قابل قبولی مبذول نشده است. این درحالی است که حضور طولانی دانش آموزان در مدارس وتکلیفی که در مطالعه کتاب های درسی وجود دارد، فرصت بسیار مناسبی است برای مدیران وبرنامه ریزان آموزشی که از آن به نحو احسن برای هویت بخشیدن به دانش آموزان استفاده نمایند. در جامعه ای که کتاب های غیر درسی معمولاً در سبد خانواده ها جایی ندارند، جذاب بودن محتوای کتاب ها، در ارائه مقوله هایی چون هویت ملی نیز می تواند در اثر بخشی بیشتر این فرایند وگرایش نوجوانان به مطالعه این کتاب ها مؤثر باشد.
جامعه شناسی در کودکستان
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت برنامه های درسی با بهره گیری از مدیریت دانش در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر موسسات آموزش عالی تغییرات مهمی را در زمینه نقش و جایگاه خود در جوامع در حال تحول از جامعه صنعت محور به جامعه دانایی محور تجربه کرده اند. با توجه به این که دانشگاه ها منبعی از ایده های جدید و سرمایه های فکری هستند که بهره وری را در کلیت اقتصاد جهانی تحت تاثیر قرار داده و نقش استراتژیکی را در توسعه برعهده گرفته اند، اهمیت دانش و مدیریت آن در این موسسات از هر امر دیگری حیاتی تر به نظر می رسد. در عرصه آموزش عالی، مدیریت دانش به عنوان عاملی مهم در دست یافتن به مزیت های رقابتی، بهبود عملکرد دانشگاه ها و استفاده بهینه از سرمایه های فکری، مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر توجه به مبانی و اصول مدیریت دانش، ضرورت ها و چگونگی مدیریت دانش در آموزش عالی با تاکید بر برنامه های درسی تحلیل شده و میزان تاثیر فعالیت ها، چالش ها، مشکلات و موانع اجرائی آن در این نوع موسسات است. مطالعات نشان داد در عصر انفجار اطلاعات، به کارگیری مدیریت دانش، هدایت بهتر فرایند تصمیم سازی، بهبود خدمات دهی علمی و کاهش هزینه ها را در پی داشته و به طور کلی دانشگاه را در ایفای نقشی که به عهده دارد موفق تر خواهد کرد.