فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه یکی از شاخص های موفقیت و میزان بالندگی سازمان ها نسبت به هم، توسعه حرفه ای نیروی انسانی در سازمان است که باعث می شود افراد وظایف محوله را با کیفیت بالاتری انجام داده و از حداکثر توان خود در جهت تحقق اهداف سازمان بهره گیرند. هدف از اجرای این تحقیق ارائه الگوی نقش آگاهی اخلاقی و حاکمیت فناوری در توسعه حرفه ای معلمان با نقش میانجی خلاقیت بود. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی با تاکید بر مدل یابی الگوی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان دوره متوسطه اول منطقه 2 شهر تهران (653) تشکیل می دهند. براساس فرمول کوکران تعداد 242 نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق با استفاده نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جمع آوری داده ها براساس سه پرسشنامه حاکمیت فناوری اطلاعات (2017)، پرسشنامه آگاهی اخلاقی، خلاقیت فردی و نهادینه سازی خلاقیت تیمی مایی و همکاران (2019) و پرسشنامه توسعه حرفه ای پرسشنامه استاندارد نوا (2008) صورت گرفت، که ضریب آلفای کرونباخ برای حاکمیت فناوری اطلاعات (81/0)، آگاهی اخلاقی (83/0)، خلاقیت فردی (84/0)، نهادینه سازی خلاقیت تیمی (77/0) و توسعه حرفه ای (79/0) به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و SPLS صورت پذیرفت. (05/0 ≥P). یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آگاهی اخلاقی برخلاقیت فردی و نهادینه سازی خلاقیت تیمی تاثیر مثبت و معنی دار دارد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که تاثیر حاکمیت فناوری اطلاعات برخلاقیت فردی و نهادینه سازی خلاقیت تیمی مثبت و معنادار است و اثر مستقیم خلاقیت فردی و نهادینه سازی خلاقیت تیمی بر توسعه حرفه ای معلمان در سطح (05/0 ≥P).مثبت و معنادار است. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که آگاهی اخلاقی و حامیت فناوری از طریق خلاقیت منجربه توسعه حرفه ای معلمان می شود.
طراحی چارچوب نظری مدارس امن در آموزش و پرورش ایران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش، بررسی و شناسایی مؤلفه های مدارس امن بود که به عنوان یک راهنما برای مدیران مدارس و تصمیم گیرندگان حوزه آموزش و پرورش قابل استفاده باشد. ر وش شناسی پژوهش : پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. گردآوری داده ها و استخراج مضامین مرتبط با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با آگاهی دهندگان کلیدی در این حوزه صورت گرفت. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری بود که بر اساس آن تعداد 15 نفر از اساتید و متخصصان حوزه آموزش و پرورش و متخصصان معماری انتخاب شدند. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. یافته ها : مدلی برای مدارس امن با دو دسته مولفه ی اصلی تحت عنوان 1- مولفه های روانشناختی- جسمانی با مضامین سازمان دهنده: امنیت روانی، امنیت جسمی، امنیت رفتاری، امنیت اجتماعی؛ با 17 مضمون پایه و 4 مضمون سازمان دهنده و 2- مولفه های آموزشی- درسی با مضامین سازمان دهنده: امنیت فیزیکی، امنیت رفاهی و امنیت آموزشی با 3 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون پایه شناسایی و ماتریس مضامین مرتبط ترسیم گردید بحث و نتیجه گیری: . با کاربرد مؤلفه های مدارس امن، دانش آموزان می توانند به دور از دغدغه های جسمی، روانی و... و هم چنین مشکلات رفاهی و دشواری های ناشی از امکانات و تجهیزات، درگیر در بحث و یادگیری باشند.
ارائه الگوی ساختاری - تفسیری تعالی فردی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ساختاری - تفسیری تعالی فردی معلمان انجام گرفت. این پژوهش از نگاه هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) که در بخش کیفی، تحلیل محتوا و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، 19 نفر از مدیران و معاونان ممتاز و در قسمت کمی، 15 نفر از اعضای هیئت علمی رشته مدیریت آموزشی استان خراسان رضوی با روش نمونه گیری هدفمند و قضاوتی انتخاب شده اند. روش تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه، کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 و در بخش کمی رویکرد مدل سازی ساختاری- تفسیری با استفاده از تحلیل MICMAC لحاظ گردیده است. یافته های بخش کیفی شامل 134 کد باز، 13 کد محوری و یک کد انتنخابی بود و نتایج بخش کمی نشان داد که سه عامل هوشمندی، قابلیت های فکری و خودآگاهی با میزان قدرت نفوذ 9 بیشترین تأثیر و عامل اشتیاق شغلی با میزان قدرت نفوذ 3 کمترین تأثیر را در تعالی فردی معلمان دارند. توسعه قابلیت های شکل دهنده تعالی فردی می تواند زمینه مناسبی برای بهبود کیفیت عملکرد معلمان و تعالی آموزش و پرورش در نقش آفرینی هر چه موثرتر در مسیر توسعه همه جانبه جامعه ایفا کند، درنتیجه برای هرگونه برنامه و اقدام در جهت ارزیابی و ارتقای تعالی فردی معلمان باید به نقش کلیدی و پایه ای این عوامل توجه کرد.
تبیین و شناسائی مؤلفه های توانمند سازی کارکنان (مطالعه موردی: دانشگاه علوم پزشکی اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش به منظور تبیین و شناسایی مؤلفه های توانمند سازی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی توصیفی و از نوع پیمایشی- کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال 1398 مشغول به کار می باشند،به تعداد 7319 نفر تشکیل می داد. از این تعداد 380 نفر با استفاده از جدول مورگان و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بدست آمد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی، tتک نمونه ای و آزمون فریدمن)SPSS24 استفاده گردید که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (0/96) گزارش گردید. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده نشان داد که ساختار عاملی پرسشنامه مؤلفه های توانمندسازی همبستگی های مشاهده شده معنادار و مدل از برازندگی خوبی برخوردار می باشد. نتیجه گیری: در کل نتایج نشان داد که مؤلفه های چهارگانه توانمندسازی یعنی (فردی، میان فردی، سازمانی و فنی) از دیدگاه کارکنان مورد تأیید می باشد و مقدار آمارهt نشان داد که مؤلفه های توانمندسازی در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از دیدگاه نمونه آماری مورد تایید می باشند همچنین نتایج بدست آمده از آزمون فریدمن نشان داد که مقدار آماره خی 2 (1068/817) در خصوص جایگاه و اهمیت هرکدام از مؤلفه های توانمندسازی از دیدگاه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سطح اطمینان 95/0 معنادار می باشد. بر این اساس بالاترین رتبه به مؤلفه سازمانی و پایین ترین رتبه مربوط به مؤلفه فنی می باشد.
ارائه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های مدیران درآموزش وپرورش گیلان با رویکرد ارزش آفرینی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش آفرینی منابع انسانی شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف آموزش و پرورش است و شایستگی های مدیران عنصر زیربنایی آن است. نظر به اهمیت موضوع در این مطالعه به ارائه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های مدیران در آموزش و پرورش با رویکرد ارزش آفرینی منابع انسانی پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش گیلان بوده و با فرمول کوکران 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL استفاده شده است. نتایج نشان داده است متغیرهای ساختارسازمانی و شایستگیهای استراتژیک مدیران قدرت نفوذ بالایی داشته و تاثیرپذیری کمی دارند و متغیرهای مستقل می باشند. متغیرهای مدیریت دانش، فرهنگ سازی، سیاست گذاری و خط مشی و رهبری و مدیریت نیز قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارد بنابراین متغیر پیوندی هستند. متغیرهای ارزش آفرینی منابع انسانی، مدیریت عملکرد و آموزش و توانمندسازی نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیرهای وابسته محسوب میشوند.
ارائه مدلی برای آموزش استاندارد در هنرستان های شهر تهران از بعد مهارت آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : ایجاد فرصت های شغلی، توسعه فعالیت های اقتصادی، کاهش معضل بیکاری و افزایش مهارت های اجتماعی ازجمله عواملی هستند که اهمیت مهارت آموزی و رعایت استانداردهای لازم جهت بهبود کیفیت آموزش های مهارتی را آشکار می سازد، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای آموزش استاندارد در هنرستان های شهر تهران از بعد مهارت آموزی انجام گردید. روش شناسی پژوهش : این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش آمیخته اکتشافی انجام گردید. در مرحله کیفی ۱۱ نفر از خبرگان در زمینه آموزش استاندارد در هنرستان ها به عنوان نمونه، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده های کیفی به روش مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. در بخش کمی، جامعه آماری را کلیه ی مدیران هنرستان های شهر تهران (۳۲۹ نفر) تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد ۱۷۷ نفر به عنوان نمونه، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جمع آوری داده های کمی، بر اساس پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ ۹۳% و روایی آن با استفاده از نظر متخصصان و خبرگان تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS صورت پذیرفت. یافته ها : تحلیل داده های کیفی منجر به شناسایی ۲۴ شاخص و ۵ مؤلفه گردید، سپس بر مبنای یافته های مرحله کیفی، پرسشنامه کمی طراحی و به جمع آوری داده های کمی پرداخته شد. تجزیه وتحلیل داده های کمی در قالب تحلیل توصیفی داده ها و تحلیل عاملی تأییدی صورت گرفت. از بین ۲۴ گویه، در ۲۳ گویه بار عاملی کم تر از ۰٫۳ وجود نداشت و از روند تحلیل عاملی حذف نگردیدند و به دلیل بار عاملی بزرگ تر از 6,0 نشان داد که «خیلی مطلوب» هستند و ۱ گویه، بار عاملی ۰٫۰۸۳ داشته که به دلیل این که از ۰٫۳ کم تر است، از روند تحلیل حذف گردید. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش پنج مؤلفه: مالی و فیزیکی، منابع انسانی، آموزش و یادگیری، علمی و نوآوری، پرورش جسمی و روحی با شاخص های آن ها، تحت عنوان ابعاد و مؤلفه های مدل آموزش استاندارد در هنرستان های شهر تهران از بعد مهارت آموزی مشخص گردید.
مدل پارادیمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از آنجایی که مدارس به شکل متداول کارآمدی ندارد و دانش آموزان بعد از فارغ التحصیلی قادر به جذب بازار کار نمی باشند،لذا باید مدارس به منظور راه اندازی آموزش کارآفرینی به اشتراک گذاری تجربیات ضمین در این رابطه اقدام نمایند. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل پارادایمی به اشتراک گذاری دانش ضمنی با هدف راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس بوده است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد اشتراوس و کوربین و محیط پژوهش را کلیه مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی(1401-1400) تشکیل دادند. شیوه نمونه گیری به روش نظری تا حد اشباع استفاده شد و لذا 27 نفر از مدیران ابتدایی شهر اصفهان با سابقه بالاتر از 25 سال بعنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. تکنینک گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و شیوه تحلیل اطلاعات به روش کُدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. به این ترتیب مرحله کُد گذاری باز به تعداد 87 مفهوم اولیه منجر شد که با حذف و تعدیل کدهای همس ان، در مرحله دوم تعداد 18 مفهوم تقلیل یافتند و با انجام پالایش، تعداد 69 مفهوم باقی ماند یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش ، اجزای مدل بدست آمده مشتمل بر این موارد است: شرایط علّی با سه مقوله اصلی(اراده سازمانی، انگیزه سازمانی و اجرای مدیریت دانش در سازمان)، شرایط زمینه ای با دو مقوله اصلی(شرایط فردی، و سازمانی)، شرایط مداخله گر با سه مقوله اصلی( محدودیت فردی، اجتماعی و سازمانی)، پیامدها با دو مقوله اصلی( کارایی و اثربخشی مدیریت)؛ و راهبردها با سه مقوله اصلی( بهبود بینش، توانش، و نگرش) . بحث و نتیجه گیری: برای راه اندازی آموزش کارآفرینی در مدارس باید انگیزه لازم را در مدیران مدارس برای به اشتراک گذاری دانش ضمنی فراهم کرد و اراده آنها را در این رابطه تقویت کرد
واکاوی بهره گیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی چگونگی بهره مندی برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی می باشد. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. چهار کتابخانه از کتابخانه های عمومی شهر تهران با فعالیت های فرهنگی زیاد انتخاب شدند، سپس به روش نمونه گیری نظری،10 عضو، 3 مسئول و 6 کتابدار، 32 غیرعضو محلی انتخاب شدند. داده ها بامصاحبه نیمه طراحی شده گرداوری، و برای تجزیه وتحلیل از روش رمزگذاری نظری استفاده شد. نتایج نشان دادند که کتابخانه های عمومی نتوانسته اند در برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی نقش بازی کنند. بها ندادن به خرد جمعی و جامعه در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، بی اعتمادی به مردم و کتابداران در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، نبود انجمنهای داوطلب و تشکل های مردمی برای اجرای فعالیتهای فرهنگی، و پایین بودن کمیت و کیفیت فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی سبب بی نقشی کتابخانه های عمومی بوده است. پیامدهای عدم بکارگیری برنامه ریزی مشارکتی عبارتند از: عدم اعتماد به مشارکت محلی، عدم بکارگیری ظرفیتهاو پتانسیل محلی، عدم توانایی جذب مخاطب و عضو، کاهش تعامل با سازمانها و مراکز فرهنگی، عدم تحقق اهداف کتابخانه که رضایت عضو وارباب رجوع و جذبان به کتابخوانی. همچنین بکارگیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی توسط کتابخانه های عمومی با تعامل با کتابداران در راستای استفاده آر تجربیات و بهره گیری تخصص در زمینه فعالیتهای فرهنگی، تلاش بر حفظ و تقویت اعتماد و ارتباط با اعضا و جامعه بالقوه در طراحی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و کتابخوانی، ارتباط گیری بیشتر با جامعه و مراکز آموزشی فرهنگی و سازمانهای اطراف کتابخانه های عمومی امکان پذیر خواهد بود.
نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه بین جهت گیری هدف تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم شهر اقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه بین جهت گیری هدف تحصیلی و فرسودگی تحصیلی است. روش پژوهش از نظر هدف ،کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه ی دانش آموزان متوسطه دوم شهر اقلید بوده است. برای تعیین حجم نمونه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای 120 دانش آموز انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل 3 پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو(2013) ، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(1997)، جهت گیری هدف (AGQ) الیوت و مک گریگور(2003) بود که روایی و پایایی ابزار مورد تایید قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون ساده خطی و رگرسیون سلسله مراتبی حاکی از آن بود که: فرسودگی تحصیلی توسط جهت گیری هدف تحصیلی در جهت معکوس قابل پیش بینی است؛ فرسودگی تحصیلی توسط درگیری هدف تحصیلی در جهت معکوس قابل پیش بینی است؛ درگیری تحصیلی توسط جهت گیری هدف تحصیلی در جهت مستقیم قابل پیش بینی است؛ نقش واسطه گری معنی دار درگیری تحصیلی در رابطه بین جهت گیری هدف تحصیلی و فرسودگی تحصیلی مورد تایید قرار گرفت.
طراحی مدلی برای ارتقای برنامه ها و فعالیت های انجمن اولیا و مربیان بر اساس سبک زندگی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از پژوهش حاضر طراحی مدلی برای ارتقای برنامه ها و فعالیت های انجمن اولیا و مربیان براساس سبک زندگی ایرانی اسلامی است. روش شناسی پژوهش : پژوهش از نوع کیفی با روش تحلیل مضمون است. برای طراحی مدل از روش داده بنیاد بر اساس رویکرد استراوس و کوربین استفاده شد. جامعه آماری پژوهش خبرگان و شامل همه ی اعضای هیأت علمی رشته فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از مصاحبه عمیق به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شد که برای دستیابی به هدف پژوهش خبرگان به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت لذا تعداد 14 نفر در مصاحبه شرکت نمودند. از مصاحبه های صورت گرفته متون متناسب با موضوع پژوهش استخراج شدند و به صورت کدگذاری باز مورد کدگذاری قرار گرفتند سپس مفاهیم به صورت محوری کدگذاری گردید در ادامه با کدگذاری گزینشی الگوی برنامه ها و فعالیت های انجمن اولیا و مربیان طراحی شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که سبک زندگی اسلامی ایرانی شامل ابعاد اخلاقی- اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و خانوادگی می باشد. همچنین بررسی مدل نشان داد که «مدیریت مشارکتی برنامه ها و فعالیت های انجمن اولیا و مربیان، کنترل و نظارت و ارزیابی برنامه ها و فعالیت های انجمن اولیا و مربیان» به عنوان مقوله محوری بر مبنای شرایط علی و از طریق راهبردها محقق می شود و منجر به تحقق پیامدهای "مشارکت اولیای دانش آموزان، ارتقای فعالیت های آموزش و پرورش و گسترش ارتباط دو کانون خانه و مدرسه" می گردد. بحث و نتیجه گیری: نتایج بیانگر اتخاذ سیاست های انجمن اولیا و مربیان و استقرار نظام توانمندساز راهبرد ها و تعاملات رفتارها و فعالیتهای هدف داری هستند که در پاسخ به مقوله محوری و تحت تاثیر شرایط مداخله گر، اتخاذ می شوند. این راهبردها عبارتند از: اتخاذ سیاست های انجمن اولیا و مربیان، برقراری عدالت در آموزش و استقرار نظام توانمندسازی.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی در ادارات کل ورزش و جوانان (با رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:هدف تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی در ادارات کل ورزش و جوانان (با رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت)می باشد. روش شناسی: پژوهش از نوع بنیادی و پیمایشی-مقطعی، ترکیبی اکتشافی بوده. جامعه آماری اساتید دانشگاه ، مدیران و معاونان ادارات کل ورزش و جوانان ،روش نمونه گیری از نوع هدفمند از استان های جنوبی کشور( هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کهگیلویه و بریراحمد، فارس، کرمان) بود. شاخص خبرگی میزان تجربه و سطح تحصیلات . بر این اساس از دیدگاه 11 نفر خبرگان با ابزار مصاحبه استفاده شد. برای روایی از ملاک های Lincoln,Y.S., & Guba,E.G. (1985). اعتبار پذیری، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان، تایید پذیری استفاده شد. چون تمامی معیارها مورد توجه بوده، طراح قادر به جهت گیری خاصی نبوده ،مبتنی بر مقایسه زوجی فی نفسه از روائی برخوردار بوده. از طرفی تمامی معیارها را به صورت دو به دو مقایسه کرده لذا حداکثر سوالات ممکن با ساختاری مطلوب از مخاطب پرسیده شد، پرسشنامه پایا می باشد. از تکنیک تحلیل محتوا در نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: در کدگذاری اولیه 96 کد : 23 مقوله محوری و 9 کد اصلی شناسایی شدند. کدهای اصلی: استخدام، تخصص، سازمان، مدیریت روابط سازمانی، امید و انگیزه، ارتقای عملکرد، مزیت رقابتی، قابلیت های بهره وری و ویژگی های روانی. جهت تعیین روایی یافته ها از سه تکنیکِ جمع آوری داده ها از منابع متعدد، تحلیل موارد منفی و انعطاف روش استفاده گردید. منابع دادها متنوع بوده و همسوسازی به کار رفت. در تحلیل موارد منفیِ مصاحبه-ها، تبیینات متناقضِ تفسیر شده را در داده ها حل کرد. مصاحبه، بارها ارزیابی ، محتوا و فرآیندها بازبینی شد. نتیجه گیری: محقق قادر به شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه منابع انسانی برای تبیین در تحقیقات آتی شد. واژه های کلیدی: توسعه منابع انسانی، ادارات کل ورزش و جوانان، رویکرد اسلامی _ ایرانی پیشرفت.
شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران از نومعلمان در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از این پژوهش شناسایی انتظارات غیرحرفه ای مدیران مدارس ابتدایی و تاثیر آنها بر نومعلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان بود.
روش شناسی پژوهش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه پژوهشی که به روش گلوله برفی انتخاب و تا مرز اشباع اطلاعاتی، در این پژوهش مشارکت داشتند، تعداد 25 نفر از نومعلمان ورودی سال 1391 دانشگاه فرهنگیان بودند. این نومعلمان که در نواحی چهارگانه تبادکان، طرقبه و شاندیز، رضویه و احمدآباد و نیز زیرنظر اداره کل آموزش و پرورش شهرستان مشهد مشغول به خدمت بودند، درمعرض مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده های حاصل از بازخوانی مصاحبه ها با استفاده از روش استراووس و کوربین، تجزیه و تحلیل و کدگذاری شدند. همچنین جهت تامین اعتبار پژوهش از معیارهای چهارگانه لینکلن و گابا استفاده شد.
یافته ها : یافته های حاصله به شناسایی هشت مقوله کلی به عنوان انتظارات غیرحرفه ای پرتکرار مدیران از نومعلمان درمدارس ابتدایی منتهی شد که احساسات نامطلوب متعددی را در نومعلمان ایجاد و عملکرد حرفه ای آنها را تحت تاثیر قرار می داد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی یافته ها بیانگر تاثیر سه عامل یعنی "ضعف دانش و مهارت های مدیران مدارس ابتدایی"، "فشارهای ناشی از کمبود بودجه مدارس" و "ضعف استقلال آموزشی مدیران" بود که در تعامل با نومعلمان مدارس ابتدایی منجر به بیان مستقیم یا غیرمستقیم انتظاراتی غیرحرفه ای توسط آنها شده بود.
Representation of Qualitative-Descriptive Evaluation Experience in Primary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۰, Issue ۱, Spring ۲۰۲۲
44 - 62
حوزههای تخصصی:
ارزیابی کیفیت آموزش و برنامه های آن بسیار مهم است. هدف این پژوهش، تحلیل ادراک ارزشیابی کیفی- توصیفی در مدارس ابتدایی از دیدگاه معلمان است. این پژوهش بادار کیفی با طرح پدیشناسی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، اشباع داده ها پس از 15 مصاحبه به دست آمد. دیدگاه های دانش آموز، ارزشیابی کیفی- توصیفی به شناسایی و طبقه بندی 16 شاخص شاخص شده است. «وضعیت آموزشی نامشخص دانش آموزان»، «سطح ناکافی سواد دانش آموزان»، «کاهش افزایش قابل توجه و قابل توجه»، «جه»، «زایش استرس معلمان»، «کم وقت»، اولویت ارزشیابی «کمیت»، «عدم آموزش و حمایت از معلمان»، «کمبود فضا و امکانات»، «کاهش انگیزه معلمان»، «مشکلات اجرا»، «کاهش جایگاه معلمان»، «عدم کفایت امکانات موجود و الزامات مورد نیاز، « تعداد زیاد دانش آموز»، «فقدان نتایج ارزشیابی» و «تمرکز بر فعالیت های رسمی». با توجه به این نتایج می توان مسائل را بیان کرد که توسط معلمان تجربه و درک شده است، عواملی که در ارزشیابی هستند و می توانند با مشکل مواجه شوند.
نگاشت مدل ساختاری تفسیری جهت استقرار فرهنگ سازمانی در سازمان آموزش وپرورش با استفاده از ISM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش طراحی مدل فرهنگ سازمانی در سازمان آموزش وپرورش بود که در یکی از نواحی مشهد انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی و از لحاظ روابط، از نوع علت ومعلولی می باشد. برای تعیین حجم نمونه به روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند عمل شد که بر این اساس 10 نفر از خبرگان در امر پژوهش مشارکت نمودند. در بدو امر با مطالعه مبانی نظری و تأیید خبرگان 14 مؤلفه برای طراحی مدل شناسایی شد. به منظور تأیید روایی محتوای این مؤلفه ها از ضریب روایی نسبی محتوا (شاخص CVR) استفاده شد. در ادامه برای طراحی مدل از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد. نتایج نشان داد مؤلفه ها در هشت سطح قرار گرفتند. «ساختار سازمان» با قرار گرفتن در سطح آخر به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفه و مؤلفه های «نتیجه گرایی» و «وفاداری» به عنوان تأثیرپذیرترین مؤلفه شناسایی شدند.
ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان با رویکرد بازارگرایی در ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، از نوع کیفی، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد بوده است. مصاحبه های عمیقی با 18 نمونه ، متشکل از خبرگان علمی حوزه های بازاریابی و خبرگان عملی، مدیران حوزه های بازارکودک صورت گرفت. نمونه گیری براساس روش گلوله برفی و جمع آوری داده ها تا مرز اشباع نظری ادامه یافت. همچنین تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، همزمان با توجه به داده های به دست آمده از بخش مصاحبه، با کمک سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد: آموزش کودک در خانواده و اجتماع و همچنین آموزش پرسنل و مدیران فعال در عرصه بازارکودک به عنوان شرایط زمینه ای در بازار کودکان موثر است. که در بعد اقتصادی سبب افزایش درآمد، رونق فضای کسب و کار و توسعه بازار کودک و در بعد اجتماعی سبب افزایش رضایت و ایجاد تصویر مطلوب، به عنوان پیامدهای این بازار می گردد. در نتیجه این پژوهش با به کارگیری روش داده بنیاد، یکی از مطالعات اولیه درباره بازار کودکان است. الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه آموزش بازار کودکان استفاده شود.
تلویحات تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهشهای انجام شده در دهه های اخیر تلاش شده تا به نسبت میان هنر و تربیت از زوایای گوناگون پرداخته شود و مبانی نظری و عملی آن، مورد واکاوی و مداقه قرار گیرد. زیب ایی شناسی و فلسفه هن ر، هرچند ب رآم ده از روی کردهای جدی د هستند، ام ا پرسش از زیب ایی و هن ر، از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته است. حکمت اشراق با بهره گیری از مبانی حکمت اسلامی، مبانی عرفانی و اشراقی و نیز نظریات حکمای ایران باستان و احیای حکمت خالده، حاوی مضامین و اندیشه های حکمی بوده و می تواند مبنای مناسبی برای واکاوی اندیشه ها و مفاهیم حکمی موجود در هنر ایرانی قلمداد گردد. از آنجا که یکی از ساحت های مهم تربیتی، ساحت هنری و زیبایی شناسانه می باشد، بر همین اساس این پژوهش تلاشی است در راستای واکاوی و فهم تربیت هنری بر اساس فلسفه ای ایرانی و استخراج تلویحات آن در تعلیم و تربیت به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی. روش انجام این پژوهش تحلیل محتوای رابطه ای می باشد. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، متون فارسی و ترجمه های انجام شده از متون عربی منسوب به شیخ اشراق مرتبط با هنر و زیبایی شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به شیخ اشراق، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت هنری از دیدگاه حکمت اشراق استنتاج شد. نتایج نشان می دهد که تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق، حاوی تلویحاتی در ابعاد گوناگون برنامه ریزی و مدیریت آموزشی است.
تبیین رابطه هوش عاطفی و خود مدیریتی با نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه هوش عاطفی و خود مدیریتی با نوآوری سازمانی کارکنان شبکه بهداشت شهرستان تنکابن انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان شبکه بهداشت شهرستان تنکابن به تعداد 181 نفر تشکیل دادند. به همین منظورتعداد 123 نفر از کارکنان اداره مذکور به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد هوش عاطفی نواکا و آهایوزو (2009)، مهارت های خود مدیریتی مانز و همکاران (2000) و نوآوری سازمانی آمید و همکاران (2002) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها براساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برای هوش عاطفی 92/0، مهارت های خود مدیریتی 95/0 و نوآوری سازمانی 96/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. بدین صورت جهت آزمون فرضیه های تحقیق، ابتدا ازآزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده ها و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری اسمارت پی.آل. اس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و حاکی از آن است که هوش عاطفی و خودمدیریتی به صورت مستقیم با نوآوری سازمانی کارکنان رابطه داشته اند. نتایج پژوهش نیز نشان داد که مؤلفه های آگاهی اجتماعی و پاداش دارای بیشترین میزان همبستگی با نوآوری سازمانی بوده اند.
شناسایی ابعاد مهارت های رهبران آموزشی مدارس: مطالعه ای آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در قرن بیست و یکم، توسعه ی مهارت های رهبری مدارس از بزرگ ترین و مهم ترین جنبه های حیات مدرسه در تعالی مدرسه و توسعه دستاوردهای فراگیران آن، از الزامات است. از این لحاظ ارتقای کیفی و ایجاد تحولات بنیادین در مدارس، نه تنها به کیفیت و صلاحیت های مدیریتی و تخصّصی مدیران بستگی دارد، بلکه به میزان بسیار زیادی نیز متاثر از مهارت های رهبری آن ها نیز هست. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین ابعاد مهارت های رهبران آموزشی در مدارس است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاهی دارای دستاورد علمی در حوزه رهبری و مدیریت آموزشی؛ و در بخش کمّی، تعداد 200 نفر از مدیران با سابقه مدارس متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 99-98 بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع گلوله برفی و حجم نمونه با اشباع نظری، 15 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، پرسشنامه ساختارمند بود که اعتبار آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (82/0) تائید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش های کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در بخش کمّی با استفاده از آزمون فریدمن انجام شد.
یافته ها: از میان ابعاد مهارت های رهبران آموزشی، مهارت های بین فردی بترتیب دارای بیشترین اولویت و مهارت های فردی و رفتاری، سازمانی و حرفه ای-تخصصی به ترتیب در رتبه های بعدی طبقه بندی شدند. در نهایت، توجه به ابعاد مهارت های رهبری آموزشی و اولویت آن ها در انتخاب، انتصاب و حتی ارزیابی عملکرد، همچنین تدوین برنامه ها و محتوای آموزشی مرتبط با پودمان های مهارت افزایی رهبران مدارس، پیشنهاد گردید.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد در میان ابعاد مهارت های رهبران آموزشی در مدارس، نقش مهارت های بین فردی رهبران آموزشی از طریق ایجاد تغییر، کارآفرینی، جلب مشارکت، مدیریت و اجرای سیاست ها، به بهترین وجه می تواند منجر به ایجاد تغییرات مطلوب بر عوامل کلیدی اثرگذار بر فرایندهای یاددهی و یادگیری در بافت نظام آموزشی از طریق اثر بر عواملی چون انگیزه های بیرونی معلمان، جو حاکم بر مدرسه و خودکارآمدی و مثبت اندیشی کادر آموزشی در مدرسه عمل کند.
الگویی برای آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای(مطالعه موردی: مناطق چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای ( مطالعه موردی مناطق چهار گانه آموزش و پرورش شهر شیراز) انجام گرفت. روش شناسی پژوهش . این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، با رویکرد کیفی – کمی ( آمیخته ) انجام گرفته است.جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از افراد خبره در حوزه برنامه ریزی توسعه منطقه ای و برنامه ریزی آموزشی و در بخش کمی شامل تمامی مدیران و کارکنان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 1600 نفر بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی، روش هدفمند و در بخش کمی، روش تصادفی ساده بود. حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به اصل اشباع داده ها ، 15 نفر و در بخش کمی براساس جدول کرجسی و مورگان 310 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. روایی صوری پرسش نامه از طریق اجرای آزمایشی و روایی محتوایی از طریق قضاوت خبرگان به تایید رسید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از کد گذاری باز ، کد گذاری محوری و کدگذاری انتخابی و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 6 بعد و13 مولفه و57 شاخص منجر شد. مدلی شش بعدی به منظور آسیب شناسی برنامه ریزی آموزشی با رویکرد توسعه منطقه ای ارائه شد و درجه تناسب آن با اطمینان 95 درصد از نظر متخصصین مورد تایید قرار گرفت.
شناسایی آسیب ها و تهدیدهای موثر بر مدیریت علم دانشگاه (مورد مطالعه دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : امروزه واژه تولید علم در ادبیات کشور جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هدف از تحقیق حاضر شناسایی آسیب ها و تهدیدهای موثر برمدیریت علم دانشگاه بود.
روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی - پیمایشی و از نظر ماهیت داده ها "آمیخته" از نوع اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی از تعداد 17 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی از طریق نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی تا مرز اشباع نظری مطالعه به عمل آمده و داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. برای روایی بخش کیفی از مثلث سازی منابع داده ها برای غلبه بر سوگیریهای ذاتی ناشی از به کار گرفتن یک منبع در مطالعات استفاده شد. برای تعیین پایایی، روش پایایی توافق میان دو کدگذار به کارگرفته شد و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی انجام شد. در بخش کمی ابزار پژوهش پرسشنامه بودکه از تعداد 514 نفر از اساتید و اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با روش نمونه گیری خوشه ای مطالعه به عمل آمد. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوا (نظر اعضای مصاحبه شونده و صاحب نظران) و روایی سازه (با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی) انجام شد. بعد کمی با استفاده از نرم افزار Smart PLS و در قالب روش مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل عاملی) انجام شده است.
یافته ها : نتایج مطالعه کیفی نشان داد شاخص های؛ سیاست های ساختاری و مدیریتی، محیط آموزشی، محیط ارتباطی، محیط حقوقی و محیط فکری و انگیزشی جز ابعاد و نشانگرهای مربوط به بعد شناخت آسیب ها و شاخص های؛ شرایط زمینه ای (محیط نزدیک) و شرایط مداخله گرها (محیط دور) جز ابعاد و نشانگرهای مربوط به بعد شناخت تهدیدها می باشند.
بحث و نتیجه گیری: آسیب ها و تهدیدهای داخلی تولید علم قابلیت تحلیل و پیش بینی بیشتری نسبت به تهدیدات خارجی دارند و برای مدیریت علم ابتدا می بایست این آسیب ها مورد توجه قرار گیرند.