فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش مهم در تربیت دانش آموزان بر هیچ کس پوشیده نیست. ارتباط نزدیک بین معلم و دانش آموز و نفوذی که معلم بر دانش آموز دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی وی دارد. معلم الگوی خوبی برای دانش اموز است و سعی می کند مانند او رفتار نماید. معلم فقط یک آموزگار نیست بلکه مهم تر از آن، یک مربی و یک الگوی با نفوذ است. یک معلم خوب که با رفتار و گفتار پسندیده اش دانش آموزان را خوب پرورش می دهد، بزرگترین خدمت را نسبت به اجتماع خود انجام می دهد و به عکس یک معلم بد اخلاق و بد رفتار و منحرف که با رفتار بد خود، دانش آموزان را به انحراف و تباهی می کشاند. با توجه به نقش مهم معلم، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جایگاه معلم در شکل گیری تربیت اسلامی می باشد. نقش معلم در تربیت دینی دانش در عصر کنونی برجسته تر و وظیفه معلم سنگین تر شده است؛ زیرا آینده ی یک جامعه و امت در دست معلم است. اگر او نتواند افراد مفید و هماهنگ با اهداف جامعه تربیت کند، یک ملت را به تباهی می کشاند
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس رتبه بندی رهبری آموزشی مدیران (PIMRS-22)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
358 - 337
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیّه معلمان مدارس دولتی دوره اول متوسطه استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر از 422 مدرسه بود. با در نظر گرفتن 10 تا 20 نمونه برای هر سؤال پرسش نامه در تحلیل عاملی، نمونه ای به حجم 418 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی از 202 مدرسه انتخاب شد. ساختار عاملی این مقیاس طی دو مرحله با دو روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل عاملی اکتشافی، داده ها به وسیله تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار سه عاملی پرسش نامه شامل: تعریف مأموریت مدرسه، مدیریت برنامه آموزشی و ارتقای جوّ مثبت یادگیری مدرسه، برازش قابل قبولی با داده ها دارد و عوامل سه گانه آن زیربنای این ابزار را تشکیل می دهند. تحلیل پایایی، روایی همگرا و واگرای سازه های پرسش نامه نشان داد که سؤالات در سنجش سازه های پرسش نامه از دقت کافی برخوردارند؛ بنابراین تمام 22 سؤال آن بدون حذف یا اصلاح در مقیاس باقی ماندند. به طورکلی نتایج حاکی از آن است که پرسش نامه از ویژگی های روان سنجی مطلوبی برخوردار است و پژوهشگران می توانند در ارزیابی رهبری آموزشی مدیران در دوره اول متوسطه از آن استفاده کنند.
تأثیرآموزش هدف گذاری بر خود تنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش تأثیر آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان بوده است.
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه شهر اصفهان بودند که از میان دانش آموزان متوسطه شهر اصفهان در سال 97 مراجعه کننده به موسسه سلامت اندیشان مهر، به طور تصادفی ساده انتخاب شده و تعداد 40 نفر از دانش آموزان با خودتنظیمی پایین و انگیزش تحصیلی پایین انتخاب شدند که از طریق پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران که در سال ۱۹۹۵ طراحی و توسط کدیور در سال ۱۳۸۰ در ایران هنجاریابی شده است و نیز مقیاس انگیزش تحصیلی AMS (2009) شناسایی شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایابی شدند. نوع پژوهش نیمه آزمایشی است. پس از انجام پیش آزمون گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش هدف گذاری دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای بررسی تفاوت میانگین ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزارSPSS ویراست21تحلیل شد
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش هدف گذاری بر خودتنظیمی و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان نوجوان پسر شهر اصفهان تأثیر معنی داری داشته و باعث افزایش خودتنظیمی و افزایش انگیزش تحصیلی گردیده است.
شناسایی مولفه های توانمندسازی مدارس با تاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های توانمندسازی مدارس با تاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش شناسی پژوهش : جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره های تحصیلی (ابتدایی،متوسطه اول و دوم)، والدین و کارکنان مدارس شهر ساری و نکا بود. روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چند مرحله ای است که تعداد 386 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه مورد نظر از فرمول کوکران استفاده شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید متخصصان و استادان قرار گرفت و پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی بر روی 40 نفر92/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم در نرم افزار SPSS21 و lisrel8.8 انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که سه مولفه کلیدی توانمندسازی مدارس در نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان مولفه های شناختی، هیجانی و رفتاری است. بارهای عاملی (برآوردهای استاندارد) متغیرهای اندازه گیری برای متغیر مکنون توانمندسازی مدارس در بعد شناختی(69/0)، بعد هیجانی(84/0) و بعد رفتاری (87/0) بود، این امر نشان دهنده روایی همگرایی نشانگرها است. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد توجه به توانمندسازی مدارس باتاکید بر نظام مراقبت اجتماعی دانش آموزان می تواند در کاهش آسیب های اجتماعی دانش آموزان موثر باشد.
رابطه توسعه حرفه ای معلمان با عملکرد تحصیلی با تأکید بر نقش میانجی پیوند با مدرسه دانش آموزان پسر متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
139 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه توسعه حرفه ای معلمان با عملکرد تحصیلی با تأکید بر نقش میانجی پیوند با مدرسه دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش معلمان و دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر شیراز بودند که تعداد 250 نفر معلم بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده و تعداد 213 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در تحقیق حاضر از پرسشنامه های عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999)، توسعه حرفه ای ایوبی آواز و همکاران (1394) و پیوند با مدرسه رضایی شریف و همکاران (1393) استفاده شد که روایی آن ها توسط صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.85، 0.89 و 0.79 به دست آمد و مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss26 استفاده شد. یافته های کمّی حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میان توسعه حرفه ای معلمان و عملکرد تحصیلی با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میان پیوند با مدرسه دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آن ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و پیوند با مدرسه در رابطه میان توسعه حرفه ای معلمان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی داشته است.
رهبری در محیط های یادگیری مجازی
حوزههای تخصصی:
انقلاب فناوری و دیجیتال سازی و از طرفی دیگر بیماری کوید-19، موجب شده است تا افراد، بیش تر در فضای مجازی و آنلاین کار و فعالیت نمایند. بنابراین، تاثیر این تغییرات در محیط هایی همچون آموزش، مسائل جدید و چالش برانگیزی را به همراه آورده است که درک روشنی از رهبری در یک محیط یادگیری مجازی را شامل می شود و نیازمند نوع جدیدی از رهبری است تا بتواند بر چالش های پیش رو در این فضا غلبه نماید. بدین ترتیب تحقیقات به سمت رهبری در یک فضای مجازی پیش رفت چرا که سبک های سنتی رهبری به اندازه کافی فرصت ها و چالش های ناشی از این تغییرات را برطرف نمی کردند. از این رو، برچسب رهبری در محیط های مجازی، یا رهبری الکترونیکی یا رهبری دیجیتالی در آموزش عالی به موضوعی نوظهور تبدیل شد. تئوری رهبری الکترونیکی، رهبری را در محیط های کاری که از فناوری پشتیبانی می کند، مورد بررسی قرار می دهد و در این مسیر با چالش های متفاوتی نسبت به رهبری سنتی روبرو است. همچنین طبق تحقیقات پیشین، مفاهیم تحول گرا و معاملاتی به عنوان مناسب ترین سبک های رهبری در حوزه رهبری الکترونیکی محسوب می شوند.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی: نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی: نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک بوده است. برای تحقق هدف مذکور، از رویکرد پژوهش کیفی و روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اساتید، نخبگان و صاحب نظران سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است که از بین آنها تعداد 14 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با روش هدفمند گزینش شده اند. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است که روایی و پایایی آن با استفاده از روش درون متنی و استفاه از دو کدگذاری بررسی شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های کد گذاری باز و محوری و گزینشی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. نتایح نشان داد که ابعاد و مولفه های برنامه درسی مطالعات اجتماعی شامل 90 مفهوم در30 مقوله انتزاعی تر تبدیل شدند که عبارتند از: شرایط علّی شامل سه مقوله (شناخت فرهنگ های داخلی و خارجی، تعامل میان و درون فرهنگی، یادگیری الگوی زیست چندفرهنگی)، شرایط زمینه ای شامل هشت مقوله (حوزه شناختی فرهنگ و اجتماع، حوزه عاطفی فرهنگ و اجتماع، حوزه رفتاری فرهنگ و اجتماع، مهارتهای فنی، ویژگی های شخصیتی، فرهنگ شناختی، نیمه ساختار یافته، ساختار نیافته)، شرایط مداخله گر شامل هفت مقوله (مکتوب، تصویری و صوتی، مواد غیر رسمی، ساختار یافته، رسمی، نیمه رسمی و غیر رسمی)، راهبردها شامل نه مقوله (الگوهای پردازش اطلاعات، الگوهای یادگیری اجتماعی، الگوهای یادگیری فردی، بر اساس نیازها و علایق و توانمندیهای دانش آموزان، بر اساس تصمیم گیری متولیان آموزشی بویژه معلمان، بر اساس ماهیت، نوع و شکل فعالیتهای آموزشی، کمی، کیفی و آمیخته) و پیامدها شامل سه مقوله (اصلاح و پیشرفت اجتماع، عدالت محوری در تعلیم و تربیت، انسجام و اتحاد همه جانبه) می باشد. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت ابعاد و مولفه ها شناخته شده توسط صاحبنظران در طراحی برنامه درسی مطالعات اجتماعی بوده و پیشنهاد می گردد از آنها در بهبود برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد چندفرهنگی استفاده شود.
تعیین ابعاد الگوی تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیق حاضر با هدف، تعیین ابعاد تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه به منظور ارائه الگو بوده است..
روش شناسی: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش را همه معلمان دوره متوسطه شهر اصفهان (5902 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 360 نفر نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی صورت گرفت. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی دوره متوسطه بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل صورت پذیرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، ابعاد الگوی تغییر بینش معلمان با هدف آموزش کارآفرینانه کتاب های درسی شامل ابعاد هفتگانه (بهره وری در تدریس، اخلاق آموزشی، رشد حرفه ای، زودبازده سازی برنامه درسی، درس پژوهی، تأمل بربرنامه درسی، آینده نگری) بوده است.
نتیجه گیری: تغییر بینش معلمان برای آموزش کارآفرینانه وابسته به ابعاد یاد هفتگانه یاد شده است و بدون توجه به این ابعاد، معلمان نمی توانند در تدریس خود ذهنیت دانش آموزان را جهت به کارگیری محتوای آموخته شده در عمل بهبود بخشند.
اعتباریابی مدل مدارس یادگیرنده ویاددهنده درآموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در هزاره سوم تنها سازمانهایی دوام می آورند که بتوانند یاددهی و یادگیری را در کلیه فعالیت های خود متمرکز کرده و به سازمان یاد دهنده و یادگیرنده تبدیل شوند.هدف از انجام این پژوهش، اعتباریابی مدل مدارس یادگیرنده و یاددهنده در آموزش و پرورش بود.
روش شناسی : روش پژوهش از نوع آمیخته بود. در بخش کیفی، 12 نفر از اعضاء هیأت علمی و خبرگان آشنا به تعلیم و تربیت با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی از مجموع 460 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش استان خراسان شمالی، براساس فرمول کوکران 210 نفر به عنوان نمونه تحقیق با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات در بخش کیفی به روش داده بنیاد و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی به روش میدانی و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید. که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 98/0 تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از فرآیند کدگذاری راهبرد نظریه داده بنیاد و برای داده های کمی از روش های آمار توصیفی و استنباطی و تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرم افزار 21SPSS و 20 AMOS استفاده شد.
یافته ها : یافته های پژوهش منجر به شناسایی و تأیید 9 مقوله اصلی منابع انسانی، توانمندسازی، محیط یادگیری، ساختار، فرهنگی، سیاست گذاری، فناوری اطلاعات، پشتیبانی، اجتماع یادگیرنده و 25 مؤلفه فرعی در مدارس یادگیرنده و نیز 9 مقوله اصلی رهبری، زیرساخت، برنامه ریزی درسی، مدیریت دانش، نگرش و ارزش ها، بهداشتی روانی، مشارکت، نوآوری و اهداف و مأموریت و 36 مؤلفه فرعی تأثیرگذار در مدارس یاددهنده گردید و هم چنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده، از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد.
نتیجه گیری : ارائه مدل کاربردی مناسب برای مدارس ضروری است تا ضمن توجه به تمامی عوامل مؤثر در یاد دهندگی و یادگیرندگی ، بتوانند به مدرسه یادگیرنده ،یاددهنده تبدیل شوند.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی اخلاق حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی: پژوهشی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
538 - 517
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی اخلاق مدیران مدارس ابتدایی انجام یافته است. شیوه پژوهش، اکتشافی متوالی (کیفی/کمی)، از نوع ابزارسازی، و راهبرد پژوهش در بخش کیفی بصورت تحلیل محتوا، و در بخش کمی، پیمایشی می باشد. داوطلبان در بخش نخست 16 نفر از اساتید دانشکده های علوم تربیتی، به روش نمونه گیری هدفمند، و در قسمت کمی 330 نفر از مدیران سازمان آموزش و پرورش به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش اول، مصاحبه نیمه ساختاری و در بخش دوم، پرسشنامه محقق می باشد. پرسشنامه مذکور دارای 3 موُلفه اصلی و 81 گویه برمبنای طیف لیکرت 5 درجه ای است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، شیوه کدگذاری، و در بخش کمی، مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. برنامه نرم افزاری Lisrel ثابت نمود که موُلفه های اصلی اخلاق حرفه ای شام 3 بعد شخصی، درون سازمانی، و برون سازمانی و 9 موُلفه فرعی مشتمل بر ویژگی های فردی، شغلی، هیجانی، مدیریت و رهبری، راهبردهای اخلاق، توانمندی های حرفه ای، عوامل وظیفه ای، اجتماعی، فرهنگی، و 81 کد باز می باشد. نتایج تحلیل ها، عامل تاُییدی، و ضرایب آلفای کرونباخ نیز روایی می باشد که پایایی مدل را تاُیید نموده است.
Design and validation, researcher school model(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۹, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۱
129 - 113
حوزههای تخصصی:
Sustainable development does not work without education and both without the institutionalization of research. The first condition is to pay attention to research in all parts of the school, which is achieved in the form of a researcher school. The present study was conducted with the aim of designing and validating the researcher school model using a combined method of multi-stage exploratory type. In the qualitative part of the study, the phenomenological strategy was performed and the quantitative part of the study was performed through factor analysis. Methods of obtaining data: included semi-structured individual interviews with educational scientists and qualitative analysis of texts. In order to assess the accuracy of the interview questions, the question form was reviewed by 10 experts and professors in the field of educational sciences. The continuity of the interview form has been examined by providing a summary of the identified topics and topics to three experts through qualitative study methods and applying their opinions. 30 professors of Farhangian University and PhD students of educational sciences, experts of relevant departments of the Ministry of Education, successful principals and teachers in the country were selected by purposive sampling method. In this study, the components of values, learning education activities, professional competencies, educational-executive structure, out-of-school interactions and equipment are of equal importance for scientific experts and professors.
تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان (رویکرد نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی (ک.ا) دانشجویان رشته های مختلف گردشگری انجام شده است. در این راستا، برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختارمند انفرادی با دو گروه اساتید دانشگاهی و دست اندرکاران کارآفرینی (در مجموع 24 نفر) و برای تحلیل داده ها از روش کیفی نظریه زمینه ای استفاده شد. سازگار با روش پیشنهادی چارمز (Charmaz, 2006)، از نسخه نظریه زمینه ای ساخت گرایی با دو مرحله کدگذاری اولیه و کانون و همچنین، از چارچوب اشتروس و کوربین (Strauss and Corbin, 1998)، شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای، پدیده اصلی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها استفاده و در نهایت، یک مدل پارادایمی جدید ارائه شد. بر اساس این مدل، آموزش علمی و عملی، خود-کارامدی، همدلی فرهنگی، نگرش به کارآفرینی اجتماعی، مطلوبیت و امکان پذیری ادراک شده از مهم ترین شرایط علّی توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی در میان دانشجویان رشته های مرتبط با گردشگری قلمداد می شود. اگرچه مدل-های مختلفی در حوزه قصد کارآفرینی وجود دارد اما متغیرهای مدل پارادایمی این پژوهش، متغیرهای کلیدی آنها را پوشش می دهد و در واقع، این پژوهش، یک مدل جامع در حوزه قصد کارآفرینی اجتماعی ارائه کرده است.
مفهوم پردازی تفکر جهان-بومی گرایی در تعلیم و تربیت با تاکید بر دانش وطنی
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بازمفهوم پردازی تفکر جهان-بومی گرایی در تعلیم و تربیت با تاکید بر دانش وطنی بود. در این مطالعه از روش تحلیل مفهوم با تاکید بر درک و تفسیر استفاده شد. بر این اساس ابتدا با شیوه ای تحلیلی به بررسی و نقد مفاهیم موجود پرداخته و در نهایت مفهوم مورد نظر ارایه شد. نویسنده معتقد است که آنچه که ما به عنوان رویکرد ها و نظام های آموزشی موفق مدنظر داریم، با همان جزییات و خصوصیات و در آن بستر فرهنگی موفق بوده است. بنابراین اگر بخواهیم برخی از ویژگی-های آنان را متناسب با فرهنگ و فلسفه حاکم بر جامعه، فیلتر کنیم و از صافی عبور دهیم، خروجی آن دیگر نمی تواند تناسبی با آن رویکرد اولیه داشته باشد. مفهوم پردازی مدنظر نویسنده به این صورت است که باید با مطالعه نظام های آموزشی و رویکردهای تربیتی موفق، رویکرد و نظام آموزشی جدید، متناسب با بستر مورد نظر و برخاسته از دانش وطنی که ساخته و پرداخته اندیشمندان داخلی است، ایجاد کنیم. درواقع این نگاه نسبت به تفکر جهان-بومی گرایی، به دنبال آن است تا نظام های آموزشی برتر و روند جهانی سازی را مطالعه و دنبال نماید و از دانش منعکس در آن ها بهره مند شده و متناسب با فرهنگ جامعه و امکانات موجود، رویکرد نوینی را اتخاذ و ایجاد نماید که هم در مسیر روند جهانی قرار گیرد و هم متناسب با شرایط بومی و حفظ ارزش های فرهنگی باشد.
تحلیل ساختاری عملکرد مدیران مدارس بر اساس وفاداری سازمانی، معنویت در محیط کار با میانجی گری عزت نفس سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
376 - 359
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش توصیفی همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیّه مدارس دولتی و غیر دولتی متوسطه دوم دخترانه نواحی آموزش و پرورش تبریز به تعداد 175 مدرسه بود و نمونه تحقیق مدارس بر اساس جدول مورگان 123 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی بر حسب ناحیه و نوع دولتی و غیر دولتی بودن بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های وفاداری سازمانی الکاظمی، عزت نفس پیرس و همکاران، معنویت سازمانی میلیمین و عملکرد دلاور و همکاران، نیز مؤلفه سلامت پرسش نامه طاهری و همکاران استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد: عملکرد مدیران مدارس بر اساس وفاداری سازمانی، معنویت در محیط کار با میانجی گری عزت نفس سازمانی آنان در مدارس متوسطه دوم دخترانه نواحی آموزش و پرورش تبریز با ضریب تعیین 76/0 قابل پیش بینی است. روابط معنویت در محیط کار و وفاداری سازمانی با عزت نفس سازمانی مدیران نیز معنویت در محیط کار با عملکرد، در سطح اطمینان 95% معنادار و روابط وفاداری سازمانی و عزت نفس سازمانی مدیران با عملکرد آنان غیر معنادار است.
مروری نظام مند بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل توانمندسازی فرهنگ یادگیری مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این مطالعه با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های مدل توانمندسازی فرهنگ یادگیری مدارس به شیوه ی مرور نظام مند صورت گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر به شیوه ی مروری (اسنادی) و با تکیه بر روش پتی کرو و رابرتز (2006) در بررسی های نظام مند در علوم اجتماعی انجام گردید. به منظور شناسایی ابعاد و مؤلفه ها، پس از تنظیم سؤالات پژوهش، اصطلاحات جستجو مشخص و پایگاه های مناسب برای دریافت منابع مربوط مشخص شدند. پس از تعیین معیارهای ورود و خروج و تعیین کیفیت علمی مطالعات مربوط، پاسخ سؤالات تحقیق استخراج گردید. در مجموع 22 مقاله و کتاب مرتبط در حوزه ی فرهنگ یادگیری مدارس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: با استخراج ابعاد فرهنگ یادگیری در مجموع 9 بعد شامل ابعاد: «تحقیق و نوآوری»، «مدیریت مشارکتی»، «یادگیری تیمی»، «تبادل دانش»، «ویژگی های فردی»، «مدرسه و محیط»، «تفاوت های فردی»، «زیرساخت ها» و «تشویق» با 32 مؤلفه شناسایی گردید.
رابطه جامعه پذیری سازمانی با نگهداشت استعدادهاونقش میانجی اعتماد سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جامعهپذیری سازمانی با نگهداشت استعدادهاونقشمیانجی اعتماد سازمانی کارکنان شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت شهر تهران به روش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری صورت گرفته است
روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت شهر تهران به تعداد440 نفر تشکیل دادندکه با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان (1970) 144 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری دادههای مربوط از پرسشنامه های نگه داشت استعداد شاطری(1394)، جامعه پذیری سازمانی تائورمینا (۱۹۹۷) و اعتماد سازمانی شاکلی- زالابک،الیسووینوگراد(2003)استفاده گردید. اعتبار از نوع همسانی درونی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 76/. ، 84/. و 78/. به دست آمد.جهت تحلیل دادههاازمدل معادلات ساختاری استفاده گردید.
یافته ها: نتایج آزمون حاکی از آن بود که بین جامعهپذیری سازمانی با اعتماد سازمانی و نگهداشت استعداد رابطه مستقیم وجود دارد و اعتماد سازمانی در رابطه جامعه پذیری سازمانی بر نگه داشت استعداد نفش میانجی-گری جزیی دارد.
بررسی رابطه عزت نفس و تعهد سازمانی با توجه به نقش تعدیل گری حس همدلی کارکنان (مورد مطالعه: سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عزت نفس و تعهد سازمانی با توجه به متغیر تعدیلگر حس همدلی کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان انجام شد.
روش شناسی: روش حاضر توصیفی بود. جامعه آماری همه کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان بودند که در نیمه دوم 1396 به تعداد 652 نفر گزارش گردید. حجم نمونه ی بر اساس جدول مورگان به تعداد 242 انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها به ترتیب پرسشنامه های استاندارد تعهد سازمانی آلن و مایر (1990) با 24 گویه، عزت نفس آیزنک (1976) با 30 گویه، حس همدلی، بارون – کوهن (2003) با 24 گویه، بود. پس از تأیید روایی صوری و محتوایی پایایی پرسشنامه ها در ویژگی های تعهد سازمانی، عزت نفس و حس همدلی بیشتر از 7/0 که نشان از مناسب ابزار اندازه گیری تحقیق بود. داده ها با نرم افزار SPSS24 از طریق سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین متغیرهای عزت نفس و تعهد سازمانی همبستگی معنی داری وجود دارد (05/0>P) و متغیر حس همدلی می تواند بین متغیرهای عزت نفس و تعهد سازمانی نقش تعدیلگر ایفا کند (05/0>P). تفاوت معنی داری در گروه های سنی پاسخ دهنده به سوالات پرسشنامه های پژوهش در تعهد سازمانی وجود دارد (05/0>P). ولی در دو متغیر حس همدلی و عزت نفس تفاوت معنی داری در پاسخ دهی هیچ یک از گروه های سنی کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان وجود ندارد. تفاوت معنی داری بین نظرات پاسخگویان زن و مرد در میزان تعهد سازمانی وجود دارد (05/0>P). ولی در متغیرهای عزت نفس و حس همدلی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0>P). تفاوت معنی داری در نمرات حس همدلی گروه های تحصیلی متفاوت در کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان وجود دارد (05/0>P). تفاوت معنی داری در پاسخ دهی هیچ یک از گروه های پاسخگو با سابقه های شغلی متفاوت در متغیرهای تعهد سازمانی، عزت نفس و حس همدلی در کارکنان سازمان فنی و حرفه ای استان اصفهان وجود ندارد (05/0>P).
نتیجه گیری: رابطه بین عزت نفس و تعهد سازمانی با درنظر گرفتن نقش تعدیل گر حس همدلی کارکنان تایید شد.
طراحی و ارائه الگوی مناسب برای ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : پژوهش حاضر با هدف طراحی و ارائه الگوی مناسب برای ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی در مدارس ابتدایی استان زنجان انجام شده است. روش شناسی پژوهش : روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی- مدل توسعه ابزار بود. منابع گردآوری داده ها در بخش کیفی پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته با 23 نفر، یادداشت برداری، اسناد عمومی و خصوصی بوده که به داده های متنی تبدیل شده و پس از آن کدگذاری متن با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا صورت گرفت. براساس نتایج بخش کیفی، ابزار اندازه گیری براساس مؤلفه های شناسایی شده در قالب پرسشنامه 107سؤالی طراحی گردیده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تأیید و در نهایت ضریب پایایی به دست آمده (93/0) بود. برای برآورد اعتبار الگوی ارائه شده از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی کلیه کارشناسان، راهبران آموزشی و مدیران مدارس ابتدایی استان زنجان(1079 نفر) بودند. علاوه براین، از تعداد120سند به دست آمده از متون علمی یادداشت برداری و استفاده شد. برای تحلیل داده های کمی از نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها : در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی با توجه به (حجم نمونه 283 نفر) به روش نمونه گیری خوشه ای از شهرها و مناطق مختلف استان داده ها جمع آوری گردید. نتایج بخش کیفی نشان دادکه الگوی ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی دارای 8 عامل، 26ملاک و 107نشانگر است. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نشان داد که عوامل 8 گانه (برنامه ریزی، آموزش و یادگیری، فعالیت های پرورشی و فوق برنامه، تربیت بدنی و سلامت، مشارکت، برقرای روابط انسانی، نظارت و راهنمایی، مدیریت امور اداری و اجرایی) دارای بار عاملی مناسب جهت پیش بینی الگوی ارتقای کیفیت مدیریت آموزشگاهی است.
شناسایی الگوی بومی دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی دانشگاه آزاد و بررسی ویژگی های روانسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف ارائه الگوی بومی دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی دانشگاه آزاد تهران به روش کیفی از نوع نظریه مبنایی صورت گرفته است. پژوهشگر با استفاده از یک طرح کیفی به شناسایی مولفه های سازنده الگوی بومی دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی پرداخته که ضمن مرور ادبیات و مطالعه تجارب جهانی دراین خصوص، به شناسایی عناصر الگو پرداخته شد. روش شناسی پژوهش : این امر به منظور کشف عناصر بومی درخصوص دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی است. در ادامه الگوی بومی دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی بر اساس نظرات به دست آمده از متخصصان طراحی شده است. جامعه آماری شامل همه ی متون کتابخانه ای و صاحب نظران و خبرگان موضوع دانشگاه های نسل چهارم کارآفرینی که به روش گلوله برفی و قانون اشباع نظری، 18نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل فرم مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها از کدگذاری نظری استفاده شده است. یافته ها : حاضر نشان می دهد که الگوی بومی دانشگاه نسل چهارم کارآفرینی توسعه، ارزش گذاری نوین، تدوین چشم انداز مشترک و تقویت تفکر استراتژیک، یادگیری در عمل، یادگیری حل مساله، انطباق توانایی دانش آموختگان بانیاز بازار کار، حمایت ازکار تیمی، روحیه پژوهش محوری، توانمندی بین دانش نظری و کاربرد تاکید شد. بحث و نتیجه گیری: دانشگاه های نسل چهارم، دانشگاه هایی با ماموریت آموزشی، پژوهشی، کارآفرینی و مبتنی بر فناوری نرم هستند.
مدل یابی ساختاری آمادگی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش برای تغییر سازمانی بر اساس نوع فرهنگ سازمانی با نقش واسطه ای سایش اجتماعی: استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف کلی از انجام این پژوهش، مدل یابی ساختاری آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر اساس نوع فرهنگ سازمانی با نقش واسطه ای سایش اجتماعی بود.
روش شناسی: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان فارس (340 نفر) بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده 181 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و از بین آن ها 102 نفر به پرسشنامه ها پاسخ کامل دادند و در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده های میدانی پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی نوع فرهنگ سازمانی، سایش اجتماعی و آمادگی برای تغییر گردآوری شد که پس از محاسبه و تأیید روایی (تحلیل گویه) و اعتبار (از نوع همسانی درونی) پرسشنامه ها، توزیع شدند. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار Spss و Amos استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد از نظر کارکنان نوع فرهنگ سازمانی غالب در محل کارشان، از نوع فرهنگ سازمانی منفعل می باشد. وضعیت سایش اجتماعی و آمادگی کارکنان برای تغییر در حد متوسط بود. مدل معادله ساختاری نشان داد که در حالی که ارتباط مستقیم و معناداری بین فرهنگ سازمانی سازنده با آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، اما این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی معنادار نبود. به علاوه، در حالی که ارتباط منفی معناداری بین فرهنگ سازمانی تهاجمی با آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، اما این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی معنادار نبود. در نهایت، ضمن اینکه رابطه ی مستقیم و معناداری بین فرهنگ سازمانی منفعل و آمادگی کارکنان برای تغییر وجود داشت، این رابطه با نقش واسطه ای سایش اجتماعی نیز معنادار بود.
نتیجه گیری: نتیجه حاصل از این پژوهش نوعی چارچوب کلی برای مدیران آموزشی به منظور تلاش جهت ایجاد آمادگی برای تغییر در کارکنان از طریق تجدید نظر در ساختارهای آموزشی، توسعه ی فرهنگ سازمانی پویا و شناسایی، کنترل و مدیریت رفتارهای سایشی را فراهم می آورد.