فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲٬۱۱۳ مورد.
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
92 - 114
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با ادراک از سکوت سازمانی بین دبیران هنر در شهر کربلای عراق انجام شد. روش تحقیق آن از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل همه ی معلمان هنر دوره متوسطه شهر کربلا در سال 2023 به تعداد 146 نفر می شده است. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد و بر این اساس تعداد 103 معلم بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان (1970) انتخاب و در مطالعه شرکت داده شدند. داده ها از طریق نسخه برگردان شده به زبان عربی پرسشنامه های: اعتماد سازمانی شفیعی (1390)، تاب آوری امیری و همکاران (1397) و سکوت سازمانی زکریاپور (1393) گرداوری شدند. برای سنجش روایی محتوایی مقیاس ها از شاخص روایی محتوای لاوشه استفاده شد. بر این اساس، روایی محتوایی هر یک از مقیاس ها به ترتیب: 78/0، 74/0 و 75/0 محاسبه شد که نشان می دهد مقیاس ها از روایی محتوایی کافی برخوردارند. نیز برای سنجش پایایی ابزارها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. بر این اساس پایایی هر مقیاس به ترتیب: 70/0، 82/0 و 81/0 برآورد شد که نشان می دهد ابزارها از پایایی کافی برخوردار هستند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 و آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اعتماد سازمانی و تاب آوری سازمانی با سکوت سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0p>). همچنین مشخص شد که سه مؤلفه از مؤلفه های اعتماد سازمانی و دو مؤلفه از از مؤلفه های تاب آوری سازمانی، پیش بینی کننده قوی و منفی سکوت سازمانی هستند (01/0p>).
Effectiveness Of Social Competence Intervention Program On Social Anxiety And School Bonding Of Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
84 - 94
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted in order to evaluate the effectiveness of the intervention program of social competence on social anxiety and the school bonding of the first year elementary school students of Sanandaj city. This research is semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up design and control group. The tool used in this research is the Spence Anxiety Questionnaire and the Link Questionnaire with the Brown and Evans School. From the mentioned society, 26 students of 7-9 years old with symptoms of social anxiety were assigned to two experimental groups (13 people) and control group (13 people) by simple random sampling method. Before starting the training process, both groups were pre-tested. After the completion of the intervention process, a post-test was conducted for both groups and after one month of the post-test, a follow-up test was conducted for both groups. The results of the covariance analysis showed that the social competence intervention program had a significant effect on reducing social anxiety and increasing students' school bonding (p<0.001). Therefore, it can be concluded that the intervention program of social competence has a good effect on bonding with school and reducing their social anxiety, so the use of this intervention program is recommended by teachers, psychiatrists, psychologists and counselors.
Comparing The Effectiveness Of Reverse Learning Model And Cooperative Learning On Students’ Belonging To The Secondary School(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
95 - 108
حوزههای تخصصی:
Today, with the virtualization of education, schools no longer have their former identity and the sense of belonging to the school among students is decreasing, so it is necessary to provide educational solutions to improve the sense of belonging to the school. Collaborative learning was carried out on belonging to the school of secondary school students. The present research method was semi-experimental in terms of practical nature and in terms of the intervention method. The research population was 60 second high school students of Sanandaj city, in two intervention groups and one control group. The research tools included reverse learning package (Mahmodi et al., 2023), GI cooperative learning package (Kazemi et al., 2022) and Brown and Evans (2002) sense of belonging to school questionnaire were used to analyze the effectiveness of the analytical test. Covariance was used. Based on the results of the educational intervention, the pattern of reverse learning and cooperative learning has a positive and significant effect on students' belonging to the school (sig<0.05). Also, the findings showed that there is a significant difference between teaching the reverse learning educational program and teaching based on cooperative learning on belonging to the school of students (sig <0.05). Reverse learning is more effective on belonging to the school than cooperative learning. Therefore, based on the results of education based on reverse learning, considering the increase of student involvement in class activities and strengthening the motivations of attending the classroom, it can be effective on belonging to the school of students.
تاملی بر نخستین کتاب مدیریت آموزشی در ایران
حوزههای تخصصی:
پیکره دانش رشته های علمی از مجرای نگارش کتاب های تخصصی آن حوزه عرضه می گردد. در این بین، نخستین کتاب های هر رشته علاوه بر جایگاه علمی به لحاظ تاریخی نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. مقاله حاضر با کاربست روش پژوهش تاریخی به معرفی و بررسی نخستین کتاب مدیریت آموزشی در کشور تحت عنوان «سازمان فرهنگ و رهبری آن» که «محمدعلی طوسی» در سال 1342 آن را تالیف کرده، پرداخته است. یافته ها نشان می دهد کتاب مذکور از ویژگی هایی از جمله «شیوه نگارش روان و زبان سلیس»، «استفاده از مثال های محلی و بومی»، «وجود مطالب منظم و منسجم»، «بهره مندی از منابع اصیل مدیریت آموزشی و جامعه شناسی» و «توجه همزمان به مبانی علمی و تجربی مدیریت آموزشی» برخوردار است. در پایان، به شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر دهه چهل شمسی که بر نگارش کتاب مذکور تأثیرگذار بوده، اشاره شده است.
Designing a Model Of Succession Process For Educational superintendent: An application of the Grounded Theory Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۴
137 - 170
حوزههای تخصصی:
This research was carried out with the aim of designing the succession model of education superintendents. The strategy of this qualitative research was carried out using the grounded theory. The participants include superintendents and vice-presidents of education departments in Uramanat regions of Kermanshah province, 18 people were selected as a sample with the purposeful sampling method. The data collection tool in this research was a semi-structured interview, and by using a systematic method from the data theory method of the foundation, the factors affecting the succession of superintendents were identified It was checked and confirmed using the methods of retest reliability and reliability of two coders. Qualitative data obtained during three stages of coding analysis and the effective factors of managerial succession and relationships between them were obtained. The results show 16 general categories including the causal factors of legislation, support and succession training, background factors of bureaucracy, improvement of appointments, budget allocation, service compensation, hiring methods, intermediary factors, politicization and social conditions, the central category of succession administrators, succession strategies, talent management and delegation authority and consequences (positive consequences and negative consequences).
طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۹
60 - 91
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه زمینه ای و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأئیدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشته های مدیریت آموزش عالی، برنامه ریزی توسعه آموزش عالی، جامعه شناسی، مدیریت آموزشی و مدیریت رسانه بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز معلمان، کارشناسان، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، مدیران ستادی و کارکنان وزرات آموزش و پرورش بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 20 نفر و 384 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 53 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری با یازده عامل رسالت سازمان، تکنولوژی و نوآوری، فرایند استخدام و به کارگیری نیرو، آموزش و مهارت، مبانی اعتقادی، ارزشی و اخلاقی، ساختار سازمان، نظام تشویق، ارتباطات درون سازمانی، بازخورد عملکرد، تعامل سازنده با محیط و حمایت سازمانی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری از نظر خبرگان دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی یازده عاملی برای تحول فرهنگ سازمانی مبتنی بر بهره وری نظام آموزش و پرورش ایران بهره گرفت.
Explaining Motivational Orientations According To The Perception Of A Creative Educational Atmosphere And Academic Stress By Mediating Academic Burnout(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research to aim was purpose conducted the mediating role of academic burnout in the relationship between the perception of the educational atmosphere creative and academic stress with motivational orientations (intrinsic motivation, extrinsic motivation, and motivation). The research method was the correlation of the path analysis type. The population of this study included all students of senior high schools in Sanandaj city. 250 the student (138 female students and 112 male students) were selected using a random multi-stage cluster sampling method and responded to the questionnaires of the creative educational atmosphere (Mohebi & et al., 2013), the academic stress Questionnaire (Kamkari & et al., 2010), academic burnout questionnaire (Bersu & et al., 2007) and academic motivation scale (Vallerand & et al., 1992). Data analysis was performed using the path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 statistical software and bootstrapping method were used to examine the mediating role of the variables. The results showed that among the assumed direct relationships, only the direct effect of perception of the creative educational atmosphere on intrinsic motivation was significant. Indirect results showed that academic burnout could play a mediating role in the relationship between the perception of a creative educational atmosphere and academic pressures with intrinsic motivation, extrinsic motivation, and motivation.
Genealogical Analysis of Theorizing in Educational Administration Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
15 - 33
حوزههای تخصصی:
The main question of the present research was theorizing controversies and their reason in educational administration studies. The search for the answer to this question was done by genealogical method. In the present thesis, an attempt was made to investigate the end and method of theorizing and its supposed reasons as the two main topics of discussion in this controversy, by Foucaultian genealogy. Following the search for the roots, this study led to the discovery of the sources of theorizing, including scientific power and governmentality, three conflicting discourses of theorizing, and two major ruptures in the theorizing process of educational administration studies. The discourses were identified and divided into three categories: “conventionalism”, “sanctification of science” and “evolution”, and the ruptures were categorized as “methodological rupture” and “teleological rupture”. According to the findings of this study, it can be concluded that educational administration studies are on the one hand considered by experts in the fields of education and social sciences, and on the other hand, are favored by politicians and rulers as a political tool for governments. Contrary to the claims of many competing theories, the emergence of theory in educational administration studies in its global origin has been a tool of political governance rather than seeking to achieve ideal goals such as awareness, welfare, educational justice, democracy, freedom and education. Following the expansion of colonial territories in the European and American governments, facing the huge population of colonized countries such as India and China and the ineffectiveness of previous models of governance, technological tools of discipline from authoritarian and force-based governance are changed to governance based on the education and training of individuals in accordance with the demands of the ruler systems. In other words, according to the conflicting discourses and double ruptures, theorizing in educational administration studies from Foucault’s point of view as a technology of discipline in the modern era, where it has followed political purposes, has had no advantage for this field of study, and every theory with a new claim has increased the ambiguity and confusion in its theoretical nature.
طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی مدیران دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
50 - 72
حوزههای تخصصی:
اکثر مدیران دانشگاه ها، اعضای هیئت علمی هستند و به طور سازمان یافته آموزش های موردنیاز را دریافت نکرده و مورد ارزیابی قرار نگرفته اند. نظر به اهمیت توجه به شایستگی در انتخاب مدیران کارا و اثرگذار و باتوجه به نقش خطیر دانشگاه ها در جامعه، هدف پژوهش حاضر طراحی و رواسازی مدل شایستگی های عمومی برای مدیران دانشگاه های دولتی شهر تهران است. در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شد؛ جهت طراحی مدل شایستگی روش تحلیل مضمون و به منظور رواسازی مدل طراحی شده تکنیک دلفی مورداستفاده قرار گرفت. نمونه پژوهش مدیران دانشگاه های دولتی تهران بودند که با 27 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل کیفی مصاحبه های پیاده سازی شده، با استفاده از تحلیل مضمون مدل اولیه استخراج گردید. جهت رواسازی مدل استخراج شده از تکنیک دلفی استفاده شد و با نظر متخصصان مدل شایستگی نهایی که متشکل از ۱۲ شایستگی است، تدوین شد. شایستگی ها در سه دسته کلی شایستگی های مدیریتی، شایستگی های بین فردی و خصایص فردی طبقه بندی شدند. شایستگی های مدیریتی شامل رهبری، آگاهی سازمانی، حل مسئله، برنامه ریزی و ساماندهی و نظارت و کنترل؛ شایستگی های بین فردی شامل مهارت ارتباطی، شبکه سازی و مذاکره و متقاعدسازی و خصایص فردی نیز شامل نتیجه گرایی، یادگیری مستمر، تاب آوری و حرفه ای گرایی است. باتوجه به نقش کلیدی مدیران در نیل به اهداف دانشگاه ها توصیه می شود جهت انتصاب و ارتقای مدیران مدل شایستگی استخراج شده در این پژوهش مورداستفاده قرار گیرد.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های فرهنگ یادگیری در مدارس دوره ابتدیی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
74 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی مولفه های فرهنگ یادگیری در مدارس بود بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود، جامعه آماری پژوهش نیز کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر اردبیل به تعداد2730 نفر بود. که از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران3500 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از پرسشنامه محقق ساخته فرهنگ یادگیری با آلفای کرونباخ 88/. استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز متناسب با سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی و تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد اکثر گویه ها دارای بار عاملی مناسبی (بالاتر از 7/0) بر متغیر مکنون مربوط به خود هستند و این بارهای عاملی در سطح 01/0 معنی دار می باشند. به عبارتی دیگر، مقدار تی متناظر با هر بار عاملی بیشتر از مقدار بحرانی آن (58/2) در سطح 01/0 است. درنتیجه، این نشانگرها از دقت لازم برای اندازه گیری سازه مربوط به خود برخوردار هستند. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر آن است که استقرار فرهنگ یادگیری در مدارس منوط به تحقق عوامل و مولفه های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش با نهادینه کردن فرهنگ یادگری در مدارس گامی در جهت توسعه فرهنگ کیفیت یادگیری در مدارس بردارند.
تحلیل تجارب مدیران مدارس در به کارگیری سبک های رهبری آموزشی: یک مطالعه کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 154
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با بررسی تجربیات مدیران مدارس در اجرای سبک های رهبری آموزشی، عوامل کلیدی مؤثر بر بهبود عملکرد آموزشی را شناسایی می کند. روش این پژوهش کیفی (تحلیل مضمون) و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۰ مدیر مدارس در مناطق مختلف ارومیه، که به صورت نمونه گیری تصادفی هدفمند و بر اساس حداقل پنج سال سابقه مدیریتی و تجربه در به کارگیری سبک های رهبری آموزشی انتخاب شده اند، پنج مضمون اصلی استخراج شد: ارتباطات مؤثر و دوسویه، مدیریت تغییر و نوآوری، رهبری تحول گرا و انگیزشی، مشارکت و دموکراسی سازمانی، و چالش ها و مقاومت ها. معیار های ورود شامل سابقه مدیریتی، تجربه عملی در رهبری آموزشی و تمایل به همکاری و معیار های خروج شامل عدم تجربه کافی، عدم تمایل به مشارکت یا ارائه پاسخ های سطحی بود. یافته ها نشان داد که رهبری تحول گرا با تعیین اهداف شفاف، راهبرد های انگیزشی و مأموریت مشترک، هماهنگی آموزشی، مشارکت معلمان و والدین، و کیفیت تدریس را ارتقا می دهد. با این حال، موانعی نظیر مقاومت فرهنگی (نگرش های سنتی، آمادگی روانی پایین) و محدودیت های ساختاری (کمبود بودجه، ضعف زیرساخت) اجرای این سبک ها را مختل می کنند. این پژوهش با اعتبارسنجی از طریق بازبینی مشارکت کنندگان، بررسی همتایان و مثلث سازی داده ها تأکید می کند که تلفیق راهکار های نوین رهبری (تصمیم گیری مشارکتی، پذیرش نوآوری، ارزیابی مستمر) با غلبه بر چالش های سیستمی، بهبود پایدار در محیط آموزشی را ممکن می سازد. این مطالعه نقش رهبری انطباق پذیر را در هماهنگی روش های نوین با محدودیت های زمینه ای برای تحول آموزشی برجسته می کند.
چند فرهنگی گرایی در نظریه و عمل رهبری آموزشی: یک مطالعه سیستماتیک
حوزههای تخصصی:
این بررسی رابطه پیچیده بین چندفرهنگی و رهبری آموزشی را با خلاصه کردن تحقیقات موجود از جوامع مختلف بررسی می کند. این مطالعه با تجزیه و تحلیل تفاسیر، کاربردها، رهیافت های مختلف چندفرهنگی، رویکردهای رهبری، تعاملات هویتی و تأثیرات جهانی، پیچیدگی ها و ظرفیت ترویج تنوع در محیط های آموزشی را روشن می کند. یافته ها اهمیت تعیین و تبیین استراتژی های رهبری مبتنی بر بافت بر مبنای نیازها و تجربیات متنوع دانش آموزان و ذینفعان را نشان می دهد. همچنین این مطالعه بر اهمیت درک چند فرهنگی گرایی در پرداختن به نابرابری های سیستمی و پیشبرد عدالت اجتماعی تأکید می کند. همانطور که نهادهای قانون گذار آموزش و پرورش چالش های جهانی شدن و تأثیرات فراملی را بررسی می کنند، رهبران آموزشی باید بتوانند روندهای جهانی را با پاسخگویی به زمینه های محلی متعادل کنند. با پرورش شیوه های رهبری چند فرهنگی، رهبران آموزشی می توانند محیط های یادگیری فراگیر را ایجاد کنند که در آن به تنوع ارزش داده می شود و کل جامعه مدرسه را توانمند می سازد. این بررسی بر نیاز مداوم به تحقیق و گفتگو برای پیشبرد سیستم های آموزشی عادلانه و اجتماعی در سطح ملی و فراملی تأکید می کند.
بررسی برخی از پیامدهای ابعاد بی نزاکتی بین کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
166 - 187
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش و پرورش بنا به ضرورت تغییرات اجتماعی یکی از سازمانهای پیچیده و بزرگ در هر کشوری محسوب می شود و ثمربخشی آن از یک سو تبدیل کردن انسانهای مستعد به انسانهای متعادل و رشد یافته و از سوی دیگر تأمین کننده نیازهای نیروی انسانی جامعه در بخشهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. در این راستا، کارکنان توانمند و مسلط به وظایف فردیشان با ارائه عملکردهای بهتری از خود، سازمانها را در بحرانهای احتمالی نجات دهند و موقعیت های طلایی را برای سازمان ایجاد کنند. بنا بر آنچه بیان شد، تحقیق حاضر با هدف بررسی ابعاد بی نزاکتی در محل کار بر تسلط به وظایف فردی و انطباق کاری فردی از طریق نقش میانجی اعتماد به سرپرست در بین کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان صورت پذیرفته است. که از نظر هدف کاربردی، توصیفی-همبستگی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان و به تعداد 265 نفر می باشد که بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی تعداد 174 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که اعتماد به سرپرست در رابطه بین بی نزاکتی سرپرست بر تسلط وظایف فردی و همچنین انطباق کاری فردی نقش میانجی جزئی دارد ولی اعتماد به سرپرست در رابطه بین بی نزاکتی همکار بر انطباق کاری فردی نقش میانجی کامل دارد.
The Role of Computer Self-Efficacy and E-Learning Readiness Mediated with Technostress in Teacher Professional Competence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
87 - 101
حوزههای تخصصی:
With the increasing popularity of virtual education following the COVID-19 pandemic and the advancement of technology in education, new opportunities and challenges have entered the realm of education. So it is necessary to pay attention to the preparation of schools for this type of learning as well as the self-efficacy of teachers in using information and Communication technology (ICT) skills and the stress they experience in using technology in their jobs. The aim of the study was to investigate the role of Computer Self-Efficacy and E-Learning Readiness Mediated with Technostress in Teacher Professional Competence. This study was applied in terms of goal and fell under descriptive-correlational research in terms of data collection. The statistical population consisted of all teachers of Tehran’s District 15 working at high school levels from 2021 to 2022 (675 people), as 194 people were selected through convenience sampling. In order to collect data from Technostress and Computer Self-Efficacy questionnaire (Dong et al., 2020); E-learning Readiness questionnaire (Keramati et al., 2011); and Teacher Professional Competence questionnaire (Motahhari-Nezhad & Jahangard, 2016) were used. After calculating the scales’ reliability, data were analyzed by SPSS and LISREL Software. The results showed that: computer self-efficacy and e-learning readiness had a direct, positive and significant effect on teacher professional competence. computer self-efficacy and e-learning readiness had a positive and significant indirect effect on teacher professional competence through technostress. Also technostress had a direct, negative and significant effect on teacher professional competence.
رابطه ساختاری خودارزشمندی و خودانتقادی با سازگاری تحصیلی دانشجویان: نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحصیلات سطح بالا، دست یابی به اهداف حرفه ای و شغلی در سیکل زندگی روزمره بسیاری از افراد طبیعی شمرده می شود. در این بین سازگاری تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد کلی سازگاری روانی اجتماعی همیشه مورد توجه پژوهشگران در حوزه تعلیم و تربیت بوده است لذا این پژوهش با هدف نقش میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در رابطه خودارزشمندی و خودانتقادی با سازگاری تحصیلی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان سال دوم و سوم دانشکده علوم دانشگاه سراسری یزد که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل و مشتمل بر 800 دانشجو بودند. برای انتخاب نمونه از میان جامعه مذکور 300 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه دانشجویان به پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران(2003)، پرسشنامه خودانتقادی لویز(1988)، پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(1984) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مک ایلروی و بالتینک(2001) پاسخ دادند. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار spss و Amos23 انجام شد. نتایج نشان داد رابطه مستقیم خودکارآمدی تحصیلی با سازگاری تحصیلی(675/0)، خودارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی(548/0) و خودانتقادی با خودکارآمدی تحصیلی(77/0-) معنی دار است (05/0>p). همچنین براساس آزمون سوبل از آن جا که آماره های آزمون بالاتر از 96/1 به دست آمده است(001/0>p) روابط غیر مستقیم خودارزشمندی و سازگاری تحصیلی از طریق خودکارآمدی و رابطه غیر مستقیم خودانتقادی و سازگاری تحصیلی از طریق خودکارآمدی معنی دار است. بنابر نتایج پژوهش می توان از بسته های آموزشی مبتنی بر سازگاری تحصیلی در جهت بهبود خودانتقادی و خودارزشمندی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان استفاده نمود.
ارائه و اعتبار سنجی الگوی ارتقای مشارکت در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
41 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه و اعتبارسنجی الگوی ارتقای مشارکت دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش: روش پژوهش به شیوه کیفی- کمی که در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی با روش پیمایشی انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی این پژوهش، 16 نفر از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت بودند که با معیار اشباع نظری و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش تحلیل محتوای استقرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش کمی با توجه به جدول کرجسی مورگان حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده در بخش کیفی شامل 106کد مفهومی بود که در 5 مفهوم اصلی و 14 مفهوم فرعی دسته بندی گردید. الگوی ارتقای مشارکت دانش آموزان دوره ابتدایی با پنج مولفه اصلی اصلاح نظام آموزشی (4 مفهوم فرعی اصلاح سیاست گذاری آموزشی و بهبود جذب و نگهداشت معلمان، توانمندسازی نیروی انسانی، نظارت و اریابی موثر) ، اصلاحات مرتبط با مدرسه (4 مفهوم فرعی استفاده از ظرفیت انجمن اولیا مربیان و بازتعریف نقش و وظایف مدارس، بهبود فرآیند یادگیری، اصلاح کلاس درس)، تقویت نظام خانواده (2 مفهوم فرعی اصلاح شیوه تربیتی والدین، آموزش خانواده)، توانمندسازی فردی (2 مفهوم فرعی تقویت مهارت ها و رفع مشکلات روانشناختی و رفتاری)، توسعه اجتماعی ( 2 مفهوم فرعی افزایش آگاهی جمعی، بهبود رفاه اجتماعی) تدوین گردید. نتیجه گیری: از این الگو و مولفه های آن می توان جهت ارتقای مشارکت در دانش آموزان دوره ابتدایی استفاده کرد.
Evaluating The Dimensions of Human Resources Organization in Schools: A Case Study of Education in Kurdistan Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۴, Winter ۲۰۲۴
16 - 37
حوزههای تخصصی:
Human resource organization is one of the human resource activities that guides each person towards perfection by finding the path of advancement of each person in his professional life. The aim of the current research was to identify the dimensions and components of the organization of human resources in Kurdistan's education system in order to provide a conceptual model. From the objective point of view, the research is of the "applied" research type; because it seeks to apply knowledge in new situations and develop practical knowledge in a specific field. This research, in terms of how to collect the required data, is classified in the “qualitative research group. In the framework of this research method, in order to know the opinions and ideas of these people in connection with the field of human resource organization In Kurdistan province, 21 of these elites were selected by purposeful sampling and the interview process continued until theoretical saturation was reached. . Paying attention to the family, not paying attention to quality, high costs for obtaining national positions, low special points for group supervisors, giving grades without degrees and certificates, not paying attention to the conditions and working environment, not paying attention to parents' satisfaction, not paying attention to modernization.
Identification of Performance Standards for Male High School Principals in Mashhad(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۴
51 - 65
حوزههای تخصصی:
Today, the success of organizations and institutions requires effective and efficient management; among them, management in education and schools, as the formal institutions of education, holds a special place. The effectiveness of educational management on the one hand, and the ability to monitor the activities of principals on the other, necessitate access to performance standards in this area. Given the lack of a formulated standard for school principals and the significance and status of high schools, the aim of this research is to identify the performance standards for high school principals. The research method is grounded theory, and the data collection tool is a semi-structured interview. The statistical population includes all male high school principals in the districts of Mashhad. Ten prominent principals were purposefully selected as a sample using the snowball method. After open coding the transcribed interviews and axial coding, 27 components of the performance standards for school principals were identified. Finally, with categorization, these components were classified into five dimensions: human relations, managerial tasks, principals' vision and attitude, school growth and progress, and principals' personal needs. The importance of human relations in high school management was defined as the main category, and other components were defined in relation to it. Ultimately, a model of performance standards for high school principals was obtained.
عوامل موثر بر ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس با استفاده از الگوریتم ترکیبی بود. این پژوهش مبتنی بر مطالعه ای توصیفی، اکتشافی و با رویکردی توسعه ای، کاربردی انجام شده است، که جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوریتم ترکیبی روش شناسی سیستم های باز و پیرانسه و در بخش کمی از تحلیل عاملی استفاده شد، به این طریق که با مطالعه ی پیشینه موضوع و مصاحبه های عمیق با خبرگان، ابعاد و مولفه های مورد نیاز برای طراحی نظام استعدادیابی مشخص شد. نمونه بخش کیفی این تحقیق با کاربست روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به منظور اعتباریابی نظام داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی، مولفه ها تایید شد. براساس یافته های پژوهش ابعاد نظام استعدادیابی در سه بعد(ساختاری، محتوایی، زمینه ای،) تدوین شد. در نتیجه گیری کلی می توان گفت که ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس یک امر پیچیده، زمان بر و طولانی بوده و به دلیل عوامل متفاوت در آن بر پویایی آن نیز افزوده و موجب استفاده از رویکرد متدلوژی سیستمی باز شده است تاکنون کلیه طراحی و تدوین ها در این زمینه معطوف به فاکتورهای جسمانی بوده و به امر مدیریتی آن توجهی نشده است که شایسته است در پروسه ی بلند مدت استعدادیابی در صدر سایر موارد قرار گیرند.
ارتقاء سرمایه روان شناختی دانش آموزان از طریق توانمندسازی یادگیری (تجارب زیسته مدیران مدارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
33 - 45
حوزههای تخصصی:
سرمایه روان شناختی از طریق مداخله های آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، با مطالعه 23 نفر مشارکت کننده از میان مدیران مدارس متوسطه دخترانه دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری، با 23 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که تجربه زیسته مدیران از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری در 3 مضمون و 23 زیرمضمون شامل: ارتقاء مهارت ها (خودباوری، عزت نفس، خود توسعه ای، خودرهبری، خودتنظیمی، خودارزیابی، جذب بازخورد، مهارت مطالعه، مهارت های زندگی)، ارتقاء آگاهی و جوّ حمایتی یادگیری (مشاوره، آموزش های روان شناختی، فرصت تعاملات بین فردی در کلاس درس، جوّ مثبت کلاس درس، یادگیری مستقل، بهبود کیفیت یادگیری، فرآیند یادگیری مبتنی بر نیاز، هم افزایی در یادگیری، یادگیری معنی دار)، مشارکت دهی در کلاس و مدرسه (مشارکت در مدیریت کلاس درس، مشارکت در مدیریت مدرسه، یادگیری تیمی، نوآوری تیمی، فعالیت های جمعی) قابل دسته بندی است. می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی یادگیری از طریق ایجاد مدل های مثبت شناختی در دانش آموزان، ارتقا سرمایه روان شناختی آنان را فراهم می نماید.