فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
گونه شناسی جریانهای فکری ( دینی ) از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی در این نوشتار بررسی چگونگی برخورد متفکرین دینی با وجه اندیشهای تمدن غرب (مدرنیته) است. بنابراین، مبنا و اساس بحث در حوزه تاریخ اندیشه و پرداختن به آرا و عقایدی است که به گونهای به نحوه و شیوه های رویارویی فکری یا تعامل اندیشمندان ایران با جریان اندیشه گسترشگرای مغرب زمین (تجدد) وگونه شناسی آنها مربوط میشود.در این نوشتار تلاش شده است ضمن بررسی مختصر گونه شناسیهای پیشین و نقد آنها، گونه شناسی جدیدی از متفکران دینی ارائه شود که دارای شمولیت بیشتری بوده و بتواند نقایص آن گونه شناسیها را برطرف کند.
تعامل نهاد دین و دولت در عصر پهلوی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول روحانیت
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم روحانیت
موضوع پژوهش حاضر تعامل نهاد دین و نهاد دولت از ابتدای قرن حاضر تا پیروزی انقلاب اسلامی است که در آن به بررسی سیاست های حکومت پهلوی در قبال نهاد دین و حوزه های علمیه و هم چنین برخوردهای متقابل حوزویان در برابر این سیاست ها و نگاه و برخوردشان در مقابل حکومت پهلوی و سیاست های دینی اش پرداخته شده است. سیاست هایی که گاه بنابر مصالح در جهت خواسته های مذهبیون بود و گاه چنان ضدمذهب بود که تمامی مراجع را به مقابله با حکومت می کشاند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که حکومت پهلوی اگرچه در مقاطعی سیاست هایش مطابق خواسته های مذهبیون و موافق با تمایلات نهاد دین بود اما این نزدیکی نه از روی دغدغه های دینی که براساس مصلحت سنجی و به منظور تحکیم پایه های قدرت خویش بود.
مشروطهای که چپ شد
حوزههای تخصصی:
آنالیز عنصری لباس نقاشی شده متعلق به دوره زندیه با استفاده از میکروسکوپ روبشی پروتون
حوزههای تخصصی:
پدیده طلوعیان و نقش انگلیسی ها در شکل گیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت در حدود سال های 1329- 1330 شمسی و ، واقعه و پدیده ای در مناطق نفت خیز خوزستان و در میان دو ایل بختیاری و بویراحمدی به وقوع پیوست که مشهور به سال طلوعی یا سروشی است. این جریان شبه مذهبی که بیش از هرچیز بر انکار دنیا و ترک آن، کناره گیری از امور دنیوی و بی ارزش بودن مال دنیا و خاک و نفت تاکید داشت، در میان ایل بختیاری به شخصی انگلیسی بنام جیکاک نسبت داده شده که آن را طراحی و ترویج کرده است. در میان بویراحمدی ها، شخصی عارف مسلک به نام آقا بابا نقش رهبری را به عهده داشت؛ اما در هر دو مورد برنامه ها و شعارها یکسان بود. طلوع به معنای برآمدن خورشید است. اما در واقعة یادشده، به معنای ظهور یک پدیدة غیرمعمول بود که عده ای، با اهداف خاص، طراحی و ترویج و به مردم عامی و ساده دل القاء کردند. چنین به تودة مردم وانمود و تلقین کردند که نور ایمان ، صداقت ، راستی و حقیقت بینی در وجود آنها سر زده و طلوع کرده است؛ از این رو، به طلوعیان معروف شدند. مهم ترین وعده آنها ظهور قریب الوقوع امام زمان (عج) بود.
نقش اسواران و فرزندان آنان در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از اسواران به عنوان جنگجویان سواره نظام ویژه ارتش ساسانی در آستانه فتوح به مسلمانان پیوستند و ضمن ادامه فعالیت نظامی و نقش در گسترش فتوحات اسلامی، پس از استقرار در شهرهای تازه تأسیس بصره و کوفه در فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این شهرها سهمی عمده داشتند. آنها پس از روی کار آمدن امویان، ضمن شرکت در جنبش های ضد اموی به فعالیت فکری علیه جریان جبرگرایی که از سوی امویان تبلیغ می شد روی آوردندکه نتیجه آن پیدایش تفکر «قدری» بود. فعالیت های ضد اموی اسواران منجر به تبعید تعدادی از آنان به مرزهای سوریه شدو در آنجا نقش مهمی در تحولات سیاسی و فرهنگی دنیای اسلام بازی کردند.
نامواژة جُندیشاپور؛ معنا و مفهوم آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساسانیان، سازندگان بزرگ شهرها بودند و گُستردگی و اهمیت شهرسازی دورة ساسانیان به خوبی در گزارش های تاریخی و جغرافیایی بازتاب یافته است. گزارش های تاریخی همداستانند که شاپور یکُم (241-272م.)، در بازگشت از جنگ های پیروزمندانه اش با امپراتوری روم، اسیران و کوچ یافتگان انطاکیه را در شهری تازه بُنیاد به نام «وِه از اندیوِ شاپور»(شهرِ شاپورِ بهتر از انطاکیه)، در سرزمین خوزستان جای داد. شاپور در متن فارسی میانة سنگ نوشتة خود روی دیوار ساختمان کعبة زردشت، این شهر را «وهی انتیوک شهپوهری» خوانده، امّا در متن یونانی همان سنگ نوشته، نام شهر «گوی آنتیوخ سابور» نوشته شده؛ یعنی در این سنگ نوشته، همچون نام های دیگری که با «و» ایرانی آغاز می شوند، «گ» را به جای «و» آورده اند. در متن های تاریخی و جغرافیایی دورة اسلامی، این شهر «وِه از اندیوِ شاپور»، «گُندیشاپور»، «جُندیسابور»، و یا «جُندیشاپور» خوانده شده است. چون واژة فارسی میانة «گُند» به معنای «سپاه» بوده، و در زبان عربی هم «جُند»، کاملاً هم معنای خود واژة گُند می باشد، به اشتباه پنداشته شده که «گُندیشاپور/ جُندیشابور» به معنای «اردوگاه شاپور» بوده است، امّا در حقیقت، جُندیشاپور ریخت عربی شدة تلفظِ یونانی الاصل نام این شهر است، و هیچ رابطه ای با واژة گُند/ جُند به معنای سپاه یا اردوگاه جنگی ندارد. اگر چه گزارش های تاریخی همگی از ساخت جُندیشاپور در دورة شاپور یکُم و پیوند واژة جُندیشاپور با نام وی سُخن می گویند و کاوش های باستان شناختی در تپه های جنوب دهکدة شاه آباد در چهارده کیلومتری جنوب شرق ی دزف ول که احتمالاً جای شه ر جُندیش اپور می باشد، نشان می دهند که جُندیشاپور از شهرهای ت ازه
بُنیاد دورة ساسانی ان بوده و هی چ چی زی از دورة پیش از ساسانی ان به دست نیام ده است، پ اره ای از پژوهندگان خیالبافانه عقیده دارند که تاریخ شهر جُندیشاپور به دوره های پیش از تاریخ! بازمی گردد، و جُندیشاپور ریخت دگرگون شدة واژة هندی «جنتاشاپیرتا»، به معنای «باغ زیبا و دلگشا» یا «شهر زیبا و فریبنده» می باشد! در این جُستار کوشش خواهد شد با اشاره ای به چگونگی پیدایش شهر جُندیشاپور، و مطالعة دیدگاه های گوناگون دربارة معنا و مفهوم نامواژة جُندیشاپور، معنای واقعی این نام به دست داده شود.
یادی از صالحی نجفآبادی (درگرداب سیاست)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری در عصر پهلوی
منبع:
زمانه ۱۳۸۱ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
شناخت انقلاب اسلامی بدون توجه به تاریخ عصر پهلوی ممکن نیست. جریان تاریخ نگاری در این عصر عمدتاً به وسیله چهره های نزدیک به سلطنت، شکل گرفته است. نگارش تاریخ معمولاً براساس نگرش خاص تاریخ نگار به مسائل حکومت و جامعه انجام شده و تحریف وقایع به نحو جدی در آن به چشم می خورد. البته با همه این ها از اهمیت این نوع متون تاریخی برای تحلیل گران تاریخی، کاسته نمی شود، مقاله حاضر در ادامه مباحث نویسنده در شماره های قبل درباره نقد تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ضمن تعیین تاریخ نگاری محرمانه، به بررسی و تحلیل یادداشت های تاریخی اردشیرجی و اسدالله علم می پردازد.
نظریه های ناتوان
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی:
وقتی که دشمنان انقلاب اسلامی ما خود می گفتند که «با بحران برنامه ریزی مواجه شدند» و کسینجر می گفت که امام خمینی(ره) «گویی از جای دیگری الهام می گرفت» نشان آشکاری بر متفاوت بودن جنس انقلاب و ناملموس بودن ابعاد عمیق روحی و فرهنگی آن بود. اما به راستی چرا نظریه های علوم سیاسی و اجتماعی از درک ماهیت انقلاب اسلامی ناتوان بوده و هستند؟ آیا جز این است که شناخت و درک انقلاب اسلامی نیازمند معارف و دیدگاه های دیگری، خارج از چهارچوب های مادی و ارزیابی های دنیوی است.در مقاله زیر از ضعف و ناتوانی اندیشه ها و اندیشه پردازان غربی در تحلیل ماهیت انقلاب اسلامی پرده گشایی شده است
عباس خان سردار رشید و کردستان (1294 - 1304 شمسی)
حوزههای تخصصی:
عوامل رویکرد و توجه علمای شیعه به غرب
منبع:
زمانه ۱۳۸۶ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
جایگاه علمای دین در ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران معاصر، موجب گردید که آنان در مواجهه با جلوه های متنوع و متکثر غرب در ایران، محوریت یابند. مقاله حاضر علل یاد شده را تشریح کرده است.با نگاه به تاریخ معاصر به وضوح درمییابیم که از سیصد سال قبل، که تفکر غرب جدید وارد ایران شد، در همه وقایع و حوادث مهم اجتماعی، که قاطبه مردم ایران در آن ها شرکت داشتند، نقش علمای شیعه، محوری بوده است. از آنجا که بیشتر و بلکه همه تحولات مهم اجتماعی ایران، از سه سده پیش تا کنون، به طور مستقیم یا غیرمستقیم در خصوص مسائل مربوط به غرب میباشد، پس میتوان گفت که در تاریخ معاصر ما، توجه علما به غرب و درگیری با آن، به نسبت سایر قشرهای جامعه، شدیدتر و گستردهتر بوده است. عوامل موثر در این زمینه عبارت اند از:
تعامل حیات فکری و سیاسی در دوره امویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان در طول تاریخ، نقش موثری در حیات سیاسی جوامع داشته اند. به همین جهت حکومتگران با آگاهی از نقش و جایگاه مهم آنان، برای سهولت سلطه بر جامعه و کسب مقبولیت و مشروعیت، تعامل با اندیشمندان و همراه ساختن حیات فکری جامعه را با حکومت ضروری می دانسته اند؛ اما این تعامل دوجانبه همیشه به سود طبقه حاکم نبوده، بلکه گاهی تفکر گروهی از اندیشمندان در مقابله با حکومتگران، موجب تضعیف یا حتی سقوط آنان گردیده است. مقاله حاضر، تعامل حکومتگران اموی و اندیشمندان جامعه را بررسی می کند و چگونگی شکل گیری، هدف و تاثیر گذاری هر یک از گروه های فکری مانند اهل حدیث، مرجئه، جبریون و قدریه را در دوره امویان تبیین می نماید و مدلل می سازد که اندیشمندان جامعه اسلامی درتعامل با خلفای اموی یکسان عمل نکرده اند. چنان که گروهی از اندیشمندان در خدمت خلفای اموی قرار گرفته و به ابزاری برای توجیه حکومت آنان تبدیل شدند، و در مقابل، گروهی دیگر به نقد خلفا و خلافت اموی پرداختند و منشا تغییر و تحولاتی در جامعه اسلامی گردیدند.