فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲۸٬۳۰۵ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۴۳۳-۴۱۱
حوزههای تخصصی:
رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در بازه های زمانی مختلف در تاریخ سعی داشته اند تا مبتنی بر ادعای خود برای فهم آثار هنری و هم چنین تغییر طبع مرمتگران و مخاطبان هنر، حقانیت خود را به اثبات برسانند؛ اما هر یک در بستر خود دارای نقصان هایی هستند که وجوهی از اثر هنری را در روند مرمت، تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد به روش تحقیق بنیادی نظری و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و نمونه آثار مرمتی به بررسی سه دوره فکری مختلف در مرمت آثار نقاشی بپردازد. برای نیل به این هدف، در سه خوانشی متفاوت: آرای نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره نگاه داشت علمی در نیمه اول سده 20م.، و درنهایت نگره معاصر نگاه داشت در اواخر سده 20 و آغار سده 21م. پرداخته می شود؛ لذا مهم ترین پرسش های موجود بدین شرح خواهد بود: معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو در نگره کلاسیک نگاه داشت، نگره علمی نگاه داشت و معاصر در چیست و چگونه می توان به تفاهمی مشترک میان آن ها دست یافت؟ چگونه می توان با خوانش آرای هابرماس براساس ایده بیناسوبژکتیو به حل معضل نقصان های دو رویکرد سوبژکتیو و ابژکتیو دست پیدا کرد؟ بر این اساس رهیافت معضل تقابل رویکردهای سوبژکتیو و ابژکتیو و تلاش برای نیل به تفاهمی مشترک میان سوبژه ها در ایده بیناسوبژکتیو جستجو می شود. هدف اصلی پژوهش بررسی و ارائه ایده بیناسوبژکتیو در مرمت برای حل معضل نقصان های دو رویکرد مذکور است. در پایان این پژوهش با خوانش آرای «هابرماس»، سعی دارد تا ایده بیناسوبژکتیو را تبیین و نیاز جهان اجتماعی پیرامون و جهان مشترک سوبژه ها را در قالبی مشخص پیشنهاد دهد. نتیجه اصلی حاصله نشان دهنده آن است که، ایده بیناسوبژکتیو که در این پژوهش به آن اشاره شد، درواقع رهیافتی است که تلاش دارد به حل معضل تقابل سوبژه و ابژه و تعامل سازنده سوبژه های شناسا در مرمت دست یافت. این ایده با مطرح ساختن ایده مثلث بندی هابرماس به این نکته اشاره دارد که می توان براساس جهان مشترک سوبژه ها، جهانی اجتماعی بر پایه «نگاه داشت معانی» مشترک انسان ها یافت.
تحلیل الگوی استقرار محوطه های مس وسنگ اسلام آباد غرب با استفاده از مدل های GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
عصر مس وسنگ از جمله ادوار مهم پیش از تاریخ ایران است. تحولات این دوره در زاگرس مرکزی، در ادامه دوره نوسنگی ظهور نموده است. از مناطق مهم زاگرس مرکزی که دارای استقرارگاه های زیادی در رابطه با عصر مس وسنگ بوده، دشت اسلام آباد غرب در غرب کرمانشاه است. با وجود غنای فرهنگی دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ، تاکنون مطالعه هدفمندی به منظور روشن نمودن وضعیت محوطه های دوره مس وسنگ این ناحیه صورت نگرفته است. نگارنده در این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش های ذیل داشته است: الگوهای استقراری دشت اسلام آباد غرب در عصر مس وسنگ به چه صورت بوده است؟ تغییرات الگوهای استقراری در ادوار قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد غرب را چگونه می توان تحلیل نمود؟ به نظر می رسد چند عامل از جمله منابع آبی، ارتفاع از سطح دشت و راه های ارتباطی در شکل گیری استقرارگاه های این ناحیه در عصر مس وسنگ مؤثر بوده اند. بررسی ها و مطالعات انجام شده در این دشت تاکنون ۶۵ محوطه باستانی را در رابطه با عصر مس وسنگ نشان داده است. برخی از این محوطه ها دارای هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ هستند. اطلاعات مکانی گردآوری شده در این پژوهش، با استفاده از روش مطالعات علم GIS و اجرا در نرم افزار ArcGIS مورد مطالعه قرار گرفته اند. مبنای این مطالعات، فاصله هر محوطه استقراری با نزدیک ترین رودخانه یا منبع آبی و سطح ارتفاع آن نسبت به دشت اسلام آباد و دیگر آیتم های مؤثر است. تمام محوطه ها وارد نقشه های تحلیلی شده و این نقشه ها در هر سه دوره قدیم، میانی و جدید عصر مس وسنگ دشت اسلام آباد ترسیم شده اند.
بازآفرینی خانقاه رشیدی و شناخت موقعیت مکانی آن بر مبنای شناسایی ژئوفیزیکی پلان سازه بزرگ تپه شرقی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرچه رشیدیه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در (7-8 ه.ق/ 13-14 م) در شمال شرقی شهرستان تبریز، ساخته شد. این شهرچه شامل دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی بود. یکی از مهمترین بخش های ربع رشیدی، خانقاه رشیدی بود که شامل سه بخش تابخانه، صفه و طنبی است. با این حال، به دلیل زلزله های ویرانگر و جنگ های حکومتی در تبریز، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به شدت آسیب دیده و از بین رفته است؛ بنابراین مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه، محدود به وقفنامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی خانقاه به عنوان یکی از بخش های مهم در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت ساختار معماری خانقاه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقفنامه است. هدف دیگر این تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی خانقاه بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی سایت تاریخی ربع رشیدی است. این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکاء بر وقفنامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس با نمونه بنای مشابه به جای مانده از آن دوره، ساختار معماری پلان خانقاه ترسیم و سپس بر اساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که پلان خانقاه ربع رشیدی با پلان خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه (8 ه.ق/ 14 م) تطابق دارد. این شباهت ها نشان می دهد که الگوی پلان خانقاه های دوره ایلخانی، ممکن است دو طبقه باشد و شامل صحن مرکزی با دو ایوان در شمالی و جنوبی (ایوان جنوبی بزرگتر)، تالارهایی در دو سمت و حجره هایی در اطراف صحن بوده است. همچنین، بر اساس مطالعات ژئوفیزیکی و تحلیل های انجام شده، موقعیت احتمالی خانقاه نیز ممکن است نزدیک به سازه ای باشد که در جنوب شرقی محوطه باستانی ربع رشیدی کشف شده است و به گفته پژوهشگران، به قرن هشتم ه.ق / چهاردهم م مربوط می شود.
تحلیل اصطلاح «دفتر روزنامه (/ روزنامج/ روزنامجه/ روزنامچه)» در متون دانش استیفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
39 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: روزنامه واژه ای فارسی است که از ادوار کهن از پهلوی (روزنامگ) وارد زبان عربی شد و در آن زبان به صورت «الروزنامج» و «الروزنامجه» در متون به کار رفت. در زبان فارسی نیز گونه های روزنامج، روزنامجه، روزنامچه رایج بوده و شواهد بسیار دارد. ازآنجاکه آنچه در فرهنگ های عمومی درباره معنی اصطلاحی و دیوانی روزنامه آمده است، غالباً خالی از تسامح نیست، در این مقاله کوشش شده تا اصطلاح روزنامه با توجه به منابع دست اوّل استیفا تعریف و ویژگی ها، مؤلفه ها و مشخصات ظاهری و کاربردی آن با توجه به شیوه رایج روزگار، به ویژه در دوره مغول و تیموری، بررسی و تحلیل شود. همچنین با همین رویکرد سعی شده است تفاوت دفتر روزنامه با دیگر دفاتر مشابه دیوانی مانند دفتر قانون، دفتر اوارجه و دفتر توجیهات بیان شود. همچنین به نحوه نگارش و بایدها و نبایدهای مربوط به نگارش آن، با توجه به منابع استیفای دوره مغول و تیموری پرداخته و اشاره ای مختصر به تغییرات آن در دوره صفوی و قاجار شده است.
روش/ رویکرد: روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی و از طریق تحلیل محتواست و شیوه گردآوری منابع در این پژوهش کتابخانه ای است.
یافته ها/ نتایج: «دفتر روزنامه» مهم ترین و اصلی ترین دفتر دیوانی بود که همه روی دادهای روز، مانند مداخل، مخارج و اموری مانند واگذاری مسئولیت ها و شکایت ها و اتفاقات و احکام صادرشده، به ترتیب و روزبه روز، همراه باجزئیات آن ها در آن نوشته می شد. نگارش این دفتر مستلزم دقت و احتیاط ویژه ای بوده است؛ زیرا در صورت بروز خطا، حکّ و اصلاح یا جدا کردن برگه از آن روا نبوده و برای نشان دادن اصلاحات تنها ترقین جایز بوده است.
خاستگاه هند و اروپایی بن مایهل گاهانی آتش سوزی فرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 58
حوزههای تخصصی:
گاهان به مثابه مهم ترین بخش از متون اوس تایی که خاستگاه آن گفتارها و اندیشه های خود زرتشت محسوب می شد، همواره از سوی پژوهشگران برای بازیابی اندیشه های حقیقی این پیامبر ایرانی مورد توجه بوده است و به باور ایشان، نوآوری های اندیشه گاهانی که موجب دگرگونی عمیق در جهان بینی مزدیسنی شده بود، مهم ترین ویژگی این متن کهن است. دگرگونی که طی آن نگاه به فلسفه هستی و ماهیت تاریخی نیز دچار تغییر شد و تاریخ که در اندیشه هندوایرانیان چرخه ای از ادوار نامتناهی بود به مسیری خطی مختوم به رخداد سرانجام هستی یا فرشکرت تبدیل شد؛ با وجود این نوآوری و دگرگونی ها، نکته قابل توجه اما وجود الگوها و بن مایه های همسان میان متون گاهانی و اساطیر فرجام شناسانه دیگر اقوام هنداروپایی است. از جمله این الگوهای همسان، بن مایه آتش سوزی سرانجام است که در اندیشه گاهانی همچون رخدادی مهم در آزمون بشر و نیز باززایی هستی مورد توجه قرار گرفته است؛ همسان با این باور گاهانی نیز آتش سوزی سرانجام در اندیشه دیگر اقوام هندواروپایی جایگاهی ویژه در باززایی هستی دارد. بر این مبنا نیز مسئله این پژوهش، بررسی خاستگاه های هندواروپایی بن مایه آتش سوزی سرانجام در اندیشه گاهانی است. این پژوهش با رویکرد تحلیلی- مقایسه ای و بر اساس متون و شواهد تاریخی، زبان شناسی و اسطوره شناسی گاهانی به بررسی این مسئله پرداخته است و به این نتیجه دست یافته است که زرتشت در تبیین و تکوین اندیشه های خود در برساخت مفهوم سرانجام از بن مایه ها و الگوهای آخرت شناسانه هندواروپایی به ویژه بن مایه آتش سوزی سرانجام بهره برده است.
خوانش معانی و مفاهیم چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۸۵-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
استان لرستان در طول تاریخ به عنوان یکی از مسیرهای اصلی اتصال پایتخت ها و شهرهای مهم ایران عمل کرده است. نیاز به ایجاد ارتباطات سریع و پایدار میان این مناطق، باوجود رودهای خروشان و دره های عمیق، ساخت پل های بزرگی را ضروری ساخته است. این پل ها که به عنوان عناصری طبیعی و تعامل پذیر با انسان شناخته می شوند، طی دوره های مختلف در محدوده جغرافیایی زاگرس مرکزی لرستان ساخته شده اند. هدف از احداث این سازه ها، برقراری ارتباط با تمدن های بزرگ و تحقق جنبه های گوناگون حقوق بشر، شامل: روابط مذهبی، قومی، اقتصادی و فرهنگی، و هم چنین ایجاد رفاه، امنیت و تسهیل زندگی در مناطق سخت گذر کوهستانی بوده است؛ به همین دلیل، این پل ها می توانند بازتاب دهنده مفاهیم مرتبط با منظر فرهنگی باشند. بررسی این پل ها و مناظر فرهنگی مرتبط با آن ها می تواند علاوه بر حفاظت از خود پل ها، به شناسایی و صیانت از اجزای تشکیل دهنده این مناظر فرهنگی کمک شایانی کند. از سوی دیگر، گام نخست و اساسی در این مسیر، شناسایی دقیق چالش هایی است که تاکنون شناسایی یا طبقه بندی نشده اند؛ از این منظر، هدف اصلی این پژوهش، بررسی چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان با استفاده از تحلیل و بررسی اسناد و مدارک مرتبط با این حوزه است. برهمین اساس، پرسش های پیشِ رو مطرح می شوند؛ عوامل به وجودآورنده چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان کدامند؟ چگونه می توان به ساختاری دسته بندی و طبقه بندی شده از چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان دست پیدا کرد؟ در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، روی پل های تاریخی ارزشمند رودخانه کشکان انجام گرفته و در ادامه خوانشِ مفاهیمِ چالش ها و زیرمجموعه های آن ها ازطریق تجزیه وتحلیل به روش پژوهش تحقیق کیفی انجام گرفته است. تحلیل داده ها از طریق عملیات کدگذاری در سه سطح انجام و درنهایت چالش ها و زیرچالش های مرتبط با آن در شش دسته کلی با توجه ویژگی ها و شاخصه های نمونه های مطالعاتی دسته بندی شدند.
تجلی کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
45 - 63
حوزههای تخصصی:
کمان مرکب یکی از مهم ترین جنگ افزارهای تمدن ایرانی بود که با استفاده از آن توانستند در ادوار مختلف در برابر دشمنان مقاومت نمایند . ساخت خاص این کمان که بر اساس کشفیات باستان شناسی متعلق به اقوام ایرانی سکا است، این امکان را برای تیرانداز فراهم می کرد که به صورت سواره و پیاده از آن در جنگ استفاده نماید . استفاده از این کمان به اشکال مختلف اعم از مواد سازنده، چگونگی و زمان استفاده و کارآمدی آن در شاهنامه به تصویر کشیده شده است . این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که کمان مرکب در فرهنگ ایران باستان با تاکید بر شاهنامه چه تجلی دارد؟ از این رو این پژوهش مدنظر دارد با استفاده از داده های باستان شناسی، تاریخی و توصیفاتی که از کمان مرکب در شاهنامه آمده است، به توصیفی از این جنگ افزار دست یافته و میزان مطابقت آن را با واقعیت تاریخی بررسی نماید . از این رو روش این مقاله تطبیقی بوده و در آن مصادیق کمان مرکب با شواهد موجود در شاهنامه تطبیق داده شده اند . بر اساس یافته های این پژوهش، جزئیاتی که از کمان در شاهنامه آمده است به خوبی با واقعیت تاریخی کمان مرکب تطابق دارد و کمان ارزشمند گاه اغراق آمیز شاهنامه همان کمان مرکب است.
بررسی چگونگی شکل گیری و انحلال سازمان اصلاحات لارستان (1330- 1332)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از عوامل مهم و تأثیرگذار بر بسیاری از وقایع و تحولات سیاسی- اجتماعی ایران معاصر، فعّالیّت احزاب و سازمان ها است. از این رو شناسایی احزاب و فرایندهای سیاسی آنها برای اهل تأمل و تعمق در اوضاع سیاسی ایران امری ضروری می نماید. سازمان اصلاحات لارستان در جریان ملی شدن صنعت نفت، با تلاش و همکاری شخصیت های برجسته ملی مذهبی در سال 1330 تأسیس شد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به این سؤال می باشد که چه عواملی باعث شکل گیری و انحلال سازمان اصلاحات لارستان شد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که سازمان اصلاحات لارستان به منظور حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت و دولت دکتر مصدق و انجام اصلاحات اجتماعی محلی تشکیل و با کودتای 28 مرداد 1332 منحل شد. اهمیت پژوهش حاضر ازاین روست که می تواند اطلاعات درخور توجهی در خصوص شکل گیری و فعّالیّت سازمان های سیاسی تاریخ منطقه ای ایران در عصر پهلوی دوم ارائه می دهد.
زمینه ها و عوامل سیاسی و اجتماعی موثر بر شکل گیری گفتمان مبارزه در آراء آیت الله هاشمی رفسنجانی(1337-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
129 - 178
حوزههای تخصصی:
فهم جدید از دین در حوزه علمیه قم منجر به ظهورکنشگرانی با رویکردهای فکری و عملی متفاوتی از حوزه سنتی شد. این روند از دهه 1320 ابعاد جدیدی پیداکرد و در اواخر دهه 1330 و 1340 و بعد از آن به شکل و ماهیت تقابلی با حکومت پهلوی در قالب مبارزه طیف جوان و نوگرای حوزه به رهبری امام خمینی، به خود گرفت. این مقاله درپی برقراری پیوند میان زمینه و زمانه اجتماعی و سیاسی با مفاهیم و اندیشه هاست و درصدد پاسخ به این پرسش اساسی است: زمینه ها و عوامل سیاسی و اجتماعی، چه تأثیری بر شکل گیری گفتمان مبارزه در آراء آیت الله هاشمی رفسنجانی داشته اند؟ فرضیه مقاله نیز این است: پیدایش هر پدیده اجتماعی متأثر از سلسله زمینه ها، عوامل و رخدادهای اجتماعی و سیاسی است که باعث شکل گیری آن پدیده می گردند و گفتمان مبارزه در آراء هاشمی نیز برآیند سلسله ای از این زمینه ها، عوامل و رخدادها بوده که در این مقاله به تبیین آنها پرداخته خواهد شد. یافته ها حاکی از آن است که هاشمی در فضای معرفتی خاص آن زمان به دنبال تغییر روابط نامتعادل قدرت بوده و این را در قالب گفتمان مبارزه در دو مقطع 1338 تا 1344 و 1344 تا 1357 به واسطه متون نوشتاری یا گفتاری در قالب «مبارزه سیاسی»، «مبارزه فرهنگی» و «مبارزه» پیگیری کرده است.
بررسی تأثیر تحصّن علما در دانشگاه تهران بر روند پیروزی انقلاب اسلامی؛ رویکردی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
249 - 287
حوزههای تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی مرهون تلاش ها و مجاهدت های علما و مردم مسلمان ایران در طی دوران نهضت اسلامی از سال 1341 تا 1357 بوده است. در این میان، در سال 1357 به دلیل سرعت تحولات و همچنین اثرگذاری وقایع، برخی از حوادث به شدت می توانست سرنوشت انقلاب را دگرگون نماید. واقعه "تحصن علما در دانشگاه تهران" در بهمن ماه 1357 هم به لحاظ نوع کنشگری(تحصن)، هم به لحاظ نوع کارگزار(علما)، هم به لحاظ موقعیت زمانی(8 بهمن 1357) و هم به لحاظ موقعیت مکانی(دانشگاه تهران)، مجموعه خصوصیات و ویژگی های منحصر به فردی دارد که می تواند به عنوان یک "واقعه اثربخش" در پیروزی انقلاب اسلامی به حساب آید. سوال اصلی این است که «تحصن علما در دانشگاه تهران در هشتم بهمن هزار و سیصد و پنجاه و هفت چه تاثیری در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؟» طبق بررسی ها در اسناد و تاریخ شفاهی، نتیجه اثربخشی آن کنش سیاسی- اجتماعی را می توان در مولفه های مختلف، "بازتاب تحصن در مطبوعات"، "بازتاب تحصن در تاریخ شفاهی"، "بازتاب در شهرستانها" و "تاثیر تحصن بر تحولات بعد آن" مشاهده کرد. مقاله حاضر درصدد است با استفاده از روش تحلیل اسنادی، به تاثیر واقعه تحصن علما در دانشگاه تهران در پیروزی انقلاب اسلامی بپردازد. رویکرد مقاله توصیفی تحلیلی است.
تبیین نقش طبقه اجتماعی سَفِلَه در انحطاط تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
نقش طبقات مختلف اجتماع در فرازوفرود تمدنی امری پوشیده نیست، از این رو تعیین نقش طبقات مختلف در این امور، مهم می نماید. این نوشتار بر آن است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نقش طبقه اجتماعی سفله در انحطاط تمدنی از منظر روایات اسلامی بپردازد. سفله گری نوعی سبک زندگی است که از بی توجهی به معارف دینی شروع و تا انحرافات اخلاقی و سقوط هویتی امتداد پیدا می نماید. یافته ها حاکی از آن است که سفله اگر موفق به قرار گرفتن در جمع نخبگانی جامعه گردد انحطاط تمدنی را از راس هرم اجتماعی فراهم می آورد و اگر موفق به این مهم نگردد در سطح عوام به طبقه اجتماعی اوباش تبدیل خواهد شد و انحطاط تمدنی را از پایین هرم فراهم می نماید. علاوه بر این اتحاد این دو دسته در جوامع تمدنی می تواند انحطاط تمدنی را از طریق نابودی نظام سیاسی و نظام اخلاقی فراهم آورند.
تحلیل محتوای اسناد موقوفات روحانیون شهر بارفروش در دوره قاجار (1210-1344 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
175 - 210
حوزههای تخصصی:
روحانیون طبقه ای بانفوذ در دوره قاجاریه به شمار می آمدند و در حیات اجتماعی و سیاسی ایران در آن زمان نقشی تعیین کننده داشتند. اسناد برجای مانده از این دوره نشان می دهند روحانیون، از طریق وقف، در امور عام المنفعه و مذهبی و خیریه حضور فعالی داشتند. وقف به عنوان یکی از سرمایه های اقتصادی در دوره قاجار، باعث افزایش نفوذ و اعتبار روحانیون در میان طبقات مختلف اجتماعی گردید. با وجود این، اسناد موقوفات مربوط به این گروه در دوره قاجار کمتر بررسی شده است. بررسی مندرجات وقف نامه های روحانیون کمک می کند از ویژگی ها و انواع مصارف موقوفات این گروه اجتماعی و نیز از مشاغل، بازارها، کاروانسراها، خانه ها، تکایا و مساجد و محلات شهر بارفروش در دوره قاجار اطلاعات نابی به دست آید. این پژوهش بر آن است با روش تحلیل محتوا و از طریق مطالعه مندرجات و محتوای اسناد وقف نامه های روحانیون واقف شهر بارفروش، مسائلی همچون مصارف موقوفات روحانیون، میزان و تنوع موقوفات و کارکرد آنها را بررسی و تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهند در میان اموال وقف شده روحانیون، زمین، خانه، دکان و باغ بیشترین فراوانی را دارند و در مورد مصارف موقوفات روحانیون، تعزیه داری و عزاداری امام حسین (ع ) در رتبه اول و امور خیریه و عام المنفعه و اولاد در مراتب بعدی قرار دارند. همچنین موقوفات در عصر ناصرالدین شاه و سال های بعد از آن رونق بیشتری داشت که دلیل آن ثبت، مدیریت و حفظ موقوفات در قالب نظام دیوان سالاری جدید و افزایش سطح درآمدی جامعه نسبت به دوران آغازین حکومت قاجاریه بود.
عوامل ناکامی فاطمیان در تسلط بر مناطق شمالی شام (سده چهارم و پنجم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
109 - 124
حوزههای تخصصی:
فاطمیان پس از غلبه بر اغلبیان و تشکیل دولت در افریقیه، مصر را فتح کردند و برای تحقق اهداف خود به شام لشکر کشیدند. مناطق جنوبی و مرکزی شام بدون مقاومت جدی به تصرف آنان درآمد؛ اما مناطق شمالی شام در برابر سلطه فاطمیان مقاومت نشان داد. تسلط بر مناطق شمالی شام، به ویژه شهر حلب همواره یکی از چالش های اساسی فاطمیان بود. این مقاومت باعث شد فاطمیان در حلب متوقف شوند و نتوانند به سوی عراق پیشروی و آرزوی گسترش نفوذ خود را در مناطق شرقی جهان اسلام محقق کنند. این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده، به بررسی عوامل ضعف فاطمیان در مناطق شمالی شام می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل بسیاری در این مقاومت نقش داشته است که عبارت است از: 1. موقعیت استراتژیک و استقلال اقتصادی حلب؛ 2. دشواری های اعزام نیرو به سبب بُعد مسافت حلب تا قاهره؛ 3. دخالت رومیان در مسائل سیاسی و نظامی مناطق شمالی شام؛ 4. سیاست های استقلال طلبانه امیران حمدانی و بنی مرداس؛ 5. ضعف اداری و نظامی دولت فاطمی در شام؛ 6. اختلافات مذهبی فاطمیان با ساکنان شام و شیعیان امامیه؛ 7. تعصبات نژادی. این عوامل باعث شد حلب در دوره حکومت فاطمیان به دژی تسخیرناپذیر تبدیل شود.
تاملی بر راهبردهای مسلمین در جنگ نهاوند (21 ه .ق) و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
101 - 123
حوزههای تخصصی:
فتوحات اسلامی در ایران طی نبردهای متعددی چون قادسیه (14 ق)، جلولاء (16 ق)و نهاوند (21ق) زمینه سیطره اعراب مسلمان براین سرزمین را فراهم ساخت. این فتوحات به سبب آنکه موجد تحولات بنیادین گردید و دگرگونی های دینی، سیاسی، اجتماعی و غیره را به وجود آورد؛ اهمیت وجایگاه خاصی دارد. دراین میان، تاثیرات عمیق جنگ نهاوند در منظومه فتوحات اسلامی، باعث شده نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی علل وقوع جنگ، راهبردها و عواملی که موجب پیروزی مسلمانان در این جنگ سرنوشت ساز گردید ونیز پیامدهای آن را به عنوان دغدغه اصلی پژوهش مورد بررسی قراردهد. مطابق با یافته های تحقیق، گذشته از انگیزه های دینی، مواردی چون ساختار فرماندهی ، برنامه ریزی های دقیق جنگی وبهره گیری مؤثر ازعناصر روانی وتهییج کننده از جمله راهبردهای مهم مسلمانان در جنگ نهاوند بوده و امکان دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی وغیره آن را نیز فراهم ساخته است.
علل گسترش تراجم نگاری شیعی در عصر قاجار، مطالعه موردی: کتاب قصص العلما اثر میرزا محمد تنکابنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
168 - 193
حوزههای تخصصی:
تراجم نگاری از شاخه های مطرح تاریخ نگاری در جهان اسلام است که به شرح-حال طبقات مختلف جامعه می پردازد؛ در دوره ی قاجار به دلیل رشد کمی و کیفی علمای شیعه و کمبود تراجم شیعی به مقوله تراجم نگاری شیعی توجه ویژه ای شد؛ از جمله این تراجم قصص العلما محمد تنکابنی است که از تراجم مشهور این دوره محسوب می شود؛ از این رو مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به شیوه کتابخانه ای بر مبنای این سؤال ها سامان یافته است که علل گسترش تراجم نگاری شیعی در دوره قاجار چیست و چه تغییراتی از جنبه ساختاری و شکلی داشته است؟ و تنکابنی در قصص العلما با چه رویکردی به شرح حال علما شیعه پرداخته است؟ داده های پژوهش، نشانگر این است که تراجم نگاری شیعی در این دوره به طور ویژه ای مورد توجه قرار گرفته و با بهره گیری از نثر فارسی، روان نویسی و پرهیز از اصطلاحات دشوار، نوآوری در شیوه بیان مطالب و خاطره نویسی نوین و تکمیل و تتمیم تراجم پیشین با حفظ ساختار گذشته تغییراتی جزئی داشته است؛ و تنکابنی ضمن بیان حکایاتی که شاکله اصلی قصص العلما است با رویکردی غیر انتقادی به شرح حال علمای شیعه پرداخته است و علاوه برآن به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی اشاره کرده است؛ از این رو باید تراجم نگاری دوره قاجار را با این ویژگی ها نسبت به تراجم نگاری پیشینیان در روند تکمیل نه در دوران گذار خواند.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
نگاهی بر کتاب «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 251
حوزههای تخصصی:
کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی است، که آن را در سال 1316 به درخواست وزرات فرهنگ ایران به رشته تحریر درآورده است. موضوع کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست، به تاریخ و مسائل تباری و نژادی قوم کُرد مربوط می گردد. در زمان سلطنت رضاشاه دستگاه فرهنگی حکومت بر اساس یک تمایل شدید و مرموز، غلامرضا رشیدیاسمی، مردوخ کُردستانی و ولادیمیر مینورسکی را مأمور تدوین تاریخ کُرد و تعیین منشأ نژادی و اثبات ایرانی بودن این قوم نمود. نگارنده در مطالعات خود به نکته قانع کننده ای در باره علل این اشتیاق برنخورده است. به عنوان یک احتمال عمده می توان معتقد بود این تمایل شدید حکومت نژادگرا و آریایی باز پهلوی برای اثبات همریشگی نژادی برخی اقوام ساکن در ایران با فارس زبانان، ریشه در علاقه این حکومت برای یارگیری از اقوام غیر ترک ایرانی، جهت طرح ادّعای غلبه جمعیّتی مردم فارس زبان و برادران نژادی آنها در مقابل جمعیّت ترک بوده است. شاید غرض آینده نگرانه ای برای طرح دعاوی ارضی نسبت به اراضی کُردنشین کشورهای همسایه هم در این اشتیاق دخیل بوده باشد. دعوی ارضی نسبت به سرزمین های کُردنشین عثمانی در ادعانامه استرداد اراضی تسلیم شده به کنفرانس صلح پاریس از طرف هیئت ایرانی در مارس 1919 و تأکید بر ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن این قوم شاهد دیگری است، که این گمان را تقویت می کند.
نویسندگان سه گانه مذکور به عنوان مؤلّفانی پروژه کار در قبال دریافت اجرت، اسناد و امکانات تحقیق به تدوین تاریخ کُرد بر اساس اصول و معیارهای تعیین شده از طرف حکومت پهلوی پرداخته و تاریخی مشوّش و مجعول برای قوم مذکور ساختند. اساس کار در تدوین این تاریخ بر اثبات ایرانی بودن اکراد بر اساس تعریف خاص نخبگان حکومت از مفهوم ایرانی بودن، اثبات آریایی بودن کُرد و اشتراک نژادی کُرد و فارس، اثبات حضور کُرد در همه جای فلات ایران، ادغام کُرد در جامعه آریایی و فارسی، زیر مجموعه فارسی قرار دادن زبان کُردی، منتسب ساختن برخی سلسله های پادشاهی ایران به اکراد و در نهایت منتسب ساختن کُرد به سلسله یا تمدّن ماد استوار بود. تألیف کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» در شرایط خلأ فرهنگی و فقدان آثار مکتوب در موضوع مذکور به انجام رسید و مطالب این کتاب با وجود معایب و اغلاط بسیار، در سایه تبلیغ و پیرایه بندی دیگران قبول عام یافت.
متأسّفانه در سایه سوء استفاده مسئولان فرهنگی حکومت پهلوی از موقعیّت خاص تاریخی و خلأ فرهنگی برای تدوین آثار مکتوب بر اساس اصول و علائق آریایی محور و فارسی محور خود و تلاش های بعدی دستگاه های فرهنگی این حکومت در جهت به کرسی نشاندن تاریخ های دست ساز و مجعول خود و استمرار این رویه در دوران بعد از انقلاب اسلامی، این قبیل نوشته های غیر علمی و غیر مستند در جایگاه کتب مرجع نشسته و ساختار فکری و نگرشی جامعه روشنفکری و دانشگاهی ایران را شکل داده و به منابعی برای تدوین کتب بعدی در موضوع خود بدل شدند.
«خویدوده» در منابع شرق دور؛ سنتی قومی یا دینی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «خوئدوده» یکی از مهمترین مفاهیم فقه زرتشتی است که به ازدواج با خویشان نزدیک تعبیر شده است. از جمله شواهد مربوط به وجود این رسم بین برخی از ایرانیان، متون غیر ایرانی به ویژه یونانی و رومی هستند که بارها توسط محققان مورد کنکاش قرار گرفته اند. اما یونانیان و رومیان تنها مللی نبودند که به این نوع از ازدواج بین ایرانیان اشاره کرده اند، متون چینی، بودایی، ژاپنی و کره ای نیز در این مورد اطلاعات جالبی دارند. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی شواهد مربوطه در متون شرقی و غربی، سنت خوئدوده را در میان زرتشتیان داخل و خارج ایرانشهر بررسی کند. مداقه در این متون نتایجی را در بر دارد. نخست، آن که اطلاعات این متون را می توان به دو دسته تقسیم کرد. قسمتی از این اطلاعات گزارش هایی را شامل می شوند که به این رسم در بین زرتشتیان و دیگر اقوام زرتشتی خارج از ایران می پردازند. بخش دیگر مربوط به ایرانیان زرتشتی مهاجر در شرق دور است. کتیبه مقبره ماشی(Mǎ Shì (馬氏)) در چانگ آن (Cháng'ān (長安))، از جمله مهمترین این داده هاست که چگونگی این رسم در بین ایرانیان مهاجر در چین را نشان می دهد. مدعای نویسنده این است که بر طبق این متون، رسم ازدواج با محارم، عملی دینی بوده که تنها متعلق به ایرانیان نبوده بلکه درمیان بیشتر آریایی-هایی که بر دین زرتشتی بودند رواج داشته است.
جای نام های منسوب به محدوده سرپل زهاب از هزاره سوم پ.م تا اوایل دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جای نام شناسی به عنوان شاخه ای از دانش نام شناسی به بررسی نام مکان ها و دلایل انتخاب آنها می پردازد. جای نام ها در آشکار ساختن اطلاعات موجود در یک منطقه از نظر تاریخی، جغرافیایی و زبان شناسی اهمیت فراوانی دارند. منطقه سرپل زهاب به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه ای که دارد همواره به عنوان یک منطقه حائل ارتباطی بین دشت های پست بین النهرین و ارتفاعات زاگرس مورد توجه بوده است. در شواهد باستان شناسی متعددی از جمله کتیبه ها، کودوروها، مهرها، نقشه های جغرافیایی و منابع مکتوب از زمان سلسله های قدیم سومر تا اوایل دوران اسلامی، از این منطقه با عناوین مختلف یاد شده است. خَلمَن، خالونیتیس، خالا، آلبانیا، حُلوان، حلح، بلاشفر و شاذفیروز از جمله نام های مرتبط با این محدوده جغرافیایی است. هدف از پژوهش حاضر در مرحله نخست بررسی جای نام های منسوب به این حوزه مکانی در ادوار مختلف و سپس ثبت و ضبط اطلاعات موجود در منابع متعدد به منظور تهیه جدول گونه-شناسی جای نام های این منطقه و ثبت رویدادهای سیاسی- فرهنگی مربوط به آن است که در نهایت به درک بهتر شرایط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نوع استقرارهای این منطقه کمک می کند. نتیجه پژوهش پیشِ رو گویای این مسئله است که علاوه بر تنوع در جای نام های به کار برده شده برای این منطقه، شاهد گوناگونی و پویایی مذاهب متعدد در این محدوده جغرافیایی بوده و هم چنین بسیاری از فعالیت های سیاسی و عمرانی نیز در این محل انجام گرفته است. انگیزه و هدف انتخاب اغلب نام های منسوب به این منطقه قابل تشخیص نیست اما حاکمیت سیاسی و محیط جغرافیایی را می توان به عنوان مؤلفه های اصلی در این انتساب ها در نظر گرفت.
مقایسه جایگاه تصوف بیتالمقدس دوره مملوکی و عثمانی
حوزههای تخصصی:
تصوف پیش از تاسیس ممالیک با روندهایی از زوال و رشد در بیت المقدس به صورت پایدار حضور داشت. با باز پس گیری بیت المقدس از دست صلیبیان به دست صلاح الدین، کارکردهای مشروعیت بخشی بیت المقدس برای ایوبیان و ممالیک سبب شد تا به این شهر توجه بیشتری شود. بخش مهمی از این مشروعیت بخشی از نهاد تصوف تامین میشد که صوفیان، خانقاه ها و مرشدهای آنها برای دولت شام و مصر مشروعیت را تامین میکردند. دولت عثمانی در قرن دهم به بیت المقدس تسلط یافت اما با وجود استمرار نهادهای تصوف در بیت المقدس، تصوف دیگر مانند دوره مملوکی در بیت المقدس اهمیت سیاسی نداشت. این امر تا حد زیادی ناشی از منشا تصوف این دو حکومت و تفاوت وابستگی آنها به بیت المقدس بود. سوال اصلی این پژوهش آن است که سنخ تصوف متفاوت سلطنت ممالیک و عثمانی چه تاثیری بر رویکرد آنها به بیت المقدس داشت؟ برای پاسخ به این مسئله از روش تطبیقی در زمینه های تصوف، طریقت ها و محل تمرکز طریقت ها در دو سلطنت بر اساس روند تاریخی استفاده شده است. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که تفاوت عمده بین تصوف خراسانی عثمانی و تصوف شامی ممالیک سبب شده تا ممالیک بر بیت المقدس تاکید کنند در حالی که تصوف عثمانیان نیازی به مرکزیت بیت المقدس نیاز نداشت.