فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۴۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
امروزه، هویت اجتماعی شرطی لازم برای زندگی افراد است و نقشی تعیین کننده در معنابخشی به تجربیات روزمره دارد. این مفهوم به ویژه در مورد پدیده هایی مانند مهاجرت، اهمیت ویژه ای پیدا می کند. با افزایش جمعیت مهاجران به ویژه مهاجران بین المللی در سال های اخیر، شکل گیری بحران هویت در میان این گروه ها به مسئله ای برجسته در مطالعات علمی تبدیل شده است. مهاجرت بین المللی نه تنها مهاجران، بلکه کشورها و جامعه میزبان را نیز با چالش های هویتی مواجه کرده است. این چالش ها ممکن است به احساس عدم تعلق به جامعه میزبان یا احساس همبستگی با جامعه مبدأ منجر شود. پژوهش حاضر فرایند شکل گیری هویت در میان نوجوانان افغانستانی ساکن شهر یزد را مورد مطالعه قرار داده است. داده های این پژوهش که با رویکرد کیفی و استفاده از نظریه زمینه ای و نمونه گیری از ۲۱ نفر از نوجوانان مهاجر افغانستانی انجام شده، از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته های تحقیق به شناسایی ۱۶ مقوله اصلی ازجمله «طرد هویت دوسویه، تجارب زیسته هویت زدا، محدودیت های پیشرفت ساختاری، خودپنداره منفی، ارتباطات خویشاوندی بحران ساز، حمایت سازنده خانواده، بحران رودررویی، سرگردانی هویتی، مسئله مندی چهره، تفاوت قومیتی، هویت یابی آموزشی مهارتی، گستره ارتباط گیری مثبت، تلاش برای تأیید هویتی، گستره ارتباط گیری تخصص محورانه، طرد هویت افغانستانی و انصراف از پذیرش هویتی» منجر شد. مقوله های پیش گفته درنهایت مفهوم «سرگردانی هویتی» به عنوان مقوله هسته را ساختند. نتایج نشان داد این نوجوانان در فرایند هویت یابی خود، به دنبال خلق هویتی مستقل از ارزش های ملیتی و ناسیونالیستی هستند و تلاش می کنند با استفاده از هویت یابی مهارتی/اکتسابی، به تعریفی جدید از خود دست یابند.
تحلیل جامعه شناختی تعیین کننده های کاهش تولید زباله: یک مطالعه کیفی
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
216 - 240
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگرچه انقلاب صنعتی باعث افزایش توانایی های انسان شده است اما محیط زیست نیز به مخاطره انداخته است. یکی از مسائل عمده زیست محیطی، تولید گسترده زباله جامد شهری است که در سراسر جهان، به سرعت در حال افزایش است. برآورد می شود، تولید زباله جامد شهری در سال 2050 به بیش از 4/3 میلیارد تن برسد که یک تهدید جدی برای محیط زیست و حیات انسان است. کاهش تولید زباله، بازاستفاده، و بازیافت، سه رویکرد عمده در مدیریت زباله های جامد شهری هستند که در کشورهای مختلف دنیا مورد توجه می باشند. اتفاق نظر وجود دارد که در سلسله مراتب مدیریت پسماند، کاهش تولید زباله دارای بیشترین نتیجه است. در ایران نیز به دنبال توسعه فعالیت های صنعتی، تولید زباله به طور گسترده افزایش یافته است اما رویکرد کاهش تولید زباله کمتر مورد توجه بوده است. بنابراین، هدف این پژوهش آن است که تعیین کننده های کاهش تولید زباله را در بین شهروندان مورد مطالعه قرار دهد.روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام شده است. مشارکت کنندگان، 15 نفر از شهروندان در آبادان می باشند که به صورت هدف مند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته، جمع آوری شده اند. مصاحبه ها در مکانی که نمونه ها تعیین می کردند و راحت تر بودند انجام شدند. هر مصاحبه به طور متوسط یک ساعت به طول انجامید و تا اشباع نظری، ادامه پیدا می کرد. کلیه مصاحبه ها با اجازه قبلی مشارکت کنندگان، ضبط و پس از اتمام، بر روی کاغذ مکتوب شدند. سپس، در قالب تم های اولیه، تم های فرعی، و تم های اصلی تنظیم شدند. و بالأخره، برای اعتمادپذیری داده ها از روش ارزیابی و بررسی کلیت یافته ها توسط مشارکت کنندگان استفاده گردید.یافته ها: براساس یافته ها، ادراک شهروندان از مفهوم زباله در دو مقوله «زباله به مثابه شیئی با ارزش» و «زباله به مثابه چیزی دورریختنی و بی ارزش» دسته بندی شد. به علاوه، یافته های حاصل از تعیین کننده های کاهش تولید زباله منجر به استخراج هجده تم فرعی گردید که پس از تحلیل و دسته بندی براساس تناسب و تشابه، در هفت تم اصلی به شرح ذیل دسته بندی شدند. 1) نگرش های زیست محیطی، 2) هنجارهای ذهنی، 3) بازبینی و برآورد رفتارِ ادراک شده، 4) تعهدات شهروندی، 5) آموزش و یادگیری، 6) رضایت از عملکرد شهرداری، و 7) کنترل و نظارت.نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که با تقویت نگرش های زیست محیطی، رشد هنجارهای ذهنی، افزایش تعهدات شهروندی، گسترش آموزش، بالابردن رضایت مندی از شهرداری، و ارتقای کنترل و نظارت، می توان تولید زباله را کاهش و به نجات محیط زیست کمک نمود.
بازسازی معنایی سازه کارآفرینی به مثابه خلق ارزش و کسب منفعت اجتماعی: یک پژوهش کیفی از منظر مدیران سمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
153 - 186
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مفاهیم موردتوجه در حوزیه جامعه شناسی اقتصادی مفهوم کارآفرینی می باشد. کارآفرینی از دید دانشمندان علوم اجتماعی فرآیندی است که در شبکیه متغیری از روابط اجتماعی واقع شده و این روابط اجتماعی می تواند رابطیه کارآفرین را با منابع و فرصت ها تنظیم کند. هدف این پژوهش، مطالعیه کیفی سازیه کارآفرینی از منظر مدیران سمن ها می باشد. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است و با 14نفر از دبیران سمن های فعال و دارای مجوز از اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی مصاحبیه عمیق انجام شده است. دبیران سمن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با لحاظ کردن قاعدیه اشباع و حداکثر تنوع انتخاب شده اند. بررسی و متن مصاحبه ها درنهایت منجر به شناسایی شش مقولیه اصلی شامل: 1) منفعت اجتماعی، 2) خلق ارزش،3) تغییر اجتماعی، 4) نوآوری و تجاری سازی، 5) استقلال اقتصادی و 6) توانمندسازی گردید. یافته های به دست آمده نشان می دهد که مدیران سمن ها رویکرد تقلیل گرایانیه اقتصادی از سازیه کارآفرینی ندارند، بلکه رویکرد مدیران سمن ها به مفهوم کارآفرینی رویکرد چندبُعدی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده است؛ درنهایت می توان نتیجه گرفت که، مدیران سمن ها کارآفرینی را به مثابه کسب منفعت اجتماعی تلقی می کردند و به منافع غیراقتصادی نیز در امر کارآفرینی توجه داشته اند؛ هم چنین، مدیران سمن ها کارآفرینی را نه به عنوان کسب درآمد اقتصادی، بلکه به عنوان خلق ارزش در جامعه موردتوجه داشتند.
الگوی محتوایی برای جدول پخش (کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
149 - 182
حوزههای تخصصی:
فرایند تنظیم جدول پخش برنامه های هر شبکه تلویزیونی، فارغ از محتوای پخش شده، یکی از عوامل شکل دهنده و هویت بخش شبکه محسوب می شود. چینش برنامه ها به شکلی منظم، منطبق با منطقی خاص به لحاظ موضوعی، محتوایی، جذابیت و... همچنین متناسب با نیاز و سلیقه مخاطب در ساعات مختلف روز، از مهم ترین وظایف و مأموریت های بخش تنظیم کنداکتور در هر شبکه تلویزیونی محسوب می شود. هدف این مقاله ارائه یک الگوی محتوایی برای جدول پخش(کنداکتور) شبکه تلویزیونی امید، ویژه گروه سنی نوجوان، است. برای گردآوری و تحلیل اطلاعات مورد نیاز، از روش مطالعه کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. 25 نفر از کارشناسان در دو حوزه صاحب نظران دانشگاهی- پژوهشی و مدیران و برنامه سازان به عنوان مصاحبه شونده با به صورت هدفمند انتخاب شدند. مهم ترین نتایج حاکی است که سیاست های مختلف اعم از ساختارهای برنامه سازی، موضوع فعالیت رسانه، مخاطبان، توجه به مقوله زمان، توجه به ساختارها، محتوا و موضوعات، نوع و میزان پوشش جغرافیایی می تواند در تعیین هویت شبکه و انتخاب برنامه ها برای قرار گرفتن در جدول پخش مؤثر باشد.
بررسی کیفیت سیاست گذاری سازمان تامین اجتماعی بر تغییرات سبک زندگی بازنشستگان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تاثیر کیفیت سیاست گذاری سازمان تامین اجتماعی بر سبک زندگی بازنشستگان آن سازمان در شهرستان مهاباد انجام گرفته است و بر اساس معیارهای زیست محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، بهداشت ، امنیت شخصی ، امید به زندگی ، مسکن و دیگر خدمات که مهمترین فاکتورهای هستند که می توانند زندگی سالم برای سالمندان و بازنشسته ها فراهم کنند مورد پژوهش قرارگرفته است . جامعه آماری این پژوهش کلیه بازنشستگان اصلی سازمان تامین اجتماعی در شهرستان مهاباد که جمعاً 1817 نفر بوده می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد317 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است . ابزار جمع آوری اطلاعات ، شامل پرسشنامه محقق در رابطه با پژوهش مذکور می باشد که پس از سنجش روایی و پایای صوری با اخذ نظرات اساتید محترم و تعیین ضریب آلفای کرونباخ ( 827/0 r=) برآورد شد. پرسش نامه پس از جمع آوری و آمار و طبقه بندی اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج حاصله مبین آن است که کیفیت سیاست گذاری سازمان تامین اجتماعی برتغییرات سبک زندگی بازنشستگان آن سازمان در شهرستان مهاباد تاثیر مستقیم دارد.
شناسایی مؤلفه های خبرنگاری بحران های طبیعی برای سازمان صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
263 - 294
حوزههای تخصصی:
در جهان امروزی، بحران بخشی از زندگی روزمریه انسان هاست که در هر جا و هر زمان می تواند رخ دهد و معمولاً زمانی به وقوع می پیوندد که انتظار آن نمی رود. یکی از موضوعاتی که رسانه ها تمایل به پوشش خبری آنها دارند، حوادث و بحران ها هستند. در پوشش اخبار رویدادها توسط یک رسانه، می توان گفت خبرنگار حاضر در محل، مهمترین نقش را در تولید محتوا دارد و برای حرکت شایسته در جهت رسیدن به اهداف موردنظر باید در چارچوبی مدون حرکت کند. هدف اصلی پژوهش، شناسایی مؤلفه های خبرنگاری بحران های طبیعی برای سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. در بخش چارچوب مفهومی نظرییه چارچوب سازی به کار گرفته شد و ضمن مروری بر سوابق تجربی و نظری، با استفاده از روش کیفی و بهره گرفتن از تکنیک مصاحبیه نیمه ساختاریافته، 13 نفر از استادان ارتباطات و اصحاب رسانه در حوزیه بحران که سابقیه فعالیت در عرصه-های پرهیجان بحرانی را داشتند؛ با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، داده-های پژوهش گردآوری و برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و از روش شبکیه مضامین استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های خبرنگاری بحران های طبیعی برای سازمان صداوسیما در 3 مرحلیه کلی: قبل از بحران، حین بحران و پس از بحران؛ 8 مضمون فراگیر شامل: تمهیدات، تعیین خط مشی، اولویت خبری، گزینش محتوا، مسئولیت پذیری، انتخاب تصویر، پیگیری رسانه ای و شناسایی عوامل؛ 16 مضمون سازمان دهنده و در نهایت با 83 مضمون پایه ای به اشباع نظری رسیده است. پس از احصای مضامین، نگاریه شبکیه مضامین خبرنگاری بحران های طبیعی برای سازمان صداوسیما ترسیم شد.
مطالعه تطبیقی آموزش ورزش های رزمی و دفاع شخصی کارکنان پلیس ایران و کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
35 - 79
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیچیدگی و تنوع مأموریت های نیروی انتظامی ایجاب می نماید که کارکنان فراجا برای انجام موفقیت آمیز مأموریت های محوله از آمادگی و توان رزمی بالایی برخوردار باشند. هدف از این تحقیق بررسی برنامه های آموزش ورزش های رزمی و دفاع شخصی پلیس ایران و کشورهای آلمان، آمریکا، کانادا، سوئد، کره جنوبی، ژاپن، کرواسی و هلند است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی است و از روش مطالعات تطبیقی با استفاده از الگوی جرج بردی (توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه) انجام شده است. جامعه آماری شامل پلیس کشورها در قاره های مختلف (اروپا، آمریکا و آسیا) بوده و نمونه آماری به صورت نمونه گیری هدفمند شامل کشورهای آلمان، آمریکا، کانادا، سوئد، کره جنوبی، ژاپن، کرواسی، هلند و انتخاب شده اند.
یافته ها: بر پایه یافته های تحقیق برنامه های آموزش ورزش های رزمی و دفاع شخصی کارکنان پلیس در کشورهای مورد مطالعه به دو حوزه الف: آموزش ورزش های رزمی و ب: آموزش فنون و مهارت های پلیسی ویژه و کاربردی در درگیری های خیابانی تقسیم بندی شده است. در حوزه الف: شاهد سرمایه گذاری، حضور گسترده و فعال کشورهایی مانند کانادا، کرواسی، کره جنوبی و ژاپن برای ارتقای توان رزمی پلیس خود با استفاده از تجارب رشته های رزمی سنتی به خصوص جودو هستیم. در مقابل کشورهای حوزه ب: مانند کشور جمهوری اسلامی ایران، آمریکا، آلمان، هلند و سوئد بر روی دفاع شخصی و روش های کاربردی پلیسی تمرکز خود را معطوف داشته اند.
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نقاط قوت در کشورهای مورد مطالعه و به کار بستن آنها در آموزش فنون رزمی و دفاع شخصی، می توان شرایط تقویت و توسعیه فنون رزمی و دفاع شخصی پلیس را فراهم آورد.
تحلیل پدیدارشناسانه سرطان زیسته (مورد مطالعه بیماران بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان، به مثابیه بیماری ای لاعلاج، به شدت زندگی افراد مبتلا را از جنبه های گوناگون بدنی، روان شناختی و اجتماعی متحول می سازد. سرطان را می توان از منظرها و با رویکردهای مختلفی بررسی کرد. از مهم ترین روش های بررسی این پدیده، بررسی و تحلیل آن از منظر کسانی است که سرطان را می زیند و با آن دست و پنجه نرم می کنند. برای شناخت و واکاوی سرطان زیسته، هدف این مقاله توصیف و تحلیل پدیدارشناسانیه سرطان در بین 12 نفر از بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد بوده است. رویکرد پدیدارشناسی ون منن برای مطالعه انتخاب شد. نمونه گیری از نوع غیراحتمالی و هدفمند بود و از تکنیک مصاحبیه باز و نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، بیماران وضعیت زیستیه خود را در حالات بدنی متناقض به همراه احساس غریبگی، انقطاع و پیش بینی ناپذیری زمانی، روابط اجتماعی مبتنی بر حمایت تا طرد همه جانبه و مرگ اندیشی و مرگ هراسی مداوم تا چنگ انداختن به نیروهای ماورای طبیعی توصیف و تفسیر کردند.
فراتحلیل مطالعات پیرامون رابطه بین فضای مجازی و دینداری در ایران در سال های 1390-1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به رشد تحقیقات در حوزه علوم انسانی و اجتماعی تسلط بر تمام ابعاد یک مسئله تاحدزیادی امکان پذیر نیست؛ بنابراین، محققان به انجام تحقیقات ترکیبی روی آورده اند که عصاره تحقیقات موجود در یک موضوع خاص را به روشی منظم برای آنها فراهم می کند؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، به کارگیری روش فراتحلیل برای تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات انجام شده درباره ارتباط فضای مجازی و دینداری است. برای انجام فراتحلیل حاضر 18 پژوهش مرتبط در سال های 1400-1390 انتخاب شده اند که هدف آنها ارزیابی ارتباط میان میزان استفاده از فضای مجازی و دینداری بوده است . همچنین، این پژوهش ها به روش پیمایشی و با به کارگیری ابزار پرسش نامه در جوامع آماری متفاوت و برحسب سنجه های پایا انجام شده اند. در گام نخست ارزیابی پژوهش های منتخب، فرضیات همگنی و سوگیری نکردن انتشار بررسی شده است که یافته ها ناهمگنی اندازه اثر و سو گیری نکردن انتشار مطالعات مدنظر را نشان می دهد. در مرحله دوم نیز ضریب اندازه اثر و نقش تعدیل کنندگی متغیر سال پژوهش و قومیت با به کارگیری نسخه دوم نرم افزار CMA ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد اندازه اثر فضای مجازی و دینداری معادل 25/0- است که برحسب نظام تفسیری کوهن، این میزان تأثیر در حد متوسط ارزیابی می شود.
سیاست گذاری فضای مجازی در آمریکا: تحلیل بی طرفی شبکه در زمینه تحولات تاریخی، حقوقی و سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
81 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه و تحلیل قانون گذاری و تنظیم مقررات مربوط به اصل بی طرفی شبکه در آمریکا است. این اصل به طور ساده به معنای تضمین دسترسی آزادانه و برابر ارائه کنندگان محتوا، خدمات و برنامه های کاربردی و نیز مصرف کنندگان اینترنت و به عبارت دیگر نگاه یکسان شرکت های ارائه کننده خدمات اینترنتی به مشتریان از منظر محتوایی است که آن ها انتقال می دهند. در یک طرف، مدافعان بی طرفی شبکه بر اهمیت این اصل در تأمین دسترسی غیرتبعیض آمیز، امکان ایجاد فضای رقابت برای شرکت های تازه وارد و صیانت از آزادی بیان تأکید می کنند اما از طرف دیگر، مخالفان این اصل، نوآوری و سرمایه گذاری در زیرساخت را به عنوان علت های عمده مخالفت خود برمی شمارند. نتایج این مقاله نشان داد که به رغم ادعای دسترسی به اینترنت آزاد و باز در آمریکا، گرایش های حزبی و منافع سیاست مداران در این کشور نقش به سزایی در اصل بی طرفی شبکه دارد. در نتیجه، شرکت های فناوری هزینه بسیاری را صرف لابی گری برای جلب نظر قانون گذاران می کنند. از سوی دیگر، به دلیل تأثیرگذاری جهانی سیاست گذاری ارتباطات راه دور و اینترنت در آمریکا، بی طرفی شبکه می تواند دارای پیامدهایی برای شهروندان و کاربران جهانی باشد.
مطالعه تطبیقی هوش فرهنگی واحدهای بین المللی در کاهش تصادفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جا که یکی از مهم ترین سوانح کشور ایران، تصادفات جاده ای بوده و بیشترین علل بروز حوادث و سوانح ترافیکی مربوط به عامل انسان و هوش فرهنگی است، هدف این پژوهش، ارائیه مدلی برای بهبود ایمنی راه و کاهش تصادفات، با تأکید بر عامل انسانی و فرهنگ ایمنی است. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با جامعیه آماری 50 نفر از مردم عادی و 50 نفر از پلیس راهور از رهگذر نمونه گیری تصادفی ساده، داده های موردنیاز از دو روش پیمایشی و کتابخانه ای به دست آمده است. تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها به وسیلیه نرم افزار minitab17 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که بین هوش فرهنگی با فرهنگ کشورها در کاهش تصادفات، بین اتخاذ سیاست آسان گیرانه در مقابل تخلفات رانندگی در جامعه و کاهش تصادفات، بین رسانه ها و مدارس با کاهش تصادفات و ارتقاء فرهنگ و بین بهبود در فرهنگ استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی با کاهش تصادفات رابطیه معنادار وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیلی رابطه ای معکوس و معنادار را بین هوش فرهنگی از تخلف رانندگی نشان می دهد؛ به گونه ای که با افزایش و تقویت هوش فرهنگی و آگاهی ترافیکی مردم، تصادفات کاهش خواهند یافت.
نقد و بررسی عدالت آموزشی با نظر به شکل گیری مدارس خاص و غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1645 - 1674
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیقِ کاربردی، بررسی ابعاد نرمِ شکل گیری مدارس خاص و غیردولتی و تاثیر آن بر مخدوش ساختن اعتبار و قدرت نرم جمهوری اسلامی و نیز توصیف زوایای تفصیلیِ شکل گیری مدارس خاص و غیردولتی، به ویژه پیامدهای مغفول تربیتی و پرورشی از جنبه سیاستگذاری است.این مطالعه از نظر شیوه اجرا کیفی است. جامعه پژوهش، تمام صاحبنظران دستگاهی (مسئولان)، دانشگاهی (محقق و پژوهشگر) و افراد دارای تجربه عملیاتی (مدیر و معلم) بودند که طبق اصل اشباع نظری 13 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود و روایی و پایایی تحقیق با استفاده از روش ارزیابی «لینکلن و گوبا» تایید شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی «کلایزی» استفاده شد.مطابق یافته های تحقیق، 20 شاخص (گویه)، 6 مولفه اصلی و 3 بُعد اصلی (شامل: «عدول نظام از اصول و مبانی خود در حوزه عدالت»، «ضعف فزاینده در بخش آموزشی مدارس عادی»، «از اولویت خارج شدن حوزه پرورشی و به فراموشی سپردن آن»)، قابل شناسایی است.نتایج این تحقیق قابل استفاده برای حل مسائل و در تصمیم گیری ها، سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مربوط به آموزش و پرورش است. پیشنهاد این تحقیق، بازگشت اصولی به قانون اساسی و بازنگری و تحول در خط مشی ها و سیاستهای وزارت آموزش و پرورش مبتنی بر هدف کلان 3 و راهبرد کلان 4 از «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»، است.
نقش میانجی شفقت خود در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
23 - 46
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارضات زناشویی از طریق نقش میانجی شفقت خود در متاهلین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه انجام شد. پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری، کلیه مراجعین متاهل به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در ده ماهه اول سال ۱۴۰۲ بودند که از آن ها تعداد 210 نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF)، شفقت خود (SCS) و تعارض زناشویی (MICQ) را تکمیل نمودند. داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها مشخص کرد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با شفقت خود رابطه منفی و با تعارض زناشویی رابطه مثبت دارند. همچنین شفقت خود با تعارض زناشویی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هر پنج حوزه طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارض زناشویی از طریق شفقت خود رابطه دارند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی برخانواده ها و جامعه، در نظر گرفتن متغیرهای به کار رفته در این پژوهش می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور کنترل فراوانی تعارضات زناشویی و کاهش تعارضات مخرب فراهم سازد.
تصویر رویدادهای جهانی در مطبوعات ایران (تحلیلِ ساختار و محتوای اخار خارجی در روزنامه های ایران، جام جم، شرق و همشهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
65 - 86
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نحوه پوشش رویدادهای بین المللی در روزنامه های سراسری ایران از رهگذرِ تحلیلِ ساختار و محتوای مطالب خارجی ایران، جام جم، شرق و همشهری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است و مطالب خارجی روزنامه ها در یک هفته آماری در چهار ماه نخست سال 1399 تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساختار اصلی مطالب خارجی در روزنامه های ایران بر روی موضوعات "علم و فناوری و بهداشت و درمان" تمرکز دارد و بیشتر مطالب دارای ارزش خبری "تضاد و برخورد" است. شکل ارائه مطالب خارجی بیشتر به صورت "خبر" است؛ هر چند که همشهری و ایران در انتشار مطالب خارجی به قالب های "گزارش، تحلیل و تفسیر" نیز توجه بیشتری نشان داده اند. نتایج تحلیل های آماری در مجموع نشاندهنده توجه کم روزنامه ها به "نگارش منبع اخبار" به عنوان یک اصل حرفه ای و اخلاقی است. با این حال، روزنامه ایران بیشتر از روزنامه های دیگر به ذکر منبع در نگارش اخبار خارجی توجه نشان داده است. همچنین روزنامه های مورد مطالعه از منظر تهیه و انتشار اخبار خارجی وابستگی بسیار زیادی به رسانه های بین المللی دارند و سهم خبرگزاری های داخلی در این خصوص بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است. از نظر تمرکز بر پوشش اخبار مناطق مختلف جهان، بیشتر تاکید روزنامه ها بر "اروپا و آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا)" است.
سلبریتی ها و جذب افکار عمومی: بررسی نقش الگوهای مورد استفاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله ضمن بررسی شاخص های عینی به دنبال درک رفتار سلبریتی ها در فضای مجازی است که چگونه بر مخاطبان و افکارعمومی تأثیر می گذارند. مطالعه پیشینه تحقیقات منجر به استخراج شاخص های دهگانه ای شد که سلبریتی ها برای ایفای نقش در شبکه اجتماعی و جذب طرفداران استفاده می کنند. فرض پژوهش این است که بین این الگوها و جذب افکار عمومی رابطه وجود دارد.روش پژوهش: روش پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش کاربران ایرانی فعال در اینستاگرام و دنبال کننده 10 نفر از سلبریتی های فعال و شاخص می باشند. از فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه جوامع نامعین استفاده شد. پژوهشگر پرسشنامه را برای 40 نفر از دنبال کننده های هر سلبریتی ارسال نمود که در مجموع 400 پرسشنامه تکمیل و دریافت شد که مشخص شد هر کاربر میانگین 9/5 سلبریتی را دنبال و 3/5 ساعت را در شبکه های اجتماعی می گذراند.یافته ها: براساس یافته ها بین الگوهای مورداستفاده سلبریتی ها و جذب افکارعمومی به میزان 0/759در مقیاس همبستگی پیرسون رابطه معنادار وجود دارد، که براساس جنسیت تفاوت معنادار نیست، اما براساس سطح تحصیلات تفاوت معنادار است و افراد با تحصیلات پایین تر بیشتر از افراد با تحصیلات بالاتر تحت تأثیر سلبریتی ها قرار می گیرند. از شاخص های دهگانه "تقلید و الگوبرداری" و "سبک زندگی" قوی ترین ارتباط و بیشترین تأثیر را بر افکارعمومی می گذارند.نتیجه گیری: یافته ها نظریات چارچوب نظری همچون جامعه نمایشی، مصرف فرهنگی و رابطه فرااجتماعی را تایید می کند و سلبریتی ها در بستر رسانه های اجتماعی جدید، نه تنها منشا سرگرمی هستند، بلکه با تأثیر زیاد بر نگرش و افکارکاربران، نقش قابل توجهی در جذب و شکل دهی افکارعمومی ایفا می کنند. موضوعاتی که سلبریتی ها مطرح می کنند ازنظر افکارعمومی بااهمیت است و میزان حضور در شبکه های اجتماعی و دنبال کردن صفحات سلبریتی ها می تواند برای کاربران الگوسازی کند و نه تنها در شکل دهی به جریان افکار عمومی موثر هستند، بلکه آن ها را تقویت یا تضعیف می کنند بنابراین لزوم توجه به این مسئله و پیامدهای آن برای سیاستگذاران و متخصصان رسانه را آشکارتر می سازد.
طراحی الگوی عوامل محتواهای تولید شده توسط کاربر در اینستاگرام با موضوع کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی محتواهای تولید شده توسط کاربر در اینستاگرام با موضوع کووید19 است که با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش جهت مصاحبه شامل خبرگان دانشگاهی و پزشکان وکادر درمان بیماران کرونایی در بیمارستان ها هستند. این افراد با توجه به شیوه هدفمند گلوله برفی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری 11 نفر انتخاب شدند. شیوه تجزیه و تحلیل با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی است. نتایج نشان داد که عوامل علی شامل « اطلاع رسانی و آگاهی جمعی، نیاز به آموزش و الگوی یکپارچه مدون و بررسی دقیق محتوای تولید شده، نیاز سنجی مردم در زمان بحران» می باشد. عوامل زمینه ای شامل« عدم آگاهی از پاندمی، عدم زیر ساخت های کافی و مناسب، عدم حمایت مالی توسط دولت » می باشد. عوامل مداخله گر نیز شامل« سو استفاده شبکه های تجاری از عدم آگاهی مردم، عدم اطلاع کافی مردم، غافلگیری مردم در بحران » می باشد. عوامل راهبردی شامل «نیاز به آموزش عمومی در زمان بحران، مدیریت بحران، ایجاد پایگاه های اطلاع رسانی زیر نظر دولت و وزارت بهداشت» می باشد. پیامدها نیز شامل «آگاهی مردم از شرایط پاندمی از طریق شبکه های مجازی و تلفیق تجربه و آموزش و اطلاع رسانی به افراد در شرایط بحران» می باشد.
تبیین اجتماعی، ساختاری و فردی اشتغال پذیری زنان در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال پذیری دانش آموختگان بالاخص در رشته های علوم انسانی، یکی از مسائل مهم حوزه آموزش است و با توجه به حجم بالای پذیرش در دانشگاه ها بررسی این مسئله اهمیت بسزایی دارد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ادامه تحصیل و اشتغال پذیری دانش آموختگان زن رشته علوم سیاسی است. روش پژوهش به دو صورت تحلیل ثانویه اطلاعات موجود و پیمایش تلفنی بوده است. اهداف پژوهش براساس اطلاعات موجود در سامانه آموزشی و مصاحبه تلفنی با دانشجویان است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته است که شاخص های مختلف اشتغال پذیری را پوشش می دهد و پس از اعتباریابی اجرا شده است. یافته ها در سامانه اطلاعات فارغ التحصیلان نشان می دهد 53 درصد فارغ التحصیلان این رشته در مقطع کارشناسی هستند که 53 درصد آن ها را زنان تشکیل می دهند. 51 درصد سه نفر برتر در ورودی های این رشته زنان بوده اند. میزان فارغ التحصیلی در این رشته در بین تمام دانشجویان، 80 درصد در هر ورودی و بیشترین ترک تحصیل در سال 1388 با 36 درصد بوده است. یافته های مصاحبه های تلفنی نیز نشان می دهد 51 درصد افراد مورد مطالعه در حال حاضر شاغل هستند. آن ها بیشتر در بخش دولتی، به صورت قراردادی و تمام وقت مشغول به کارند. مهم ترین انگیزه برای اشتغال برخورداری از استقلال مالی، دلیل عدم اشتغال کمبود فرصت های شغلی، دلیل ادامه تحصیل علاقه به رشته و دلیل عدم ادامه تحصیل کم تأثیربودن رشته عنوان شده است. این پژوهش نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در اشتغال دانش آموختگان، گرایش به زندگی در شهر مشهد و عضویت در تشکل های دانشجویی و تشکل های خارج دانشگاه است که زمینه مناسبی برای کسب مهارت دانشجویان ایجاد کرده است؛ بنابراین توسعه مهارت های شغلی در دانشگاه ها، برقرار ارتباط دانشگاه با جامعه و همچنین پیگیری وضعیت شغلی پس از دانش آموختگی می تواند زمینه اشتغال دانشجویان را افزایش دهد.
مسائل سازمان های خیریه در ارتباط با دولت و بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۹۹-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر پایهٔ نظریه آرایش مناسب میان سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی، ضمن توضیح نحوه همکنش و ارتباط سازمان های جامعه مدنی با دولت و بازار؛ می کوشد با شناساندن رویکردی جدید، بازگفت متفاوت تری از دو رویکرد رقیب ارائه دهد. در این رویکرد، خیریه ها سازمان های غیردولتی و غیربازاری هستند که در استقلال نسبی و نحوه تعامل و ارتباطشان با دو عرصه دیگر فهم پذیر می شوند و مسائل آن ها رؤیت پذیر می شود. این مطالعه با روش کیفی و تکنیک دلفی در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۲۹ نفر از دست اندرکاران مؤسسات خیریه در کشور انجام شده است. یافته ها نشان داد برجسته ترین مسائل این سازمان ها در مورد دولت عبارت از دولتی کردن هرچه بیشتر خیریه ها، نبود قوانین کارآمد، رقیب پنداری خیریه ها از سوی دولت، فقدان یکپارچگی مرجعیت در صدور مجوز و نظارت است. همچنین، چالش بنیادین این سازمان ها در مورد بازار، بی تفاوتی بنگاه های اقتصادی نسبت به مسئولیت اجتماعی و سازمان های خیریه است. با چنین مسائلی، خیریه ها به پیچ ومهره های بوروکراسی دولتی تبدیل می شوند که تنها در برابر دولت تعهد و مسئولیت دارند و کارکرد آن ها فقط جنبه تسکینی دارد که این، سرآغاز انحطاط آن هاست. افزون بر آن، این سازمان ها رابطه همیشگی و بایسته ای با بنگاه های خصوصی ندارند. درنهایت می توان گفت آرایش مناسبی میان سه عرصه پیش گفته برقرار نیست و مسائل این سازمان ها در نبود آرایش مناسب رؤیت پذیر می شود.
Design and Elaboration of the Neuro-Coaching Education Model (Neuroscience of Coaching)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
181 - 189
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to design and elaborate the neuro-coaching model (neuroscience of coaching) at Isfahan Steel Company.
Methodology: This research is an applied study and, in terms of methodology, a mixed-methods (qualitative-quantitative) research. The statistical population of the study consisted of 15 experts from Islamic Azad Universities and managers of the Isfahan Steel Company. In the qualitative section, their opinions were used to identify and code the categories. For modeling purposes, the statistical population included a group of officials from the Isfahan Steel Company. Cochran's formula was used for sampling, resulting in a sample size of 384, and the sampling method was randomly accessible. To identify the factors, interviews were conducted initially, and with the help of open coding, selective coding, and axial coding, categories and concepts were extracted.
Findings: The results of included 41 axial codes and 251 open codes. Subsequently, in the next stage, using confirmatory factor analysis, the axial, causal, contextual, intervening conditions, strategies, and outcomes were examined. Finally, consensus was reached on 209 open codes and 40 selective codes. For modeling, structural equations and partial least squares (PLS) with Smart PLS software were utilized. The results indicated that the neuro-coaching model (neuroscience of coaching) at Isfahan Steel Company is underpinned by 8 causal conditions, 8 contextual conditions, 6 intervening factors, and 7 strategies, leading to 11 major outcomes for Isfahan Steel Company. These outcomes include: improved neural process performance, personal growth and development, empowerment and psychological improvement, enhanced interactions and satisfaction, improved performance and cost reduction, psychology and personal relationships, interaction and communications, personal and psychological growth, individual and professional development, interactions and exercises, and the quality and effectiveness of neural solutions.
Conclusion: In conclusion, the neuro-coaching model holds significant promise for transforming coaching practices and enhancing organizational outcomes. The integration of neuroscience principles provides a robust framework for developing more effective and scientifically grounded coaching interventions.
Identification of Dimensions and Components of Performance Improvement Management for Educational Group Managers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to develop a comprehensive model for performance improvement management among educational group managers by identifying critical factors and components that influence managerial effectiveness in educational settings.
Methodology: The research adopts a descriptive-survey methodology, with a statistical population comprising 400 educational group managers from Islamic Azad University in Tehran. Using the Morgan table, a sample of 196 participants was randomly selected. Data were collected using a researcher-made questionnaire and analyzed using structural equation modeling (SEM) based on an exploratory factor analysis approach with LISREL software. Validity was assessed using composite reliability (CR) and Cronbach's alpha, with additional evaluations through Bartlett's test and KMO measure.
Findings: The analysis identified six significant factors affecting performance improvement management: continuous monitoring and evaluation (R = .67, t = 9.56), knowledge management (R = .58, t = 8.27), professional development (R = .61, t = 8.70), empowerment (R = .89, t = 13.12), professional ethics (R = .71, t = 15.81), and managerial role (R = .69, t = 9.85). These factors encompass 25 specific components, such as planning, educational needs assessment, knowledge sharing, self-development skills, cognitive support, and strategic planning ability, all demonstrating significant factor loadings (p < .001).
Conclusion: The findings underscore the importance of structured and continuous management practices in educational settings. Emphasizing continuous monitoring, effective knowledge management, professional development, empowerment, ethical standards, and strong managerial roles can significantly enhance the performance of educational group managers. These insights provide a robust framework for educational institutions to improve their management strategies and achieve better organizational outcomes.