فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
علوم خبری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
221 - 247
حوزههای تخصصی:
هدف: تئاتر به مثابه یک «ابزار ارتباطی» به دلیل ماهیت آن، نقش موثری در انتقال معنا و مفاهیم دارد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت وجوه نظری و عملی تئاتر آموزشی و امکان سنجی آن برای آموزش بهداشت و سلامت به مثابه یک رسانه است.روش پژوهش: برای نیل به این هدف، محققان از روش تحقیق کیفی با رویکرد تحلیل مضمون استفاده کرده اند. جهت رسیدن به پاسخ پرسش های پژوهش با 12 نفر از متخصصان و صاحب نظران عرصه ارتباطات سلامت و تئاتر آموزشی مصاحبه های نیمه عمیق انجام شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که با «اصلاح سیستم آموزشی و آموزش و پرورش»، در نظر گرفتن «تئاتر به مثابه رسانه آموزشی در توسعه» و «توانمندسازی و توسعه شناخت و آگاهی افراد جامعه» می توان آن را در راستای اهداف توسعه بخشی دولت ها در نظر گرفت. همچنین تئاتر می تواند با «کمک و جراحی بحران های مختلف از طریق انتقال تجربه»، «ترغیب مخاطب به مشارکت در حل بحران»، «فرهنگ سازی و پیشگیری از بحران» و «ابزار نقد در بحران ها» به کار گرفته شود.نتایج: در بحران کرونا نیز تئاتر می تواند با «آموزش پیام های بهداشت و سلامت در ناخودآگاه مخاطبان»، «آموزش خودمراقبتی و پیشگیری از بیماری ها در میان کودکان و نوجوانان» و «ابزار آموزشی برای رفتارهای ماندگار بهداشتی و سلامت» تسهیل کننده باشد. بر مبنای پژوهش اگر تئاتر را به مثابه یک رسانه در نظر بگیریم، «ارتباطات بهداشتی» مقوله ای است که باید مدنظر مسئولان و دست اندرکاران حوزه بهداشت و سلامت قرار بگیرد. آﻣﻮزش ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮدن ﺳﻄﺢ دانش و ﻣﻬﺎرت های افراد ﺑﺎیﺪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ کﻤک کﻨﺪ ﺗﺎ در ﻣﻮرد ﺳﻼﻣﺖ ﺧﻮد، ﺧﺎﻧﻮاده و ﺟﺎﻣﻌﻪای کﻪ در آن زندگی می کنند، قادر به تصمیم گیری شوند.
نحوه مواجهه مددکاران اجتماعی با مسائل ناشی از کار حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
127 - 157
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فعالیت مددکاران اجتماعی با توجه به گستردگی جامعه هدف و پیچیدگی هایی که دارد— به عنوان یکی از مهم ترین حرفه های یاری رسان در مسیر تغییر و بهبود کیفیت زندگی گروه هدف— همواره با موقعیت های تنش زا رو به رو بوده است. در این شرایط، مددکاران اجتماعی برای مقابله با این چالش ها، اقداماتی انجام می دهند که شناسایی آنها اهمیت دارد. لذا هدف پژوهش حاضر، مطالعه نحوه مواجهه مددکاران اجتماعی با مسائل ناشی از انجام کار مددکاری اجتماعی است. روش و داده ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. به همین منظور، با روش نمونه گیری نظری و هدفمند 20 نفر از مددکاران اجتماعی شاغل در سه موسسه شامل سازمان بهزیستی، کمیته امداد و بیمارستان در شهر همدان انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. سپس داده های به دست آمده به شیوه کدگذاری نظری در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: از تحلیل داده ها شش مقوله اصلی شامل بحران شایستگی، موانع بین فردی مداخله مؤثر، موانع سازمانی، چالش های رفتاری مددجویان، راهبردهای کنش و فرسایش روانی و حرفه ای استخراج شد. در نهایت مقوله نهایی کنش انفعالی/غیرحرفه ای به عنوان پاسخ و واکنشی از سوی مددکاران اجتماعی به مسائل مرتبط با انجام کار مددکاری اجتماعی به دست آمد. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد مددکاران اجتماعی بایستی در مواجهه با مسائل ناشی از کار، حرفه ای تر برخورد کرده و از پیامدهای منفی فرسایش روانی و حرفه ای اجتناب نمایند. نتایج این مطالعه می تواند در راستای فراهم ساختن بستری جهت پیشگیری از آسیب های ناشی از کار برای حرفه های یاورانه و مسئولین، کاربردی باشد. پیام اصلی: فرسایش روانی و حرفه ای یک مسئله جدی در حرفه های یاورانه به ویژه مددکاری اجتماعی است که بایستی مورد توجه نظام شغلی قرار گرفته و در جهت تغییر و تحول در رده ها و جابجایی های شغلی در محیط های کاری اقدام لازم از سوی کاربران و مدیران انجام شود.
مولدسازی و تشدید شکاف متابولیسم اجتماعی: تشریح شواهدی از بحران روابط کار و طبیعت در اقتصاد سیاسی ایران دهه 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولدسازی گذاری کیفی به سوی مرحله پیچیده تری از توسعه سرمایه داری در فضای اقتصاد سیاسی ایران است. فرایندی که از اواسط دهه 1390 شکل گرفت؛ زمانی که آثار توسعه ناموزون و در رأس آن بحران مناسبات تولید به حادترین شکل پدیدار شده بود. این طرح برمبنای منتسب کردن مسئله رکود تولید و معضلات انباشته شده توسعه ناموزون به انجماد دارایی های عمومی توسط مجموعه کارگزاران سیاسی و اجرایی و در همراهی با بدنه دانشگاهی که در قالب اندیشکده ها و کمیته های مشورتی صورتبندی جدیدی پیدا کرده بودند پروبلماتیزه و به سرعت در اسناد توسعه وارد و شکل اجرایی و عملیاتی به خود گرفت. اکنون پس از گذشت چند سال و اجرای پیگیرانه این قانون توسط دولت می توان درمورد فرایندها و سازوکارهای آن در میدان اقتصاد سیاسی جامعه ایران از منظر تبادلات مادی میان کار و طبیعت (اعم از طبیعت تاریخی و طبیعت مصنوع) پرسش کرد.این هدفی است که مقاله مذکور با اتکا به روش مطالعه موردی و گردآوری اطلاعات اسنادی و به طور خاص تمرکز بر مصوبات رسمی منتشرشده جلسات هیئت عالی مولدسازی دنبال کرده است.یافته های تحقیق نشان می دهد طرح مولدسازی با مکانیسم های 1. تشدید شکاف های متابولیک در نظام تولید ارزش، 2. شکاف متابولیسم شهر-روستا و 3. محرومیت زایی منطقه ای در فرایند تقسیم کار ملی مرکز-پیرامون، زمینه تشدید شکاف متابولیسم اجتماعی را فراهم ساخته است.بنابراین سیاست مولدسازی را نه فقط یک برنامه اجرایی یا مداخله ای خنثی، بلکه باید به منزله لحظه ای از تکوین تاریخی منطق سلطه سرمایه بر روابط کار و طبیعت درک کرد؛ منطقی که با مالی سازی دارایی های عمومی، انتقال ارزش از پایین دست به بالادست و شکاف صوری طبیعت از جامعه بازتولید مادی و زیستی را در معرض اختلال ساختاری قرار می دهد.
مطالعه کیفی زمینه ها و پیامدهای کودک همسری در روستاهای استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۶
153 - 178
حوزههای تخصصی:
کودک همسری پدیده ای اجتماعی - فرهنگی است که در نقاطی از کشور زندگی دخترآن رامتأثر نموده و منجر به بروز مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی بسیار می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی زمینه ها و پیامدهای پدیده کودک همسری در جامعه روستایی تدوین شده است. روش پژوهش، کیفی بوده و برای گردآوری داده های از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته استفاده شده است. برای این منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند با 38 نفر از زنانی که تجربه کودک همسری زیر 15 سال داشتند، مصاحبه عمیق به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر نظریه داده بنیاد با استفاده ازکدگذاری نظری متن مصاحبه ها تحلیل شد .یافته های تحقیق نشان داد، شرایط علّی و زمینه ای مقوم و مؤثر در گسترش پدیده کودک همسری در روستاها عبارتند از؛ فقر، شرایط فرهنگی و اجتماعی، استفاده از فضای مجازی، خانواده ناپایدار، نگرش جنسیت زده، رسوم و سنت های محلی درخصوص ازدواج و رشد جسمی سریع. به علاوه این پدیده پیامدهای منفی مختلفی از دیدگاه مصاحبه شوندگان از جمله؛ تجربه خشونت توسط کودک همسران، فقدان قدرت تصمیم گیری و دخالت خانواده ها، فرار از زندگی مشترک و افزایش نرخ طلاق، ناتوانی در مسئولیت های زناشویی، ناتوانی در حفظ سلامتی، افزایش تعداد فرزندان طلاق که ناشی از حاملگی های ناخواسته و بی علاقگی زوجین داشته است.
نقش آزار در کودکی، سلامت اجتماعی بر پدیده قلدری در بین زندانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
83 - 104
قلدری پدیده ای نسبتاً شایع در میان زندانیان است که می تواند عواقب کوتاه مدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانی در پی داشته باشد؛ بنابراین، شناسایی عوامل زمینه ساز آن از اهمیت ویژِه ای برخوردار است؛ در همین راستا، پژوهش حاضر رابطه آزار در کودکی بر سلامت اجتماعی و قلدری را در دو زندان شیراز و یزد بررسی کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی و جامعه آماری را زندانیان مرد و زن زندان های مرکزی شهر یزد و شیراز تشکیل داده است. به دلیل محدودبودن تعداد زندانیان در این دو زندان مطالعه به صورت تمام شماری با تعداد350 نفر بررسی شدند. داده های تحقیق از طریق پرسش نامه سلامت اجتماعی کییز، ترومای کودکی، قلدری اولوئوس جمع آوری شد. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای آزار کودکی، سلامت اجتماعی با قلدری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد که افزایش آزار کودکی تأثیر درخور توجهی بر قلدری دارد و زندانیانی که رفتارهای قلدرمابانه بیشتری در زندان از خود بروز می دهند، در کودکی آزار بیشتری را تجربه کرده اند و آزار کودکانه، سلامت اجتماعی آنان را نیز متأثر کرده است. این نتایج، نیاز به مداخلات حمایتی و درمانی را می طلبد تا اعمال خشونت های فردی و اجتماعی تعدیل شوند.
تطورات گفتمان حجاب از مشروطه تا پایان پهلوی اول (سال های 1285-1320 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی حجابی یکی از مهم ترین چالش های جامعیه ایران به حساب می آید که علاوه بر ناسازگاری فرهنگی با ارزش های ایرانی-اسلامی، پیامدهایی اجتماعی، سیاسی و ملی برای جمهوری اسلامی رقم می زند. مطالعیه این پدیده در بستر تاریخی به ویژه شناخت مراحل اولییه ظهور آن در ایران اهمیت ویژه ای دارد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات گفتمانی حجاب از دوران مشروطه تا انتهای پهلوی اول در بستر تنازعات گفتمانی آن است. رویکرد نظری و روشی پژوهش تحلیل گفتمان، مبتنی بر نظرییه لاکلا و موف است. یافته های پژوهش نشان داد اوایل مشروطه تنها گفتمان حاکم حجاب گرایی بود، اما گفتمان حجاب ستیزی، تغییر در سبک پوشش را با الگوپذیری از مد و پوشاک غربی حول چهار محور اصلی آزادی، عفاف، علم آموزی و بازتفسیر دین صورت بندی کرد که موجب تزلزل در گفتمان حجاب گرایان شد. بازسازی نظری گفتمان مذکور به شکل گیری خرده گفتمان های حجاب قرآنی-فقهی، ضعیفه پندارانه، زن ستایانه، سیاسی-اجتماعی و درنهایت خرده گفتمان حجاب قانونی انجامید. دوگانیه خانه نشینی همراه با حجاب یا حضور اجتماعی با کشف حجاب، نتیجیه حاصل از تنازعات گفتمانی شکل گرفته بود. درنهایت روی کارآمدن حکومت پهلوی قابلیت های دسترسی متعددی به ویژه از طریق دو نهاد ثبت احوال و مؤسسات آموزشی برای استیلای گفتمان حجاب ستیزی ایجاد کرد و با قانون کشف حجاب اجباری، اختلافات گفتمانی را یک جانبه و در عمل بی اثر کرد.
رویکرد پدیدارشناختی دین ابوریحان بیرونی در آینه دین پژوهی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوریحان بیرونی از معدود اندیشمندان مسلمان است که می توان او را به عنوان یک دین پژوه با رهیافتی مشابه با رویکردهای نوین معرفی کرد. یکی از ویژگی های او در دین پژوهی این است که با رویکردی پدیدارشناسانه به بررسی ادیان مختلف پرداخته است. در زمینیه بررسی رویکرد پدیدارشناختی دین وی، پژوهشی مستقل با این عنوان صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی دیدگاه ها و نوع مواجهیه او با ادیان مختلف انجام شده است و با روش تطبیقی و مقایسه ای و با بهره گیری درست از آثار برجستیه ابوریحان بیرونی و مهم ترین نظرات او که ناظر به بحث دین پژوهی است، همچنین با استفاده از تحقیقات جدید، به بررسی دین شناسی ابوریحان و نوع مواجهیه او با سایر ادیان می پردازد. مهم ترین نتیجیه این پژوهش آن است که رویکرد دینی ابوریحان، شباهت زیادی به رویکردها و رهیافت های جدید در دین پژوهی، به ویژه در زمینیه پدیدارشناسی دین دارد. براین اساس او با رویکردی پدیدارشناسانه، به بررسی مقایسه ای ادیان پرداخته است. در بررسی ادیان با احتیاط و به دور از تعصب برخورد کرده و در مواجهه با «دیگری دینی» روشی همدلانه و فارغ از ارزش داوری به کار گرفته است. به علاوه در بررسی ادیان سعی کرده است تا به دین آن ها از منظر متدینان آن دین بنگرد. او حقیقت را امری متکثر می داند که در اختیار تمام افراد بشر است؛ بنابراین همیه ادیان را نجات بخش تلقی می کند.
فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران و تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
89 - 142
حوزههای تخصصی:
ایران و تاجیکستان هر دو متعلق به حوزه جغرافیایی، تمدنی و فرهنگی ایران بزرگ هستند و بر همین اساس مشابهت های فرهنگی و تاریخی زیادی دارند. این مشابهت های فرهنگی نیز همچون روابط سیاسی و اقتصادی بستری برای تقویت روابط میان دو کشور را فراهم می کند. براین اساس این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان چیست؟ فرضیه این پژوهش در پاسخ به پرسش حاضر دربرگیرنده مؤلفه هایی به عنوان فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور است. به این صورت که زبان فارسی، نوروز، تاریخ مشترک، وابستگی های نژادی، اشتراکات دینی و آداب ورسوم مشترک به عنوان فرصت های دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور می تواند سبب همگرایی بیشتر ایران و تاجیکستان شود که این مسئله نیاز به اتخاذ سیاست پایدار و پیگیری مداوم دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور دارد تا از این فرصت ها به خوبی بهره برداری شود. چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران در قبال تاجیکستان نیز به دو سطح داخلی و خارجی تقسیم شده است. در سطح داخلی ازجمله عدم اتخاذ رویکرد واقع گرایانه در روابط میان دو کشور و عدم هماهنگی و موازی کاری میان دستگاه های متولی دیپلماسی فرهنگی ایران و در سطح خارجی نیز فعالیت رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای دارای تضاد منافع با ایران در تاجیکستان و تلاش آن ها برای اثرگذاری فرهنگی و سیاسی بر عرصه عمومی و نخبگانی این کشور، مهم ترین چالش های دیپلماسی فرهنگی در روابط دو کشور است.
شاهدانِ خاموشِ تاریخ: گردش ادبیات در حجره های مذهبی کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سایه ی سیاست، همواره بر ادبیات در کُردستان سنگینی می کند، به گونه ای که پرداختن به جهان درونیِ آفرینش-های ادبی، مغفول مانده است. مساله ی پژوهشِ حاضر مبنی بر یک انتقاد دو سویه، به نحوه ی اندیشیدن، پیرامون ادبیات و نسبتِ آن با تاریخ و سیاست تنظیم شده است. نگریستن به ادبیات از منظر رژیمِ بازنمودی، ملیتی یا طبقاتی، یکی از این سایه ها است؛ و پس راندن ادبیات کلاسیکِ قرن نوزدهمی به ساحتِ رمانتیک و پیشاسیاسی، سایه ی دیگری از آن. هدفِ پژوهش، پس زدنِ این سایه های «صرفاً» سیاسی، و پرداختن به سیاستِ خوداندیشی است که ادبیاتِ کلاسیک، در نسبتِ با تاریخ إعمال می کند. بنیامین، تامپسون و رانسیر در تقاطعِ تاریخ و ادبیات، منظومه ای از مفاهیم را در اختیار ما قرار می دهند تا نگاهِ بازنمودی به ادبیات و نسبتِ انعکاسی اش با تاریخ را کنار بگذاریم. بر مبنای تاریخ نگاریِ درون ماندگارِ «ذهنیت ها» در دو سطح به ادبیاتِ کلاسیک (مکاتبه ای شاعرانه) پرداختیم. در سطح اول، ردپای حسِ مشترکی را دنبال کردیم که در حجره های دینی نهایتاً در قالب ادبیات متبلور می شود، در سطح دوم هم تاریخیتِ شاعرانه ی حک شده در دل این ادبیات را بازخوانی نمودیم. دغدغه ی این ادبیات نه تنها غیرسیاسی نیست، بلکه به مثابه سنتی خاموش و زیرزمینی؛ لحظه ای استتیکی و رمانتیسیستی، همواره مکانی گفتاری، برای خواستِ رهاییِ پس از خود بوده است.
مطالعۀ تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
227-253
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پزشکی به عنوان یکی از انواع مهم مسئولیت، بیانگر تعهد پزشک در قبال جبران خسارت هایی است که در اثر اقدامات و تصمیمات پزشکی به بیماران وارد می شود. مسئولیت پزشکی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: مسئولیت قراردادی که ناشی از توافق بین پزشک و بیمار است و مسئولیت خارج از قرارداد یا قانونی که بر اساس قوانین و مقررات عمومی تعیین می شود. عناصر تشکیل دهنده مسئولیت پزشکی در حقوق ایران و مصر عمدتاً مشابه هستند و شامل خطای پزشکی، وجود خسارت و رابطه سببیت بین خطا و ضرر می باشند. بااین حال، در حقوق مصر، علاوه بر این موارد، شرط «عامل نامشروع» نیز به عنوان یکی از مبانی مسئولیت مدنی پزشک در نظر گرفته می شود. مقایسه تطبیقی مسئولیت مدنی پزشک در نظام حقوقی ایران و مصر نشان می دهد که آثار مسئولیت قراردادی پزشک در هر دو کشور از نوع تعهد به وسیله است. همچنین، مسئولیت پزشک در هیچ یک از این دو نظام حقوقی، یک مسئولیت محض نیست. بااین حال، ارکان تحقق مسئولیت مدنی پزشک در برخی موارد بین حقوق ایران و مصر تفاوت هایی دارد.
بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر فرزندآوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
187 - 244
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر فرزندآوری، اهمیت و کاربرد بسیاری در سیاست گذاری اجتماعی و اقتصادی دارد. هدف پژوهش حاضر این است که با مروری بر پژوهش های پیشین، عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر فرزندآوری زوج ها طی 10 سال اخیر در ایران شناسایی گردد. این مطالعه با روش پژوهش اسنادی انجام شده است. با جستجو با کلیدواژه های باروری و فرزندآوری در بانک اطلاعات نشریات کشور مشخص گردید 251 مقاله علمی پژوهشی فارسی از 266 مقاله یافت شده، طی 10 سال اخیر چاپ شده است. از 251 مقاله چاپ شده طی سال های 1392-1402، 57 مقاله مرتبط با موضوع پژوهش حاضر بود و در آنها عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیرگذار بر فرزندآوری زوج ها در ایران بررسی شده بود. 57 مقاله مذکور در پژوهش حاضر به دقت مطالعه شد و یافته های آن در سه بخش یعنی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیرگذار بر فرزندآوری دسته بندی گردید. یافته ها نشان داد در بخش اجتماعی، افزایش سطح تحصیلات، اشتغال زنان، مشارکت اجتماعی، حمایت رسمی و غیررسمی، کیفیت روابط زوج ها، تحولات خانواده، توسعه شبکه اجتماعی، احساس امنیت، عدم توانایی در ایجاد هماهنگی بین کارهای بیرون از خانه و بچه داری و در بخش فرهنگی نیز باورهای مذهبی، ارزشمندی فرزندآوری، قومیت، دگرگونی های ارزشی، فردگرایی، تقسیم کار بین زن و مرد در خانواده، مصرف فرهنگی و در بخش اقتصادی هم وضعیت اقتصادی و مسکن ازجمله عوامل تأثیرگذار بر فرزندآوری بودند. بر پایه یافته ها می توان نتیجه گرفت هرکدام از عوامل و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی به تنهایی نمی توانند نقش تعیین کننده ای در این زمینه داشته باشند و ترکیبی از عوامل مذکور، در گرایش افراد به فرزندآوری مؤثر هستند.
بازاندیشی در علوم اجتماعی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های انسانی را داشته است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردیداست. از جانب دیگر علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های سنجش اعتبار علم در جامعه شناسی را ابداع نمایند. روش و داده ها: روش بازاندیشی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش ها در عرصه جامعه شناسی به شمار می رود. با کاربرد این روش محقق علوم اجتماعی علاوه بر مطالعه افراد تحت مطالعه خود، خودش را نیز مطالعه می کند. برای معرفی این روش، به اصلی ترین منابع از طریق یک مطالعه اسنادی مراجعه شد و سعی شد شیوه ها و مراحل بازاندیشی در مطالعات میدانی ارائه شود. یافته ها: در این بخش سعی شد با استفاده از نظریه بوردیو و پژوهش ماثنر و دوثت تکنیک های اصلی بازاندیشی در پژوهش های میدانی تشریح شود. دراین مسیر سعی شد نشان داده شود که پژوهشگر علوم اجتماعی با استفاده از روش بازاندیشی چگونه می بایست 1. علائق اش، 2. عواطف اش، 3. زمینه های سازمانی و نهادی که بر وی تأثیر می گذارند و 4. زندگی نامه شخصی و دانشگاهی اش را در رابطه با موضوع تحقیق مورد بررسی قرار دهد و اجازه ندهد که این بسترها و علل بر اعتبار پژوهش وی خللی وارد کند. بحث و نتیجه گیری: در روش بازاندیشی پژوهشگر علوم اجتماعی تلاش می کند تا پژوهش اجتماعی خود را پیش از هر چیز کنترل کند، قوی تر سازد و بر اریب هایی که به صورت بالقوه بر آن حاکم اند، فائق آید. درواقع محققان در اینجا سعی می کنند اعتبار پژوهش خود را ارتقا بخشند. امروزه اکثر رشته های علوم اجتماعی سعی می کنند در پژوهش های کیفی از این روش استفاده کنند. پیام اصلی: روش بازاندیشی به عنوان یکی از جدیدترین روش های اعتباریابی در پژوهش های کیفی است. در این روش محقق سعی می کند اعتبار پژوهش خود را با زیرسوال بردن پیش فرض های شخصی، سازمانی و ساختاری ارتقا دهد و پژوهشی یا یافته های معتبرتر ارائه کند.
بررسی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی تجرد ناخواسته دختران در شهرستان های غربی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی تجرد ناخواسته، برای دختران ازدواج نکرده 35 تا 50 سال شهرستان های اسلام آباد غرب، دالاهو، سرپل ذهاب و گیلان غرب بررسی شده است. روش پژوهش مبتنی بر پارادایم کمی و با استفاده از پیمایش با حجم نمونه 385 دختر ازدواج نکرده 35 تا 50 ساله انجام شده است. بیشترین مشکلات دختران مجرد به ترتیب مشکل اقتصادی (تهیه مایحتاج زندگی روزمره، سرباری اقتصادی، کار بدون مزد برای خانواده و اطرافیان)، پیامد منفی روان شناختی (هراس از آینده) انگ اجتماعی (عدم پذیرش اجتماعی) و سپس ارتباط اجتماعی (ارتباط با اقوام) بوده است. پیامدهای مذکور برای دختران بر حسب ویژگی های فردی، اقتصادی و اجتماعی و هم چنین محل سکونت آنان متفاوت بوده است. دختران با سن بیش از 40 سال، شهرستان دالاهو، مناطق روستایی، تحصیلات پایین تر، پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین، بی کار یا خانه دار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روان شناختی منفی داشته اند. افزایش پیامدهای منفی مسئله به تدریج به پیدایش آسیب های اجتماعی جدید و هنجارهای جنسی جدیدی منجر خواهد شد که نیازمند شناخت پیامدها و سیاست گذاری و برنامه ریزی برای کاهش پیامدهای منفی تجرد ناخواسته برای دختران است.
مطالعه شیوه های گذار به تولید و عرضه محتوای تعاملی شنیداری در دو دهه اخیر (مطالعه موردی بی بی سی ساندز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال و گسترش سکوها، تقاضا برای محتوای تعاملی در حال افزایش است و این موضوع شامل محتوای شنیداری نیز می شود که با رسانه های سنتی تفاوت بسیار دارد.شرایط جدید تحولات ساختاری و محتوایی را در این سازمان های رسانه ای به دنبال خواهد داشت. این مقاله با هدف بررسی زمینه ها و عوامل مؤثر بر تغییر ساختاری و محتوایی ناگزیر در چنین شرایطی انجام شد تا به این سؤال ها پاسخ دهد که راهکارها و توصیه های عملی برگرفته از رسانه هایی که این مراحل را طی کرده اند چگونه در رادیو ایران قابل اجرا است؟ چه تغییرات ساختاری در سازمان های رادیویی برای همگامی با این تحولات ضروری است؟ و تولید و عرضه محتوای تعاملی شنیداری در پلتفرم های شنیداری جدید چه ویژگی هایی دارند؟ ازآنجاکه رادیو بی بی سی حرکت به سمت تولید و عرضه محتوای تعاملی شنیداری را زودتر از دیگر رادیوها آغاز کرد در این پژوهش به عنوان نمونه مطالعه شد. این مقاله با استفاده از روش مطالعه موردی و رویکرد کیفی،شامل مطالعه منابع علمی و گزارش های داخلی بی بی سی و تحلیل محتوای کیفی داده ها از پلتفرم بی بی سی ساندز در پاییز و زمستان 1402 انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد رادیو بی بی سی برای تولید و عرضه محتوای تعاملی شنیداری، اقدام به تحولات ساختاری در سطوح مختلف خود ازجمله: توجه به تغییر تعریف رادیو در عصر پلتفرم ها، توجه به بسترهای جدید عرضه محتوای شنیداری با تأکید بر پلتفرم های موبایلی، توجه به تغییرات الگوهای اجتماعی، یکپارچه سازی عرضه محتواهای شنیداری، امکان شخصی سازی محتوا کرده است.همچنین می توان نتیجه گرفت ردیابی عادات شنیداری، تحلیل داده ها و بهبود تولید محتوا، جذب مخاطبان جدید و شکل دهی عادات شنیداری، ارائه تجربه ای شخصی سازی شده تر و مرتبط تر به کاربران ازجمله مزایا و اثرگذاری منفی بر بودجه رادیو و جانشینی پلتفرم های ثانویه به جای ناشر اصلی می توانند به الگو گرفتن در این گذار اجباری برای رادیو ایران مطرح شوند.
درنگی بر فرصت های تحلیل داده در اخبار صدا و سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۹)
31 - 53
حوزههای تخصصی:
روزنامه نگاری داده محور، فرایند استفاده از داده ها برای تولید، روایت و انتشار فرآورده های خبری است که در دهه اخیر موردتوجه و اقبال سازمان های خبری پیشرو و برجسته قرار گرفته است. این پژوهش با هدف آگاهی بخشی از فرصت های روزنامه نگاری داده محور و ایجاد انگیزه برای کاربرد مؤثر آن در اخبار صداوسیما، به شناسایی این فرصت ها می پردازد. داده های این پژوهش از راه مصاحبه با کارشناسان و خبرگان جمع آوری و با روش تحلیل مضمون، تحلیل شده است. از تحلیل متون مصاحبه ها، ۱۱۱ مضمون پایه استخراج شد. با یکپارچه سازی این مضامین، ۳۲ مضمون سازمان دهنده و در نهایت ۴ مضمون فراگیر شکل گرفت که فرصت های روزنامه نگاری داده محور در اخبار صداوسیما را تشکیل می دهند: "ایجاد تمایز، برجستگی و کسب اعتبار و مرجعیت رسانه ای"، "قابلیت روزنامه نگاری داده محور برای اولویت گذاری و برجسته سازی اخبار"، "تولید فرآورده های خبری نو، چندرسانه ای و تعاملی" و "افزایش مخاطب و فراهم کردن زیست بوم درآمدزایی نو، احیای حوزه عمومی و اثرگذاری و نفوذ بر حکمرانی". همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که این فرصت ها را می توان با نظریه های برجسته سازی، حوزه عمومی و اشاعه (پذیرش) نوآوری تبیین و تفسیر کرد.
مهارت های رفتاری غیر کلامی و تأثیر آن در ارتباطات اجتماعی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر از طریق غیر زبان و گفتار ارتباط غیرکلامی است. قرآن در تبیین ارتباط غیر کلامی به اهمیت خصایص ظاهری در روابط فردی و اجتماعی نظیر حالات چهره، نوع نگاه، لبخند، گشاده رویی، گریه، خنده، پوشش و نظایر آن اشاره کرده که بخش قابل توجهی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مهارت های رفتاری غیرکلامی و تأثیر آن در ارتباطات اجتماعی از دیدگاه قرآن پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که حالات چهره بیانگر حالات درونی انسان و از مهم ترین عناصر تعامل میان فردی برای تعامل سالم اجتماعی است. انسان ها می توانند با اتخاذ حالات چهره، متناسب با آن موقعیت، از خود عکس العمل نشان دهند وچهره شاد یا محزون می تواند اطرافیان را خوشحال یا غمگین کند. از مهم ترین کارکردهای مهارت ارتباط چشمی که عامل سلامت ارتباطات اجتماعی ست، کنترل نگاه به ویژه در مورد نگاه به جنس مخالف و نگاه تحقیرآمیز نکردن به دیگران است. مهارت ارتباطی لبخند درانسان ها ایجاد سرور و بهجت نموده، باعث جذب و الفت بین قلوب وسلامت اجتماع می شود. مهارت پوشش و زینت بدن با لباس مناسب، باعث سلامت در ارتباط اجتماعی شده و زمینه پیوستگی و ارتباط با یکدیگر را فراهم می نماید.
تحلیل راهبردی نقش هیأت های مذهبی در امنیت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی پلیس سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
31 - 43
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هیأت های مذهبی به عنوان یکی از زیرساخت های هویتی-امنیتی در تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، از رویکرد تحلیل مضمون بهره گرفته است. در این مطالعه، داده های به دست آمده از مصاحبه ها و مشاهدات، با استفاده از فرایند استخراج مضامین از پایین به بالا مورد بررسی قرار گرفتند. این فرایند در چهار مرحله اصلی شامل رمزگذاری اولیه، تشکیل مضامین پایه، استخراج مضامین سازمان دهنده و تعیین مضامین فراگیر بر مبنای سه سطح فردی، اجتماعی و ملی اجرا شد. در سطح فردی، هیأت های مذهبی به عنوان کارگاه تربیت نیروی انسانی متعهد، از طریق تقویت تاب آوری اخلاقی-امنیتی، معرفی الگوهای دینی انقلابی و آموزش مفاهیم جهادی، نقش اساسی در ایجاد «سربازان نامرئی» ایفا می کنند. در سطح اجتماعی، ایجاد شبکه های امنیتی مردمی از طریق آیین های جمعی، رویدادهای روضه خوانی و تعامل میان نسل ها، موجب تقویت سرمایه اجتماعی و انسجام جمعی می شود. از سوی دیگر، در سطح ملی، فعالیت های فرهنگی-امنیتی هیأت ها در تولید گفتمان مقاومت و دفاع از ارزش های ملی، به تثبیت هویت فرهنگی کشور و تقویت اقتدار ملی دامن می زند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تعامل و هم بستگی بین سطوح فردی، اجتماعی و ملی، چرخه ای هم افزا ایجاد می کند. این تجربه نظری و عملی به کاهش هزینه های امنیتی نظام و ایجاد پدافندی غیر عامل در برابر تهدیدات نرم و جدید منجر می شود. پژوهش حاضر با ارائه «مدل چرخه هم افزای امنیتی-هویتی»، خلأ نظری موجود را در مطالعات پیشین که غالباً به جنبه های تکی و فراگیر نمی پرداختند، برطرف ساخته و راهکارهایی جهت یک پارچه سازی ارزش های دینی و راهبردهای امنیت ملی ارائه می کند.
واکاوی زمینه ها و پیامدهای تخریب آثار تاریخی (مورد مطالعه: ساباط عبید زاکانی قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوای زمینه های و پیامدهای تخریب ساباط عبید زاکانی انجام شده است. رویکرد این پژوهش کیفی بوده و روش پژوهش نظریه داده بنیاد مبتنی بر مدل اشتراوس و کوربین می باشد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخت یافته است. جامعه آماری شامل خبرگان متخصص در حوزه میراث فرهنگی، مرمت گران، اساتید دانشگاه و چندتن از همسایه های ساباط عبید زاکانی بوده است. شیوه نمونه گیری در این پژوهش غیرتصادفی از نوع هدفمند می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس قاعده اشباع، به تعداد 18 نفر تعیین و نهایی شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که شرایط علی (افول سرمایه اجتماعی، کژکارکردی سازمانی، آنومی سازمانی و فساد سازمانی)، شرایط زمینه ای (ناکارآمدیی کنترل رسمی، فقر فرهنگی و عدم تعلق خاطر)، شرایط مداخله گر (ضعف مدیریت نهادی و مصرف گرایی)،پدیده مرکزی (وندالیسم تاریخی)، پیامدها (کاهش امنیت اجتماعی، بی سازمانی فرهنگی و بحران امنیت رفتاری) و راهبردها (هویت تاریخی پایدار، نوگرایی کاذب، حمایت اجتماعی ابزاری، مدیریت فرهنگی و توسعه پایدار محلی) مدل پارادایمی وندالیسم تاریخی را منعکس می نماید.
مطالعه نگرش دانشجویان به زندگی مجردی: یک مقایسه جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل جامعه شناختی مقایسه جنسیتی نگرش دانشجویان به زندگی مجردی و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن است.پژوهش حاضر در قالب پارادایم اثباتی و با راهبرد قیاسی انجام شده و به لحاظ اجرا کمی (پیمایشی) است. در این مطالعه از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. با مطالعه نظری هشت متغیر اجتماعی و فرهنگی به عنوان متغیرهای احتمالی اثرگذار بر نگرش به زندگی مجردی و با استفاده از فرمول عمومی کوکران، 300 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند.یافته ها نشان داد در مجموع دختران نگرش منفی تری از پسران به زندگی مجردی دارند و میل به ازدواج در بین دختران بیشتر است. درخصوص عوامل تأثیرگذار بر نگرش به زندگی مجردی در بین دختران، متغیر پایبندی به ارزش های خانواده با ضریب بتای 35/0- تأثیر کاهنده و در بین پسران، متغیر فردگرایی با ضریب بتای 32/0 مهم ترین متغیر با تأثیر افزاینده بر نگرش به زندگی مجردی هستند. اما در مجموع در مدل تحلیل مسیر سایر متغیرها مشخص شد پایبندی به آموزه های دینی از متغیرهای مهم و کاهنده در هردو گروه در نگرش مثبت به تجردزیستی است. از طرف دیگر استفاده بیشتر از شبکه های اجتماعی تأثیر افزاینده در گرایش مثبت به تجردزیستی دارد و این مهم نشانه ضعف سیاست گذاری فرهنگی با هدف تولید محتوای مرتبط در شبکه های اجتماعی براساس ارزش های دینی و بومی است.تقویت انواع حمایت اجتماعی با بهره گیری از ارزش های دینی و خانوادگی در جهت تشویق به زندگی متأهلی و آگاهی سازی در این زمینه در سطوح سیاست گذاری، راهبردپردازی و اقدام بسیار مهم است.
تبیین ادراک اجتماعی بر بازنمایی «روح مکان-حس مکان»؛ از منظر معناشناسی در فضاهای فرهنگی هویت مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
52 - 65
حوزههای تخصصی:
فضاهای فرهنگی همواره بستری برای شکل گیری هویت جمعی و انتقال معانی در بستر اجتماع بوده اند. دراین میان، آنچه به فضا معنا و جان می بخشد، پیوند میان ادراک اجتماعی و بازنمایی «روح مکان-حس مکان»، است. مطالعه حاضر باهدف واکاوی تأثیر ادراک اجتماعی بر نحوه تبلور این مفاهیم در فضاهای فرهنگی هویت مند و از منظر معناشناسی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که-چگونه تجربه جمعی و تفسیرهای ذهنی کاربران از مکان، در ایجاد احساس تعلق و هویت فضایی نقش آفرینی می کنند. این پژوهش از روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بهره می برد تا ارتباطات معنادار میان ادراک اجتماعی و مفاهیم روح مکان و حس مکان، را در فضاهای فرهنگی هویت مند بررسی کند. گردآوری داده ها ازطریق تحلیل متون نظری، منابع تاریخی، و نشانه های فرهنگی انجام پذیرفته و تلاش شده است تا از رهگذر خوانش لایه های معنایی و نشانه شناختی، جایگاه تجربه زیسته و معناهای جمعی در ساختار فضایی تبیین شود. یافته ها برآن است که ادراک اجتماعی نه تنها در تجربه حسی-فضایی افراد از مکان، بلکه در بازتولید معانی نهفته درآن فضاها نیز نقش محوری دارد. «حس مکان»، در بستر تعاملات اجتماعی، حافظه جمعی و نمادهای فرهنگی تقویت می شود و در قالب «روح مکان»، بازتاب می یابد؛ روحی که با لایه های معنایی پنهان در ساختار فضایی گره خورده است. درنتیجه، پژوهش موردتبیین آشکار ساخت که درک اجتماعی از مکان، از رهگذر لایه های معنایی و ادراکی، می تواند بازنمایی های غنی تری از روح مکان و حس مکان در فضاهای فرهنگی فراهم آورد. این ادراک، برساخته ای است از حضور فعالانه کاربران، خاطره های مشترک و معناهای نمادینی که در ساختار کالبدی و نظم فضایی جای می گیرند. ازاین رو، طراحی فضاهای فرهنگی هویت مند در عصر معاصر نیازمند توجه به زبان مشترک کاربران و ارزش های بومی و اجتماعی در قالبی معناشناختی است.