فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
استقبال مدارس از آموزش سواد مالی به شکل روزافزونی در حال گسترش است؛ یکسویه و خوش بینانه بودن تحلیل های موجود نسبت به این امر، نیاز به مطالعه انتقادی درباره پیامدهای اجتماعی اقدامات مذکور را ضرورت می بخشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در پی مطالعه پیامدهای اجتماعی برگزاری بازارچه به ویژه بر کودکان است.چارچوب مفهومی پژوهش مبتنی بر نظریات اقتصاداخلاقی (پولانی و گرانووتر) مبنی بر پیوند کنش های اقتصادی و هنجارهای اجتماعی و نیز اهمیت برنامه درسی پنهان (به ویژه در نگرش اپل) مندرج در مجموعه آموزش ها ازجمله سواد مالی است.روش پژوهش از نوع «مطالعه موردی بوده و به صورت کیفی و میدانی انجام شده است؛ موضوع مورد مطالعه، یک بازارچه دانش آموزی در دبستانی غیردولتی در تهران بوده که داده های آن در یک مطالعه طولی به مدت 8 ماه ازطریق مشاهده مشارکتی گردآوری شده است.یافته های پژوهش حاکی از تغییر رفتارهای دانش آموزان است که مهمترین آن تبعیت از منطق بازار، تلاش برای فرار از پرداخت اجاره بها و شیوع اقدامات فریبکارانه در میان آنان بوده است.براساس نتایج پژوهش، آموزش سواد مالی ازطریق برگزاری بازارچه (بدون ملاحظات اجتماعی)، حاوی برنامه درسی پنهانی است که ارزش هایی مغایر با ارزش های حاکم بر نظام آموزش را تقویت می کند و تعاملات اقتصادی در فضای رقابتی بازارچه ها، به تضعیف هنجارهای اجتماعی دامن می زند.
بازیگران پدیده قاچاق مواد مخدر در جنوب استان کرمان و بازتولید نظم غیررسمی بر پایه هم افزایی و منافعِ مشترکِ بازیگران: یک کاوش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
67 - 96
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، بازیگران پدیده مواد مخدر را در جنوب استان کرمان مورد بررسی قرار می دهد. این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و نزدیکی به مرزهای شرقی کشور، از مهم ترین مسیرهای قاچاق مواد مخدر از نوع تریاک است. مواد مخدر بر نظام اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی منطقه به شدت تاثیر نهاده است. پژوهش حاضر، بازیگران و نیروهایی که در پیدایش و تدوام این وضعیت نقش دارند، را مورد مطالعه قرار می دهد. روش و داده ها: روش انجام این پژوهش کیفی بوده است و در میان روش های کیفی از نظریه زمینه ای استفاده شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند، استراتژی نمونه گیری نظری و معیار اشباع نظری، با 30 نفر مصاحبه عمیق صورت گرفته است. داده های گردآوری شده در نهایت با روش کدگذاری در نظریه زمینه ای که شامل سه مرحله است مورد تحلیل قرار گرفتند. چارچوب روش شناختی پژوهش روش تحلیل لایه لایه علت ها است. این پژوهش برمبنای سطح دوم این چارچوب انجام شده است، که بر نقش بازیگران در به وجود آمدن شرایط موجود تاکید دارد. یافته ها: یافته ها این تحقیق شامل نه مقوله محوری و یک مقوله هسته به شرح زیر هستند: چالش های اقتصادی، جذابیت مواد مخدر، موقعیت ترانزیتی منطقه، دولت، مصرف کنندگان، قاچاقچیان، تولیدکنندگان، تغییر قشربندی اجتماعی و مصرف فراگیر است. همچنین مقوله هسته پژوهش هم افزایی بازیگران و بافتار است. بحث و نتیجه گیری: این تحقیق، چهار بازیگر مهم و کلیدی را نشان می دهد. این بازیگران عبارتند از: دولت، قاچاقچیان، تولیدکنندگان و مصرف کنندگان. این بازیگران در جنوب استان کرمان با یکدیگر برمبنای منافع مشترک تعامل و تبادل دارند و این تعامل در نهایت موجب تقویت فرایند قاچاق مواد مخدر می شود. پیام اصلی: برپایه یافته های مطالعه، در پدیده قاچاق مواد مخدر بازیگران مختلفی وجود دارند که براساس منافع خود دست به اقدام می زنند. هم راستایی و اقدام بر پایه همین منافع مشترک، موجب پایداری و ثبات ارتباط این بازیگران بوده است. تولیدکنندگان با تولید مواد مخدر، قاچاقچیان با حمل و عرضه آن، مصرف کنندگان با خرید و مصرف مواد مخدر و در نهایت دولت با قصور و کوتاهی در انجام وظایف اساسی خود— مانند اشتغال زایی و سرمایه گذاری در زیرساخت ها— موجب تقویت فرایند قاچاق مواد مخدر (از نوع تریاک) شده است. این شرایط شکل گیری یک نظم اجتماعی- اقتصادی وابسته به درآمدهای حاصل از مواد مخدر در این جامعه را موجب گردیده است.
گذار شهری و عوامل مؤثر بر پویایی آن در آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
41 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری به طور چشمگیری در قاره ی آسیا پویا و در جریان است، به طوری که رشد بی سابقه ای در نسبت جمعیت شهری آن طی چهار دهه ی اخیر روی داده است. مقاله ی پیش رو برآن است تا الگوهای مکانی و زمانی، روندها و همچنین عوامل پویایی گذار شهری را در 48 کشور آسیایی طی دوره ی 2020-1960 مورد تحلیل قرار دهد. روش و داده ها: روش تحقیق، تحلیل ثانویه و از نوع پژوهش کمی و تحلیل ریاضی است که در آن با استفاده از داده های باز بانک جهانی و روش آماری تحلیل پیشینه واقعه به تجزیه و تحلیل موضوع مورد بررسی پرداخته شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که تا سال 2020 نزدیک به 64 درصد کشورها (30 مورد) در مناطق مختلف قاره ی آسیا از لحاظ سطح شهرنشینی به مرحله ی گذار شهری رسیده اند. همچنین بررسی عوامل محرک شهرنشینی با استفاده از رگرسیون چندمتغیره کاکس نشان داد که شاخص های مرگ ومیر، مهاجرت و سرانه ی تولید ناخالص داخلی بر احتمال رسیدن کشورها به گذار شهری مؤثر هستند. بحث و نتیجه گیری: در طول دوره مورد بررسی، سطح شهرنشینی به طور گسترده در آسیا متفاوت بوده است. به طوری که شاهد سطوح بالای شهرنشینی در شرق و غرب آسیا و سطوح پایین آن در آسیای جنوبی و آسیای جنوب شرقی هستیم. درحالی که بیشتر کشورهای عربی حوزه ی خلیج فارس به همراه کشورهای واقع در شمال و شمال غرب آسیا و همچنین کشورهای ژاپن و سنگاپور قبل از سال 1960 وارد مرحله ی گذار شهری شده بودند، آسیای غربی، مرکزی، شرق آسیا و همچنین جنوب شرق آسیا طی دوره ی 2020-1960 وارد این مرحله از شهرنشینی شده اند. پیام اصلی: نظام شهرنشینی و روند سریع آن در بیشتر کشورهای آسیایی و ادامه ی این روند در سال های آینده می تواند تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بی سابقه ای را به همراه داشته باشد و چالش های مهمی را در زمینه ها ی تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، کمبود مسکن و رشد پایدار شهری ایجاد کند.
خوانش پسااستعماری قانون در اندیشه میرزاملکم خان؛ با تأکید بر روزنامه «قانون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بازخوانی پروژه قانون خواهی میرزا ملکم خان در روزنامه «قانون» است تا به این پرسش پاسخ بدهد که آیا اندیشه ملکم خان حامل دورگه بودگی است یا تفکری ذات گرا دارد؟ اندیشه ملکم خان تا چه اندازه بازتاب امکان مقاومت فعالانه در برابر استعمار است. هدف پژوهش «تفسیر»، نوع پژوهش «بنیادی» و استراتژی پژوهش «استفهامی» است. برای پاسخ به پرسش اصلی از نظریه پسااستعماری و برای تفسیر اطلاعات از روش وانوسازی استفاده می گردد. یافته های تحقیق نشان می دهد تقابل های دوگانه موجود در متن حامل «تقلید» از تجربه انسانِ غربی است. ملکم خان هویت ایرانی زمانه خود را نه خالص بلکه دورگه می بیند. اما این دورگه یافتگی عناصر با غلبه عناصر هویت غربی (11 مورد از تقابل ها) بر سنت بومی همراه است که تنها انتظار انطباق یافتگی از آنان دارد (3 مورد از تقابل ها). ملکم خان به تقلید غرب می پردازد اما این تقلید به تمسخر آن ختم نمی شود تا راه برای مقاومت در برابر سلطه فرهنگی غرب مهیا گردد. از این رو، پروژه قانون خواهی او با مرجعیتی اروپامحور برساخت می شود و چنین اندیشه ای امکان مقاومت فعالانه در برابر استعمار و سلطه فرهنگی غرب ندارد. ردیابی عناصری مانند پروژه آدمیت او نشان می دهد که اندیشه ذات گرا بر پروژه قانون خواهی ملکم خان مستولی است و سیالیت پروژه به حدی نیست که باعث بی ثبات شدگی تقابل های دوگانه و سلسله مراتب آن گردد چراکه ملکم خان برغم ادعای نخستینش در پیوند شریعت و ترقی بلافاصله و همواره سراغ ثبات غرب می رود، و از «فضای سوم» و خلق هویت دورگه جدید دور می شود.
مطالعه روایت شناسانه بازی رایانه ای تعاملی "قصه های قرآنی" بر پایه نظریه جهان های ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۹)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکردی روایت شناسانه، به تحلیل محتوایی فضای بازی رایانه ای تعاملی "قصه های قرآنی" بر پایه نظریه جهان های ممکن "ماری لور رایان" می پردازد. فضا یکی از جنبه های غالب در بازی های رایانه ای امروزی است و روایت ها به فضا گره خورده اند و در بستر آن درک می شوند. از سوی دیگر، با طراحی داستان های قرآنی برای بازی های رایانه ای، می توان معیارهای سبک زندگی و روش های حل مسئله را در یک جامعه اسلامی گسترش داد و کودک را با اصول فرهنگ بومی آن جامعه آشنا کرد. براین اساس، پرسش اصلی پژوهش این است که روایت شناسی چگونه در فضای داستانی بازی "قصه های قرآنی" به فرهنگ سازی برای کودکان کمک می کند.این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی و هدفی توسعه ای-کاربردی، با نگاهی به الگوبرداری از روایتگری در بازی های رایانه ای تعاملی، انجام شده است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، اسنادی و میدانی است. دراین راستا، سطوح سه گانه روایتگری "رایان" در بازی "قصه های قرآنی" تحلیل شده است تا نقش کودک و نوجوان به عنوان هدایت گر اصلی داستان در فضای بازی ارزیابی شود.نتایج پژوهش نشان می دهد که در بازی "قصه های قرآنی" که بر اساس تعامل بازیکن و توجه به روایت برنامه ریزی شده، بیش از آن که بر شخصیت های مهم معنوی تأکید شود، به داستان ها و روایت های معتبر توجه شده است. با وجود مزیت های پلتفرم های تعاملی در حوزه کودک، پژوهشگران اندکی از قابلیت های این رسانه ها برای آموزش ارزش های فرهنگی آگاه اند؛ از این رو، نیاز به پژوهش های بیشتر در این زمینه احساس می شود. به همین دلیل، در این مقاله، تحلیل بازی "قصه های قرآنی" با تمرکز بر نقش روایت شناسی و با تکیه بر سطوح سه گانه روایتگری (فضای روایی، گسترش فضایی متن و متنی کردن فضا) بررسی شده است.
بازشناخت اصول و فنون مذاکره با تأکید بر معنویت در الگوی مذاکره جعفر بن ابی طالب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مذاکره و گفتگو، به عنوان یک راهبرد سیاسی و فرهنگی از نظر اهداف و مطامع خود، در طول تاریخ تحول یافته و تغییر کرده است. در آغاز اسلام، نشر دعوت دینی، انعقاد صلح، دفاع از اسلام و توسعه تعالیم دینی عمدتا از طریق مذاکره دنبال می شد؛ از نمونه های موفق آن، مذاکره نخستین مبلغ بین الملل اسلام، جناب جعفر طیار با نجاشی پادشاه حبشه است که توانست با تکیه بر توانایی های فردی و برجسته سازی معنویت، به پیروزی دست یافته و باعث سربلندی اسلام و عزت و امنیت نومسلمانان مهاجر گردد. این تحقیق با هدف بازشناخت نسبتاً جامعی از روش ها و ابزارهای استفاده شده توسط جناب جعفر طیار در مذاکرات و تأثیر معنویت بر کیفیت و نتایج مذاکرات می پردازد؛ تدوین استراتژی و برنامه ریزی، مدیریت شروع مذاکره، تمرکز بر وجوه مشترک، شنوندگی فعالانه، برقراری ارتباط، رعایت اصول اخلاقی، تسلط بر احساسات و عواطف، آگاهی از اهداف مذاکره، تأثیرگذاری و متقاعدسازی و... از جمله این روش هاست. نتایج این تحقیق که با روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفت، نشان داد که آن جوانب و اصولی که در عصر کنونی به صورت مدون و علمی وجود دارد، در الگوی مذاکره جناب جعفر به وضوح مشهود است. موفقیت های به دست آمده توسط ایشان مؤید این امر است که اصول و فنون عام و متداول مذاکره اگر با محوریت توحید، زیربنای حرکت معنوی انسان قرار گیرد، می تواند تأثیر قابل توجهی در نتایج مذاکرات و ارتقای کیفیت روابط انسانی و سازمانی به همراه داشته باشد. انتظار می رود این تحقیق بتواند به کیفیت مهارت های مذاکره ای و بهره وری بیشتر در ارتباطات شخصی و حرفه ای کمک رساند.
مسئله بازماندگی تحصیلی در ایران؛ یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۱۲۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
بازماندگی تحصیلی یکی از چالش های اساسی نظام آموزش وپرورش ایران است که پس از همه گیری کووید-۱۹ و گسترش آموزش غیرحضوری به طور چشمگیری افزایش یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازماندگی تحصیلی، از رویکرد فراترکیب کیفی بر اساس مدل هفت گانه ساندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) برای ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج و یافته های مطالعات پیشین استفاده کرده است. داده ها از مقالات کیفی منتشرشده در بازه ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ گردآوری شدند. از میان ۶۸ مقاله شناسایی شده، ۲۰ مقاله بر اساس معیارهای روش شناختی و موضوعی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. پایایی یافته ها با شاخص کاپا (۰.۸۶) تأیید شد که نشان دهنده توافق عالی است. تحلیل ها شش عامل کلیدی را شناسایی کردند: نابسامانی خانوادگی، موانع اقتصادی، نابرابری آموزشی، انزوای اجتماعی، انگ های فرهنگی و تفاوت های فردی. نابسامانی خانوادگی، شامل طلاق، اعتیاد والدین و ضعف نظارت، با بیشترین فراوانی، تأثیرگذارترین عامل بود. این پژوهش، به عنوان اولین مطالعه فراترکیب جامع در ایران، با تحلیل تجربه های زیسته دانش آموزان، نقش تعامل عوامل فردی (مثل بی انگیزگی) و ساختاری (مثل فقر، نابرابری قومی) را در بازتولید نابرابری آموزشی برجسته کرد. یافته ها با نظریه های جامعه شناختی مانند سرمایه فرهنگی بوردیو هم خوانی دارند و بر ضرورت سیاست گذاری های هدفمند، ازجمله تقویت حمایت های اجتماعی و اصلاح برنامه های آموزشی، تأکید می کنند. این مطالعه برای کاهش بازماندگی تحصیلی، به ویژه در مناطق محروم و برای دختران، راهکارهای عملی پیشنهاد می دهد و زمینه را برای تحقیقات آتی درباره نقش فناوری و نابرابری های جنسیتی فراهم می سازد.
سنجش چالش ها و سازوکارهای ارتقای بخش صنایع فرهنگی ایران بر اساس سند تحول دولت مردمی (رویکردتصمیم گیری چند معیاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
147 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع فرهنگی ازجمله صنایعی است که کارکرد اصلی آن ایجاد تولید و تجاری ساختن مفاهیم فرهنگی در بخش انواع کالا و خدمات است. صنایع فرهنگی به فعالیت ها و کالاهایی که ارزش اولیه اقتصادی آن ها از ارزش فرهنگی جدا شده باشد و سهم قابل توجهی را در افزایش و رشد اقتصادی ایفا کند اطلاق می شود بنابراین صنعت فرهنگ یک ساختار تجاری است که از طریق تولید و توزیع نمادها و متون فرهنگی برای کسب سود تعریف می شود. هدف از این تحقیق بررسی سنجش چالش ها و سازوکارهای ارتقای بخش صنایع فرهنگی بر اساس سند تحول دولت مردمی می باشد، تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر موضوع جزء تحقیقات توصیفی و ازنظر روش انجام به صورت میدانی از نوع پرسشنامه ای می باشد که در مرحله اول به صورت کتابخانه ای چالش های مرتبط با صنایع فرهنگی با استفاده از سند تحول دولت مردمی شناسایی گردیده و سپس در قالب پرسشنامه با روش تحلیل سلسله مراتبی چالش ها ازنظر خبرگان با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویز رتبه بندی شده اند. نتایج نشان می دهد بر اساس چالش های اصلی ضعف کمی و کیفی فیلم های سینمایی ملی با داشتن ضریب (0.166) در رتبه اول است و چالش بلاتکلیفی موسیقی با داشتن ضریب (0.062) در رتبه آخر قرار دارد و به همین ترتیب عامل های فرعی ایجاد چالش ها ضعف زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری تولید محصولات حرفه ای با داشتن ضریب (0.128) در رتبه اول و نبود راهبر مشخص در حوزه موسیقی با داشتن ضریب (0.047) در رتبه آخر قرار گرفته است. با در نظر داشت رتبه بندی چالش ها و شناسایی مهم ترین معضلات در بخش صنایع فرهنگی برای رفع این معضلات، اصلاح نمودن و مدیریت کردن نظام های حمایتی و تخصیص منابع در رابطه با صنایع فرهنگی، همچنان ایجاد یک سامانه جامع و کلی اطلاعاتی صنایع فرهنگی، حمایت از سرمایه گذاری در بخش صنایع فرهنگی به ویژه حمایت نمودن از تولیدکنندگان داخلی در این زمینه می بایست در دستور کار سیاست گذاران فرهنگی قرار گیرد.
تحلیل گرایش به زینت در زنان و مردان مبنی بر تفاوت های فرهنگی-اجتماعی با استناد به آیات ۱۸ زخرف و 31 نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
126 - 136
حوزههای تخصصی:
زینت، به عنوان جلوه ای از زیبایی و جذابیت، دراین پژوهش از منظر قرآنی باتمرکزبر آیه 18 سوره زخرف و آیه 31 سوره نور بررسی شده است تا تفاوت های گرایش به زینت در زنان و مردان و تأثیر آن بر هویت فردی و اجتماعی تحلیل گردد. این مطالعه با روش تحلیل محتوای کیفی، مبتنی بر تفاسیر معتبر (المیزان، مجمع البیان)، و منابع معاصر، به بررسی فطری یا اکتسابی بودن این گرایش، نقش بافت اجتماعی-تاریخی، و تعامل زینت ظاهری و باطنی می پردازد. یافته ها نشان می دهند گرایش به زینت در هر دو جنس ریشه فطری دارد، اما در زنان به دلیل نقش های خانوادگی و اجتماعی برجسته تر است. آیات قرآنی ضمن تأیید این گرایش، بر مدیریت آن در چارچوب اخلاق اسلامی تأکید دارند تا از انحرافات اجتماعی جلوگیری شود. این پژوهش با تحلیل مصادیق مدرن زینت (به مانند مدگرایی و جراحی های زیبایی)، و نقد دیدگاه های سنتی، به بازتعریف هویت جنسیتی و تقویت پیوندهای خانوادگی کمک می کند. هدف مطالعه، ارائه چارچوبی برای فهم عمیق تر تأثیرات زینت بر ساختارهای اجتماعی و خانوادگی در جامعه اسلامی امروزی است.
از آنومی تا نظم: کالبدشکافی قانون گریزی در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانون گریزی به عنوان یکی از مسائل مزمن اجتماعی در ایران، تبعات گسترده ای برای نظم عمومی، مشروعیت سیاسی و توسعه پایدار به همراه دارد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد گوناگون این پدیده، با بهره گیری از رویکرد فراتحلیل کیفی (فراترکیب) و مرور نظام مند مطالعات، به تحلیل محتوایی ۲5 مقاله علمی-پژوهشی منتشرشده بین سال های 1۳84 تا 14۰۰ پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که قانون گریزی در ایران تحت تأثیر مجموعه ای از متغیرهای جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، مدیریتی و محیطی قرار دارد. در تحلیل این یافته ها، نظریه های آنومی (دورکیم و مرتن)، کنترل اجتماعی (هیرشی)، سرمایه اجتماعی (پاتنام) و پیوند اجتماعی، چارچوب مفهومی غالب در تبیین علل قانون گریزی به شمار می روند. بر این اساس، مقابله مؤثر با قانون گریزی مستلزم مجموعه ای از اقدامات سیاستی در سطوح مختلف است، ازجمله: تقویت سرمایه اجتماعی از طریق اعتمادسازی و مشارکت پذیری، افزایش عدالت رویه ای و اجرای منصفانه قانون، ارتقای فرهنگ قانون مداری از طریق آموزش عمومی و رسانه ها، بازسازی مشروعیت نهادی، حمایت از اقشار محروم و بازنگری در ساختارهای نظارتی و اجرایی. یافته های این پژوهش می تواند راهگشای برنامه ریزی های پیشگیرانه و تصمیم سازی مبتنی بر شواهد برای کاهش قانون گریزی در ایران باشد.
توسعه و کارایی داستان سرایی فرارسانه ای در فضای رسانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
169 - 197
حوزههای تخصصی:
ما برای ارائه محتوای فرهنگی، ادبی، اجتماعی و اقتصادی در عصر حاضر به مخاطبان و اقناع آنان در راستای اهداف خود، به شکل های نوینی نیاز داریم. داستان سرایی فرارسانه ای یکی از شکل های شاخص، استاندارد و جهانی است که جای آن در فضای علمی، دانشگاهی و تولیدات رسانه ای ایران خالی است. این شکل به دلیل برخورداری از تمام شکل های رسانه ای در بطن خود، به مدیران رسانه این توانایی را می دهد تا بتوانند محتوای موردنظر را بدون محدودشدن در بستر رسانه ای خاص، روایت کنند. این مقاله با هدف بررسی توسعه داستان سرایی فرارسانه ای و کارایی آن در رسانه های ایران نوشته شده است. با بررسی نظری انواع هم گرایی و داستان سرایی فرارسانه ای، به دنبال واکاوی این شکل در تولیدات رسانه ای ایران، توسعه و به کارگیری آن هستیم. نوع تحقیق، اکتشافی توصیفی با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمونی است و گردآوری داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با صاحب نظران حوزه رسانه های نوین انجام گرفته و یافته های آن در هشت مضمون اصلی و هفت مضمون فرعی دسته بندی شده است. انحصارگرایی، ضعف در تولید محتوا باتوجه به ذائقه مخاطب، نامناسب و ناکارآمدبودن زیرساخت ها و محدودیت های قانونی، تعدد نهادهای تنظیم گر، فقدان فرهنگ مشارکتی، نبود قوانین مالکیت فکری و حق نشر و کم توجهی به بخش خصوصی از موانع توسعه و به کارگیری داستان سرایی فرارسانه ای در تولیدات رسانه ای ایران است. پیشنهادهای راهبردی لازم برای سیاست گذاری رسانه ها جهت توسعه شکل فرارسانه ای، بر اساس یافته های تحقیق آورده شده است.
شناسایی و ارائه مدل عوامل خودسانسوری شهروندان تهرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۹)
57 - 82
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شناسایی و ارائه مدل عوامل خودسانسوری شهروندان تهرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام با تأکید بر رویکردهای ارتباطی، فرهنگی و حقوقی می پردازد. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی و روش نمونه گیری در بخش کیفی، هدفمند و در بخش کمی، خوشه ای چندمرحله ای است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل ۱۱ نفر و در بخش کمی شامل ۳۸۴ نفر بود. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته است. برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، برای سنجش تأثیر هریک از عوامل از آزمون تی تک نمونه ای و برای تحلیل روابط بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.نتایج نشان داد که میان عوامل ارتباطی خودسانسوری شهروندان تهرانی شامل مؤلفه های ارتباطات تعاملی (ارتباطات بین فردی، گروهی و جمعی) و قدرت پیوند (جامعه آشنا و ناآشنا، تعامل با افراد مبتلا به افسردگی، اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوفرنی، انزوای اجتماعی و صمیمت) و محتوای اینستاگرام رابطه معناداری برقرار است. همچنین، میان عوامل فرهنگی خودسانسوری با مؤلفه هایی چون فرهنگ معنوی و اخلاق استعلایی (دین، مذهب، آداب ورسوم و آموزش) و محتوای اینستاگرام رابطه معناداری مشاهده شد. به علاوه، میان عوامل حقوقی خودسانسوری با مؤلفه های امنیت فردی، نظام اجتماعی و وجدان (امنیت حقوقی، جانی و اقتصادی) و محتوای اینستاگرام رابطه معناداری یافت شد. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی برای بهره برداری مراکز ذی ربط ارائه شد.
بررسی رابطه پایگاه اجتماعی- اقتصادی با درک از معنای زندگی در میان دانش آموزان دختر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
157 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل محتوای انشای دانش آموزان بر اساس مؤلفه ی معنای زندگی و بررسی رابطه ی آن با وضعیت اجتماعی - اقتصادی آنان می باشد. مطالعه ی حاضر طبقات و مؤلفه های معنای زندگی را از منظر دانش آموزان 13 تا 14 ساله موردبررسی قرار داده است. جامعه ی آماری این پژوهش، 8700 نفر بودند. نمونه ی این پژوهش، 125 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی هفتم مشهد بودند که دارای سه پایگاه اجتماعی – اقتصادی ضعیف، متوسط و بالا بودند. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوا استفاده شد و برای پی بردن به نگرش دانش -آموزان در خصوص معنای زندگی، به تحلیل محتوای انشا دانش آموزان، پرداخته شد. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان داد که از میان مؤلفه های معنای زندگی، به ترتیب «روابط» (71%)، «باور» (48%) و «لذت» (46%) مؤلفه هایی بودند که با بیشترین فراوانی از سوی مشارکت کنندگان گزارش شدند. همچنین، مؤلفه ی «رشد» (22%)، مؤلفه ی «خدمت» (12%)، مؤلفه ی «سلامتی» (8%) و مؤلفه ی «مدرسه» (7%) را به خود اختصاص دادند. همچنین بین جایگاه اجتماعی – اقتصادی افراد و مؤلفه ی معنای زندگی آنان رابطه ی معناداری یافت شد؛ افرادی که دارای جایگاه اجتماعی – اقتصادی بالا بودند به مؤلفه های «روابط»، «رشد» و «مدرسه» اشاره ی زیادی کرده بودند. افرادی که جایگاه اجتماعی – اقتصادی متوسط بودند به مؤلفه های «لذت» و «سلامتی» اشاره داشتند و درنهایت، افرادی که دارای جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین بودند به مؤلفه های «باور» و «خدمت» اشاره ی زیادی داشتند.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
115 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
تحلیل جهان زیست سیاسی سید قطب: نشانه راه اینجاست
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر کاوشی است در زیست سیاست اسلامی. برای پیشبرد این هدف به میانجی تحلیل محتوای کتاب نشانه راه اینجاست به تحلیل گفتمان زیست سیاست اسلامیسم می پردازیم. مفروضه این مقاله مبنی بر اهمیت اسلامیسم به عنوان گفتمانی است که در سطح سیاست گفتمان های ملی گرا و سکولاریستی را انکار می کند و در سطح اجتماعی برنامه ای برای اداره زندگی اسلامی ارائه می دهد. براین اساس ما به تحلیل محتوای کتاب سید قطب به نام نشانه راه اینجاست به عنوان مانیفست شکلی از زیست سیاست اسلامیسی می پردازیم. ابعاد چنین کاوشی عبارتند از: تعریف مسئله جهان اسلام، جایگاه حاکمیت، برنامه اخلاقی و سیاست گذاری نهادی.روش: کاوش ما در درون روش شناسی های کیفی و در قالب روش تحلیل پدیدارشناسی تجربی صورت می گیرد. روش پدیدارشناسی تجربی (تحلیل شیوه های ظهور آگاهی و تجربه) است. کار پدیدارشناسی، مطالعه ساختار ذهن، تجربه و آگاهی افراد نسبت به مسائل است و از این رو از این روش برای دستیابی به ادراک و ذهنیت سیدقطب نسب به زیست جهان مسلمانان (نشانه های راه) به صورت پدیدارشناسی تجربی یا توصیفی (در مقابل پدیدارشناسی تفسیری یا هرمنوتیک) بهره گرفته می شود. مضامین این مطالعه برگرفته از مطالعات زیست سیاست عبارتند از چالش، حاکمیت، اخلاق و سیاست گذاری.یافته ها: ایده اولیه سید قطب این است که اسلام «تئوری» نیست تا با فرضیات سروکار داشته باشد. اسلام «برنامه» است و با «واقع زندگی» سرو کار دارد. هدف برنامه اسلامی خلق زیست جهانی است که به لحاظ سلبی در برابر زندگی غربی است و به لحاظ ایجابی مبتنی بر هستی شناسی توحیدی و سیاست احیای امت اسلامی و نسل قرآنی. این هستی شناسی سیاسی بر پایه عقیده شکل می گیرد، مضمونی مترادف ایمان و تسلیم به متن مقدس در برنامه سید قطب. نتیجه این تسلیم شدن عدالت اجتماعی است، مضمونی که ریشه در عدالت خداوندی دارد به معنای پذیرش عبودیت و در نتیجه احیاء مسولیت اجتماعی با آگاهی از بندگی. تحقق عملی این برنامه های ایده آلیستی متوجه نهاد خانواده است، نهاد خانواده هم به عنوان بنیاد زندگی اجتماعی و هم به عنوان نهاد تولید زندگی فرهنگی، تخصیص نقش ها و توزیع وظایف.نتیجه: برنامه سیدقطب به عنوان برنامه ای زیست سیاسی اسلامیستی با تاکید بر روی منظومه ای از ایده های اسلام، جامعه، انسان، عقیده، زندگی به لحاظ عملی خانواده را در بنیان سیاست خود قرار داده است. طبق دیدگاه سید قطب، بشریت امروز به دلیل نداشتن ارزش های والا و ورشکستگی دموکراسی غربی بر لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته است. و راه رهایی احیای امت مسلمان؛ بازآفرینی اسلامی و جماعت پیشتاز؛ و احیای نسل بی نظیر قرآنی، از طریق نهادی به نام خانواده به عنوان جامعه ای کوچک است. در نهایت زیست سیاست اسلامی اداره خانواده از طریق کنترل آگاهی ها و تخصیص نقش ها است.
رابطه شاخص های کلان اقتصادی – اجتماعی و حوادث ناشی از کار در ایران در دوره 1376-1401
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
195 - 213
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در جامعه صنعتی، جهت بهبود بهره وری، فرایند کار به کارخانه ها منتقل گردید و کارگران در تعامل با هم و فناوری به فعالیت پرداختند. اما به زودی، حوادث ناشی از کار به یکی از نگرانی مهم در کارخانه ها تبدیل شد. حوادث ناشی از کار سالانه باعث مرگ یا مصدومیت میلیون ها کارگر در سراسر جهان می شوند و 4% تولید ناخالص را از بین می برند. حوادث ناشی از کار به دلیل آسیب جسمی و روانی به کارگران، کاهش بهره وری، اثر منفی بر ثبات و بهزیستی جامعه، یک مسئله حاد اجتماعی است. در ایران نیز حوادث ناشی از کار به طور گسترده رو به افزایش است اما از چشم انداز جامعه شناختی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف پژوهش حاضر این است که حوادث ناشی از کار را در ایران برحسبِ شاخص های کلان اقتصادی- اجتماعی، یررسی کند.روش: پژوهش حاضر از نوع کمی- طولی است که به روش سری زمانی انجام شده و رابطه متغیرها را در دوره 1401-1376 مد نظر قرار داده است. جهت سنجش حوادث ناشی از کار از آمار تعداد حوادث ثبت شده استفاده شد. به علاوه، جهت سنجش شاخص های اقتصادی اجتماعی از مشارکت نیروی کار زنان، جمعیت شهری، نرخ باسوادی، تورم، مشارکت نیروی کار، و سرانه تولید ناخالص داخلی بهره گیری شد. داده های مورد نیاز از سازمان تامین اجتماعی، مرکز آمار ایران، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بانک مرکزی و بانک جهانی، جمع آوری شدند. برای بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی در نرم افزار مایکروفیت 5 استفاده گردید.یافته ها: براساس نتایج حاصل از تحقیق، در دوره بلند مدت، رابطه منفی و معناداری بین جمعیت شهری (005/0, Prob. = 85/4-T-Ratio = ) و نرخ تورم (003/0, Prob. = 53/5 -T-Ratio = ) با حوادث ناشی از کار وجود دارد. به علاوه، یافته ها نشان می دهند، رابطه مثبت و معناداری بین سرانه تولید ناخالص داخلی (000/0, Prob. = 2/15T-Ratio =)، نرخ باسوادی (001/0, Prob. = 57/6T-Ratio = )، و مشارکت نیروی کار (023/0, Prob. = 23/3T-Ratio = ) با حوادث ناشی از کار وجود دارد. به علاوه، براساس یافته های تحقیق، نرخ مشارکت نیروی کار زنان رابطه معناداری با حوادث ناشی از کار ندارد (130/0, Prob. = 81/1-T-Ratio = ).نتیجه گیری: با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که حوادث ناشی از کار در سطح کلان، متاثر از برخی شاخص های اقتصادی- اجتماعی است. این امر به این معناست که با شناخت سازوکار روابط آنها می توان نسبت به کاهش حوادث ناشی از کار و پیامدهای ناگوار آن در ایران، اقدام نمود.
ارزیابی کیفی نقش آموزش کارآفرینی اجتماعی بر ارتقاء شاخص های توسعه اقتصادی پارک های علم وفناوری علامه طباطبایی و علم و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
136 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این پژوهش به بررسی نقش آموزش کارآفرینی اجتماعی بر توسعه اقتصادی در پارک های علم وفناوری دانشگاه علم و فرهنگ و دانشگاه علامه طباطبایی می پردازد. هدف این تحقیق تحلیل اثرات آموزشی بر توسعه اقتصادی، شناسایی مکانیزم های انگیزشی مؤثر و ارزیابی اعتبار اجتماعی دوره ها و تحلیل آثار و تغییرات محیطی ناشی از آن است. کارآفرینی اجتماعی با ایجاد فرصت های شغلی، کاهش فقر و توانمندسازی جوامع، نقش حیاتی در توسعه پایدار ایفا می کند. به همین دلیل، بررسی تأثیرات آموزش های کارآفرینی اجتماعی در پارک های علم وفناوری که به عنوان بسترهای کلیدی برای حمایت از استارتاپ ها و نوآوری های اجتماعی محسوب می شوند، ضروری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است؛ زیرا نتایج آن می تواند به بهبود سیاست گذاری ها و طراحی دوره های آموزشی در پارک های علم وفناوری کمک کند.
روش پژوهش. این پژوهش از رویکرد کیفی از نوع تحلیل تماتیک استفاده کرده و داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با ۱۰ متخصص حوزه پارک های علم وفناوری جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و از طریق مراحل کدگذاری اولیه، طبقه بندی کدها و تحلیل تماتیک انجام گرفته است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهند که آموزش های کارآفرینی اجتماعی از طریق تقویت تعاملات گروهی و ارائه بازخوردهای مؤثر، انگیزه کارآفرینان را افزایش می دهد و روحیه نوآوری و توسعه زیرساخت های حمایتی را بهبود می بخشد. همچنین، این آموزش ها منجر به افزایش آگاهی اجتماعی و ارتقای اعتبار کارآفرینان می شود و فرصت های شغلی جدید و سرمایه گذاری در استارتاپ های اجتماعی را تسهیل می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که آموزش کارآفرینی اجتماعی نه تنها به رشد اقتصادی کمک می کند، بلکه بر بهبود شاخص های اجتماعی و فرهنگی نیز تأثیرگذار است. پیشنهاد می شود که دوره های آموزشی متناسب با نیازهای واقعی کارآفرینان طراحی شده و حمایت های مالی و مشاورهای افزایش یابد. تقویت تعاملات بین دانشگاه، صنعت و نهادهای دولتی و همچنین افزایش دسترسی به منابع مالی از الزامات کلیدی برای توسعه کسب وکارهای اجتماعی به شمار می آید.
تعیین کننده های قصد سزارین در زنان باردار: مقایسه ای قومیتی در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
283 - 310
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از تغییرات قابل توجه در الگوی رفتارهای فرزندآوری زنان، تغییر در نحوه زایمان از طبیعی به عمل سزارین است. شیوع گسترده این عمل جراحی، با وجود عوارض منفی متعدد آن بر سلامت مادر و کودک، نشان دهنده تبدیل شدن این نوع زایمان انتخابی به یک مساله اجتماعی و فرهنگی است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر قصد انجام سزارین در میان زنان عرب و فارس شهر اهواز اجرا شده است.روش و داده ها: روش مطالعه، کمی و به صورت پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل زنان باردار ۱۵ تا ۴۹ سال است که در سال ۱۳۹۸ در طول دوره بارداری برای دریافت خدمات بهداشتی به یکی از بیمارستان های شهر اهواز مراجعه کرده اند. داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تقریباً ۱۶ درصد از زنان عرب و ۳۴ درصد از زنان فارس قصد سزارین دارند. در هر دو گروه قومی، زنان دارای تحصیلات دانشگاهی و زنان شاغل درمقایسه با سایر زنان، بیشتر قصد سزارین داشتند. تحلیل چندمتغیره، تاثیر معنی دار سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، قومیت، نگرش نسبت به سزارین، فردگرایی، تصویر بدنی و هنجارهای ذهنی را بر قصد سزارین نشان داد.بحث و نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که تصمیم به انجام سزارین تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی است. زنان با تحصیلات بالاتر و زنان شاغل بیشتر به سزارین تمایل دارند و نگرش ها و هنجارهای اجتماعی نیز نقش مهمی در این تصمیم گیری ایفا می کنند. این نتایج می تواند به سیاست گذاری های بهداشتی در راستای کاهش میزان سزارین و بهبود آموزش های مرتبط با زایمان طبیعی کمک کند.پیام اصلی: انتخاب زایمان به شیوه سزارین، صرفا یک مسأله پزشکی نیست، بلکه پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است که با وقایع، فرایندها و تحولات اجتماعی- فرهنگی متعددی پیوند دارد. برای کاهش شیوع و مقابله با پیامدهای منفی سزارین، نیازمند مداخلاتی فراتر از قلمرو پزشکی و الگوسازی های ذهنی و رفتاری جدیدی هستیم.
بازخوانی نظریه انحطاط مسلمانان علی شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
98 - 114
حوزههای تخصصی:
بروز مسائل گوناگون اجتماعی و فرهنگی در ایران اسلامی در دهه ها و سده های متمادی موجب شده اندیشمندان بسیاری از منظرهای گوناگون نظری و با چارچوب های علمی متفاوت به توصیف و تحلیل و تبیین این مسئله بنیادین و پردامنه بپردازند و راهکارهای مختلفی برای بهبود وضعیت ارائه دهند. علی شریعتی از اندیشمندانی است که به تحلیل این مسئله از زاویه انحطاط مسلمانان پرداخته است. رویکرد او به دین اسلام متأثر از تحصیلات جامعه شناختی و تاریخی اوست. شریعتی در پاسخ به این پرسش بنیادین که علت انحطاط مسلمانان چه بوده است، ابتدا فاصله گرفتن از اسلام راستین را مطرح می کند و سپس به علل انحراف از آن و نقش آن در انحطاط مسلمانان می پردازد و درنهایت، راهکارهایی برای بازگشت به اسلام راستین به دست می دهد. به نظر او، از میان علل و عوامل گوناگونی که به انحراف از اسلام راستین منجر شده اند، تغییر ایدئولوژی اسلام اصلی ترین و بنیادی ترین علت است. درنتیجه، بازگشت به ایدئولوژی اسلام گره گشاترین راهکار به حساب می آید و مسئولیت اصلی آن نیز برعهده روشنفکران است. روش این پژوهش مطالعه کتابخانه ای است که هدف آن صورت بندی نظام مند اندیشه شریعتی درباره چیستی اسلام و علل انحطاط مسلمانان و راهکارهایی برای احیای آن است.
بررسی تطبیقی-کمی عوامل مؤثر بر آغاز جنگ مدنی در جوامع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
113 - 153
حوزههای تخصصی:
اهداف: جنگ مدنی، به مثابه یکی از صورت های تضادهای درون کشوری، همواره محمل بررسی های علمی و تجربی بوده است. عطف به پرپیامدی جنگ مدنی برای ابعاد گوناگون حیات جامعه، هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر آغاز جنگ مدنی در جوامع بوده است. روش مطالعه: روش پژوهش حاضر، رگرسیون لجستیک مبتنی بر داده های پانلی، با مدل اثرات تصادفی، مشتمل بر 3802 کشور-سال و در بازه زمانی 1973 تا 2005 بوده است. یافته ها: یافته ها نشان داده است که اندازه جمعیت جوامع، تأثیر مثبت و معنی داری بر خطر آغاز جنگ مدنی متعاقب جوامع دارد. تغییر اندازه جمعیت از کمترین میزان آن به بیشترین میزان آن در نمونه، احتمال پیش بینی شده درون نمونه ای آغاز جنگ مدنی را از 12% به 48% افزایش می دهد. همچنین، افزایش سطح رشد اقتصادی پیشین جوامع، اثر کاهنده ای را بر خطر آغاز جنگ مدنی متعاقب در جوامع نشان می دهد. همچنین، یافته ها نشان داد که شبه دموکراسی ها، یا آنوکراسی ها، در مقایسه با دموکراسی ها یا دیکتاتوری های تمام عیار، بیشتر در معرض آغاز جنگ مدنی هستند. همچنین، وضعیت تنوع فرهنگی پیشین در جوامع، تأثیر مثبتی بر احتمال آغاز جنگ مدنی متعاقب در جوامع دارد. نتیجه-گیری: یافته های پژوهش، همخوان با ادبیات شکل گرفته در حوزه جنگ مدنی، بر نقش کلیدی ابعاد اجتماعی و فرهنگی (وجوه نرم) و نیز ابعاد اقتصادی و سیاسی (وجوه سخت)، در شکل دهی احتمال آغاز جنگ مدنی تأکید می ورزد. درنهایت اتخاذ یک استراتژی چندوجهی که هم زمان رشد اقتصادی را تسریع کند، نهادهای دموکراتیک را تقویت کند و توزیع متوازن منابع در میان جمعیت و گروه های متفاوت فرهنگی (قومی-مذهبی) را تضمین کند، برای کاهش مؤثر احتمال آغاز جنگ های مدنی در جوامع ضروری است.