فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to determine the mediating role of family leisure and humor in the relationship between parenting stress and co-parenting.
Methods: The present study population consisted of all parents living in Kermanshah in 2020, from which 300 people were selected to participate in the study using multi-stage cluster sampling. Research instruments included Parenting Stress Index-Short Form, Zabriski Family Leisure Activity Profile, Co-parenting Relationship Scale, and the Family Members’ Humor Scale. The research was descriptive and structural equation modeling was used to analyze the data.
Results: The results of data analysis showed that there is a significant direct relationship between parenting stress variables and co-parenting (P< 0.001; β = -0.43), parenting stress and family humor (P< 0.001; β= -0.34), parenting stress variables and family leisure (P< 0.001; β= -0.28), humor in the family and co-parenting (P< 0.001; β= 0.4). Also, the humor variable in the family could play a mediating role in the relationship between parenting stress and co-parenting (P< 0.002; β= 0.17).
Conclusion: Therefore, it can be said that humor and games in families can play an important role both in creating co-parenting and decreasing of the negative effect of parenting stress on co-parenting.
همبسته های شناختی اختلال وسواسی - جبری: سهم پیش بین سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، کارکرد اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواسی جبری یکی از شایع ترین اختلال های روانی است که بر تمام جنبه های زندگی انسان اثرگذار است. 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت داده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودگزارشی سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، پرسشنامه نقص کارکردهای اجرایی: بارکلی، پرسشنامه ارزیابی فراشناخت - 30سؤالی، پرسشنامه همجوشی فکر و پرسشنامه مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون پاسخ دادند. یافته های به دست آمده از تحلیل پژوهش نشان داد میان مؤلفه باور مثبت درباره نگرانی (p≤0.05) و مؤلفه های کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازمان دهی، خودکنترلی و خودانگیزشی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال وسواسی وجود دارد. همچنین، میان مؤلفه های باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید فیزیکی، خودسازمان دهی (p≤0.05) و مؤلفه اطمینان شناختی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال جبری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، خودمدیریتی و خودانگیزشی سهمی معنادار در پیش بینی مؤلفه اختلال وسواسی دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، اطمینان شناختی، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید اجتماعی، خودسازمان دهی و خودکنترلی در پیش بینی مؤلفه اختلال جبری در آسیب شناسی علائم وسواسی جبری سهم معنا دار داشته اند. با توجه به اهمیت نقش باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر که آن هم متأثر از باورهای فراشناختی است، در پیش بینی و تبیین علائم وسواسی، درمان فراشناختی پرفایده به نظر می رسد.
آزمون و مدل یابی عود اعتیاد زنان در رابطه با صفات تاریک شخصیت: نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: عود اعتیاد موضوع چالش برانگیزی است که می تواند هزینه های متعدد فردی، اجتماعی و خانوادگی را به دنبال داشته باشد و ضرورت پرداختن به آنان بر هیچ کس پوشیده نیست. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف آزمون و مدل یابی عود اعتیاد در رابطه با صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در زنان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل 200 نفر از زنان دچار عود اعتیاد بود، که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار گردآوری پرسشنامه عود اعتیاد (2000)، پرسشنامه نیازهای بین فردی جهت بررسی تعلق خنثی و ادراک بار بودنet al(2012) Kimberly و پرسشنامه سه گانه تاریک شخصیت (Jonason& Webster,2010) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss v.22 و pls استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که اثر شخصیت خود شیفته بر عود اعتیاد 29/0، اثر شخصیت ماکیاویلی بر عود اعتیاد 19/0، اثر شخصیت سایکوتیک بر عود اعتیاد 68/0، اثر ادراک بار بودن بر عود اعتیاد 49/0، اثر احساس تعلق خنثی بر عود اعتیاد 53/0 گزارش شد. همچنین نقش میانجی ادراک بار بودن و احساس تعلق خنثی در رابطه بین شخصیت تاریک و عود اعتیاد تأیید شد. با توجه به پیچیدگی عود اعتیاد در زنان لازم است بر بهبود روابط بین فردی افراد دچار شخصیت تاریک تمرکز نمو.د بهبود روابط بین فردی جهت جلوگیری از احساس طرد شدگی و محرومیت عاطفی واجتماعی موثر است که منجر به کاهش احساس بار بودن و احساس تعلق خنثی می گردد. همچنین افزایش آگاهی اطرافیان در خصوص اهمیت حمایت آنان از افراد دچار عود اعتیاد می تواند در کاهش بازگشت آنان به اعتیاد موثر باشد.
نقش پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی در علائم بدریخت انگاری بدن در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی در علائم بدریخت انگاری بدن در دختران بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 320 نفر تعیین شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه حالات هویت خود (بنیون و آدامز، 1986)، مقیاس استفاده از رسانه های اجتماعی (تیوک و تامپسون، 2023) و مقیاس اختلال بدریخت انگاری بدن (هانلی و همکاران، 2020) بودند. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پراکندگی هویت و وقفه هویت با علائم بدریخت انگاری بدن در دختران رابطه مثبت و معنادار داشتند (001 P</0 )، اما کسب هویت و ضبط هویت با آن رابطه معناداری نداشتند (05 P>0/ ). علاوه بر آن، همه مولفه های شبکه ها و رسانه های اجتماعی شامل تصویر بدن، مقایسه، اعتقاد و مصرف با علائم بدریخت انگاری بدن در دختران رابطه مثبت و معنادار داشتند (05 P<0/ ). همچنین، پایگاه های هویت و مولفه های شبکه ها و رسانه های اجتماعی توانستند به ترتیب 9 درصد و 27 درصد از تغییرهای علائم بدریخت انگاری بدن در دختران را پیش بینی نمایند (0/001 P< ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، پایگاه های هویت و شبکه ها و رسانه های اجتماعی نقش معناداری در پیش بینی علائم بدریخت انگاری بدن در دختران دارند و می توانند موجب افزایش بدریخت انگاری بدن شوند. بنابراین، نتایج به دست آمده می تواند جهت آگاه سازی والدین از طریق برنامه های آموزشی مبتنی پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی بر تلویحات کاربردی زیادی داشته باشد.
بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف فیبرومیالژی یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن است که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی و اختلال خواب مشخص می شود و علت شناسی آن ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی مبتلایان به فیبرومیالژیا بود. مواد و روش ها روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود که در نیم سال دوم 1401-1402 به مطب متخصصین روماتولوژی شهر تبریز مراجعه کرده اند و توسط فوق تخصص، روماتولوژی مبتلابه فیبرومیالژیا تشخیص داده شده بودند. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از این بیماران بود که به صورت دردسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه گمارده شدند؛ 18 نفر در گروه آزمایش که تحت کلاس های آموزشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش دیدند و 18 نفر در گروه کنترل که هیچ گونه مداخله ای دریافتند نکردند. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ، پرسش نامه خستگی مزمن و پرسش نامه توانمندسازی روانشناختی بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد میانگین دو گروه آزمایش و کنترل بر مؤلفه های ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری داشت (0/05˂P). نتیجه گیری براساس یافته ها می توان گفت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری باعث بهبود ادراک درد، خستگی مزمن و توانمندسازی شناختی در مبتلایان به فیبرومیالژیا می شود. بنابراین از این روش درمانی می توان در مراکز مشاوره و سلامت روان برای بهبود افراد مبتلا به فیبرومیالژیا بهره گرفت. ۸۱۹,۱
Comparison of The self-compassion and body image of women from different ethnicities (Azeri, Kurdish, Persian) Urmia city(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۵, Issue ۲, June ۲۰۲۴
109 - 120
حوزههای تخصصی:
Aim: This study aimed to compare the self-compassion and body image of women from different ethnicities (Azeri, Kurdish, Persian) in Urmia city, and in fact, The goal was to create a fundamental understanding of the phenomenon of the subject of research.Method: This is Causal-comparative research whose statistical population consisted of 342 women who were selected in 2022. Through a Stratified Sampling method, Statistical populations were chosen based on inclusion criteria and randomly assigned (Stratified random sampling). Data collection tools included a demographic checklist NEF(2003) Self-compassion scale (SCS); Cash et al(1990)Multidimensional Body- Self Relations questionnaire (MSRQ). Analysis of covariance (ANCOVA) was applied by the SPSS-26 program. Result: Therefore, according to the results of the present study, There is no significant difference in the level of self-compassion (F=0.64 and P < 0.05) and body image(F=0.66 and P < 0.05) among different ethnicities. Based on this basic research, it is suggested that psychosocial variables should be investigated more in future research because a better understanding of them, provides a framework by which we can understand how we identify ourselves, and how we interact in groups and in society.
تبدیل تهدیدهای ناشی از تعارض به فرصت های تعالی فرد و سازمان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
113 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تعارض؛ در نتیجه ی محیط رقابتی و به شکل های مختلف درون فردی، بین فردی، درون گروهی، بین گروهی و درون سازمانی ظهور یافته که هدف از این تحقیق؛ تبیین چیستی، چرایی وچگونگی تبدیل تهدیدهای ناشی از تعارض به فرصت های تعالی فرد وسازمان، بوده است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، به روش کتابخانه ای بارویکرد توصیفی- تحلیلی است؛ دراین تحقیق کیفی، با مطالعه ی کتب و منابع معتبرداخلی وخارجی، مضامین را کشف وبا بهره گیری ازسایت ها و مقالات پژوهشی، یادداشت هایی را به صورت فیش استخراج وبا طبقه بندی موضوعی فیش ها، به نگارش در آمده است.یافته ها: باتوجه به پیچیدگی روزافزون سازمان ها و تفاوت در اندیشه، نگرش و باورهای افراد، تعارض به عنوان جزء اجتناب ناپذیر زندگی سازمانی امروز مطرح می باشد. اجتناب ناپذیر بودن تعارض نمایانگر منفی بودن آن نیست؛ بلکه باید توجه داشت که با مدیریت مطلوب تعارض، می توان نتایج مطلوبی را برای سازمان به ارمغان آورد. نتیجه گیری: تعارض؛ ضرورتاً امری منفی نیست؛ بلکه حد متوسطی از آن برای تکامل سازمان و فرد ضروری می باشد که با مدیریت وبرخورد اصولی با پدیده ی تعارض، می توان تهدید تعارض را به فرصتی برای شکوفایی استعدادها وبه فعلیت رساندن خلاقیت ها برای بالا بردن سطح عملکرد مبدل ساخت.
Effective Common Emotional Schemas in Iranian Adults with Generalized Anxiety Disorder: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: There is evidence that emotion plays a role in explaining generalized anxiety disorder, and on the other hand, dysfunctional emotional schemas are different in various psychopathological disorders, but few studies have addressed this issue. Therefore, the purpose of this study was to qualitatively investigate emotional schemas in Iranian patients with generalized anxiety disorder.Research Methodology: For this purpose, 16 patients with generalized anxiety disorder in Mashhad, Iran were interviewed and their responses were qualitatively clustered to extract their emotional schemas and subthemes related to each emotional schema. A semi-structured interview was conducted to investigate patients' perspectives on emotion and their 14 emotional schemas. Patients' statements were transcribed and analyzed through comparative-inductive thematic analysis and coding. They were then categorized into main themes and subtheme naming was done in consultation with experts.Findings: The findings showed that four emotional schemas of validation, duration, uncontrollability, and extreme rationalization are more involved in patients with generalized anxiety disorder and 12 subthemes including mentalized emotional insecurity, desocialization, somatization, significance, uncertainty intolerance, unpredictability threat, extreme emotional perfectionism, continuity of catastrophic thinking, trait anxiety, superiority of others, emotional avoidance, emotional inflexibility, and extreme approval led to the creation and continuation of generalized anxiety disorder symptoms.Conclusion: Therefore, addressing these 4 emotional schemas in patients with generalized anxiety disorder with a greater focus on the validation schema, which is more pervasive, can increase treatment efficacy. In addition, we can focus on them in educational and preventive protocols, not just intervention protocols.
پیش بینی تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بر اساس اضطراب پنهان، ابعاد کمال گرایی و ادراک از محیط کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بر اساس اضطراب پنهان، ابعاد کمال گرایی و ادراک از محیط کلاس انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان تیزهوش دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از بین آن ها 214 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس چندبعدی کمال گرایی (MPS، هویت و فلت، 1991)، پرسشنامه محیط یادگیری کلاس (CLEQ، مک گی و همکاران، 2007)، سیاهه تاب آوری تحصیلی (ARI، ساموئلز، 2004) و سیاهه حالت-صفت اضطراب (STAL، اسپیل برگر و همکاران، 1970) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد ابعاد کمال گرایی و اضطراب پنهان رابطه منفی و معنی دار و ادراک از محیط کلاس رابطه مثبت و معنی دار با تاب آوری تحصیلی دارند (01/0p<). همچنین، 43% از واریانس تاب آوری تحصیلی بر اساس متغیرهای ابعاد دیگرمدار و جامعه مدار کمال گرایی، اضطراب پنهان و ادراک از محیط کلاس قابل تبیین است و اضطراب پنهان بیشترین سهم را در پیش بینی متغیر تاب آوری تحصیلی دارد (05/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت کمال گرایی دیگرمدار و جامعه مدار، اضطراب پنهان و ادراک از محیط کلاس نقش کلیدی در تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های مداخله ای طراحی شده برای افزایش تاب آوری تحصیلی دانش آموزان تیزهوش ضروری است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان (پایه های پنجم و ششم ابتدایی) با مشکلات هیجانی بودند که در سال 1401 به منظور دریافت خدمات روانشناختی به مراکز مشاوره و رواندرمانی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. تعداد نمونه مورد پژوهش 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 60 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی نارسایی هیجانی کودکان (AQC، ریف و همکاران، 2006) و پرسشنامه توانایی و مشکلات (SDQ، گودمن، 2001) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده چنین به نظر می رسد که آموزش تنظیم هیجان می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر برای کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا بر هوش اخلاقی و کیفیت دلبستگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا بر هوش اخلاقی و کیفیت دلبستگی دانش آموزان انجام شد. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری (به مدت 3 ماه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 بود. از این جامعه آماری، 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آموزش مفاهیم معنوی به روش داستان گویی (ایفای نقش، نمایش و ...) در 8 جلسه 45 دقیقه ای بر گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای استفاده شده، پرسشنامه دلبستگی کودک – والد و پرسشنامه سنجش هوش اخلاقی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا به طور معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری بر کیفیت دلبستگی و هوش اخلاقی دانش آموزان تأثیر دارد. بنابر یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا منجر به افزایش هوش اخلاقی و بهبود کیفیت دلبستگی با والدین در دانش آموزان می شود و می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر به کار گرفته شود.
پیش بینی کوری نسبت به تغییرات بر اساس پیچیدگی صحنه، بار هیجانی محرک، حافظه نمادین و توجه پایدار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اینکه عوامل زیادی از جمله توجه تقسیم شده و توجه پایدار می توانند بر تشخیص تغییر اثر بگذارند؛ بنابراین هدف این پژوهش، پیش بینی کوری تغییرات بر اساس مولفه های پیچیدگی صحنه، بارهیجانی محرک، حافظه نمادین و توجه پایدار می باشد. مواد و روشها: روش پژوهش از نوع رابطه ای- اکتشافی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه پیام نور و آزاد اسلامی واحد زرند بود که از میان آنها 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. . جهت جمع آوری داده ها از تصاویر واقعی با بار هیجانی مثبت، منفی و خنثی در قالب نرم افزار تهیه شده برای سنجش کوری تغییر، بار هیجانی محرک و پیچیدگی محرک استفاده شد. همچنین برای سنجش حافظه نمادین از آزمون اسپرلینگ و از آزمون عملکرد پیوسته برای سنجش توجه پایدار استفاده شد. الگویابی معادلات ساختاری و همچنین تحلیل عوامل تائیدی از طریق تحلیل مسیر و الگویابی معادلات ساختاری (SEM)، اعمال گردیدند. تمام تحلیل ها با استفاده از AMOS و SPSS نسخه 21 و از ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافتهها: با توجه به یافته های پژوهش شاخص های ارائه شده برازش کامل مدل را نشان دادند. در مدل نهایی نسبت مجذور خی –دو به درجه آزادی یا مجذور کای نسبی (10/2)، شاخص نیکویی برازش (GFI) برابر با 97/0، شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته (AGFI) برابر با 97/0، شاخص برازندگی افزایشی (IFI) برابر با 96/0، شاخص توکر- لویس (TLI) برابر با 92/0، شاخص برازندگی هنجار شده (NFI) برابر با 94/0 و شاخص ریشه میانگین مجذورات خطا (RMSEA) برابر با 06/0 است. نتیجهگیری: یافته ها نشان دادند که مولفه های پیچیدگی صحنه، بار هیجانی محرک، حافظه ی نمادین و توجه پایدار اثر مستقیم و منفی بر کوری تغییر دارند. همچنین یافته ها بیانگر آن است که شاخص های برازندگی اولیه در نایید الگوهای اثرگذار بر کوری تغییر، تناسب داشتن الگو را تایید می کنند.
Does organizational ergonomics have impact on workplace burnout?
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the influence of organizational ergonomics on the burnout experienced by administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran. The utilized research approach was of a descriptive correlation-predictive nature. The study's statistical population included all administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan. The study sample included 130 individuals (54 males and 76 females) chosen through convenience sampling and took part in the research. A questionnaire on burnout and organizational ergonomics was utilized to gather data. The research data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The correlation coefficient results indicated that the emotional exhaustion sub-scale exhibited a negative and significant correlation with scores in engineering psychology, work physiology, anthropometry, and job biomechanics (p<.05). The depersonalization sub-scale exhibited a negative and significant relationship with scores in engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, no notable relationship was found between depersonalization and job biomechanics. The personal accomplishment sub-scale showed a positive and significant relationship with engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, there was no notable correlation between the personal accomplishment sub-scale and job biomechanics. The findings from stepwise regression indicated that anthropometric measures accounted for 25.4% of the variance in emotional exhaustion, while work physiology accounted for 11.3% and 12.7% of the variance in depersonalization and personal accomplishment, respectively. It is concluded that appropriate organizational ergonomics leads to enhanced productivity and diminishes occupational stress, particularly job burnout.
The Predictive Role of Organizational Creativity Components in Job Burnout and Organizational Health of Secondary School Teachers
حوزههای تخصصی:
The creativity of employees is a key factor for achieving success in organizations and sustaining their competitive edge. Job burnout and poor organizational health are elements that can either hinder or foster organizational creativity; hence, the current study aimed to explore the predictive influence of components of organizational creativity on job burnout and the organizational health of high school educators. The study utilized a correlation-predictive research design. The study population consisted of all educators teaching in high schools in Zahedan City, Iran, during the academic year 2024-2025. From the aforementioned statistical population, a random cluster sampling method was used to select a sample of 150 teachers. To gather the data, Amabile's Organizational Creativity Questionnaire (2001), Maslach and Jackson's Burnout Questionnaire (1981), and Hoy and Feldman's Organizational Health Questionnaire (1996) were employed, and the data of this research were examined using Pearson's correlation test and stepwise regression through SPSS version 16 software. The correlation findings indicated a notable negative connection between the components of creativity (fluidity, flexibility, innovation, and expansion) and burnout, as well as a significant positive connection with organizational health (P<0.05). The regression analysis results indicated that within the organizational creativity elements, the innovation element displayed a predictive impact (Beta=-0.23) on burnout, while the expansion element exhibited a predictive influence (Beta=0.34) on organizational health (P<0.05). Consequently, due to the impact of organizational creativity on lowering burnout and enhancing organizational well-being, it is advised that practitioners focus closely on the creativity of teachers.
بررسی اثربخشی بسته ی آموزشی کارکردهای اجرایی سرد برانگیزش تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته ی آموزشی کارکردهای اجرایی سرد بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان عادی پایه ی ششم ابتدایی انجام شد.
روش کار: پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل دو کلاس پایه ششم از دو مدرسه ابتدایی دخترانه شهر تبریزدر سال تحصیلی 98-1397 بود که با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی دردو گروه آزمایش وکنترل قرار گرفت. گروه آزمایش 16جلسه ی آموزش کارکردهای اجرایی سرد را گذراند. داده های بدست آمده از پرسشنامه انگیزش تحصیلی درمرحله پیش آزمون و پس آزمون، با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد که بسته آموزشی کارکردهای اجرایی سرد بطور معناداری انگیزش تحصیلی را بهبود بخشید و باعث افزایش معنادار انگیزش تحصیلی بیرونی و درونی و کاهش معنادار بی انگیزگی تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد(001/0>p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، اثربخشی بسته ی آموزشی کارکردهای اجرایی سرد بر انگیزش تحصیلی درونی ، بیرونی و بی انگیزگی دانش آموزان عادی پایه ششم ابتدایی تایید شد. بنابراین این بسته آموزشی جهت آموزش به دانش آموزان پایه ششم ابتدایی پیشنهاد می شود.
تدوین مدل ساختاری رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم جویی هیجانی با میانجی گری سرسختی روانشناختی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
431 - 450
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از فرآیندهای شناختی عمیق که نقش پایه ای و اساسی در ایجاد اختلالات اضطرابی دارد، طرحواره های ناسازگار اولیه است. از دیگر علل زیربنایی اختلالات اضطرابی، ناتوانی در نظم جویی هیجانی است. همچنین سرسختی روانشناختی نیز به عنوان یک سازه شخصیتی مهم بر نحوه و کیفیت برخورد افراد با منابع اضطراب زا مؤثر است. تا کنون پژوهش خاصی به ارائه مدل ساختاری در مورد رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم بخشی هیجانی با نقش میانجی گری سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و نظم جویی هیجانی با میانجی گری سرسختی روانشناختی در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1400 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، 300 نفر از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)؛ راهبردهای تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و سرسختی روانشناختی (کوباسا، 1979) استفاده شد. همچنین جهت تحلیل داده ها از روش های همبستگی و تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. نتایج همچنین نشانگر آن است که طرحواره های بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، جهت مندی، گوش بزنگی بیش از حد و بازداری بر ارزیابی مجدد اثر منفی و معنادار و بر سرکوبی اثر مثبت و معنادار داشتند. همچنین اثر طرحواره محدودیت های مختل بر سرکوبی، مثبت و معنادار بود. سرسختی روانشناختی بر ارزیابی مجدد اثر مثبت و معنادار و بر سرکوبی نیز اثر منفی و معنادار دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده که نقش میانجی گرانه متغیر سرسختی روانشناختی در پژوهش حاضر مورد تأیید قرار گرفت و از آنجایی که این متغیر باعث افزایش تاب آوری فرد می شود و در نتیجه او را در یک چرخه مثبت و سالم قرار می دهد، پیشنهاد می شود درمانگران مراکز مشاوره، فنون ارتقای سرسختی روانشناختی را به افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی آموزش دهند.
تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
785 - 800
حوزههای تخصصی:
زمینه: تولد و حضور فرزند با ناتوانی هوشی در خانواده ها انواع مختلفی از واکنش های عاطفی و شناختی را به دنبال خواهد داشت، لذا برخی از مادران این کودکان تفکر انعطاف پذیر ندارند و در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل عدم داشتن سرمایه روانشناختی بالا دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بود.
روش: روش مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بود که در سازمان آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران (مدارس استثنایی شهر تهران، سال تحصیلی 1401-1400) دارای پرونده می باشند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرجیل، 2005)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ونادروال، 2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos نسخه 8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که شادکامی بر اساس سرمایه روانشناختی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی (از طریق انعطاف پذیری) تأثیر غیرمستقیم دارد (0/000=p). رابطه ی مذکور حدود 77 درصد از اثر سرمایه های روانشناختی بر شادکامی از طریق انعطاف پذیری تبیین شده است (0/020=p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به اینکه مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی در برخورد با مسائل و مشکلات انعطاف پذیری کمتری دارند و به سختی می توانند مسائل و مشکلات را بپذیرند لذا بهتر است تحقیقات گسترده تر با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
ارائه الگو ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
929 - 946
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب امتحان یکی از مشکلات روانی و تحصیلی رایج در دانش آموزان است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روحیه و رفتارهای اجتماعی آن ها داشته باشد. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی اضطراب امتحان می تواند در ارائه راهکارهای مؤثر برای بهبود کارایی تحصیلی و بهبود کیفیت زندگی روزمره دانش آموزان کمک کننده باشد. با این حال در پیشینه این حوزه، تعاملات دقیق میان طرحواره ها، ترس از ارزیابی منفی و اضطراب امتحان به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند.
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران انجام شد.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول در شهر تهران بود که از این میان 500 دانش آموزان به روش نمونهگیری در دسترس در سال 1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از سیاهه اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، 1375)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم (یانگ، 2005) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار 24SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحوار های ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم طرحوار های ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05 >P) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد طرحوارهای ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان تأثیر معناداری دارند بنابراین، با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره ها علاوه بر تأثیر مستقیم بر اضطراب امتحان به واسطه ترس از ارزیابی منفی می تواند متغیر وابسته یا ملاک را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیحه این یافته گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اضطراب دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تهران است.
بررسی اثربخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان ۶- ۸ سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1621 - 1636
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از متداول ترین اختلالات روانشناختی در دوره کودکی است. سبک های فرزندپروری و اضطراب والدین از جمله عوامل خطر مهمی هستند که برای بروز اختلال اضطراب جدایی شناسایی شده اند. مرور پیشینه پژوهشی نشان می دهد علی رغم انجام مطالعات مختلف در ایران در مورد اثربخشی هنردرمانی به خصوص نقاشی بر کاهش اضطراب جدایی کودکان، در مورد بررسی تأثیر ترکیب نقاشی و تعامل والد-کودک بر اضطراب جدایی کودکان، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان ۶-۸ سال انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 6 تا 8 ساله دارای اختلال اضطراب جدایی شهر اصفهان در سال 1400 بود که در مراکز پیش از دبستان و مدارس ابتدایی شهر اصفهان ثبت نام کرده بودند. جهت انتخاب نمونه آماری، در مرحله اول مقیاس سنجش اضطراب جدایی (فرم والدین) به صورت در دسترس بر روی 100 نفر از والدین کودکان سنین 6 تا 8 ساله اجرا شد و کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی شناسایی شدند و سپس 16 نفر از والدین دارای کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی و فرزندان آن ها شناسایی شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (8 نفر) و گواه (8 نفر) گمارش شد و پروتکل درمانی در 13 جلسه 45 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) برای اعضای گروه آزمایش برگزار شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، نسخه والدین مقیاس سنجش اضطراب جدایی (هان و همکاران، ۲۰۰۳) بود. هم چنین جهت تحلیل داده ها در مطالعه حاضر از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد، روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی و مؤلفه های آن (ترس از تنهایی، ترس از رها شدن، ترس از بیماری جسمانی و نگرانی وقوع حوادث خطرناک) در کودکان ۶-۸ سال تأثیر مؤثر و معناداری دارد (05/0 P<) و تأثیر این آموزش در مرحله پیگیری نیز تداوم داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به تأیید اثربخشی روش های نقاشی تعاملی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش اختلال اضطراب جدایی کودکان 6-8 سال در پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مشاوران مدارس و مراکز تخصصی مشاوره کودک، از این شیوه آموزشی-درمانی در جهت کاهش نشانگان اختلال اضطراب جدایی در کودکان استفاده کنند. هم چنین از حیث اهمیت تعامل والد-کودک، می توان از برنامه آموزشی- درمانی مذکور جهت تقویت رابطه والد-کودک در خانواده استفاده کرد
اثربخشی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و سرعت پردازش دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
171 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و سرعت پردازش دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد بود. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ششم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2439 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سازش یافتگی (AISS، سینها و سینک، ۱۹۹۳) و آزمون رایانه ای استروپ (SCWT، استروپ، 1935) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (طرح آمیخته) تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سازش یافتگی و سرعت پردازش در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P>)؛ علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (05/0P>). اندازه اثر نیز نشان از تاثیر 7/41 درصدی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و همچنین تاثیر 5/20 درصدی، 5/13 درصدی و 23 درصدی به ترتیب در شاخص های زمان واکنش، خطای پردازش اطلاعات و دقت پردازش اطلاعات بود. از یافته های فوق نتیجه گیری می شود که استفاده از آموزش چرخه تفکر برای بهبود سازش یافتگی و سرعت پردازش کابردی به نظر می رسد.