فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
"خشونت نسبت به زنان در خانواده ، واقعیتی آزار دهنده است . این نوع خشونت ، عرصه زندگی را برای زن و شوهر تنگ می کند و اثرهای گوناگون و قابل توجهی برکودکان و نوجوانان شاهد این خشونت به جای می گذارد. صرف نظر از توجهات جهانی به مساله خشونت نسبت به زنان در خانواده ، آنچه که برا ی جامعه ایرانی دارای حساسیت وافر می باشد این است که خشونت به هر طریقی که در خانواده، تداوم یابد می تواند مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختاری بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده باشد.
پژوهش حاضر با توجه به مدل لسول ( ساروخانی 1376 به نقل از کازنو، 1367 ) در صدد پاسخ گویی به پنج سوال اساسی است : الف- ویژگیهای قربانیان خشونت (Whom ) ب- ویژگیهای عاملان خشونت (Who ): ج - شیوه های اعمال خشونت (How ) یعنی خشونت جسمانی، خشونت جنسی، خشونت کلامی، خشونت روانشناختی، خشونت اقتصادی و خشونت اجتماعی. د- علل خشونت علیه زنان (Why ) هـ - پیامد های خشونت علیه زنان ( Effects ). این تحقیق از نظر روش، پیمایشی است و جامعه آماری آن را کلیه زنان متاهل شهری استان مازندران ساکن در شهر های نکا، ساری ، قائمشهر ، بابل، نور و تنکابن تشکیل می دهند.
برای تعیین نمونه از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب استفاده شده است. واحد تحلیل آن فرد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آماری توصیفی استفاده شده است.
"
نقش عوامل شخصیتی بر راهبردهای مقابله ای و تاثیر روش مقابله درمانگری بر عوامل شخصیتی و افسردگی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگیهای شخصیتی و راههای مقابله ای دانشجویان دختر افسرده و همینطور به مقایسه تاثیر «مقابله درمانگری» با «تنش زدایی تدریجی» می پردازد. 45 دختر دانشجوی افسرده دانشگاههای آزاد اسلامی و پیام نور قم با 40 همتای غیر افسرده (نمره پایینتر از 11 در شکل کوتاه فهرست افسردگی بک) توسط «آزمون 16 عاملی شخصیت کتل» و «پرسشنامه راههای مقابله ای فولکمن – لازاروس» مورد سنجش قرار گرفته و گروه افسرده به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. نتایج نشان داد که افسردگی متاثر از عوامل عمقی شخصیت و سپس عوامل سطحی و راههای مقابله ای است. «مقابله درمانگری» به عنوان یک فن ابداعی نه تنها مانند «تنش زدایی تدریجی» افسردگی را کاهش داد، بلکه از میزان اضطراب نیز در حد قابل توجهی کاست، و اثرات خود را از راه تاثیر بر نمرات عوامل بسیار بیشتری از شخصیت اعمال کرد. بواسطه تمرکز «مقابله درمانگری» بر تغییر راهبردهای مقابله ای، این روش درمانگری توانست دو راهبرد مقابله ای موثر در افسردگی را به گونه ای موفقیت آمیز تغییر دهد (کاهش راههای گریز – اجتناب و مسئولیت پذیری) که در مجموع نشان دهنده کارآمدی «مقابله درمانگری» و ارجحیت نسبی آن بر «تنش زدایی تدریجی» در این زمینه است. این پژوهش همچنین مشخص ساخت، که عوامل شخصیتی بالنسبه مشابهی در ساخت اختلالات اضطرابی و افسردگی دخالت دارند
شیوه های موثر بر تدریس و یادگیری درس آناتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آناتومی از پایه های اساسی دانش پزشکی و آموزش آن برای دانشجویان رشته های مختلف پزشکی، ضروری است. ارتقای کیفیت این درس جز با شناخت دقیق ارکان آن میسر نخواهد بود. این مطالعه با هدف یافتن بهترین شیوه آموزشی و مهم ترین عوامل موثر بر یادگیری آناتومی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی در دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته رشته های پیراپزشکی ورودی سال های 88-1387 دانشگاه علوم پزشکی بابل به روش سرشماری انجام گرفت. 167 دانشجو به پرسش نامه ها پاسخ داده و وارد مطالعه شدند. پرسش نامه مورد استفاده برای جمع آوری داده ها خودایفا و دارای 15 سئوال در زمینه روش تدریس نظری و عملی، روند ارزشیابی اساتید و فاکتورهای موثر برای ارتقای کیفیت یادگیری دانشجویان مانند فضای فیزیکی کلاس، ساعت تدریس و نحوه چیدمان صندلی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون و نرم افزار SPSS 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از نظر دانشجویان، مرور مباحث نظری در کلاس عملی، نحوه چیدمان صندلی U شکل در کلاس، برگزاری کلاس های عملی، ارزشیابی پایان دوره به صورت تلفیقی، برگزاری کوئیزهای کلاسی و افزایش ساعت های کلاس عملی، ارتقای روش های تدریس اساتید، برگزاری کلاس های آناتومی در ساعت 8 تا 10 صبح و ارایه جمع بندی مطالب تدریس شده در پایان هر جلسه توسط استاد بر یادگیری درس آناتومی تاثیر مثبت داشت.
نتیجه گیری: با به کارگیری مناسب ابزارهای کمک آموزشی و ارتقای مهارت های تدریس اساتید، می توان گامی موثر در پیشبرد یادگیری دانشجویان در درس آناتومی برداشت.
بررسی مقایسه ای ملاکهای انتخاب همسر داوطلبان ازدواج در بدو و یک سال پس از ازدواج
حوزههای تخصصی:
معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند.
روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد.
یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند.
نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی افراد دارای نشانه های افسردگی: مطالعه تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا برای افزایش بهزیستی روانشناختی در افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی در فرهنگ ایرانی است. بدین منظور از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. برای انجام این پژوهش ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود و خروج در پژوهش حاضر را دارا بودند و برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند، 3 نفر به شیوه نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته مرحله خط پایه در نظر گرفته شد. درمان به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. ارزیابی ها با استفاده از پرسش نامه افسردگی بکویرایش دوم(بک و دیگران، 1996) پرسشنامه شادکامی آکسفورد(آرگایل و دیگران، 1995)، آزمونجهت گیری های شادکامی (پترسون و دیگران، 2005)، مقیاس رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (ریف، 1995) در مرحله خط پایه، جلسات درمان و دو ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی معناداری را در طراز نمرات افسردگی نشان می دهند (71 درصد). همچنین هر سه مراجع روند افزایشی معناداری را در طراز نمرات بهزیستی روانشناختی (21 درصد)، شادکامی (46 درصد) و رضایت از زندگی (61 درصد) نشان می دهند. این نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. بر این اساس، به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا یک درمان کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی در فرهنگ ایرانی است.
تعامل معلم- دانش آموز در کلاس درس مدارس موفق و ناموفق: مطالعه موردی از مدارس ابتدایی شرکت کننده در آزمون پرلز 2006 و تیمز 2007(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تعامل معلم-دانش آموز در شرایط طبیعی کلاس درس از دو بعد کنشهای روان شناسانه و اخلاقی با تأکید بر رویکرد کیفی مورد توجه قرار گرفته است. چهار مدرسه موفق و یک مدرسه ناموفق در آزمون تیمز 2007 و پرلز 2006 (با توجه به عملکرد دانش آموزان مدرسه در آزمونهای ذکر شده) در این پژوهش بررسی شده اند. داده های مطالعه با بررسی اسناد (شامل دست نوشته های معلمان درباره دانش آموزان و پرونده های تحصیلی دانش آموزان) و مشاهده در شرایط طبیعی کلاس و مدرسه، گردآوری و با توجه به رویکرد تقلیل اطلاعات شامل کدگذاری توصیفی، کدگذاری استنباطی– الگویی تحلیل و تفسیر شده است. یافته ها نشان می دهند که فضای گرم و صمیمی توأم با احترام، توجه معلم به دانش آموزان و حمایت از آنان در کلاسهای موفق و ارتباط خشک و توأم با عدم احترام به فردیت دانش آموزان در کلاس ناموفق، از مهم ترین ویژگیهای کلاسهای مورد مطالعه هستند. همچنین، معلمان معمولاً برای برقراری نظم در کلاسهای مدارس دچار مشکل هستند. مهم ترین گفتمان معلمان و دانش آموزان در کلاسهای موفق پس از برقراری نظم، ارائه بازخوردهای کلامی، غیرکلامی، اصلاحی و تشویقی به پاسخهای دانش آموزان از سوی معلم و همکلاسیهاست. معلمان هر دو گروه در کنشهای روانشناسانه و اخلاقی دچار مشکل هستند، یعنی نسبت به دانش آموزان ضعیف و دارای مشکلات رفتاری، سوگیرانه رفتار می کنند و تخصص و آگاهی لازم را برای برخورد مناسب با این قبیل دانش آموزان ندارند.
رابطه ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین رابطه کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان در بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی 89 88 است. بدین منظور تعداد 120 نفر از دانش آموزان دختر و 120 نفر از دانش آموزان پسر در دوره متوسطه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی فراست، آزمون عزت نفس کوپراسمیت و آزمون خودکارآمدی شرر می باشد. نتایج نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی والدین با متغیر عزت نفس در بُعد نظم و ترتیب مادر رابطه مثبت و معنادار و با انتقادات مادروپدر,نگرانی از اشتباهات پدر، تردید نسبت به اعمال پدر و انتقادات پدر رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و متغیر خودکارآمدی با ابعاد کمال گرایی والدین در استانداردهای فردی مادر، نظم و ترتیب مادر و پدر رابطه مثبت و معنی داری و با نگرانی از اشتباهات مادرپدر، تردید نسبت به اعمال مادروپدر، انتقادات مادر، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفه تردید نسبت به اعمال پدر می تواند پیش بینی کننده خودکارآمدی و مؤلفه انتظارات پدر از ابعاد متغیر کمال گرایی می تواند پیش بینی کننده عزت نفس باشد. در نتیجه می توان گفت که ابعاد کمال گرایی والدین با عزت نفس و خودکارآمدی فرزندان رابطه منفی و معناداری دارد. در پایان پیشنهاداتی به منظور تکمیل پژوهش های بعدی و استفاده از نتایج این پژوهش ارائه گردید.
تحلیلی بر دیس پراکسیا (نارسایی حرکتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارسایی حرکتی برای توصیف کودکی بکار می رود که بدون وجود بیماری عصبی و یا مغزی با دشواری در اجرای برخی از حرکت ها روبرو باشد. دامنه این دشواریها بسیار وسیع است و ممکن است از مشکل حرکت روی یک خط راست گرفته تا مشکل نوشتن گسترده شده باشد. این مقاله به بحث پیرامون نارسایی حرکتی و دانش آموزان با نارسایی حرکتی می پردازد. این دانش آموزان در صورت فقدان کمکهای مناسب زیان می بینند. به ویژه بر این نکته تاکید می شود که تشخیص نیازهای این کودکان و سیاستهای حمایتی مناسب برای برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان با نارسایی حرکتی ضروری است. این دانش آموزان مانند کودکان اوتیسم دارای نیازهای آموزشی ویژه می باشند، ولی این نیازها کمتر بطور قانونی و یا عرفی برسمیت شناخته می شوند. علت اصلی این مورد اخیر این است که کودکان با نارسایی حرکتی مانند دیگر همسالان خود هستند تنها با این تفاوت که نامرتبند و نمی توانند برخی از فعالیتهای حرکتی و یا آکادمیک خود را سازماندهی کنند. گرچه این دانش آموزان از هوش بهنجار برخوردارند ولی دشواری آنها در یادگیری تحت تاثیر نارسایی حرکتی قرار می گیرد. به همین دلیل نارسایی حرکتی را معلولیت پنهان خوانده اند. شایان ذکر است که اختصاص بودجه برای حمایت از کودکان با نیازهای آموزشی ویژه، گر چه لازم است اما کافی نیست. نیازهای آموزشی ویژه همه دانش آموزان باید به رسمیت شناخته شوند و بطور مناسب برآورده گردند.
ویژگی های روانی شخصیتی زوج های ناسازگار و سازگاری زناشویی آن ها در ایران و تورنتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های روانی ـ شخصیتی زوج های ناسازگار در ایران (اصفهان) و کانادا (تورنتو) در سازگاری زناشویی آن ها است. به منظور دستیابی به این هدف، از جامعه آماری زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان و تورنتو به ترتیب 137 و 71 نفر به عنوان گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس برای پاسخگویی به ابزارهای پژوهش انتخاب شدند. از پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر و هفت زیرمقیاس برگرفته شده از MMPI-2 شامل افسردگی، آشفتگی فکری، ملال ذهنی، ناسازگاری خانوادگی، افکار گزند و آسیب، بیگانگی عاطفی و مشکلات خانواگی به منظور دستیابی به داده های مورد استفاده در پژوهش استفاد شد.
داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. در سطح همبستگی در گروه ایرانی بین ویژگی های شخصیتی ـ روانی با سازگاری زناشویی رابطه منفی معنادار (01/0P<) بدست آمد. اما در گروه کانادایی فقط افسردگی، آشفتگی فکری، ملا ل ذهنی، ناسازگاری خانوادگی و مشکلات خانواگی با سـازگاری زنـاشویی دارای رابطه منفی و معنـاداری (05/0P< یا 01/0P<) بودند. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین کلیه ویژگی ها، ناسازگاری خانوادگی و افکار گزند و آسیب در نمونه ایرانی و در نمونه کانادیی فقط ناسازگاری خانوادگی قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی هستند.
خلاقیت: توصیف؛ محدودیت ها و روش های ایجاد خلاقیت
منبع:
پیوند ۱۳۷۸ شماره ۲۴۱
حوزههای تخصصی:
رابطه میان ویژگی های شخصیتی و عملکرد شغلی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی شاغلان بخش کشاورزی است. برای این منظور. فارغ التحصیلان دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران انتخاب و از طریق ارسال پرسشنامه شخصیتی NEO اطلاعات مربوط به 655 نفر از آنها گرد آوری گردید. سپس پنج عامل انعطاف پذیری دلپذیر بودن با وجدان بودن روان رنجوری و برون گرایی با استفاده از 60 سوال مورد ارزیابی قرار گرفت واطلاعات مربوط به محل خدمت نوع شغل سنوات خدمت افراد نیز گردآوری گردید. در خصوص عملکرد شغلی اطلاعات مربوط به هماهنگی رشته تحصیلی با شغل فراهم کردن امکانات کار و ماهیت شغلی از نظر اموزشی پژوهشی و اداری - مدیریتی از طریق پرسشنامه خود ساخته جمع آوری شد. به منظور تعیین ارتباط میان ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که ارتباط آماری معنا داری میان ویژگی های شخصیتی و عملکرد شغلی وجود ندارد در نمونه مورد مطالعه بیش از 56/5 در صد در حد زیاد و خیلی زیاد در ارتباط با رشته تحصیلی خود اشتغال داشته اند و ارزیابی کارفرمایان از حجم فعالیت ها نشان می دهد که 47/2 در صد در حد مطلوب و بسیار مطلوب بوده است. بیشترین میانگین (71/14 در صد) از صفت انعطاف پذیری و (62/13 درصد) از صفت دلپذیربودن در حد نسبتا مطلوب و مطلوب برخوردارند.
خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات به عنوان پیش بین های افسردگی و رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات و همچنین تعیین سهم این متغیرها در پیش بینی افسردگی و رضایت از زندگی دانشجویان بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی و پیش بینی، 187 نفر (110 زن و 77 مرد) از دانشجویان علوم انسانی و علوم پایهی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز به صورت تصادفی با روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات، افسردگی، خوش بینی-بدبینی و رضایت از زندگیرا تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان یا استاندارد استفاده شد.
یافتهها: بین سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی و خوش بینی با افسردگی، همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد ولی رابطهی بین خردگرایی و خوش بینی با رضایت از زندگی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). رابطهی بین رضایت از زندگی و افسردگی، منفی و معنی دار ولی بین خوش بینی و خردگرایی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان نشان داد که متغیرهای خوش بینی و خردگرایی پیش بین های معنی داری برای افسردگی و رضایت از زندگی هستند. این متغیر ها در پیش بینی افسردگی ارزش بتای منفی ولی در پیش بینی رضایت از زندگی ارزش بتای مثبت داشتند. سهم خوش بینی در پیش بینی هر دو اندازهی سازگاری روان شناختی، بیشتر از سبک پردازش اطلاعات خردگرایی بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خوش بینی و سبک پردازش اطلاعات خردگرایی در درک سازگاری روان شناختی تاکید می کند.
تعیین رابطه جو سازمانی با استرس شغلی و رضایت شغلی دبیران شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه جو سازمانی با استرس شغلی و رضایت شغلی دبیران مدارس متوسطه شهرستان شهرکرد بود. اهداف ویژه عبارتند از: 1) تعیین رابطه جو سازمانی با استرس شغلی دبیران، 2) تعیین رابطه جو سازمانی با شاخصهای استرس شغلی دبیران، 3) تعیین رابطه جو سازمانی با رضایت شغلی دبیران، 4) تعیین رابطه جو سازمانی با شاخصهای رضایت شغلی دبیران، 5) تعیین رابطه شاخصهای جو سازمانی با استرس و رضایت شغلی دبیران، 6) تعیین رابطه جو سازمانی، استرس شغلی و رضایت شغلی با ویژگیهای دموکرافیک دبیران. روش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. برای اندازه گیری متغیرها، از پرسشنامه لیتوین و استرینجر، پرسشنامه استرس شغلی کریاکو وساتکلیف، و شاخص توصیف شغل اسمیت و همکاران استفاده شده است. نمونه آماری شامل 115 نفر از دبیران زن و مرد شاغل در دبیرستانهای شهرکرد بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین نوع رابطه بین متغیرهای مورد پژوهش آزمونهای زیر به کار برده شد: از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه بین متغیرها، t-test تک متغیرها برای مقایسه میانگینهای دو گروه مستقل و تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که: 1) بین جو سازمانی و استرس شغلی رابطه معنی داری وجود دارد (سطح معنی داری این آزمون 0.031 بود). 2) در تعیین رابطه بین جو سازمانی با شاخصهای استرس شغلی بیشترین رابطه به شاخص مسائل مربوط به دانش آموزان تعلق دارد. 3) بین جو سازمانی و رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود دارد. 4) رابطه بین جو سازمانی و شاخصهای رضایت شغلی معنی دار بود. بیشترین رابطه به سرپرستی (از شاخصهای رضایت شغلی) و جو سازمانی تعلق داشت. 5) رابطه بین شاخصهای جو سازمانی و رضایت و استرس شغلی معنی دار بود (ضریب همبستگی 0.623).
تبیین نظری اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی: الگوی بازداری رفتاری و ماهیت خود کنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مرور الگوی بازداری رفتاری بارکلی (1997a,b) در مورد خود کنترلی و کارکردهای اجرایی و کاربرد آن در تبیین اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است. در این الگو گفته می شود که اختلال مذکور در اثر نارسایی در بازداری رفتاری ایجاد می شود. این الگوی نظری، بازداری را با چهار کارکرد عصب روان شناختی اجرایی مرتبط می داند. این چهار کارکرد عبارتند از (الف) حافظه کاری، (ب) خودگردانی (ج) درونی سازی گفتار، و (د) بازسازی. الگوی بازداری رفتاری بیان می کند که اختلال مذکور پیامد ثانویه نارسایی در چهار کارکرد یاد شده و کنترل حرکتی است. در الگوی بازداری رفتاری، نارسایی در احساس زمان نوعی نارسایی نا آشکار ولی اساسی به حساب می آید که تاثیر قابل ملاحظه ای بر حافظه کاری و در نتیجه استحکام و پایداری رفتار و از جمله توجه می گذارد. ملاحظه های مربوط به ارزیابی و درمان براساس الگوی یاد شده مورد بحث قرار گرفته است.
نقش ویژگی های شخصیتی در ملاک های انتخاب همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت بررسی همسرگزینی به عنوان سنگ بنای اولیه ی تشکیل خانواده و اهمیت ملاک های این انتخاب بر روی موفقیت یا شکست بعدی در زندگی زناشویی، پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با ملاک های انتخاب همسر را هدف خود قرار داده است.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی تحلیلی-مقطعی شامل تمام دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل در نیم سال دوم سال تحصیلی91-1390 بودند. از میان این جامعه، 375 نفر (168 پسر و 207 دختر) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های شخصیت نئو و ملاک های انتخاب همسر باس، ارزیابی گردیدند. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 16 و روش های همبستگی اسپیرمن و پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بین تعدادی از ویژگی های شخصیتی از جمله برون گرایی (01/0>P)، گشودگی به تجربه (01/0>P) و وظیفه شناسی با ترجیح عوامل انتخاب همسر، رابطه ی معنی داری وجود داشت (01/0>P) و این ویژگی ها سهم معنی داری در پیش بینی عوامل انتخاب همسر داشتند.
نتیجه گیری: اگر چه ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در پیش بینی ملاک های انتخاب همسر دارند، ولی به نظر می رسد که توان پیش بینی زمانی می تواند بیشتر باشد که فرد واقعا قصد ازدواج داشته باشد و به طور جدی در فرایند انتخاب همسر درگیر شود.
طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب برنامه درسی مساله محور در دانشگاه های الکترونیکی؛ مطالعه ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ایجاد و توسعه آموزش الکترونیکی مستلزم به کارگیری فرآیندها و رسانه های فنی جدید همراه با روش های آموزش نوین است. هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی مساله محور برای دانشگاه های الکترونیکی بود.
روش ها: این پژوهش ترکیبی اکتشافی-کمّی در میان کلیه 117 عضو هیات علمی مراکز آموزشی دارای دوره های الکترونیکی شهر تهران انجام شد. برای طراحی الگو به منظور دستیابی به واقعیت ها و اطلاعات مورد نظر از روش کیفی پدیدارشناسی و تحلیل نظری استفاده شد. از میان جامعه آماری، 8 اطلاع رسان، به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرار گرفتن د. مصاحبه با اعضای هیات علمی ، تا حد اشباع پیش برده شد. برای اعتباریابی الگو، 18 آزمودنی با استفاده از تابع درجه رضایت انتخاب شدند و به پرسش نامه به روش دلفی پاسخ دادند. برای تحلیل داده های کیفی از رهیافت پدیدارشناسی ون منن و تحلیل محتوی و برای تحلیل داده های بخش کمّی از تحلیل عاملی فازی براساس نظریه مجموعه های فازی استفاده شد.
یافته ها: تعداد عناصر در برنامه درسی الکترونیکی مساله محور را می توان در 114 زیرمقوله و 12 مقوله محوری طبقه بندی کرد. به غیر از 4 شاخص که از نظر متخصصان دارای اهمیت متوسط به پایین تشخیص داده شد، بقیه شاخص ها به میزان زیاد و خیلی زیاد در الگوی مطلوب برنامه درسی مساله محور اهمیت داشتند.
نتیجه گیری: الگوی مطلوب برنامه درسی مساله محور برای مراکز یادگیری الکترونیکی دانشگاه های دولتی شهر تهران از عناصر دوازده گانه شامل اهداف، محیط، ابزار و زیرساخت، یاددهنده، یادگیرنده، روش های یادگیری، فضا (محیط)، زمان، مبانی، ساختار، ارزشیابی و راهبرد تشکیل می شود.
رابطة بین هوش هیجانی مدیران و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطة بین هوش هیجانی مدیران و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی به منظور فراهم آوردن الگوی مناسب برای یادگیری سازمانی براساس هوش هیجانی مدیران است. جامعة آماری این پژوهش را کلیة مدیران دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد. که از میان آنها تعداد 554 نفر مدیر و 1662 نفر کارمند به روش تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ و پرسش نامه یادگیری واتکینز و مارزیک است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیری خطی نشان داد که: 1- بین هوش هیجانی و یادگیری سازمانی (سطح سازمانی) رابطه وجود دارد. 2- الگوی یادگیری سازمانی (سطح سازمانی) براساس هوش هیجانی مدیران به قرار زیر است: 217/1 + خودکنترلی × 145/0= یادگیری سازمانی (سطح سازمانی)
رابطه عملکرد جنسی زنان با سازگاری زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
وجود رابطه جنسی مطلوب بهنحوی که بتواند موجب تامین رضایت طرفین شود، نقش بسیار مهم و اساسی در موفقیت و پایداری کانون خانواده دارد. با شناخت چگونگی عملکرد جنسی و مولفه های آن می توان به رضایت جنسی و در نهایت به رضایت زناشویی که در سازگاری همسران تاثیر بسزایی دارد رسید. هدف پژوهش حاضر شناسایی عملکرد جنسی زنان و بررسی رابطه عملکرد جنسی زنان با سازگاری زناشویی آنان و همسرانشان بود.
روش: این پژوهش همبستگی در سال 1388 روی 60 زوج از ساکنان خوابگاه متاهلان دانشگاه تربیت مدرس که بهشیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند، انجام شد. اطلاعات بهوسیله پرسشنامه عملکرد جنسی زنان و پرسشنامه سازگاری زناشویی که از اعتبار و روایی بالایی برخوردارند، جمع آوری شد. تحلیل آماری داده ها با نرمافزار SPSS 14 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
یافته ها: بین عملکرد جنسی و مولفههای آن در زنان با سازگاری زناشویی آنان و همسرانشان همبستگی مثبت معنیدار وجود داشت. همچنین مولفههای عملکرد جنسی زنان 25% واریانس سازگاری زناشویی آنان و 34% واریانس سازگاری زناشویی همسرانشان را تبیین نمود.
نتیجه گیری: عملکرد جنسی در پیشبینی سازگاری زناشویی نقش دارد. با توجه به عملکرد جنسی زنان و دادن اطلاعات صحیح و آموزشهای لازم در این خصوص، می توان به تداوم زندگی و رضایت زناشویی آنان کمککرد.