فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۸۴۱ تا ۱۸٬۸۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف یکی از چالش های جدی اندازه گیری رشد اخلاقی، به مسئله ابزار و چالش های روش شناختی در این زمینه بازمی گردد. انتظار می رود ابزارهای متفاوت که سازه یکسانی را اندازه گیری می کنند نتایج مشابهی بدست دهند. هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه دو رویکرد نئوکلبرگی در بررسی رشد اخلاقی است. مواد و روش ها بدین منظور نمونه ای شامل 40 نفر از مراجعه کنندگان به مرکز ارزیابی های رفتاری و سلامت روان در ماه دی تا بهمن 1395 با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از طرح پژوهشی تو در توی همبستگی و با کمک آزمون بررسی مسائل، اندازه گیری بازتاب اخلاقی اجتماعی گیبز، مصاحبه های نیمه ساختاریافته مبتنی بر معماهای فرضی اخلاق و مصاحبه های گذشته نگر مبتنی بر تعارض های زندگی واقعی فرد آزموده شدند. یافته ها نتایج نشان داد بین دو روش مبتنی بر آزمون بررسی مسائل و اندازه گیری بازتاب اخلاقی اجتماعی هم سویی معناداری در تعیین سطح رشد اخلاقی افراد وجود دارد، اما بین نتایج این دو روش و نتایج مصاحبه های مبتنی بر تعارضات اخلاقی زندگی واقعی تفاوت معنادار وجود دارد. مصاحبه هایی که بر تجربه های واقعی افراد مبتنی هستند، سطح اخلاقی پایین تری برای فرد برآورد می کنند. نتیجه گیری تفاوت های افراد در قضاوت اخلاقی بیش از اینکه به ابزار وابسته باشد، به موقعیتی وابسته است که فرد آن را ارزیابی می کند. افراد موقعیت های وابسته به خود را آسان تر و موقعیت های فرضی یا وابسته به دیگران را سخت گیرانه تر ارزیابی می کنند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر افزایش امید به زندگی و تاب آوری مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
171 - 189
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمان های موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعه کننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. از بین مادران دارای کودک استثنایی مراجعه کننده تعداد 30 نفر انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه کونور و دیویدسون استفاده شد که پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از هردو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس الگوی رفتاردرمانی دیالکتیکی در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) به صورت هفته ای دوبار برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان جلسات، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتیجه نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری (p≥0/001) مؤثر است. این درمان توانست به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تاب آوری شود.
تدوین مدل شادکامی بر اساس ویژگی های شخصیتی، هوش هیجانی، سبک دلبستگی، فعالیت های ارادی و ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
27 - 56
حوزههای تخصصی:
احساس شادی نقش مهمی در کیفیت زندگی افراد دارد و یافتن عوامل همبسته با این احساس اهمیت فراوانی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل شادکامی بر اساس ویژگی های شخصیتی، هوش هیجانی، سبک های دل بستگی، فعالیت های ارادی و ویژگی های جمعیت شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل 12373 زن شاغل در سازمان های استان لرستان بود که تعداد 400 نفر بر اساس فرمول کوکران با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. داده ها از طریق مقیاس شخصیتی نئو، هوش هیجانی شیرینگ، پرسشنامه دل بستگی کولینز و رید، پرسشنامه فعالیت های ارادی و پرسشنامه شادی آکسفورد جمع آوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل گردید. نتایج نشان داد که مدل شادکامی از برازش لازم برخوردار است و اثر مستقیم و غیرمستقیم روان رنجوری و اثر مستقیم برون گرایی و گشودگی به تجربه بر شادکامی معنادار است (01/0>p). همچنین اثر مستقیم هوش هیجانی و فعالیت های ارادی و اثر کل سبک های دل بستگی بر شادکامی معنادار است (01/0>p). بین ویژگی های جمعیت شناختی و شادکامی رابطه معناداری وجود ندارد (05/0>p). بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که شادکامی می تواند از شخصیت، سبک دل بستگی، هوش هیجانی و فعالیت های ارادی متأثر شود و مدیران سازمان ها می توانند با اولویت قرار دادن و آموزش آن ها به ارتقای شادکامی کارکنان کمک نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان مثبت نگر و معنادرمانی بر احساسات مثبت نسبت به همسر و تعارضات زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز تعارض در رابطه زناشویی اجتناب ناپذیر است؛ با این حال، وجود احساسات مثبت به زندگی زناشویی کمک می کند؛ بنابراین، هدف این پژوهش، مقایسه میزان تأثیر درمان مثبت نگر و معنادرمانی بر احساسات مثبت نسبت به همسر و تعارضات زناشویی در زنان متأهل بود. پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 60 نفر (در سه گروه 20 نفره) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه احساس های مثبت و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی بود. جلسات درمان مثبت نگر شامل هشت جلسه مبتنی بر پروتکل چان و کافمن و سیلبرمن بود و جلسات معنادرمانی شامل هشت جلسه مبتنی بر پروتکل اسچلنبرگ و همکاران بودند. گروه گواه در مدت اجرای پژوهش هیج مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. درباره تعارضات زناشویی نتایج نشان دادند درمان مثبت نگر فقط بر مؤلفه افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و معنادرمانی بر مؤلفه های افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر تأثیر معناداری دارد و گروه معنا درمانی در مقایسه با گروه درمان مثبت نگر به صورت معناداری بر مؤلفه کاهش همکاری اثربخشی بالاتر دارد. اگرچه هر دو مداخله بر احساسات مثبت نسبت به همسر تأثیر معنی داری داشتند، اثربخشی معنادرمانی در مقایسه با درمان مثبت نگر در بهبود احساسات مثبت نسبت به همسر در زنان متأهل بیشتر بود.
راه حل ما برای مشکل شما
حوزههای تخصصی:
مهارت های مقابله با استرس
ساخت و استانداردسازی مقیاس سازش نایافتگی تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور ساخت و استانداردسازی مقیاس سازشنایافتگی تحصیلی در دانشآموزان مقطع متوسطه یکم شهر تهران، 405 نفر ( 261 دختر، 144 پسر) به شیوه<br />نمونهبرداری خوشهای انتخاب شدند و به مقیاس سازشنایافتگی تحصیلی پاسخ دادند. با حذف 23 مادّه، به دلیل همبستگی منفی و ضعیف با کل مقیاس و 24<br />0 برآورد شد. نتایج تحلیل عاملی به / 0، ضریب اعتبار مقیاس 88 مادهّای از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ 979 / مادّه، به دلیل داشتن بار عاملی کمتر از 3<br />استخراج شش عامل: 1) بیتفاوتی تحصیلی و کمبود توجه، 2) رفتار نامناسب با معلم و همکلاسیها، 3) رفتار مخرب و بینظمی، 4) قلدری و رفتار ضداجتماعی،<br />57 درصد از واریانس کل مقیاس را تبیین کردند. روایی ملاکی همزمان مقیاس / 5) فریب و نقض قوانین، و 6) گوشهگیری و قربانی قلدری بودن منجر شد، که 80<br />از طریق همبستگی با پرسشنامه سازشیافتگی دانشآموزان (سینها و سینگ، 0/405 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل شش (1993<br />عاملی با بیش از هفت شاخص برازندگی مورد تأیید است. همه مؤلفههای ششگانه مقیاس ضریب اعتبار بالایی داشتند
The Development and Psychometric Evaluation of Iranian Coping Style Scale (ICSS): Associations with Individual Differences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Historically, psychologists have been interested in categorizing and measurement of coping styles. Moreover, development of culture-specific measures has been neglected in the coping literature. The present study is intended to develop and validate a parsimonious and broad measure of coping style in Iran. An item pool of 80 items was administered on a random sample of 911 university students in ten groups. A principled components analysis was performed on a subsample and a confirmatory factor analysis was performed on the remaining subsample. Twelve concurrent measures were used to ensure concurrent validity. A principled components analysis suggested a nine-factor solution. A confirmatory factor analysis on a distinct subsample confirmed the nine-factor structure. Subscales were labeled as turning to religion, procrastination, positivity, self-blame, avoidance, seeking social support, problem solving, wishful thinking, and passivity. All subscales were significantly correlated with theoretically related constructs. Alpha coefficients of the subscales ranged from 0.77 (problem solving) to 0.92 (turning to religion). The present study developed and validated the 45-item Iranian Coping Style Scale (ICSS) with nine subscales. Therefore, ICSS may be used as a reliable and valid measure of coping styles in research and clinical settings.
بررسی نگرش معلمان در راستای کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در امر آموزش، در حال گسترش است. این پژوهش، با هدف بررسی نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش از دیدگاه معلمان در سال تحصیلی 93-92 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر کرج می باشد که 300 نفر با توجه به جدول کرجسی مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد، که روایی آن توسط جمعی از استادان رشته تکنولوژی آموزشی و متخصصان تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ قابل قبول (0/89) برآورد گردید. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش معلمان نسبت به به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند آموزش، مثبت است. همچنین، تحلیل آمار استنباطی داده ها نشان داد که میان متغیر های جنسیت و نگرش آنها نسبت به کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار نیست. اما، میان متغیرهای سابقه تدریس، سن، میزان تحصیلات و نگرش آنها نسبت به کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش، تفاوت معنادار است.
اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
413-420
حوزههای تخصصی:
زمینه: آموزش توانش حل مسأله و خودکارآمد پنداری به والدین، قابلیت برخورد منطقی و مؤثر با رفتارهای مشکل آفرین کودک را در موقعیت های مختلف فرزندپروری فراهم می کند. اما مسئله اصلی اینست، آیا آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری تأثیر دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت کودک اندیشمند بر حل مسئله و خودکارآمد پنداری والدگری انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بدون گروه گواه بود. نمونه این پژوهش را والدین کودکان 4 تا 7 سال مدارس غیرانتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 که به شیوه دردسترس انتخاب شدند و برای شرکت در کارگاه کودک اندیشمند اعلام آمادگی نمودند، تشکیل داد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن (1982) و پرسشنامه خودکارآمد پنداری والدگری دومکا، استورزینگر، جکسون و روزا (1996) بود. برنامه تربیت کودک اندیشمند در 9 جلسه به صورت یک جلسه دو ساعته در هفته برگزار شد . یافته ها: یافته های مطالعه حاضر، نشان داد که پس از اجرای برنامه تربیت کودک اندیشمند میانگین نمرات حل مسئله (در مؤلفه های حل مسئله؛ اعتماد به حل مسئله، سبک گرایش – اجتناب و مؤلفه های شخصی) در مادران، حاکی از افزایش نمرات آنها در پس آزمون است (0/0001 P= ). همچنین میانگین نمرات خودکارآمد پنداری والدگری در پیش آزمون و پس آزمون مادران حاکی از افزایش نمرات در پس آزمون است (0/01 P= ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد کارگاه آموزشی تربیت کودک اندیشمند توانسته است حل مسئله و خودکارآمد پنداری مادران را در سطح معناداری پس از اجرای برنامه تغییر دهد. با استناد به افزایش نمرات می توان گفت که آموزش مادران بر انتخاب رفتار و راه حل مناسب تأثیر مثبت داشته است.
طراحی الگوی تربیت جنسی در عصر جهانی شدن با تأکید بر دیدگاه اسلام: با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
122-138
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: همگام با عصر جهانی شدن، تربیت به معنای عام و به طور خاص تربیت جنسی دچار تغییراتی خواهد شد که در صورت استفاده نابجا از مسائل مرتبط با تربیت جنسی، آسیب هایی در این زمینه بروز خواهد کرد. ازاین رو، هدف این پژوهش مطالعه اکتشافی برای کشف عناصر اصلی تربیت جنسی در عصر جهانی شدن با تأکید بر دیدگاه اسلام به منظور طراحی مدل بر اساس مدل داده بنیاد بود. روش کار: در این پژوهش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه نیمه ساختارمند بود. جامعه آماری و همچنین نمونه پژوهش 25 نفر از پژوهشگران تعلیم و تربیت بودند که به روش نمونه گیری هدفمند (نه احتمالی) و به صورت نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل مقایسه مداوم کوربین و اشتراوس صورت گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که شرایط علّی (ضرورت تربیت جنسی)، مؤلفه محوری (فرصت ها و تهدیدهای تربیت جنسی در عصر جهانی شدن)، شرایط زمینه ای (آموزش)، شرایط مداخله گر (ساختارهای فرهنگی-اجتماعی)، راهبردها (اصول، روش و محتوای تربیت جنسی از دیدگاه اسلام؛ و شاخص های آسیب و سلامت تربیت جنسی) و پیامدها (تقویت همه ابعاد به هم پیوسته تربیت در سطح فردی و جامعه) الگوی تربیت جنسی را در عصر جهانی شدن منعکس می نماید. نتیجه گیری: بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز، آموزش و ساختارهای فرهنگی-اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (فرصت ها و تهدیدهای جهانی شدن) تأثیرگذار است. بنابراین برنامه های ارائه شده در راهبردها باید بر مبنای اصول، روش و محتوای تربیت جنسی از دیدگاه اسلام و شاخص های آسیب و سلامت تربیت جنسی باشد که به تقویت همه ابعاد به هم پیوسته تربیت در سطح فردی و جامعه منجر می شود.
اعتبار و روایی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث ( PAQ ) و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بوده است. جهت بررسی روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از چرخش واریماکس در نرم افزار spss نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد 22 گویه از مجموع 24 گویه در مقیاس ترجمه شده به زبان فارسی برای فرهنگ ایران مناسب می باشند و تعداد 4 عامل را پوشش داده که روی هم رفته 90/60 درصد واریانس کل را تبیین کردند. ضریب آلفای کرونباخ برای کلیه خرده مقیاس ها و در کل مقیاس بالاتر از 7/0 و مقداری عالی بود. در خصوص بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی و تنظیم شناختی هیجان مقیاس کل ناگویی هیجانی تنها با خرده مولفه های "خودسرزنشگری"، "دیگرسرزنشگری، "فاجعه نمایی" و "تمرکز مجدد مثبت" و کل مقیاس دارای رابطه مستقیم و معنادار بود.
خصوصیات روانسنجی مقیاس تحول مثبت نوجوانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
540-553
حوزههای تخصصی:
از آنجا که روانشناسان تحولی تلاش دارند تا نوجوانی به عنوان دوره فشار و طوفان شناخته نشود، روی آورد جدیدی به نام تحول مثبت نوجوانی را پایه گذاری نموده اند. از طرفی از منظر روانسنجی، ابزارهای اندازه گیری جهت سنجش ویژگی های مثبت نوجوانی ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی خصوصیات روانسنجی مقیاس تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014) در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. بدین منظور تعداد 400 نفر (200 پسر و 200 دختر) از دانش آموزان مدارس متوسطه شهر قم به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و ابزارهای تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014) و قلدری ایلی نویز (2001) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس از پنج عامل اشباع شده است. علاوه بر آن نتایج همبستگی پیرسون نشان داد، تحول مثبت نوجوانی با انضباط (0/32= r ) و پیشرفت تحصیلی (0/31= r ) رابطه مثبت و با قلدری (0/46-= r ) رابطه منفی و معنی دار 0/01≥ p دارد. همچنین قابلیت اعتماد پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/81 و هر کدام از خرده مقیاس ها شامل شایستگی 0/50، اعتماد 0/86، خلق و خو 0/52، مراقبت 0/63 و ارتباط 0/79 بدست آمد. یافته های پژوهش بیانگر این است که می توان از نسخه فارسی پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد.
دست های گرم رابطه
حوزههای تخصصی:
اثربخشی طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی دختران نوجوان دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
252 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با سه روش فنون شناختی، تجربی و رفتاری بر کیفیت زندگی نوجوانان دارای اختلال شخصیت مرزی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح عاملی آزمایشی واقعی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران نوجوان دختر در بازه سنی 15 تا 17 و مبتلا به اختلال نشانگان مرزی کلینیک درمانی پیوند بخش عمومی شهر بجنورد در سال 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه آزمایش فنون شناختی، تجربی و رفتاری (هر گروه 10 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت بیست جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی با فنون شناختی، تجربی و رفتاری یانگ و همکاران (2003) قرار گرفتند؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیت مرزی کریگ و همکاران (2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی توسط وار و شوربون (1992) بودغ داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی با فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (704/56=F، 001/0=P) و ابعاد عملکرد جسمی (950/20=F؛ 001/0=P)، محدودیت سلامت جسمانی (484/20=F؛ 001/0=P)، درد بدنی (135/21=F؛ 001/0=P)، سلامت عمومی (900/9=F؛ 001/0=P)، سرزندگی (290/8=F؛ 001/0=P)، عملکرد اجتماعی (027/13=F؛ 001/0=P)، محدویت مشکلات هیجانی (036/7=F؛ 001/0=P) و بهزیستی هیجانی (252/8=F؛ 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک شیوه درمانی بر اساس فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری برای افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراکز درمانی به کار برده شوند.
اثربخشی معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مفاهیم ضروری مورد بحث دنیای پیچیده ی انسان که قدمتی به بلندای هستی دارد، مفهوم سلامت است. هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی روش معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقّه بود. روش: این پژوهش از نوع تحقیق آزمایشی با گروه های گواه و آزمایش است. جامعه ی آماری کلیه زنان مطلقّه شهرستان لامرد بودند که از طریق فراخوان دعوت شده بودند تا برای شرکت در کلاس ه ای آموزشی به هسته مشاوره و شبکه های بهداشت شهرستان مراجعه کنند. برای نمونه گیری، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، پس از گرفتن تعهد جهت مشارکت و ادامه تا آخرین جلسه ی تحقیق، از بین متقاضیان 30 نفر انتخاب شده، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا دو گروه پرسشنامه ی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر را تکمیل کردند. سپس برای گروه آزمایش 8 جلسه معنویت درمانی اجرا شد. در نهایت، پس آزمون برای گروهها اجرا و نتایج با استفاده از نرم افزار spss با هم مقایسه شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که معنویت درمانی بر سلامت عمومی زنان مطلقّه تاثیر گذاشته و باعث کاهش علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب شده اما بر اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی تاثیری نداشته است. نتیجه گیری: معنویت درمانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت روان زنان مطلقّه است. با علم به شیوع بالای طلاق و تبعات روانی آن پیشنهاد می شود از این روش برای درمان و کاهش پی آمدهای روحی روانی طلاق و نیز سایر عوارض وابسته به آن استفاده شود#,
اثربخشی کاهش ترس از درد زایمان به شیوه واقعیت درمانی بر انتخاب روش زایمان واژینال در زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زایمان واژینال (Vaginal Delivery) می تواند به عنوان یکی از پراسترس ترین تجارب زندگی یک مادر به حساب آید. ازاین رو تعداد قابل توجهی از مادران باردار برای رهایی از این شرایط زایمان سزارین را به عنوان روش ختم بارداری بر می گزینند. ازآنجاکه ترس از درد زایمان (fear of labor pain) یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر انتخاب روش سزارین در زنان باردار است، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی کاهش ترس از درد زایمان به شیوه واقعیت درمانی (Reality therapy) بر انتخاب روش زایمان واژینال در زنان باردار نخست زا بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد بررسی شامل 39 زن باردار ساکن شهرستان نوشهر بود که سن حاملگی 4 هفته و بالاتر داشتند، روش سزارین انتخابی را جهت زایمان برگزیده و برای مراقبت مامایی در دی ماه لغایت اسفندماه سال 1396 به مراکز بهداشت شهری و روستایی مراجعه کرده بودند. افراد نمونه به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20) و گواه (19) گمارده شدند. واقعیت درمانی در 8 جلسه 90 دقیقه ای و دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش به زایمان (Childbirth Attitudes Questionnaire یا CAQ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: بعد از اجرای واقعیت درمانی، ترس از درد زایمان در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معنی داری نشان داد (01/0>p). تفاوت معناداری در نمره ترس از درد زایمان زنانی که پس از واقعیت درمانی تصمیم به انجام زایمان واژینال گرفتند نسبت به افرادی که همچنان انجام زایمان به روش سزارین را برای ختم حاملگی در نظر داشتند، مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد واقعیت درمانی در کاهش ترس از درد زنان باردار نخست زا مؤثر است ولی کاهش ترس از درد بر انتخاب روش زایمان واژینال اثری نداشت. واقعیت درمانی را می توان برای کاهش ترس از درد زایمان به کار برد.
چگونه باید مطالعه کرد؟
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش تمییزی بین جنسیت و تئوری ذهن در پیش بینی همدلی در بین دانش آموزان دختر و پسر 8تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تمییزی جنسیت و تئوری ذهن در پیش بینی همدلی در بین دانش آموزان دختر و پسر بود. برای اجرای این تحقیق از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پایه دوم و سوم دوره ابتدایی شهر اردبیل در سالتحصیلی 95-94 تشکیل دادند. از این جامعه آماری تعداد 200 دانش آموز 100 دختر ( 50 درصد )و 100 پسر (50 درصد ) بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. علاوه بر آن برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه (همدلی – بهر و تحلیل ) کودکان، پرسشنامه ذهن خوانی از روی چشم های بار آن و کوهن استفاده شد. و نتایج بدست آمده با استفاده از روش رگرسیون چندگانه از طریق ورود همزمان و همبستگی پیرسون، و T مسقل تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین تئوری ذهن و همدلی و همدلی و جنسیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .همچنین جنسیت و نظریه ذهن به خوبی توانستند همدلی را پیش بینی کنند و هم چنین معلوم شد تفاوت معناداری از لحاظ متغییر های تئوری ذهن و همدلی بین دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد . بعبارت دیگر میانگین نظریه ذهن و همدلی در بین دانش آموزان دختر بیش از دانش آموزان پسر بود . بحث و نتیجه گیری: از آنجا که آموزش شناختی یکی از روشهای متداول آموزش است لذا برای افزایش همدلی می توان تئوری ذهن را خصوصا در بین پسران آموزش داد.
تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر پرخوری و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به اختلال پرخوری: آزمایش تصادفی کنترل شده یک سوکور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر پرخوری و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به اختلال پرخوری انجام شد.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی یک سوکور، جامعه پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهرستان کاشان تشکیل داد. از بین افرادی که در نیمه اول سال 1394 به کلینیک تخصصی تغذیه کاشان مراجعه کرده بودند، 60 نفر با دامنه سنی 52-19 سال و تشخیص اختلال پرخوری، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه اختصاص یافتند تا تحت درمان فراتشخیصی قرار گیرند (30 نفر) یا به مدت 12 هفته در لیست انتظار بمانند (30 نفر). متغیرهای وابسته با استفاده از مقیاس پرخوری Gormally و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان Gratz و Roemer (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS) اندازه گیری شد. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بعد از 12 هفته، درمان فراتشخیص منجر به کاهش معنی دار نتایج پرخوری (55/3 ± 46/8- در مقابل 90/1 ± 36/1-) (001/0 > P) و دشواری در تنظیم هیجان
(91/33 ± 70/99- در مقابل 32/24 ± 43/15) (001/0 > P) در مقایسه با گروه شاهد شد.
نتيجه گيري: در درمان فراتشخیصی یکپارچه، عنصر رفتاری درمان در عادی کردن الگوهای خوردن، برنامه ریزی وعده های غذا، آموزش تغذیه و خاتمه دادن به چرخه های پرخوری تمرکز دارد و به فرد آموزش می دهد تا مقادیر کمتری از غذا را به طور منظم مصرف کند. همچنین، عنصر شناختی این درمان، به مقابله با افکار ناکارامد همراه با پرخوری می پردازد. به طور کلی، به دنبال این مداخله، تأثیرات مثبتی بر پرخوری و دشواری در تنظیم هیجان مشاهده شد.