فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
فرهنگ کار و شیوه های ترویج رسانه ای آن
حوزههای تخصصی:
گزارش کارگاه آموزشی پارادایم های علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
تاثیرپذیری فرهنگی و اجتماعی استقرار دولت الکترونیک و چالش های فرارو
حوزههای تخصصی:
شیوه های ارتقای مناسبات دانشگاهیان با مجموعه ی نظام و مدیریت کلان کشور
حوزههای تخصصی:
به زعم صاحبنظران مسائل توسعه، دوام و بقا و استمرار پایدار در هر جامعه ای به مشارکت همه ی افراد آن جامعه، به ویژه اقشار دانشگاهی و روشنفکر و تحصیل کرده ی آن جامعه بستگی دارد به گونه ای که برخی اندیشمندان مسائل توسعه، دانشگاه را مرکز ثقل تحولات دانسته اند و روشنفکران و تحصیل کردگان را عاملان این تغییر می دانند. از سوی دیگر موفقیت کشورهای در حال توسعه در اجرای برنامه های نوسازی تا حد بسیار زیاد، بستگی به نحوه ی پیشرفت دانشگاهها در آن کشورها دارد. با این پیشینه ی ذهنی، این پژوهش در صدد بررسی دیدگاه اساتید دانشگاهها نسبت به شیوه ی ارتقای مناسبات آنها با نظام و مدیریت کلان کشور است. در ضمن به بحث اینکه وضعیت کنونی این مناسبات چیست و چگونه می توان مشکلات موجود بر سر راه تعامل اساتید با مجموعه ی نظام را از میان برداشت، پرداخته است. این پژوهش در سال 1383 انجام شده است.
پرورش معمار حکیم
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است با توجه به متون اسلامی، شیوه پرورش و آموزش معماری حکیمانه بازیابی شود. لذا با توجه به متون اسلامی، مسیری که در آیه 164 سوره آل عمران مشخص گردیده، بیان شده و مورد تحقیق قرار گرفته است. نخست، تعاریف واژه های آیه، تبیین و سپس با جستجو در تفاسیر و متون ادبی و عرفانی، در جهت روشن کردن ارتباط معنی این آیه با آموزش معماری تلاش شد. حاصل آنکه: برای رسیدن به حکمت؛ با پیگیری و اندیشه در آیات و نشانه های ذات و صفات خداوند که همانا غور و اندیشه در طبیعت است (سیر در آفاق)، پس از مجاورت دائم با علم موجود در طبیعت و سختکوشی در فهم آن، نفس معمار رشد کرده و در اثر این رشد، تزکیه حاصل می شود. پس از پاک شدن دل از هر چیز، مرحله تعلیم پدیدار می شود. معمار در این مرحله به حقیقت اشیا پی می برد و علم و عملش حکیمانه می شود؛ مانند بزرگ معمار حکیم هستی عمل می کند؛ دست خدا می شود؛ کار و عملش خدایی می شود و در کارش سعی در ظهور استعدادهای طبیعت دارد. او طبیعت را نشانه و کتاب علمِ عالِم حکیم می داند و درآن دخل بیجا نمی کند. او به جنگ با طبیعت برنمی خیزد، بلکه از طبیعت به اندازه و در جهت کمال خود و دیگران، بهره می گیرد. دیدن ارتباط اشیا و انسانها با هم بر اثر علم و به کار بستن علم در جهت ایجاد تعادل به بهترین شکل ممکن، حکمت است.