فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سبک های عشق ورزی و سبک های دل بستگی با سازگاری زناشویی زنان متأهل شاغل در آموزش وپرورش شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل که در آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1403 مشغول به کار می باشند را تشکیل دادند. روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی در دسترس بود. افراد نمونه پرسشنامه های نگرش به عشق (سبک های عشق ورزی) (هندریک و هندریک، 1986)، پرسشنامه دل بستگی کولینز و رید (1990) و پرسشنامه سازگاری (اسپانیر، 1976) را تکمیل نمودند. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و به منظور بررسی چگونگی این ارتباط از روش رگرسیون چند متغیره در آخرین ورژن نرم افزاری SPSS-28 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سبک های دل بستگی با سازگاری زناشویی و همچنین بین سبک های عشق ورزی با سازگاری زناشویی زنان متأهل شاغل در آموزش وپرورش شهر تهران همبستگی معناداری وجود دارد. طبق یافته های پژوهش، بین سبک های عشق ورزی اروس، استروگ، پراگما، آگاپه با سازگاری زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین سبک های عشق ورزی لودوس و مانیا با سازگاری زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. با توجه به سطح معناداری، سبک های عشق ورزی اروس با ضریب تأثیر (284/0)، لودوس با ضریب تأثیر (14/0-)، استروگ با ضریب تأثیر (29/0)، پراگما با ضریب تأثیر (12/0)، مانیا با ضریب تأثیر (14/0-) و سبک دل بستگی ایمن با ضریب تأثیر (09/0) می توانند سازگاری زناشویی را پیش بینی کنند، ولی سبک عشق ورزی آگاپه و سبک های دل بستگی اجتنابی و اضطرابی قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی نمی باشند.
فسخ نکاح و آثار آن بر حیات اجتماعی زنان با عنایت به نگاه مذاهب خمسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
31-50
حوزههای تخصصی:
در مذاهب خمسه فسخ نکاح به موجب عیوب معین، یکی از حقوق تعریف شده برای تفریق میان زوجین است. این موضوع به جهت ویژگی های خود بر حیات اجتماعی زنان تأثیراتی دارد که در میان نظرات فقهای مذاهب به صورت مجزا مورد بررسی قرار نگرفته است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی نشان می دهد که حق فسخ به واسطه برخی عیوب و توسعه حق فسخ به واسطه بیماری هایی نوین دارای مناط عقلی است. قاعده عسر و حرج و قواعد عام لاضرر و استصحاب، حق فسخ نکاح بعد از عقد را هموار می کند. فرضیه آن است که این رویه می تواند منجر به رسمیت شناختن حیات اجتماعی مستقل تری برای زنان براساس قانون مدنی گردد. در یک فرضیه رقیب ممکن است به دنبال این تفسیر، حق فسخ نکاح به صورت چشمگیری کاهش یابد و زمینه تأثیر آن بر نقش اجتماعی زنان در جامعه کمرنگ تر گردد.
واکاوی تأثیر طلاق بر خروج زوجین از احصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
135 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر طلاق در خروج زوجین از احصان به روش تحلیلی-اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع فقهی- حقوقی مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان از منظر فقهی و حقوقی بررسی و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مانعیت طلاق بائن در احصان، بین فقیهان اختلافی نیست، اما در مانعیت طلاق رجعی و طلاق عاطفی (تنفر زوجین از یکدیگر و اختلاف های خانوادگی) نظرات متفاوت است. براین اساس، با یافتن ملاک و مناط خروج از احصان می توان به حکم فقهی طلاق رجعی (در تمامی موارد) و طلاق عاطفی (در تمامی موارد) در مانعیت از تحقق احصان دست یافت. ملاک یافت شده برای خروج از احصان عبارتند از: عدم امکان تأمین نیازهای جنسی زن و شوهر که این شامل افراد در طلاق رجعی و عاطفی نیز می شود و می توان حکم خروج از احصان را بر این افراد مترتب کرد. همچنین با استناد به قواعد درء و احتیاط در دماء نیز می توان به خروج از احصان افراد در طلاق رجعی و در برخی موارد طلاق عاطفی حکم نمود. اگرچه به دلیل اختلافات موجود در زمان تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اظهار نظر صریحی درباره مانعیت انواع طلاق در تحقق احصان نشده است، موارد بیان شده در ماده 227 آن قانون از منظر قانون گذار جنبه تمثیلی دارد و منحصر در آن مصادیق نیست. ازاین رو، این ظرفیت قانونی وجود دارد که انواع طلاق ها نیز مصداقی از مصادیق مانع احصان در نظر گرفته شود.
مطالعه کیفی ادراک زنانه از وضعیت ترومای اجتماعی و پیامدهای آن (مورد مطالعه شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
125 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف فهم درک زنان از وضعیت ترومای اجتماعی و پیامدهای آن بر زنان، صورت گرفت. ترومای اجتماعی به واقعیت اجتماعی و در عین حال به بازتاب های روانکاوانه تجارب فردی اشاره دارد. در این پژوهش، ترومای اجتماعی، به اختلال خرده نظام ها و آنومی های موجود در جامعه اشاره دارد که بازتاب های روانی نیز به دنبال دارد.
روش : روش مورد استفاده، روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای است. به منظور جمع آوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با رعایت حداکثر تنوع شرکت کنندگان و تا رسیدن به اشباع نظری با 14 نفر از زنان بالای بیست سال ساکن شهر تبریز در سال 1402 ، مصاحبه عمیق انجام شد. داده ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری وگزینشی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقوله هسته ترومای اجتماعی زنانه و مقولات اصلی و فرعی از میان داده ها، شناسایی شدند. یافته ها نشان داد که وضعیت ترومای اجتماعی در فهم زنان، با مقوله های اصلی خفگی ساختاری/نهادی، ناایمنی فضایی و خودکشی سلامتی، معنا می شود. آنچه از این پژوهش به عنوان نتیجه برآمد این است که زنان مشارکت کننده در این پژوهش، در قفس های ساختاری /نهادی اسیر شده و در میدان های خصوصی و عمومی خویش، احساس نا ایمنی می کنند و با بی توجهی ها نسبت به سلامت شان مواجه شده اند که نگاه مردسالارانه و ضعف اقتصادی شان این وضعیت را بغرنج تر کرده و آن ها را به بیماران روح و روان مبدل کرده و خود را قربانیان اجتماعی می دانند. آنها با وجود نا امیدی و روان رنجوری، فعالیت زنانه، آگاهی و مطالبه گری زنانه و ساختارشکنی را تنها راه نجات از این وضعیت می دانند.
سنخ شناسی زنان کارآفرین اجتماعی برمبنای صورتبندی نظام ارزش های شخصی؛ مورد مطالعه: زنان کارآفرین اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کارآفرینی اجتماعی» مفهومی بین رشته ای است که در رشته های مدیریت، اقتصاد، روان شناسی و جامعه شناسی مطرح شده و می تواند راهکار مناسبی برای حل مسائل اجتماعی و محرکی برای تغییرات اجتماعی و توسعه اقتصادی باشد. این نوع از کارآفرینان، نقش کلیدی در پیشبرد کارآفرینی اجتماعی دارند، ولی داده های کافی در مورد ارزش های شخصی آنها به ویژه در ایران موجود نیست. این پژوهش با به کارگیری رویکرد کیفی و تحلیل محتوایی مضامین مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 17 کارآفرین زن، موضوع سنخ شناسی زنان کارآفرین اجتماعی تهران برمبنای صورتبندی نظام ارزش های شخصی را مورد واکاوی قرار داده است. بر همین اساس، یافته ها بیانگر این هستند که مهم ترین ارزش های زنان کارآفرین اجتماعی توجه به دیگران، ارتقا سطح زندگی دیگری، حفظ محیط زیست، خودرهبری، تمایل به تغییر، محافظه کاری و قدرت طلبی می باشد. این ارزش ها تناقض های موجود بین ارزش های فرد گرایانه و جمع گرایانه در این زنان را نشان می دهند. ارزش های فردگرایی و جمع گرایی در زنان کارآفرین اجتماعی نسبی می باشند و به تکوین خودآگاهی، اعتمادبه نفس، هدفمندی و عاملیت آگاهانه آنها کمک می کنند. بر اساس این ارزش ها، چهار سنخ از زنان کارآفرین اجتماعی محافظه کار، اقدام پژوه، معنابنیان، و کاسب شرافتمند قابل شناسایی است. این سنخ بندی چارچوبی برای درک محرک های انگیزشی و اخلاقی که زیربنای فعالیت های زنان کارآفرین اجتماعی است، فراهم می کند.
مدل علّی پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود.روش : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-همبستگی با مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که ابتدا از بین مدارس متوسطه اول، 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و سپس از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب شد و تمامی دانش آموزان آن کلاس ها (160 نفر) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدل و پاریس، مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن و خودپنداره تحصیلی یس یسن چن بود. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شده است. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از رگرسیون چند متغیره به روش متوالی هم زمان بر اساس مدل بارون و کنی (1986) و معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان قادر به پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان است. همچنین مدل از برازش قابل قبولی برخوردار بود.نتیجه گیری: تقویت و توسعه مهارت های حل مسئله و افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان می تواند به بهبود اشتیاق و علاقه آنها به مسیرهای آموزشی و تحصیلیشان کمک کند. بنابراین، ارائه برنامه های آموزشی مناسب و استراتژی هایی در محیط های مدرسه و خانواده با هدف ارتقاء مهارت های حل مسئله و توسعه خودپنداره تحصیلی می تواند تأثیر مثبتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
بررسی نقش قدسی انگاریِ خانواده بر عوامل استحکام خانواده در آیات و روایات؛ پژوهشی کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رعایت عوامل کنشی و بینشی تضمین کننده سلامتی و کارآمدی خانواده است. قدسی انگاریِ خانواده که از جنس ادراکات اعتباری است، با طی فرایند های پیچیده ذهنی در قوه خیال و ذهن زوجین شکل می گیرد و در تحقق و تحول نگرش های اعضای خانواده مؤثر است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش قدسی انگاری خانواه بر عوامل استحکام آن با تدقیق در مضامین قرآنی و روایی به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد و براساس مدل اکتشافی، چگونگی تأثیرگذاری نگرش تقدسی به خانواده بر عوامل بنیادین استحکام خانواده یعنی، رعایت اصول اخلاقی، تحقق نظامات حقوقی و خدامحوری بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که باتوجه به میزان تحقق شکل گیری ادراک «قدسی انگاری خانواده» در فرد و نقشی که برای او در ایجاد و تقویت این نگرش به وجود می آید، فرد می تواند بر عوامل مخرب در استحکام خانواده فائق آید. همچنین با ایجاد این نگرش در فرد، وی می تواند به واسطه تأثیرگذاری بر عوامل واسطه ای تحقق ساز مضامین بنیادین استحکام خانواده نقش مهمی در پایداری، استحکام و کارآمدی خانواده ایفا کند.
پدرسالاری روبه زوال و برخاستن زنانگی؛ تحلیل گفتمان فیلم برادران لیلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
357 - 375
حوزههای تخصصی:
گفتمان های قدرت و نقش آن ها در مسائل اجتماعی موضوعی است که اخیراً در رسانه ها مورد توجه قرار گرفته و به اشکال مختلف بازنمایی می شود. این پژوهش نیز به بررسی گفتمان پدرسالاری و نحوه بازنمایی آن در فیلم برادران لیلا می پردازد. فیلم برادران لیلا تازه ترین فیلم سعید روستایی است که در آن گفتمان پدرسالاری و نقش زنان در ایستادگی مقابل آن بازنمایی شده است. این مطالعه با روش کیفی و تحلیل انتقادی گفتمان در پنج سطح «سطح سطح»، «عمق سطح»، «سطح عمق»، «عمق عمق» و «عمیق تر» صورت گرفته است. در سطح سطح، دیالوگ ها، صحنه ها و تمامی عناصر زبانی مرتبط با موضوع انتخاب می شود و در سطوح بعدی، غنی تر و انتزاعی تر می شود. در بخش عمق عمق، این عناصر زبانی در ارتباط با پرکتیس های گفتمانی قرار گرفته و گفتمان پنهان فیلم، مورد واکاوی قرار گرفته است. و درنهایت در سطح عمیق تر، گفتمان پژوهش با عناصر بین گفتمانی مفصل بندی می شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که فیلم برآیند دو گفتمان عمده است که عبارت اند از: پدرسالاری روبه زوال (آرزومندی کم ارزش پدری، اصلاح گری محافظه کارانه، ته نشست های پدرسالاری) و برخاستن زنانگی (آگاهی زنانه، قدرت محتضر). فیلم برادران لیلا نشان می دهد که در جامعه امروزی آنچه شاهد آن هستیم یک پدرسالاری رو به اتمام و شروع یک گفتمان زنانه است. پدرسالاری بازنمایی شده در این فیلم یک پدرسالاری روبه زوال، همزمان با ورود زنان به عرصه های مختلف است.
بررسی جامعه شناختی رابطه ی بین اعتیاد به گوشی هوشمند و رفتار فابینگ مورد مطالعه زنان 29-18 سال شهرستان رامهرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر همزمان با گذار دیجیتالی و افزایش استفاده ی کاربران از گوشی هوشمند، رفتار فابینگ به عنوان یک پدیده نوظهور توجه اندیشمندان و صاحب نظران را به خود معطوف کرده است. مفهوم یاد شده که به معنای نادیده گرفتن دیگران در حین استفاده از موبایل است؛ کیفیت روابط اجتماعی، مهارت های اجتماعی، بهزیستی زنان و رضایت زناشویی را تحت الشعاع قرار داده و همانند سایر پدیده ها متاثر از عوامل عدیده ای است. در این پژوهش با تکیه بر نظریه های دیوید و رابرتز و جفری آرنت رابطه ی اعتیاد به گوشی هوشمند با رفتار فابینگ زنان 29-18 سال شهرستان رامهرمز بررسی شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه زنان 29 تا 18 سال شهرستان رامهرمز است که بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای، 370 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. در تحقیق حاضر برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسش نامه استاندارد رفتار فابینگ کرسول (2012) و اعتیاد به گوشی هوشمند کون و همکاران (2013 ) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به گوشی هوشمند و رفتار فابینگ رابطه ی معنی دار sig= 0/000)) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که 64 درصد تغییرات متغیر وابسته را متغیرهای وارد شده در مدل یعنی پیش بینی مثبت، آشفتگی زندگی روزانه و استفاده افراطی از موبایل تبیین می کنند. بنابراین، بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت که اعتیاد به مویایل نقش مهمی در شیوع رفتار فابینگ زنان شهرستان رامهرمز دارد
A Reproductive Rights: A Critical Study in International Human Rights Documents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Human procreation and its various features are among the most important topics worldwide. One of the areas of this analysis deals with international human rights documents because these documents show international trends in reproductive rights. Therefore, this paper aims to prepare a venue to understand the definition, nature or entity, scope and content, right - holder and duty bearer, and the obligations of duty-bearers regarding others’ reproductive rights in international human rights organizations. The findings indicated there is no specific and agreed definition of reproductive rights in these human rights documents. The theories (Hohfeld’s theory about a right, the Will - Choice Theory, and the Benefit - Interest Theory) cannot justify the nature of reproductive rights well. There are many epistemological challenges regarding the content and the scope of these reproductive rights and related states’ obligations in those treaties, which made the realization of these reproductive rights difficult or even impossible.
بررسی قضاوت بانوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات سوره نساء، بقره، احزاب، زخرف و حدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
28 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی قضاوت زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو آیات قرآن کریم با درنظر گرفتن ابعاد فقهی و شرعی و مذهبی به منظور تجدید نظر قرار دادن و اصلاح و توضیح اصل 163 قانون اساسی انجام گرفته است.
روش: تحلیلی-توصیفی از نوع مطالعه ی موردی و ارزشیابی می باشد که به شیوه ی کتابخانه ای و با تحلیل محتوا و استنباط و استدلال انجام شده است.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضرنشان میدهد، در قرآن کریم آیه ای یافت نمیشود که صراحتاً و به وضوح شایستگی زنان را جهت منصب قضاوت نفی نماید.لذا، تحریم قضاوت زنان برای بانوانی که شرایط علمی و اخلاقی آن را داشته باشند، از آیات قرآن دریافت نمی شود. آیه هایی هم که پیرامون قضاوت در قرآن کریم آمده، هیچ کدام صحت قضاوت را منوط به رجولیت نکرده است. بنا بر این با توجه به این که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران طبق موازین فقهی معین میشود، اصل 163 قانون اساسی به اصلاح و بازنگری و توضیح نیاز دارد.
تدوین الگوی آموزش خود مراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر تاب آوری دختران نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تدوین الگوی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر تاب آوری نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران بود. روش : روش پژوهش حاضر آمیخته(کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش روایت پژوهی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش را دختران نوجوان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1401-1402 تشکیل دادند که از این جامعه در بخش کیفی پس از مصاحبه با نمونه 12 نفری به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در بخش کمی 30 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شندند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی از مقیاس مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. پس از تدوین تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی ، آزمودنی ها ی گروه آزمایش12 جلسه 90 دقیقه ای در معرض مداخله قرار گرفتند و نهایتأ داده ها به روش تحلیل واریانس ترکیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خود مراقبتی روانی، خود مراقبتی روانی بین فردی ، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیلگرهای خودمراقبتی و راهبرد های خود مراقبتی روانی احصاء شد. در بحش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر تاب آوری، تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p)؛ اما بین میانگین نمرات متغیرهای پژوهش، در پس آزمون با پیگیری تفاوتی مشاهده نشده است (01/0<p). در گروه گواه نیز، در مقایسه های زوجی سه گانه تفاوت معناداری بین مرحل پس آزمون و پیگیری با پیش آزمون یافت نشد(01/0<p). همچنین به منظور واکاوی بهتر تفاوت های گروهی در زمان ارزیابی، از آزمون بونفرونی استفاده شد که نتایج آن نشان داد که پیش آزمون متغیرهای پژوهش، در دو گروه درمان و گواه تفاوتی ندارند (01/0<p)؛ متغیرهای در پس آزمون و پیگیری، تفاوت گروهی معناداری نشان داده اند (01/0>p). این تفاوت ها نشان می دهد که درمان بر متغیر پژوهش، تاثیر داشته است و تفاوت گروهی در پس آزمون و پیگیری وجود داد. از سوی دیگر، طبق نتایج تعامل زمان و گروه نیز تاثیر معناداری بر بازسازی معنا داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود تاب آوری نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
طراحی الگوی محتوای آموزش مددجویان زن، مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
168 - 197
حوزههای تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب آموزشی و تربیتی در زندان ها و بندهای خاص زنان به عنوان یک روش پیشگیری می تواند بسیار مؤثر باشد. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی محتوای آموزشی مددجویان زن با رویکردی استقرائی، از نوع کیفی-اکتشافی بود. بر این اساس کشور به 4 منطقه جغرافیایی تقسیم شد. جامعه هدف 4 زندان مرکزی استان های تهران، اهواز، کرمان و تبریز بود. مشارکت کنندگان شامل 37 مددجوی زن،4 رئیس زندان، 31 کارشناس و مراقب بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته تا اشباع داده و گروه کانونی انجام شد؛ که داده های آن با استفاده از تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از یافته های پژوهش 364 مفهوم درزمینه مؤلفه های آموزشی استخراج شد. پس از تلفیق مفاهیم مشترک و طبقه بندی مضامین، الگوی محتوای آموزشی حاصل، دارای 5 بعد (مهارت اجتماعی، بهداشت و سلامت، آشنایی با زندان، اطلاعات حقوقی و پرورشی)، 9 مؤلفه (مهارت زندگی، مهارت ارتباط، انتظارات نقشی، بهداشت و درمان، سلامت روان، زندگی در زندان، آسیب های خاص زنان، دانش حقوقی- قضایی و فرهنگی–تربیتی) و 91 زیر مؤلفه شد. همچنین مؤلفه مهارت زندگی با 18 زیر مؤلفه و آسیب های خاص زنان با 16 زیر مؤلفه از مهم ترین موضوعات محتوای آموزشی شدند. نتایج نشان داد محتوای برخاسته از نیازهای آموزشی و الگوی مفهومی تدوین شده می تواند نقش بسزایی در ارائه یک آموزش هدفمند و همه جانبه برای این گروه از زنان ایفا کند.
بازنمایی هویت فرهنگی زنان و دختران درطرح جلد داستان های کودک کشورهای عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی جلد کتاب های کودکان به عنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا می کند؛ تصاویری که می توانند هویت فرهنگی کودک را به صورت غیرمستقیم تقویت کنند.پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستان های کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است. به این ترتیب با هدف شناخت هویت فرهنگی به ویژه هویت عربی دختران و زنان عرب زبان به بررسی جامعه آماری پرداخته شد. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای گروه سنی ب مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است.نتایج نشان داد غنی ترین کشور در زمینه نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحده عربی و ضعیف ترین کشور در این زمینه سوریه است. چهره دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم می خورد. همچنین نخل به عنوان نمادی از جغرافیای طبیعی به ویژه در انتشارات عراق، نماد مهمی از هویت عربی است. تزئینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشته اند. زنان سالمند در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است، اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروه های سنی کم رنگ است. به نظر می رسد می توان به این نتیجه کلی دست یافت که هویت دختران و زنان روی جلد کتاب های کودک کشورهای عربی جامعه آماری پژوهش حاضر آمیزه ای از نمادهای هویت عربی و اسلامی است. اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تأکید شده است.
واکاوی بازدارنده های مشارکت خانواده در نظام تربیت رسمی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش فرا ترکیب پژوهش های انجام شده پیرامون بازدارنده های مشارکت خانواده در نظام تربیت رسمی و عمومی است. روش پژوهش کیفی از نوع فراترکیب است جامعه تحقیق یافته های پژوهشی سال های 1390 تا 1402 می باشد که تعداد 30 مقاله به طور هدفمند بر مبنای اهداف پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری است که همزمان با فرایند جمع آوری اطلاعات، یافته های حاصله دسته بندی، کدگذاری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله حاکی از این است که بازدارنده های احصاء شده عبارتند از :بازدارنده های حاکمیتی(با دو مولفه کلیدی فقدان عزم ملی و فقدان بینش مشارکتی ) قانون گذاری(ضعف قوانین و مقررات )، رویکردی(رویکرد سلسله مراتبی)، ساختاری(ساختار متمرکز)، مدیریتی(ضعف دانشی، نگرشی، بینشی و سبک غیر مشارکتی) اجتماعی(عدم مطالبه گری اجتماعی) اقتصادی(مشکل اقتصادی خانواده ها)، والدینی (ضعف دانشی، نگرشی و بینشی والدین)، آموزشگاهی(جو مدرسه)، بازدارنده های روان شناختی(ناهماهنگی ویژگی روان شناختی نوجوان با مشارکت والدین )و بازدارنده اطلاعاتی(فقدان اطلاعات و عدم شفافیت اطلاعاتی ). از آن جایی که آشنایی سیاست گذاران و برنامه ریزان با بازدارنده های خانواده در نظام تعلیم و تربیت رسمی و بسیارمهم است، از این رو اتخاذ رویکرد جامع و یکپارچه و فاصله گرفتن از نگاه بخشی به ابعاد مختلف تربیت و برخورد متوازن و همه جانبه با کلیه ابعاد حوزه تعلیم و تربیت لازم و ضروری است.
نقد فمینیستی رمان «الّتی تعدّ السّلالم» براساس نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
در نقد فمینیستی، مسئله زن و جایگاه او در جامعه مطرح می شود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارنده مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالش های فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیش رو با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی رمان یادشده را در تطابق با رویکردهای چهارگانه نقد فمینیستی «الین شوالتر» شامل رویکردهای زیست شناختی، روان شناختی، زبان شناختی و فرهنگی بررسی می کند و در پی پاسخ به این پرسش است که نویسنده چگونه مؤلفه های زنانه را در اثر خود بازتاب داده است. حمد در بعد زیست شناسی زنان به مسائلی چون زایمان، ختنه زنان و بارداری اشاره کرده و در بعد روانی، مسائلی مانند وسواس فکری و عملی، خواب و دوگانگی رفتاری را مورد توجه قرار داده است. کاربرد ویژگی های برجسته زبانی توسط نویسنده همچون واژگان و لهجه عامیانه عربی در انعکاس مسائل زنانه و مشکلات فرهنگی چون قاچاق زنان و آزار جسمی آن ها، موجب خلق اثری تأثیرگذار و آگاهی بخش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حمد با تکیه بر شگردهای زبان زنانه خود با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در هویت بخشی به زنان موفق عمل کرده و بسامد بالای مؤلفه های الگوی شوالتر، زنانهبودن اثر وی را اثبات می کند. نویسنده با زبان زنانه خود، دغدغه های مهم و عمیق درباره زنان را در قالب مسائل زیستی، روانی و فرهنگی مطرح کرده است.
بررسی نقش تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع توانمند سازی زنان به مثابه یک مفهوم اساسی در تمام رویکردها، در حوزه زنان به ویژه در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از فعالان حوزه زنان، سازمانهای دولتی و غیر دولتی قرار گرفته است. لذا این مطالعه به تبیین جامعه شناسی تاثیر تمایلات فردی به مثابه عاملیت بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران پرداخته است. پژوهش از نوع کمی و با روش پیمایشی انجام شده است. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحل ه ای، تعداد 402 نفر طبق فرمول کوکران به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند.براساس مدل رگرسیون چند متغیره، شاخص های تمایلات فردی، در مجموع حدود 25درصد از تغییرات توانمندی اقتصادی زنان را تبیین نموده اند. نتایج نشان داد تأثیرگذارترین شاخص بر گرایش زنان تهران به توانمندی اقتصادی، مربوط به میل به کارآفرینی می باشد. بعد از آن شاخص های عزت نفس، استقلال طلبی، میل به نوآوری و عدم اعتقاد به تقدیرگرایی، رقابت جویی، خودکارآمدی و میل به پیشرفت در رتبه های بعدی تأثیر قرار دارند. سپس تاثیر مولفه های "وضعیت تاهل"، "تحصیلات" و "اشتغال" بر توانمندی اقتصادی زنان شهر تهران مورد سنجش قرار گرفت، نتایج نشان داد زنان مجرد، دارای تحصیلات بالا و شاغل از توانمندی اقتصادی بالاتری در مقایسه با زنان گروه مقابل برخوردار هستند.با عنایت به نتایج تحقیق، به نظر می رسد توانمندسازی اقتصادی زنان، سبب افزایش مشارکت آنها در اقتصاد، توسعه اقتصادی و تقویت اقتصاد خانواده ها می شود و لازم است متولیان مسایل بانوان، با ایجاد بسترهای مناسب، تمهیدات لازم در راستای تقویت تمایلات فردی در زنان فراهم سازند.
تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
161 - 184
حوزههای تخصصی:
موضوع تحدید اراده زوجه در رجوع به فدیه (عوض) به دلیل رواج عملی آن و مشکلات ناشی از این شرط، ضرورت دارد. هرچند حاکمیت اراده اشخاص در قلمرو نکاح محترم است، وجود مصالحی برای صیانت از استحکام خانواده و سیاست تسهیل در بازگشت پذیری طلاق، محدودیت هایی را در نحوه اِعمال اختیارات، می طلبد. ازجمله این موارد، نحوه دخالت اراده زن در رجوع به فدیه (عوض) است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تحدیدپذیری اختیار رجوع به فدیه (عوض) در طلاق، به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد و به این پرسش که آیا تحدید اراده زوجه در شکل «اسقاط حق رجوع به فدیه»، «شرط فعل منفی حقوقی» یا «صلح» و نظایر آن، امکان دارد، پاسخ داده شد. نتایج نشان داد که با مراجعه به ادله، مبانی و تحلیل هسته حق رجوع و ارتباط آن با مصلحت خانواده، معلوم می شود در طلاق خلع و مبارات، اقدام زن در تحدید اراده خود دراین باره، مؤثر نیست و پس از طلاق (تا انقضای عدّه) نیز حق بر رجوع به قوت خود باقی است و به طریق اولی در حد فاصل توافق مقدماتی و طلاق، اراده زوجه، تحدیدپذیر نخواهد بود. در ناحیه مرد نیز، شرط رجوع به زن، قبل از رجوع زن به فدیه، خلاف شرع و مقتضای بائن بودن و درنتیجه، باطل است. در طلاق به عوض نیز رجعی و بائن بودن طلاق و احکام آن در دست شارع مقدس است و جنبه حکمی دارد و نه جنبه حقی. از این رو، تحدید اراده، در هر دو مرحله (در دوره توافق مقدماتی و بعد از طلاق) به قیاس اولویت، امکان پذیر نخواهد بود.
بازتاب گفتمان اجتماعی دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی با رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل چگونگی بازتاب گفتمان اجتماعی حاکم بر ایران دوره قاجار در اشعار مستوره کردستانی، بانوی شاعر و عارف این دوره انجام شده است. به این منظور، مجموعه اشعار کردستانی با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، در سه سطح توصیف (ویژگی های زبانی متن)، تفسیر (رابطه بین متن و تعامل) و تبیین (رابطه بین تعامل و بافت اجتماعی) ارزیابی شده است. همچنین تحلیل آماری یافته ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفیMaxqda انجام شده است. براساس یافته ها اگرچه مستوره کردستانی هم در مقوله شعر و هم در زمینه عرفان، تابع گفتمان سنتی است، با این حال، نقدهای متنوع او شامل نقد اوضاع سیاسی، نقد نابسامانی های اقتصادی و معیشتی، نقد نابسامانی در حوزه دین و اخلاق و غیره است. ضمن این که وضعیت کلی ایرانیان در دوره قاجار را به روشنی بازتاب داده و نوع عملکرد او در برابر گفتمان های حاکم مبتنی بر اعتراض و انتقاد است. براساس نتایج تحلیل، کردستانی در درجه اول عارف است، اما به موازات آن شاعر، نویسنده، پژوهشگر و منتقد اجتماعی نیز هست؛ او بسیار بیشتر و پیش روتر از زنان شاعر یا عارف تاریخ شعر فارسی، در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش آفرینی و اظهار وجود کرده است.
بررسی رابطه بین متغیرهای مدیریت بدن، سرمایه اجتماعی و تعلق نسلی با رفتار باروری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باروری و فرزندآوری همواره با بدن زنان در ارتباط بوده و تغییرات زیستی و ظاهری را در بدن آنها پدید می آورد. امروزه، توجه به ابعاد جسمانی فرزندآوری و تلاش برای مدیریت شکل و ظاهر بدن در میان نسل جدید زنان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی رفتار باروری زنان در ارتباط با متغیرهای مدیریت بدن، سرمایه اجتماعی و تعلق نسلی به روش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش زنان متأهل 15 تا 49 ساله شهر تبریز هستند که 498 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه برآورد گردیده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. برای سنجش متغیر ها، جمع آوری داده ها و آزمون فرضیه ها از پرسش نامه های محقق ساخته استفاده شده و گویه های آن بر اساس پایه های نظری و تعاریف مفهومی طراحی و تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد رفتار باروری زنان با مدیریت بدن رابطه منفی و معنی داری دارد. در حالیکه متغیر سرمایه اجتماعی ارتباط معنی داری با رفتار باروری زنان تبریزی ندارد. همچنین، رفتار باروری زنان تبریزی بر حسب تعلق نسلی آنها تفاوت معنی داری دارد یعنی با افزایش سن، رفتار باروری زنان روند کاهشی پیدا می کند.