مطالعات اخلاق و رفتار در حسابداری و حسابرسی

مطالعات اخلاق و رفتار در حسابداری و حسابرسی

مطالعات اخلاق و رفتار در حسابداری و حسابرسی دوره 5 تابستان 1404 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تاثیر سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روان شناختی شجاعت اخلاقی اثربخشی حسابرسی داخلی حاکمیت شرکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: حوزه تاکید حسابرسان داخلی عدم انطباق ها یا عدم رعایت رویه ها، آیین نامه ها، برنامه ها، قوانین و مقرراتی است که توسط شرکت و یا دولت تدوین شده اند و بر برنامه های سازمان تاثیر با اهمیتی دارند. از مزیت های حسابرسی داخلی که به نوعی ضرورت وجودی آن به حساب می آیند، می توان به ایجاد ارزش، اجتناب از ضرر و زیان، جلوگیری از هدر رفت منابع، صرفه جویی در هزینه ها و اجرای برنامه های شرکت طبق آنچه در نظر گرفته شده، اشاره کرد. بر این اساس، ذینفعان شرکت از حسابرسی داخلی که عملکرد خوبی داشته و برای شرکت ارزش می آفریند، سود می برند. نتایج تحقیقات عصر حاضر در حوزه حسابرسی داخلی نشان می دهند که برای دستیابی به ارزش افزوده حسابرس داخلی، باید بهبودهایی در اثربخشی حسابرسی داخلی صورت گیرد. ازجمله عواملی که بر اثربخشی حسابرسی داخلی تاثیر به سزایی دارد، نقش سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی است. داده های پژوهش با استفاده از روش پیمایشی گردآوری شده اند و تعداد 186 نفر از حسابرسان داخلی و مدیران حسابرسی داخلی شاغل در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1402 به پرسشنامه پژوهش پاسخ داده اند. برای تحلیل یافته ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شده است و برای اندازه گیری سرمایه روانی از پرسش نامه لوتانز و همکاران (2007) و لوتانز و همکاران (2005)، شجاعت اخلاقی از پرسش نامه هانا و آوولیو (2010) و اثربخشی حسابرسی داخلی از پرسش نامه الزبان و گوئیلیام (2014) و لنز و همکاران (2017) استفاده شده است. یافته ها: یافته های به دست آمده از فرضیه اول بیان می کند که سرمایه روان شناختی بر اثربخشی حسابرسی داخلی تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر، سرمایه روان شناختی باعث افزایش اثربخشی و عملکرد حسابرسان داخلی می شود. همانگونه که انتظار می رفت، سرمایه روان شناختی یک عامل مهم است که انگیزه و اثربخشی کارکنان را افزایش می دهد و به شکوفایی و پیشرفت شرکت و سازمان ها کمک می کند. افرادی که سرمایه روانی بالاتری دارند، انگیزه بیشتری برای دنبال کردن اهداف داشته و نسبت به افرادی که سرمایه روانی پایین تری دارند، عملکرد بهتری دارند. یافته های پژوهش خلیل (2022) نشان می دهد که به یافته های مشابهی دست یافته است. همچنین لوتانز و همکاران (2007) و آوی و همکاران (2010) دریافتند که سرمایه روانی بر عملکرد کارکنان اثر مثبتی دارد. نتایج فرضیه دوم حاکی از تایید تاثیر مثبت شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی است. از آنجایی که مدیر به صورت مستقیم در مورد حسابرسان داخلی تصمیم گیری می کند، هنگام ارائه گزارش، شغل خود را به خطر می اندازد. بر این اساس، تهدیدها و فشارهای مختلف از سوی مدیریت، دلیل اصلی سکوت آن ها می باشد. مدیریت شرکت دارای قدرت و اختیاراتی است که می تواند با حسابرسان مخالفت کند و آن ها را زیر فشار قرار دهد. ترس، دلیل اصلی شکست حسابرسان داخلی در انجام وظایف خود به عنوان اطمینان بخش به سرمایه گذاران و ذینفعان می باشد. شجاعت اخلاقی شاخص مهمی از شایستگی حسابرس است. شجاعت به عنوان یک ارزش اخلاقی، به حسابرسان اجازه می دهد تا وظایف خود را به درستی انجام دهند و بدون هیچ گونه ترسی، وارد موضوعات مختلف شوند. در پژوهشی مشابه خلیل و همکاران (2016)، خلیل (2022) و خلیل و خلیف (2022) نشان دادند که سرمایه روان شناختی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسان داخلی تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: هیأت مدیره شرکت ها و قانونگذاران، به سرمایه روانشناختی و شجاعت اخلاقی حسابرسان داخلی به عنوان مهم ترین ابزار نظارتی و اعتماد سهام داران توجه بیشتری داشته باشند و جهت افزایش سطح سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی اقدامات لازم را انجام دهند.
۲.

تبیین مضامین رهبری اخلاقی حسابرس با رویکرد رهبری کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری اخلاقی حسابرس رهبری کوانتومی تحلیل مضمون مهارت های کوانتومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۸
هدف: هدف اصلی همه مؤسسات حسابرسی افزایش کارایی و اثربخشی است. نیروی انسانی شامل مجموعه ای از افراد با نیازهای بی شمار است. رهبری کوانتومی سبکی از رهبری بوده که اعتماد، امنیت، ارتباط پویا، یادگیری میان رهبران و اعضاء وجود دارد و از ارتباطات عمودی کاسته و به ارتباطات افقی افزوده می شود. در رویکرد کوانتومی مدیران (شرکای حسابرس) برای افزایش اثربخشی عملکرد، نیازمند رویکردی جدید نسبت به انسان، فرایندها و اشیاء هستند. رهبری کوانتومی دیدگاه رهبران را از بالا به پایین و از درون به بیرون سازمان منتقل می کند. همچنین در فرایندی از تعامل دوطرفه، رهبری اخلاقی با اعمال شخصی و برقراری روابط بین فردی، به دیگران الهام می بخشد، تا رفتارهای اخلاقی را به نمایش بگذارند. در این نوع رهبری ارزش های اخلاقی پذیرفته شده برای همه نظیر عدالت، انصاف، صداقت و درستی، محور تمرکز و توجه هستند. روش: پژوهش حاضر به لحاظ رویکرد از نوع کیفی و به صورت تحلیل مضمون، و به لحاظ هدف از نوع توسعه ای می باشد. جامعه آماری شامل مدیران موسسه های حسابرسی بوده و جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق مصاحبه با خبرگان حرفه حسابرسی ایران در سال 1403 انجام شده است . روش نمونه گیری در این مطالعه نمونه گیری مبتنی بر هدف بوده و به شیوه گلوله برفی انجام شده است. بنابراین ، در گام نخست یک نفر از مدیران موسسه های حسابرسی که فعالیت حرفه ای فعال داشته و از دانش و تجربه کافی در این خصوص برخوردار است، به عنوان مشارکت کننده اول انتخاب شد. سپس از نفر اول خواسته شد تا نفرات دیگری که واجد شرایط برای انجام مصاحبه هستند را برای مشارکت در پژوهش معرفی نماید. روند معرفی نفرات بعدی توسط مشارکت کنندگان و انجام مصاحبه تا زمان اشباع نظری به تعداد 15 نفر ادامه یافت . قضاوت ذهنی پژوهشگر مبنای رسیدن به اشباع نظری ، کفایت جمع آوری داده ها را نشان می دهد. در این مرحله از تحقیق، ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان بود. در این پژوهش از حداقل دو نفر برای انجام مصاحبه به صورت جداگانه، اما موازی با یکدیگر و مقایسه یافته های دو و یا چند پژوهشگر جهت بررسی پایایی استفاده شد و کلیه مراحل توسط دو نفر انجام گرفت. کدگذاری مجدد بخشی از داده های حاصل از مصاحبه ها توسط پژوهشگر دوم به این شرح بود: برای این کار حدود 20 درصد از مصاحبه ها (4 مصاحبه) در اختیار پژوهشگر دوم آشنا با روش تحقیق کیفی و آگاه از موضوع تحقیق قرار گرفت و درصد توافق کدگذاری محاسبه شد. این شاخص، توافق درون موضوعی بین دو کدگذار مختلف را نشان می دهد.
۳.

تاثیر نقش عوامل موثر در تقلبات بر اساس مدل دیاموند بر مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سود سهام پرداختی اهرم مالی کیفیت حسابرسی جریان نقد آزاد تغییرات در حسابرس مستقل دوگانگی وظیفه مدیرعامل توانایی مدیریت مدیریت سود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۷
هدف: ضرورت گزارش سود به عنوان یک منبع اولیه برای تصمیم گیری سرمایه گذاران، مدیران و تحلیل گران به خوبی قابل استناد بوده و گزارش سود به شیوه های مختلف مانند ارائه مبنایی برای محاسبه مالیات، معیاری برای ارزیابی موفقیت عملکرد شرکت، تعیین میزان سودهای قابل تقسیم، معیاری برای مدیریت توزیع سود، مدیریت یک واحد اقتصادی و سایر موارد به اقتصاد جامعه کمک می نماید. مدیران اغلب به منظور گمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند (کیان و فقیه، 1402). ارزیابی ریسک تقلب یکی از مهم ترین فرآیندهایی است که حسابرسان در رسیدگی های خود انجام می دهند. در این راستا، پژوهش حاضر به مدل های دیاموند تقلب در ارزیابی ریسک تقلب می پردازد. مدل مثلث تقلب سه بعد فشار/ انگیزه، فرصت و توجیه سازی را به عنوان ابعاد تقلب معرفی می کند، این در حالی است که در مدل دیاموند، تقلب علاوه بر سه بعد مذکور، بعد توانایی را نیز در ارزیابی ریسک تقلب در نظر می گیرد (بهرامی و همکاران، 1399). روش : اطلاعات شرکت ها به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی شده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز انجام شد. در این پژوهش از تکنیک داده های پانل استفاده شده است. مدل و نحوه اندازه گیری متغیرهای پژوهش به این شرح است:
۴.

شناسایی و رتبه بندی مؤلفه ها و شاخص های پاسخگویی حسابرسان مبتنی بر حاکمیت شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حسابرسان حاکمیت شرکتی شفافیت رفتار حرفه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۸
هدف: حسابرسان در حاکمیت شرکتی نقش مهمی ایفا می کنند و به عنوان یکی از ستون های اصلی این مفهوم حامیت شرکتی شناخته می شوند. موسسات حسابرسی با ارائه اطلاعات می توانند کیفیت حسابرسی را نمایان سازند که نتیجه آن بهبود کیفیت حسابرسی خواهد بود. پاسخگویی موسسه های حسابرسی برای استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری مهم می باشد. حاکمیت شرکتی بر شفافیت و پاسخگویی شرکت ها تاکید دارد. پاسخگویی موسسه های حسابرسی برای ذی نفعان حائز اهمیت است. حسابرسان در ارزیابی و مدیریت ریسک های شرکت نقش دارند. آنها ریسک های مالی، عملیاتی و ریسک های مرتبط با کنترل های داخلی را شناسایی و ارزیابی می کنند و به عنوان ناظران مستقل، به شناسایی و مدیریت ریسک ها می پردازند و به کمیته حسابرسی و هیئت مدیره در انجام وظایف نظارتی خود یاری می رسانند. جایگاه حسابرسان در حاکمیت شرکتی، به حفظ منافع شرکت و محافظت از حقوق ذینفعان کمک می کند. در نبود نهادهای نظارتی، کیفیت حسابرسی کاهش می یابد. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و نحوه پاسخگویی حسابرسان می پردازد و می تواند بینش های ارزشمندی را برای بهبود کیفیت حسابرسی و تقویت حاکمیت شرکتی ارائه دهد. با بررسی نحوه پاسخگویی حسابرسان در شرکت هایی با ساختارهای حاکمیت مختلف، می توان نظریه های موجود را تقویت و توسعه داد. نتایج این پژوهش می تواند به سازمان های حسابرسی و نهادهای نظارتی کمک کند تا استانداردهای حسابرسی را بهبود بخشند و انتظارات مربوط به پاسخگویی حسابرسان را در قبال حاکمیت شرکتی مشخص کنند. بنابراین، درک این ارتباط می تواند به تقویت شفافیت، مسئولیت پذیری و اعتماد در فرآیند انجام حسابرسی منجر شود. همچنین، به توسعه دانش نظری در زمینه حسابرسی و مدیریت شرکتی کمک می کند، و دارای پیامدهای عملی مهمی برای حرفه حسابرسی، بهبود کیفیت حسابرسی و تقویت ساختار حاکمیت شرکتی است. با توجه به پیچیدگی های فزاینده کسب وکارها و انتظارات ذینفعان، طراحی الگویی که نقش حسابرسان را در این فرایند به درستی تعریف کند، امری ضروری است. مسئله اصلی در اینجا، یافتن راهکارهایی برای تقویت ارتباط بین حسابرسان و ساختار حاکمیت شرکتی است، تا بتوان از مزایای آن در ایجاد شفافیت، پاسخگویی و بهبود عملکرد شرکت ها بهره مند شد. در بسیاری از موارد، حسابرسان و ساختار حاکمیت شرکتی به عنوان دو جنبه جداگانه و گاهی اوقات غیرمرتبط در نظر گرفته می شوند. حسابرسان بر روی صورت های مالی و رعایت استانداردهای حسابداری تمرکز دارند، در حالی که حاکمیت شرکتی با مدیریت ریسک، نظارت بر مدیریت ارشد، و حفظ حقوق سهامداران مرتبط است. با این حال، ادغام این دو مفهوم می تواند مزایای قابل توجهی به همراه داشته باشد. مسئله اصلی در تبیین الگوی پاسخگویی حسابرسان مبتنی بر حاکمیت شرکتی، ایجاد یک رویکرد یکپارچه بوده که لازم است نقش و مسئولیت های حسابرسان در چارچوب حاکمیت شرکتی به طور واضح تعریف شود. هدف از تبیین مولفه ها و شاخص های پاسخگویی حسابرسان مبتنی بر حاکمیت شرکتی، ایجاد یک چارچوب منسجم و کارآمد است که به حسابرسان اجازه دهد نقش خود را در تضمین سلامت مالی و مدیریتی شرکت ها به طور موثرتری ایفا کنند. با مواجهه و رفع مسائل ذکر شده، می توان به تقویت ارتباط بین حسابرسی و حاکمیت شرکتی و در نهایت، بهبود سلامت کلی سیستم های تجاری و مالی شرکت ها کمک کرد. سوال های پژوهش به این شرح است: 1) مولفه ها و شاخص های پاسخگویی حسابرسان مبتنی حاکمیت شرکتی کدام اند؟
۵.

تأثیر توانایی مدیریت بر محافظه کاری حسابداری با در نظر گرفتن نقش تعدیلی سهامداران نهادی و استقلال هیئت مدیره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانایی مدیریت محافظه کاری حسابداری سهامداران نهادی استقلال هیئت مدیره شفافیت مالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: توانایی مدیریت، زمانی که بر پایه مهارت های تخصصی و تجربیات عملی در زمینه تحلیل فرصت ها و ریسک های کسب وکار استوار باشد، نقش مهمی در بهبود کیفیت تصمیم گیری های مالی و گزارشگری ایفا می کند. مدیرانی که از این توانایی برخوردارند، قادرند با تکیه بر تحلیل های واقع گرایانه، جریان های نقدی آتی و ارزش دارایی ها را به درستی برآورد کرده و از این طریق، مانع از شناسایی زیان های غیرواقعی شوند. در چنین شرایطی، کاهش محافظه کاری افراطی در گزارشگری مالی، نه تنها نشانه ای از ضعف کنترلی نیست، بلکه می تواند نمایانگر بلوغ مدیریتی و شناخت دقیق از موقعیت های مالی و اقتصادی باشد. درواقع، محافظه کاری بیش ازحد در گزارشگری، اگر بدون پشتوانه تحلیلی و به صورت مکانیکی اجرا شود، ممکن است موجب ارائه تصویری نامناسب از وضعیت واقعی شرکت گردد و تصمیم گیری های اقتصادی را دچار اختلال کند. از سوی دیگر، نقش نظارتی سهامداران نهادی و هیئت مدیره مستقل، در چنین فرایندی بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا این نهادها از طریق سازوکارهای کنترلی و پایش مستمر عملکرد مدیران، اطمینان حاصل می کنند که کاهش محافظه کاری، از چارچوب های استانداردهای حسابداری فراتر نرفته و در راستای حفظ منافع سهامداران انجام می شود. این نهادهای نظارتی با ایجاد تعادل میان آزادی عمل مدیریتی و الزامات پاسخ گویی، زمینه ای را فراهم می سازند تا مدیریت بتواند با آزادی نسبی در تصمیم گیری های خود عمل کند، بدون آنکه مخاطراتی برای شفافیت و قابلیت اتکای اطلاعات مالی ایجاد شود. در چنین ساختاری، کاهش محافظه کاری نه تنها تهدیدی برای کیفیت گزارشگری مالی نیست، بلکه می تواند به عنوان راهکاری مؤثر در جهت ارائه تصویری واقعی تر از عملکرد اقتصادی شرکت تلقی شود. البته تحقق این امر منوط به آن است که توانایی مدیریت به درستی ارزیابی شده و در پرتو سازوکارهای کنترلی مناسب، در راستای منافع بلندمدت شرکت و ذی نفعان آن به کار گرفته شود. به بیان دیگر، تقویت مهارت های تحلیلی مدیران، همراه با اعمال نظارت های ساختاریافته، می تواند زمینه ساز شکل گیری الگویی متوازن در گزارشگری مالی باشد؛ الگویی که در آن، نه افراط در محافظه کاری، و نه تساهل در ارزیابی های مالی، جایگاهی نداشته و تصمیم گیری ها بر مبنای داده های معتبر و تحلیل های کارشناسانه صورت می گیرد. بنابراین، تعامل اثربخش میان توانایی مدیریت و نهادهای ناظر، یکی از الزامات کلیدی در مسیر ارتقای شفافیت، پاسخ گویی و کارآمدی نظام گزارشگری مالی محسوب می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانایی مدیریت بر محافظه کاری حسابداری با در نظر گرفتن نقش تعدیلی سهامداران نهادی و استقلال هیئت مدیره بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و یافته های آن برای تصمیم گیری و حل مشکلات در شرکت ها و سازمان ها مفید است. از نظر روش شناختی، این مطالعه توصیفی-همبستگی بوده و روابط بین متغیرها را تحلیل می کند. همچنین در دسته مطالعات علّی-پس رویدادی قرار دارد؛ زیرا روابط علت و معلولی را پس از وقوع رویدادها بررسی می نماید. پژوهش از نظر ماهیت داده ها کمّی است و براساس اطلاعات مالی و مدیریتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده و از نرم افزار ره آورد نوین و سایت کدال برای استخراج و تحلیل داده ها استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. از نظر زمان و مکان، پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده و با بهره گیری از منابع داخلی و خارجی و داده های واقعی، تحلیل جامعی ارائه می دهد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران است که در بازه زمانی پنج ساله از سال 1398 تا 1402، سهام آن ها به طور مستمر مورد معامله قرار گرفته و به تولید کالا و خدمات مشغول بوده اند. با توجه به ویژگی ها و ماهیت خاص شرکت های بورسی، برای انتخاب حجم نمونه، شرایط ویژه ای در نظر گرفته شد. براساس این شرایط، پس از اعمال روش حذفی سیستماتیک، تعداد ۱۳۳ شرکت به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند.
۶.

پیش بینی ریسک حسابرسی با بهره گیری از الگوریتم های یادگیری عمیق: الگویی نوین در ارتقاء تصمیم گیری حرفه ای حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیش بینی ریسک حسابرسی یادگیری عمیق الگوریتم ماشین بردار پشتیبان شبکه عصبی پیچشی شبکه عصبی بازگشتی تصمیم گیری حرفه ای حسابرسان تحلیل داده های مالی و غیرمالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، توسعه مدلی دقیق، کارآمد و مبتنی بر الگوریتم های یادگیری عمیق برای پیش بینی ریسک حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، و بررسی پیامدهای کاربردی این مدل در ارتقاء کیفیت قضاوت و تصمیم گیری حرفه ای حسابرسان است. این پژوهش در پاسخ به محدودیت های روش های سنتی ارزیابی ریسک حسابرسی که اغلب در شناسایی ناهنجاری ها، پیچیدگی روابط غیرخطی و وابستگی های زمانی ناکارآمد هستند، انجام شده است. روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی و مبتنی بر داده های واقعی است. جامعه آماری پژوهش شامل 150 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1392 تا 1402 می باشند. داده ها با استفاده از روش غربال گری انتخاب شده و از منابع رسمی مانند سامانه کدال، بانک مرکزی و صورت های مالی حسابرسی شده استخراج شده اند. ریسک حسابرسی به صورت یک متغیر ساختگی و با استفاده از وقوع خطاهای نوع اول و دوم در گزارش حسابرسی تعریف شده است. متغیرهای پیش بین شامل 40 متغیر در سه سطح اصلی (ویژگی های حسابرس، ویژگی های صاحبکار، و شرایط اقتصاد کلان و بازار سرمایه) هستند. از آزمون t برای انتخاب مهم ترین متغیرها استفاده شده و در نهایت 25 متغیر وارد مدل شدند.سه الگوریتم یادگیری عمیق شامل: ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی پیچشی و شبکه عصبی بازگشتی، جهت آموزش مدل و ارزیابی عملکرد آن استفاده شدند. برای سنجش دقت مدل ها از ماتریس اغتشاش، صحت و خطای نوع دوم استفاده گردید. داده ها به روش تصادفی 50 بار به دو دسته آموزش (75%) و آزمون (25%) تقسیم شدند. یافته ها: نتایج نشان داد الگوریتم RNN با دقت 96.4 درصد، بهترین عملکرد را در پیش بینی ریسک حسابرسی داشت. الگوریتم SVM نیز با دقت 89.6 درصد عملکرد قابل قبولی ارائه کرد، در حالی که CNN با دقت 85.8 درصد پایین ترین دقت را ثبت نمود. الگوریتم RNN توانست با نرخ خطای نوع دوم 2.7 درصد، الگوی مناسبی از روابط زمانی و غیرخطی بین متغیرها را استخراج کند. آزمون t و آزمون کای دو نشان دادند که متغیرهایی نظیر اندازه شرکت، نقدینگی، سودآوری، تخصص مالی هیأت مدیره، استقلال حسابرسی و نرخ تورم، اثر معناداری بر ریسک حسابرسی دارند. همچنین متغیرهایی مانند تغییر حسابرس، رتبه بندی مؤسسه حسابرسی و تخصص حسابرس، با ریسک حسابرسی ارتباط معناداری دارند. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که الگوریتم های یادگیری عمیق، به ویژه RNNمی توانند ابزارهای مؤثری برای ارتقاء دقت قضاوت حرفه ای در ارزیابی ریسک حسابرسی باشند. این مدل ها با توانایی بالا در استخراج الگوهای پنهان و وابستگی های زمانی، امکان تصمیم گیری آگاهانه تر و سریع تر را برای حسابرسان فراهم می کنند. از منظر کاربردی، این پژوهش می تواند به نهادهای نظارتی مانند سازمان حسابرسی، سازمان بورس و مؤسسات حسابرسی در تدوین راهکارهای دقیق تری برای ارزیابی ریسک کمک کند. همچنین، سرمایه گذاران و تحلیل گران بازار سرمایه می توانند با اتکاء به پیش بینی دقیق ریسک حسابرسی، تصمیمات شفاف تر و مبتنی بر داده اتخاذ نمایند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۱۶