مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای اندازه گیری ارزش منصفانه بویژه سطح سوم در گزارشگری مالی ایران است. روش: در این مقاله از رویکرد آمیخته مبتنی بر پارادایم اثبات گرایی با استفاده از روش مرور سیستماتیک مطالعات اسنادی و روش میدانی استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از دو ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ساختار یافته بر مبنای منطق فازی و با استفاده از روش دلفی فازی و روش بهترین و بدترین معیار تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: تدوین چارچوب قضاوت حرفه ای در اندازه گیری ارزش منصفانه بویژه سطح سوم، یافته این پژوهش است. بخش های این چارچوب عبارتند از: «فرآیند قضاوت در اندازه گیری»، «تأثیر شخص»، «تأثیر محیط سازمان» و «تأثیر محیط بیرونی» بر قضاوت در اندازه گیری ارزش منصفانه بویژه سطح سوم. همچنین فرآیند قضاوت، خود از بخش های «شناسایی حوزه های قضاوت»، «ارزیابی رهنمودهای حسابداری»، «گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن»، «نتیجه گیری و انجام قضاوت» و «مستند سازی قضاوت» تشکیل شده است. از سوی دیگر «ویژگی های اندازه گیری» و «پیامدهای قضاوت حرفه ای» در اندازه گیری ارزش منصفانه بویژه سطح سوم نیز استخراج شد. نتیجه گیری: به منظور کنترل تبعات نامطلوب قضاوت حرفه ای و حفظ کیفیت گزارشگری مالی پیشنهاد می شود، فرآیند قضاوت شامل شناسایی حوزه قضاوت، ارزیابی رهنمودهای حسابداری، گردآوری اطلاعات، انجام قضاوت و مستند سازی قضاوت توسط تهیه کنندگان اطلاعات مالی صورت پذیرد.
بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش، میزان و کیفیت گزارش های پایداری: کاربست روش مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از اواخر دهه 1990 گزارشگری پایداری به موضوع با اهمیتی بدل شده و تعداد مطالعات انجام شده در این حوزه طی سال های اخیر افزایش یافته است. با این وجود به دلیل کاستی های مطالعات اولیه و یافته های بعضاً متناقض آنها، براساس این یافته ها نمی توان تصمیم گیری کرد و مطالعات جامع تری مورد نیاز است. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر گزارش های پایداری براساس نتایج حاصل از مطالعات قبلی است. روش: در این پژوهش برای استخراج عوامل مؤثر از روش مرور سیستماتیک استفاده شد. نمونه پژوهش شامل 49 مقاله منتشر شده در مجلات حوزه کسب و کار، مدیریت و حسابداری (پایگاه داده ساینس دایرکت) برای بازه زمانی 2013-2022 است. برای تدوین پروتکل مرور از چک لیست پریزما و برای ارزیابی کیفیت مطالعات حاضر در نمونه از چک لیست CASP استفاده شد. یافته ها: عواملی نظیر اندازه، عملکرد مالی و غیرمالی، تحقیق و توسعه، میزان شهرت و پوشش تحلیلگران دارای تأثیر با اهمیتی بر گزارشگری پایداری است. ادبیات تحقیق در خصوص سایر عوامل نظیر رقابت، فرصت های رشد، نقدشوندگی سهام و اهرم مالی شرکت به نتایج متفاوتی دست یافته است. نتیجه گیری: تحلیل یافته های متناقض در خصوص برخی عوامل در پرتو انگیزه های مدیریت، ساختار سازمانی و عوامل نهادی تأثیرگذار بر سازمان قابل توضیح است و استفاده از استانداردهای یکسان برای شرکت های مختلف در بسترهای نهادی متفاوت اثربخش نخواهد بود.
ادغام فناوری های جاری و نوظهور در آموزش حسابداری: تحلیل محتوای گزارشات نهادهای حرفه ای حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طی چند سال گذشته، فراخوان های متعددی از سوی حرفه حسابداری برای افزایش ادغام فناوری ها در برنامه درسی حسابداری وجود داشته است. در پاسخ به این فراخوان ها، هدف این پژوهش ارائه بینشی مرتبط با فناوری های جاری و نوظهور به دانشجویان و استادان حسابداری است تا بتوانند تأثیر این فناوری ها را بر حرفه و آموزش حسابداری ارزیابی کرده و برای آن آماده شوند. روش: این پژوهش با استفاده از پروتکل PRISMA به مروری بر ادبیات حرفه ای و تحلیل محتوای 55 گزارش از نهادهای اصلی حسابداری حرفه ای شناخته شده بین المللی در بازه زمانی 2012 تا 2021 پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد اهمیت ادغام فناوری های جاری و نوظهور در برنامه های آموزشی حسابداری و آزمون های رسمی حسابداری معتبر جهان و نگرانی از آینده شغلی فارغ التحصیلان حسابداری تحت تأثیر این فناوری ها از سوی 13 نهاد حرفه ای برجسته حسابداری، 4 شرکت بزرگ حسابداری (Big4) و نهادهای مرتبط با اعتباربخشی حسابداری بویژه در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این میان فناوری هایی چون کلان داده و تجزیه و تحلیل داده (3/24%)، هوش مصنوعی (%8/11) و بلاک چین (%9/5) و امنیت سایبری (9/5%) به ترتیب دارای بیشترین فراوانی در میان گزارش های نهادهای حسابداری هستند. نتیجه گیری: تحلیل محتوای گزارش های ارگان های حسابداری نشان می دهد شکاف مهارتی بین آنچه دانشگاه تدریس می کند و آنچه که حرفه نیاز دارد یکی از دغدغه های مؤسسات حسابداری حرفه ای است. نگرانی در مورد آینده شغلی فارغ التحصیلان حسابداری و بازنگری در برنامه درسی حسابداری برای پاسخگویی به نیازهای بازار امروز از موضوعات مهم این گزارش ها است.
تأثیر خوانایی گزارشگری مالی بر رابطه میان رفتارهای فرصت طلبانه مدیران شامل بیش اعتمادی و هموارسازی و مدیریت سود در واگرایی عقاید سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی ردیابی تأثیر خوانایی گزارشگری مالی بر رابطه میان رفتارهای فرصت طلبانه مدیران شامل بیش اعتمادی و هموارسازی و مدیریت سود در واگرایی عقاید سرمایه گذاران است. روش: در راستای حصول به اهداف پژوهش اطلاعات نمونه ای مرکب از 124 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار که طبق الگوی حذف سیستماتیک انتخاب شده بودند برای یک دوره زمانی 10 ساله بین سال های 1392 الی 1401 گردآوری شد. جهت سنجش واگرایی عقاید سرمایه گذاران از مدل سیلوا و سرکوئرا (2021) استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون فرضیه ها حاکی از آن است که هموار سازی سود، مدیریت سود و بیش اعتمادی مدیران، واگرایی عقاید سرمایه گذاران در بازار را افزایش می دهند. ضمن اینکه خوانایی گزارشگری مالی بر این روابط تأثیرگذار است. نتیجه گیری: با ارتقای خوانایی گزارش های مالی در نتیجه می توان گفت مدیریت سود تصنعی به صورت لازم و ملزوم این امر کاهش یافته و واگرایی عقاید کاهش خواهد یافت و همچنین با ارائه صورت های مالی با پیچیدگی کمتر مدیران مجبور به افشای کلیه نظرات خود بوده و بدین طریق شفافیت اطلاعات ارسالی به بازار افزایش خواهد یافت و در واقع با افزایش سطح کیفی اطلاعات خوانایی گزارشگری مالی می تواند بر پل ارتباطی میان مدیریت سود، هموارسازی سود و بیش اعتمادی مدیران با واگرایی عقاید سرمایه گذاران تأثیرگذار باشد.
تأثیر راهبرد مالیاتی متهورانه بر همزمانی قیمت سهام با تأکید بر نقش تعدیلی پوشش رسانه ای و ابعاد حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطابق نظریه فرصت طلبی مدیریتی، اتخاذ راهبرد مالیاتی متهورانه موجب افزایش رانت خواهی مدیران فرصت طلب می شود و آنان برای پنهان سازی رانت خواهی خود، تلاش می کنند تا شفافیت اطلاعات مالی را کاهش دهند. کاهش شفافیت اطلاعات مالی می تواند به کاهش افشای اطلاعات خاص و بنیادی شرکت در قیمت سهام و در نتیجه افزایش همزمانی قیمت سهام منجر گردد. بر همین مبنا درک اثرگذاری اتخاذ راهبرد مالیاتی متهورانه بر همزمانی قیمت سهام از منظر پوشش رسانه ای و ابعاد حسابرسی به عنوان دو سازوکار مؤثر بر بهبود محیط اطلاعاتی شرکت ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر راهبرد مالیاتی متهورانه بر همزمانی قیمت سهام با در نظر گرفتن پوشش رسانه ای و ابعاد حسابرسی است. روش: برای اندازه گیری راهبرد مالیاتی متهورانه از چهار سنجه شامل نرخ مؤثر مالیات بر اساس استانداردهای حسابداری، نرخ مؤثر مالیات نقدی، نرخ مؤثر مالیات بلندمدت و تفاوت دفتری مالیات استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش شامل 128 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1394 تا 1400 است. همچنین با استفاده از مدل های رگرسیون خطی چندگانه مبتنی بر داده های تابلویی، فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان می دهد راهبرد مالیاتی متهورانه بر همزمانی قیمت سهام اثر مثبت و معنا داری دارد. همچنین، پوشش رسانه ای و ابعاد حسابرسی موجب تضعیف رابطه بین راهبرد مالیاتی متهورانه و همزمانی قیمت سهام می شوند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سیاست های مالیاتی متهورانه، انگیزه بیشتری در مدیران فرصت طلب برای پنهان سازی فعالیت های رانت خواهی ایجاد می کند و در نتیجه به افزایش عدم شفافیت اطلاعات مالی، کاهش افشای اطلاعات خاص و بنیادی شرکت در قیمت سهام و در نهایت، افزایش همزمانی قیمت سهام منجر شود. از این رو، پژوهش حاضر رویکرد جدیدی برای درک کیفیت شفافیت گزارشگری مالی از دیدگاه مالیاتی فراهم نموده و شواهد تجربی برای حمایت از دیدگاه نمایندگی در خصوص تأثیر راهبرد مالیاتی متهورانه بر همزمانی قیمت سهام ارائه می نماید.
پسایندهای ترویج جوهره فرقه گرایی حاکمیت شرکتی در پایبندی به حقوق سهامداران: کاربستِ فرایند پدیدارشناسی و قوم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فرقه سازمانی بر خلاف ماهیت آن در ساختارهای اجتماعی، نوعی تملک طلبیِ مجموعه ای از صاحبان قدرت تعریف می شود که با مصادره ساختارهای سازمانی، صرفاً کارکردهای شرکت را در راستای منافع خود مدیریت می نماید. یکی از این کارکردها که تحت تأثیر ترویج فرقه گرایی ساختاری زمینه برای تضییع حقوق دیگران را به وجود می آورد، کارکردهای حاکمیت شرکتی است. هدف این مطالعه، پسایندهای ترویج جوهره فرقه گرایی حاکمیت شرکتی در پایبندی به حقوق سهامداران است. روش: در این مطالعه از طریق ترکیب دو مبنای قوم نگاری و پدیدارشناسی، تلاش شد تا در وهله ی اول با مرور نظام مند مبانی نظری، ابعاد ماتریس نقاط مرجع استراتژیک برای تعیین مسیر مصاحبه شناسایی شود. سپس از طریق مصاحبه نسبت به شناسایی پسایندهای منفی ترویج جوهره فرقه گرایی حاکمیت شرکتی در پایبندی به حقوق سهامداران با رعایت الگوی اتکینسون (2007) اقدام شد. سپس با هدف تبیین خوشه ها در بستر مطالعه اعتبارسنجی و پایایی ابعاد شناسایی شده صورت گرفت تا در نهایت بخش آخر مطالعه، طبق خوشه های قرار گرفته ماتریس نقاط مرجع استراتژیک، از فرایند رتبه بندی ماتریسی بهره برده شود تا براساس مقایسه ی زوجی هریک از خوشه های قرار گرفته در سطر «i» و ستون «j»، منفی ترین پسایند ترویج فرقه گرایی حاکمیت شرکتی از نظر رعایت حقوق سهامداران مشخص شود. یافته ها: نتایج در فاز اول پژوهش براساس دو محور تبعیض گرایی و قدرت گرایی ساختاری در بستر ماتریس نقاط مرجع استراتژیک، حکایت از شناسایی 25 خوشه در قالب 4 مضمون اصلی پدیده مورد بررسی دارد. نتیجه گیری: براساس فرایند ماتریسی مشخص شد، خوشه های مضمونِ تضییع حقوق اطلاعاتی در بستر شرکت های فعال در خودرو و ساخت قطعات، مهمترین پسایند منفی ترویج فرقه گرایی حاکمیت شرکتی محسوب می شود.
دسته بندی چارچوب های خودانتظامی جهت توسعه اقدام های کارکردی در حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش نظارت ها بر حرفه حسابرسی، امروزه به شکل خود انتظامی تعریف شده تا از طریق فرآیندهای کنترلی، مشروعیت حرفه حسابرسی را گسترش دهد. این مطالعه به دنبال دسته بندی چارچوب های خودانتظامی جهت توسعه اقدام های کارکردی در حرفه حسابرسی است. روش: ماهیت این مطالعه به لحاظ روش شناسی اکتشافی و ترکیبی است که طی فرآیند مصاحبه در بخش کیفی، به دنبال شناسایی مضامین گزاره ای مرتبط با پدیده مورد بررسی است. سپس با الگو قراردادن رویکرد کلایزی (1978)، به دنبال نوع شناسی چارچوب های خودانتظامی به عنوان هدف بخش کمی است. در این مطالعه ابتدا با 13 نفر از خبرگان حسابداری مصاحبه شد تا محورهای خود انتظامی مشخص شوند، سپس از طریق یکپارچه کردن گزاره های شناسایی شده، از طریق مشارکت 22 نفر از حسابرسان باتجربه، نسبت به پیاده سازی ماتریس مرجع چارچوب های خودانتظامی اقدام شود. یافته ها: نتایج در بخش کیفی از ظهور 24 مضمون گزاره ای برای دسته بندی چارچوب های نوع شناسی خود انتظامی بود که مورد تأیید قرار گرفت. نتایج در بخش کمی نیز وجود 4 طبقه شناختی را نشان می دهد می تواند فرایند پیاده سازی کارکردهای خود انتظامی را توسعه بخشد. نتیجه گیری: این نوع شناسی شامل 4 مقوله کارکردهای نهادی؛ کارآمدی فردی؛ ارزش ها و ساختار شغلی است. مطالعه حاضر به لحاظ دانش افزایی نشان می دهد دستیابی به سطحی از شناخت تفکیک شده در بستر حرفه حسابرسی را دنبال می نماید.