مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
آموزگاران
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: مشکل بیش فعالی و کمبود توجه یکی از اختلالات رفتاری در کودکان است که باید از سوی مربیان آموزش وپرورش موردتوجه قرار گیرد ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است به مطالعه تأثیر خانواده و آموزگاران در حل مشکل بیش فعالی و اختلال کمبود توجه در کودکان بپردازد. مواد و روش کار: پژوهش مطالعه ای توصیفی - تحلیلی می باشد که با استفاده از مطالعه موردی یک دانش آموز و اختلالات رفتاری وی و عوامل مؤثر در حل مشکل بیش فعالی با استفاده از مصاحبه، موردبررسی و تجزیه وتحلیل قرار خواهد گرفت. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش نشان داد که رفتارهای بیش فعالی مختلفی از دانش آموز در طی کلاس های درس انجام می گیرد. عدم توجه به دیگران، فرار از کلاس درس، فرار از تکالیف درس و عدم علاقه به درس ازجمله اختلالاتی بود که بیشتر مشاهده گردید. محقق در راستای رفع این مسئله مشاوره با خانواده و مربی پرورشی و دیگر معلمان را انجام داد. بحث و نتیجه گیری: بیش فعالی یکی از اختلالاتی است که در سن کودکی در میان دانش آموزان مشاهده می گردد. در این میان با توجه به نتایج مطالعه حاضر می توان گفت که در درجه اول نقش خانواده بیش ازپیش باید موردتوجه قرارگرفته و مربیان نیز با شناسایی عوامل تأثیر گزار بر این اختلال سعی بر رفع این معضل نمایند
مدل ساختاری ارتباط میان استرس، خودکارآمدی و فرسودگی شغلی در معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
97 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعیین کننده استرس و خودکارآمدی در فرسودگی شغلی آموزگاران در قالب مدل سازی معادلات ساختاری بود. در یک طرح همبستگی 330 نفر از آموزگاران خراسان شمالی با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه منابع استرس آموزشگاهی(کریاکو و ساتکلیف، 1978)، خودکارآمدی معلمان(اسکالوویک و اسکالوویک، 2007) و فرسودگی شغلی معلمان(ماسلاچ و همکاران، 1996) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که استرس و خودکارآمدی با فرسودگی شغلی روابط معناداری دارند. اثرات غیر مستقیم نیز معنادار بوده و مدل ساختاری از برازش مناسبی برخوردار بود. به نظر می رسد استرس به طور مثبت و خودکارآمدی آموزگاران به طور منفی می تواند فرسودگی شغلی را در آنان پیش بینی کند.
تبیین عوامل بهروزی سازمانی معلمان آموزش و پرورش دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
48 - 68
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: افزایش بهره وری نیروی انسانی، یکی از مهم ترین مسائل دهه جدید است؛ بنابراین سیاست های سازمانی جدیدی در نظام های آموزشی شکل گرفته که یکی از آن ها توجه به بهروزی سازمانی است. هدف پژوهش حاضر تحلیل تجارب زیسته آموزگاران ابتدایی از عوامل و مفاهیم بهروزی سازمانی در نظام آموزش و پرورش بود.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش به شیوه کیفی و از نوع تحلیل مضمون انجام شد. با روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق با 20 آموزگار ابتدایی، داده ها به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA 12 انجام شد. جهت اعتباریابی از ملاک های چهارگانه گوبا و لینکن (1985) استفاده شد.
یافته ها: یافته ها در قالب 4 گروه رضایت، ارزش ها، رضایت از کار و انگیزاننده های کار و 13 مضمون اصلی طبقه بندی شدند: "رضایت ذهنی"، "رضایت روانشناختی"، "رضایت اجتماعی"، "ارزش روانشناختی"، "ارزش اجتماعی"، "ارزش معنوی"، "ارزش ذهنی"، "رضایت از شرایط کار"، "رضایت از ارتباطات"، "رضایت از محتوای کار"، "انگیزاننده های اقتصادی"، "انگیزاننده های اجتماعی" و "انگیزاننده های سازمانی".
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بهروزی شغلی آموزگاران ابتدایی تحت تأثیر رضایت شغلی، ارزش ها و انگیزاننده های درونی و بیرونی بود. چالش های عمده شامل رویکرد مصرف گرای دولت به آموزش، کاهش منزلت معلمان و عدم عدالت آموزشی و مالی بود. راهکارها شامل برقراری عدالت آموزشی و مالی، بازگرداندن منزلت معلمان، تمرکززدایی و ایجاد سیستم تشویقی مناسب بود. ارتقای منزلت و شخصیت معلمان برای بهبود کارایی آن ها ضروری است.
شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس می باشد.روش ها: رویکرد پژوهشی از نوع کیفی و از نظر هدف کاربردی و به روش تحلیل محتوای کیفی عرفی می باشد و تحلیل داده ها نیز به صورت تحلیل تماتیک انجام شده است. تجزیه وتحلیل یافته های حاصل با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد.یافته ها: که منجر به شناسایی 100 مفهوم اولیه، 5 مقوله فرعی (عاملیت حرفه ای معلمان، برنامه ریزی و ساختار، امکانات و ابزار، تعاملات بین فردی، راهکار) و 3 مقوله کلی (عوامل فردی، عوامل سازمانی و راهبردها) شد.نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که یکی از اجزای اصلی یک نظام آموزشی، ارزشیابی است و نه تنها اطلاعاتی در مورد سطح دانش یا موفقیت دانش آموز می دهد، بلکه بازخورد برنامه آموزشی اجرا شده را نیز ارائه می دهد و لذا وجود ارزشیابی اصیل و عدم وجود ارزشیابی کاذب حائز اهمیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده، ارزشیابی های کاذب تحت تأثیر عوامل مختلفی است و باید بر حسب وجود هر یک از عوامل، راهکارهای لازم را جهت کاهش ارزشیابی کاذب بکار بست.
تدوین و اعتباریابی پرسش نامه سنجش کیفیت تدریس آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت تدریس نقش اساسی در کیفیت یادگیری ایفا می کند و دانش و مهارت های آموخته شده توسط فراگیران به طور انکارناپذیری با کیفیت یادگیری آنان ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین پرسش نامه کیفیت تدریس آموزگاران (QATQT) و سنجش اعتبار و پایایی آن به اجرا در آمد. برای نیل به هدف پژوهش، 422 نفر از آموزگاران شاغل در مدارس ابتدایی استان همدان انتخاب و پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. اعتبار پرسش نامه با استفاده از تحلیل عوامل بررسی و بر این اساس 6 عامل استخراج گردید. این عوامل با توجه به مبانی نظری تحقیق و محتوای سؤالات قرار گرفته روی عوامل تحت عناوین روش های تدریس، ایجاد یادگیری رفتاری، تحقق هدف تدریس، ایجاد یادگیری شناختی، کسب مهارت های عملی و استفاده از فناوری اطلاعات نام گذاری شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ برآورد شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ضرایب آلفای عوامل 6 گانه (به استثناء عامل کسب مهارت های عملی که 554/0 است) رضایت بخش است. کوچک ترین ضریب آلفا متعلق به عامل کسب مهارت های عملی برابر با 554/0 با 3 سؤال و بزرگ ترین ضریب آلفا متعلق به عامل روش های تدریس برابر با 778/0 با 5 سؤال است. ضریب پایایی کل پرسش نامه نیز 91/0 به دست آمد که قابل توجه است. بر اساس نتایج پژوهش، این پرسش نامه دارای شرایط لازم برای بهره گیری به منظور سنجش کیفیت تدریس آموزگاران است.
رابطه بین اخلاق حرفه ای آموزگاران با مهارت های اجتماعی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان های دوره اول شهر تهران سال 1403(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
284 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اخلاق حرفه ای آموزگاران با مهارت های اجتماعی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان های دوره اول شهر تهران سال 1403 انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی؛ از حیث نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان های دوره اول شهر تهران در سال 1403 بود که با توجه به فرمول کوکران و نیز بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 113 معلم و 196 دانش آموزان برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. در جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد: مهارت اجتماعی ماتسون (1983)؛ اشتیاق تحصیلی ویگا (2016) و اخلاق حرفه ای آرمیتو و همکاران (2011) استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آمار استنباطی شامل آزمون ضریب همبستگی پیرسون، با کمک نرم افزار SPSS 23 بوده است. نتایج نشان داد که اخلاق حرفه ای معلمان بر مهارت اجتماعی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان اثر مثبت و معناداری دارد. نتایج ضرایب رگرسیونی نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین شامل متغیر تعلق به اجتماع علمی با ضریب 0.215، خودکارایی با ضریب 0.314 و مسئولیت علمی با ضریب 0.353 اثر مثبت و معناداری در سطح خطای ۵ درصد بر مهارت اجتماعی دانش آموزان دارند. مبنی بر اینکه با افزایش تعلق به اجتماع علمی، خود کارایی و مسئولیت علمی میزان مهارت های اجتماعی در میان دانش آموزان نیز بیشتر می شود در حالی که متغیر مسئولیت اجتماعی با معناداری 0.464 اثر معناداری بر مهارت اجتماعی نداشته است. همچنین نتایج ضرایب رگرسیونی متغیرهای خودکارایی با ضریب 0.404 و مسئولیت علمی با ضریب 0.283 اثر مثبت و معناداری در سطح خطای ۵ درصد بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دارند. بدین ترتیب که با افزایش خود کارایی و مسئولیت علمی میزان اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان نیز افزایش می یابد در حالی که متغیرهای مسئولیت اجتماعی با معناداری 0.746 و تعلق به اجتماع علمی با معناداری 0.567 اثر معناداری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان نداشته است.
بررسی نقش میانجی جو سازمانی مدارس در رابطه بین خودکارآمدی معلم و تدریس اثربخش در آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
98 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی جو سازمانی مدارس در رابطه بین خودکارآمدی معلم و تدریس اثربخش در آموزگاران بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن تمامی معلمان مدارس استثنایی استان اردبیل و شهر تبریز در سال 1402 بود که از بین آن ها 280 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ سپس به پرسش نامه های تدریس اثربخش آموزگاران محمودی و همکاران (1398)، خودکارآمدی معلم اسچان - موران و هوی (2001) و جو سازمانی هالپین و کرافت (1963) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24، Amose نسخه 20 و با آزمون معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان که مدل ساختاری پژوهش از برازش مناسب برخوردار است. جو سازمانی مدارس و خودکارآمدی معلم با تدریس اثربخش ارتباط مثبت و معناداری دارد (01/0P<) و خودکارآمدی معلم، به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق جو سازمانی مدارس بر تدریس اثربخش آموزگاران مؤثر است. نتیجه گیری: ارتقاء هرچه بیشتر تدریس اثربخش معلمان مدارس استثنایی و ارتقاء اگاهی آنان نسبت به خودکارآمدی معلم و جو سازمانی مدارس و برگزاری دوره های مبتنی بر آموزش خودکارآمدی معلم و جو سازمانی مدارس جهت بهبود تدریس اثربخش آموزگاران مفید به نظر می رسد.