مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
مهاجرت
حوزههای تخصصی:
دهه ها است که ایران به عنوان یکی از کشورهای فرستنده مهاجر، به ویژه قشر تحصیل کرده و متخصص شناخته می شود، اما به مسئله بازگشت آنان کمتر پرداخته شده است. از این رو پژوهش حاضر با ورود به مبحث کلی مهاجرت بازگشتی ایرانیان، آن را از منظر چرایی ناپایداری بازگشت های ایرانی از خلال قصد (بالقوه یا بالفعل) مهاجرت مجدد در میان تحصیل کردگان بازگشتی بررسی می کند.
جامعه مورد مطالعه تحصیل کردگانی هستند که در بازه زمانی 1370 تا 1400 به ایران بازگشته اند. از میان آنان 33 نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها به روش «مصاحبه عمیق» گردآوری، با روش «تماتیک» تحلیل، و نهایتاً با استفاده از نظریه «رفاه اجتماعی» از «فیتزپتریک» پشتیبانی شدند.
یافته ها حاکی از آن است که چهار عامل به عنوان مقوله های اصلی بر ناپایداری بازگشت ها اثر می گذارند که هرکدام شامل عوامل زیرمجموعه ای تحت عنوان مقوله های فرعی هستند. پربسامدترین کدها مربوط به مقوله اصلی «محدودیت معاش» است که ذیل دو مقوله فرعی «درآمد ناکافی» و «افق ایدئال بازنشستگی» بررسی شده اند. سپس سه مقوله اصلی دیگر یعنی «دست اندازهای زندگی جمعی»، «پیشران های درونی» و «مهاجرت آونگی» به عنوان دیگر عوامل مؤثر بر مهاجرت مجدد به دست آمدند و همگی ذیل مقوله هسته ای «تمنای تمهید زیستی» قرار گرفتند.
نتیجه آنکه ناپایداری مهاجرت بازگشتی در ایران لزوماً از روی نارضایتی (چه مطلق و چه نسبی) مصاحبه شوندگان از شرایط زندگی نیست، بلکه برخی برای به روزشدن دانش و مهارتشان یا به اقتضای تخصص خود، تصمیم به مهاجرت مجدد می گیرند.
بررسی تأثیر احساس امنیت بر تمایل به مهاجرت جوانان: مورد مطالعه شهرستان آبدانان در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
39 - 76
حوزههای تخصصی:
امنیت از نیازهای اساسی انسان است، زمانی که افراد آینده را به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و زندگی شخصی نامطمئن ببیند، به لحاظ امنیت دچار تردید می شوند. این عدم احساس امنیت می تواند محرکی برای حرکت و جابجایی افراد باشد. در این راستا مطالعه حاضر با انتخاب یک نمونه 376 نفری از جوانان شهرستان آبدانان در استان ایلام به بررسی این مسئله پرداخته است .نتایج بیانگر آن است در تقریباً تمامی ابعاد احساس امنیت جوانان مورد مطالعه نمره ای پایین تر از میانگین مورد انتظار را کسب نموده اند. از سوی دیگر میانگین نمره تمایل به مهاجرت در جوانان پاسخگو بالاتر از میانگین مورد انتظار بود. نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون خطی بیانگر آن است که با کنترل متغیرهای زمینه ای تمامی ابعاد احساس امنیت بر تمایل به مهاجرت جوانان تاثیرگذار هستند و هر چه جوانان احساس ناامنی بیشتری در ابعاد مختلف (اقتصادی مقدار بتا 0.18-، اجتماعی مقدار بتا 0.27-، سیاسی مقدار بتا 0.21- و قضایی 0.31-) داشته باشند میزان تمایل به مهاجرت در آن ها افزایش می یابد. با این وجود نکته قابل تامل آن است که در بین ابعاد مختلف احساس امنیت، احساس امنیت قضایی بیشترین تاثیر را بر میزان تمایل به مهاجرت جوانان داشته است. بنابراین احساس امنیت در رابطه با مهاجرت را نباید به بعد اقتصادی آن تقلیل داد بلکه هر کدام از ابعاد آن می تواند به نوبه خود بر تمایل به مهاجرت جوانان اثرگذار باشند.
دیالکتیک مسئولیت دولت و اخلاق بین المللی در مسئله پناهجویی و مهاجرت: نگاهی انتقادی به رویکرد دولت محور مایکل والزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره چگونگی تعامل و نسبت اخلاق و مسئولیت دولت در مساله مهاجرت و پناهجویی اختلاف نظر قابل توجهی وجود دارد. برخی از آن ها مثل جهانشمول گرایان معتقد به مسئولیت گسترده دولت ها برای فراهم کردن شرایط لازم این مردمان بوده و عده دیگری مانند دولت گرایان معتقد به مسئولیت محدود دولت ها در سازماندهی این حوزه هستند. در این میان مایکل والزر فیلسوف معاصر جایگاه متمایزی دارد. ایده های وی ترکیبی تکاملی و دیالکتیکی از مسئولیت دولت ملی و درنظر داشت اخلاق بین المللی است. از این رو این مقاله با اتکا به این دوگانه مسلط در رویکردهای فلسفی- سیاسی به مهاجرت و پناهجویی و به طور خاص رویکرد مایکل والزر به دنبال پاسخی تبیینی به این پرسش اساسی است که چه نسبتی میان مسئولیت دولت و امر اخلاقی بین المللی می تواند مبنای سیاستگذاری در مسئله مهاجرت پناهجویی باشد؟برای پاسخ به این پرسش ابتدا مناظره دولت محوری و جهان شمول گرایان درباره مهاجرت و پناهجویی به شکلی کوتاه تبیین خواهد شد و سپس با تبیین ایده های ترکیبی مایکل والزر در این مساله، نقدهای خود را تشریح خواهیم کرد. در پایان نگارنده، وجه نوآوری پژوهش حاضر را ارائه صورتبندی جدید از ایده های سیاستگذارانه مهاجرتی و پناهجویی در نگاه مایکل والزر و همچنین نقد رویکرد ترکیبی به مسئولیت دولت و اخلاق گرایی بین المللی می داند
تحلیل و بررسی تهدیدات و فرصت های سیاسی- امنیتی مهاجران افغانستانی برای جمهوری اسلامی ایران
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 227
حوزههای تخصصی:
مهاجرت در دنیای امروز به مسئله ای جهانی تبدیل شده که توجه بسیاری از رشته های علمی را به خود جلب کرده است. مهاجرت اتباع دیگر به کشور مقصد تبعات زیادی برای کشور مذکور می تواند داشته باشد. با توجه به اینکه در سالهای گذشته شاهد مهاجرت موج زیادی از اتباع افغانستان در کشورمان بوده ایم و از سوی دیگر نیز این مهاجران تهدیدات و فرصت هایی برای کشورمان ایجاد کرده اند،بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که تهدیدات و فرصت های سیاسی- امنیتی مهاجرت اتباع افغانستانی، برای جمهوری اسلامی ایران چگونه تحلیل می شود؟ یافته های تحقیق حاکی از پیامدهای منفی مانند افزایش قاچاق مواد مخدر و انسان، افزایش گروهها و عملیات تروریستی در کشور، تشتت ایدئولوژی و افزایش هرج و مرج در مناطق مرزی و دیگر نقاط کشور و نیز فرصت هایی مانند افزایش ظرفیت های دیپلماتیک و روابط سیاسی با افغانستان و دیگر کشورها و همچنین سازمان های منطقه ای و افزایش قدرت سیاسی و دیپلماتیک و در نتیجه افزایش قدرت کشورمان در منطقه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات و جمع آوری داده ها نیز به شیوه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.
مطالعه علل و پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان با استفاده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان اصفهان به عنوان یکی از کانون های مهمی جمعیتی، در طول دوره های مختلف، مقصد انتخابی مناسب برای مهاجرت از استان های همجوار بوده است. امروزه این استان با مسائل بسیار زیادی ناشی از هجوم و ازدیاد جمعیت مواجه است. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان است. در این تحقیق، با روش نظریه زمینه ای، فرایند مهاجرت به استان اصفهان و پیامدهای آن ارزیابی شد. این تحقیق با روش نظریه سیستماتیک در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی نظری صورت گرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهدات میدانی حاصل شد و یافته نشان می دهد که مهاجرت به استان اصفهان در اثر عواملی مانند دافعه های مبدا، جاذبه های مقصد، روایت ها و شبکه های مهاجرتی، تغییر شرایط در مبدا، انتظار زیست و سکونت ارزان در مقصد، رویکردهای کلان تشدید کننده مهاجرت و ... ایجاد و تشدید می شود. این روند مهاجرتی پیامدهای مختلفی به همراه دارد که در مقولات اصلی پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی-فرهنگی و پیامدهای زیست محیطی استخراج و دسته بندی شد. به نظر می رسد برای مدیریت و کاهش این پیامدها، نیازمند یک بازنگری در بازتوزیع مجدد جمعیت در استان اصفهان و استان های همجوار آن است تا بتوان متناسب با ظرفیت های محیطی کشور، جمعیت را به صورتی پایدار و منطقی توزیع کرد.
خوانشی تحلیلی- توصیفی بر دلایل مهاجرت و تاثیر آن بر افزایش جرم؛ مطالعه موردی مهاجرت به آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
عوامل مختلفی در پیدایش آسیب های اجتماعی دخیل هستند اما از میان عوامل گوناگون شاید بتوان گفت نقش مهاجرت در گسترش و به وجود امدن شکاف ها و آسیب های اجتماعی پررنگ تر به نظر می رسد. میان مهاجرت و حاشیه نشینی رابطه تنگاتنگی وجود دارد، مهاجران از روستاها به شهرها مهاجرت کرده و در مناطق حاشیه ای سکنی می گزینند. درآمد پایین، شغل های نامتعارف، ناآشنایی با محیط، شرایط نامطلوب اقتصادی در همه ابعاد سبب جذب مهاجران روستایی به مناطق حاشیه ای و اطراف شهرهای بزرگ می شود. مهاجرت از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای توسعه یافته نیز بعضاً با چنین حالتی روبه روست. حتی در صورت مهاجرت قانونی باز هم تبعیض میان فرد مهاجر و همکار بومی وی از نظر درآمد و استفاده از امکانات و خدمات جانبی شهروندان، چشمگیر است. جستار پیش رو در نظر دارد با واکاوی دلایل ایجاد مهاجرت به بررسی تاثیر آن بر افزایش جرم در کشور پذیرنده بپردازد و در این میان کشور آمریکا به عنوان یکی از اصلی ترین مقاصد مهاجران نمونه ی بسیار مناسبی برای این بررسی محسوب می شود
خوانشی تاملی بر زمینه های ورود و گسترش تشیع در لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حرکت و هجرت شیعیان به سایر سرزمین های،خارج از شبه جزیره عربستان بدنبال حوادثی چون حمایت حکام مناطق مختلف، سخت گیری های حکام اموی و عباسی و ... صورت گرفته و باعث گسترش اندیشه تشیع در مناطق دیگری چون ایران وعراق شد. البته اختلافات آنها-شیعیان- با خلفای اموی و عباسی این روند را شدت بیشتری بخشید. منطقه ای که ما امروزه به نام لرستان می شناسیم از جمله مناطقی است که همواره از پایگاهها و مراکز تشیع بوده و امروزه ساکنین این منطقه همگی پیرو مذهب تشیع هستند. این مقاله با اشاره ای گذرا به پیشینه تاریخی لرستان به چگونگی نفوذ تشیع و گسترش آن در این منطقه جغرافیایی ایران پرداخته و درصدد یافتن پاسخی برای این سؤال است که عوامل تأثیرگذار بر پذیرش تشیع و راههای گسترش آن در لرستان کدام عوامل بوده اند؟ نتایج بررسی ها نشان دهنده آن است که مهاجرت علویان، افزایش ورود امام زادگان و سادات به مناطق مختلف ایران از جمله لرستان بدنبال مهاجرت امام رضا (ع)، نزدیکی لرستان به مناطق شیعه نشین عراق، مهاجرت برخی گروه های اعراب، شرایط خاص جغرافیایی منطقه، و در سال های پس از آن تسلط مغولان بر سرزمین های اسلامی از جمله دلایل گسترش تشیع در لرستان بوده است.
بررسی کارایی واکنش بخش خصوصی به تغییرات اقتصادی-سیاسی بخش عمومی ایران در حوزه های فرار سرمایه ، مهاجرت و تغییر نرخ رشد جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
1 - 34
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کارایی واکنش بخش خصوصی به تغییرات اقتصادی-سیاسی بخش عمومی ایران طی چهل و چهار سال پس از انقلاب اسلامی، در حوزه های مهاجرت، فرار سرمایه و تغییر نرخ رشد جمعیت مورد بررسی قرار گرفته اس ت. برای این منظور بخش خصوصی در هر سال یک واحد تصمیم گیری مستقل در نظر گرفته شده و کارایی واکنش آن به روش تحلیل پوششی داده-ها محاسبه گردیده است. ثبات سیاسی، ثبات اقتصادی، توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی به عنوان نهاده ها و مهاجرت، فرار سرمایه و تغییر نرخ رشد جمعیت، به عنوان ستاده های این واحد تصمیم گیری مورد استفاده قرار گرفته شده اند. این مقاله جهت اثبات معنی داری تغییرات کارایی واکنش بخش خصوصی از آزمون من ویتنی بهره گیری نموده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کارایی واکنش بخش خصوصی در تمام دوره تحت بررسی، معنی دار بوده است و این کارایی در دهه های اول و دوم پس از انقلاب در مقایسه با خودش افزایش یافته و پس از رسیدن به حداکثر، روند تقریبا با ثباتی را طی نموده است.
مطالعه تطبیقی شاخص های رشد جمعیتی شهرها در ایران و حوزه های مشترکِ جغرافیایی با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
45 - 62
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه تطبیقی سعی شده است تا جمعیت و تعدادی از شاخص های مرتبط با آن در سطح جهان و قاره ای با شاخص های جمعیتی و موقعیت کشور ایران مقایسه شوند. این مطالعه توصیفی - تحلیلی با استفاده از طیفی وسیع از منابع مانند کتاب، مقاله، گزارش پژوهشی و اسناد مربوط انجام شده است. با توجه به هدف پژوهش، چشم انداز جمعیتی کشور با بررسی متغیرهایی از جمله نرخ موالید - مرگ ومیر، ساختار سنی، باروری و مهاجرت، با استفاده از آزمون های تی و کای دو، در کنار داده های آماری سایر کشورها ارزیابی شد. علاوه بر این، نرخ رشد جمعیت در کشور و همچنین، اروپا، آسیا و آمریکا بررسی شد و سطح همخوانی بین این نرخ های رشد تجزیه وتحلیل شد. با مقایسه میزان شهرنشینی کشور در شصت سال گذشته، روند صعودی ثابتی در نرخ شهرنشینی کشور مشاهده می شود که از 4/31 درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. هرچند افزایش نسبت شهرنشینی از جمله شاخص های توسعه محسوب می شود، در ایران افزایش جمعیت شهری عمدتاً در چند کلان شهر بزرگ و از جمله شهر تهران اتفاق افتاده است. انتظار می رود در سال های آتی بر تراکم جمعیت کلان شهرها افزوده شود. رشد نامتوازن جمعیت و تراکم آن در تهران و چند کلان شهر دیگر یکی از مشکلات بزرگی است که در آینده نیز ادامه خواهد داشت؛ بنابراین، پیشنهاد می شود تمام برنامه ریزی های کلان کشور با هدف جلوگیری از رشد نامتوازن شهرها به ویژه شهر تهران ارائه شوند.
نقش توسعه اقتصادی_ اجتماعی در شکل گیری الگوهای مهاجرتی جوانان
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به بررسی تأثیر توسعه اقتصادی_ اجتماعی استان ها بر الگوهای مهاجرت جوانان در ایران پرداخته است. موضوع مهاجرت جوانان و نیروهای متخصص محصول عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اجتماعی است که جوانان در آن جا زندگی می کنند و این امر بر فرآیندهای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مبدأ اثرات زیانباری خواهد داشت. در حالی که مطالعات صورت گرفته در زمینه مهاجرت به خصوص مهاجرت جوانان در ایران، بر مهاجرت خارجی تأکید داشته و اندک مطالعات انجام شده در حوزه مهاجرت داخلی نیز صرفاً بر مهاجرت از روستا به شهر تأکید داشته اند، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل الگوهای مهاجرت جوانان در سطح استانی و با تمرکز روی عوامل فردی و استانی با تأکید بر سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی می پردازد. بر اساس نظریه های اقتصاد نئوکلاسیک، قانون جاذبه و دافعه راونشتاین و نظریه وابستگی، مهم ترین دلیل مهاجرت جوانان می تواند عوامل اقتصادی باشد. بیکاری و درآمد کم در مبدأ و وجود فرصت های شغلی و امکانات متنوع در مقصد از جمله این دلایل هستند. بنابراین اختلاف توسعه بین مناطق و وابستگی مناطق توسعه نیافته به ویژه مناطق روستایی به مناطق صنعتی و شهری باعث شدت گرفتن مهاجرت جوانان می شود. براساس نظریه محرومیت نسبی، صرفاً درآمد پایین باعث مهاجرت افراد نمی شود بلکه توانایی های فردی و همچنین عوامل اجتماعی از جمله سطح تحصیلات و این احساس که فرد نسبت به سایرین درآمد کمتری دارد نیز موجب نارضایتی فرد و اقدام به مهاجرت می شود.روش: این پژوهش بر روش تحقیق کمّی با تکنیک تحلیل ثانویه استوار است. بر این اساس، داده های سرشماری سال 1395 که توسط مرکز آمار ایران ارائه گردیده است، تجزیه و تحلیل شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد 18 تا 34 ساله کشور در سرشماری سال 1395 است که اطلاعات 492853 نفر از آن ها از داده های خام (دو درصد) سرشماری 1395 استخراج شده است. در سطح فردی متغیر وابسته یعنی مهاجرت به صورت یک متغیر اسمی دو طبقه (مهاجر – غیرمهاجر) لحاظ و سنجیده شده است. متغیرهای مستقل نیز شامل عوامل ساختاری یا درجه توسعه یافتگی استان ها با 13 شاخص در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی، و ویژگی های جمعیتی است.یافته ها: نتایج نشان داده است که جوانان شهری، افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، زنان جوان و جوانان 29- 15 ساله به طور معنی داری بیش از جوانان روستایی، دارندگان دیگر مدارج تحصیلی، مردان و سایر گروه های سنی مهاجرت کرده اند. از لحاظ استانی، استان های البرز، یزد و قم دارای بالاترین میزان خالص مهاجرت مثبت بوده اند. این استان ها، در سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی قرار دارند. در حالی که استان های لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه_ که بر حسب سطح توسعه_ در رتبه های پایانی قرار دارند، در رده استان های با بالاترین میزان خالص مهاجرت منفی قرار داشته اند. همچنین، تحلیل نتایج بر اساس گروه بندی سطح توسعه استان ها حاکی از آن است که منطقه خیلی برخوردار دارای بیشترین میزان درون کوچی (موازنه مثبت مهاجرتی) است، در حالی که منطقه خیلی محروم با بالاترین میزان منفی خالص مهاجرت، بیشترین کاهش جمعیت جوان را به علت مهاجرت تجربه کرده است. با ملاحظه مجموع مهاجرت یا حجم مهاجرتی که مرکب از درون کوچی و برون کوچی است، منطقه خیلی برخوردار و پس از آن منطقه خیلی محروم بیشترین جریان های مهاجرتی را داشته اند. نکته مهم در این خصوص آن است که تنها منطقه خیلی برخوردار از موازنه مثبت مهاجرتی برخوردار بوده و جمعیت آن از طریق مهاجرت افزایش یافته است. سایر مناطق موازنه منفی داشته و بخشی از جمعیت خود را به علت مهاجرت از دست داده اند. الگوهای مهاجرتی مشاهده شده در این مطالعه را می توان با نظریه های جاذبه و دافعه، نظریه اقتصاد نئوکلاسیک و نظریه روانشتاین تبیین کرد. راونشتاین بیان می کند که اختلاف سطح توسعه بین مناطق سبب مهاجرت افراد خواهد شد. اختلافات در سطوح توسعه میان استان ها باعث می شود که جوانان از استان های با سطوح پایین تر توسعه، در جستجوی فرصت های بهتر و زندگی بهتر به مناطق با سطوح بالاتر توسعه مهاجرت کنند. نظریه جاذبه و دافعه بیان می کند که عواملی مانند فرصت های شغلی، سطح زندگی، خدمات اجتماعی، و شرایط زندگی در مناطق مختلف جوانان را به سوی خود جذب یا از آن ها دفع می کنند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی، مانند البرز، یزد و قم، معمولاً فرصت های شغلی و زندگی بهتری ارائه می دهند که جوانان را جذب می کنند. در مقابل، استان هایی مانند لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند، ممکن است مهاجرت جوانان را تشدید کنند. نظریه اقتصاد نئوکلاسیک نیز مهاجرت جوانان را بر اساس تصمیم گیری راسخ تر افراد برای بهره برداری از فرصت های بهتر اقتصادی و تعامل با بازار کار تبیین می کند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی می توانند بهترین فرصت ها را برای جوانان فراهم کنند و از این رو، مهاجرت جوانان به این مناطق را تشویق می کنند. بنابراین، توسعه اجتماعی-اقتصادی نقش مهمی در شکل دهی الگوهای مهاجرت جوانان ایفا می کند و هم بر تصمیم مهاجرت و هم بر مقاصد انتخاب شده توسط مهاجران جوان تأثیر می گذارد.نتیجه: مهاجرت جوانان در ایران به شدت تحت تأثیر توسعه اقتصادی-اجتماعی قرار دارد. برای کاهش مهاجرت جوانان و مدیریت بهتر ساختار جمعیتی، لازم است اقدامات سیاستی جدی از جمله تقویت اقتصاد و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق کمتر توسعه یافته، ارتقای شاخص های توسعه انسانی و ارزیابی دقیق و مؤثر نیازها و مشکلات محلی اتخاذ شود.
واکاوی مفهوم ناحیه عبور ممنوع مطالعه موردی: قلمروسازی نئونازی ها در روستای یامل آلمان (2024-2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
53 - 80
حوزههای تخصصی:
ایجاد آرمان شهرهای اکولوژیک و نواحی مبتنی بر عقاید سیاسی خاص در چارچوب رابطه میان ایدئولوژی و فضا طی دوره های مختلف مصداق هایی داشته اند که جدیدترین نمونه آن مفهوم نواحی عبور ممنوع است، این اصطلاح به قلمروسازی در نواحی شهری و روستایی اشاره دارد که توسط یک گروه خاص رادیکال، کنترل شده و لذا سکونت یا عبور و مرور برای افراد غیرخودی مانند مهاجران در آن امکان پذیر نبوده یا با خطر همراه است. در این پژوهش وضعیت قلمروسازی نئونازی ها در جمهوری فدرال آلمان در مقیاس فروملی و محلی مابین سال های 2006 تا 2024 میلادی بررسی شده و روستای یامل به عنوان مطالعه موردی تحت مطالعه قرار می گیرد. روش جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و با استفاده از منابع دست اول لاتین و آلمانی و روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی همچون تبعات و نگرانی از ورود مهاجران خارجی از یک سو و کاهش جمعیت به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها در آلمان بستر مناسبی را برای برخی لایه های اجتماعی راست گرای افراطی در این نواحی ایجاد کرده است تا نواحی عبور ممنوع ایجاد کنند. بر این اساس آن ها تلاش می کنند با بهره گیری از نمادها و علائم مربوط به دوران آلمان نازی فضای جغرافیایی مورد نظر خود را در برخی روستاهای کوچک به خصوص در شرق آلمان ایجاد کنند. با این حال براساس نتایج به دست آمده نئونازی ها تنها در مقیاس محلی و آن هم در میان بخش بسیار کوچکی از آلمان مقبولیت دارند و از نظر ایدئولوژیک، سازماندهی و عملکرد با جریان های راست گرای جدید همچون حزب آلترناتیو برای آلمان متفاوت هستند.
زمینه های گسترش تشیع در شهر قزوین با تأکید بر مهاجرت خاندان های شیعه
حوزههای تخصصی:
گسترش اندیشه های مذهبی در مناطق، به عوامل گوناگونی بستگی دارد. قزوین به عنوان یکی از سرزمین های اسلامی همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و یکی از مهم ترین عوامل گسترش تشیع در این شهر، مهاجرت خاندان های شیعی به این خطه است. سؤال پژوهش حاضر این است که مهاجرت خاندان های شیعی به قزوین، چگونه موجب گسترش تشیع در این منطقه شده است؟ برای پاسخ گویی به این سؤال تلاش شد تا ضمن مراجعه به منابع و جمع آوری داده ها، این موضوع را تحلیل و بررسی کنیم. ازاین رو با معرفی خاندان های شیعی و نحوه مهاجرت و فعالیت اجتماعی افراد این خاندان ها، به میزان اثرگذاری آنان پرداخته شده است؛ افرادی که مناصب مهمی در شهر داشته اند و اغلب در شکل گیری مباحث فرهنگی و اجتماعی مؤثر بوده اند.
تغییر اقلیم و ناپایداری شهری: ارزیابی پیامدهای مهاجرین اقلیمی بر شهرها، مطالعه موردی: شهر زاهدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
126 - 141
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب و هوایی در جوامع انسانی می تواند منجر به مهاجرت میلیونها انسان شود. عواقب ناشی از آب و هوا بر تغییر توزیع جمعیت انسانی مشخص نیست و غیر قابل پیش بینی می باشد. بازتاب جابه جایی جمعیت، در شهرها نمود پیدا می کند و سبب شکل گیری محلات مهاجرین در اراضی پیرا شهری شهرهای بزرگ می شود. هدف اصلی در این تحقیق بررسی اثرات تغییر اقلیم بر روی ناپایداری شهر زاهدان بوده است. برای دستیابی به این هدف از داده های میانگین بیشینه و کمینه عناصر دما و رطوبت نسبی و مجموع بارش در مقیاس ماهانه مربوط به ایستگاه هواشناسی همدید زاهدان در دوره آماری 30 ساله از 1990 تا سال 2020 میلادی استفاده شد. در این تحقیق از روش ناپارامتریک آزمون سنس جهت ارزیابی روند بهره گرفته شد. برای آزمون داده های پرسشنامه از آزمون تی تک نمونه استفاده گردید. نتایج در بخش روندیابی دما نشان داد که در کمینه بیشترین تغییرات مربوط به ماه های فروردین، اردیبهشت، شهریور و مهر و بیشینه دما بیشترین تغییرات در ماههای فروردین، مرداد و مهر رخ داده است. در رطوبت نسبی همچنان بیشترین تغییرات بصورت کاهش میزان رطوبت نسبی مربوط به ماه آبان بوده است. نتایج تحقیق براساس داده های پرسشنامه در خصوص پایداری محله ای نشان می دهد که بالاترین میزان میانگین 2/3 مربوط به بعد زیست محیطی و کمترین میزان میانگین 5/2 مربوط به بعدکالبدی است. میانگین کلی پایداری محله ای برابر با 8/2 می باشد. که این رقم نشان از پایداری ضعیف (ناپایداری) محلات مورد بررسی تحقیق است، می توان گفت پایداری محله ای در محلات مورد مطالعه از وضعیت خوبی برخودار نیست و شهروندان در این خصوص رضایت ندارند.در واقع تغییر اقلیم (کاهش بارندگی و افزایش دما) منجر به ناپایداری محلات شهر زاهدان شده است.
چند گانگی هویت : چالش ها و فرصت های مهاجرت در «خاک غریب» اثر جومپا لاهیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
232 - 260
حوزههای تخصصی:
عصر جهانی شدن، فراملی گرایی و تغییرات اجتماعی-فرهنگی موجب بروز چندگانگی هویت در ادبیات دیاسپورایی قرن بیست و یکم شده است. مفهوم هویت، با پیچیدگی ها و ظرایف ذاتی خود، همواره موضوعی مورد بررسی و کنکاش در مطالعات فرهنگی بوده است. جومپا لاهیری یکی از صدای های قوی هویت چندگانه هندی در آمریکا است. وی در دومین مجموعه داستان خود، «خاک غریب» (۲۰۰۸)، به بررسی چندگانگی هویت افرادی می پردازد که درگیر چالش میان فرهنگ، خانواده و جامعه می باشند. این مقاله با استفاده از دیدگاه های نظری استوارت هال و مایکل رایان ، به بررسی چگونگی تجربه چندگانگی هویت درخاک غریب اثر لاهیری پرداخته و از طریق تحلیل دقیق برخی از روایت ها، به تبیین تعامل پیچیده میان پیشینه ی شخصیت ها، محیط های فرهنگی جدید و احساس پیچیدگی هویت آن ها می پردازد. در انجام این واکاوی، نقش شخصیت های لاهیری درچگونگی رویارویی با تنش های موجود میان میراث فرهنگی بنگالی و هنجارهای فرهنگ غربی مختلف مورد بررسی قرار می گیرد. از سوی دیگر، مهاجرت فرصت هایی را برای شروع زندگی جدید، آموزش و بهبود وضعیت اقتصادی فراهم می کند، اما همزمان با تنش هایی نیز همراه است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش های بنیادین است که این چالش ها و فرصت ها کدامند، در چه حوزه هایی اتقاق افتاده اند و لاهیری چگونه این چالش ها و فرصت ها را به تصویر کشیده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهند که چگونه هویت های چندگانه، باعث ایجاد چالش ها و فرصت های بسیاری در مهاجرت می شوند که آگاهی از آن برای جوامع جهانی بسیار حائز اهمیت است.
واکاوی حمایت روحانیت مشهد از مرجعیت آیت الله خمینی (مطالعه موردی: آیت الله میلانی و مهاجرت به تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
113 - 141
حوزههای تخصصی:
حمایت از مرجعیت آیت الله خمینی یکی از موضوعات مطرح در تاریخ انقلاب اسلامی است. وفات آیت الله بروجردی، قیام پانزده خرداد 1342 و وفات آیت الله حکیم سه بازه زمانی بود که مسئله مرجعیت در ایران به یکی از موضوعات روز در عرصه های دینی و سیاسی تبدیل شد. سؤال اصلی پژوهش این است که روحانیون مشهد و به ویژه آیت الله میلانی در قبال مرجعیت آیت الله خمینی چه واکنشی نشان دادند؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای و با تکیه بر اسناد آرشیوی و خاطرات، به دنبال پاسخ به این سؤال است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در جریان مهاجرت علما به تهران که بعد از قیام پانزده خرداد و بازداشت امام خمینی اتفاق افتاد، از مهم ترین اقدامات علمای مهاجر و ازجمله آیت الله میلانی تأیید مرجعیت ایشان بود. تأیید مرجعیت با استناد به قانون اساسی مشروطه مبنی بر مصونیت قضایی مراجع، مانع سوءقصد به جان امام خمینی شد و به تدریج زمینه را برای آزادی ایشان فراهم ساخت.
بررسی پیامدهای مهاجرت ساکنان مرزی زورآباد به افغانستان در دورۀ پهلوی اول (بررسی موردی چگونگی ادارۀ املاک و زمین های زراعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از پدیده های جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برون مرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجر فرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گسترده ای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاست های دولت در روند مهاجرت ها و پیامدهای آن تاثیر شایان توجهی داشت. مرزهای شرقی ایران به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی (به عنوان منطقه ای مرزی) و جایگاه اقتصادی (مسیر تجاری ابریشم)، نقش مهمی در نظام مهاجرت برون مرزی ایران داشته و پذیرای اقوام ساکن در کشورهای همسایه (هزاره افغانستان، سیک ها و پشتوها از هند و پاکستان) بود. افزون بر مهاجرپذیری مرزهای شرقی در این دوره، مهاجرت گروهی از ساکنان مرزی ایران در این منطقه به آن سوی مرزها نیز شایان توجه است. اسناد موجود بیانگر مهاجرت (اجباری و اختیاری) گسترده مردمان ساکن در منطقه مرزی زورآباد در دوره پهلوی اول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیل و ضمن بررسی منابع اسنادی و کتابخانه ای موجود درصد است تا ضمن پرداختن به شرایط مزارع و املاک منطقه بعد از مهاجرت ساکنان بومی، اقدامات دولت برای اداره املاک و زمین های زراعی را تحلیل و بررسی کند. داده های موجود بیانگر آن است که مهاجرت (اجباری و اختیاری) ساکنان بومی منطقه در پی حادثه زورآباد سبب تخلیه روستاها و مزارع از نیروی انسانی شد. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، به عنوان منطقه ای مرزی که از سالیان قبل با کشور همسایه بر سر خط مرزی اختلاف وجود داشت، حفظ جمعیت انسانی و همچنین کشاورزی منطقه جهت تثبیت حاکمیت سیاسی ایران بر منطقه ضروری بود. از اینرو دولت سعی کرد با اقدامات حمایتی از جمله جایگزینی عشایر خاوری (افغان های بربری)، اجاره املاک ضبط شده و.. این مساله را حل کند؛ اما بی انگیزیگی نیروی کار و در نتیجه سکونت کوتاه مدت در املاک این منطقه و مهاجرت به سایر مناطق سبب بی نتیجه ماندن اقدامات دولت شد. سرانجام دولت سعی کرد با اجاره دادن املاک به شرکت های فلاحتی و همچنین رفع مشکلات حقوقی مالکیت املاک، شرایط منطقه را سامان دهد.
دوگانه ایران و افغانستان در داستان آواره بی خورشید
مقاله حاضر با استفاده از نظریه پسااستعماری تلاش در بازنمایی نحوه مواجهه ایرانی میزبان و افغان های مهاجر در اثر داستانی «آواره بی خورشید» نوشته محمدهادی محمدی دارد. پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که تصویر ارائه شده از افغانی مهاجر در روایت داستانی «آواره بی خورشید» حاوی چه پیام هایی است و چه نقشی در برساخت هویت جدید از خودِ افغانی در برابر دیگریِ ایرانی بازی می کند. فرضیه تحقیق حاضر آن است که آنچه در روایت محمدی در بازنمایی زندگی بومان، کودک کارگر افغانی می یابیم به نحوی پُررنگ تر در روایت نویسندگان افغانی نیز قابل ردیابی است که در آن بر هویت، نژاد، زبان، فرهنگ و تاریخ متفاوت افغانستان و ایران تأکید شده و تلاش گردیده است در مقابله با موقعیت فرودستی جامعه مهاجر، وجوه امتیازبخشی آنان برشمرده شود. این روایت ها جامعه فرودست انگاشته شده افغانی مهاجر را به صدا درآورده و به آن ها این امکان را داده است که نه تنها با روایت های مخالف خود مقابله کنند، بلکه این روایت فرودست کننده را برعکس نمایند و از مزایای فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشور خود سخن بگویند. قدرت سخن و روایت آن ها به نحوی است که توانسته است بر ذهنیت نویسندگان ایرانی نیز تأثیرگذار شده و آن ها را وادار به نگارش آثار خود در چنین فضای گفتمانی کند.
نشانه شناسی اجتماعی تصویر مهاجرت در آثار عکاسان ایرانی «مطالعه موردی مجموعه عکس های صحنه آرایی شده سه عکاس ایرانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
173 - 198
حوزههای تخصصی:
موضوع مهاجرت در عکس، چه عکس های مردمی و چه در آثار عکاسان حرفه ای برخلاف ادبیات کمتر مورد بررسی قرار گرفته است، در این مقاله با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر مجموعه عکس های صحنه آرایی شده سه عکاس ایرانی ( تبریزیان، مرادی و دشتی) بررسی شده است. و بر اساس الگوی استعاره عمیق جرالد زالتمن در تبلیغات که رهیافتی از استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون در نظریه معاصر استعاره است، بازنمایی مفاهیمی چون وطن، هویت، فرهنگ و ... مورد واکاوی قرار می گیرد. سوال اصلی تحقیق اینست که برساخت عکاسان ایرانی از مساله مهاجرت چگونه است؟ و این استعاره ها با چه مولفه های بصری ترسیم شده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد خانه، طبیعت و جاده محوری ترین موضوعات بازنمایی شده از مهاجرت است. چهار استعاره عمیق سفر و ظرف، تحول و منبع بیانگر نگاه این عکاسان به موضوع مهاجرت است، در این عکسها استعاره عمیق سفر بیشتر بیانگر سفر درونی و ذهنی فرد مهاجر است، خانه و فضای خانه که بیشتر تهی از روابط خانوادگی مجسم شده است چون ظرفی خاطرات و رویاهای فرد مهاجر را در برمیگیرد. در عکسهای مرادی مهاجرت با تحول بیرونی و درونی نشان داده شده در واقع تحول هویت فرد مهاجر و فرایند شدن به تصویر کشیده شده است. در مجموعه گوهر دشتی نیز طبیعت به عنوان منبعی ازلی جانشین وطن می شود. نوع بازنمایی طبیعت به مثابه چشم اندازی متعالی بیانگر آنست که این منبع گنجایش آن را دارد تا فرد مهاجر، خاطرات، روابط، مرگ و زندگی و عشق، مادر را در برگیرد.
برساخت تعامل با شبکه های مهاجرت در روایت مشتاقان به ترک وطن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
109 - 128
شبکه های مهاجرت مجموعه پیوندهای بین فردی است که مهاجران، مهاجران سابق و غیرمهاجران را در مبدأ و مقصد مهاجرت از طریق پیوندهای خویشاوندی، دوستی و سایر اشتراکات اجتماعی به هم متصل می کند. شبکه ها در شکل گیری اشتیاق به ترک وطن یا ماندن در سرزمین مادری نقش آفرینی می کنند و مهاجران بالقوه با کسب اطلاعات از شبکه های مهاجرت و تفسیری که از نقش تسهیل کنندگی یا تشویقی آن ها دارند، ظرفیت خود برای مهاجرت را ارتقا می دهند.در این مطالعه تلاش کردیم با بهره گیری از روش کیفی تحلیل روایت به فهم تعامل مهاجران بالقوه با شبکه های مهاجرت بپردازیم. به منظور تفسیر اطلاعات، از تحلیل روایت مبتنی بر مضمون استفاده کرده ایم. مشارکت کنندگان به شیویه هدفمند از بین جوانان 20 تا 40 سال ساکن در شهر اصفهان که قصد مهاجرت دارند انتخاب شده اند.یافته ها نشان می دهد که تعامل با شبکه های مهاجرت، نقطه عطف روایت برخی از راویان از شکل گیری اشتیاق به ترک وطن بوده است. در کشاکش بین رفتن و ماندن نقش این شبکه ها پررنگ است. راویان یا به دلیل تشویق شبکه های غیرمهاجر در وطن و مهاجر در مقصد، یا به دلیل از دست رفتن پیوندهای عاطفی در وطن، مشتاق به مهاجرت می شوند. در مرحلیه ظرفیت سازی نیز مشتاقان با طرد یا پذیرش اطلاعات ارسالی از جانب شبکه ها و حمایت آن ها برای تسهیل فرایند مهاجرت، خود را از نظر ذهنی و عملی برای اقدام جهت مهاجرت آماده می کنند.
کودکان کار در تقاطع مهاجرت بی رویه و توسعه صنعتی نامتوازن، یک مردم نگاری انتقادی در شهر صنعتی میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 144
کار کودکان،در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، پدیده ای فراگیر است. اما دراین میان،بعضی شهرهای کوچک نیز این پدیده را تجربه می کنند.شهر کویری میبد با سابقه تاریخی خاص خود،در دل ایران،شاهد این پدیده است.شهر میبد با جمعیتی صدهزار نفری،تعداد زیادی از مهاجران را در خود جای داده است و در حال تجربه تغییرات اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی شتابانی است.رشد مهاجرت و تجربه تغییرات شتابان به واسطه توسعه نامتوازن صنعتی در دهه اخیر رخ داده است. نتیجه این وضعیت گسترش پیامدهای اجتماعی این روند از جمله ظهور کودکان کار در این شهر کوچک است.به همین دلیل در این پژوهش کوشش شده است، کودکان کار در تقاطع صنعتی شدن نامتوازن و ورود گسترده مهاجران مطالعه شوند. این پژوهش با استفاده از روش مردم نگاری انتقادی با رویکرد کارسپیکنی، سعی کرده است با پارادایمی پراگماتیستی، چندگانه گرایی روش شناختی را استفاده کند. دراین میان با استفاده از مشاهدات مشارکتی و غیرمشارکتی، بازسازی اولیه در داده ها صورت گرفت و سپس داده های گفت وگو محور با مصاحبه های عمیق جمع آوری شد مقوله های اصلی استخراج شده از این مصاحبه ها در قالب مقولاتی شامل همبستگی کودکان کار و رشد صنایع، گسترش مشاغل کاذب، پستوهای سازمان یافته، کار عاطفی کودکان، بهره کشی خانوادگی، ابزارانگاری و آسیب پروری، شهر تَرَک خورده و قانون در کُما ارائه گشت.نتایج نشان داد که کودکان کار در تقاطع مهاجرت بی رویه و توسعه صنعتی نامتوازن فعالیت می کنند.در این مسیر می توان آنها را حاشیه ای ترین و آسیب پذیرترین گروه قلمداد کرد که از کیک رشد اقتصادی هیچ نصیبی نمی برند،کودکی نمی کنند و تجربه های زیسته دردناکی دارند.درواقع آنها هستند که پیامدهای صنعتی شدن نامتوازن و خانواده ناتوان شان را با شانه های کوچک خود بر دوش می کشند.