مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
رسانه های اجتماعی
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
101 - 115
حوزههای تخصصی:
بحران ها، ازجمله بحران کرونا، بر جوامع تأثیرات عمیقی می گذارند و باعث از دست رفتن اعتماد عمومی می شوند؛ ازاین رو، برنامه ریزی و اجرای راهبردهای مناسب برای بازیابی تصویر مقصد و افزایش اعتماد سازمان با استفاده از رسانه های اجتماعی بسیار اهمیت دارد. یزد از استان هایی است که به علت داشتن شرایط اقلیمی متفاوت ممکن است با بحران های مختلفی روبه رو شود. در چنین شرایطی، سازمان ها باید، با استفاده از رسانه های اجتماعی، اطلاعات و اقداماتشان را به عموم ارائه دهند تا اعتماد مردم افزایش یابد. پژوهش پیش رو با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازیابی تصویر مقصد و اعتماد سازمان، با استفاده از رسانه های اجتماعی، پس از بحران کرونا در استان یزد انجام شده است. پژوهش توصیفی پیمایشی است. نمونه آماری پژوهش شامل 65 نفر از گردشگران استان یزد است که به صورت غیرتصادفی انتخاب شده اند و با آنان مصاحبه شده است. داده ها و سناریوها با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی تحلیل و مدل پژوهش با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی طراحی شده است. در این راستا، عوامل متعددی دخیل اند که از این میان، عوامل تأکید بر اهمیت اطمینان و امنیت مسافران، اطلاع رسانی مستمر و روشن درخصوص تغییرات برنامه های مسافران و اطلاعات دقیق و به روز درباره وضعیت بحران به ترتیب بیشترین اهمیت را دارند؛ زیرا از مرکزیت بیشتری برخوردارند. تأکید بر اهمیت این سه عامل به بهبودی در برقراری ارتباطات و ایجاد احساس اعتماد در بین مسافران از طریق رسانه های اجتماعی پس از وقوع بحران و بازیابی تصویر مقصد از منظر مسافران تأثیر چشمگیری دارد.
شناسایی ساختارهای اطلاعاتی در رسانه های اجتماعی و تأثیر آن بر رفتار اشتراک گذاری کاربران ایرانی
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی در ایران، به عنوان بسترهای تولید و اشاعه اطلاعات، زمینه ساز چرخش سریع و گسترده اخبار واقعی و جعلی شده اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی محتوای اطلاعاتی در رسانه های اجتماعی و بررسی تأثیر آن بر رفتار اشتراک گذاری کاربران، به شیوه ای آمیخته (کیفی-کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۳ نفر از خبرگان رسانه، مضامین کلیدی پیرامون «تشابه»، «تفاوت» و «اهداف اشاعه» اخبار جعلی با اطلاعات واقعی استخراج و با تکنیک تحلیل شبکه مضامین تحلیل شد. سپس، یافته های حاصل مبنای طراحی پرسشنامه ای محقق ساخته قرار گرفت که به صورت آنلاین در اختیار ۳۸۵ کاربر شبکه های اجتماعی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS و روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که میان سه متغیر اصلی پژوهش و میزان اشتراک گذاری اطلاعات توسط کاربران، رابطه معناداری وجود دارد. به ویژه مضامین مربوط به تشابه ساختاری اخبار جعلی با اطلاعات واقعی و اهداف اشاعه، پیش بینی کننده های قوی تری برای اشتراک گذاری بودند. در مجموع، نتایج حاکی از آن است که اشتراک گذاری اطلاعات در رسانه های اجتماعی صرفاً بر مبنای اعتبار یا صحت آن نیست، بلکه متأثر از انگیزه های ادراکی، اجتماعی و روانی کاربران است.
طراحی مدل نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت بحران و تاب آوری زنجیره تأمین دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
203 - 251
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل نقش رسانه های اجتماعی در تاب آوری زنجیره تأمین دیجیتال در شرایط بحرانی است. در پژوهش حاضر جامعه بخش کیفی 10 نفر از خبرگان بوده و انتخاب نمونه آن تمام شماری، جامعه کمی پژوهش شامل کارکنان شرکت مپنا به تعداد 500 نفر بوده اند که از طریق جدول کوهن 189 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شده است. روش این پژوهش از نوع بنیادی-کاربردی، برحسب نوع داده آمیخته از نوع اکتشافی و روش گردآوری داده ها پژوهش پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه بود که روایی آن توسط استادان و کارشناسان به صورت محتوایی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مناسب محاسبه شده است. در طراحی مدل نقش رسانه های اجتماعی در تاب آوری زنجیره تأمین دیجیتال در شرایط بحرانی در بخش کیفی از روش فراترکیب و سپس داده بنیاد استفاده شده است. در نهایت 118 کد باز، 43 کد محوری و 13 کد انتخابی استخراج شده است. 13 کد انتخابی پژوهش در قالب پنج دسته کلی: شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفته اند. شرایط علی شامل 2 کد انتخابی، 8 مفهوم و 21 کد باز، شرایط زمینه ای شامل 3 کد انتخابی، 10 مفهوم و 25 کد باز، شرایط مداخله گر شامل 2 کد انتخابی، 7 مفهوم و 21 کد باز، راهبردها شامل 2 کد انتخابی، 7 مفهوم و 19 کد باز، پیامدها شامل 4 کد انتخابی، 11 مفهوم و 32 کد باز می باشد که اجزای مدل پارادایمی نقش رسانه های اجتماعی در تاب آوری زنجیره تأمین دیجیتال در شرایط بحرانی می باشند. بر اساس خروجی معادلات ساختاری، مدل اولیه پژوهش تأیید و اعتبار آن اثبات و اولویت بندی های مربوط به مؤلفه های مدل مذکور بوسیله نموداری راداری مدل پژوهش مشخص گردیده است. مقوله «ریسک پذیری فناوری» در رتبه اول، مقوله «چرخه نقدینگی» در رتبه دوم، مقوله «همکاری و برون سپاری» در رتبه سوم اهمیت قرار گرفتند.
نقش پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی در علائم بدریخت انگاری بدن در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی در علائم بدریخت انگاری بدن در دختران بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 320 نفر تعیین شد که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل: فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه حالات هویت خود (بنیون و آدامز، 1986)، مقیاس استفاده از رسانه های اجتماعی (تیوک و تامپسون، 2023) و مقیاس اختلال بدریخت انگاری بدن (هانلی و همکاران، 2020) بودند. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پراکندگی هویت و وقفه هویت با علائم بدریخت انگاری بدن در دختران رابطه مثبت و معنادار داشتند (001 P</0 )، اما کسب هویت و ضبط هویت با آن رابطه معناداری نداشتند (05 P>0/ ). علاوه بر آن، همه مولفه های شبکه ها و رسانه های اجتماعی شامل تصویر بدن، مقایسه، اعتقاد و مصرف با علائم بدریخت انگاری بدن در دختران رابطه مثبت و معنادار داشتند (05 P<0/ ). همچنین، پایگاه های هویت و مولفه های شبکه ها و رسانه های اجتماعی توانستند به ترتیب 9 درصد و 27 درصد از تغییرهای علائم بدریخت انگاری بدن در دختران را پیش بینی نمایند (0/001 P< ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، پایگاه های هویت و شبکه ها و رسانه های اجتماعی نقش معناداری در پیش بینی علائم بدریخت انگاری بدن در دختران دارند و می توانند موجب افزایش بدریخت انگاری بدن شوند. بنابراین، نتایج به دست آمده می تواند جهت آگاه سازی والدین از طریق برنامه های آموزشی مبتنی پایگاه های هویت، شبکه ها و رسانه های اجتماعی بر تلویحات کاربردی زیادی داشته باشد.
کارکردهای رسانه های اجتماعی در دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳
203 - 227
حوزههای تخصصی:
بعد از پایان جنگ سرد و مطرح شدن دیپلماسی کشورهای مختلف در فضای آشکار، رسانه به عنوان ابزار رسمی دستگاه سیاست خارجه برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک به کار گرفته شد. این تلاقی رسانه و دیپلماسی به توسعه مفهوم دیپلماسی رسانه ای منجر شد. با ظهور وب 2.0 و رسانه های اجتماعی حضور بدون واسطه دیپلمات ها، رویکردهای دیپلماسی رسانه ای را نیز متحول کرد. در ایران نیز با روی کار آمدن دولت یازدهم، شاهد دیپلماسی رسانه در رسانه های اجتماعی بودیم. این پژوهش به دنبال این هدف است تا کارکردهای رسانه های اجتماعی، در دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران را شناسایی کند. شناسایی این کارکردها می تواند به برنامه ریزی درست در دیپلماسی رسانه ای کشور کمک کند. در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده و داده ها از مصاحبه با خبرگان حوزه دیپلماسی و رسانه های اجتماعی به دست آمده است. با 12 خبره در زمینه دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی و رسانه های اجتماعی مصاحبه باز، شد. سه مرحله کدگذاری صورت گرفت که از این کدگذاری 8 مقوله اصلی استخراج شد که کارکردهای رسانه های اجتماعی در دیپلماسی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران مشخص شد. این کارکردها شامل مدیریت افکار عمومی، مشارکت اجتماعی در دیپلماسی، دیپلماسی بدون واسطه از رسانه، تصمیم سازی نخبگان، ارزیابی، پایش، اطلاع رسانی و زمینه سازی با مخاطره کمتر است.
الگوی راهبردی مدیریت رسانه های اجتماعی در عرصه جهاد تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
109 - 154
حوزههای تخصصی:
مدیریت رسانه های اجتماعی یکی از ضروریات حکمرانی رسانه ای جمهوری اسلامی ایران است. باید بتوان از فرصت های رسانه های اجتماعی نهایت بهره را برد و از سوی دیگر آسیب های آن را کنترل کرده و به حداقل ممکن رساند. این امر با وجود فرمان جهاد تبیین مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که بستر تحقق آن همین رسانه ها هستند، ضرورت دوچندانی می یابد. بر این اساس در پژوهش حاضر تلاش شد، الگوی راهبردی مدیریت رسانه های اجتماعی در عرصه جهاد تبیین، طراحی شود. این پژوهش به صورت کلی با رویکرد کیفی انجام شده و جهت گردآوری داده ها از ادبیات و پیشینه تحقیق و از مصاحبه با خبرگان استفاده شده و همچنین از تحلیل مضمون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های این پژوهش در قالب ابعاد اصلی، مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مدیریت رسانه های اجتماعی سامان یافتند. ابعاد اصلی مشتمل بر ماهیت، کنشگران، راهبردهای مواجهه، روش های بازاریابی و رویکردهای تنظیم گری رسانه های اجتماعی به انضمام مؤلفه های کنش فعال در عرصه جهاد تبیین نیز استخراج گردید. همچنین الزامات پنجگانه استقرار این الگو نیز شناسایی گردید. بر اساس یافته های این پژوهش رسانه های اجتماعی را می بایست بر اساس فهم ماهیت ویژه این رسانه ها و مبتنی بر درگیرسازی تمام کنشگران اصلی آن سامان بخشید. برای مدیریت این رسانه ها باید از یک طرف اصول تنظیم گری رسانه ها را بازآرایی و به روزرسانی نمود تا امکان راهبری، هدایت و کنترل فضا به دست آید و از طرف دیگر باید تحت رویکردهای مشارکتی فرآیندهای تولید و توزیع محتوای سالم را از طریق جریان سازی رسانه ای، شبکه سازی اجتماعی و تعامل سازنده نهادها، نخبگان و مردم رونق بخشید.
پارادایم راهبردی تبلیغات تجاری کانون های آگهی در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و واکاوی پارادایم راهبردی تبلیغات تجاری کانون های آگهی در رسانه های اجتماعی به روش کیفی و مبتنی بر تحلیل SWOT انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از کارشناسان حوزه تبلیغات و رسانه های اجتماعی جمع آوری و با استفاده از ماتریس IFE و EFE و مدل TOWS برای تدوین استراتژی های عملی تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل مؤثر بر موفقیت تبلیغات شامل استفاده هوشمندانه از اینفلوئنسرها، ایجاد پایگاه داده از اطلاعات مشتریان برای رهگیری رفتار آنان و رعایت اصول امنیت اطلاعات است. همچنین، با استناد به مدل مفهومی ترکیبی نظریه اقناع، مدل 4C، تحلیل SWOT و TOWS، یافته ها نشان داد که تهدیداتی نظیر فیلترینگ و نگرانی های امنیتی نیازمند تدوین استراتژی های محافظه کارانه هستند. معیارهای مهمی که می توانند به تبیین الگوی راهبردی تبلیغات تجاری کمک کنند شامل ایجاد پایگاه داده از اطلاعات مشتریان به منظور رهگیری رفتار مشتری در رسانه های اجتماعی (شناسایی مخاطبان تکراری)، امنیت اطلاعات مخاطبان و کسب اعتماد آنان و همچنین افزایش نرخ تعامل کاربران با مدیران کسب وکار در رسانه های اجتماعی است. تولید محتوای اقناعی و متناسب با نیازهای مخاطبان، نقش مهمی در افزایش تعامل و اثربخشی تبلیغات دارد. مدل 4C به شناسایی عناصر کلیدی محتوا، بستر، ارتباط و جامعه کمک کرد. تحلیل SWOT و TOWS استراتژی محافظه کارانه WO با تأکید بر بهره گیری هوشمندانه از اینفلوئنسرها و تولید محتوای هدفمند را پیشنهاد داد. درنهایت مدل پیشنهادی به مدیران تبلیغاتی کمک می کند تا استراتژی های مؤثرتری برای تعامل با مخاطبان و ارتقای بازدهی تبلیغات خود تدوین کنند.
طراحی الگوی تبیین عوامل مؤثر بر قوم گرایی معطوف به رسانه های اجتماعی در ایران با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
361 - 392
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر و علیرغم پیش بینی بسیاری از نظریه پردازان جامعه شناسی و علوم سیاسی و از جمله نظریه پردازان حوزه نوسازی، قومیت و قوم گرایی شدت بیشتر و جان تازه ای یافته است. پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تبیین عوامل مؤثر بر قوم گرایی معطوف به رسانه-های اجتماعی در ایران با رویکرد فراترکیب انجام شد، بدین منظور از رویکرد فراترکیب استفاده شد. اسناد مورد مطالعه با استفاده از جستجوی کلیدواژه های مرتبط قوم گرایی و رسانه های اجتماعی در بازه زمانی بین سالهای 1392 تا 1402 در پایگاه پایگاه های داده Civilica ،SID, magiran گردآوری شد. نتایج نشان داد که با بررسی 40 مقاله از 1029مقاله 1029مقاله ی اولیه ابعاد و مولفه های مختلف به عنوان عوامل موثر قوم گرایی که در پژوهش های مختلف داخلی شناسایی کرده اند. نتایج نشان داد که عوامل موثر بر قوم گرایی شامل فردی، رسانه، عوامل اجتماعی، سبک زندگی، فرهنگ، معنوی- اعتقادی، عاطفی، عوامل موقعیتی، عوامل دانشی/ اطلاعاتی، عوامل استراتژیک می باشد. نتیجه گیری می شود که بر اساس پژوهشهای مختلف عوامل مختلف و متعددی در قوم گرایی نقش دارد که با شناسایی این عوامل می توان زمینه شناسایی و آگاهی و اطلاع از عوامل قوم گرایی و به نوعی امنیت را فراهم نمود.
رسانه های اجتماعی و بازنمایی بیماری انگاری سالخوردگی و ایده آلهای زیبایی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانههای اجتماعی که به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی جدایی ناپذیر از جامعه است؛ به طور کلی،نقش بسیار گسترده ای در گرایش به اعمال جراحی پلاستیک،ایفا می کند. این مقاله به تحلیل و بررسی صفحات اینستاگرام جراحان زیبایی می پردازد.هدف این پژوهش تحلیل نشانه شناختی رسانه های اجتماعی از منظر مدیریت بدن، بازنمایی ایده آلهای زیبایی و جوانی و ترغیب به جراحی زیبایی در میان زنان است. روش تحقیق از نوع کیفی نشانه شناسی جان فیسک است که از بین ۴۰ صفحه اینستاگرام پرطرفدار پزشکان جراح زیبایی،چهار نمونه از سه صفحه پزشکان جراح زیبایی انتخاب شدند و براساس نظریه جان فیسک در سه سطح توصیفی(رمزگان اجتماعی)، بازنمایی(رمزگان فنی) و ایدئولوژیک(رمزگان ایدئولوژیک) بررسی شدند. یافته ها نشان می دهد که صفحات اینستاگرام پزشکان جراحی زیبایی متأثر از ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری حاکم است. این روند به بیماری انگاری سالخوردگی،جوان ماندگاری،برساخت ابژه زیبایی و امر جوانی، دگردیسی هویتی، کالاانگاری زن ، بازنمایی کلیشه ای، و مهندسی ذائقه زیبایی و جوانی از طریق گفتمان رسانه ای وپزشکی سازی ظاهر و بدن، به ویژه بدن سالخورده یا طبیعی، یاری می رساند. با استفاده از صنعت فرهنگ و تبلیغات، فرهنگ مصرف گرایی را ترویج می دهد و بدین ترتیب نقش قابل توجهی در تشویق زنان به انجام جراحی های زیبایی وجوان سازی و تقویت انگیزه برای این اقدامات ایفا می کند.
شبکه های اجتماعی و تأثیر آن در فرایند خرید خدمات گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۰
217 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تأثیر شبکه های اجتماعی شامل اینستاگرام، فیسبوک، یوتیوب و تریپ ادوایزر بر رفتار خرید گردشگران بر اساس الگوی AIDA بوده است. این مطالعه به صورت یک پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی با جامعه آماری گردشگران اروپایی و نمونه گیری به صورت آنلاین و به روش گلوله برفی با 204 پرسشنامه انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اینستاگرام به عنوان مؤثرترین شبکه اجتماعی بر رفتار خرید گردشگران شناخته می شود. به طوری که میانگین رتبه اینستاگرام برابر با 503.91 و یوتیوب برابر با 271.51 بوده که نشان دهنده تأثیر کمتر یوتیوب در مقایسه با دیگر شبکه ها است. همچنین، نتایج آزمون ها نشان داد که کارکرد شبکه های اجتماعی برای هر فرد یکسان نیست و به ویژه زنان به طور معناداری از کارکردهای شبکه های اجتماعی، به ویژه اینستاگرام، بهره برداری بیشتری دارند. این پژوهش به کسبوکارهای گردشگری کمک می کند تا الگوهای رفتاری و تعاملات کاربران شبکه های اجتماعی را شناسایی و استراتژی های بازاریابی خود و تجربه خرید گردشگران را بهینه کنند.
ارائه مدل بازاریابی رسانه های اجتماعی مبتنی بر جذب مشتریان (مورد مطالعه: صندوق کارآفرینی امید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ ۴شماره ۱
1 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل بازاریابی رسانه های اجتماعی، مبتنی بر جذب مشتریان در صندوق کارآفرینی امید اجرا شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی توسعه ای است و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، غیرآزمایشی (توصیفی) به شمار می رود که با شیوه پیمایش مقطعی انجام شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، مدیرانی با سابقه بیش از ۵ سال فعالیت در صندوق کارآفرینی امید بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و پس از مصاحبه با ۱۵ نفر، اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران و کارشناسان صندوق های کارآفرینی امید در کشور بودند که براساس اندازه اثر و توان آزمون، ۱۴۰ نفر برآورد و استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل مصاحبه های تخصصی، از روش تحلیل کیفی مضمون و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد و داده های حاصل از پرسش نامه نیز با روش حداقل مربعات جزئی و اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: براساس گزارش تحلیل کیفی مضمون، در مجموع ۱۳ مضمون اصلی و ۶۷ مضمون فرعی شناسایی شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که عوامل راهبردی، هوش مصنوعی و عوامل فنی، در بهبود مدیریت رسانه و ارتقای امنیت رسانه، نقش مؤثری ایفا می کنند. این بهبودها، به سهم خود، موجب افزایش مشتری پسندی رسانه و ارتقای کیفیت رسانه می شوند و در ادامه به ارتقای ارزشمندی محتوا، بهینه سازی سیستم های مدیریت محتوا و رعایت اصول تولید محتوا می انجامند. در نهایت، از طریق تقویت ابعاد زیبایی شناسی و تعامل پذیری، شرایط لازم برای تحقق هدف نهایی، یعنی جذب مشتریان در بستر رسانه های اجتماعی فراهم می آید.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد خرید سبز از طریق انگیزه نوع دوستانه و خودخواهانه و نقش تعدیلگر نگرش سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ ۴شماره ۱
83 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری های جدید فرصت هایی را برای شرکت های دوستدار محیط زیست بازکرده است تا با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کنند و محصولات پایدار را ترویج کنند. با این حال، تحقیقات اندکی در خصوص تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد مصرف کنندگان برای خرید سبز انجام شده است. هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر رسانه های اجتماعی بر قصد خرید سبز، از طریق انگیزه های نوع دوستانه و خودخواهانه و نقش تعدیلگر نگرش سبز است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مصرف کنندگان فعال عضو شبکه اجتماعی است. از آنجا که تعداد مصرف کنندگان نامشخص و نامحدود است، بر اساس جدول مورگان برای جامعه نامحدود، ۳۸۴ نمونه به روش غیرتصادفی در دسترس تعیین شد. ابزار پژوهش پرسش نامه رسانه های اجتماعی نکمحمود و همکاران (۲۰۲۲)، پرسش نامه قصد خرید سبز نکمحمود و همکاران (۲۰۲۲)، پرسش نامه انگیزه نوع دوستانه شانموگل و بالاکریشنان (۲۰۲۳)، پرسش نامه انگیزه خودخواهانه سونی و فرگوسن (۲۰۱۷) و پرسش نامه نگرش سبز (اوگیمونی و همکاران، ۲۰۲۲) بودند که روایی پرسش نامه ها بر اساس، روایی محتوایی، صوری و سازه بررسی شد و پس از اصطلاحات لازم، روایی آن به تأیید رسید. پایایی پرسش نامه ها نیز با روش آلفای کرونباخ بالای 70/0 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی، مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تأثیر رسانه های اجتماعی را بر قصد مصرف کننده و همچنین، ارزش های نوع دوستانه و خودخواهانه نشان داد. علاوه براین، ارزش های نوع دوستانه و خودخواهانه، بر قصد خرید سبز تأثیر چشمگیری داشتند. نتایج نشان دهنده سطح قوی تری از پذیرش ارزش نوع دوستانه است. علاوه براین، نگرش سبز بر قصد خرید سبز تأثیر مثبتی نشان داد و تأثیر تعدیل کننده چشمگیری بین متغیرهای مستقل بر قصد خرید سبز دیده شد. نتیجه گیری: به طورکلی، این مطالعه نشان می دهد که رسانه های اجتماعی، در شکل دادن به انتخاب مصرف کننده، از جمله قصد آن ها در فرایند تصمیم گیری نقش مهمی دارد. پژوهش حاضر بر اهمیت بازاریابان برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات در خصوص محصولات سازگار با محیط زیست در رسانه های اجتماعی با استفاده از راهبُردهای بازاریابی الکترونیکی تأکید می کند. همچنین تعامل با جوامع رسانه های اجتماعی با ارائه اطلاعات نوع دوستانه و خودخواهانه درباره خرید پایدار بسیار مهم است.
کاربرد پلتفرم های رسانه های اجتماعی در بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ ۴شماره ۱
135 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آگاهی از کاربردهای پلتفرم های رسانه های اجتماعی در صنعت بانکداری است. با توجه به رشد فزاینده استفاده از رسانه های اجتماعی و اهمیت صنعت بانکداری، درک چگونگی به کارگیری این ابزارها توسط مؤسسه های مالی، برای آگاهی ذی نفعان مختلف، امری ضروری است. روش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پژوهش های پیشین به روش مرور نظام مند کاوش و بررسی شدند. روی هم، ۱۴۷ پژوهش در نمونه نهایی گنجانده شد و کاربردهای کلیدی در تمام متن آن ها استخراج شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی، دست کم ۴۷ کاربرد کلیدی در صنعت بانکداری دارند که این کاربردها را می توان در هفت تِم فراگیر دسته بندی کرد: ۱. تعامل و مدیریت ارتباط با مشتری؛ ۲. بازاریابی، تبلیغات، و فروش؛ ۳. برندسازی و مدیریت شهرت؛ ۴. هوش تجاری و تحلیل داده ها؛ ۵. برنامه ریزی استراتژیک؛ ۶. عملیات داخلی و استفاده کارکنان؛ ۷. آموزش سواد مالی و بانکی. نتیجه گیری: بر پایه یافته ها، روشن است که پلتفرم های رسانه های اجتماعی پتانسیل چشمگیری برای تحول در عملیات بانکی و بهبود ارتباط با مشتری دارند؛ اما پیاده سازی موفقیت آمیز کاربردها، به استراتژی های دقیق، در نظر گرفتن ویژگی های خاص هر پلتفرم، توجه به زمینه های فرهنگی و جغرافیایی و درک دیدگاه های مشتریان نیازمند است. اهمیت این ابزارها برای آینده بانکداری بر کسی پوشیده نیست و پژوهش های بیشتر و کاربردی تر، برای بهره برداری کامل از مزایای این پلتفرم ها و رفع چالش های موجود یکی از نیازمندی های کلیدی است.
رسانه های اجتماعی و بازآفرینی "تصویر بدن": نگرانی های ذهنی دختران نوجوان از تصویر بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی مقطعی مهم در رشد فردی است و به لحاظ جسمی، فیزیولوژیک و روان شناختی یک دوره تحولی محسوب می شود. در این سنین، به دلیل سرعت و گستردگی تغییراتی که رخ می دهد، دوره ای حساس و حیاتی برای بروز و توسعه نگرانی از تصویر بدن است. از طرفی، با توجه به نفوذ فزاینده رسانه های اجتماعی در زندگی روزمره نسل نوجوانان امروز، و نقش محوری این رسانه ها در الگو دهی به ادراکات و رفتارهای فردی، این پژوهش به بررسی وضعیت نگرانی از تصویر بدن در بین دختران دانش آموز پرداخته و رابطه این نگرانی ها را با نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی مورد تحلیل قرار می دهد. روش و داده ها: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 321 نفر از دختران از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه تصویر بدن خود، فرم کوتاه (BSIQ-SF) و پرسش نامه محقق ساخته رسانه های اجتماعی بود که پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی (CR) و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و روایی تشخیصی برآورد گردید. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند نگرانی از تصویر بدن در بین دختران در حد متوسط روبه بالا بوده است. برمبنای یافته ها، نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی با تصویر بدن رابطه معنی داری دارند و 21 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی می کنند. بحث و نتیجه گیری: باتوجه به نتایج، مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت آموزش وپرورش سواد رسانه ای و مهارت تفکر انتقادی همچنین برگزاری دوره هایی آموزشی برای دانش آموزان در زمینه استفاده آگاهانه از رسانه های اجتماعی تلاش نمایند. پیام اصلی: این پژوهش با در نظر گرفتن پیچیدگی رابطه بین رسانه های اجتماعی و نگرانی از تصویر بدن، نشان می دهد که صرفاً نوع رسانه یا مدت زمان استفاده، تبیین کننده کاملی نیست. بلکه برای درک عمیق این ارتباط، بررسی جنبه های ظریف تر استفاده از رسانه های اجتماعی مانند نوع، انگیزه و شدت استفاده از رسانه های اجتماعی ضروری است.
از تقابل تا ترکیب؛ تحلیل روایت دانشجویان از آموزش حضوری و مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و رسانه های اجتماعی، نظام آموزشی را دستخوش تحولات بنیادین کرده و مباحث گسترده ای را پیرامون مزایا، معایب و تأثیرات این فناوری ها بر فرایند یادگیری در آموزش عالی، پدید آورده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تقابل میان آموزش حضوری و مجازی و امکان تلفیق این دو شیوه، از بیان تعریفی آموزش حضوری، مجازی و ترکیب این دو، نظریه همگرایی رسانه ها و نظریه کنشگر_ شبکه، بهره گرفته است. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل روایت، دیدگاه ها و تجربیات دانشجویان را به عنوان ذینفعان اصلی و کاربران این دو شیوه آموزشی مورد بررسی قرار داده است. نمونه این پژوهش شامل ۱۸ نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهر سنندج بود که به روش هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از مصاحبه نیمه ساخت یافته با تحلیل شش مرحله ای براون و کلارک، پنج مضمون اصلی را آشکار کرد: «رقابت بر سر میدان آموزش»، «غیرانسانی شدن آموزش»، «ارتقای کیفیت بخشی آموزشی»، «شیوع کرونا و گسترش آموزش مجازی» و «ترکیبی شدن آموزش». این یافته ها نشان داد روایت دانشجویان که متأثر از تجربه آن ها در استفاده از رسانه های اجتماعی در یادگیری و آموزش است، متفاوت و گاها متناقض است. آنها بر این باورند که بین دو سبک آموزشی حضوری و مجازی در دانشگاه تقابل و رقابت وجود دارد و شیوع کرونا، به طور قابل توجهی به تقویت جایگاه آموزش مجازی کمک کرده است. در این راستا، برخی از مصاحبه شوندگان با بیان این که روند روزافزون آموزش مجازی و استفاده از رسانه های مجازی، جنبه های انسانی آموزش را تضعیف کرده و این امر آموزش را با چالش مواجه نموده است. لذا، غالب مصاحبه شوندگان با تاکید بر ترکیب و استفاده از هر دو سبک آموزشی، راه حل عبور از چالش ها و مشکلات هردو روش را در آموزشی ترکیبی و چندرسانه ای می دانند.
مدرسان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران، چگونه از گوگل پلاس بهره می برند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۳ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۶)
137 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر این است که به بررسی قابلیتهای آموزشی و پژوهشی گوگل پلاس، به عنوان یک رسانه اجتماعی، از دیدگاه مدرسان علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران بپردازد. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود. جامعه آماری، مدرسان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران بودند که از شبکه اجتماعی گوگل پلاس استفاده می کنند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته ای بود و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و نرم افزار آماری اس پی اس اس استفاده شد. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که بیشتر مدرسان علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران نوشته های فردی خود را به اشتراک می گذارند. پس از این موارد بیشترین استفاده مربوط به تصاویر (3/36 درصد) و اشتراک مقاله ها و پیوند به یک وب سایت (3/33 درصد) است. بیشتر پاسخگویان مورد بررسی عقیده دارند (7/66 درصد) اعتقاد دارند گوگل پلاس محیط مناسبی برای این کار دارد. نتیجه گیری: استفاده از شبکه های اجتماعی، به خصوص گوگل پلاس، باعث تسهیل ارتباط بین دانشجو و استاد، دانشجویان با یکدیگر و استادان با هم می شود. در این محیط، اشتراک و اشاعه دانش تسهیل می شود و امکان یادگیری دانشجویان، افزایش خواهد یافت.
درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی با مدل انتظار استفاده و رضامندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران با مدل انتظار استفاده و رضامندی است.
روش : این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری شامل 2200 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده و حجم نمونه براساس جدول مورگان تعداد 327 نفر معین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جهت تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون تحلیل عاملی تأییدی برای تأیید روایی سؤالات و برای مشخص کردن عوامل کلیدی هر مؤلفه از فن مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که به اشتراک گذاری اطلاعات در اینستاگرام با ضریب مسیر (209/0)، قوی تر از تلگرام است. همچنین رضایت مندی لذت ادراک شده از تلگرام با ضریب مسیر (266/0)، قوی تر از اینستاگرام است. هیچ اختلاف معناداری بین اینستاگرام و تلگرام در دیگر متغیرها شامل تعامل اجتماعی، گذران وقت، خود گزارش دهی و جذابیت رسانه ها، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی از هر دو رسانه مورد مطالعه، برای اهداف مختلف از جمله تعامل اجتماعی، وقت گذراندن و خود گزارش دهی استفاده می کنند و با وجود فیلتر بودن تلگرام، تفاوت معناداری بین کاربرد تلگرام و اینستاگرام مشاهده نشد و تقریباً هر دو رسانه به یک میزان رضامندی کاربران را به دنبال داشتند.
تأثیر مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی: نقش میانجی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل تأثیر مدیریت راهبردی و مدیریت دانش منابع انسانی با نقش میانجی رسانه های اجتماعی بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی- پیمایشی است، و از آنجا که محققین به دنبال تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش هستند، این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه (200 نفر) بودند که با روش نمونه گیری، تصادفی و براساس جدول مورگان (127نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه مدیریت راهبردی منابع انسانی طالقانی و همکاران، (1395)، پرسش نامه مدیریت دانش منابع انسانی همتی (1389) و پرسش نامه رسانه های اجتماعی کریمی (1399)، بود. روایی (همگرا و واگرا) و پایایی (بار عاملی، ضریب پایایی مرکب، ضریب آلفای کرونباخ) مدل اندازه گیری حاکی از آن بود که مدل از روایی و پایایی خوبی برخوردار است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دوسطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت که از طریق نرم افزار Smart PLS، اجرا شد.
یافته ها: براساس نتایج حاصل از فرضیه های پژوهش، مدیریت راهبردی بر رسانه های اجتماعی دارای تأثیر مستقیم و معنادار است؛ و مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی دارای تأثیر مستقیم و غیرمستقیم و معنادار می باشد، همچنین رسانه های اجتماعی بر مدیریت دانش منابع انسانی اثرگذاری مستقیم و معناداری دارند، ضمن اینکه نقش میانجی رسانه های اجتماعی در تاثیرگذاری مدیریت راهبردی بر مدیریت دانش منابع انسانی نیز تأیید شد.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج پژوهش، کاربست مدیریت راهبردی در اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه می تواند زمینه ساز توسعه مدیریت دانش در بین منابع انسانی شده و بهره گیری از برنامه ریزی های متعدد و راهبردی از سوی مدیران به خوبی می تواند زمینه ساز این امر گردد. در این میان استفاده از فناوری های نوین همچون رسانه های اجتماعی در اطلاع رسانی و نیز بالا بردن سطح دانش در بخش های مختلف عمومی و تخصصی بسیار تأثیرگذار است.
تاثیر استفاده از رسانه های اجتماعی بر سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
187 - 206
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین استفاده از رسانه های اجتماعی با مؤلفه های سواد سلامت دانشجویان شامل ظرفیت و توان دسترسی، درک و فهم، پردازش و ارزیابی و تصمیم گیری و رفتار در خصوص اطلاعات در مواجهه با بحران کرونا انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی-تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش توزیع نمونه پیشنهادی تاباخنیگ و فیدل، 288 نفر از مجموع کلیه دانشجویان دانشگاه های سراسری از تمامی مقاطع محاسبه شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که براساس بررسی متون و تحقیقات پیشین طراحی شد. این پرسشنامه شامل 60 سوال (17 سوال کیفی و 43 سوال کمّی) و چهار مؤلفه وضعیت فردی، سرگرمی و اوقات فراغت، جستجو و تبادل اطلاعات، کسب اطلاعات، خواندن، فهم و درک، ارزیابی و تصمیم گیری رفتار بود. روایی این پرسشنامه با نظر متخصصان، مطلوب، و پایایی آن براساس محاسبه آلفای کرونباخ 941/0 محاسبه شد. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات به وسیله نسخه 26 نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی، معادلات ساختاری و آزمون های t مستقل، t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت قوی بین میزان استفاده از رسانه های اجتماعی و سواد سلامت در مواجهه با بیماری کرونا در دانشجویان وجود دارد (001/0<P). جنسیت، سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان استفاده از رسانه های اجتماعی در طول روز و ابتلا به بیماری کرونا در رابطه بین میزان استفاده از رسانه های اجتماعی و سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا تأثیرگذار بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون آنالیز واریانس، بین مراجعه به رسانه مورد نظر و بازیابی اطلاعات تخصصی، با میزان سواد سلامت دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا، ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد، متغیر سواد سلامت و مولفه های وضعیت فردی، دسترسی، خواندن، فهم و درک، ارزیابی و تصمیم گیری و رفتار دانشجویان در مواجهه با بیماری کرونا موثر بود.