مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
زنان متأهل
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 67
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی پنهان، مسئله خشونت جنسی علیه زنان است که توسط همسران بر آنان اعمال می شود. خشونت جنسی به طورکلی، بر روح و روان زنان تأثیرات مخربی داشته و مانع رشد و شکوفایی این قشر آینده ساز شده و موجب احساس ناامنی در بین زنان می شود. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و خشونت جنسی در بین زنان متأهل شهر قزوین انجام شده است. روش تحقیق پژوهش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر قزوین است که از میان آنان تعداد 383 نفر از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای گردآوری اطلاعات لازم انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفته است. جهت سنجش اعتبار ابزار اندازه گیری از اعتبار صوری و برای برآورد پایایی نیز از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. اعتبار نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها، نرم افزار SPSS است. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که رابطه خطی بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی شامل تعهد اجتماعی، حمایت اجتماعی و مشارکت اجتماعی با دو مؤلفه خشونت جنسی (خشونت فیزیکی و خشونت روانی) و سازه خشونت جنسی با اطمینان 99 درصد و در سطح معناداری کوچکتر از 01/0 به تأیید رسیده است. نوع تمامی روابط مذکور، منفی و معکوس است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چند متغیره حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسه اند 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته خشونت جنسی علیه زنان را تبیین و پیش بینی کنند.
تبیین شادکامی زنان متأهل شهر مشهد بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی با نقش واسطه ای خود کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادکامی و بهزیستی در زندگی فردی و وجود رضایت در زندگی زناشویی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین شادکامی زنان متأهل شهر مشهد بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی با نقش واسطه ای خودکارآمدی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل شهر مشهد در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ می باشند که 411 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه های شادکامی آکسفورد آرگایل (2001)، خود شفقت ورزی نف (2003)، تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1375)، خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای خود شفقت ورزی، تعارضات زناشویی و خودکارآمدی با شادکامی زنان متأهل رابطه معناداری دارند. در رابطه بین خود شفقت ورزی با شادکامی، مقدار آماره t به صورت مستقیم 15/6 و غیرمستقیم 746/8 بود. رابطه بین تعارض زناشویی با شادکامی مقدار آماره t به صورت مستقیم 798/4 و غیرمستقیم 803/2 است. رابطه بین خود شفقت ورزی و تعارض زناشویی با شادکامی مقدار آماره t به صورت غیرمستقیم برابر 724/5 به دست آمد (05/0≥p). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که خودکارآمدی زنان متأهل نقش واسطه ای در پیش بینی شادکامی بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی دارد. با توجه به اهمیت شادکامی در رضایت زناشویی بسترسازی برای ایجاد خود شفقت ورزی، خودکارآمدی در جهت افزایش شادکامی زنان متأهل شهر مشهد از الزاماتی است که مسئولان و برنامه ریزان باید به آن اهتمام بورزند.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس پاسخ به طرد جنسی(RSRS) در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
37 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس پاسخ به طرد جنسی در زنان متآهل شهر اردبیل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمام زنان متأهل شهر اردبیل تشکیل دادند. از میان جامعه آماری به تعداد ۲۱۴ نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت انفرادی به مقیاس طرد جنسی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS 25 و 8 LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از ضریب هسمانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی برخوردار است. اعتبار مقیاس بر اساس آلفای کرونباخ برای چهار عامل تفاهم88/0، رنجش83/0، نامطمئن 86/0و وسوسه83/0 به دست آمد. شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی نیز روایی مناسب مقیاس را نشان داد (98/0=CFI، 96/0=RFI، 98/0=NNFI و 062/0=RMSEA). از نتایح این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقیاس RSRS ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش پاسخ به طرد جنسی می باشد.
مدل ساختاری صمیمیت زناشویی بر اساس تحمل پریشانی و تمایزیافتگی: نقش میانجی کیفیت رابطه با خانواده همسر در زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
101 - 124
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صمیمیت در روابط زناشویی به عنوان یک الگوی رفتاری بسیار مهم مفهوم سازی شده که جنبه های عاطفی، هیجانی و اجتماعی نیرومندی دارد و بر پایه پذیرش، رضایت خاطر و عشق شکل می گیرد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل معادلات ساختاری صمیمیت زناشویی بر اساس تحمل پریشانی و تمایزیافتگی، با نقش میانجی کیفیت رابطه با خانواده همسر انجام شده است.
روش: این مطالعه به روش توصیفی-همبستگی و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان نورآباد لرستان بود. حجم نمونه پژوهش 239 بود که به صورت داوطلبانه به پرسشنامه های تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (1998)، کیفیت رابطه با خانواده همسر چراغی (1393)، صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند. داده ها با Smart PLS وSPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد، متغیر تحمل پریشانی 17 درصد و تمایزیافتگی 21 درصد از واریانس صمیمیت زناشویی را تبیین می کنند. همچنین، تحمل پریشانی به صورت غیرمستقیم و از طریق کیفیت رابطه با خانواده همسر 10 درصد و تمایزیافتگی 5 درصد از تغییرات صمیمیت زناشویی را تبیین می نمایند. تمایزیافتگی با اثر مستقیم (209/0= β)، غیرمستقیم (05/0 ≤ P، 110/0= β) و اثر کل معنادار (05/0 ≤ P، 320/0= β) و تحمل پریشانی نیز با اثر مستقیم (05/0 ≤ P، 169/0= β)، غیرمستقیم (05/0 ≤ P، 167/0= β) و اثر کل معنادار (05/0 ≤ P، 336/0= β) بر صمیمیت زناشویی تأثیرگذار بودند.
نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که هر دو متغیر تحمل پریشانی و تمایزیافتگی تأثیر معناداری بر صمیمیت زناشویی دارند و کیفیت رابطه با خانواده همسر نیز در این تأثیرات نقش واسطه ای مهمی ایفا می کند. بنابراین، بهبود صمیمیت زناشویی در زنان متأهل نیازمند تقویت مهارت های تحمل پریشانی، تمایزیافتگی و ارتقای کیفیت رابطه با خانواده همسر است.
بازآفرینی فردی و اجتماعی زنان متأهل در بازگشت به تحصیلات دانشگاهی: مطالعه ای کیفی در دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
315 - 338
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به تبیین درک و تجربه فرآیند بازآفرینی فردی و اجتماعی زنان متأهل با بازگشت به تحصیل در دانشگاه یزد می پردازد. بازآفرینی فردی و اجتماعی زنان از طریق تحصیلات دانشگاهی به فرآیندی گفته می شود که در آن زنان با بهره گیری از تحصیل به بازنگری در توانایی ها و نقش های خود دست می زنند که رشد و توسعه فردی و اجتماعی آن ها را به همراه دارد. این پژوهش به این دلیل حائز اهمیت است که در شرایطی که بسیاری از زنان با ازدواج و به دلایل گوناگون تحصیل را رها می کنند و فرصت های پیشرفت آن ها محدود می شود بازگشت به دانشگاه به زنان این امکان را می دهد تا ضمن بازتعریف خود، به تقویت جایگاه اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی فردی دست یابند. روش مطالعه: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش کیفی، راهبرد نظریه داده بنیاد و رهیافت ساخت گرایانه چارمز است. مشارکت کنندگان 26 نفر از زنان متأهل در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری که پس از چند سال دوباره به تحصیل بازگشتند، از طریق نمونه گیری گلوله برفی با حداکثر تنوع انتخاب شدند. داده ها توسط مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته در سه مرحله اولیه، کانونی و نظری در قالب چهارده کد اولیه، شش کد کانونی و یک کد نظری دسته بندی شد. یافته ها: در فرآیند تحلیل و کدگذاری به کدهای کانونی خویشتن باوری، تحقق منزلت اجتماعی و اقتصادی، بهبود کیفیت زندگی و معنابخشی، تجربه دانشگاهی به عنوان زمینه تحول، استقلال فکری و تعادل در ارزش ها، مدیریت زندگی در بستر نقش های چندگانه رسیدیم. بازآفرینی فردی و اجتماعی به عنوان کد نظری ساخته شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها زنان متأهل با تجربه دانشگاه به عنوان زمینه تحول از طریق تحصیل به خویشتن باوری رسیده اند که برای آن ها بهبود کیفیت زندگی و معنابخشی همچنین مدیریت زندگی در بستر نقش های چندگانه را به همراه داشت. این زنان توانسته اند با استفاده از تحصیل در افکار و اعمالشان در زندگی به استقلال فکری و تعادل در ارزش ها دست یابند و در کنار فراگیری دانش انتظار تحقق منزلت اجتماعی و اقتصادی از تحصیل دارند.