مطالب مرتبط با کلیدواژه

سلمان فارسی


۱.

ارزیابی ادعای تأثیرپذیری غیرمستقیم اسلام از آیین زرتشت در آموزه معاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام آیین زرتشت تاثیرپذیری سلمان فارسی یهودیت اسارت بابلی معاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۸ تعداد دانلود : ۷۶۷
نوشتار حاضر، به بررسی پندار تاثیرپذیری غیرمستقیم معاد اسلام از آیین زرتشت اختصاص دارد. برخی، یهودیت و به تبع آن مسیحیت را واسطه انتقال مفاهیم اخروی آیین زرتشت به دین اسلام دانسته اند و برخی از سلمان فارسی که در آغازین مراحل زندگی اش زرتشتی بوده به عنوان معلم پیامبر در تعلیم مفاهیم زرتشتی نام برده اند. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیلی انتقادی هر دو دیدگاه را مورد تبیین و بررسی قرار داده است. عمده دلیل موافقان تاثیرپذیری شباهت ظاهری و نسبی معارف اخروی دین اسلام با تعالیم آیین زرتشت است. نقدهای متعددی بر دیدگاه تاثیرپذیری وارد است که به برخی از آنها اشاره می شود: معاد اسلام ریشه وحیانی دارد؛ تشابه آموزه ها در دو دین، دال بر اقتباس یا تاثیرپذیری نیست؛ دانشمندان یهودی منکر اثرپذیری یهودیت از آیین زرتشت در آموزه معاد بوده اند؛ سلمان در مدینه خدمت پیامبر مشرف شد، در حالی که معارف والای اخروی بیشتر در سوره های مکی نازل شده بود.
۲.

سبک مدیریت سلمان فارسی در ابعاد سیاسی، نظامی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلمان فارسی مدیریت اسلامی قدرت سیاسی حکومت مشروعیت خودکنترلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۷ تعداد دانلود : ۷۶۸
سلمان فارسی، صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله، دارای سبکی در مدیریت بود که می توان آن را «سبک مدیریت ارزشی اسلامی» نامید. نگاه او به قدرت و مسئولیت، نگاهی متعالی و ارزشی بود و این مقوله را به عنوان زمینه ای برای حاکمیت ارزش های الهی و خدمت به خلق می دانست. سبک مدیریت او در عرصه های سیاسی، نظامی و فرهنگی برگرفته از آموزه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود. این نوشتار به روش تحلیلی توصیفی با هدف زمینه سازی برای دستیابی به الگویی مناسب در سبک مدیریت اسلامی، در تلاش است تا نوع مدیریت این صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله را شناسایی کند.
۳.

نقش ایرانیان در فتح مدائن به دست مسلمانان در سال 16ه . ق.

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدائن سلمان فارسی شیرازاد دهقان اسواران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۲ تعداد دانلود : ۴۲۵
مدائن به عنوان تختگاه اصلی ساسانیان، هم زمان با فتوحات اسلام به عنوان هدف اصلی مسیر گسترش اسلام به شرق، توسط اعراب مسلمان برگزیده شد. آن چه باعث فتح سریع تر و راحت تر این ابرشهر توسط مسلمانان گشت، همراهی برخی ایرانیان با پیروان آیین جدید بود. برای نمونه، هنگام ورود سپاه اسلام به مدائن، مردم، شهرهای مدائن را تقریباً خالی کرده بودند و هیچ گونه مقاومتی از خود نشان ندادند و در بعضی موارد، گروه هایی از ایرانیان به سپاه اسلام پیوستند و سپاه اسلام را در موارد گوناگون، مانند دعوت مردم به اسلام و هم چنین تشویق آن ها به صلح یاری کردند. چنین به نظر می رسد که از بررسی روند رخدادهای تاریخی این دوره، می توان چنین استنباط کرد که در کنار حضور نظامی اعراب مسلمان، اقدامات ایرانیان در قالب افراد طبقات مختلف جامعه ی عصر ساسانی نظیر نخبگان (سلمان فارسی)، جنگاوران (اسواران) و طبقه ی دهقان (شیرازاد) نیز امری قابل تأمل است. در این پژوهش، چگونگی و چرایی حضور ایرانیان در جریان این رویداد مورد کنکاش قرار می گیرد
۴.

بررسی ویژگی های «منّا» بودن سلمان فارسی بر اساس تحلیل روایات «لیس منّا»(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سلمان فارسی منا اهل البیت لیس منا روایات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۶ تعداد دانلود : ۴۷۳
سلمان فارسی از جمله اصحاب پیامبر گرامی اسلام(ص) است که روایات فراوانی از سوی اهل بیت در تأیید شخصیت واخلاق ایشان وارد شده است. سرآمد روایات مدح سلمان، روایتی است که با تعبیر«منّا اهل البیت» او را در شمار اهل بیت علیهم السلام قرار می دهد. سلمان دارای چه ویژگی هایی بوده تادرزمره اهل بیت(ع) قرارگیرد؟برای بازیابی ویژگی کسانی که مصداق روایات« منّا» می باشند، می توان از از دسته ای دیگر از روایات بهره جست که ویژگی های افرادی را معرفی می کنند که از جمله ی اهل بیت نیستند. این دسته از احادیث با عنوان «لیس منّا» شناخته می شود. در این نوشته که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی به سامان رسیده است، درصدد تبیین ویژگی های اعتقادی واخلاقی هر مسلمانِ مانند سلمان، بر اساس روایات «لیس منا» می باشد. یافته های پژوهش حاکی است که مسلمان «منا اهل البیت» از خیانت، بداخلاقی، نامهربانی، مکر و خدعه و ....... به دور است که می تواندالگویی شایسته برای هرمسلمان باشد.
۵.

نقش محیط سکونتی بر فعالیت فیزیکی- فراغتی شهروندان (نمونه موردی: محلات سلمان فارسی و غفاری شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۹۹
یکی از موضوعات مطرح شده در برنامه ریزی شهری، توجه به فعالیت های فیزیکی شهروندان در اوقات فراغتشان است. در این راستا هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش محیط سکونتی در فعالیت های فیزیکی- فراغتی ساکنان محلات سلمان فارسی و غفاری در شهر ساری بوده که در قالب تکمیل پرسش نامه میدانی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، محلات شهر ساری و حجم نمونه 240 بوده است که تعداد 170 پرسش نامه در محله سلمان فارسی و70 پرسش نامه در محله غفاری توزیع شده است. داده ها با استفاده از SPSS و آزمون های آماری فریدمن، کای اسکوئر تک متغیره، من ویتنی، وی کرامرز و ضریب توافق تحلیل شده اند. بر اساس نتایج، مهم ترین معیار برای ساکنین سلمان فارسی، معیار امنیتی و برای ساکنین غفاری، معیار اجتماعی است. در محله سلمان فارسی فعالیت فیزیکی- فراغتی ساکنان نسبتا زیاد اما در محله غفاری نسبتا پایین است. میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی مردان در محله سلمان فارسی بیشتر از زنان است اما در محله غفاری، این نوع فعالیت ها تقریبا به یک میزان است. هیچ رابطه معناداری بین مالکیت اتومبیل و میزان فعالیت فیزیکی- فراغتی در دو محله وجود ندارد. بین نوع مسکن و فعالیت فیزیکی- فراغتی در محله سلمان فارسی هیچ رابطه معناداری وجود ندارد اما در محله غفاری، بین این دو متغیر یک رابطه معنادار نسبتا قوی وجود دارد.
۶.

یادداشت های لغوی و ادبی (4): درباره ریشه واژه مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسلمان مسلم مَشْلْمانا شلمانا سلمان فارسی اسلام متقدم سریانی آرامی عربی فارسی وام واژه های سریانی در فارسی بازپس گیری بازمناسب سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۸
بنده در این یادداشت، به اجمال، به نقد آراء رایج درباره ریشه واژه «مسلمان» پرداخته و پیشنهاد می کنم که این لغت برگردانی است از واژه سریانی «ܡܫܲܠܡܵܢ / ܡܫܲܠܡܵܢܵܐ (mšalmān / mšalmānā» به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ و...»، و برخلاف قول مشهور از نام «سلمان فارسی» مشتق نشده و به معنای «گرویده به دین سلمان» نیست. در منابع سریانیِ قرون میانه، معمولا از لغت «ܡܲܫܠܡܵܢ / ܡܲܫܠܡܵܢܵܐ» (mašlmān / mašlmānā) برای اشاره به گروندگان به اسلام استفاده می شود که در اصل، اسم فاعل از ریشه سببی (نظیر باب اِفعال در عربی) و به معنی «خیانت کار» بوده، و پس از اسلام، برای نامیدن پیروان اسلام به کاررفته است (هم به دلیل شباهت لفظی اش با «مُسلم» عربی، و هم لابد به واسطه انگیزه های مذهبی در میان مسیحیان). اما شواهد اندکی نیز از به کارگیری یک لغت دیگر در متون سریانی برای اشاره به پیروان اسلام دیده شده، با همان املای «ܡܫܠܡܢܐ» اما با تلفظ «mšalmān / mšalmānā» که اسم فاعل از ریشه تشدیدی (نظیر باب تفعیل در عربی) و به معنای «کامل، تام و تمام، بالغ، انسان کامل و...» است. بنده استدلال می کنم که «مسلمان» در فارسی باید برگردانی از لغت دوم (یعنی «کامل و تام») باشد. سپس استدلال می کنم که «مسلمان» همانند «مزگت» و «گزیت» از جمله لغات دخیل از آرامی است که با ورود اسلام به ایران، برای اشاره به مفاهیم اسلامی ای به کاررفته که لفظشان در عربی با صورت آرامی هم ریشه است (یعنی مثلاً مسجد و جزیه و مسلم). در نهایت، پیشنهاد می دهم که احتمالاً هر دو لغت سریانی در معنای «خیانت کار» و «به کمال رسیده» در اوائل ورود اسلام به ایران برای اشاره به مسلمانان به کار می رفته که اولی را مسیحیان، خاصه حین اشاره به هم کیشان نومسلمان شده خود و جهت طرد آنها، و دومی را نومسلمانان حین اشاره به خود و جهت معارضه با مسیحیان هم کیش سابق خود، به کار می برده اند. بدین ترتیب، لغتی که بار مثبت داشته، با صورت «مُسَلمان»، به مرور و به عنوان معادلی برای «مسلم» به زبان فارسی وارد شده و در میان فارسی زبانانِ گرویده به اسلام رواج پیدا کرده است. این پدیده را می توان با پدیده زبان شناختی «reappropriation» یا «reclamation» (بازمناسب سازی یا بازپس گیری) مقایسه کرد که در طی آن، واژه ای که سابقاً برای تحقیر گروهی استفاده می شده، بعداً توسط خود آن گروه برای اشاره به خود، اما این بار با بار معنایی مثبت به کار می رود و درواقع، آن واژه توسط آن گروه «بازپس گرفته» می شود؛ با این تفاوت که در این جا لغتی لفظاً شبیه به لغتِ منفی اما با بار معنایی مثبت، جهت معارضه با گروه تحقیرکننده به کار رفته است. باید توجه کرد که پیش از این، محمد قزوینی با فراست تمام، براساس گزارشی در العقد الفرید مبنی بر استفاده عرب ها از لفظ «المسلمانی» برای اشاره تحقیرآمیز به ایرانیان گرویده به اسلام، نتیجه گرفته بود که «مسلمان» در ابتدا باید لفظی موهن (pejorative) بوده باشد اما به مرور معنای موهن آن فراموش و به صورت مترادفی برای «مسلم» به کار رفته است (قزوینی 1388، 7/87)؛ اما بنده استدلال می کنم که «مسلمانی» در العقد الفرید که تلفظش «مَسْلَمانی» است، اسم منسوبی است ساخته شده از «مَشْلْمانا» (= خائن) در سریانی با بار معنایی منفی که برخی اعراب آن را به تقلید از مسیحیان و با انگیزه های نژادپرستانه، جهت تحقیر ایرانیان گرویده به اسلام به کار برده اند؛ در حالیکه «مُسلمان» در فارسی برگردانی است از لفظِ سریانی «مشَلْمانا» (= کامل، مرد کامل) که ایرانیانِ گرویده به اسلام آن را برای مقابله با تحقیرشان توسط مسیحیان [و احتمالا همچنین عرب ها} استفاده کرده اند. بنابراین، یادداشت حاضر، بحثی است در تأیید و تکمیل نظر قزوینی.  بنده تفصیل و توضیح بسیاری از غوامض بحث را در مقاله ای مفصل تر آورده ام و از ذکر آنها در اینجا پرهیز کرده ام (Arya Tabibzadeh forthcoming).