مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
انگیزه
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : فضای کالبدی مدارس، نقشی اساسی در فرآیند یادگیری و رشد همه جانبه دانش آموزان ایفا می کند و توجه به طراحی یادگیرنده محور این فضاها به ویژه در مدارس ابتدایی اهمیت فزاینده ای یافته است. هدف این پژوهش کیفی، شناسایی راهکارهای یادگیرنده سازی فضای کالبدی مدارس ابتدایی دخترانه در ناحیه دو شهر اهواز از دیدگاه مدیران مدارس است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون براساس مدل شش مرحله ای براون و کلارک انجام شده است. از نظر هدف، پژوهش کاربردی است؛ از نظر ماهیت، کیفی؛ و از نظر شیوه اجرا، میدانی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه دو اهواز در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و به روش زنجیره ای تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد و با ۲۱ نفر از مدیران مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. سؤالات مصاحبه از لحاظ روایی صوری و محتوایی توسط متخصصان بررسی و اصلاح شد. برای سنجش پایایی تحلیل داده ها، از روش توافق بین کدگذاران استفاده شد که با مقایسه ۳۰ درصد از داده ها توسط پژوهشگر دوم، میزان توافق ۸۵٪ به دست آمد. داده ها پس از کدگذاری و تحلیل، در قالب شش دسته راهکار شامل رشد جسمانی، رشد اجتماعی، رشد ذهنی، رشد عاطفی، ایجاد شرایط محیطی مطلوب و ارتقای آموزش و یادگیری سازمان دهی شد. یافته ها : بر اساس یافته ها، مهم ترین مبنای راهکارهای ارائه شده از جانب مدیران مدارس توجه به کلیه عوامل اثرگذار بر رشد جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی و آموزش و یادگیری دانش آموزان است و این راهکارها عبارت اند از توجه به نقش فعال یادگیرنده، تسهیل یادگیری باتوجه به تنوع مواد و منابع یادگیری، استفاده از رنگ های شاد، توجه به محوطه سازی و انعطاف پذیری فضا، ایجاد محیط های اجتماعی غیررسمی، توجه به دما، تهویه، نور و سروصدا، معماری داخلی و چیدمان کلاس، فضاهای بازی، فضاهای ش خصی، فضای عمومی یادگیری. بحث و نتیجه گیری: فضای کالبدی محیط های آموزشی تأثیر مستقیمی بر چگونگی یادگیری و کاهش مشکلات یادگیری دانش آموزان بر جای می گذارد. یک محیط آموزشی و به ویژه یک مدرسه ابتدایی با داشتن فضای کافی و مناسب که همسو با نیازهای دانش آموزانی است که در آن محیط مشغول به تحصیل و یادگیری هستند می تواند بر چگونگی یادگیری و شکوفایی و پرورش استعداد آنان تأثیرگذار باشد که در نهایت منجر به ارتقای یادگیری در دانش آموزان گردد.
نقش تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی در پیش بینی امید و انگیزه پرسنل مرد کلانتری های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
11 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی امید و انگیزه کارکنان مرد کلانتری بر اساس تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی بود. در این پژوهش همبستگی از نوع رگرسیون ، جامعه آماری کلیه کارکنان مرد کلانتری های شهر تبریز بود که در سال 1402 درحال خدمت بودند و 160نفر به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به ابزارهای تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران (1983)، امیدواری اشنایدر (1991)، انگیزه لورنس و جردن (2009) و پرسش نامه خوش بینی شییر و کارور (1985) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار 21 SPSS- و روش پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان با رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تاب آوری و خوش بینی قادر به پیش بینی امیدواری و انگیزه در بین کارکنان کلانتری های شهر تبریز هستند (01/0P<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که متغیرهایی روانشناختی از جمله تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی با امید و انگیزه کارکنان کلانتری ها رابطه دارند.
عوامل مؤثر بر استفاده شهروندان تهرانی از تلویزیون های اینترنتی داخل کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
147 - 167
حوزههای تخصصی:
تلویزیون های اینترنتی داخل کشور در سال های اخیر به عنوان امکانی جدید در کنار رسانه ملی و شبکه های ماهواره ای در دسترس شهروندان قرار گرفته است و ازآنجایی که رسانه ملی با روند کاهش مخاطبان روبه رو است، پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل تأثیرگذار بر استفاده شهروندان تهرانی از تلویزیون های اینترنتی داخل کشور و با استفاده از نظریه "استفاده و رضامندی" انجام شده است. روش پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری آن شهروندان تهرانی ۱۵ سال و بالاتر است که از تلویزیون های اینترنتی داخل کشور شامل آیو، نماوا و لنز استفاده می کنند. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های محقق ساخته صورت گرفته است و حجم نمونه آن ۳۸۴ نفر است. بر اساس نتایج پژوهش، مهم ترین دلایل استفاده از این رسانه شامل سرگرمی و لذت، دسترسی به برنامه ها در زمان و مکان دلخواه، سانسور کمتر برنامه ها نسبت به رسانه ملی، دسترسی به برنامه های جدیدتر نسبت به برنامه های رسانه ملی و دسترسی به برنامه های متنوع تر نسبت به برنامه های رسانه ملی است. پس از دسته بندی انگیزه های مخاطبان مشخص شد، مخاطبان تنها برای برآورده ساختن نیازهای عاطفی خود این تلویزیون ها را تماشا می کنند و تلویزیون های اینترنتی در تأمین نیازهای شناختی، شخصی و اجتماعی مخاطبان موفق نبوده اند. همچنین، بین ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنس، میزان تحصیلات، تأهل و شغل) مخاطبان با انگیزه آن ها برای تماشای تلویزیون های اینترنتی رابطه وجود دارد.
طراحی و تبیین مدلی از انگیزه های تشکیل اتحاد استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
197 - 224
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با محیط رقابتی، استفاده از اتحادهای استراتژیک، ابزاری برای انعطاف پذیری و سازگاری در جهت دستیابی به اهداف سازمانی و بین سازمانی است. این مطالعه با هدف شناسایی انگیزه های تشکیل اتحاد استراتژیک در صنعت مبل منبت شهرستان ملایر اجرا شد. این مطالعه دارای رویکرد کیفی است. به لحاظ ماهیت توسعه ای و از بعد زمان یک طرح مقطعی و از منظر هدف کاربردی است. روش گردآوری داده های آن میدانی و ابزارش مصاحبه بود. از منظر هستی شناسی ذهن گرا، به لحاظ معرفت شناسی غیراثبات گرا، از نگاه روش شناسی ایده انگار و از موضع انسان شناسی، اختیارگرا است. 20 خبره متشکل از فعالان صنعت مبل منبت، دانشگاهیان و متخصصین در آن مشارکت داشتند. روایی مصاحبه ها با استفاده از روش سه سویه سازی محقق و داده ها و پایایی آن با بهره گیری از ضریب آلفای کریپندورف بین دو گدگذار ارزیابی و تأیید شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در مجموع 20 مصاحبه اجرا شد. حاصل تحلیل داده ها منجر به استخراج 94 کد (متشکل از 22 کد آزاد و 72 کد برآمده از مصاحبه)، چهار شبکه ساختاری با عناوین انگیزه های صنعتی، انگیزه های سازمانی، انگیزه های بازاریابی و انگیزه های اقتصادی برای تشکیل اتحاد استراتژیک در صنعت مبل منبت شهرستان ملایر گردید. نتایج این مطالعه منجر به شناخت انگیزه های تشکیل اتحاد استراتژیک در صنعت مبل منبت شهرستان ملایر گردید. براساس این شناخت، پیشنهادات و رهنمودهایی برای مسئولان و فعالان اتحاد مورد مطالعه ارائه شد.
بررسی انگیزه های استفاده از شبکه های اجتماعی در میان دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی انگیزه های استفاده از شبکه های اجتماعی توسط دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی انجام گرفته است. روش پژوهش:از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کار، پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان مشغول به تحصیل علم اطلاعات و دانش شناسی (N=1000) شهر کرمانشاه می باشد بر اساس جدول مورگان، (N= 180) نفر از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای است که انگیزه های استفاده از شبکه های اجتماعی را در قالب 5 متغیر بررسی کرده است. روایی پرسشنامه با نظرخواهی از متخصصان رشته فناوری اطلاعات و تعدادی از اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی تأیید و جهت تأیید پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از شاخص های میانگین و آزمون فریدمن استفاده شده است. یافته ها: از دیدگاه دانشجویان کسب اطلاعات و اخبار با میانگین 4.07 در اولویت اول متغیر جستجوی اطلاعات، پیدا کردن دوست جدید با میانگین 4.43 در اولویت اول متغیر حفظ روابط، کمک در پیدا کردن محتوای سرگرم کننده از جمله نوشته ها و تصاویر ویدئویی با میانگین 4.54 در اولویت اول متغیر سرگرمی و وقت گذرانی، اطلاع یابی و اطلاع رسانی با میانگین 4.63 در اولویت اول متغیر فعالیت های علمی و پژوهشی، پر کردن تنهایی و خلاء عاطفی با میانگین 4.47 در اولویت اول متغیر وضعیت فردی قرار دارند. نتیجه گیری: مجموع نتایج نشان می دهد که انگیزه دانشجویان در استفاده از شبکه های اجتماعی مختلف می باشد. نتایج پژوهش می تواند در بررسی نیازها و شرایط دانشجویان و توجه به آن ها در بهره گیری هر چه بهتر از این شبکه ها راه گشا باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش در شرکت های نرم افزاری است. شناسایی و اولویت بندی این عوامل می تواند به متخصصان و صاحب نظران کمک کند تا با مولفه های اصلی اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری آشنا شده و در نتیجه آن، کار تیمی و یادگیری بهتر اتفاق بیافتد و روحیه تیمی بالاتر سبب بهره وری بالاتر خواهد شد.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش شناسی چندگانه از نوع کمّی و جهت گیری کاربردی انجام شده است. در این پژوهش، از دو روش دلفی فازی و کداس برای تحلیل داده ها استفاده شد. از آنجایی که مهارت های پرسشنامه از مرور پیشینه مقالات بین المللی و داخلی معتبر حوزه های علم اطلاعات و دانش شناسی، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و مصاحبه با اساتید علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران و کارشناسان ارشد فناوری اطلاعات به دست آمد، هر دو پرسشنامه خبره سنجی و اولویت سنجی از روایی مطلوبی برخوردار هستند. همچنین به علت انتخاب حجم مناسب نمونه و غربال عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش، پرسشنامه اولویت سنجی از پایایی برخوردار بود. حجم نمونه در این پژوهش برابر ۱۰ نفر بود که برای روش های خبره محور دارای ماهیت قضاوتی، عدد مطلوبی است. در پژوهش حاضر، از روش دلفی فازی برای غربال عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری استفاده شد. در این روش، ابتدا لیست اولیه ای از عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش بر اساس مرور پیشینه و نظرات خبرگان تهیه گردید. سپس این عوامل به خبرگان ارائه شد و نظرات آن ها در مورد اهمیت هر عامل جمع آوری شد. در نهایت، عواملی که اهمیت آن ها بیش از یک آستانه مشخص بود، برای مرحله بعدی تحلیل انتخاب شدند. در ادامه از روش کداس برای رتبه بندی عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری استفاده شد. در این روش، ابتدا عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری دانش که در مرحله قبل انتخاب شده بودند، با استفاده از یک طیف عددی فازی ارزش گذاری شدند. سپس این ارزش گذاری ها با استفاده از روش کداس پردازش شده و عوامل کلیدی مؤثر بر اشتراک گذاری دانش در شرکت های نرم افزاری شناسایی گردیدند.
یافته ها: در مرحله اول ۶۰ عامل شناسایی و با روش دلفی فازی غربال شد. در این مرحله ۱۳ عامل کلیدی استخراج و با روش کداس اولویت بندی گردید. عوامل نهایی به ترتیب اعتماد، انگیزه، ذهنیت قدرت دانش، صلاحیت حرفه ای و فرهنگ سازمانی است. همچنین اعتمادبه نفس، امنیت دانش، عوامل سازمانی، نگرانی از نادرستی تصور فرد از دانش خود، پیچیدگی دانش، حضور دانش و شناسایی آن، محدودیت دسترسی به دانش و پشتیبانی سازمانی نیز بر اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری مؤثر هستند.
نتیجه گیری: اشتراک دانش در سازمان های نرم افزاری به عوامل مختلفی ازجمله اعتماد بین کارکنان، انگیزه کارکنان، ذهنیت قدرت دانش، صلاحیت حرفه ای کارکنان و فرهنگ سازمانی بستگی دارد. سازمان های نرم افزاری می توانند با ایجاد فرصت های تعامل و همکاری، تشویق به همکاری، ایجاد فضای احترام و همکاری، اعتماد بین کارکنان را افزایش دهند. همچنین، انگیزه کارکنان با نشان دادن ارزش اشتراک دانش و ارائه پاداش برای آن تقویت شده و ایجاد ذهنیت قدرت دانش نیز با آموزش در مورد اهمیت دانش و تشویق به استفاده از آن برای بهبود عملکرد، ترویج یادگیری و رشد افراد توصیه شده است. صلاحیت حرفه ای کارکنان نیز با ارائه آموزش و توسعه حرفه ای، تشویق به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات، و ایجاد فرصت های یادگیری بهبود می یابد. در نهایت، توسعه فرهنگ سازمانی نیز با برجسته کردن ارزش اشتراک دانش، تشویق و پاداش برای آن، ایجاد فرصت های تعامل و همکاری، و توسعه فناوری های مدیریت دانش امکان پذیر است. این راهکارها می توانند به سازمان های نرم افزاری کمک کنند تا اشتراک دانش را بهبود بخشند و از مزایای آن بهره مند شوند.