مطالب مرتبط با کلیدواژه

شرق زاگرس مرکزی


۱.

بررسی و بازسازی تکنیک های پخت سفال خاکستری طی هزارۀ سوم تا اول قبل ازمیلاد در نواحی شرقی زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شرق زاگرس مرکزی سفال خاکستری عصر مفرغ سفال خاکستری عصر آهن باستان شناسی تجربی کوره پخت و احیاء

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۵۹
دو گونۀ شاخص از داده های فرهنگی مربوط به نواحی شرقی زاگرس مرکزی، سفال خاکستری یانیقی مربوط به عصر مفرغ قدیم (هزارۀ سوم قبل ازمیلاد) و سفال خاکستری عصر آهن (هزارۀ دوم و اول قبل ازمیلاد) هستند که شناسایی، بررسی و بازسازی تکنیک پخت این دو گونۀ سفال در پژوهش پیش رو، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. هدف اصلی پژوهش، بازسازی شرایط مشابه پخت این دو گونه بوده که با استفاده از روش های باستان شناسی تجربی و بازسازی عملی و کوره های سنتی محقق گردیده است. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1. سفال خاکستری به واسطۀ قرار گرفتن در معرض حرارت مستقیم به سفال خاکستری تبدیل شده یا این که در فرآیند پخت و احیاء به سفال خاکستری تبدیل می شود؟ 2. مهم ترین عامل تفاوت دو نوع سفال خاکستری عصر مفرغ و عصر آهن در چیست؟ در این مسیر با تکیه بر داده های باستانی و مقایسۀ آن با نمونه های بازسازی شده، به شباهت ها و تفاوت های تکنیکی موجود پرداخته شده است؛ سپس، به بازسازی 2 نمونه از هر یک سفال های خاکستری عصر مفرغ و عصر آهن مبادرت ورزیده و نمونه هایی تولید شده و با بازسازی کوره هایی سنتی که از امکانات امروزی آزمایشگاهی و وسایل دقیق اندازه گیری دما بهره می برد، در معرض حرارت قرار گرفته و در فرآیند پخت و احیاء مورد آزمون و خطا قرار گرفته اند. با نتایج حاصله از آزمون خطای روش مذبور، در انتها می توان چنین نتیجه گرفت که پخت به روش احیاء و رنگ خاکستری حاصله، مهم ترین شاخصۀ مشترک تفاوت سفال خاکستری با دیگر گونه هاست. نوع تکنیک پخت و معماری ساختمان کوره، مهم ترین عامل در تفاوت دو نوع سفال خاکستری عصر مفرغ و عصر آهن است. آن چه مسلم است، با تکامل ساختمان کوره ها، حرارت تولید شده از حدود 700 درجۀ سانتی گراد در سفال خاکستری یانیقی عصر مفرغ، به حدود 1000درجۀ سانتی گراد، در نمونه های عصر آهنی افزایش یافته و باعث بالاتر رفتن کیفیت پخت و همچنین، احیای مناسب و کامل سفالینه ها شده است. مقایسۀ عملی نمونه های بازسازی شده، انطباق کامل مشخصات آن ها را، با نمونه های باستانی (تپه پیسا، تپه توشمالان و تپه احمدآباد) نشان داده و هم چنین از راز تولید این دو گونۀ شاخص سفال خاکستری پرده برداشته است.
۲.

معماری استقرارهای جوامع هزاره پنجم (سوم ق.م) در شرق زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فضاهای معماری کاوشهای باستان شناسی شرق زاگرس مرکزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۷۴
مطالعه معماری جوامع پیش از تاریخ و بررسی یافته های معماری امری مهم است؛ زیرا اطلاعات ارزنده ای درباره فضاهای روستایی جوامع هزاره های پنجم تا سوم ق.م. شرق زاگرس مرکزی در اختیار ما می گذارد. با توجه به اینکه شرق زاگرس مرکزی در کریدور بینابین شمال غرب و دیگر نقاط زاگرس مرکزی قرار گرفته است، نوعی برهم کنش تکنیکی و سازه ای از هزاره پنجم، چهارم و سوم ق.م. بین روستاهای شمال غرب ایران مانند حاجی فیروز و دالما از یک سو و قشلاق، گودین و پیسا در شرق زاگرس مرکزی از سوی دیگر نشان می دهد؛ بنابراین مطالعه ویژگی های بومی، محلی و همچنین تأثیرات متقابل فرهنگ های هم زمان در بافت این محوطه ها بسیار اهمیت دارد. بافت معماری محوطه های قشلاق، گودین و پیسا شامل فضاهای استقراری، پخت و پز و سکوهای نشیمن است. در این مقاله، افزون بر شرح ویژگی های ساختمانی جوامع روستایی هزاره پنجم تا سوم ق.م. در شرق زاگرس مرکزی، تکنیک های معماری حاصل از کاوش های باستان شناسی بررسی شده است. نتایج به دست آمده، تأثیر محیط زیست منطقه، مصالح دردسترس و سازگاری اقلیمی بافت معماری را به خوبی منعکس می کند. همچنین در برخی موارد به نشانه های معماری سنتی- روستایی بومی حال حاضر در محل نیز استناد شده است. معماری اولیه این منطقه، به عنوان یک عنصر فرهنگی هنری از ارتباطات فرامنطقه ای، ویژگی های بومی و فناوری های نوآورانه ترکیب یافته است. ویژگی دیگر، استفاده از فضاهای باز در این محوطه هاست که در نوع خود یک نوآوری و یک خصیصه بومی محسوب می شود؛ سنتی که بعدها در معماری روستایی و بومی به صورت ظهور ایوان، همین نقش را ایفا کرده است. این پدیده به نوعی انطباق اولیه معماری با شرایط اقلیمی است. در این مقاله به معرفی پلان، ترکیب کالبد و مصالح مورد استفاده و تکنیک های معماری اولیه به مثابه تجربیاتی کهن از ایجاد فضاهای مقاوم و منطبق با زیست بوم محل پرداخته ایم.
۳.

سفال منقوش نوع سه گابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سه گابی سفال منقوش سیاه بر زمینه نخودی شرق زاگرس مرکزی نقوش جانوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
سفال منقوش نوع سه گابی برای نخستین بار پس از کاوش های تپه ای به همین نام در دشت کنگاور، در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی، وارد ادبیات باستان شناسی پیش از تاریخ ایران شد. برخلاف بسیاری از گونه های سفالی مناطق غربی ایران که پس از مطالعات اولیه، در یکی دو دههٔ اخیر مورد بازنگری و بررسی های نوین قرار گرفته اند، بیشتر اطلاعات موجود دربارهٔ سفال منقوش نوع سه گابی همچنان محدود به مطالعات اولیه این گونه، در فاصلهٔ سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ میلادی است. با توجه به گذشت زمان طولانی از آغاز مطالعات این نوع سفال، بسیاری از مباحث مرتبط با آن از جمله بازهٔ زمانی دقیق این سبک سفال در توالی پیش از تاریخ غرب ایران، منشأ و مراحل شکل گیری، نوع نقوش و تزیینات، دامنهٔ گسترش و... نیازمند بازنگری و توجهی دوباره اند. ازاین رو، هدف مقالهٔ حاضر پاسخ گویی به ابهامات و پرسش های یادشده و نیز ارائهٔ تصویری به روز و نو از این گونه در مطالعات پیش از تاریخ غرب ایران، با در نظر گرفتن تازه ترین تحقیقات انجام شده در این زمینه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که برخلاف تصور پیشین دربارهٔ بازهٔ زمانی سفال نوع سه گابی در توالی گاه نگاری پیش از تاریخ منطقه (۴۶۰۰/۴۵۰۰–۴۲۰۰ ق.م)، گونه های اولیهٔ این سفال منقوش، هم زمان با سفال های نوع دالما از دورهٔ دالما، از حدود ۵۰۰۰ ق.م آغاز شده و تا ۴۲۰۰ ق.م ادامه یافته اند. از دیگر یافته های این تحقیق، روشن شدن سیر تغییر و تحول در نوع تزیینات روی سفال هاست. در حالی که تزیینات گونه های اولیه متشکل از نقوش هندسی ساده بود، در مراحل میانی این سنت، انواع مختلفی از نقوش هندسی پدیدار می شود و در مراحل پایانی، شاهد حضور نقوش جانوری و گیاهی بر روی این سفال ها هستیم. در نهایت، مشخص شد که دامنهٔ گسترش این سنت سفالی محدود به مناطق شرق زاگرس مرکزی نبوده، بلکه نواحی گسترده تری فراتر از این منطقه نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته اند.